آثار و برکات ذکر

خانه / مطالب و رویدادها / آثار و برکات ذکر

یکی از آثار ذکر دائم، انقطاع و انفصال روح انسان از دنیا است. انسان‏ها به دنیا تعلق خاطر دارند، اما اگر همیشه به یاد خدا و قیامت باشند، به این درک می‏رسند که نعمت‏های این دنیا دائم و ماندنی نیست و این دنیا امتحانی بیش نیست. در قرآن آمده است: «یومئذ یتفرقون [۱] ؛ آن روز [مردم] پراکنده می‏شوند» روز قیامت بین پدر و فرزند، برادر و برادر جدایی می‏افتد و هیچ کس به فکر دیگری نیست.

یکی از آثار ذکر دائم، انقطاع و انفصال روح انسان از دنیا است. انسان‏ها به دنیا تعلق خاطر دارند، اما اگر همیشه به یاد خدا و قیامت باشند، به این درک می‏رسند که نعمت‏های این دنیا دائم و ماندنی نیست و این دنیا امتحانی بیش نیست. در قرآن آمده است: «یومئذ یتفرقون [۱] ؛ آن روز [مردم] پراکنده می‏شوند» روز قیامت بین پدر و فرزند، برادر و برادر جدایی می‏افتد و هیچ کس به فکر دیگری نیست.

27
جمله «لا اله الا الله» به طرق و اشکال گوناگون معنا شده و در روایات هم معنای یکسانی از آن نیامده است، چرا که این کلمه دارای ابعاد مختلف معنایی است. خود لفظ «اله» نیز معنای متعددی دارد و به معنای معبود، پناه، و امید آمده است. خداوند پناه گاه همگان، تنها ملجا و پناهگاه، و اساس تمام علت‏ ها است. اما انسان‏ها از این معنا غفلت می‏کنند. مرحوم شیخ عبدالزهرا کعبی شبی در مورد کلمه لا اله الا الله سخن می‏گفت. می‏ فرمود: «آدم با زبان می‏گوید لا اله الا الله، اما به هنگام گرفتاری، به سراغ همه می‏رود مگر خدا. آدم مقروض وقتی می‏خواهد قرضش را ادا کند، از همه کمک می‏خواهد مگر خدای متعال. چنین کسی مؤمن است و به خداوند ایمان دارد، اما هنگامی که به او می‏گویند: آیا در خانه‏ ی خدا هم رفتی یا نه، می‏گوید: یادم نبود. چرا به یاد خدا نبوده است؟ از یاد بردن خدا نه تنها بهانه و حجت مناسبی نیست بلکه دست کم شخص را سزاوار عتاب می‏سازد. شخصی از دوستش گله کرد که فلانی، چرا سراغی از ما نمی‏گیری؟ گفت: یادم نبود. گفت: اگر این را بر زبان نمی آوردی بهتر بود؛ چرا که معلوم می‏شود من در دل تو جایی ندارم، و الا یادت نمی ‏رفت.
حتی آنهایی که دائم الذکرند گاهی اوقات زبانشان ذکر می‏گوید، اما دل جای دیگری سیر می‏کند، و از صد ذکر که می‏گوید، نود و نه تای آن با دلی مشغول گفته می‏شود.
نقل شده که عالمی مشکلی داشت که برای حل آن به امیرمؤمنان علی علیه‏السلام متوسل شد. چهل روز به حرم آن حضرت رفت و متوسل شد، اما حاجتش برآورده نشد، روز چهلم در حرم نشسته بود که ناگاه شخصی از عامه مردم آمد و از حضرت امیر علیه ‏السلام حاجتی خواست، فورا حاجتش برآورده شد. آن عالم ناراحت شد، اما گله نکرد و به خانه رفت. شب امیرمؤمنان را در خواب [۲] دید. حضرت از او پرسیدند: چه می‏خواهی؟ گفت یا امیرمؤمنان، چهل روز است که در پی حاجتی به حرم شما می‏آیم. حضرت فرمود: من از بین این چهل روز، فقط امروز تو را دیدم. از خواب بیدار شد و فهمید حضور قلب نداشته است.

Views: 94

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *