۴۰حدیث‌ گهربار از امام‌ زین العابدین (ع)

خانه / تازه ها / ۴۰حدیث‌ گهربار از امام‌ زین العابدین (ع)

چهل گهربار حدیث از امام سجاد (ع)

۱. خوش‌بختی

امام زين العابدين عليه‌‌السلام:إنَّ مِن سَعادَةِ المَرءِ أن يَكونَ مَتجَرُهُ في بَلَدِهِ، ويَكونَ خُلَطاؤُهُ صالِحينَ، ويَكونَ لَهُ وُلدٌ يَستَعينُ بِهِم.

از خوش‌بختى مرد، اين است كه محل كسب و كارش در شهر خودش باشد و همنشينانش صالح باشند و فرزندانى داشته باشد كه كمک كار او باشند.

۲. عوامل بازدارنده یاد خدا

امام زين العابدين عليه‌‌السلام :ـ فِي الزُّهدِ ـ: وَاعلَم ـ وَيحَكَ ! ـ يَابنَ آدَمَ، أنَّ قَسوَةَ البِطنَةِ، وكِظَّةَ المِلأَةِ، وسُكرَ الشِّبَعِ، وغِرَّةَ المُلكِ، مِمّا يُثَبِّطُ ويُبطِئُ عَنِ العَمَلِ، ويُنسِي الذِّكرَ، ويُلهي عَنِ اقتِرابِ الأَجَلِ، حَتّى كَأَنَّ المُبتَلى بِحُبِّ الدُّنيا بِهِ خَبَلٌ مِن سُكرِ الشَّرابِ.

امام زين العابدين علیه السلام ـ در باره زهد ـ: واى بر تو اى آدميزاد! بدان كه پُرى شكم و سنگينى معده و مستىِ سيرى و غرور قدرت، از عواملى است كه از عمل، باز مى‌دارد و كُند مى‌گرداند و ياد خدا را به فراموشى مى‌سپارد و از نزدیک بودن اجل غافل مى‌كند، تا جايى كه گرفتار دوستى دنيا، گويى از مستى مى ديوانه است.

۳. استواری بر ولايت، در روزگار غيبت

امام زين العابدين عليه‌‌السلام:مَن ثَبَتَ عَلى مُوالاتِنا في غَيبَةِ قائِمِنا، أعطاهُ اللّهُ عز و جل أجرَ ألفِ شَهيدٍ مِن شُهَداءِ بَدرٍ واُحُدٍ.

هر كه در روزگار غيبت قائم ما، بر ولايت ما استوار بماند، خداوند، پاداش هزار شهيد مانند شهيدان بدر و اُحُد را به وى عطا مى‌فرمايد.

۴. دعای طلب عافیت

امام سجاد عليه‌‌السلام:ـ في دُعائِهِ لِلعافِيَةِ ـ: وأَعِذني وذُرِّيَّتي مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ، ومِن شَرِّ السّامَّةِ وَالهامَّةِ وَاللاّمَّةِ وَالعامَّةِ، ومِن شَرِّ كُلِّ شَيطانٍ مَريدٍ، ومِن شَرِّ كُلِّ سُلطانٍ عَنيدٍ، ومِن شَرِّ كُلِّ مُترَفٍ حَفيدٍ .

از دعاى ايشان در طلب عافيت : مرا و فرزندان مرا از شيطان رانده شده و از گزند هر جانور زَهردار كُشنده و غير كُشنده و از چشم بد و از گزند همه چيز و همه كس و از گزند هر شيطان سركش و از گزند هر پادشاه ستمگر و از گزند هر مرفه داراى خدم و حشم، دور بدار.

۵. درخواست مال و دارایی با شرایط

امام سجاد عليه‌‌السلام:اللّهُمَّ ارزقُني مِن فَضلِكَ مالاً طَيِّبا كَثيرا فاضِلاً لا يُطغيني، وتِجارَةً نامِيَةً مُبارَكَةً لا تُلهيني.

