آداب حضور در مجالس اهل بیت
پایگاه اطلاع رسانی هیات: آداب حضور در مجالس اهل بیت ؛ حضور در مجالس اهل بیت علیهم السلام دارای آداب ویژه و آثار ارزشمندی است. استاد گرامی جناب حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا عابدینی مجموع این آداب را در قالب کتابی با عنوان «ادب عاشقی» به رشته تحریر درآوردهاند که در ادامه فرازهایی از این کتاب ارزشمند در مورد کسب شناخت و معرفت نسبت به ائمه هدی علیهم السلام که این معرفت خود راه رسیدن به معرفت الله میباشد، بهعنوان «یکی از آثار و برکات مجالس اهل بیت» ذکر میگردد.
نعمت وجود اهل بیت علیهم السلام و مجالس ایشان در گرداب های فتنهها، غوغاها و شبهات در طول تاریخ، کشتی نجاتی بوده است که مومنان را از آفات و بلیات حفظ کرده و راه توحید و قرب الی الله را به ایشان نشان داده است؛ همانگونه که وجود نبی مکرم اسلام۹ فرمود: «إِنَّمَا مَثَلُ اهل بیتی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَهِ نُوحٍ، مَنْ دَخَلَهَا نَجَی، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ».(الغیبه، نعمانی،ص۴۴)
بنابراین مجالس اهل بیت علیهم السلام در حکم اتجاه به وجه الله است و همه افراد را با هر رنگ و نژاد و مقام و موقعیتی، از کودکان و جوانان تا پیرمردان و پیرزنان را بهسوی توحید و قرب الهی دعوت میکند و همین امر موجب دشمنی دشمنان با دستگاه اهل بیت شده است چراکه آنان نیز عظمت و تأثیرگذاری مجالس اهل بیت علیهم السلام در جبهههای حق علیه باطل و ایجاد روحیه حقطلبی، ظلمستیزی و شهادتطلبی را دریافتهاند و تلاش میکنند با هر دسیسهای این سنت گذاری ولایی و توحیدی را به تعطیلی یا انحراف بکشانند و از مسیر تاریخی و تمدنی خویش در احیای امر اهل بیت خارج کنند.
در چنین شرایطی رعایت « آداب حضور در مجالس اهل بیت علیهم السلام » و مراقبه بیشتر فردی و جمعی در حفظ مجالس اهل بیت علیهم السلام و بهرهمندی حداکثری از آنکه حقیقتاً زیارت و ارتباط با ایشان است و به عبارتی بهترین بستر برای کسب معرفت نسبت به ائمه معصومین علیهم السلام میباشد. معرفت پیدا کردن به امام مجرای کسب همه معارف است. روایت زیبایی از امام حسین علیه السلام وارد شده است که نشان میدهد معرفت امام راه رسیدن به معرفت خداوند متعال است.
ایشان بهسوی اصحابشان بیرون آمدند و فرمودند:
«أَیُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّ اَللَّهَ عَزّوجَلَّذِکْرُهُ مَا خَلَقَ اَلْعِبَادَ إِلاَّ لِیَعْرِفُوهُ، فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فإذَا عَبَدوُهُ اِسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَهِ مَا سِوَاهُ؛ (منتخب الانوار المضیئه، ص۸۱) ای مردم! بهدرستی که خداوند، خلق خود را نیافریده، مگر برای آنکه به او معرفت و شناخت پیدا کنند. پس وقتیکه به او معرفت بیابند، به میزان معرفتشان در مقام بندگی و عبودیت او برمیآیند و بهواسطه عبادت و بندگی او، از عبادت و بندگی غیر او بینیاز میگردند».(نزهه الناظر و تنبیه الخاطر، ج۱، ص۸۰)
مردی از اصحاب از جای خود برخاست و از ایشان پرسید:
«یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی فَمَا مَعْرِفَهُ اَللَّهِ؛ ای فرزند رسول خدا، پدر و مادرم به فدایت! منظور شما از «معرفت خداوند» چیست؟ امام۷ در پاسخ فرمودند:
«مَعْرِفَهُ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ اَلَّذِی یَجِبُ عَلَیْهِمْ طَاعَتُهُ؛ معرفت خدا، همان معرفت اهل هر زمانی به امام زمانشان است که خداوند، طاعت آن امام را بر ایشان واجب کرده است». (علل الشرایع، ج۱، ص۹)
بیان امام حسین علیه السلام نشان میدهد که معرفت به توحید الهی از طریق معرفت به توحید ولایی در نظام امامت و ولایت محقق میشود و اطاعت از حجت هم تابع میزان معرف به مقام امام است و در نسبت با معرفت به امام محقق میشود. شدت علم و معرفت به امام، موجب شدت یافتن عشق و محبت به امام میشود و شدت و تسهیل اطاعت و سرعت در سیر با معرفت به امام میشود، عبور از موانع و اصطکاکهای مسیر را آسان میکند و انسان را با مراتب اطاعت، محبت و عشق به امام، به مراتب یقین و فنای در ولایت الهی میرساند.
مراتب معرفت به امام، انسان را بهمراتب قرب و همراهی امام میرساند. در روایات آمده است: هرکس به امام معرفت پیدا کند، چنان با امام همراهی نماید که «هُوَ مَعَ اَلْقَائِمِ فِی فُسْطَاطِهِ»؛ همراه قائم است در خیمهگاهش در کارزار و بلکه بالاتر «کَمَنْ قاتَلَ مَعَهُ»؛ همراه قائم است در متن قتال و کارزار جهاد با دشمنان در هنگامهی فتنههای سخت دوران قیام و زمانه ظهور.(بحارالانوار، ج۲۷، ص۱۲۶)
معرفت امام و ولى الهی، لازمه رابطه صحیح با ایشان
معرفت امام، بهقدری اهمیت دارد که در روایات آمده است: «من مات ولم یعرف امام زمانه»(کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۴۰۹، روایت منقول از امام حسن عسکری علیه السلام) اگر انسان امامش را نشناسد، «تبعیت» از امام صورت نمیگیرد و اگر انسان از امامش اطاعت نکند، به مرتبه انسانی نمیرسد. در این حالت، کمال انسانی محقق نشده و آن انسان در عین انسان بودن به لحاظ ظاهری، از جهت باطنی و حقیقی در حد «حیات حیوانی» باقی مانده است؛ چراکه امام، دارای عالیترین مراتب کمال انسانی و بلکه انسان کامل است و تبعیت از امام، باعث میشود ما خود را از طریق اتصال به امام، به این کمالات متصل کنیم. لذا میتوان گفت که معرفت امام و اتصال به ولایت امام، کمال اخیر و عالیترین مرتبهی کمال انسانهاست؛ بنابراین، انسانیت انسان و فصل اخیر و کمال نهایی او، به شناخت حجت الهی است و نشناختن امام به معنای راه نیافتن به کمالات انسانی است و لذا حیات بدون امام، حیات حیوانی است و این حیات حیوانی به خاطر نشناختن و عدم تبعیت از امام، نشانه باقی ماندن انسان در دوران «جاهلیت» است.
منظور از معرفت امام، در این بحث، دانستن نام و محل تولد و القاب و خصوصیات ظاهری ایشان نیست؛ گرچه آن هم خوب است و میتواند در شناخت و معرفت حقیقی امام راهنمای ما باشد، ولی منظور از معرفت امام، معرفت به حقیقت و جایگاه امامت و مقام نورانیت و ولایت ایشان است. این معارف در خود قرآن و روایات اهل بیت: و همچنین ادعیه و زیارات، از جمله در زیارت جامعه کبیره که از ناحیه امام هادی علیه السلام به دست ما رسیده، مورد توجه قرار گرفته است. مردم عصر حضور معصومین:، یعنی دوران پیش از غیبت نیز ظاهر ایشان را میدیدند و میشناختند، ولی منکر مقام ولایت و حجت بودن ایشان بودند و از دیدن «حقیقت وجودی معصومین» محروم بودند. در روایتی که ابوبصیر از امام باقر علیه السلام نقل کرده، آمده است که با حضرت داخل مسجد شدند و در همان ابتدای ورود به مسجد که مردم در حال ورود و خروج بودند، حضرت به او فرمودند: «از مردمی که در حال ورود و خروجاند، بپرس آیا مرا میبینند یا نمیبینند؟» ابوبصیر میگوید از مردم پرسیدم: آیا شما ابوجعفر را میبینید و میتوانید او را به من نشان دهید؟ درحالیکه حضرت کنار آنها ایستاده بود، پاسخ میدادند: خیر، ما او را ندیدهایم. تا اینکه ابوهارون مکفوف که شخص نابینایی بود، وارد شد. امام فرمود: «از او هم سؤال کن.» ابوبصیر از او پرسید. ابوهارون پاسخ داد: امام همینجا ایستاده است. بعد ابوبصیر از او پرسید: تو چطور او را میبینی؟ ابوهارون مکفوف جواب داد: چطور به او آگاه نباشم، درحالیکه امام نور ساطع است.(الخرائج و الجرائح، ج۲، ص ۵۹۵)
معلوم میشود که حضرت۷ تصرفی کرده بودند و جسم ایشان از چشم دنیابین مردم غیبت شده بود. اینها نمونههایی از همان سنتی است که در غیبت امام زمان۷ محقق شده است و امامان پیش از امام دوازدهم، اصحاب خود و حتی عمده شیعیان را با غیبت آشنا میکردند.
جایگاه مجالس اهل بیت: در معرفت امام
در روایات آمده است که غیبت «أمر مِن أمرِ الله و سِر مِن أسرارِ الله و غیب مِن غَیبِ الله»؛(منتخب الانوار المضیئه، ص۸۱) غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف حقیقتی غیبی، امری از عالم امر الهی، سنتی از سنن الهی و سری از اسرار الهی است که لازمه رشد انسانها و امتحان است. اینطور نیست که غیبت فقط عقاب باشد، بلکه اصل غیبت، مرحله تکاملی و سنت الهی است که باید محقق میشد تا انسانها از طریق این سنت، از ظاهر به باطن، سوق داده شوند و ارتباط با ولایت امام و حقیقت باطنی او برای آنان محقق شود. البته طولانی شدن غیبت، به خاطر آماده نبودن مردم است و اعمال ما در تأخیر و تعجیل ظهور مؤثر است؛ لذا طولانی شدن غیبت و محرومیتهایی که دارد، اختیاری است و عقاب دارد، ولی اصل غیبت، سنت الهی است برای عبور انسانها از ظاهر به باطن و برای اینکه از ظاهر ارتباط به ارتباط باطنی با حقیقت امام، سوق داده شوند.
ارتباط ظاهری و مشاهدهی جسم امام، حجابی بود که مانع توجه مردم به حقیقت امام میشد؛ لذا بدن امام برای آنها در حجاب قرار گرفت تا راه ارتباط باطنی پیموده شود. پس از این ارتباط و شهود باطنیِ حقیقت امام، دلیل غیبت برطرف میشود و ارتباط ظاهری نیز میسر میگردد؛ اما ارتباط ظاهریای که ملازم و همراه آن ارتباط حقیقی و باطنی با امام است و این حقیقت جمع ارتباط ظاهری و باطنی با امام، در زمان ظهور محقق میشود.
بنابراین، انسان در زمان غیبت، به لحاظ ظاهری در محضر امام نیست، اما حقیقتاً در محضر امام است؛ همانگونه که در دوران حضور معصومین نیز اینچنین بوده است، چراکه امام، روح عالم است و به همه هستی احاطه دارد؛ لذا غیبت، غیبت از امام است، نه از روح امام که حقیقتاً روح عالم است. حقیقت امام هیچوقت غایب نیست و این ما هستیم که چون از آن حقیقت غایبیم، وقتی امام در ظاهر غیبت میکند، حضور امام را درک نمیکنیم، چراکه از حقیقت امام هم غایبیم و اصل سنت غیبت، عبور دادن از مرتبه ظاهری برای درک این ارتباط باطنی است.
چنانچه تشبیه به استفاده از خورشید پشت ابر شده است که دیده نمیشود، ولی آثار آن برای همه محسوس و ملموس است، به همین جهت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف شخص و بدنش دیده نمیشود، ولی حقیقت امام حضور دارد.
با این نگاه میتوان فهم کرد که ظهور، حقیقتاً شهود معیت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است. امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف با ماست، اما ما با امام نیستیم. ظهور یعنی اینکه انسان بهجایی برسد که بیابد امام، حاضر است و ما همواره در محضر او هستیم.
جمال یار ندارد نقاب و پرده ولی/ غبار زه بنشان تا نظر توانی کرد
لذا آنچه در معرفت امام اهمیت ویژه دارد، فهم حقیقت باطنی امام است و حضور ما در مجالس اهلبیت:، ارتباط با این حقیقت باطنی است؛ بنابراین ارتباط در مجالس، ارتباط قلبی است و حضور در محضر ایشان نیز حضور قلبی و باطنی است. خود اهل بیت علیهم السلام ما را به سمت این معرفت باطنی و ارتباط قلبی و عبور از ظاهر به باطن سوق دادهاند و این امر در دوران غیبت بهطور خاص مورد توجه بوده است.
به همین جهت است که مجالس اهل بیت علیهم السلام در دوران غیبت اهمیت خاص دارد. اولاً اهل بیت علیهم السلام به زیارت و ذکر ایشان در اجتماعات مؤمنین توصیه و این مسیر را ارائه کردهاند؛ لذا در دوران غیبت که هدف، عبور انسان از ظاهر به باطن و ارتباط با حقیقت باطنی امام است، مجالس اهل بیت علیهم السلام ظرف ویژه و شرایط خاص برای تحقق این ارتباط باطنی و حضور در محضر امام است که میتواند هدف این غیبت الهی را که ارتباط باطنی با امام است، تحقق بخشد و از این طریق زمینهی ظهور را فراهم آورد، چراکه ظهور، بازگشت به دوران قبل از غیبت و حضور ظاهری در محضر اهل بیت علیهم السلام نیست؛ زیرا در آن دوران، مردم به حقیقت باطن امام غایب بودند و به همین جهت، غیبت لازم بود تا ارتباط با حقیقت باطن مورد توجه قرار گیرد. لذا ظهور، ارتباط تام ظاهری و باطنی با امام است و سبب میشود که ارتباط حقیقی با امام محقق شود.
در روایات پیرامون دوران ظهور آمده است که در آن دوران هرکسی در دورترین نقطه هم باشد یقین دارد و احساس میکند که نزدیکترین فرد به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است، چراکه وجود حضرت بر اساس نظام روح و بدن است. همانگونه که روح انسان مجرد از مکان و زمان است و لذا معنا ندارد که به دست نزدیکتر از پا باشد یا به عضوی نزدیکتر از عضو دیگر باشد، نسبت ایشان به عالم هستی، نسبت روح عالم با عالم است؛ بنابراین، رابطه امام با انسانها و با مجالس حسینی همین رابطه وجود روح و بدن است. اگر اینطور شد، همه مجالس امام حسین علیه السلام همچون بدنهایی هستند که این روح، حاکم بر آنهاست و امکان چنین ارتباطی برقرار است. اگر انسان با این دید به مجالس امام حسین علیه السلام و مجالس سایر اهل بیت: نگاه کند، وقتی وارد مجلس میشود، ادب و مراقبه حضور و احساس حضور حضرات، انسان را آماده اخذ آن جذبهها میکند و با عالم معنا و حقیقت اهل بیت: مرتبط میسازد. هرچقدر این مراقبه شدیدتر باشد، رابطه انسان قویتر میشود.
آثار معرفت در ارتباط بیشتر با اهل بیت: در مجالس ایشان
محبت فرع بر معرفت است؛ لذا لازمه ارتباط قلبی با اهل بیت علیهم السلام، معرفت و شناخت ایشان است. هرچه انسان در معرفت به ایشان سیر کند، تابع این معرفت و فرع بر آن، محبت و ارتباط حتى با اهل بیت علیهم السلام محقق میشود. برای نمونه، شدت علم و معرفت به حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف، موجب شدت عشق و درنتیجه اطاعت از ایشان است و این محبت باعث ایجاد رابطه، تبعیت و سنخیت میگردد تا جایی که انسان را به وصال امام برساند، ان شاء الله.
بازدیدها: 588