گفتگو با محمدنبی حبیبی دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی؛جزئیاتی از نامه خصوصی به هاشمی و علت آزادی ۲۴ساعته فائزه

گفتگو با محمدنبی حبیبی دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی؛جزئیاتی از نامه خصوصی به هاشمی و علت آزادی ۲۴ساعته فائزه

خانه / ویژه نامه / ویژه نامه های مناسبتی / ویژه نامه 9 دی / مصاحبه 9 دی / گفتگو با محمدنبی حبیبی دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی؛جزئیاتی از نامه خصوصی به هاشمی و علت آزادی ۲۴ساعته فائزه

دبیرکل حزب مؤتلفه گفت: به آقای هاشمی‌ گفتم ما شنیده‌ایم گفته‌اید من برای برخی از موضوعات با کسی معامله نمی‌کنم، یکی نظام اسلامی و یکی ولایت فقیه که آقای هاشمی اصلاح کرد و گفت: من فقط آن دو تا را نگفتم، سومی شخص آیت‌الله خامنه‌ای است

گفتگو با محمدنبی حبیبی دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی؛جزئیاتی از نامه خصوصی به هاشمی و علت آزادی ۲۴ساعته فائزه

تلاش حزب مؤتلفه اسلامی و مرحوم عسگراولادی در کاهش تنش‌ها و درگیری‌های بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم و فتنه 88 تا امروز کمتر بیان شده بود؛ از دیدارهای مرحوم عسگراولادی با موسوی و کروبی گرفته تا دیدارهای دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی با سران فتنه و محسن رضایی، البته حزب مؤتلفه اسلامی نیز از نقش آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی چشم‌پوشی نمی‌کند و علاوه بر نامه خصوصی که بعد از خطبه‌های نماز جمعه هاشمی‌رفسنجانی در 26 تیرماه به وی می‌دهد، از واسطه‌هایی هم استفاده می‌کند تا هاشمی‌رفسنجانی نیز در جریان فتنه نقش خود را در کنار نظام و مردم ایفا کند.

برای بررسی اقدامات حزب مؤتلفه اسلامی در فتنه 88 پای صحبت‌های محمدنبی حبیبی دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی نشستیم و گفت‌وگوی ما یک ساعت و 30 دقیقه به طول انجامید . وی در جای‌جای مصاحبه می‌گفت: “برای اولین بار است که برخی مطالب را رسانه‌ای می‌کنم”.

حبیبی در ابتدای گفت‌وگو در مورد لزوم اظهار برائت جریان اصلاحات از فتنه 88 گفت: من معتقدم که در هر صورت یک ننگی با نام اصلاحات در سال 88 اتفاق افتاد و کسانی که دلسوز اصلاحات هستند و راست می‌گویند، باید حتما اظهار برائت کنند. همین حرفی که اعضای ستاد میرحسین موسوی در هفته دوم بعد از انتخابات در محضر مقام معظم رهبری گفتند و تأکید کردند ما هم معتقدیم تقلب نشده است را چرا یک بار به صورت مصاحبه رسمی اعلام نکردند و این حرف را نگفتند؟ یا درباره ادعای تقلبی که اطرافیان موسوی کردند، خیلی‌ها تاکنون اظهارنظر نکردند که این ادعا دروغ است.

دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی در مورد نامه خصوصی حزب به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی بعد از نمازجمعه 26 تیرماه 88 گفت: در رابطه با آن خطبه‌های آقای هاشمی‌رفسنجانی نامه‌ای خصوصی برای آقای هاشمی‌رفسنجانی نوشتیم، علاوه بر این نامه خصوصی، موضعی را به صورت رسمی اعلام کردیم که من به بعضی از فرازهای موضع‌گیری خود بعد از 26 تیر اشاره می‌کنم. در موضع‌گیری‌های خود گفتیم آقای هاشمی‌رفسنجانی! سئوال مردم این است که با وجود تفقد ویژه مقام معظم رهبری در خطبه 29 خرداد راجع به آقای هاشمی رفسنجانی، چطور شد که آقای هاشمی حداقل از این تفقد تشکر هم نکردند و هیچ اشاره‌ای به فصل‌الخطاب بودن رهبری نکردند؟!

حبیبی در مورد مفاد نامه خصوصی مؤتلفه اسلامی به هاشمی‌رفسنجانی گفت: مثلاً در آن نامه گفتیم شما در خطبه‌های نمازجمعه آزادی همه زندانیان را در خطبه‌های نماز جمعه مطالبه کردید، ممکن است چند نفر اشتباهی دستگیر شده باشند اما کسانی به میدان فتنه 88 آمدند و برخی اسلحه داشتند و برخی هم برای براندازی توطئه داشتند، شما خواستار آزادی شدید؟ ولی عمده حرف ما همین مسائلی بود که در موضع‌گیری‌هایمان بود.

وی افزود: آقای هاشمی در همان خطبه‌ها گفتند بعد از این انتخابات بحران پیش آمده است البته آقای هاشمی مواضع مثبتی هم داشتند، از جمله دعوت مردم به وحدت بود تا به وسیله وحدت بحرانی که آقای هاشمی مدعی بود را بتوان کنترل کرد و دشمن را مأیوس کنیم، سئوال ما از آقای هاشمی این است، خطبه‌های 26 تیرماه شما دشمن یا ضد انقلاب را مایوس کرد یا اینکه یک مقداری هم امیدوارتر کرد؟!

حبیبی خاطرنشان کرد: انتظار ما از آقای هاشمی در آن خطبه‌ها این بود که ادعای تقلب را محکوم کند، آقای هاشمی آن موقع تا به حال مصلحت ندیدند این ادعا را به شدت محکوم کنند. به هر حال دیگران هم کارهایی بعد از دوران فتنه انجام دادند و معتقدیم هنوز هم دیر نشده است.

دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی در مورد پیشنهاد مؤتلفه اسلامی به آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی نیز گفت: بعد از خطبه 29 خرداد مقام معظم رهبری در جلسه مؤتلفه اسلامی تصمیم گرفتیم یک پیامی را به وسیله یکی از دوستان آقای هاشمی به ایشان بدهیم و بگوییم بعد از خطبه‌های 29 خرداد رهبر معظم انقلاب شما اطلاعیه بدهید و از مقام معظم رهبری تشکر کنید که از شما تعریف و تمجید کردند.

وی افزود: یک نفر از شخصیت‌ها که ممکن است خودش راضی نباشد اسمش را ببرم، انتخاب شد که خارج از مؤتلفه بود. بنده از او تقاضا کردم و گفتم ما امروز جلسه‌ای داشتیم و جلسات ما در راستای کاهش این شعله‌های آتش فتنه است، بنابراین فکر می‌کنیم که مثلاً اگر آقای هاشمی بیانیه‌ای بدهند و از مواضع رهبر معظم انقلاب در 29 خردادماه تشکر کنند، اثر دارد.

حبیبی خاطرنشان کرد: آن شخصیت مورد نظر ما که خیلی هم برایش احترام داریم، دوستی سابقه‌دار با آقای هاشمی دارند، گفت جمع‌بندی درست است و من امروز حتما تماس می‌گیرم تا آقای هاشمی‌رفسنجانی را برای تشکر از رهبر معظم انقلاب ترغیب کنم و ایشان به آقای هاشمی زنگ می‌زند. بر اساس مطلبی که آن شخصیت مورد نظر ما برای من نقل کرد، می‌گویم، این شخص مورد نظر ما گفت من با آقای هاشمی‌رفسنجانی تماس گرفتم و گفتم الان موقع آن است که شما تقدیر و تشکر کنید.

دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی اضافه کرد: آقای هاشمی‌رفسنجانی می‌گوید من مشغول نوشتن آن نامه تشکر بودم ولی فائزه را دستگیر کردند. آن شخصیت یک احساس وظیفه می‌کند و تلاش می‌کند که خانم فائزه هاشمی آزاد شود و خانم فائزه هاشمی نیز در فاصله حدود 24 ساعت آزاد شد. این خبر اولین بار است که رسانه‌ای می‌شود. ما توقع داشتیم که بعد از آزادی او نامه‌ نوشته شود ولی باز هم آن نامه را آقای هاشمی‌رفسنجانی ننوشت.

وی همچنین در مورد دیدار خود با آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی نیز گفت: یادم هست که آقای هاشمی‌رفسنجانی در سال‌های بعد گفت من بر روی 3 موضوع با هیچ کسی معامله نمی‌کنم؛ نظام اسلامی، ولایت فقیه و شخص آیت‌الله‌خامنه‌ای. این را بعد از جریانات فتنه با گوش خودم از آقای هاشمی شنیدم. در جلسه‌ای که 7-8 نفری برای مسئله‌ای با ایشان داشتیم، به آقای هاشمی‌ گفتم ما شنیده‌ایم شما گفتید من برای برخی از موضوعات با کسی معامله نمی‌کنم، یکی نظام اسلامی و یکی ولایت فقیه که آقای هاشمی اصلاح کرد و گفت من فقط آن دو تا را نگفتم، سومی شخص آیت‌الله خامنه‌ای است.

حبیبی در مورد دیدار حزب مؤتلفه اسلامی با محسن رضایی نیز اظهار داشت: ملاقات با میرحسین موسوی را دیگر آقایان انجام دادند ولی ملاقات با آقای محسن رضایی را بنده و آقای مرتضی نبوی داشتیم، زیرا آقای رضایی هم اعتراضاتی داشت. در مذاکره‌ای که با آقای رضایی داشتیم، ایشان گفت من اگر اعتراضی داشته باشم، نظام برای من مهم است، نه انتخابات، بنابراین من قبول کردم که بازشماری شود و امشب هم اطلاعیه‌ای در این رابطه خواهم داد که به نظر من اطلاعیه خوبی هم بود.

حبیبی در مورد درخواست آیت‌الله مهدو‌ی‌کنی از عسگراولادی برای دیدار با کروبی نیز گفت: هفته سوم یا اواخر هفته دوم بعد انتخابات بود که مرحوم آیت‌الله مهدوی‌کنی به آقای عسگر اولادی زنگ می‌زنند و می‌گویند از آقای کروبی چه خبر دارید، آقای عسگراولادی می‌گوید خبری ندارم، آقای کروبی کارهایی می‌کند که اصلاً من رغبت به تماس با او ندارم. این فرمایشات مرحوم عسگراولادی است.

وی افزود: آیت الله مهدوی‌کنی می‌گوید شما همین امروز با آقای کروبی تماس بگیرید و با وی دیدار کنید. آقای عسگراولادی می‌گوید من واقعا رغبتی ندارم، زیرا این‌ها موضع‌گیری‌های تندی علیه نظام کردند اما چون شما دستور می‌دهید حتما این کار را می‌کنم. بعد از تماس آقای عسگراولادی با آیت‌الله مهدوی‌کنی، آقای عسگراولادی با آقای کروبی تماس می‌گیرند و بالاخره برای ساعت 10 شب همان روز قرار می‌گذارند و آقای عسگراولادی و آقای کروبی با هم دیدار می‌کنند.

دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی در مورد جزئیات دیدار مرحوم عسگراولادی و کروبی نیز اظهار داشت: آقای عسگراولادی می‌گفت اولین سئوالی که از آقای کروبی پرسیدم این بود که آقای موسوی چه کار می‌کند؟ آقای کروبی می‌گوید:والا من هم نمی‌دانم هر کاری دلش می‌خواهد می‌کند و با من هم مشورت نمی‌کند. بعد به آقای کروبی می‌گوید: می‌دانی چرا برای دیدن شما آمده‌ام؟ امروز صبح آیت‌الله مهدوی‌کنی بر من تکلیف کردند.

وی افزود: آقای کروبی خیلی تعجب می‌کند و بعد تقدیر می‌کند و می‌گویند واقعاً آقای مهدوی گفتند به دیدن من بیایید؟ آقای عسگراولادی می‌گوید:آقای کروبی آمده‌ام بگویم که چه کارهایی انجام می‌کنید؟ می‌دانید که امام (ره)همین الان هم به کارهای انقلاب نظارت می‌کند؟، آقای کروبی می‌گوید بله من اعتقاد دارم که امام (ره) الان هم که از دنیا رفته‌اند ناظر ما هستند. آقای عسگر اولادی می‌گوید: اگر به این اعتقاد دارید، به کارهای خود نگاه کنید، امام (ره) به این کارهایی که در نظام می‌کنید راضی است؟!

حبیبی در مورد جزئیات دیدار خودش با کروبی نیز اظهار داشت: بعد از این ملاقات در ماه مبارک رمضان 88، در جلسه‌ای که در محضر مرحوم عسگر اولادی بودیم که ایشان گفت اگرچه من ملاقاتی کردم و نتیجه‌ای نداشت ولی من پیشنهاد می‌کنم که آقای حبیبی حتی با همسرشان ملاقاتی خصوصی با آقای کروبی و همسرشان داشته باشند. ما هم آقای عسگر اولادی را به عنوان معلم و کسی که حق دارند به ما دستور بدهند، قبول داشتیم، برای همین گفتم چشم، اگر شما تشخیص داده‌اید که من باید بروم، هیچ حرفی ندارم.

وی افزود: با آقای کروبی تماس گرفتم و وقت ملاقات گرفتیم ولی قبل از آن من ملاقاتی با مرحوم آیت‌الله مهدوی‌کنی کردم، گفتم من قصد دارم ظرف چند روز آینده با این ترتیب ملاقات آقای کروبی بروم، اگر شما موافقید یکی از خواست‌های من این باشد که آقای کروبی به شما زنگ بزنند و شما ملاقاتی با وی داشته باشید، بلکه انشاءلله رفتار آقای کروبی با ملاقات با شما یا اقدامات شما که مصلحت می‌دانید اصلاح شود.

دبیر کل حزب مؤتلفه اسلامی خاطر نشان کرد: آیت‌الله مهدوی‌کنی گفت من حرفی ندارم، شما در ملاقات بگویید که اگر آقای کروبی خواستند ملاقات کنند، هیچ منعی نیست، همه این حرف‌ها بعد از انتخابات و راهپیمایی‌های خیابانی و موضع‌گیری های آقای کروبی است.

حبیبی در مورد جزئیات گفت‌وگوی خود با کروبی نیز تصریح کرد: اولین مطلبی که من مطرح کردم این بود که آقای کروبی شما حاضر هستید با آقای مهدوی‌کنی تماس بگیرید و به ملاقات ایشان بروید، آقای کروبی گفت با کمال میل و آمادگی دارم.

وی افزود: ملاقات من با آقای کروبی بیش از دو ساعت طول کشید، یکی از مطالبی که در آن جلسه به آقای کروبی گفتم این بود که شما که معتقد به ولایت فقیه بودید، الان از اعتقاد خود عدول کرده‌اید، عذرخواهی هم کردم که جسورانه حرف می‌زنم. آقای کروبی گفت خیر، اگر من از اعتقاد به ولایت فقیه عدول کنم، به یک انسان معلق تبدیل می‌شوم و تمام اعتقادات گذشته خودم را زیر سئوال می‌برم.

دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی خاطر نشان کرد: گفتم ما این سابقه را از شما داریم ولی الان شما عدول کرده‌اید.گفت که نه، من عدول نکرده‌ام، گفتم پس این کارها چیست؟ گفت مثلا چه کار کردم؟ گفتم که چند وقت پیش گفتید گزارشاتی از بخشی از زندانی‌ها برای شما آورده‌اند که خیلی شما را ناراحت کرده و حالا صحت و سقم آن را کاری ندارم ولی شما گفتید من نامه‌ای به آقای هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس خبرگان نوشتم و شرح آن را دادم و درواقع شکایت کردم.

وی افزود: ما از شما که منبری هستید، پای منبرها یاد گرفتیم که اگر کسی متهم هست و تا زمانی که مورد اتهام است، هیچ کسی حق ندارد راجع به موضوع اتهام او در بیرون شایعه کند تا زمانی که قضاوت در مورد او انجام شود. شما در این نامه اتهاماتی به نظام داشتید، نه به یک فرد، نامه‌ای هم به رئیس خبرگان نوشتید که اشکالی ندارد اما چرا نامه را منتشر کردید؟ فعلا که در مرحله اتهام است و ثابت نشده است.

حبیبی در مورد جواب کروبی در خصوص نامه‌ای که به آقای هاشمی‌رفسنجانی داده بود، می‌گوید: آقای کروبی هم در مقابل این سئوال که مستدل هم بود، مدتی مکث کردند و جوابی نداد ولی در آخر گفت آقای حبیبی من نامه نوشتم و چند روزی صبر کردم و دیدم جواب نیامد، من هم آن را منتشر کردم. گفتم که این نامه شما را تلویزیون‌های ضد انقلاب از این نامه شما استقبال کردند و زمانی که داشتند برنامه دیگری را پخش می‌کردند خبر نامه شما را منعکس کردند. به هر حال او در این رابطه استدلالی نداشت و بعداً متوجه شدم آقای رفسنجانی این نامه را به یادداشت رسمی به رئیس قوه قضائیه داده بودند و از او خواسته بودند که رسیدگی شود و این طور نبود که هیچ اقدامی نشده باشد.

گفتگو با محمدنبی حبیبی دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی؛جزئیاتی از نامه خصوصی به هاشمی و علت آزادی ۲۴ساعته فائزه

مشروح گفت‌وگو با محمدنبی حبیبی را در زیر می‌خوانید:

*: آقای حبیبی یکی از احزابی که بعد از وقایع سال 88 سعی داشت برای آرام کردن فضای کشور با کاندیداهای معترض دیدار و گفت‌وگو داشته باشد، حزب مؤتلفه اسلامی و همچنین جبهه پیروان خط امام و رهبری بود. در آن دوران شما به عنوان دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی چه دیدارهایی را با کاندیداهای معترض داشتید؟

حبیبی: اولاً من از جنابعالی خیلی متشکرم که موضوع گفت‌وگو را به مناسبت “9 دی‌ماه” در نظر گرفتید. در مورد فتنه 88 نزدیکان به اصلاحات یا عده‌ای از اصلاح‌طلبان یک تحلیل را ارائه می‌دهند و می‌گویند وقایع سال 88 در حد یک رقابت انتخاباتی بود و حوادثی پیش آمد و قابل اغماض است ولی بنده معتقدم که محدود کردن موضوع فتنه 88 به یک رقابت انتخاباتی کار بسیار نادرستی است و بنده با دلایلی که ارائه می‌کنم، این موضوع را تبیین می‌کنم که آیا فتنه 88 ناشی از یک رقابت انتخاباتی است یا پرداختن به آن در حد یک رقابت انتخاباتی باید محدود باشد یا اینکه واقعاً موضوع براندازی جمهوری اسلامی مد نظر بود؟

البته اقداماتی که مؤتلفه اسلامی در آن سال برای خاموش کردن شعله‌های این آتش شیطانی که برافروخته بودند را عرض می‌کنم که چه اقداماتی در آن رابطه کردیم. ما  از 6 ماه قبل از انتخابات سال 88 رصدی از رسانه‌های گروهی دشمنان انقلاب اسلامی به عمل آوردیم و به این نتیجه رسیدیم که انتخابات سال 88 یک ویژگی‌هایی ممکن است داشته باشد که با دوره‌های قبلی انتخابات متفاوت باشد؛ از مجموعه آن رسیدگی‌ها به این جمع‌بندی رسیدیم که به بهانه انتخابات طراحی براندازی جمهوری اسلامی است، به‌خصوص براندازی‌ای که به وسیله دشمنان خارجی ما به عمل می‌آید.

حالا ممکن است سؤال شود به چه دلیل می‌گوییم توطئه براندازی مطرح بوده، نه فقط رقابت انتخاباتی؟ یک دلیل ادعای تقریباً تمام رسانه‌های خارجی دشمن ما بود که می‌گفتند قرار است در انتخابات تقلب شود، اگر از آنها سئوال می‌شد به چه دلیل این را می‌گویید، هیچ کس دلیلی ارائه نمی‌کرد اما ذهن‌های مردم را در طول چند ماهه قبل انتخابات 88 بمباران کردند و می‌گفتند قطعاً قرار است تقلب شود ولی هیچ دلیلی هم ارائه نمی‌کردند.

متأسفانه در داخل هم برخی‌ها آدم‌های بدی هم نبودند ولی پیشنهاد دادند که ما کمیته صیانت از آرای مردی را داشته باشیم و در واقع به همان طراحی‌هایی که دشمن برای القای تقلب در انتخابات سال 88 داشت، کمک می‌کردند و بعد هم دیدیم سران فتنه این موضوع تقلب را خودشان کاملا مطرح کردند ولی مشاهده کردید که دلایل قانع کننده‌ای هم برای ادعای 11 میلیون رأی تقلب شده نداشتند و در نهایت گفتند مهندسی انتخابات خلاف بود، بنابراین کلمه تقلب را به مهندسی انتخابات تبدیل کردند که برای این ادعا دلیل حقوقی داشته باشند.

اولاً سئوال این است که اگر واقعا شماها تشخیص دادید که مهندسی انجام شده، به این معنا که نتیجه رأی از قبل معلوم است، چرا در این انتخابات شرکت کردید؟ شما که گفتید طوری ترتیب داده شده تا رأی متوجه شخص خاصی باشد و این را به عنوان یک نظر قطعی مطرح کردید، پس چرا نامزد شدید؟!

البته ادعاهایی که داشتند جالب بود؛ مثلا هر نوع رسیدگی که دولت به مردم به خصوص فقرا در آن زمان انجام می‌داد و نیازمندان را رسیدگی می‌کرد را پای رأی‌گیری از مردم می‌گذاشتند و ادعا کردند و گفتند دولت مقدار زیادی سیب‌زمینی را که در دست تولیدکنندگان مانده خریداری کرده و به مردم داده است تا برای رئیس جمهور رأی کسب کند.

اولاً به 24 میلیون رأی دهنده باید چقدر سیب‌زمینی بدهند تا این ادعا درست باشد؟! خودشان می‌دانند دروغ است، البته دولت موظف است تا آخرین روزی که مسئولیت اداره کشور را  دارد هر نوع اقدام مفیدی را به خصوص برای مستمندان انجام دهد. در هر صورت این موضوعی که در انتخابات مهندسی خلاف رخ داده و یا تقلب شده را سران فتنه دامن زدند.

ببینید، یک حرفی را مسئول میز ایران در CIA در روز 11 ژوئن 2009، یعنی یک روز قبل از انتخابات، می‌گوید فردا در ایران انتخابات نیست، بلکه یک انقلاب رنگی کلید می‌خورد که ما پیش از این در صربستان، اوکراین و قرقیزستان تجربه کرده بودیم. پس برای اینکه بگوییم ادعای تقلب و خیلی از ادعاها دیگر که به بهانه انتخابات در مصاحبه‌ها و … بیان شد یک نوع براندازی باشد، یکی از شواهد همین است.

من یادم هست که بعد از مدتی آقای معاون وزارت خزانه‌داری آمریکا بعد از 9 دی در سال 88 و بعد از اینکه فتنه شکست می‌خورد در مصاحبه‌ای رسمی اعلام می کند تقلب دروغ بود و پروژه اصلی بی‌اعتبار کردن و منزوی کردن رژیم فعلی ایران بود. این‌ها دو مصاحبه است؛ یکی قبل از انتخابات و یکی بعد از 9 دی.

من یادم هست در ملاقات‌هایی که رهبری با مسئولان ستاد نامزدها با حضور خودشان تشکیل دادند، برخی از مسئولان ستاد آقای موسوی در همان جلسه اعلام کردند که قبول داریم تقلب نشد که رئیس ستاد انتخابات کشور در سال 88 در همان جلسه می‌گوید چرا شما حرف‌های خود را علنی نمی‌گویید که مقام معظم رهبری به او حکم می‌کند شما فعلا ساکت باشید.

بنابراین موضوع تقلب در انتخابات موضوعی بود که به نظر من یک ادعا برای براندازی بود که می‌توان به عنوان یکی از دلایل برای براندازی مطرح کرد و ثابت شد که همان طرفداران فتنه در تهران یک خانم را به قتل می‌رسانند و با فاصله کوتاهی، بی‌بی‌سی با شرح و تفصیلات کشته شدن او را اعلام می‌کند. البته مقامات ما توضیحاتی دادند که در یک روز غیر راهپیمایی و در یک منطقه خلوتی چنین کسی کشته شده و به راحتی می‌توان تشخیص داد کسانی این قتل را مرتکب شدند که می‌خواهند از کشته شدن چنین افرادی استفاده تبلیغاتی کنند.

*: و متهمان این قضیه هم به خارج از کشور رفتند…

حبیبی: بله، آنها هم که به موقع فرار کردند، من یادم هست که اول انقلاب در همان هفته‌های اول در اطراف استانداری اصفهان تجمعی انجام شد که طراح این تجمع منافقین بودند و خود آنها یک نفر را کشتند و جنازه او را روی دست گرفتند و شعار دادند، بعد کسانی که این اقدام را مرتکب شدند دستگیر شدند و معلوم شد که قرار بوده کسی در یک تجمع کشته شود و بعد به بهانه کشته شدن یک نفر علیه نظام اقداماتی کنند، بنابراین این کشته‌سازی‌ها سابقه‌اش برای ماه‌های اول انقلاب بود.

ببینید، در همین جریانات فتنه سعی می‌کردند که تعداد کشته شده‌ها را در خیابان به 72  نفر برسانند، یعنی به اصطلاح خودشان “شهیدسازی” کنند ولی هر چه تلاش کردند این اتفاق نیفتاد. این موضوع مهمی است که برخی از مقامات امنیتی ما در ملاقات‌‌هایی که با شخص موسوی انجام دادند و به آقای موسوی هشدار دادند، عده‌ای با اسلحه گرم و بی‌سیم  داخل کشورند و قصد آنها این است که در این راهپیمایی‌هایی که شما دعوت می‌کنید، بی‌هدف شلیک کنند و تعدادی را بکشند. حالا شما حساب کنید که اگر در یکی از این راهپیمایی‌ها از قبل این افراد مسلح دستگیر نشده بودند و در این راهپیمایی‌ها 100 یا 200 نفر را می‌کشتند، واقعا می‌شد غائله را در کشور جمع کرد؟ بنابراین این هشدارها مخصوصاً به آقای موسوی داده شد.

مطلب بعدی که یادم هست، آقای میرحسین موسوی در روز انتخابات قبل از پایان- زیرا رأی‌گیری در بعضی از شعب تهران تا ساعت 1.5 طول کشیده بود و مردم پای صندوق‌های رأی بودند- قبل از اینکه حتی شمارش در کشور شروع شود، ادعای پیروزی قطعی در انتخابات کرد، این‌ها از کجا آورده بودند که آقای موسوی قطعاً پیروز شد؟!

بر این اساس، اعلام پیروزی قبل از پایان رای‌گیری و قبل از شروع شمارش آراء و دلایل دیگری که عرض کردم نشان می‌داد حرکت جریان فتنه برای براندازی نظام جمهوری اسلامی بود. اگر واقعاً برای براندازی اقداماتی از طرف برخی از افراد در فتنه 88 انجام نشد، این شعار “استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی” را چه کسانی مطرح کردند؟! فراموش کردیم که یکی از شعارها این بود؟! این شعارها یعنی همان براندازی جمهوری اسلامی.

همچنین شعار “مرگ بر اصل ولایت فقیه” را چه کسانی دادند؟ پاره کردن عکس امام (ره) و رهبری را چه کسانی انجام دادند؟ طراحی‌ها به نظر من طوری بود که برای دشمن یقین حاصل شده بود طرح براندازی حتما در این حوادث بعد انتخابات88 تحقق پیدا می‌کند.

اگر یادمان نرفته باشد، در همان روزهای اولی که آقای موسوی مردم را به راهپیمایی دعوت می‌کرد، در برخی از این حوادث طرفداران آقای موسوی اتوبوس آتش زدند، بانک‌ها را آتش زدند و عده‌ای کف خیابان علیه نظام شعار دادند، البته منظورم این نیست که در آن اوایل همه راهپیمایان مرتکب جرم شدند ولی به قدری برای طراحان خارجی این حرکت‌های خیابانی اطمینان بخش شده بود که رئیس جمهور وقت آمریکا، نخست وزیر وقت انگلیس و رئیس جمهور فرانسه رسماً و علناً به میدان پشتیبانی از کسانی که این تظاهرات را می‌کردند، آمدند.

یادم هست چند ماه بعد از این حوادث بنا به دعوت حزب بعث سوریه مسافرتی به دمشق داشتیم و بنده هم مسئول آن هیئت بودم، بعد از حوادث فتنه با آقای ولید معلم که آن موقع وزیر خارجه بودند و الان هم هستند یک ملاقات خصوصی داشتیم. آقای ولید معلم گفت در اوج حوادث خیابانی بعد از انتخابات ایران، ما ملاقاتی با برخی از دیپلمات‌های برجسته وزارت خارجه انگلیس داشتیم گفت کار رژیم ایران تمام شده است، پس حالا بهتر است به مردمی که در خیابان‌ها آمدند دلگرمی بدهیم. آقای ولید معلم می‌گفت که من به این دیپلمات‌ها گفتم که دوستی ما و ایران و دشمنی شما بحثی جداست، من بعنوان یک نظر کارشناسی سیاسی به شما می‌گویم که این کار را نکنید، رژیم ایران با این کارها براندازی نمی‌شود. گفتند که ما اطمینان داریم که این تظاهرات به براندازی ایران منجر می‌شود.

یادم هست، شاید ماه‌های بعد از انتخابات، یکی از سیاست‌مداران ما در یک گپ‌و‌گفت حاشیه‌ای در یکی از کنفرانس‌ها به نماینده انگلیس گفته بود که شما که ادعای تدبیر دارید چطور شد که مرتکب این اشتباه شدید و نخست‌وزیر شما به میدان آمد و درباره نظام ایران و کسانی که در خیابان ماشین آتش می‌زدند، اظهار نظر کرد، دیپلمات انگلیسی منکر نشده بود و گفته بود واقع این است که ما به این نتیجه رسیدیم کار رژیم ایران تمام شده است و ما هم می‌توانیم عرض اندامی کنیم!

در جریانات فتنه، شعار “نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران” می‌دادند، البته معلوم نیست “جانم فدای ایران” هم تحقق یابد، زیرا این ادعاها موقعی که ایران در خطر است باید مورد آزمایش قرار گیرد. خب، طرفداران انقلاب که ملت ما هستند، انقلاب را خودشان با رهبری امام (ره) شکل دادند که شعارشان هم غزه و هم لبنان بود ولی توطئه‌ای در منطقه برای نابود کردن سوریه و اشغال لبنان شکل ‌گرفت و خیلی اقدامات را نیز مخالفین انقلاب اسلامی انجام ‌دادند که با هدف صدمه به انقلاب اسلامی ایران ارتباط داشت.

بنده اعتقاد دارم که اگر به لبنان و سوریه یا غزه آسیب جدی وارد شود، به یک معنا به ما هم وارد شده است؛ یعنی خط مقدم ما لب مرزهای ما نیست؛ اگر سوریه که در خط مقدم قرار گرفته، شکسته شود، معلوم نیست چه اتفاقاتی برای ایران و لبنان و غزه می‌افتد، به همین دلیل هم در زمان حضرت امام (ره) و هم در زمان رهبر معظم انقلاب، ما از حزب‌الله لبنان که شیعه هستند و هم از حماس که سنی‌اند، حمایت کرده‌ایم.

بنابراین در اینجا نظام ما اختلاف نظر مذهبی را هم در نظر نگرفت و ایران کمک‌هایی در جنگ‌های اخیر به غزه و حزب‌الله لبنان کرد ولی عده‌ای به خیابان می‌آیند و شعار “نه غزه، نه لبنان جانم فدای ایران” سر می‌دهند. البته برخی از اصلاح‌طلبان در یک سال اخیر، اظهاراتی بعد از 4-5 سال مطرح کردند که شعار”نه غزه و نه لبنان” برای اصلاحات نیست. بسیار خوب، می‌خواهیم حرف شما را باور می‌کنیم، چرا بعد از روز قدس این حرف را نزدید؟! در آن روز مردم دیدند کسانی که در خیابان کریمخان و میدان ولیعصر بودند و همین شعار را می‌دادند و فریاد می‌زدند در روز ماه مبارک رمضان روزه‌خواری می‌کردند، حالا با انقلاب دشمنی دارید، پس چطور ادعای مسلمانی دارید؟! دیدیم که این کارها را انجام دادند.

البته یک توطئه از همه مهمتر در فتنه 88 قابل رؤیت است و این است که با شعارهای انقلاب علیه انقلاب آمده بودند؛ اینکه عده‌ای از مردم را با شعار الله اکبر سر پشت بام‌ها بفرستند، مانند همان کاری که ملت ما قبل از پیروزی انقلاب انجام می‌دادند، این کار به چه معناست؟! بعداً یکی از مقامات گفت قرار بود اقداماتی که برای براندازی در نظر می‌گیرند با استفاده از همان شعارهایی باشد که مردم ایران انقلاب کردند، یعنی این هم طراحی شده بود، مثلاً گفتند در کشورهای دیگر انقلاب با رنگ نارنجی باشد ولی اینجا با رنگ سبز باشد، زیرا مردم ما به دلیل ارادت به اهل‌بیت به رنگ سبز علاقه دارند. به نظر من براندازی داشت انجام می‌شد ولی به جای رنگ نارنجی، رنگ سبز را انتخاب کردند.

من اینجا لازم می‌بینم به نکته‌ای اشاره کنم که اولاً جریان اصلاح‌طلبی باید با برائت رسمی از فتنه و فتنه‌گران، دامن اصلاحات را از این ننگ پاک کند، در هر صورت اکثریت قریب به اتفاق کسانی که در فتنه 88 علیه نظام عمل کردند با نام اصلاح‌طلبی این کار را کردند اما اینکه از این طرف کسانی باشند که هر اصلاح‌طلبی را به فتنه‌گری متهم کنند، قضاوت کاملاً نادرست است.

بنده خیلی‌ها را سراغ دارم که به میرحسین موسوی رأی دادند و بعداً پشیمان شدند و متوجه شدند که اشتباه کردند، به نظر من، نظام هم چنین نظری ندارد، حتی در همین نظام، کسانی در حد وزارت هستند که عضو ستاد آقای موسوی در انتخابات 88 بودند، آیا سماحت از این بیشتر می‌خواهیم که طرف عضو رسمی ستاد در حد مسئول باشد و بعد که فهمیده اشتباه کرده، مسئولیت وزارت هم به او داده‌اند لذا نظام با این تسامحی که به خرج داده باشد، دیگر باید چه کار انجام می‌داد؟!

من معتقدم که در هر صورت یک ننگی با نام اصلاحات در سال 88 اتفاق افتاد و کسانی که دلسوز اصلاحات هستند و راست می‌گویند باید حتما اظهار برائت کنند. همین حرفی که اعضای ستاد میرحسین موسوی در هفته دوم بعد از انتخابات در محضر مقام معظم رهبری گفتند و تأکید کردند ما هم معتقدیم تقلب نشده است را چرا یک بار به صورت مصاحبه رسمی اعلام نکردند و این حرف را نگفتند؟ یا درباره ادعای تقلبی که اطرافیان موسوی کردند، خیلی‌ها تاکنون اظهارنظر نکردند که این ادعا دروغ است؟!

خود من سال‌های سال هم در سمت اجرایی و هم در سمت نظارتی انتخابات بودم، اصولاً با سازوکاری که ما در نظام جمهوری اسلامی داریم، امکان چنین تقلبی وجود ندارد. شما موقع انتخابات سر صندوق‌ها بروید، می‌ببینید که غلبه حضور با مردم آن حوزه انتخابیه است، یعنی ترکیب طوری است که بعضی وقت‌ها 10 نفر یا 14 نفر یا بیشتر از نیروهای مردمی با مسئولین نظارتی و اجرایی سر صندوق هستند، چطور ممکن است که تقلب در حدی باشد که 11 میلیون رأی اضافه‌ای که از میر حسین موسوی در صندوق ریخته می‌شود، تقلبی باشد؟! این‌ها کارهایی بود که به نظر من انجام دادند و من پیشنهاد می‌کنم از این اتفاقاتی که افتاد حتماً اظهار برائت کنند.

ما در مؤتلفه اسلامی برای فتنه88 مواضعی داشتیم؛ بنده در یک جلسه که 4 ماه قبل از انتخابات بود حضور داشتم که مرحوم استاد عسگراولادی این جمله را گفتند که من خطر موسوی را از خطر خیلی‌های دیگر بیشتر می‌دانم. بنده با گوش خودم شنیدم و با قید قسم جلاله هم می‌گویم که این را شنیدم.

من در بخش بعدی عرایضم می‌خواهم سئوال شما را هم پاسخ دهم؛ مرحوم استاد عسگر اولادی حرکت‌های میر حسین موسوی را با بنی صدر مقایسه کرده بود و به میرحسین موسوی هشدار داده بود که مواظب باشید کارهایی که بنی صدر کرد را تکرار نکنید.

بنده به عنوان دبیر کل حزب مؤتلفه اسلامی در 6 تیر ماه 88، یعنی چند هفته بعد از انتخابات یک موضع‌گیری به عنوان نظر مؤتلفه اسلامی دارم، نه فقط نظر شخص خودم که البته خودم هم همین نظر را دارم. در این موضع‌گیری خطاب به آقای موسوی گفتم راهی که شما می‌روید با راهی که بنی‌صدر می رفت، تشابه دارد، بنابراین مواظب باشید.

ما در مؤتلفه اسلامی تلاش‌هایی برای کاهش تنش‌ها کردیم اما وقتی که این اقدامات برای تنش‌زایی به جایی نرسید، هر ماه نه یک بار، بلکه چند بار علیه فتنه و سران فتنه و فتنه‌گران مواضع صریح اتخاذ می‌کردیم، یعنی فکر کردیم که سکوت درباره فتنه، یک سکوت بسیار بسیار نادرست و یک گناه نابخشودنی است.

در همان زمان یادم هست که آقای هاشمی رفسنجانی خطبه‌ای در 26 تیرماه ایراد کردند و مطالبی که در این خطبه گفتند را از کسی که سابقه طولانی در انقلاب دارد و مخصوصاً قبل از انقلاب سخت‌ترین شکنجه‌ها را از طرف شاه تحمل کرده را انتظار نداشتیم.

نمی‌دانم چه شد که آن خطبه‌ها به دنبال نامه‌ای که 4 روز قبل از انتخابات بدون بسم‌الله و سلام به رهبری نوشتند، ایراد شد ولی ما با تمام مفاد نامه اعلام مخالفت کردیم و معتقدیم آن نامه یک نقطه منفی برای آقای هاشمی رفسنجانی حساب می‌شود. بعد از اینکه در 26 تیر ماه 88 آقای هاشمی خطبه‌ها را خواندند، البته عده‌ای که نمازخواندن بلد نبودند با کفش نماز جماعت خواندند و تظاهراتی هم راه انداختند، ما ناچار به اتخاذ موضع شدیم و اعتراض کردیم به مطالبی که آقای هاشمی‌رفسنجانی در خطبه‌های 26 تیر ماه ایراد کردند که بعد هم دیگر به نماز جمعه نیامدند.

*:با آقای هاشمی دیدار نداشتید؟

حبیبی: ما آن موقع دیدار نداشتیم اما در رابطه با آن خطبه‌ها نامه‌ای خصوصی برای آقای هاشمی‌رفسنجانی نوشتیم، علاوه بر این نامه خصوصی، موضعی را به صورت رسمی اعلام کردیم که من به بعضی از فرازهای موضع‌گیری خود بعد از 26 تیر اشاره می‌کنم. اعلام کردیم سئوال مردم این است که با وجود تفقد ویژه مقام معظم رهبری در خطبه 29 خرداد، راجع به آقای هاشمی رفسنجانی، چطور شد که آقای هاشمی حداقل از این تفقد تشکر هم نکردند و هیچ اشاره‌ای به فصل‌الخطاب بودن رهبری نکردند؟!