بار خدايا ! از فضل خود، مرا دارايى پاک فراوان و سرشار كه به سركشى‌‌ام وا ندارد و داد و ستدى بالنده و بركت‌‌خيز كه غافلم نگرداند، روزى كن.

۶. صفات دنیا

امام زين العابدين عليه‌‌السلام:ـ لِأَصحابِهِ ـ: مَعاشِرَ أصحابي ! اُوصيكُم بِالآخِرَةِ ولَستُ اُوصيكُم بِالدُّنيا، فَإِنَّكُم بِها مُستَوصَونَ وعَلَيها حَريصونَ وبِها مُستَمسِكونَ. مَعاشِرَ أصحابي ! إنَّ الدُّنيا دارُ مَمَرٍّ وَالآخِرَةَ دارُ مَقَرٍّ، فَخُذوا مِن مَمَرِّكُم لِمَقَرِّكُم، ولا تَهتِكوا أستارَكُم عِندَ مَن لا يَخفى عَلَيهِ أسرارُكُم، وأَخرِجوا مِنَ الدُّنيا قُلوبَكُم قَبلَ أن تَخرُجَ مِنها أبدانُكُم، أما رَأَيتُم وسَمِعتُم مَا استُدرِجَ بِهِ مَن كانَ قَبلَكُم مِنَ الاُمَمِ السّالِفَةِ وَالقُرونِ الماضِيَةِ ؟ ألَم تَرَوا كَيفَ فُضِحَ مَستورُهُم، واُمطِرَ مَواطِرُ الهَوانِ عَلَيهِم بِتَبديلِ سُرورِهِم بَعدَ خَفضِ عَيشِهِم ولِينِ رَفاهِيَتِهِم، صاروا حَصائِدَ النِّقَمِ ومَدارِجَ المَثُلاتِ ؟

امام زین العابدین علیه السلام به يارانش فرمودند: اى ياران من! شما را به آخرت، سفارش مى‌كنم و به دنيا، سفارشتان نمى‌كنم. زيرا خود بدان سفارش شده‌ايد و بدان آزمنديد و به آن، چسبيده‌ايد.
اى ياران من! دنيا، سراى گذر است و آخرت، سراى ماندن. پس، از گذرگاه خود براى اقامتگاه خود، توشه بر گيريد و پرده‌هاى خود را در پيشگاه كسى كه رازهايتان بر او پوشيده نمى‌ماند. ندريد و دل‌هاى خود را از دنيا بيرون كنيد.

پيش از آن كه كالبدهايتان از آن بيرون رود. آيا نديده‌ايد و نشنيده‌ايد كه بر سر امت‌ها و نسل‌هاى پيش از شما چه آمد؟ آيا نديديد كه چگونه رسوا شدند و باران‌هاى خوارى بر آنان بارانده شد. و آن همه شادى و سرخوشى كه از زندگى آسوده و پر ناز و نعمت داشتند. تغيير كرد و با داس‌هاى انتقام و عذاب الهى درو شدند و پايمال كيفرها گشتند ؟

۷. به سوی توبه

امام زين العابدين عليه‌‌السلام:اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ، وصَيِّرنا إلى مَحبوبِكَ مِنَ التَّوبَةِ، وأَزِلنا عَن مَكروهِكَ مِنَ الإِصرارِ.

بار خدايا ! بر محمّد و خاندانش، درود فرست و ما را به سوى توبه كه محبوب توست روان بگردان و از پايدارى بر گناه كه منفور توست بر كنارمان دار.

۸. بازگشت به خدا

امام زين العابدين عليه‌‌السلام:ـ مِن دُعائِهِ في ذِكرِ التَّوبَةِ وطَلَبِها ـ: اللّهُمَّ إن يَكُنِ النَّدَمُ تَوبَةً إلَيكَ فَأَنَا أندَمُ النّادِمينَ، وإن يَكُنِ التَّركُ لِمَعصِيَتِكَ إنابَةً فَأَنَا أوَّلُ المُنيبينَ، وإن يَكُنِ الاِستِغفارُ حِطَّةً لِلذُّنوبِ فَإِنّي لَكَ مِنَ المُستَغفِرينَ.

