آداب و شرایط نگهداری و استفاده از تربت امام حسین(ع)
روایات در مورد آداب و دعاهایی که موقع برداشتن تربت از زمین کربلا یا موقع خوردن آن وارد شده متعدد و مختلف است.
آداب و شرایط نگهداری از تربت امام حسین علیه السلام بدین شرح است:
محدوده تربت ودعاى هنگام برداشتن آن
۱. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «تربت شفا را تا یک فرسخ ویکسوم فرسخ از اطراف قبر مىتوان برداشت».[۱]
۲. در روایتى دیگر فرمود: «تربت شفا را تا فاصله هفتاد ذرع (حدود سى وپنج متر) از قبر مىتوان برداشت. »[۲] (اختلاف روایات ممکن است اشاره به تفاوت تربتها از نظر اهمیّت باشد).
۳. در حدیثى ابوحمزه ثمالى آورده است که امام صادق علیه السلام فرمود:
هنگام برداشتن تربت از قبر، سورههاى حمد و(قُلْ یَا أَیُّهَا الْکَافِرُونَ) و(قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ). و(قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ) و (قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدُ) و (إِنَّا أنْزَلْناهُ فِى لَیْلَهِ الْقَدْرِ). و یس وآیه الکرسى را بخوان وبگو:
اَللّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَحَبیبِکَ وَنَبِیِّکَ وَرَسُولِکَ وَاَمینِکَ. وَبِحَقِّ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِىِّ بْنَ اَبى طالِبٍ عَبْدِکَ وَاَخی رَسُولِکَ. وَبِحَقِّ فاطِمَهَ بِنْتِ نَبِیِّکَ وَزَوْجَهِ وَلِیِّکَ وَبِحَقِّ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وَبِحَقِّ الاَْئِمَّهِالرّاشِدینَ.
وَبِحَقِّ هـذِهِ التُّربَهِ وَبِحَقِّ الْمَلَکِ الْمُوَکَّلِ بِها وَبِحَقِّ الْوَصِىِّ الَّذی هُوَ فیها. وَبِحَقِّ الْجَسَدِ الَّذی تَضَمَّنَتْ وَبِحَقِّ السِّبْطِ الَّذى ضَمِنَتْ. وَبِحَقِّ جَمیعِ مَلائِکَتِکَ وَاَنْبیائِکَ وَرُسُلِکَ. صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاجْعَلْ هـذَا الطِّینَ شِفاءً لی وَلِمَنْ یَسْتَشْفی بِهِ. مِنْ کُلِّ داءٍ وَسُقْمٍ وَمَرَضٍ وَاَمانآ مِنْ کُلِّ خَوْفٍ. اَللّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَاَهْلِ بَیْتِهِ. اِجْعَلْهُ عِلْمآ نافِعآ وَرِزْقآ واسِعآ وَشِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ وَسُقْمٍ وَآفَهٍ وَعاهَهٍ وَجَمیعِ الاَْوْجاعِ کُلِّها. اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىءٍ قَدیرٌ.
