گذری بر بیکران دعای افتتاح – خدای مهربان
قسمت چهارم
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک قَلِیلًا مِنْ کثِیرٍ مَعَ حَاجَهٍ بِی إِلَیْهِ عَظِیمَهٍ وَ غِنَاک عَنْهُ قَدِیمٌ وَ هُوَ عِنْدِی کثِیرٌ وَ هُوَ عَلَیْک سَهْلٌ یَسِیرٌ.
خدایا! من اندکی از بسیار را از تو می خواهم، و نیاز من به این چیزِ کم، بسیار بزرگ است؛ در حالی که بی نیازی تو از آن، دیرینه است. در عین حال، آن چیز، نزد من، زیاد است و بر تو هموار است و آسان.
نکته ها
واژه «أسئلک» از ریشه «سؤال» و به معنای طلب نمودن و خواستن به سبب فقر و نیاز است. در واقع، ما با این کلمه، فقر خود را نیز در پیشگاه خدای بزرگ ابراز می کنیم. (اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک…)
«حاجه» به معنای نیاز داشتن به چیزی توأم با دوست داشتن آن است. گویا با به کاربردن این کلمه، چنین اظهار می کنیم که آن چه را از خداوند متعال طلب می کنیم، هم نیاز داریم و هم نمی توانیم از آن دل بکنیم. (… مَعَ حَاجَهٍ بِی إِلَیْهِ عَظِیمَهٍ)
پیام ها
کسی که هنگام درخواست از خدای بزرگ، مطمئن باشد که آنچه طلب می کند این چند ویژگی را دارد، هرگز در حاجت روا شدنِ خودش تردید نمی کند. این چند ویژگی از این قرارند:
الف) آنچه از خدای مهربان می خواهد اندک است. (قَلِیلًا مِنْ کثِیرٍ)
ب) آنچه را از خداوند می خواهد، مورد نیازِ شدید او است. (مَعَ حَاجَهٍ بِی إِلَیْهِ عَظِیمَهٍ)
ج) خدای بزرگ نسبت به آنچه از او درخواست می شود، بی نیاز است. (غِنَاک عَنْهُ قَدِیمٌ)
د) آن چه از خداوند متعال می خواهد، نقش بسزایی در زندگی او دارد. (أَسْأَلُک قَلِیلًا مِنْ کثِیرٍ… وَ هُوَ عِنْدِی کثِیرٌ)
ه) عطا کردنِ آنچه از خداوند می خواهد، برای او آسان است. (وَ هُوَ عَلَیْک سَهْلٌ یَسِیرٌ)
اللَّهُمَّ إِنَّ عَفْوَک عَنْ ذَنْبِی وَ تَجَاوُزَک عَنْ خَطِیئَتِی وَ صَفْحَک عَنْ ظُلْمِی وَ سَتْرَک عَلَی قَبِیحِ عَمَلِی وَ حِلْمَک عَنْ کثِیرِ جُرْمِی عِنْدَ مَا کانَ مِنْ خَطَإی وَ عَمْدِی، أَطْمَعَنِی فِی أَنْ أَسْأَلَک مَا لَا أَسْتَوْجِبُهُ مِنْک الَّذِی رَزَقْتَنِی مِنْ رَحْمَتِک وَ أَرَیْتَنِی مِنْ قُدْرَتِک وَ عَرَّفْتَنِی مِنْ إِجَابَتِک فَصِرْتُ أَدْعُوک آمِناً وَ أَسْأَلُک مُسْتَأْنِساً لَا خَائِفاً وَ لَا وَجِلًا مُدِلًّا عَلَیْک فِیمَا قَصَدْتُ فِیهِ إِلَیْک، فَإِنْ أَبْطَأَ عَنِّی عَتَبْتُ به جهلی عَلَیْک وَ لَعَلَّ الَّذِی أَبْطَأَ عَنِّی هُوَخَیْرٌ لِی لِعِلْمِک بِعَاقِبَهِ الْأُمُورِ فَلَمْ أَرَ مَوْلًی کرِیماً أَصْبَرَ عَلَی عَبْدٍ لَئِیمٍ مِنْک عَلَیَّ.
خدایا! چشم پوشی تو از گناهم، و گذشتت از خطاکاری ام، و روی گردانی تو از ستم من، و پرده کِشی ات بر کارهای زشتم، و بردباری ات از بزهکارهای زیادم در هنگامه ای که مرتکب خطا می شدم و یا با قصد، بدی می کردم، مرا به طمع انداخت تا از تو چیزی بخواهم که مستحق آن نیستم؛ همان چیزی که از رحمتِ خویش روزی ام کردی و از قدرتت به من نشان دادی و از پاسخ دادنت، به من شناساندی.
[نتیجه تمام این خوبی های تو این شد که] من اکنون با احساس امنیت، تو را می خوانم و در حالی که با تو انس گرفته ام از تو درخواست می کنم. نه تنها از تو نمی ترسم و بیمناک نیستم، بلکه نسبت به آنچه قصد کرده ام، بر تو جرأت دارم و ناز می کنم؛ تا جایی که اگر آنچه را می خواستم، دیر به دستم می رسید، از سرِ جهلم بر تو پرخاش می کردم و حال آن که چه بسا تأخیرِ آن چیز، به نفع من بود؛ چرا که تو نسبت به سرانجام کارها عالِمی. من سرپرست بزرگواری، بردبارتر از تو، نسبت به خودم ندیدم که بر بنده ای که هیچ خوبی در وجودش نیست، صبر کند.