از دعاى ايشان در بيان توبه و توبه‌خواهى : بار خدايا! اگر پشيمانى، توبه‌اى به درگاه توست، من پشيمان‌ترينِ پشيمانانم و اگر ترک معصيت تو، بازگشتى به سوى توست، من نخستين بازگشت‌كنندگانم و اگر آمرزش‌خواهى، گناهان را مى‌ريزد، من از تو آمرزش مى‌خواهم.

۹. خضوع و تسلیم در برابر خداوند

امام زين العابدين عليه‌‌السلام في دُعاءِ يَومِ عَرَفَةَ : فَها أنَا ذا، عَبدُكَ المُقِرُّ بِذَنبي، الخاضِعُ لَكَ بِذُلّي، المُستَكينُ لَكَ بِجُرمي، مُقِرٌّ لَكَ بِجِنايَتي، مُتَضَرِّعٌ إلَيكَ، راجٍ لَكَ في مَوقِفي هذا، تائِبٌ إلَيكَ مِن ذُنوبي ومِنِ اقتِرافي، ومُستَغفِرٌ لَكَ مِن ظُلمي لِنَفسي.

امام زين العابدين علیه السلام در دعاى روز عرفه : اينك منم، بنده تو كه به گناهم معترفم. ذليلانه در برابرت خضوع مى‌كنم. مجرمم و در پيشگاهت سر تسليم فرود مى‌آورم و در برابرت به بزهكارى خويش، اقرار مى‌نمايم و به درگاه تو، زارى و التماس مى‌كنم و در اين موقعيت به تو اميدوارم. از گناهانم و بزهكارى‌ام، به درگاهت توبه مى‌كنم و از ستمى كه به خود كرده‌ام، از تو آمرزش مى‌طلبم.

۱۰- مبغوضیت گداى بخیل

«إِنَّ اللّهَ لَیُبْغِضُ الْبَخیلَ السّائِلَ الُْمحْلِفَ.»

به راستى که خداوند، گداى بخیلى را که سوگند مى خورد دشمن دارد.

۱۱- اسباب نجات

«ثَلاثٌ مُنْجِیاتٌ لِلْمُؤْمِنِ: کَفُّ لِسانِهِ عَنِ النّاسِ وَ اغْتِیابِهِمْ. وَ اشْتِغالُهُ نَفْسَهُ بِما یَنْفَعُهُ لاِخِرَتِهِ وَ دُنْیاهُ وَ طُولُ الْبُکاءِ عَلى خَطیئَتِهِ.»

سه چیز سبب نجات مؤمن است:
۱ـ بازداشتن زبان از غیبت مردم،
۲ـ مشغول کردن خودش به آنچه که براى آخرت و دنیایش سود دهد،
۳ـ و گریستن طولانى بر گناهش.

۱۲- به سوى بهشت

«مَنِ اشْتاقَ إِلى الْجَنَّةِ سارَعَ إِلَى الْخَیْراتِ وَ سَلا عَنِ الشَّهَواتِ وَ مَنْ أَشْفَقَ مِنَ النّارِ بادَرَ بِالتَّوْبَةِ إِلَى اللّهِ مِنْ ذُنُوبِهِ وَ راجَعَ عَنِ الَْمحارِمِ.»

هر که مشتاق بهشت است به حسنات شتابد و از شهوات دورى گزیند، هر که از دوزخ ترسد براى توبه از گناهانش به درگاه خدا پیشى گیرد و از حرام‌ها برگردد.

۱۳- ثواب نگاه

«نَظَرُ المُؤْمِنِ فى وَجْهِ أَخیهِ المُؤْمِنِ لِلْمَوَدَّةِ وَ الَْمحَبَّةِ لَهُ عِبادَةٌ.»

نگاه مهرآمیز مؤمن به چهره برادر مؤمنش و محبت به او عبادت است.