سپس بگو: اَللّهُمَّ رَبَّ هـذِهِ التُّرْبَهِ الْمُبارَکَهِ الْمَیْمُونَهِ وَالْمَلَکِ الَّذی هَبَطَ بِها وَالْوَصِىِّ الَّذی هُوَ فیها. صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَسَلَّم وَانْفَعْنی بِها، اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْءٍ قَدیرٌ».[۳]
فواید وخواصّ تربت
تربت، شفاى هر درد
۱. در بسیارى از روایات معتبر آمده است که خاک قبر حسین علیه السلام شفاى هر درد وآن دواى بزرگ است.[۴]
۲. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «تربت آن حضرت شفاى هر درد وامان از هر ترسى است».[۵]
۳. در حدیثى دیگر فرمود: «هر کس به دردى دچار شود وبا تربت آن حضرت خود را درمان کند. بىشک شفا مىیابد، مگر آنکه آن بیمارى مرگ باشد».[۶]
۴. در روایتى دیگر فرمود: «خاک قبر امام حسین علیه السلام شفاى دردهاست. هر چند یکسوم فرسخ دورتر از قبر بردارند».[۷]
۵. در حدیث است که کسى به امام صادق علیه السلام عرض کرد: زنى مقدارى نخ به من داده. که به خدمتکاران کعبه معظّمه بدهم تا پیراهن کعبه را با آن بدوزند. حضرت فرمود: «با آن مقدارى عسل وزعفران بخر. سپس خاک قبر امام حسین علیه السلام را بگیر. وبا آب باران نرم کن. ودر میان عسل وزعفران بریز. وبه شیعیان ما بده تا بیماران خود را با آن مداوا کنند». [۸]
۶. در روایتى دیگر فرمود: «هیچ چیز در شفا بخشیدن مانند تربت نیست، مگر دعا».[۹]
تربت و ایمنى از بلا وتلف وترس
۱. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «کام فرزندان خود را با تربت امام حسین علیه السلام بردارید. که از بلاها امان مىدهد».[۱۰] ۲. در حدیث است که امام صادق علیه السلام هیچ کالایى به جایى نمىفرستاد. مگر اینکه مقدارى از تربت امام حسین علیه السلام در میان آن مىنهاد. تا به برکت آن محفوظ بماند.[۱۱]
۳. در حدیث است که کسى به امام صادق علیه السلام عرض کرد:
بیمارىهاى فراوان دارم وهر دارویى مصرف کردم فایده نداشت. حضرت فرمود: «چرا تربت امام حسین علیه السلام را نمىخورى. که در آن شفاى هر درد وامان از هر بیمى است. هنگامى که تربت را برمىدارى بگو: اَللّهُمَّ اِنِّى اَسْأَلُکَ بِحَقِّ هـذِهِ الطّینَهِ. وَبِحَقِّ الْمَلَکِ الَّذی اَخَذَها وَبِحَقِّ النَّبِىِّ الَّذی قَبَضَها وَبِحَقِّ الْوَصِىِّ الَّذی حَلَّ فیها. صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَاَهْلِ بَیْتِهِ. وَاجْعَلْ لی فیها شِفاءآ مِنْ کُلِّ داءٍ وَاَمانآ مِنْ کُلِّ خَوْفٍ».[۱۲]
آن شخص پرسید: شفاى هر درد را فهمیدم. امّا چگونه امان از هر خوفى است؟ حضرت فرمود: «هرگاه از ظالم یا بلایى پروا داشته باشى. هنگام خروج از خانه تربت آن حضرت را همراه داشته باش. وهنگام برداشتن تربت بگو: اَللّهُمَّ هـذِهِ طینَهُ قَبْرِ الْحُسَیْنِ وَلِیِّکِ وَابْنِ وَلِیِّکَ اِتَّخَذْتُها حِرْزآ لِما اَخافُ وَما لا اَخافُ».[۱۳]
مقدار خوردن تربت
مشهور میان علما آن است که مىتوان به مقدار یک نخود از تربت امام حسین علیه السلام (به قصد شفا خورد. ولى از بعضى احادیث استفاده مىشود که به مقدار یک عدس باشد. بنابراین، بهتر است بیش از یک عدس نباشد. (وبهتر آن است که مقدار یک عدس را در کمى آب حل کنند وسپس آن را بنوشند).
تسبیح تربت
۱. از امام کاظم علیه السلام روایت شده است که فرمود: «مؤمن باید همیشه پنج چیز همراه داشته باشد: مسواک، شانه، جانماز، انگشتر عقیق، تسبیحى از تربت که (لااقل) سى وچهاردانه داشته باشد».[۱۴]
۲. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هر کس تسبیح تربت آن حضرت را بگرداند. براى هر استغفارى هفتاد استغفار واگر تسبیح را در دست نگاه دارد. وچیزى نگوید در مقابل هر دانه تسبیح هفت استغفار براى او نوشته مىشود».[۱۵]
شرط اثربخشى تربت
۱. در حدیث است که ابن ابى یعفور از امام صادق علیه السلام پرسید: برخى مردم از تربت امام حسین علیه السلام استفاده مىکنند ونتیجه مىگیرند وبرخى دیگر نتیجه نمىگیرند. علّت آن چیست؟ حضرت فرمود: «والله هر کس معتقد باشد که تربت سودمند است نتیجه مىگیرد».[۱۶]
۲. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «قرار دادن تربت در جاى نامناسب و کم اعتقاد بودن به آن از برکتش مىکاهد.
