انجمن جانبازان نخاعی کشور محلی برای رسیدگی به مشکلات این جانبازان است. یک تشکل غیر دولتی که خود جانبازان آن را راه اندازی کردهاند. شاید بتوان دلایل متعددی را برای تشکیل چنین محفلی که حالا به یک تشکل قدرتمند در حوزه جانبازان تبدیل شده است، نام برد. اما مهمترین آن خلأهای بزرگی است که در سایه کمکاری سایر نهادهای مرتبط با جانبازان و دستگاههای مسئول کشور ایجاد شده است. فعالیتهای این انجمن و کارهای مختلفی که در حوزه جانبازان نخاعی کشور انجام دادهاند، گواهی بر توانمندی و تاثیرگذاری آنها در حوزه مدیریتی است. نشست خبرگزاری تسنیم با ۶ نفر از اعضای هیأت مدیره این انجمن در دفتر کار آنان فرصت مناسبی برای بررسی علل تشکیل این انجمن، عمده فعالیتهای آنان، مشکلات عمده جانبازان نخاعی کشور، بحث بهداشت و درمان و مناسب سازی محیط شهری و موضوعات فرهنگی بود. معرفی کوتاهی از جانبازانی که در این نشست به تبادل نظر و گفتگو پرداختند، نحوه مجروحیتشان و بخش اول این میزگرد در ادامه میآید:
«سید حسین اسرافیلی» رئیس انجمن جانبازان نخاعی است. او در سال ۶۱ در منطقه کردستان و شهر سردشت جانباز شد. اسرافیلی نحوه مجروحیتش را اینگونه روایت میکند: «وقتی در کردستان و قسمت پاکسازی بودم، با اشرار درگیر شدیم و تیر خوردم و الحمدلله جانباز شدم. افتخار من این است که جانباز شده ام.» او تولد اصلی خود را روزی می داند که به مقام جانبازی رسید و با غرور در این رابطه میگوید: «در این چند سال که از ۸ مرداد ماه ۶۱ گذشته است، تولد اصلی خود را در ۸ مردادماه جشن میگیرم. بسیاری از کارهای من برای سال ۱۳۶۱ است. وقتی عدهای سوال میکنند این چه تاریخی است؟ میگویم، تاریخ مجروحیت من است.»
«محمود غیاثی» رئیس هیأت مدیره انجمن جانبازان نخاعی کشور است. او در سوسنگرد مجروح شده است. ۴ روز با خونریزی و مجروحیت در منطقه مانده بود اما گروه بعدی که برای جمع آوری شهدا به منطقه آمدند او را پیدا کرده و به بیمارستان منتقل میکنند. غیاثی نحوه مجروحیت خود را اینگونه روایت میکند: «جنگ به ۳ مرحله تقسیم میشد، اول زمینگیر کردن دشمن بود، دوم بیرون راندن دشمن از کشور و سوم تهدید آنها که ادامه تجاوز را نداشته باشند. من در مرحله اول که دشمن دائما پیشروی میکرد جزء گروههای چریکی بودم، در منطقه جنوب هنوز خط تشکیل نشده بود و دشمن با تانکها پیشروی میکرد و جادهها را میگرفت و صبح همان روز شهر را دور میزد. شهرها را به انحصار خود در میآورد، مقاومتهایی هم از طرف گروهها انجام میشد. به لحاظ وضعیتی آن زمان وضع خوبی نداشتیم. سازمان ارتش بعد از انقلاب استحکام لازم را نداشت و به نوعی کودتا باعث شده بود که ارتش مشکلات کوچکی داشته باشد. برای همین کار ما این بود که به صورت چریکی عملیات شبیخون داشته باشیم. در مقطعی که دشمن قصد داشت، سوسنگرد را بگیرد ما گروهی ۳۰ نفره بودیم در مقابل دشمن قرار گرفتیم تا مانع پیشروی آنها به شهر باشیم، دشمن با ۳۰ تانک خود از طرف دهلاویه و اهواز به سراغ ما میآمد و به صورت قیچی وارد شهر میشد تا آن را تصاحب کنند ما در ۵ کیلومتری سوسنگرد برای دفاع از سوسنگرد آماده بودیم که البته تجهیزات درستی هم در اختیار نداشتیم. بزرگترین اسلحه ما آرپی جی ۷ بود که هر ۳ نفر یک نفر آرپی جی داشت و باقی باید با تفنگ میجنگیدند.
ولی ما که ۳۰ نفر با امکانات کم بودیم در مقابل دشمنان ایستادگی کردیم که از بین ما ۱۸ نفر توسط دشمن کشته شدند. با توجه به اینکه مهمات تمام شده بود و تفنگها هم خالی شده بود، آنها توانستند به خاکریز بیایند و من هم در حال عبور از تانکها و رفتن به آن طرف جاده بودم که از ناحیه کمر گلوله خوردم و از ناحیه سینه به پایین فلج شدم. «سردار شهید دانش پژوه» من را دید، گفت: چی شده؟ من گفتم نمیدانم. چون نمیدانستم قطع نخاع شدهام. فقط نمیتوانستم از جایم تکان بخورم. برای اینکه تانک ها پیشروی نکنند و به روی من نیایند دانش پژوه من را در لای درختها و در جوی پنهان کرد. من از او خواستم که برود تا اسیر نشود زیرا در آن منطقه ۶ نفر را اسیر و بعد اعدام کردند. سوم یا چهارم محرم بود از ۲۳ آبان که مجروح شدم تا ۲۷ ام در آن منطقه افتاده بودم یعنی بعد از ۳ یا ۴ روز بعضی از دوستان که آمده بودند منطقه تا جنازهها را با خود ببرند، من را پیدا کردند، توفیق نبود که شهید شوم. ما را منتقل کردند تا اینکه بعدها، سوسنگرد توسط نیروهای شهید چمران آزاد شد.»
«عنایت الله طاهریان» یک پزشک است و مسئولیت امور درمانی انجمن جانبازان نخاعی را بر عهده دارد. او مجروحیتش را اینگونه توصیف میکند: در کادر وظیفه ارتش خدمت میکردم، به خاطر فعالیتهای فرهنگی که قبل از انقلاب در مساجد داشتیم من را به عنوان نگهبان معتمد در قرارگاههای تاکتیکی ارتش و سپاه که با هم بودند، قرار دادند. البته ما از این وضعیت راضی نبودیم زیرا وقتی عملیاتی صورت میگرفت بیشتر مایل بودیم در جبههها خدمت کنیم تا در قرارگاه نگهبانی دهیم. تا اینکه خدا توفیق داد در فتح خرمشهر بخش دوم برای تدارکات رسانی عازم جبهه شدیم و در جاده اهواز – خرمشهر هم چون جاده در تیررس دشمن بود ماشین ما دچار سانحه شد و من تیر خوردم. در سال ۶۵ وارد دانشگاه شدم و علوم اجتماعی خواندم، چون با روحیات من سازگار نبود دو سال تجربی خواندم و سال ۶۷ در کنکور پزشکی قبول شدم و ادامه دادم.
«مصطفی پرکره» عضو علی البدل هیئت مدیره انجمن جانبازان نخاعی است. او متولد ۱۳۴۴ است و در مورد نحوه مجروحیتش میگوید: سال ۶۰ به عنوان بسیجی، ۳ ماه ماموریت بودم بعد از این ماموریت، در عملیات بیت المقدس(آزادسازی خرمشهر) سال ۶۱ بین جاده اهواز و خرمشهر در محاصره بودیم که ترکش به من اصابت کرد و به جانبازان ملحق شدم.
«سید محمد مدنی» مسئول فرهنگی انجمن جانبازان نخاعی کشور است. او طریقه مجروحیتش را اینگونه بیان میکند: در سال ۶۱ در سن ۲۰ سالگی هنگام حمله به عراقیها در منطقه شلمچه برای باز پسگیری جاده اهواز به خرمشهر بر اثر اصابت گلوله قطع نخاع شدم.
سردار «حیدر بنایی» مسئول امور مناسب سازی و رفاهی انجمن یکی از جانبازان کمیته انقلاب اسلامی است که در خیابانهای تهران و با تیر کینه منافقین به درجه جانبازی رسید. او در مورد نحوه جانبازی خود میگوید: «در سال ۶۰ زمانی که خرمشهر را از دست میدادیم، گفتند خرمشهر دارد سقوط میکند و کسی ورود پیدا نکند. ما هم جنوب بودیم. مدتی سر پل ذهاب فرمانده ستاد عملیاتی بودم. خدا «اقای ایروانی» را رحمت کند من را دعوا کرد و گفت: «کجا میروید؟ شما باید تهران را نگه دارید و این به منزله این است که کل ایران را نگه داشتید.» در آن زمان امنیت تهران بسیار مهم بود زیرا با حضور اقلیتها و تیپهای گوناگون باید از کشور بیش از پیش پاسداری میکردیم. خب به اعتقاد من خدا ما را نگه داشت. در زمانی من مسئولیت نگهداری دختربچهای را به عهده داشتم که فلج بود و یک چشم او تخلیه شده بود او را به بیمارستان سوانح سوختگی بردم و بستری کردم، یک بار که رفتم دختربچه را ملاقات کنم با توجه به اینکه منافقین چند بار به من سوء قصد کرده بودند در سه راه عباس آباد پشت بیمارستان ارتش، تیمی به من حمله کرد و از پشت به من تیراندازی شد و قطع نخاع شدم. شرایط بسیار ناگواری برایم اتفاق افتاد. نمیدانستم چه بر سر من آمده است. فقط نمیتوانستم بر روی پای خود بایستم.»
در حال حاضر حدود ۲ هزار و ۱۵۰ جانباز قطع نخاع در کشور داریم/۳۴ نفر از این آمار بانوان هستند
در مورد نحوه تشکیل انجمن جانبازان نخاعی و عمده فعالیتهایی که انجام میدهد، بگویید.
اسرافیلی(رئیس انجمن جانبازان نخاعی): انجمن جانبازان نخاعی از سال ۱۳۸۷ در وزارت کشور به عنوان یک تشکل مردم نهاد به ثبت رسیده است، ما در حال حاضر حدود ۲ هزار و ۱۵۰ جانباز قطع نخاع در کشور داریم. که از این تعداد ۲۲۰ جانباز، گردنی هستند، که دستهای آنان کار نمیکنند. ۳۴ جانباز نخاعی از این جمع هم، خانم هستند.
فعالیت انجمن این است که کارهای کلی و عمومی جانبازان عزیز کل کشور را پیگیری میکند. مثل مسائل فرهنگی، زیارتی، سیاحتی و هم چنین موضوعات اساسی و اصلی مناسب سازی محیط شهری، درمان، اشتغال و موارد دیگری که برای زندگی روزمره جانبازان وجود دارد. انجمن با دیگر نهادها از جمله، مجموعه بنیاد شهید، امور ایثارگران، سایر سازمانها وزارت خانهها و نهادها ارتباط دارد و براساس موضوع کاری که پیش میآید، همکاری میکند. انجمن بحثها و موضوعات مختلفی را با این سازمانها و ارگانها عنوان میکند.
انجمن هر دو سال یکبار انتخابات دارد و مجمع عمومی پنج نفر را به عنوان اعضای هیئت مدیره و دو نفر را به عنوان بازرس اصلی انتخاب میکنند. سالانه مجمع عمومی گزارش کار را به اعضا میدهد، انجمن امسال انتخابات داشت که هیئت مدیره جدید انتخاب شدند. البته همان هیئت مدیره قبل با تغییر کادر که چندنفر از دوستان جا به جا شدند، مجدداً رأی آوردند. در سال جاری، یک نفر به عنوان عضو اصلی وارد انجمن شد و یک نفر هم عضو علی البدل شد. در حال حاضر پنج نفر، عضو اصلی و دو نفر عضو علی البدل داریم. جلسات هفتگی انجمن در روزهای سهشنبه تشکیل میشود و هر هفته اعضای هیئت مدیره جلسه دارند و کمیتههای مختلف و اعضاء گروه پیگیری جلسات خود را در بحثهای مختلف برای حل معضلات و مشکلات جانبازان تشکیل میدهند.
تاکنون حدود ۵۰ کاروان جانباز نخاعی را به عتبات عالیات اعزام کردهایم/نمایندگی انجمن در استانها به عنوان پیگیر امور جانبازان فعال است
در مورد برنامههایی که اجرایی میکنید بیشتر توضیح دهید.
اسرافیلی: فعالیتهای فرهنگی، بحثهای سیاحتی و زیارتی، برگزاری اردوها برای جانبازان. مثلا در فعالیتهای اردویی انجمن تا کنون حدود ۵۰ کاروان از جانبازان نخاعی را به عتبات عالیات اعزام کرده است، که در کل کشور انجمن نمونه بوده است. البته هزینه پرداخت سفر را خود جانباز متقبل میشود ولی بحث هماهنگی که از تهران با هواپیما به نجف و بغداد و وسیله ایاب و ذهاب در تمام طول سفر، جا به جایی و محل اقامت و اسکان را انجمن برنامه ریزی و هماهنگ میکند. از دیگر سفرها اردوی «راهیان نور» را داشتهایم که از سال ۸۸ آن را برای جانبازان نخاعی راه اندازی کردیم، حتی در ایام عید معمولا هر سال بین ۴ تا ۵ سفر به راهیان نور داریم. برای رفتن به این سفر جانبازان با وسیله شخصی خود به اهواز سفر میکنند، اما تردد و اسکان در استان، به عهده نمایندگی انجمن در استان خوزستان است.
دو انجمن مستقل در اصفهان و استان فارس تاسیس کردهایم، و در سایر استانها نمایندگی انجمن به عنوان پیگیر امور جانبازان فعالیتها را انجام میدهند. در کنار این موارد برنامه مناسبتهای ملی و مذهبی را مانند ۲۲ بهمن، روز قدس و ارتحال حضرت امام خمینی(ره) داریم که انجمن برای همه تشکلهای ایثارگری هماهنگی انجام میدهد و مواردی از جمله مکان، جایگاه و تردد آنها را به عهده میگیرد. برنامهای که چندی پیش به مناسبت شکرگزاری سلامتی رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنهای از طریق انجمن نخاعی، انجمن جانبازان راست قامتان، جانبازان دو چشم (انجمن خانه نور) و سایر تشکلها با جامعه قرآنی برگزار شد. از این جمله است.
در بحث مناسب سازی محیط شهری، بخش حمل و نقل انجمن جانبازان نخاعی مشارکت خوبی با شهرداری داشته است. این امور از طریق «مهندس بنایی» پیگیری میشود که در این زمینه فعالیت دارند، او نماینده انجمن در شهرداری و وزارت مسکن است و موضوع حمل و نقل عمومی و مناسب سازی شهری را برای جانبازان دنبال میکند. بحث درمانی انجمن هم بر عهده «دکتر طاهریان» است. در کنار کمیته بهداشت درمان، «آقای قبادی» مسئولیت رسیدگی به بیمارستانها و منازل جانبازان نخاعی را دارد و مشکلات جانبازانی که از لحاظ درمانی دچار مشکل هستند، را پیگیری میکند. البته باید بگویم که کار انجمن به صورت اداری نیست بلکه تمام جانبازان به صورت افتخاری این امور را انجام میدهند.
در کل در فعالیتهای انجمن جانبازان نخاعی، بحث اصلی، حمل و نقل است و برخورداری از حقوق مساوی یا حق شهروندی بین جانبازان و سایر افراد جامعه با اعلام این پیام به مسئولان که “ما هم شهروند هستیم اما بر روی ویلچر نشستهایم”. ما حقوق مساوی و حقوق شهروندی میخواهیم و باید همانند افرادی که روی دو پای خود راه می روند، حقوق مساوی داشته باشیم.
نهادهای مسئول میگویند: متولی شما بنیاد شهید و امور ایثارگران است/چون آنها نقص داشتند، ما انجمن جانبازان نخاعی را تشکیل دادیم
این حقوق دقیقا چیست؟ مگر مساوی نیست؟
اسرافیلی: خیر، ما حقوق مساوی نداریم، یعنی در این جامعه حق شهروندی جانبازان رعایت نمیشود چه جانبازان و چه معلولین. استفاده از اتوبوس، قطار، مترو حق ما هم هست، ما هم مانند دیگران با این وسایل باید تردد کنیم، البته نمیگویم این حقوق برای ما وجود ندارد یا اینکه حقوق جانبازان دیده نشده است، توجه کردهاند اما کمتر دیده شده است. چرا من باید هزینه چند برابر بدهم؟ من هم باید بتوانم با اتوبوس رفت و آمد داشته باشم اما شرایط اتوبوسها به گونه ای است که فرد ویلچری نمیتواند سوار شود. وقتی از خانه خود به جاهای دیگر تردد دارم باید آژانس سوار شوم، ولی اگر حقوق مساوی داشته باشم می توانم سوار اتوبوس هم بشوم.
چه کسی باید این حقوق را پیگیری کند، یعنی نهادی که باید این کار را انجام دهد و صدای شما به آن برسد، کجاست؟
اسرافیلی: نهادهای مسئول معمولا میگویند: متولی شما بنیاد شهید و امور ایثارگران است، این سازمان متولی معاونت تعاون دارد و این معاونت تعاون یک مدیر کل تسهیلات رفاهی دارد، که این اداره کل باید به این مسائل رسیدگی کند. ولی چون آنها نقص داشتند، ما هم انجمن جانبازان نخاعی را تشکیل دادیم. علت تشکیل انجمن ها برای چه بوده است؟ برای اینکه ما یکسری مشکلات را دیده ایم که به آن رسیدگی نشده است و متولیان به دنبال حل آن مشکلات نرفته اند، ما هم خودمان به دنبال حل این مشکلات راه افتاده ایم.
عجب! یعنی کمکاری مسئولان علت تشکیل چنین انجمنی شد. عمده مشکلات جانبازان که شما به آن رسیدگی میکنید، چیست؟
اسرافیلی: در اینجا «آقای بنایی» موضوعات تردد، تسهیلات رفاهی، فردوگاهی جانبازان را رفع میکنند. به عنوان مثال باید بگویم: مشکل جانبازان در فرودگاه این است که جایگاه درست و حسابی برای استراحت و نشستن ندارند. فرد عادی که پرواز دارد و باید انتظار پرواز را بکشد بر روی صندلیها مینشیند، اما من جانباز که روی ویلچر نشسته ام، در مدت زمان طولانی باید انتظار بکشم و جایگاهی برای استراحت ندارم، اذیت میشوم. یا جانبازی از یک شهرستان به تهران آمده است و از تهران به اهواز پرواز دارد ۴ یا ۵ ساعت در فرودگاه باید منتظر باشد، خستگی نشستن بر روی ویلچر بسیار طاقت فرسا است، ما چندین سال تامین یک جایگاه استراحت برای جانبازان در فرودگاه را پیگیری کردیم که «اتاقک استراحت» برای جانبازان درنظر بگیرند،که تا کنون نتیجهای نگرفتیم. زیرا مسئولان فرودگاه، تنها بحث مالی را دنبال میکنند و میگویند اگر اتاق ۲۰ متری در اختیار جانبازان قرار دهیم، باید کلی هزینه شود. اما اگر این اتاق را به یک غرفه خرید و فروش واگذار کنیم درآمد حاصل از آن بیشتر است.
پس اینجا نه حق شهروندی من را رعایت شده و نه حقوق انسانی. ولی در کشورهای اروپایی وقتی وارد فردوگاه میشوید، فردی از همان ابتدا تمام کارهای فرد معلول را انجام میدهد، و فرد معلول یا جانباز در اتاق مخصوص استراحت میکند تا اینکه بلیط اش را میدهند و او را سوار هواپیما میکنند، تفاوتها در اینجا محسوس است. تمام این مشکلات در همه جا وجود دارد تنها در فرودگاه نیست بلکه در بحث راه آهن هم این معضلات وجود دارد. مدیران انجمن جلسه ای با مسئولان راه آهن گذاشتند که محل پارک ماشین را برای جانبازان اختصاص دهند، البته چنین محلی را برای جانبازان در نظر گرفتند اما تنها یک سال این امکان وجود داشت از سال های بعد آن محل را به مدیران راه آهن اختصاص دادند. مشکل اینست که وقتی قانونی به تصویب میرسد و اجرا میشود با تغییر مدیر مربوطه، آن قانون هم برداشته میشود و همه چیز تغییر میکند.
سوالم اینست آیا مشاور وزرا در امور ایثارگران برای دکور است؟/قدرت اجرایی این مشاور تا چه حدی است؟
موضوع دیگر که در بحث مشکلات ایثارگری باید به آن توجه شود، امور ایثارگر وزارتخانه هاست. معمولا در تمام وزارت خانهها و سازمانها، مشاور ایثارگران داریم که انتظار ما این است به کارهای مربوط به ایثارگران رسیدگی کنند اما این مشاوران در وزارت خانهها چندان فعال نیستند. شاید وزرا برای این موضوع اهمیت و ارزش کمی قائل هستند. من سوالم این است که وقتی مشاور ایثارگری انتخاب میکنند، آیا برای دکور است یا می خواهند پُز دهند و بگویند که ما مشاور داریم؟ قدرت اجرایی این مشاور تا چه حدی است؟ شما فقط مشاور گذاشتید که فقط ادعا داشته باشید که مشاور دارید یا باید کار ایثارگر را تسهیل کنید؟
افرادی که روی ویلچر نشستهاند، میتوانند به عنوان کارشناس برای امور جانبازان نظر دهند
به عقیده من، موضوعات و امور مشکلات جانبازان توسط مسئولان کمتر دیده شده است. در حال حاضرکه «آقای غیاثی» رییس هیئت مدیره انجمن جانبازان نخاعی هستند و همچنین مسئولیت راهنمایی و رانندگی ایثارگران کشور را در این انجمن به عهده دارد. ایشان در شهرک آزمایش برای خدمات و ارائه تسهیلات به جانبازان و ایثارگران کارهای شایسته و ارزندهای انجام داده است. اساسا وقتی مسئولیت به عهده خود ایثارگران باشد،کارها بهتر انجام میشود. «آقای پارساییان» مسئول ایثارگران راهنمایی و رانندگی تهران را بر عهده دارد، که خودشان جانباز نخاعیاند، جانبازانی که به ایشان رجوع میکنند، از نوع خدمات بسیار راضی هستند. چون خودش ویلچر نشین است و مشکلات را کاملا درک میکند و میداند که برای جانبازان چه کارهایی باید انجام دهد. خیلی از افراد کارشناس هستند اما تجربه ندارند. حرف ما این است افرادی که روی ویلچر نشستهاند، میتوانند به عنوان کارشناس برای امور جانبازان نظر دهند. زیرا مسائل، مشکلات و محدودیتها را درک میکنند و بهترین پیشنهادات را میتوانند اجرایی کنند. باید از وجود آنها استفاده شود.
سعی کردیم، حلقه واسطه بین جامعه هدف و سازمانها باشیم/جانبازان از عملکرد سازمانها ناراضی بودهاند
*محمود غیاثی(رئیس هیأت مدیره انجمن جانبازان نخاعی): ضرورت این تشکل در این است که سعی کردیم، حلقه واسطه بین «جامعه هدف» و سازمانها باشیم تا به نوعی این اعتمادسازی صورت بگیرد زیرا جامعه هدف از نوع عملکرد سازمانها ناراضی بوده و سازمانها هم نتوانستهاند ارتباط و درک درستی در این موارد ایجاد کند. تا آنجایی که در توانمان بوده است در بحث بهداشت و سلامتی جانبازان و برای خدمت رسانی به آنان کوشیدیم تا در حد وسع خود تلاش کنیم، مشکل جانباز حل شود.
سازمان ما همچنین رابطی بین جانبازان و سپاه است. با نیروی زمینی و ارتش هم در ارتباط هستیم. اما از وزارت بهداشت و درمان، وزارت مسکن، راه سازی و شهرداری و مناسب سازی انتظارات دیگری داریم. به عنوان مثال: در بحث درمانی باید برای رسیدگی به بیماران و جانبازان نخاعی بیمارستان یا بخش ویژهای را احداث کنند. چرا که نیروهای متخصصتری برای پیگیری درمان آنان مورد نیاز است.
وقتی بسیج، ارتش، سپاه و جهادی ها وارد جنگ شدند کسی به درصد فکر نمیکرد/ روی ما اسم «درصد» گذاشتند
*مصطفی پرکره (عضو علی البدل هیئت مدیره انجمن جانبازان نخاعی): نکتهای که همیشه دغدغه من و شاید دیگر جانبازان بوده است، این است که بر روی دوستان و جانبازان اسم درصد، گذاشتهاند. وقتی بسیج، ارتش، سپاه و جهادیها وارد جنگ شدند، کسی فکر نمیکرد که به جبهه برود و به این درصد بندیها نیازی داشته باشد. همه مردم براساس تکلیف این جنگ را اداره نمودند و ایستادگی و جان فشانی کردند. مردم براساس تکلیف دینی، انقلابی و ملی که داشتند، به دفاع از مملکت و ناموس خود پرداختند. اگر امروز مسئولان ما بدانند این نظام به چه شیوه و قیمتی به دستشان سپرده شده است باید احساس تکلیف کنند تا بفهمند خدمات را باید به چه شکل و چگونه ارائه دهند.
بازدیدها: 216