۱۴- پارسایى و دعا

«ما مِنْ شَىْء أَحَبُّ إِلَى اللّهِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ مِنْ عِفَّةِ بَطْن وَ فَرْج وَ ما مِنْ شَىْء أَحَبُّ إِلَى اللّهِ مِنْ أَنْ یُسْأَلَ.»

چیزى نزد خدا، پس از معرفت او، محبوب‌تر از پارسایى شکم و شهوت نیست، و چیزى نزد خدا محبوب‌تر از درخواست کردن از او نیست.

۱۵- پذیرش عذر دیگران

«إِنْ شَتَمَکَ رَجُلٌ عَنْ یَمینِکَ ثُمَّ تَحَوَّلَ إِلى یَسارِکَ وَ اعْتَذَرَ إِلَیْکَ فَاقْبَلْ عُذْرَهُ.»

اگر مردى از طرف راستت به تو دشنام داد و سپس به سوى چپت گردید و از تو عذرخواهى نمود، عذرش را بپذیر.

۱۶- حقّ خدا بر بنده

«فَأَمّا حَقُّ اللّهِ الاَْکْبَرِ فَإِنَّکَ تَعْبُدُهُ لا یُشْرِکُ بِهِ شَیْئًا فَإِذا فَعَلْتَ ذلِکَ بِإِخْلاص جَعَلَ لَکَ عَلى نَفْسِهِ أَنْ یَکْفِیَکَ أَمْرَ الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ وَ یَحْفَظَ لَکَ ما تُحِبُّ مِنْ‌ها.»

حق خداوند بزرگ این است که او را بپرستى و چیزى را شریکش ندانى و چون از روى اخلاص این کار را کردى، خدا بر عهده گرفته که کار دنیا و آخرت تو را کفایت کند و آنچه از او بخواهى برایت نگه دارد.

۱۷- حق پدر بر فرزند

«وَ أَمّا حَقُّ أَبیکَ فَتَعْلَمَ أَنَّهُ أَصْلُکَ وَ أَنَّکَ فَرْعُهُ وَ أَنَّکَ لَوْلاهُ لَمْ تَکُنْ، فَمَهْما رَأَیْتَ فى نَفْسِکَ مِمّا تُعْجِبُکَ فَاعْلَمْ أَنَّ أَباکَ أَصْلُ النِّعْمَةِ عَلَیْکَ فیهِ وَ احْمَدِ اللّهَ وَ اشْکُرْهُ عَلى قَدْرِ ذلِکَ.»

و اما حق پدرت را باید بدانى که او اصل و ریشه توست و تو شاخه او هستى، و بدانى که اگر او نبود تو نبودى، پس هر زمانى در خود چیزى دیدى که خوشت آمد بدان که از پدرت دارى زیرا اساس نعمت و خوشى تو، پدرت مى باشد، و خدا را سپاس بگزار و به‌‌ همان اندازه شکر کن.

۱۸- تقدم طاعت خدا بر هر چیز

«قَدِّمُوا أَمْرَ اللّهِ وَ طاعَتَهُ وَ طاعَةَ مَنْ أَوْجَبَ اللّهُ طاعَتَهُ بَیْنَ یَدَىِ الاُْمُورِ کُلِّ‌ها.»

طاعت خدا و طاعت هر که را خدا واجب کرده بر همه چیز مقدم بدارید.

۱۹- حق مادر بر فرزند

«فَحَقُّ أُمِّکَ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّ‌ها حَمَلَتْکَ حَیْثُ لایَحْمِلُ أَحَدٌ وَ أَطْعَمَتْکَ مِنْ ثَمَرَةِ قَلْبِ‌ها ما لا یُطْعِمُ أَحَدٌ أَحَدًا. وَ أَنَّ‌ها وَقَتْکَ بِسَمْعِ‌ها وَ بَصَرِ‌ها وَ یَدِ‌ها وَ رِجْلِ‌ها وَ شَعْرِ‌ها وَ بَشَرِ‌ها وَ جَمیعِ جَوارِحِ‌ها مُسْتَبْشِرَةً بِذلِکَ، فَرِحَةً، مُوبِلَةً مُحْتَمِلَةً لِما فیهِ مَکْرُوهُ‌ها وَ أَلَمُ‌ها وَ ثِقْلُ‌ها وَ غَمُّ‌ها حَتّى دَفَعَتْ‌ها عَنْکَ یَدُالْقُدْرَةِ وَ أَخْرَجَتْکَ إِلَى الاَْرْضِ فَرَضِیَتْ أنْ تَشْبَعَ وَ تَجُوعَ هِىَ وَ تَکْسُوَکَ وَ تَعْرى وَ تَرْوِیَکَ وَ تَظْمَأَ وَ تُظِلَّکَ وَ تَضْحى وَ تُنَعِّمَکَ بِبُؤْسِ‌ها وَ تُلَذِّذَکَ بِالنَّوْمِ بِأَرَقِ‌ها وَ کانَ بَطْنُ‌ها لَکَ وِعاءً وَ حِجْرُ‌ها لَکَ حِواءً وَ ثَدْیُ‌ها لَکَ سِقاءً، وَ نَفْسُ‌ها لَکَ وِقاءً، تُباشِرُ حَرَّ الدُّنْیا وَ بَرْدَ‌ها لَکَ وَ دُونَکَ، فَتَشْکُرْ‌ها عَلى قَدْرِ ذلِکَ وَ لا تَقْدِرُ عَلَیْهِ إِلاّ بِعَوْنِ اللّهِ وَ تَوْفیقِهِ.»

و اما حق مادرت این است که بدانى او تو را در شکم خود حمل کرده که احدى کسى را آن گونه حمل نکند، و از میوه دلش به تو خورانیده که کسى از آن به دیگرى نخوراند، و اوست که تو را با گوش و چشم و دست و پا ومو و همه اعضایش نگه دارى کرده و بدین فداکارى شاداب و شادمان و مواظب بوده و هر ناگوارى و درد و سنگینى و غمى را تحمل کرده تا توانسته دست قدرت مکروهات را از تو دفع نموده و تو را از آن‌ها رهانده و به روى زمین کشانده و باز هم خوش بوده که تو سیر باشى و او گرسنه، و تو جامه پوشى و او برهنه باشد، تو را سیراب کند و خود تشنه بماند، تو را در سایه بدارد و خود زیر آفتاب باشد و با سختى کشیدن تو را به نعمت رساند، و با بی‌خوابى خود، تو را به خواب کند، شکمش ظرف وجود تو بوده و دامنش آسایشگاه تو و سینه‌اش مشک آب تو و جانش فداى تو و به خاطر تو، و به حساب تو، گرم و سرد روزگار را چشیده است.
به این اندازه قدرش را بدانى و این را نتوانى مگر به یارى و توفیق خدا.

۲۰- ترغیب به علم

«لَوْ یَعْلَمُ النّاسُ ما فى طَلَبِ الْعِلْمِ لَطَلَبُوهُ وَ لَوْ بِسَفْکِ الْمُهَجِ وَ خَوْضِ اللُّجَجِ.»

اگر مردم بدانند که در طلب علم چه فایده اى است، آن را می‌طلبند اگر چه با ریختن خون دل و فرو رفتن در گرداب‌ها باشد.

۲۱- ارزش مجالس صالحان

«مَجالِسُ الصّالِحینَ داعِیَةٌ إِلَى الصَّلاحِ وَ آدابُ الْعُلَماءِ زِیادَةٌ فِى الْعَقلِ.»

مجلس هاى شایستگان، دعوت کننده به سوى شایستگى است و آداب دانشمندان، فزونى در خرد است.

۲۲- گناهانى که مانع اجابت دعایند

«أَلذُّنُوبُ الَّتى تَرُدُّ الدُّعاءَ: سُوءُ النِّیَّةِ، وَ خُبْثُ السَّریرَةِ، وَ النِّفاقُ مَعَ الإِخْوانِ، وَ تَرْکُ التَّصْدیقِ بِالاِْجابَةِ، وَ تَأخیرُ الصَّلَواتِ المَفْرُوضَةِ حَتّى تَذْهَبَ أَوْقاتُ‌ها، وَ تَرْکُ التَّقَرُّبِ إِلَى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ بِالْبِّرِ وَ الصَّدَقَةِ، وَ اسْتِعْمالُ الْبَذاءِ وَ الْفُحْشِ فِى الْقَوْلِ.»