امّا کسى که یقین دارد تربت شفاست. هروقت باآن معالجه کند بىشک نیاز به داروى دیگر نخواهد داشت».[۱۷]
امورى که از آثار تربت مىکاهد
۱. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هرگاه شیاطین واجنّه کافر تربت را برداشته. بر خود بمالند اثر آن کم مىشود. هنگامى که تربت امام حسین علیه السلام بر هر یک از آنان مىگذرد آن را مىبویند. بر فرزندان آدم حسادت مىورزند. وبه همین علّت خود را بر آن مىمالند. تا از بوى خوش وآثار آن بکاهند.
هر تربتى که از حایر بیرون مىآورند. تعداد فراوانى از شیاطین که از بیم ملائکه نمىتوانند وارد حایر شوند. در بیرون آماده هستند تا خود را بر تربتهایى که خارج مىشود. بمالند واگر تربت از تماس با بدن شیاطین سالم بماند. هر بیمارى که آن را بخورد. بلافاصله شفا پیدا مىکند. بنابراین، هنگامى که تربت را برمىدارى آن را ببند. وپنهان کن ونام خدا را بسیار بر آن بخوان».[۱۸]
۲. در حدیثى دیگر فرمود: «شنیدهام که برخى مردم تربت را برداشته. وآن را سبک مىشمارند. به گونهاى که حتّى آن را در میان توبره چهارپایان یا در میان ظرف غذا مىاندازند. از چنین تربتى چگونه شفا مىخواهند؟ بىشک هر که نسبت به امورى که به صلاح اوست یقین ندارد. اعمال خود را فاسد مىگردانَد».[۱۹]
آداب استفاده از تربت
۱. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هنگام خوردن تربت،نخست آن را ببوس. وبر هر دو دیده بگذار. وبیش از یک نخود (یا عدس) نخور که هر کس بیش از آن بخورد. گویا گوشت وخون ما را خورده است. وهنگامى که آن را از قبر برمىدارى بگو:
اَللّهُمَّ اِنِّى اَسْئَلُکَ بِحَقِّ الْمَلَکِ الَّذی قَبَضَها. وَاَسْئَلُکَ بِحَقِّ النَّبِىِّ الَّذی خَزَنَها. وَاَسْئَلُکَ بِحَقِّ الْوَصِىِّ الَّذی حَلَّ فیها. اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَنْ تَجْعَلَهُ شِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ وَاَمانآ مِنْ کُلِّ خَوْفٍ وَحِفظآ مِنْ کُلِّ سُوْءٍ. سپس تربت را در پارچهاى ببند. وسوره (إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ) را بر آن بخوان».[۲۰]
۲. در حدیثى دیگر فرمود: «هر کس تربت را به قصد شفا نخورد. گویا گوشت ما را خورده است. و هنگامى که به قصد شفا مىخورد بگوید:
بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ، اَللّهُمَّ رَبَّ هـذِهِ التُّرْبَهِ الْمُبارَکَهِ الطّاهِرَهِ وَرَبَّ النُّورِ الَّذی اُنْزِلَ فیهِ وَرَبَّ الْجَسَدِ الَّذی سَکَنَ فِیهِ وَرَبَّ الْمَلائِکَهِ الْمُوَکَّلینَ بِهِ. اِجْعَلْهُ شِفاءً مِنْ داءِ کَذا وَکَذا . [۲۱] وآن بیمارى را ذکر کند. سپس تربت را بخورد ویک جرعه آب روى آن بنوشد وبگوید: اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ رِزْقآ واسِعآ وَعِلْمآ نافِعآ وَشِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ وَسُقْمٍ. [۲۲] با این کار، درد وبیمارى وغم واندوهش برطرف مىشود».[۲۳]
۳. در روایتى دیگر فرمود: «به هنگام خوردن تربت، این دعا را بخواند : بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ، اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ رِزْقآ واسِعآ وَعِلْمآ نافِعآ وَشِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ. اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىءٍ قَدیرٌ. اَللّهُمَّ رَبَّ الْتُرْبَهِ الْمُبارَکَهِ وَرَبَّ الْوَصِىِّ الَّذی وارَثَهُ. صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْ هـذَا الطِّینَ شِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ وَاَمانآ مِنْ کُلِّ خَوْفٍ».[۲۴]
خرید وفروش تربت
از امام صادق علیه السلام روایت شده است. که فرمود: «هر کس خاک قبر امام حسین علیه السلام را خرید وفروش کند. گویا گوشت امام حسین علیه السلام را خرید وفروش کرده است». [۲۵] (سزاوار است فروشندگان نیّت هدیه کنند. وخریداران نیز پول را به نیّت هدیه بدهند).
تربت گذاشتن در کفن
از امام کاظم علیه السلام روایت شده است. که فرمود: «هنگامى که میّت را دفن کردند. در برابر صورتش مُهرى از خاک قبر امام حسین علیه السلام بگذارند».[۲۶]
پی نوشت:
[۱] . کامل الزیارات، ص ۲۸۰ و۲۸۱، ح ۵.[۲] . مصباح المتهجّد، ص ۷۳۲.
[۳] . ترجمه: «بار خدایا، به حقّ محمّد ص بنده ودوست وپیامبر ورسول وامین ات وبه حقّ امیرالمؤمنین على بن ابى طالب ع بنده تو وبرادر رسول تو وبه حقّ فاطمه س دختر پیامبر وهمسر ولىّ ات. وبه حقّ حسن وحسین وبه حقّ امامان هدایتگر. وبه حقّ این تربت وبه حقّ فرشتهاى که نگهبان آن است. وبه حقّ وصیّى که در آن مدفون است. وبه حقّ بدنى که در خود جاى داده است. وبه حقّ سبطى که پذیرفته است. وبه حقّ تمام فرشتگان وپیامبران ورسولانت.
بر محمّد وخاندانش درود فرست واین خاک را براى من وبراى هر کسى که از آن شفا مىطلبد. شفاى از هر درد وبیمارى وامن از هر ترس روزى گردان وشفاى از هر دردوبیمارى وآفت وتمام دردها قرار ده. که تو توانا بر همه چیز هستى».
سپس بگو: «بار خدایا، اى پروردگار، اینخاک مبارک وفرشتهاى که بر آن فرود آمده. و وصیّى که در آن مدفون شده است. بر محمّد وخاندان محمّددرود فرست. ومرا به آن ثمر بخش. زیرا تو بر هر چیزى توانا هستى». کامل الزیارات، ص ۲۸۳ و۲۸۴، ح ۱۲.
[۴] . مصباح المتهجّد، ص ۷۳۲؛ مکارم الأخلاق، ص ۱۶۷؛ بحارالأنوار، ج ۱۰۱، ص ۱۲۳، ح ۱۸.[۵] . کامل الزیارات، ص ۲۷۸، ح ۴؛ طبّ الأئمّه، ص ۵۲؛ بحارالأنوار، ج ۱۰۱، ص ۱۳۰، ح ۴۵.
[۶] . کامل الزیارات، ص ۲۷۵، ح ۶.
[۷] . همان، ح ۴.
[۸] . کامل الزیارات، ص ۲۷۴، ح ۲؛ مکارم الأخلاق، ص ۱۶۵.
[۹] . کامل الزیارات، ص ۲۸۱، ح ۵.
[۱۰] . کامل الزیارات، ص ۲۷۸، ح ۲؛ مصباح المتهجّد، ص ۷۳۲؛ بحارالأنوار، ج ۱۰۱، ص ۱۲۴، ح ۲۴.
[۱۱] . کامل الزیارات، ص ۲۷۸، ح ۱. [۱۲] . ترجمه: «بار خدایا، به حقّ این خاک وبه حقّ فرشتهاى که آن را برگرفته. وبه حقّ پیامبرى که آن را قبض کرده. وبه حقّ وصیّى که در آن آرمیده است. از تو مىخواهم که بر محمّد وخاندانش درود فرستى. ودر آنبراى من شفاى از هر درد وامان از هر ترسى قرار دهى». کامل الزیارات، ص ۲۸۲ و۲۸۳، ح۱۱. [۱۳] . ترجمه: «بار خدایا، این خاک قبر حسین ع ولىّ تو وفرزند ولىّ تو است. آن را گرفتهام تا حرزى باشدبراى آنچه مىترسم وآنچه نمىترسم».
[۱۴] . مصباح المتهجّد، ص ۷۳۵؛ بحارالأنوار، ج ۱۰۱، ص ۱۳۶، ح ۷۶.
[۱۵] . مصباح المتهجّد، ص ۷۳۵؛ بحارالأنوار، ج ۱۰۱، ص ۱۳۶، ح ۷۷.
[۱۶] . کامل الزیارات، ص ۲۷۴، ح ۱.
[۱۷] . کامل الزیارات، ص ۲۸۰ و۲۸۱، ح ۵.
[۱۸] . کامل الزیارات، ص ۲۸۰ و۲۸۱، ح ۵.
[۱۹] . همان.
[۲۰] . مصباح المتهجّد، ص ۷۳۴؛ بحارالأنوار، ج ۱۰۱، ص ۱۳۵، ح ۷۳؛ دعوات راوندى، ص ۱۸۶، ح ۵۱۵.ترجمه آن گذشت. [۲۱] . ترجمه: «به نام خدا وبه ذات (پاک) خدا (شروع مىکنم). پروردگارا، اى خداوند این تربت مبارک وپاک و اى پروردگار نورى که در این تربت نازل شده است. واى پروردگار جسدى که در آن سکونت یافته. واى پروردگارفرشتگان موکّل تربت، این تربت را شفاى فلان بیماریم قرار ده».
[۲۲] . ترجمه: «پروردگارا، این تربت را مایه روزى فراوان وعلم نافع وشفاى از هر درد وبیماریم قرار ده».
[۲۳] . مصباح المتهجّد، ص ۷۳۳؛ دعوات راوندى، ص ۱۸۷، ح ۵۱۷؛ بحارالأنوار، ج ۱۰۱، ص ۱۳۴، ح ۷۱.
[۲۴] . مصباح المتهجّد، ص ۷۳۳؛ بحارالأنوار، ج ۱۰۱، ص ۱۳۴، ح ۷۰؛ دعوات راوندى، ص ۱۸۷، ح ۵۱۶.ترجمه شبیه آن گذشت.
[۲۵] . کامل الزیارات، ص ۲۸۶، ح ۵.
[۲۶] . مصباح المتهجّد، ص ۷۳۵.
[۲۷] . مکارم الأخلاق، ص ۱۷۶.
[۲۸] . همان، ص ۱۷۵.
[۲۹] . همان، ص ۱۷۶.
[۳۰] . طبّ الأئمّه، ص ۶۸.
[۳۱] . مکارم الأخلاق، ص ۱۸۵.
[۳۲] . همان، ص ۱۸۶.
[۳۳] . همان.
[۳۴] . مکارم الأخلاق، ص ۱۸۶.
[۳۵] . همان.
[۳۶] . طبّ الأئمّه، ص ۱۳۷.
[۳۷] . کافى، ج ۶، ص ۳۵۸، باب التین، ح ۱؛ مکارم الأخلاق، ص ۱۷۳.
[۳۸] . «نقرس» ورم همراه با درد است که در مفاصل پا وبند انگشتان، به خصوص شصت پا بروز مىکند.
[۳۹] . مکارم الأخلاق، ص ۱۷۴.
[۴۰] . همان، ص ۱۸۷.
[۴۱] . طبّ الأئمّه، ص ۸۶.
[۴۲] . مکارم الأخلاق، ص ۱۸۰.
[۴۳] . کافى، ج ۶، ص ۳۶۶، باب الکرفس، ح ۱؛ مکارم الأخلاق، ص ۱۸۰.
[۴۴] . «بادْروج»، ریحان کوهى، گیاهى است داراى برگهاى ریز وگلهاى سرخ رنگ. به معناى گل بستان افروزهم گفتهاند. بادرویه وبورنگ وبوینگ نیز گفته شده (فرهنگ عمید).
[۴۵] . کافى، ج ۶، ص ۳۶۸، ح ۳، از امام صادق علیه السلام .
[۴۶] . کافى، ج ۶، ص ۳۶۷، باب الخس، ح ۱؛ مکارم الأخلاق، ص ۱۸۳.
[۴۷] . معناى «سداب» در پاورقى صفحه ۴۴۰ گذشت.
[۴۸] . مکارم الأخلاق، ص ۱۸۱.
[۴۹] . مکارم الأخلاق، ص ۱۸۸.
[۵۰] . «سَنا» گیاهى است داراى برگهاى باریک شبیه برگ حنا. گلهایش کبودرنگ ودانههاى آن ریز ودر غلافى شبیه غلاف باقلا جا دارد. وبیشتر در حجاز مىروید وبهترین آن، سناى مکّى است. برگ آن در طب مانندمسهل استعمال مىشود. (فرهنگ عمید).
[۵۱] . مکارم الأخلاق، ص ۱۸۸.
[۵۲] . «سورانى» منسوب به سورى (بر وزن طوبى) محلّى در عراق است. شاهد بر این مطلب روایتى از امام صادق علیه السلام است. که فرمود: «اگر من در عراق بودم هر روز یک دانه انار سورانى مىخوردم ویک بار درآب فرات آب تنى مىکردم». (خصال مترجم، ترجمه سیّد احمد فهرى زنجانى، چاپ انتشارات علمیّهاسلامیه، ص ۲۷۵). [۵۳] . خصال، ج ۱، ص ۲۲۹، ح ۱۰۰؛ بحارالأنوار، ج ۶۲، ص ۲۲۱، ح ۱.
[۵۴] . «اُشنان» گیاهى است داراى شاخههاى باریک وساقه ستبر که در شورهزارها مىروید. طعم آن شور است. وچهارپایان آن را مىخورند. ریشه آن را پس از خشک کردن. نرم مىکوبند ودر شستن لباس به کار مىبرند(فرهنگ عمید).
[۵۵] . کافى، ج ۶، ص ۳۲۷، ح ۹ و۱۰.
[۵۶] . کافى، ج ۶، ص ۳۳۰، ح ۹.
[۵۷] . همان، ص ۳۷۸، ح ۱ و۲.
[۵۸] . زنیان (نانخواه) تخمى است زردرنگ وخوشبو، طعم آن اندکى تند وتلخ. گاه آن را روى نان مىزنند.جوانى وزنیان وزینان وزینیان وساسم هم گفته شده (فرهنگ عمید، شرح واژه نانخواه).
[۵۹] . مکارم الأخلاق، ص ۱۹۱.
[۶۰] . «لقوه» نوعى بیمارى است که در چهره انسان پیدا مىشود. ولب ودهان یا فک به طرفى کج مىگردد. (فرهنگ عمید).
[۶۱] . «سُدّه» در اصطلاح طب. چیزى که در روده گیر کند. ومانع خروج مدفوع شود (فرهنگ عمید).
[۶۲] . مکارم الأخلاق، ص ۱۹۱.
[۶۳] . مکارم الأخلاق، ص ۱۸۷.
[۶۴] . همان، ص ۱۶۶.
*کتاب حلیه المتقین علامه مجلسی با بازنگری تحت نظر حضرت آیت الله مکارم شیرازی
منبع:سایت هدانا
بازدیدها: 0