اين روزها به مناسبت فرارسيدن ايام فاطميه و شهادت بانوي دو عالم حضرت صديقه كبري سلاماللهعليها دوباره هيأتهاي مذهبي رونق گرفتهاند و در گوشه گوشه شهرها ميتوان بيرق عزاي فاطمي را ديد. قطعا يكي از مهمترين اجزاي هيأتهاي عزاداري، منبرها هستند. درباره نقش و كاركردهاي منبر در هيأت كه از اصليترين اركان تبليغ دين از زمان رسول مكرم اسلام صليالله عليه و آله و سلم بوده با حجتالاسلام كدخدارستم به گفتوگو نشستهايم كه در ادامه اين گفتوگو را ميخوانيد.
در اين سالهاي اخير وضعيت منبرها و استقبال مخاطبين در هيئات را چطور ميبينيد؟
در هيأتهايمان در مورد منبر دو نوع برخورد ميشود ابتدا يك سري هيأتهاي قديمي را داريم كه هيأتهاي اصطلاحا خيلي مطرحي نيستند اما ساليان سال است كه برقرار هستند و به تعبيري شايد شصت هفتاد سال قدمت دارند. در اين هيأتها عموما منبر ركن است. مردم به منبر توجه ميكنند و اما متأسفانه يك پديدهاي كه اخيراً بهوجود آمده اين است كه بعضي هيأتها منبر درحاشيه قرار ميگيرد. در واقع بهرغم شعاري كه داده ميشود و ميگويند منبر محوري واقعيت اين است كه نه سخنراني محوري است نه منبر محوري بلكه مداح محوري است و اگر منبري هم هست مقدمهاي براي جمع شدن يك عده از دوستان و طرفداران اهلبيت براي مداحيست.كه البته آنهم مورد قبول است. اين دو ديدگاه وجود دارد اما ديدگاهي كه در هيأتهاي محلي و مساجد داريم تقريباً منبر محور است و برنامه اصليشان منبر است. بعد منبر حدود ده دقيقه عزاداري انجام ميدهند.در ديدگاه دوم منبري يا واعظ فرد مطرحي هم است همچنين صاحب سخن ولي بدون تعارف بگوييم منبر جايگاهي ندارد.
آيا اين ايراد به منبريها وارد است؟بايد براي جذب مستمع چه كرد؟
بنده ايراد را خيلي اوقات به منبري نميگيرم به امنا ميگيرم.آياپيش آمده كه يك هيأتي منبري را دعوت كند و به او بگويد كه در فلان موضوع صحبت كنيد؟بلكه فقط دعوت ميكنند و نشده كه موضوع صحبت را انتخاب كنند. بهطور مثال من يك مبحثي انتخاب ميكنم كه دهه اول در مورد آن سخنراني كنم منبري دوم با من ارتباط ندارد و او همان مبحث را در قالب ديگري ميگويد ولي اصل همان است و چيزي عوض نشده پس بايد به مستمع حق بدهيد كه گوش ندهد چراكه مستمع حرف تكراري با چهار داستان و روايت متفاوت را ميشنود ولي موضوع ثابت است.در نتيجه مستمع بيرغبت ميشود. پس راه جذب مستمع چه جوان چه غيرجوان اين است كه امناي هيأتها يك چارچوب و برنامه درازمدتي داشته باشند. مثال ميزنم شما الان دعاي جوشن كبير را آشنا هستيد همه مردم حداقل سالي يكبار ميخوانند. هزار اسم خداوند در آن بيان شده و صد بند دارد. اگر شما صد منبري را دعوت كنيد و هر منبري يك بند را در موردش شرح بدهند شما صد منبر نو داريد. درست است شرح اسما الحسني خداست ولي موضوع جديدي است. اين جذب ميكند اما وقتي ما چنين دستورالعملي نداريم و تكرار پشت تكرار خب حق بدهيد كه مستمع جذب نشود. من ميخواهم اينجا از مداحي دفاع كنم چرا مستمع به سمت مداحي ميرود؟ چراكه شعر و سبك نو دارد كه جذبكننده است و سبك يك مداح در اين دهه با دهه قبل فرق دارد. من عرضم اين است اگر كسي ميخواهد كاري كند بايد ابتدا يك تصميمگيري و يك برنامهريزي و براساس آن برنامه منبري دعوت كند. معتقدم بايد در اين قضايا حتما امنا فعال باشند كه مستمع هم جذب شود. چراكه آن كسي كه ثابت در اين هيأت حضور دارند امنا هستند.
وظايف امنا هيئات را چه ميدانيد؟
وظيفه امنا دو چيز كلي است، اول آسيب شناسي ؛ آسيب شناسي از آن جمع و مكاني كه در آن قرار گرفتهاند تا براساس آن آسيب شناسي بتوانند جذب داشته باشند و اگر ميگوييم آسيبي نيست ببينيم چه چيزي باعث رشد و تعالي است آن را شناسايي كنيم براساس آن دوباره برنامهريزي كنيم اين دوكار عمده است كه بايد امنا انجام بدهند بهرغم كارهاي ديگري كه انجام ميدهند.
آيا مخاطب شناسي در منبرها اتفاق افتاده است؟
مخاطب ممكن است جوان، مسن، زن، مرد و يا مخلوطي از اينها باشد و اين ديگر هنر آن منبري است كه مخاطب شناسي كند كه اين بحث را چطور ارائه بكند تا به دل بنشيند و بهنظرم دوستان تا حدي در اين زمينه موفق بودهاند.
آيا جمله سياست ما عين ديانت ما و ديانت ما عين سياست ماست در منبرها تجلي پيدا كرده است؟
من معتقدم احكام هم ميتواند سياسي باشد. همينطور تاريخ، اخلاق و… منتهي اين هنر منبري است كه تطبيق به زمان كند.به قول مرحوم علامه طباطبايي كه ميفرمايند «تاريخ في نفسه به درد ما نميخوردبلكه اين فلسفه تاريخ است كه به دردمان ميخورد. يعني از اين تاريخي كه ما ميگوييم چه برداشتي ميخواهيم بكنيم چه الگويي خواهيم گرفت. اينجا بايد منبري بتواند از دل تاريخ آنچه مقتضاي زمان است را بيرون بكشد. سالها پيش يكي از خطباي جمعه ميفرمود كه اوايل خطبه كه ميخوانديم خطبه اول سياسي و خطبه دوم هم سياسي بود امام اعتراض كرد و فرمودند اينكه نميشود شما دو خطبه نمازجمعه را همهاش را سياسي كردهايد. يك خطبه لااقل عبادي باشد. و بعد تقسيم شد كه يك بخشي به سياست و يك بخشي به اخلاق و ديانت بپردازد.نبايد منبر دچار سياستزدگي بشود.بنده معتقدم كه سياست ما بايد چاشني منبر باشد.در مقابل وقتي كه ما از مردم ميگيريم بايد در روز قيامت جوابگو باشيم.
بهنظر شما علت اينكه براي شروع منبر استقبال و شور كم است چيست؟
نكته اول اينكه منبري بايد هميشه مطلب براي گفتن داشته باشد و مطلبش هم نو باشد، مردم يك شبه در مورد واعظ يا منبري نظر نميدهند بلكه چندين جلسه پاي منبر من نوعي نشستهاند. وقتي كه مستمع ميبيند كه من حرفهايم تكراري شده و حرف نو براي گفتن ندارم و تنها يك دورهاي به قول معروف در دهانها افتادهام متوجه ميشود كه همان حرفي كه در يك هيأتي زدهام اينجا هم ميزنم و حرفهايم تكراري است بايد حق بدهيم كه مستمع برود. نكته دوم اين است كه يك زماني سخنران حرف نو دارد اما مستمع اعتماد و اعتنا نميكند بهتر است كه يك نوع ترتيب اثرهايي بدهند مثل كارهايي كه استاد قرائتي براي سخنراني ميكنند مسابقه بگذارند و جايزه بدهند يا مثلا ملزم به اينكه مستمع قبل از سخنراني بداند سخنران چه خواهد گفت براساس آن سه تا چهار سؤال طرح كرده باشند و پخش شود.
منبر جاي
تئوري دادن نيست
حجتالاسلام كدخدا رستم به يكي از آسيبهاي منبرها در سالهاي اخير اشاره ميكند و ميگويد: «يك نكتهاي كه بارها هم در جلسات مختلف با خود دوستان عرض كردم اين است كه منبر به جايگاه تئوري پردازي تبديل شده است و بالاي منبر تئوري ارائه ميدهند. كاري به موضوعش نداريم درصورتي كه منبر جاي تئوري دادن نيست. منبر كه دانشگاه تهران يا مثلا حوزه علميه نيست كه مخاطبينت خاص باشند شما يك چيزي را ميگويي و ميروي و به قول حاج اقاي مجتهدي كه ميگفتند: سنگي را مياندازي و ميروي اين بيچاره چه جور اين را بلند بكند كاري نداريد و اين ميشود يك مصيبت يكي از ايرادهاي ديگري گفتن احاديث معنوي و معرفتي بالاي منبر است كه اينها نياز به مقدماتي دارد. جايش بالاي منبر است اما اينها كلاس درس ميخواهد من اعتقادم اين است كه اگر ميخواهيم بحثهاي معرفتي، بحثهاي عرفاني اهلبيت را بگوييم خيلي بايد حواسمان جمع باشد چراكه مخاطب منبر ما مخاطب عام است.»
منبع:ماهنامه هیأت رزمندگان اسلام
پايگاه اطلاع رساني هيأت رزمندگان اسلام
بازدیدها: 309