گناهانى که دعا را رد مى کنند، عبارتند از:
۱ـ نیت بد، ۲ـ ناپاکى باطن، ۳ـ نفاق با برادران، ۴ـ عدم اعتقاد به اجابت دعا، ۵ـ تأخیر نمازهاى واجب از وقت خودش، ۶ـ ترک تقرب به خداوند عزوجل به وسیله ترک احسان و صدقه، ۷ـ ناسزاگویى و بدزبانى.

۲۳- عیب جوئى

قالَ(علیه السلام): مَنْ رَمَى النّاسَ بِما فیهِمْ رَمَوْهُ بِما لَیْسَ فیِهِ.

فرمود: هرکس مردم را عیب جوئى کند و عیوب آنان را بازگو نماید و سرزنش کند، دیگران او را متهم به غیر واقعیات مى کنند.

۲۴- هم نشینى با صالحان

قالَ(علیه السلام): مُجالَسَهُ الصَّالِحیِنَ داعِیَهٌ إلى الصَّلاحِ، وَ أَدَبُ الْعُلَماءِ زِیادَهٌ فِى الْعَقْلِ.

فرمود: هم نشینى با صالحان انسان را به سوى صلاح و خیر مى کشاند؛ و معاشرت و هم صحبت شدن با علماء، سبب افزایش شعور و بینش مى باشد.

۲۵- قلب حزین و بنده شکرگذار

قالَ(علیه السلام): إنَّ اللّهَ یُحِبُّ کُلَّ قَلْب حَزین، وَ یُحِبُّ کُلَّ عَبْد شَکُور.

فرمود: همانا خداوند مهربان دوست دارد هر قلب حزین و غمگینى را (که در فکر نجات و سعادت خود باشد)؛ و نیز هر بنده شکرگذارى را دوست دارد.

۲۶- زبان آدمى

قالَ(علیه السلام): إنَّ لِسانَ ابْنَ آدَم یَشْرُفُ عَلى جَمیعِ جَوارِحِهِ کُلَّ صَباح فَیَقُولُ: کَیْفَ أصْبَحْتُمْ؟
فَیَقُولُونَ: بِخَیْر إنْ تَرَکْتَنا، إنَّما نُثابُ وَ نُعاقَبُ بِکَ.

فرمود: هر روز صبحگاهان زبان انسان بر تمام اعضاء و جوارحش وارد مى شود و مى گوید: چگونه اید؟ و در چه وضعیتى هستید؟ جواب دهند: اگر تو ما را رها کنى خوب و آسوده هستیم، چون که ما به وسیله تو مورد ثواب و عقاب قرار مى گیریم.

۲۷- زحمت براى آخرت

قالَ(علیه السلام): ما تَعِبَ أوْلِیاءُ اللّهُ فِى الدُّنْیا لِلدُّنْیا، بَلْ تَعِبُوا فِى الدُّنْیا لِلاْخِرَهِ.

فرمود: دوستان و اولیاء خدا در فعالیت هاى دنیوى خود را براى دنیا به زحمت نمى اندازند و خود را خسته نمى کنند بلکه براى آخرت زحمت مى کِشند.

۲۸-نتایج دعا

«أَلْمُؤْمِنُ مِنْ دُعائِهِ عَلى ثَلاث: إِمّا أَنْ یُدَّخَرَ لَهُ وَ إِمّا أَنْ یُعَجَّلَ لَهُ وَ إِمّا أَنْ یُدْفِعَ عَنْهُ بَلاءً یُریدُ أَنْ یُصیبَهُ.»