نکته ها
«صفح» به معنای روی گردانی و نادیده گرفتن است. راغب در مفردات خاطر نشان می کند که صفح کامل تر از «عفو» است؛ چراکه گاهی انسان می بخشد و عفو می کند، ولی نادیده نمی گیرد و صفح نمی کند. ولی از این فراز دعای افتتاح روشن می شود که خداوند متعال نسبت به بندگانش، هم عفو و بخشش دارد، و هم صفح و نادیده گرفتن. (اللَّهُمَّ إِنَّ عَفْوَک عَنْ ذَنْبِی… وَ صَفْحَک عَنْ ظُلْمِی)
به دست آوردن توفیق برای مناجات و راز و نیاز با خدای متعال، به معنای پاک بودن از گناهان و خطا و ستم نیست؛ بلکه ناشی از گذشت و نادیده گرفتن و پرده پوشیِ الهی نسبت به بدی های ما است. (اللَّهُمَّ إِنَّ عَفْوَک عَنْ ذَنْبِی وَ تَجَاوُزَک عَنْ خَطِیئَتِی وَ صَفْحَک عَنْ ظُلْمِی وَ سَتْرَک عَلَی قَبِیحِ عَمَلِی وَ…، أَطْمَعَنِی فِی أَنْ أَسْأَلَک)
طمع انسان نسبت به درگاه خدای بخشنده، باید ناشی از نگاه به «رحمت»، «قدرت» و «اجابت» الهی باشد. (أَطْمَعَنِی… الَّذِی رَزَقْتَنِی مِنْ رَحْمَتِک وَ أَرَیْتَنِی مِنْ قُدْرَتِک وَ عَرَّفْتَنِی مِنْ إِجَابَتِک)
درخواست ما از خدای حکیم نباید با نگاه استحقاق همراه باشد؛ بلکه باید بدانیم که ما مستحق آنچه درخواست می کنیم نیستیم، ولی خداوند از سرِ رحمت خود به ما عطا می کند. (أَطْمَعَنِی فِی أَنْ أَسْأَلَک مَا لَا أَسْتَوْجِبُهُ مِنْک الَّذِی رَزَقْتَنِی مِنْ رَحْمَتِک)
بی تابی به هنگام دیر رسیدن به خواسته ها، به سبب جهل انسان است. ( فَإِنْ أَبْطَأَ عَنِّی عَتَبْتُ بجهلی عَلَیْک)
خیرِ انسان همیشه در کامروایی او نیست. (وَ لَعَلَّ الَّذِی أَبْطَأَ عَنِّی هُوَ خَیْرٌ)
«مُدِلّ» اسم فاعل از واژه «دلل» و به معنای کسی است که به سبب اطمینان به دوستی کسی، نسبت به او جرأت پیدا می کند و بر او ناز می نماید. ( مُدِلًّا عَلَیْک فِیمَا قَصَدْتُ فِیهِ إِلَیْک)
یکی از حکمت های تأخیر در اجابت دعا این است که خداوند حکیم، عالم به پایان کارها است و می داند که اگر انسان زود به خواسته اش برسد، گرفتار بدی و شر می شود. از این رو حاجتش را با تأخیر روا می کند. (وَ لَعَلَّ الَّذِی أَبْطَأَ عَنِّی هُوَخَیْرٌ لِعِلْمِک بِعَاقِبَهِ الْأُمُورِ)
پیام ها
۱- اگر قرار باشد به بدی های خود نگاه کنیم، ناامید شده و به راز و نیاز با خدای مهربان نخواهیم پرداخت؛ ولی اگر به خوبی های پرودگار نگاه کنیم، به طمع می افتیم و دست دعا و درخواست به درگاه او بلند می کنیم. (اللَّهُمَّ إِنَّ عَفْوَک..وَ تَجَاوُزَک…وَ صَفْحَک…وَ سَتْرَک…وَ حِلْمَک…أَطْمَعَنِی فِی أَنْ أَسْأَلَک)
۲- اقتضای دوری از جهل این است که برای رسیدن به خواسته ها عجله نکنیم. ( فَإِنْ أَبْطَأَ عَنِّی عَتَبْتُ بجهلی عَلَیْک)
۳- لطف و رحمت خدای متعال به ما نباید سبب شود که نسبت به جایگاه والای پروردگار، انس نابجا پیدا کرده و بر خدا ناز کنیم. (أَدْعُوک آمِناً وَ أَسْأَلُک مُسْتَأْنِساً لَا خَائِفاً وَ لَا وَجِلًا مُدِلًّا عَلَیْک)
۴- در رابطه خود با خدا، باید خداوند را کریم و بزرگوار بدانیم و از سویی بدی هایمان را فراموش نکنیم و بدانیم هرچه خوبی است از جانب خدا است. (فَلَمْ أَرَ مَوْلًی کرِیماً أَصْبَرَ عَلَی عَبْدٍ لَئِیمٍ مِنْک عَلَیَّ)
۵- خدای کریم بر بدی های بنده لئیم صبر می کند؛ ما نیز از خداوند بیاموزیم و نسبت به بدی های دیگران صبر پیشه کنیم تا به کرامت و بزرگواری برسیم. (فَلَمْ أَرَ مَوْلًی کرِیماً أَصْبَرَ عَلَی عَبْدٍ لَئِیمٍ مِنْک عَلَیَّ ).
پایگاه اطّلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 124