*** نامه خصوصی مؤتلفه اسلامی به هاشمی‌رفسنجانی بعد از نمازجمعه 26 تیر

*: این نامه خصوصی شما به آقای هاشمی است؟

حبیبی: نه، این نامه را جدا نوشتیم و این موضع‌گیری ماست که در رسانه‌ها هست و اگر سابقه را نگاه کنید این موضعی که گرفتیم وجود دارد و موضع ما در آن زمان به وسیله رسانه‌ها پخش شد. در همین موضع‌گیری اعلام کردیم که آقای هاشمی خوب می‌دانند دَم زدن از حضرت امام (ره) و تعریض به مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه‌ای، کار چه کسانی است؟!

عده‌ای این طوری عادت کرده بودند، تا آن جایی که توان حرف زدن یا نوشتن داشتند از امام (ره) حمایت می‌کردند ولی همان‌ها تعریضات فراوانی در حد توهین به مقام معظم رهبری داشتند، خب خواست ما از آقای هاشمی این بود که به آنها توصیه کنند که این کار منافقانه را انجام ندهند. در آن موضع‌گیری اضافه کردیم یک انتخابات آزاد، سالم و با رقابت فشرده برگزار شده است، بیش از 24 میلیون نفر به یک نفر رأی دادند و 13 میلیون نفر به شخص دیگر، فاصله آراء یک عدد 11 میلیونی است و حتی تا آنجا این تفاوت زیاد بود که دشمنان هم نتوانستند یک طوری این تفاوت را توجیه کنند.

آقای هاشمی در همان خطبه‌ها گفتند بعد از این انتخابات بحران پیش آمده است. البته آقای هاشمی مواضع مثبتی هم داشتند، از جمله دعوت مردم به وحدت بود تا به وسیله وحدت بحرانی که آقای هاشمی مدعی بود را بتوان کنترل کرد و دشمن را مأیوس کنیم، سئوال ما از آقای هاشمی این است، خطبه‌های 26 تیرماه شما دشمن یا ضد انقلاب را مایوس کرد یا اینکه یک مقداری هم امیدوارتر کرد؟!

در هر صورت آقای هاشمی رفسنجانی گفت باید مسائل را با قانون حل کنیم که حرف درستی هم هست، اما چرا به میر حسین موسوی تذکر ندادید که وقتی شما ادعای قانون‌مداری دارید، قانون می‌گوید اگر نامزدی معترض است می‌تواند برای اعتراضش روی هر صندوقی که خیال می‌کند تخلف صورت گرفته است اعتراض کند و درخواست بازشماری داشته باشد و شورای نگهبان هم حتما این کار را انجام می‌داد و بازشماری می‌کرد، چرا در این خطبه‌ها تذکر داده نشد که اگر شما ادعای قانون‌مداری دارید، قانون می‌گوید اعتراض کنید و بازشماری انجام شود.

انتظار ما از آقای هاشمی در آن خطبه‌ها این بود که ادعای تقلب را محکوم کند، آقای هاشمی آن موقع تا به حال مصلحت ندیدند این ادعا را به شدت محکوم کنند؟! به هر حال دیگران هم کارهایی بعد از دوران فتنه انجام دادند و معتقدیم هنوز هم دیر نشده است.

به نظر من عده‌ای تلاش می‌کنند صورت مسئله فتنه را پاک کنند، من معتقدم اتفاقاً برای برجسته شدن خطوط فتنه در دفتر انقلاب، باید به طور مستمر ما به عنوان یک وظیفه انقلابی در صحنه باشیم. فتنه 78 به ترتیبی صورت گرفت و مردم در 23 تیر، 18 تیر را خنثی کردند، به نظر بنده آن زمان هم براندازی در میان بود ولی در سطح کوچکتر.

فتنه 78 را مردم و رهبر معظم انقلاب تحمل کردند تا اینکه به سال 88 رسیدیم که با یک شکل جدیدی صورت گرفت و زلف عده‌ای در داخل با دشمنان خارجی گره خورد و فتنه 88 راه افتاد، حالا چطور شده که عده‌ای اصولاً از نام بردن فتنه خودداری می‌کنند؟ توقع ما از مقامات رسمی کشور این است، همان طور که مقام معظم رهبری تا به حال بارها راجع به فتنه و خط قرمز بودن آن اشاره کردند، کسانی که ادعا می‌کنند ما تابع رهبری هستیم نیز به میدان بیایند و حداقل فتنه و فتنه‌گران را محکوم کنند، نه اینکه دَم زدن از فتنه توسط برخی از مقامات فعلی ما جزو ممنوعات باشد! چرا ممنوع است؟ باید حتما این کار انجام شود و ما حوادث 88 را به عنوان یک موضوع تاریخی بسیار مهم در دفتر انقلاب حفظ کنیم تا انشالله از حوادثی نظیر سال 88 جلوگیری شود.

*** مفاد نامه خصوصی مؤتلفه اسلامی به هاشمی‌رفسنجانی

*: در نامه‌ای که به صورت خصوصی به آقای هاشمی‌رفسنجانی داشتید چه مطالبی را گفتید؟

حبیبی: تقریباً همین مفادی بود که قسمتی از آن را الان در موضع‌گیری‌هایمان اشاره کردم. مثلاً گفتیم شما آزادی همه زندانیان را در خطبه‌های نماز جمعه مطالبه کردید، ممکن است چند نفر اشتباهی دستگیر شده باشند اما کسانی به میدان فتنه 88 آمدند و برخی اسلحه داشتند و برخی هم برای براندازی توطئه داشتند، شما خواستار آزادی شدید؟ ولی عمده حرف ما همین مسائلی بود که در موضع‌گیری‌هایمان اشاره کردم.

*: آقای هاشمی به نامه شما جوابی ندادند؟

حبیبی: خیر، به موضع‌گیری و نامه ما جوابی ندادند.

*: آقای حبیبی علاوه بر موضع‌گیری‌هایی که حزب مؤتلفه اسلامی داشت، آیا اقدامی هم برای کاهش تنش‌ها و درگیری‌ها داشتید؟

حبیبی: بله. در عین حال که برداشت ما از فتنه‌گران همین‌هایی بود که عرض کردم، از همان اول مؤتلفه اسلامی تصمیم گرفت که حتی‌المقدور آبی روی آتش فتنه بریزد. به این دلیل با کسانی که شاید اصلاً مایل به ملاقاتشان نبودیم ولی به این منظور ملاقات کردیم.

در جلسه‌ای تصمیم گرفته شد، مرحوم استاد عسگر اولادی، آقای میر سلیم، آقای کوهکن، آقای باهنر و آقای آل اسحاق با میر حسین موسوی ملاقات کنند، این ملاقات زمانی تصمیم‌گیری شد که ما متوجه شدیم مقام معظم رهبری در هفته دوم انتخابات، هم با مسئولین ستادها رقبای انتخاباتی جلسه گذاشتند و هم ایشان با شخص میر حسین  موسوی ملاقات کردند، البته مشخص نیست که میرحسین موسوی تقاضای ملاقات کرده باشد اما ملاقات خصوصی با مقام معظم رهبری داشتند و تذکر دادند که آقای موسوی مواظب باشند کشور و انقلاب در خطر است و سوء‌استفاده منافقین و دیگران از راهپیمایی‌ها را تذکر دهند.

از زمانی که فهمیدیم سیاست مقام معظم رهبری این است که حتی‌المقدور با مذاکره با مدعیان سعی کنند این آتش فروکش کند، این را وظیفه خود دانستیم و این 5 نفر با آقای میر حسین موسوی در دفتری که ایشان تعیین کرده بودند، ملاقات کردند.

*** جزئیات دیدار عسگراولادی با موسوی

در بدو ورود آقای موسوی از اینکه شخصیتی مثل آقای عسگر اولادی به دیدنش رفته خیلی اظهار  تواضع کرده بود و مرحوم عسگراولادی هم گفته بود ما نظر خیر داریم، بنابراین اگر ما بیاییم یا شما بیایید هیچ فرقی نمی‌کند.

در این ملاقات یک هدفی پیش‌بینی شده بود و آن هدف این بود؛ حالا که آقای موسوی می‌گوید من قانون‌مدار هستم, منظورش قانون کشورهای دیگر که نیست و منظورش همین قانون اساسی، قانون انتخابات و سایر قوانین است. قرار شد که به او بگویند حالا که ادعای قانون‌مداری می‌کنید ما پیشنهاد می‌کنیم بر اساس همین قانون اعتراض خود را اعلام کنید، نه اینکه دائما بیانیه دهید و مردم را به خیابان‌ها بکشید و کارهای دیگر کنید.

من از قول مرحوم عسگر اولادی می‌گویم که ایشان در آن جلسه بود، آقای موسوی به آقای عسگراولادی گفته بود که من نه به شورای نگهبان اعتماد دارم و نه به دولت، بنابراین چطوری به این‌ها بگویم رسیدگی کنید؟ گفتیم که درقانون این آمده که اگر شما به نتیجه انتخابات اعتراض داشته باشید و مدعی تقلب باشید می‌توانید هر تعداد صندوقی که مایل هستید را با دلایلی اشاره کنید و بگویید من معتقدم در آرای این صندوق‌ها تقلب شده و شورای نگهبان هم موظف است که به خواست شما تن در بدهد.

کسانی که کار نظارت و اجرایی کردند، می‌دانند که صندوق‌ها بعد از شمارش مُهر و پلمپ می‌شود و به انباری در وزارت کشور فرستاده می‌شود. حالا وقتی کسی معترض است با صندوقی که تخلف یا تقلبی در آن شده است را بگوید تا آن صندوق را بیاورند و با حضور خود معترض، نمایندگان شورای نگهبان و دستگاه‌های اجرایی انتخابات پلمپ را بشکنند و صندوق را باز کنند و آرا را بشمارند.

زمانی که بنده مسئول نظارت انتخابات تهران بودم، یادم هست که چندین بار معترضینی در انتخابات مجلس داشتیم و از آنها دعوت کردیم و این کار انجام شد، بنابراین به آقای موسوی گفته شد از این طریق وارد شوید و بگویید من به این مقدار صندوق اعتراض دارم.

آقای میرحسین موسوی وقتی می‌شنود که می‌توان با حضور خودش یا نمایندگانش پلمپ صندوق‌ها را شکست و بازشماری کرد، قبول می‌کند. بعد از اینکه تیم ما از این ملاقات برگشتند، ما از این خبر خیلی خوشحال شدیم و گفتیم الحمدلله مؤتلفه اسلامی و بقیه اصولگرایان سران خود را فرستادند و با آقای موسوی ملاقات کردند و همین که آقای موسوی موافقت کرد صندوق‌ها بازشماری شود، پیشرفت است و توقع داشتیم که یکی دو روز بعد آقای میرحسین موسوی اعلام می‌کند که من با بازشماری صندوق ها موافقم ولی یکی دو روز بعد اطلاعیه‌ای به مراتب تندتر از اطلاعیه‌های قبلی صادر کرد. مثل اینکه اصلاً آن شب هیچ قولی نداده بود، بعداً متوجه شدیم عده‌ای از اصحاب آقای موسوی همان شب با وی ملاقات کردند و نظر او را تغییر دادند.

*: چه کسانی بودند؟

حبیبی: من اسامی را نمی‌دانم اما اینکه چنین ملاقاتی انجام شده، از مطالبی است که آقای عسگر اولادی در یک موضع‌گیری رسمی گفتند و قبل از مصاحبه با شما اتفاقاً آن را مرور کردم که آقای عسگراولادی گفته بود بعد از ملاقات با ما اطلاع حاصل کردیم عده‌ای از اصحاب آقای موسوی با وی ملاقات کردند و رأی ایشان را برای بازشماری تغییر دادند.

فکر کردیم که چطور شد آقای میرحسین با مسئولیت‌های مختلفی که در جمهوری اسلامی داشت و قول داده ولی بعد خلاف قولش عمل کرد. ما جواب سئوالمان را بعداً از آقای ابطحی شنیدیم. آقای ابطحی گفته بود “اعلام تقلب در انتخابات کلید رمز آشوب بود”. آقای ابطحی از دوستان نزدیک اصلاح‌طلبان و از کسانی بودند که برای انتخابات 88 به آقای میر حسین موسوی کمک می‌کردند.

*** جزئیات دیدار مؤتلفه اسلامی با محسن رضایی

همین ملاقات را با برخی دیگر از نامزدها انجام دادیم که من لازم می‌بینم ذکر خیری از آقای دکتر محسن رضایی کنم. ملاقات با میرحسین موسوی را دیگر آقایان انجام دادند که اسامی آنها را گفتم ولی ملاقات بعدی را بنده و آقای مرتضی نبوی با آقای رضایی ملاقات کردیم، زیرا ایشان هم اعتراضاتی داشتند. در مذاکره‌ای که با آقای رضایی داشتیم، ایشان گفت من اگر اعتراضی داشته باشم، نظام برای من مهم است، نه انتخابات، بنابراین من قبول کردم که بازشماری شود و امشب هم اطلاعیه‌ای در این رابطه خواهم داد که به نظر من اطلاعیه خوبی هم بود.

*: گفته بودند که نظر مقام معظم رهبری فصل‌الخطاب است…

حبیبی: بله، آقای محسن رضایی به عنوان یک فرزند انقلاب چنین موضعی داشتند و آقای موسوی و کروبی نیز آن مواضع را داشتند و به جای اینکه به قانون تمکین کنند، تمرد کردند و مردم را هم به خیابان‌ها کشاندند.

من یادم هست که چند سال پیش در انتخابات آمریکا، رئیس جمهور منتخب فاصله کمی با رقیب خود داشت و با همان سازوکاری که در آمریکا بود و باید دادستان اعلام کند، تمکین کرده و غائله را ختم کردند ولی اینجا به جای اینکه به قانون تمکین کنند، نه تنها این کار را نکردند بلکه مردم را به خیابان‌ها کشاندند و به ناحق شعار “رأی من کو” و … دادند.

عرض کنم که در همین رابطه یادم هست، این قسمت را تا به حال با جایی مصاحبه نکردم، بعد از خطبه 29 خرداد مقام معظم رهبری در جلسه مؤتلفه اسلامی تصمیم گرفتیم، یک پیامی را به وسیله یکی از دوستان آقای هاشمی به ایشان بدهیم و بگوییم بعد از خطبه‌های 29 خرداد رهبر معظم انقلاب شما اطلاعیه بدهید و از مقام معظم رهبری تشکر کنید که از شما تعریف و تمجید کردند.

یک نفر از شخصیت‌ها که ممکن است خودش راضی نباشد اسمش را ببرم، انتخاب شد که خارج از مؤتلفه بود. بنده از او تقاضا کردم و گفتم ما امروز جلسه‌ای داشتیم و جلسات ما در راستای کاهش این شعله‌های آتش فتنه است، بنابراین فکر می‌کنیم که مثلاً اگر آقای هاشمی بیانیه‌ای بدهند و از مواضع رهبر معظم انقلاب در 29 خردادماه تشکر کنند، اثر دارد.

آن شخصیت مورد نظر ما که خیلی هم برایش احترام داریم دوستی سابقه‌دار با آقای هاشمی دارند، گفت جمع‌بندی درست است و من امروز حتما تماس می‌گیرم تا آقای هاشمی‌رفسنجانی را برای تشکر از رهبر معظم انقلاب ترغیب کنم و ایشان به آقای هاشمی زنگ می‌زند. بر اساس مطلبی که آن شخصیت مورد نظر ما برای من نقل کرد، می‌گویم، این شخص مورد نظر ما گفت من با آقای هاشمی‌رفسنجانی تماس گرفتم و گفتم الان موقع آن است که شما تقدیر و تشکر کنید.

آقای هاشمی‌رفسنجانی می‌گوید من مشغول نوشتن آن نامه تشکر بودم ولی فائزه را دستگیر کرده‌اند. آن شخصیت یک احساس وظیفه می‌کند و تلاش می‌کند که خانم فائزه هاشمی آزاد شود و خانم فائزه هاشمی نیز در فاصله حدود 24 ساعت آزاد شد. این خبر اولین بار است که رسانه‌ای می‌شود. ما توقع داشتیم که بعد از آزادی او نامه‌ای که توقع داشتیم نوشته شود ولی باز هم آن نامه را آقای هاشمی‌رفسنجانی ننوشت.

یادم هست که آقای هاشمی‌رفسنجانی در سال‌های بعد گفت من بر روی 3 موضوع با هیچ کسی معامله نمی‌کنم؛ نظام اسلامی، ولایت فقیه و شخص آیت‌الله‌خامنه‌ای. این را بعد از جریانات فتنه با گوش خودم از آقای هاشمی شنیدم. در جلسه‌ای که 7-8 نفری برای مسئله‌ای با ایشان داشتیم، به آقای هاشمی‌ گفتم ما شنیده‌ایم شما گفتید من برای برخی از موضوعات با کسی معامله نمی‌کنم، یکی نظام اسلامی و یکی ولایت فقیه که آقای هاشمی اصلاح کرد و گفت من فقط آن دو تا را نگفتم، سومی شخص آیت‌الله خامنه‌ای است.

ما توقع داشتیم با این ترتیب که آقای هاشمی بعد از آن جریانات چند کار را انجام دادند، الان هم توقع داریم؛ یکی فتنه 88 را محکوم کنند، ممکن است آقای هاشمی تعریفی از فتنه در جای دیگر داشته باشند که منظور ما نیست ولی تقاضای ما این است که فتنه 88 را به صورت رسانه‌ای محکوم کنند. دوم اینکه سران فتنه را هم محکوم کنند، سوم اینکه این موضوعی که دشمنان و عواملی داخلی ادعای تقلب در انتخابات 88 کردند را بیان کنند که تا به حال نکرده‌اند.

*** درخواست آیت‌الله مهدوی‌کنی از عسگراولادی/جزئیات دیدار عسگراولادی با کروبی

*: گفتید با آقای موسوی و آقای رضایی دیدار کردید، با آقای کروبی هم دیدار داشتید؟

حبیبی: بله، در ماه مبارک رمضان بعد از انتخابات در سال 88، در جلسات مؤتلفه تصمیم گرفته شد ملاقاتی با آقای کروبی انجام شود. قبل از اینکه من مأمور شوم به این ملاقات بروم، هفته سوم یا اواخر هفته دوم بعد انتخابات بود که مرحوم آیت‌الله مهدوی‌کنی به آقای عسگر اولادی زنگ می‌زنند و می‌گویند از آقای کروبی چه خبر دارید، آقای عسگراولادی می‌گوید خبری ندارم، آقای کروبی کارهایی می‌کند که اصلاً من رغبت به تماس با او ندارم. این فرمایشات مرحوم عسگراولادی است.

آیت الله مهدوی‌کنی می‌گوید شما همین امروز با آقای کروبی تماس بگیرید و با وی دیدار کنید. آقای عسگراولادی می‌گوید من واقعا رغبتی ندارم، زیرا این‌ها موضع‌گیری‌های تندی علیه نظام کردند اما چون شما دستور می‌دهید حتما این کار را می‌کنم. بعد از تماس آقای عسگراولادی با آیت‌الله مهدوی‌کنی، آقای عسگراولادی با آقای کروبی تماس می‌گیرند و بالاخره برای ساعت 10 شب همان روز قرار می‌گذارند و آقای عسگراولادی و آقای کروبی با هم دیدار می‌کنند.

آقای عسگراولادی می‌گفت اولین سئوالی که از آقای کروبی پرسیدم این بود که آقای موسوی چه کار می‌کند؟ آقای کروبی می‌گوید:”والا من هم نمی‌دانم هر کاری دلش می‌خواهد می‌کند و با من هم مشورت نمی‌کند”. بعد به آقای کروبی می‌گوید: می‌دانی چرا برای دیدن شما آمده‌ام؟ امروز صبح آیت‌الله مهدوی‌کنی بر من تکلیف کردند.

آقای کروبی خیلی تعجب می‌کند و بعد تقدیر می‌کند و می‌گویند واقعاً آقای مهدوی گفتند به دیدن من بیایید؟ آقای عسگراولادی می‌گوید:آقای کروبی آمده‌ام بگویم که چه کارهایی انجام می‌کنید؟ می‌دانید که امام (ره)همین الان هم به کارهای انقلاب نظارت می‌کند؟، آقای کروبی می‌گوید بله من اعتقاد دارم که امام (ره) الان هم که از دنیا رفته‌اند ناظر ما هستند.

آقای عسگر اولادی می‌گوید: اگر به این اعتقاد دارید، به کارهای خود نگاه کنید، امام (ره) به این کارهایی که در نظام می‌کنید راضی است؟. بعد آقای عسگراولادی برای اینکه به کروبی ثابت کند امام (ره) هنوز هم بر کارها نظارت می‌کند، بیاد بگویم که چند وقت پیش، قبل از فتنه امام (ره) را در خواب دیدم که امام (ره) من را شناختند و به من خطاب کردند که آقای عسگراولادی شما برای این محرومین و مستضعفین چه می‌کنید؟ توضیح دادیم که در کمیته امداد این کار را می‌کنیم و دفتر من برای این‌ها همیشه باز است. امام (ره) در خواب می‌فرمایند که این‌ها کارهای خوبی است، حالا اگر یک نفر در منزل شما آمد، آدم نیازمندی هم بود چه می‌کنید؟ من هم به امام (ره) گفتم اگر خودم باشم، بالاخره یک کاری می‌کنم و نمی‌گذارم مأیوس برود اما اگر هم نباشم به همسرم سپردم با امکاناتی که خود ایشان دارد و من در اختیارشان می‌گذارم، کسی به در منزل آمد و ثابت شد که واقعاً نیازمند است، باید حتما به او کمک کنید. امام (ره) می‌گوید خیلی کار خوبی می‌کنید، پس اگر کسی در منزل شما بیاید محروم نمی‌شود.

آقای عسگراولادی این را دو بار در جمعی تعریف کرد که خود من حضور داشتم و این‌ها را از زبان خود ایشان شنیدم. آقای عسگراولادی به آقای کروبی می‌گوید فقط امام (ره) به این کلی‌ها اکتفا نکرد، از من پرسید از فلان شخص خبری داری؟ در خواب مقداری فکر کردم و دیدم آن آقایی که امام (ره) فرمودند از دوستان سابق من هستند ولی چند سال است با او رابطه نداشتم.

آقای عسگراولادی به امام (ره) عرض می‌کند بله، از دوستانم بودند ولی چند سال است از او خبر ندارم. امام فرمودند که نه، از او خبر بگیرید، ایشان وضعش به هم خورده، این کسی که امام (ره) گفته خودش کانون رسیدگی به نیازمندان داشت ولی الان خودش جزء نیازمندان شده و چند وقت پیش رفته از بانک وام گرفته که بتواند زندگی‌اش را سر و سامان دهد و ماهی 100 هزار تومان قرار قسط داشته ولی 5 ماه قسطش را نداد.

آقای عسگر اولادی گفت من بعد از اینکه از خواب بیدار شدم، پیش خودم گفتم عجب خوابی بود! من چندین سال است که طرف را ندیدم و از او خبر ندارم. به هر حال آقای عسگراولادی پیگیری می‌کنند و شخص را پیدا می‌کنند و به او زنگ می‌زنند.آن شخص می‌گوید چه عجب بعد از چند سال سراغ ما را گرفتید؟ آقای عسگراولادی گفت عذرخواهی می‌کنم الان تصمیم گرفتم با شما تماس بگیرم ولی هیچ اشاره‌ای به آن خواب و توصیه‌های امام نکردند.

آقای عسگراولادی گفته بود وضعیت شما چطور است؟ آن شخص می‌گوید وضع من به هم خورده و من که خودم کانون حمایت از نیازمندان داشتم، الان خودم جزء نیازمندان شدم. برای رفع برخی از مشکلات هم چند وقت پیش از بانک وام گرفتم و ماهی 100 هزار تومان قسط داشتم که 5 ماه است نداده‌ام. انطباق کامل بین مطالبی که شخص می‌گوید با مطالب امام (ره) در خواب وجود داشت. البته آقای عسگر اولادی گفت بعدا او را خواستم و با او ملاقات کردم و کارهایی برای او کردم که مشکلاتش حل شود.

این جریان را آقای عسگر اولادی به آقای کروبی می‌گوید و تأکید می‌کند امام (ره) بعد از رحلت هم بر ما نظارت می‌کنند. فرض کنید امام (ره) روبروی ما ایستاده‌اند و از ما توقع دارند. آقای کروبی اول از اینکه آقای مهدوی‌کنی چنین خواسته‌ای داشته‌اند و دوم اینکه آقای عسگر اولادی آمدند، خیلی اظهار تشکر می‌کند.

*** دیدار جبیبی و کروبی بعد از انتخابات

بعد از این ملاقات در ماه مبارک رمضان 88، در جلسه‌ای که در محضر مرحوم عسگر اولادی بودیم که ایشان گفت اگرچه من ملاقاتی کردم و نتیجه‌ای نداشت ولی من پیشنهاد می‌کنم که آقای حبیبی حتی با همسرشان ملاقاتی خصوصی با آقای کروبی و همسرشان داشته باشند. ما هم آقای عسگر اولادی را به عنوان معلم و کسی که حق دارند به ما دستور بدهند، قبول داشتیم، برای همین گفتم چشم، اگر شما تشخیص داده‌اید که من باید بروم، هیچ حرفی ندارم.

با آقای کروبی تماس گرفتم و وقت ملاقات گرفتیم ولی قبل از آن من ملاقاتی با مرحوم آیت‌الله مهدوی‌کنی کردم، گفتم من قصد دارم ظرف چند روز آینده با این ترتیب ملاقات آقای کروبی بروم، اگر شما موافقید یکی از خواست‌های من این باشد که آقای کروبی به شما زنگ بزنند و شما ملاقاتی با وی داشته باشید، بلکه انشاءلله رفتار آقای کروبی با ملاقات با شما یا اقدامات شما که مصلحت می‌دانید اصلاح شود.

آیت‌الله مهدوی‌کنی گفت من حرفی ندارم، شما در ملاقات بگویید که اگر آقای کروبی خواستند ملاقات کنند، هیچ منعی نیست، همه این حرف‌ها بعد از انتخابات و راهپیمایی‌های خیابانی و موضع‌گیری های آقای کروبی است.

عرض کنم که روز ملاقات فرا رسید و ما به منزل آقای کروبی رفتیم. اولین مطلبی که من مطرح کردم این بود که آقای کروبی شما حاضر هستید با آقای مهدوی‌کنی تماس بگیرید و به ملاقات ایشان بروید، آقای کروبی گفت با کمال میل و آمادگی دارم. آقای مهدوی‌کنی بارها در غیاب آقای کروبی خیلی از ایشان تمجید کرده بود که بتواند او را از آن راه‌هایی که بعداً انتخاب کرد، نجات دهد.

ملاقات من با آقای کروبی بیش از دو ساعت طول کشید، یکی از مطالبی که در آن جلسه به آقای کروبی گفتم این بود که شما که معتقد به ولایت فقیه بودید، الان از اعتقاد خود عدول کرده‌اید، عذرخواهی هم کردم که جسورانه حرف می‌زنم. آقای کروبی گفت خیر، اگر من از اعتقاد به ولایت فقیه عدول کنم، به یک انسان معلق تبدیل می‌شوم و تمام اعتقادات گذشته خودم را زیر سئوال می‌برم.

گفتم این پاسخ شما سر جای خود، اما من یادم است در مجلس ششم وقتی که یک عضو حزب مشارکت حرف‌هایی را راجع به موضوعات هسته‌ای می‌زد، شما به عنوان رئیس مجلس گفتید این حرف‌ها چیست، این‌ها حرف‌های رادیو اسرائیل است. اعضای حزب مشارکت رابطه صمیمانه و نزدیک با شما داشتند، اما وقتی شما دیدید که حرف‌های پرت‌و‌پلا زده شد گفتید که این حرف‌ها که برای رادیو اسرائیل است!

دوم اینکه یک روز که مقام معظم رهبری برای قانون مطبوعات حکم حکومتی صادر کردند و حکم را به شما دادند، بعد شما موضوع حکم رهبر معظم انقلاب را در رابطه با قانون مطبوعات اعلام کردید، یک نفر از همین هم فکرهای خود شما داد زد و با لحنی تمسخر آمیز و توهین‌آمیز گفت آقای کروبی حکم حکومتی چه صیغه‌ای است؟ شما به عنوان رئیس مجلس گفتید که تو نمی‌دانی که حکم حکومتی چیست؟! همان صیغه‌ای است که تو در انتخابات صلاحیتت رد شده بود و با حکم حکومتی به مجلس آمدی.

گفتم ما این سابقه را از شما داریم ولی الان شما عدول کرده‌اید.گفت که نه، من عدول نکرده‌ام، گفتم پس این کارها چیست؟ گفت مثلا چه کار کردم؟ گفتم که چند وقت پیش گفتید گزارشاتی از بخشی از زندانی‌ها برای شما آورده‌اند که خیلی شما را ناراحت کرده و حالا صحت و سقم آن را کاری ندارم ولی شما گفتید من نامه‌ای به آقای هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس خبرگان نوشتم و شرح آن را دادم و درواقع شکایت کردم.

تا اینجای که چنین نامه‌ای را به رئیس مجلس خبرگان بنویسد اشکالی ندارد، بالاخره گزارشی به شما داده‌اند و شما به‌عنوان شخصیتی در کشور ناراحت شدید و اگر صحت داشته باشد، حتی سقم هم داشته باشد، بالاخره برای شما مسئولیت می‌آورد و تصمیم گرفتید به مقام رده مهم کشور نامه بنویسید که این موضوع را مطرح کنید. تا اینجای آن را اشکالی وارد نمی‌بینم اما اشکال من اینجاست که شما قبل از اینکه این نامه به روال بیفتد و کارهایی روی آن انجام شود، نامه را منتشر کردید.

ما از شما که منبری هستید، پای منبرها یاد گرفتیم که اگر کسی متهم هست و تا زمانی که مورد اتهام است، هیچ کسی حق ندارد راجع به موضوع اتهام او در بیرون شایعه کند تا زمانی که قضاوت در مورد او انجام شود. شما در این نامه اتهاماتی به نظام داشتید، نه به یک فرد، نامه‌ای هم به رئیس خبرگان نوشتید که اشکالی ندارد اما چرا نامه را منتشر کردید؟ فعلا که در مرحله اتهام است و ثابت نشده است.