مؤمن از دعایش سه نتیجه مى گیرد:
۱ـ یا برایش ذخیره گردد،
۲ـ یا در دنیا برآورده شود،
۳ـ یا بلایى را که خواست به او برسد، از او بگرداند.

۲۹- عظمت خدا

قال(علیه السلام): لَوِ اجْتَمَعَ أهْلُ السّماءِ وَ الاْرْضِ أنْ یَصِفُوا اللّهَ بِعَظَمَتِهِ لَمْ یَقْدِرُوا.

فرمود: چنانچه تمامى اهل آسمان و زمین گرد هم آیند و بخواهند خداوند متعال را در جهت عظمت و جلال توصیف و تعریف کنند، قادر نخواهند بود.

۳۰- پاکدامنى و معرفت به خدا

قالَ(علیه السلام): ما مِنْ شَیْىء أحبُّ إلى اللّهِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ مِنْ عِفَّهِ بَطْن وَفَرْج، وَما شَیْىءٌ أَحَبُّ إلى اللّهِ مِنْ أنْ یُسْألَ.

فرمود: بعد از معرفت به خداوند چیزى محبوب تر از دور نگه داشتن شکم و عورت از آلودگى ها و هوسرانى ها و گناهان نیست، و نیز محبوبترین کارها نزد خداوند مناجات و درخواست نیازمندیها به درگاهش مى باشد.

۳۱- پاکدامنى

قالَ(علیه السلام): إنَّ أفْضَلَ الْجِهادِ عِفَّهُ الْبَطْنِ وَالْفَرْجِ.

فرمود: با فضیلت ترین ومهمترین مجاهدت ها، عفیف نگه داشتن شکم و عورت از چیزهاى حرام و شبهه ناک است.

۳۲-محاسبه نفس و توجه به معاد

«إِبْنَ آدَمَ! إِنّکَ لا تَزالُ بِخَیْر ما کانَ لَکَ واعِظٌ مِنْ نَفْسِکَ، وَ ما کانَتِ الُْمحاسَبَةُ مِنْ هَمِّکَ، وَ ما کانَ الْخَوْفُ لَکَ شِعارًا وَ الْحَذَرُ لَکَ دِثارًا.

اى فرزند آدم! به راستى که تو پیوسته رو به خیرى، تا خودت را پند دهى و حساب خودت را برسى و ترس از خدا را روپوش و پرهیز را زیرپوش خود سازى.

۳۳- مرگ

قالَ(علیه السلام): إبْنَ آدَم إنَّکَ مَیِّتٌ وَمَبْعُوثٌ وَمَوْقُوفٌ بَیْنَ یَدَىِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلّ مَسْؤُولٌ، فَأعِدَّ لَهُ جَواباً.

فرمود: اى فرزند آدم! تو خواهى مرد و سپس محشور مى شوى و در پیشگاه خداوند متعال جهت سؤال و جواب احضار خواهى شد، پس جوابى قانع کننده و صحیح در مقابل سؤال ها مهیا و آماده کن.

۳۴- همراهى با فاسق

قالَ(علیه السلام): إیّاکَ وَمُصاحَبَهُ الْفاسِقِ، فَإنّهُ بائِعُکَ بِأکْلَه أَوْ أقَلّ مِنْ ذلِکَ وَإیّاکَ وَمُصاحَبَهُ الْقاطِعِ لِرَحِمِهِ فَإنّى وَجَدْتُهُ مَلْعُوناً فى کِتابِ اللّهِ.

فرمود: بر حذر باش از دوستى و همراهى با فاسق چون که او به یک لقمه نان و چه بسا کمتر از آن هم، تو را مى فروشد؛ و مواظب باش از دوستى و صحبت کردن با کسى که قاطع صله رحم مى باشد چون که او را در کتاب خدا ملعون یافتم.

۳۵- مشکل ترین لحظات انسان

قالَ(علیه السلام): أشَدُّ ساعاتِ ابْنِ آدَم ثَلاثُ ساعات: السّاعَهُ الَّتى یُعایِنُ فیها مَلَکَ الْمَوْتِ، وَالسّاعَهُ الَّتى یَقُومُ فیها مِنْ قَبْرِهِ، وَالسَّاعَهُ الَّتى یَقِفُ فیها بَیْنَ یَدَیِ الله تَبارَکَ وَتَعالى، فَإمّا الْجَنَّهُ وَإمّا إلَى النّارِ.

فرمود: مشکل ترین و سخت ترین لحظات و ساعات دوران ها براى انسان، سه مرحله است:
۱ ـ آن موقعى که عزرائیل بر بالین انسان وارد مى شود و مى خواهد جان او را برگیرد.
۲ ـ آن هنگامى که از درون قبر زنده مى شود و در صحراى محشر به پا مى خیزد.
۳ ـ آن زمانى که در پیشگاه خداوند متعال ـ جهت حساب و کتاب و بررسى اعمال قرار مى گیرد و نمى داند راهى بهشت و نعمت هاى جاوید مى شود و یا راهى دوزخ و عذاب دردناک خواهد شد.

۳۶- عصر ظهور

قالَ(علیه السلام): إذا قامَ قائِمُنا أذْهَبَ اللّهُ عَزَوَجَلّ عَنْ شیعَتِنا الْعاهَهَ، وَ جَعَلَ قُلُوبَهُمْ کُزُبُرِ الْحَدیدِ، وَجَعَلَ قُوَّهَ الرَجُلِ مِنْهُمْ قُوَّهَ أرْبَعینَ رَجُلاً.

فرمود: هنگامى که قائم ما( حضرت حجّت، روحى له الفداء و عجّ) قیام و خروج نماید. خداوند بلا و آفت را از شیعیان و پیروان ما بر مى دارد. ودل هاى ایشان را همانند قطعه آهن محکم مى نماید. و نیرو و قوت هر یک از ایشان به مقدار نیروى چهل نفر دیگران خواهد شد.

۳۷- کارکردن براى آخرت

قالَ(علیه السلام): عَجَباً کُلّ الْعَجَبِ لِمَنْ عَمِلَ لِدارِ الْفَناءِ وَتَرَکَ دارَ الْبقاء.

فرمود: بسیار عجیب است از کسانى که براى این دنیاى زودگذر و فانى کار مى کنند. و خون دل مى خورند ولى آخرت را که باقى و ابدى است رها و فراموش کرده اند.

قطع طَمَع از اموال دیگران
۳۸- قالَ(علیه السلام): رَأْیْتُ الْخَیْرَ کُلَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ فِى قَطْعِ الطَّمَعِ عَمّا فِى أیْدِى النّاسِ.

فرمود: تمام خیرات و خوبى هاى دنیا و آخرت را در چشم پوشى و قطع طمع از زندگى و اموال دیگران (قناعت داشتن) مى بینم.

۳۹- اهمیت عقل

قالَ(علیه السلام): مَنْ لَمْ یَکُنْ عَقْلُهُ أکْمَلَ ما فیهِ، کانَ هَلاکُهُ مِنْ أیْسَرِ ما فیهِ.

فرمود: کسى که بینش و عقل خود را به کمال نرساند. و در رکود فکرى و فرهنگى بسر برد. به سادگى در هلاکت و گمراهى و سقوط قرار خواهد گرفت.

۴۰- معرفت و کمال دین

قالَ(علیه السلام): إنَّ الْمَعْرِفَهَ، وَکَمالَ دینِ الْمُسْلِمِ تَرْکُهُ الْکَلامَ فیما لایُغْنیهِ، وَقِلَّهُ ریائِهِ، وَحِلْمُهُ، وَصَبْرُهُ، وَحُسْنُ خُلْقِهِ.

فرمود: همانا معرفت و کمال دین مسلمان در گرو رهاکردن سخنان و حرف هائى است که به حال او و دیگران سودى ندارد.
همچنین از ریا و خودنمائى دورى جستن. و در برابر مشکلات زندگى بردبار و شکیبا بودن.  و نیز داراى اخلاق پسندیده و نیک سیرت بودن است.

 

 

Views: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *