گفت و گو با حجت‌الاسلام سیدحسین مومنی

خانه / مطالب و رویدادها / مصاحبه و گفتگو / گفت و گو با حجت‌الاسلام سیدحسین مومنی

دشمن از تاثیر گذاری هیئت ها می ترسد /داستان گفتن، شأن علمی منبری را پایین نمی‌آورد

چند سالی می‌شود که جزو منبری پرمخاطب شده اما 20 سالی است طلاب حوزه علمیه قم پای درسش می‌نشینند. همراه نام اوپررنگ‌تر از هر چیزی روضه‌های اباعبدالله الحسین(علیه السلام) است. از هر هیأتی‌ای بپرسید اول چیزی که در مورد او می‌گوید کاربلدی‌اش در روضه‌خوانی است چراکه می‌داند چطور مستمع را قدم به قدم با خودش همراه کند. حجت‌الاسلام سیدحسین مومنی در یک خانواده مذهبی و روحانی متولد شد. صحبت‌های داستان‌محور او در بالای منبر بسیاری از مستمعین را میخکوب می‌کند و خیلی‌ها جذب منبرهای او شده‌اند. امسال نیز هیأتی‌های زیادی مشتاقانه پای منبر حجت‌الاسلام مومنی می‌نشینند. در یکی از این هیأت‌ها ساعتی با او همکلام شدیم که مهربانانه و با روی باز مصاحبه با ما را پذیرفت.

* چرا هیأت‌های ما مداح‌محورند تا منبری‌محور؟ فرضا می‌گویند این هیأت، هیأت فلان مداح است. با توجه به حضور منبری‌های توانمندی همچون شما و شیخ حسین انصاریان چرا این اتفاق می‌افتد؟

سوال شما پاسخ ساده‌ای دارد اما به نظر من نسبت به آسیب‌هایی که در بسیاری از بخش‌ها وجود دارد این مسأله آسیب به حساب نمی‌آید. متاسفانه امروز شاهد حرکت‌های ضدفرهنگی در ورزش هستیم که یک‌صدم آن را در جلسات اهل ‌بیت(علیهم‌السلام) نمی‌بینیم. هرجا بیرقی بلند شود و به نام هر کسی که باشد اصلا اشکالی ندارد که مثلا بگوییم هیأت حاج‌ منصور ارضی یا حاج سعید حدادیان است. هر هیأتی یک بانی شخصی دارد. حالا هر کس این بیرق را بلند کند، باید به فال نیک گرفته شود. موافق این فرمایش شما نیستم که فلان هیأت مداح‌محور است. زیرا یک هیأت مرکب از چند عنصر است که شامل پیش‌منبر، منبر و پس‌منبر است. حالا ممکن است یکی با حرکت‌های کیفی و مطلوب به اوج برسد و دیگری به اوج نرسد و فرضا دیده نشود. چیزی که اهمیت دارد، اهتزاز بیرق اباعبدالله ‌الحسین(علیه السلام) است.

*اما بعضی این را آسیب می‌دانند. به نظر شما اصلا چرا مداحان در جذب مستمعین از منبری‌های جلوترند و به تعبیر دیگر برای مستمعین مداحی مهم‌تر از منبری‌ است؟

این بحثی نیست که بخواهد در رسانه‌ها مطرح شود. باید ببینیم این آسیب از کجاست. وقتی مسؤولان یا بانیان هیأت‌ها برای منبری‌ها جایگاهی قائل نیستند که حداقل فضایی را در اختیار او بگذارند، همین می‌شود. در حال حاضر افتخار ما بر کثرت حسینیه‌ها، فرهنگسراها و برخی از محیط‌های فرهنگی است در حالی که این آسیب اصلی است که جامعه را تهدید می‌کند. ما باید مساجد را تقویت کنیم. حضرت امام(ره) فرمودند مسجد سنگر است ولی نسبت به این سنگر کمترین اهتمامی ورزیده نمی‌شود! ما وظیفه خودمان را انجام می‌دهیم و بقیه چیزها را به خدا واگذار کرده‌ایم. اگر اخلاص در کار ما باشد، به نظرم اثر خودش را می‌گذارد.

*مقام معظم رهبری اخیرا به نقشه جدید دشمنان برای سوء‌استفاده از عزاداری‌های نادرست اشاره فرمودند. لطفا کمی در این خصوص صحبت کنید.

ذاکر و مداح اهل بیت(علیهم‌السلام) از جایگاه بسیار مهمی برخوردار است. چون از این فرصت می‌توان بهره کافی را برد و اقبال مردم را به سمت دین بیشتر کرد. طبیعی است چنین موضوعی با تهدیداتی روبه‌رو شود. وقتی دشمن می‌بیند نمی‌تواند مردم ایران را از مجالس و هیأت‌های حسینی جدا کند، روی محتوا تاثیر می‌گذارد چراکه از تاثیرگذاری محتوای هیأت‌ها می‌ترسد. حضرت آقا دوراندیشی کردند و به این موضوع پرداختند. چون واقعا این تهدیدات وجود دارد و می‌تواند بر تضعیف محتوای هیأت‌های حسینی تاثیر بگذارد.

*یک منبری موفق چه کارهایی باید انجام دهد؟

در زمینه خطابه دو بخش وجود دارد. یک بخش عرشی است و دیگری فرشی. در حال حاضر نمی‌توان گفت خطیب مستغنی از فقه و اصول است و سخنران باید در عرصه اجتهاد دستی بر آتش داشته باشد. همیشه به افرادی که در این عرصه حضور پیدا می‌کنند توصیه می‌کنم که دستی در فقه و اصول داشته باشند تا به واسطه اجتهاد در فقه اصول بتوانند ورود و خروج از مطالب علمی را به بهترین شکل ممکن داشته باشند. در زمینه فعالیت فرشی گذشته از اینکه باید به درس و بحث اهمیت بدهند، باید تفسیر، نهج‌البلاغه‌، صحیفه سجادیه و روایات را مطالعه کنند. طلاب باید کتاب‌های شهید دستغیب و شهید مطهری را بخوانند. البته این کتب طلاب را از مطالعه سایر آثار بی‌نیاز نمی‌کند. ثمره این مطالعات این است که منبری‌ها هیچ‌گاه در موضوع خود وا‌نمی‌مانند و همیشه موضوع منابر خود را به راحتی با یک مرور کوتاه پیدا می‌کنند و در هر مکان و زمانی سخنی تازه و ناب دارند که می‌تواند به بهترین شکل تاثیرگذاری خود را داشته باشد. در زمینه خطابه‌های عرشی نیز اهل منبر باید ارتباطی مستمر با اهل بیت(علیهم‌السلام) داشته باشند و از آنها درخواست کنند فیض ولایی‌شان را در زندگی و فکر و نفس و روح و بیان و کلام و قلم‌شان ایجاد کنند. انس و خلوت با خدا و اولیای الهی برای همه طلاب ضروری است و مهم‌ترین عامل رشد معنوی آنهاست.

*اینکه می‌گویند منبری‌ها اجازه ندهند منبرشان عادی شود یعنی چه؟

یکی از نکاتی که اهل منبر مخصوصا خطبای جوان باید به آن توجه کنند این است که هیچ‌گاه نباید اجازه دهند منبر به مسأله‌ای عادی تبدیل شود. یعنی تعدد مجالس برای یک منبری در یک روز و در طول سال نباید اجازه دهد این منابر برای او عادی شود. زیرا خداوند ضامن رزق ماست و باید بیش از اینکه به کمیت منابر فکر کنیم، به کیفیت و آثاری که در خود و بندگان خدا خواهیم گذاشت تفکر کنیم. قطعا اگر این‌گونه باشد، هر دو وجه را با هم خواهیم داشت.

*مخاطبان شما را منبری‌ای می‌شناسند که با داستان و روایت موضوعات را تبیین می‌کند. استاد انصاریان هم به همین سبک سخنرانی می‌کنند. این روش را برای جذب و تاثیرگذاری بهتر بر مستمعین مناسب می‌دانید؟

البته از این سبک در گذشته بیشتر استفاده می‌کردم و الان به ندرت این‌گونه وعظ می‌کنم. این شاید به اقتضای بالا رفتن سن و بالا رفتن سطح مطالبه مستمع برمی‌گردد. البته شاید عده‌ای بگویند داستان گفتن، شأن علمی منبری را پایین می‌آورد در حالی که من به این موضوع اعتقادی ندارم. وقتی حضرات معصومین می‌خواهند به موضوعات واکنش نشان دهند، در قالب داستان پاسخ می‌دهند. این موضوع باعث می‌شود در قلب مستمع اثر بگذارد. بالاخره این کار هنری است که بعضی از افراد دارند و استاد انصاریان در این عرصه صاحب سبک هستند.

*چه شد که تصمیم گرفتید در زمینه علوم دینی ادامه تحصیل دهید و وارد حوزه شدید؟

من در تهران به دنیا آمدم اما بزرگ شده قم هستم. البته ریشه و اصالت پدری‌ام به روستای خوئین زنجان برمی‌گردد ولی از طرف مادری تهرانی هستم. جد پدری بنده هم روحانی و از سادات بودند که در روز تاسوعا رحلت کردند و بنده نیز در سالگرد ایشان به دنیا آمدم. پدربزرگم از ملازمین آیت‌الله نجفی بودند و ایشان را به عنوان عالمی صاحب نفس می‌شناسند. با اینکه ایشان را درک نکردم ولی با حضور در مقبره‌شان با این بزرگوار ارتباط دارم و از این طریق شخصیت وارسته و عجیب‌شان را درک می‌کنم. جد مادری‌ام نیز همیشه ما را به طلبه شدن تشویق می‌کردند و شخصیت موثری در شکل‌گیری علایق من در ابتدای این راه بودند. پدرم نیز روحانی و از طلاب بسیار زحمتکش بودند که پیش از انقلاب حضور مستمری در جلسات مذهبی داشتند. ایشان یک روحانی بسیار مسلط و قوی بودند. همه اینها باعث شد سال 1365 در 13 سالگی وارد حوزه‌ علمیه شوم. تحصیلاتم در آن زمان مقطع سیکل بود. از سال سوم طلبگی در مدارس علمیه مختلف از جمله کرمانی‌ها، مهدی موعود(عج)، آیت‌الله صدوقی، حوزه ولی‌عصر حاجی‌آباد و رسالت تدریس کرده‌‌ام و اکنون در سطح عالی، درس رسائل و مکاسب را در مدرسه آیت‌الله العظمی بروجردی درس می‌دهم.

*گویا علاقه خاصی به منبرهای شیخ حسین انصاریان دارید. درست است؟

‌من لذت منبر را پای منبرهای استاد انصاریان درک کرده‌ام. من در محله‌ زادگاهم در حسینیه و پای منبر و دعای کمیل ایشان بزرگ شدم. در حقیقت علاقه خاصی به سخنرانی استاد انصاریان و مرحوم کافی داشته و دارم. امکان نداشت در بازار نواری از آنها باشد و من آن را تهیه نکرده باشم و بارها آن را گوش ندهم. هر جا استاد انصاریان در قم و تهران سخنرانی داشتند حضور می‌یافتم.

untitled-3

*‌خیلی‌ها معتقدند شبیه شیخ حسین صحبت می‌کنید. نظر خودتان در این زمینه چیست؟

در سخنرانی‌هایم سعی کرده‌ام همواره با بهره‌گیری از دروسی که در این سال‌ها فرا گرفته‌ام، شیوه خاص خود را داشته باشم. با اینکه لحن سخنرانی بنده کمی شبیه استاد انصاریان است ولی نوع ورود و بیان مطالب و استفاده از مطالب و روضه و… من ابداعی و مختص خود من است. با اینکه گرفتاری‌های کاری زیادی دارم ولی روزی یک سخنرانی از خطبای کشور را گوش می‌دهم. هر روز ساعت ۷ صبح از منزل خارج می‌شوم ولی قبل از خروج از برنامه سخنرانی وعاظ کشور استفاده می‌کنم و هدفم استفاده از این سخنرانی‌هاست. همیشه سعی کرده‌ام از منبرهای وعاظ کشور در سطوح مختلف استفاده کنم. زیرا در هر یک از آنها نکات قابل استفاده زیادی وجود دارد که بهره بردن از آنها کمک خاصی به افزایش توانایی من در ارائه مطالب می‌کند.

* نخستین بار جرقه شهرتتان در کجا خورده شد؟

مشهور شدن یا نشدن شأن و جایگاه‌ والای معنوی ما را زیر سوال می‌برد و از ارزش آن می‌کاهد. اصلا شهرت امتیاز نیست که بگوییم شهرت پیدا کردیم یا نکردیم. اگر قائلیم که «ان العزه لله جمیعا‎» باید قبول کنیم که هیچ ‌چیز دست ما نبوده که بخواهیم به آن ببالیم. من شهرت را امتیاز نمی‌بینم. کسی که به شهرت برسد، متوقف می‌شود و آفت‌های بسیاری دارد. به نظر من باید شهرت را به گونه‌ای دیگر معنا کنیم. احترامی که مردم برای ما قائلند به برکت سیدالشهداست. ما گدایان خیل سلطانیم و هرچه داریم از اوست.

*سابقه و ریشه مقتل‌خوان

بازدیدها: 12182