آقای کروبی هم در مقابل این سئوال که مستدل هم بود، مدتی مکث کردند و جوابی نداد ولی در آخر گفت آقای حبیبی من نامه نوشتم و چند روزی صبر کردم و دیدم جواب نیامد، من هم آن را منتشر کردم. گفتم که این نامه شما را تلویزیون‌های ضد انقلاب از این نامه شما استقبال کردند و زمانی که داشتند برنامه دیگری را پخش می‌کردند خبر نامه شما را منعکس کردند. به هر حال او در این رابطه استدلالی نداشت و بعداً متوجه شدم آقای رفسنجانی این نامه را به یادداشت رسمی به رئیس قوه قضائیه داده بودند و از او خواسته بودند که رسیدگی شود و این طور نبود که هیچ اقدامی نشده باشد.

ما از آقای کروبی هم قول گرفتیم که شما به آیت‌الله مهدوی زنگ بزنید. این کار هم انجام نشد. یعنی همان کسانی که با آقای موسوی بعد از ملاقات آن 5 نفر صحبت کردند و رای او تغییر دادند، کسانی نظیر آنها که نمی‌دانم چه کسانی بودند به آقای کروبی گفتند که اصلاً زنگ نزنند. من معتقد بودم که اگر آقای کروبی ملاقاتی با آیت‌الله مهدوی‌کنی می‌کردند، احتمالا سرنوشت سیاسی خودش هم عوض می‌شد.

بعداً یکی از نزدیکان آقای کروبی که در جریان ملاقات من و او بود، بر اساس گزارشی که خود آقای کروبی دادند به صورت تلفنی به من گفت آقای حبیبی شما را به خدا بیشتر بیایید با اقای کروبی ملاقات کنید، او را عده‌ای محاصره کردند و هر چه که تلاش می‌شود که آقای کروبی در همان موضع انقلابی سابق خودش قرار داشته باشد آن را خنثی می‌کنند.

به هر حال همین طور هم شد، یعنی آن شیاطینی که خودشان را به عنوان اصحاب دلسوز کروبی و موسوی تلقی می‌کردند، کارهای خیرخواهانه ما را که برای فروکش کردن موضوعات فتنه بود را خنثی می‌کردند.

*: آقای عسگراولادی در سال‌های آخر عمر خود بحثی را در رابطه با مفتون شدن سران فتنه مطرح کردند، چه اتفاقی افتاد که آقای عسگراولادی چنین اظهاراتی را بیان کرد؟ آیا با شورای مرکزی مؤتلفه اسلامی هم این نظر را در میان گذاشتند؟

حبیبی: بنده معتقدم با وجودی که طراحی فتنه از طرف دشمنان خارجی صورت گرفت و به تعبیر مقام معظم رهبری عده‌ای در داخل به دام افتادند، اما همین کسانی که به دام افتادند بایستی با آنها مراوداتی صورت می‌گرفت که ما در آن موقع کاملاً انجام دادیم. سال آخر عمر مرحوم عسگر اولادی هم که ایشان مواضعی راجع به سران فتنه اتخاذ کردند، تفسیرهای گوناگونی انجام شد، من چون از نزدیک در جریان هستم باید بگویم.

قبل ار اتخاذ این مواضع یک بار در جلسه مؤتلفه اسلامی گفتند من مطالبی راجع به شرایط فعلی در نظر دارم که این مطالب را به عنوان شخص حبیب‌الله عسگراولادی می‌خواهم بیان کنم که اگر هزینه ای دارد مؤتلفه اسلامی تحمل نکند، خودم تحمل می‌کنم و در جبهه پیروان خط امام و رهبری هم همین مطلب را گفتند.

برخی از رسانه‌ها گفتند آقای عسگر اولادی از مؤتلفه کنار رفت، کاملاً دروغ بود یا مخالفت مؤتلفه با عسگراولادی چنین و چنان است، این بود که آقای عسگراولادی گفتند من به این دلیل در جلسه آمده‌ام که یک سال از مؤتلفه به من مرخصی بدهید که من با نام عسگراولادی بروم بیان کنم و هر هزینه‌ای هم داشت خودم آن هزینه‌ها را بدهم، بالاخره خداوند آبروی مختصری به من داده و من می‌خواهم در آخر عمرم شخص خودم هزینه‌ها را تحمل کنم. دوستان مؤتلفه گفتند که مرخصی چیست؟ وقتی که اسم عسگراولادی و مؤتلفه می‌آید همدیگر را تداعی می‌کنند؛ آقای عسگر اولادی یعنی مؤتلفه و مؤتلفه یعنی آقای عسگراولادی.

همه ما شخصیت بسیار ارزشمند آقای عسگر اولادی را ممتاز و بی‌نظیر در مؤتلفه می‌دانستیم و می‌دانیم و بنده معتقدم که نظیر آقای عسگر اولادی قبلا که نبود و الان هم نیست و معلوم نیست که ما در آینده شخصیتی مثل آقای عسگر اولادی در مؤتلفه داشته باشیم.

در هر صورت آقای عسگراولادی منظور خود را از اینکه گفتند، این‌ها سران فتنه نیستند و مفتون هستند، یعنی فتنه‌زده هستند، توضیح داد اما آنجایی که از او سئوال شد که یعنی شما می‌گویید اینها نه محصور شوند و نه مجازات؟ گفتند که اصلاً این امر در دایره صحبت‌های من نیست و محصور شدن و مجازت کاری است که قوه قضائیه باید انجام دهد و من اصلاً وارد آن میدان نمی‌شوم.

آقای عسگراولادی در این شنایی که خلاف جریان آب با فداکاری انجام دادند، خواستند این را به سران فتنه بگویند که حداقل شما از فتنه و اصل آن اظهار برائت کنید و بعدا مصاحبه کردند و گفتند شما بیایید بگویید که ریشه فتنه در خارج از کشور است و ما با این ریشه فتنه و فتنه نه تنها مخالف هستیم، اظهار برائت می‌کنیم.

همه تلاش آقای عسگراولادی این بود که این‌ها را با زبان نرم و بزرگوارانه وادار به اظهار برائت کنند که البته هیچکدام پاسخ مثبتی به فداکاری آقای عسگراولادی ندادند اما رفتار آقای عسگر اولادی باعث شد این مطلب در کشور جا بیفتد که هر کسی به میر حسین موسوی رأی داده، ضد انقلاب است، حرف دروغی است. به هر حال باید یک نفر به صحنه می‌آمد و از آبروی خود مایه می‌گذاشت.

بسیاری از افراد را بنده شخصاً سراغ دارم که به موسوی رأی دادند و در ستادهای او همکاری کردند، بعداً نه اینکه فقط پشیمان شدند، بلکه علیه فتنه موضع گرفتند. برخی از اصلاح‌طلبان در همان اوج، بعد سال 88، اصلاح‌طلب بودند یا تمایل به اصلاح‌طلبی داشتند ولی از رفتار میرحسین موسوی و کروبی اظهار برائت کردند.

فلسفه اینکه آقای عسگر اولادی این‌ها را به جای سران فتنه مفتون تلقی کردند، این بود که اولا به صاحبان آن 13 میلیون رأی گفته شود نظام و شخصیت‌های برجسته نظام را نه فتنه‌گر می‌دانند و نه همراه فتنه، رأی‌ای که پای صندوق درست است و آن موقع هم چنین اعتقادی داشتند. بسیاری هم بعداً متوجه شدند آن ادعاهای برخی از فتنه‌گران کلاً دروغ بوده و در حدی پشیمان شدند که استغفار به عمل آوردند.

یکی از این‌ها می‌گفتند که من استغفار کردم، بعد از  اینکه مرتکب این رأی دادن شدم. بنابراین ما معتقدیم که در پایان همه باید تلاش کنیم که چه نیروهای واقعی اصلاح‌طلب و چه اصولگرا در متن اصلی انقلاب باقی بمانند.

ببینید، برخی از اصلاح‌طلبان هستند که واقعا زیر خیمه انقلاب هستند، یعنی ولایت فقیه را قبول دارند، قانون اساسی  و فصل‌الخطاب بودن مقام معظم رهبری را هم قبول دارند، ضمنا اصلاح‌طلب هم هستند. به نظر من کسانی که بی‌انصافانه آنها را به ضدیت با نظام متهم می‌کنند، مرتکب اشتباه فاحشی می‌شوند.

اصلاح‌طلبی هست که نظام را قبول دارد ولی مؤتلفه را قبول ندارد، چه کسی گفته که اگر کسی مؤتلفه را قبول ندارد، حتما نظام را قبول ندارد؟ ما واقعاً چنین ادعایی نداریم و حضور رقبای خود را در صحنه‌های مختلف انتخاباتی، اگر داخل نظام باشند، لازم می‌دانیم. وقتی آنها در میدان حضور انتخاباتی داشته باشند، ولو اینکه مؤتلفه را قبول نداشه باشند، ظرفیتی است که باید از این ظرفیت‌ها هم استفاده کنیم.

خیانتی که فتنه‌گران کردند، معدودی هستند که این کارها را مرتکب شدند و به نظر من، حساب 13 میلیون رأی و سران فتنه و کسانی که درمتن فتنه دخیل بودند 2 حساب جداست و اگر ما این را رعایت نکنیم یک اتهام تاریخی به تعداد زیادی از مردم کشورمان زده‌ایم که ممکن است این مردم حتی به جریان اصلاح‌طلبی واقعی تمایل داشته باشند و ضمناً به جریان اصولگرا، نه فقط موتلفه، ایراد داشته و رقیب ما باشند.

به نظر من آقای عسگر اولادی خواست این کار را در شنای خلاف جهت جریان آب انجام دهد ولی به عنوان جمله آخر می‌گویم که متاسفانه آنهایی که باید به میدان می‌آمدند و از این فداکاری آقای عسگراولادی استفاده می‌کردند و در آرام کردن فضای ملتهب سیاسی کشور دخیل می‌شدند، هیچ کدامشان اقدامی در این رابطه انجام ندادند.

*: آقای حبیبی ممنونم از وقتی که به ما اختصاص دادید و از اظهارات و نظرات شما بهره‌مند شدیم.

حبیبی: خواهش می‌کنم، من هم از شما تشکر می‌کنم.

 

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

بازدیدها: 133

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *