آداب و شرایط نگهداری و استفاده از تربت امام حسین(ع)
روایات در مورد آداب و دعاهایی که موقع برداشتن تربت از زمین کربلا یا موقع خوردن آن وارد شده متعدد و مختلف است.
آداب و شرایط نگهداری از تربت امام حسین علیه السلام بدین شرح است:
محدوده تربت ودعاى هنگام برداشتن آن
۱. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «تربت شفا را تا يك فرسخ ويكسوم فرسخ از اطراف قبر مىتوان برداشت».[۱]
۲. در روايتى ديگر فرمود: «تربت شفا را تا فاصله هفتاد ذرع (حدود سى وپنج متر) از قبر مىتوان برداشت. »[۲] (اختلاف روايات ممكن است اشاره به تفاوت تربتها از نظر اهميّت باشد).
۳. در حديثى ابوحمزه ثمالى آورده است كه امام صادق عليه السلام فرمود:
هنگام برداشتن تربت از قبر، سورههاى حمد و(قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ) و(قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ). و(قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ) و (قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدُ) و (إِنَّا أنْزَلْناهُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ). و يس وآية الكرسى را بخوان وبگو:
اَللّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَحَبيبِکَ وَنَبِيِّکَ وَرَسُولِکَ وَاَمينِکَ. وَبِحَقِّ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ عَلِىِّ بْنَ اَبى طالِبٍ عَبْدِکَ وَاَخي رَسُولِکَ. وَبِحَقِّ فاطِمَةَ بِنْتِ نَبِيِّکَ وَزَوْجَةِ وَلِيِّکَ وَبِحَقِّ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ وَبِحَقِّ الاَْئِمَّةِالرّاشِدينَ.
وَبِحَقِّ هـذِهِ التُّربَةِ وَبِحَقِّ الْمَلَکِ الْمُوَكَّلِ بِها وَبِحَقِّ الْوَصِىِّ الَّذي هُوَ فيها. وَبِحَقِّ الْجَسَدِ الَّذي تَضَمَّنَتْ وَبِحَقِّ السِّبْطِ الَّذى ضَمِنَتْ. وَبِحَقِّ جَميعِ مَلائِكَتِکَ وَاَنْبيائِکَ وَرُسُلِکَ. صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاجْعَلْ هـذَا الطِّينَ شِفاءً لي وَلِمَنْ يَسْتَشْفي بِهِ. مِنْ كُلِّ داءٍ وَسُقْمٍ وَمَرَضٍ وَاَمانآ مِنْ كُلِّ خَوْفٍ. اَللّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَاَهْلِ بَيْتِهِ. اِجْعَلْهُ عِلْمآ نافِعآ وَرِزْقآ واسِعآ وَشِفاءً مِنْ كُلِّ داءٍ وَسُقْمٍ وَآفَةٍ وَعاهَةٍ وَجَميعِ الاَْوْجاعِ كُلِّها. اِنَّکَ عَلى كُلِّ شَىءٍ قَديرٌ.
سپس بگو: اَللّهُمَّ رَبَّ هـذِهِ التُّرْبَةِ الْمُبارَكَةِ الْمَيْمُونَةِ وَالْمَلَکِ الَّذي هَبَطَ بِها وَالْوَصِىِّ الَّذي هُوَ فيها. صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَسَلَّم وَانْفَعْني بِها، اِنَّکَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَديرٌ».[۳]
فوايد وخواصّ تربت
تربت، شفاى هر درد
۱. در بسيارى از روايات معتبر آمده است كه خاك قبر حسين عليه السلام شفاى هر درد وآن دواى بزرگ است.[۴]
۲. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «تربت آن حضرت شفاى هر درد وامان از هر ترسى است».[۵]
۳. در حديثى ديگر فرمود: «هر كس به دردى دچار شود وبا تربت آن حضرت خود را درمان كند. بىشك شفا مىيابد، مگر آنكه آن بيمارى مرگ باشد».[۶]
۴. در روايتى ديگر فرمود: «خاك قبر امام حسين عليه السلام شفاى دردهاست. هر چند يكسوم فرسخ دورتر از قبر بردارند».[۷]
۵. در حديث است كه كسى به امام صادق عليه السلام عرض كرد: زنى مقدارى نخ به من داده. كه به خدمتكاران كعبه معظّمه بدهم تا پيراهن كعبه را با آن بدوزند. حضرت فرمود: «با آن مقدارى عسل وزعفران بخر. سپس خاك قبر امام حسين عليه السلام را بگير. وبا آب باران نرم كن. ودر ميان عسل وزعفران بريز. وبه شيعيان ما بده تا بيماران خود را با آن مداوا كنند». [۸]
۶. در روايتى ديگر فرمود: «هيچ چيز در شفا بخشيدن مانند تربت نيست، مگر دعا».[۹]
تربت و ايمنى از بلا وتلف وترس
۱. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «كام فرزندان خود را با تربت امام حسين عليه السلام برداريد. كه از بلاها امان مىدهد».[۱۰] ۲. در حديث است كه امام صادق عليه السلام هيچ كالايى به جايى نمىفرستاد. مگر اينكه مقدارى از تربت امام حسين عليه السلام در ميان آن مىنهاد. تا به بركت آن محفوظ بماند.[۱۱]
۳. در حديث است كه كسى به امام صادق عليه السلام عرض كرد:
بيمارىهاى فراوان دارم وهر دارويى مصرف كردم فايده نداشت. حضرت فرمود: «چرا تربت امام حسين عليه السلام را نمىخورى. كه در آن شفاى هر درد وامان از هر بيمى است. هنگامى كه تربت را برمىدارى بگو: اَللّهُمَّ اِنِّى اَسْأَلُکَ بِحَقِّ هـذِهِ الطّينَةِ. وَبِحَقِّ الْمَلَکِ الَّذي اَخَذَها وَبِحَقِّ النَّبِىِّ الَّذي قَبَضَها وَبِحَقِّ الْوَصِىِّ الَّذي حَلَّ فيها. صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَاَهْلِ بَيْتِهِ. وَاجْعَلْ لي فيها شِفاءآ مِنْ كُلِّ داءٍ وَاَمانآ مِنْ كُلِّ خَوْفٍ».[۱۲]
آن شخص پرسيد: شفاى هر درد را فهميدم. امّا چگونه امان از هر خوفى است؟ حضرت فرمود: «هرگاه از ظالم يا بلايى پروا داشته باشى. هنگام خروج از خانه تربت آن حضرت را همراه داشته باش. وهنگام برداشتن تربت بگو: اَللّهُمَّ هـذِهِ طينَةُ قَبْرِ الْحُسَيْنِ وَلِيِّکِ وَابْنِ وَلِيِّکَ اِتَّخَذْتُها حِرْزآ لِما اَخافُ وَما لا اَخافُ».[۱۳]
مقدار خوردن تربت
مشهور ميان علما آن است كه مىتوان به مقدار يك نخود از تربت امام حسين عليه السلام (به قصد شفا خورد. ولى از بعضى احاديث استفاده مىشود كه به مقدار يك عدس باشد. بنابراين، بهتر است بيش از يك عدس نباشد. (وبهتر آن است كه مقدار يك عدس را در كمى آب حل كنند وسپس آن را بنوشند).
تسبيح تربت
۱. از امام کاظم عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «مؤمن بايد هميشه پنج چيز همراه داشته باشد: مسواك، شانه، جانماز، انگشتر عقيق، تسبيحى از تربت كه (لااقل) سى وچهاردانه داشته باشد».[۱۴]
۲. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كس تسبيح تربت آن حضرت را بگرداند. براى هر استغفارى هفتاد استغفار واگر تسبيح را در دست نگاه دارد. وچيزى نگويد در مقابل هر دانه تسبيح هفت استغفار براى او نوشته مىشود».[۱۵]
شرط اثربخشى تربت
۱. در حديث است كه ابن ابى يعفور از امام صادق عليه السلام پرسيد: برخى مردم از تربت امام حسين عليه السلام استفاده مىكنند ونتيجه مىگيرند وبرخى ديگر نتيجه نمىگيرند. علّت آن چيست؟ حضرت فرمود: «والله هر كس معتقد باشد كه تربت سودمند است نتيجه مىگيرد».[۱۶]
۲. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «قرار دادن تربت در جاى نامناسب و كم اعتقاد بودن به آن از بركتش مىكاهد.
امّا كسى كه يقين دارد تربت شفاست. هروقت باآن معالجه كند بىشك نياز به داروى ديگر نخواهد داشت».[۱۷]
امورى كه از آثار تربت مىكاهد
۱. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هرگاه شياطين واجنّه كافر تربت را برداشته. بر خود بمالند اثر آن كم مىشود. هنگامى كه تربت امام حسين عليه السلام بر هر يك از آنان مىگذرد آن را مىبويند. بر فرزندان آدم حسادت مىورزند. وبه همين علّت خود را بر آن مىمالند. تا از بوى خوش وآثار آن بكاهند.
هر تربتى كه از حاير بيرون مىآورند. تعداد فراوانى از شياطين كه از بيم ملائكه نمىتوانند وارد حاير شوند. در بيرون آماده هستند تا خود را بر تربتهايى كه خارج مىشود. بمالند واگر تربت از تماس با بدن شياطين سالم بماند. هر بيمارى كه آن را بخورد. بلافاصله شفا پيدا مىكند. بنابراين، هنگامى كه تربت را برمىدارى آن را ببند. وپنهان كن ونام خدا را بسيار بر آن بخوان».[۱۸]
۲. در حديثى ديگر فرمود: «شنيدهام كه برخى مردم تربت را برداشته. وآن را سبك مىشمارند. به گونهاى كه حتّى آن را در ميان توبره چهارپايان يا در ميان ظرف غذا مىاندازند. از چنين تربتى چگونه شفا مىخواهند؟ بىشك هر كه نسبت به امورى كه به صلاح اوست يقين ندارد. اعمال خود را فاسد مىگردانَد».[۱۹]
آداب استفاده از تربت
۱. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «هنگام خوردن تربت،نخست آن را ببوس. وبر هر دو ديده بگذار. وبيش از يك نخود (يا عدس) نخور كه هر كس بيش از آن بخورد. گويا گوشت وخون ما را خورده است. وهنگامى كه آن را از قبر برمىدارى بگو:
اَللّهُمَّ اِنِّى اَسْئَلُکَ بِحَقِّ الْمَلَکِ الَّذي قَبَضَها. وَاَسْئَلُکَ بِحَقِّ النَّبِىِّ الَّذي خَزَنَها. وَاَسْئَلُکَ بِحَقِّ الْوَصِىِّ الَّذي حَلَّ فيها. اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَنْ تَجْعَلَهُ شِفاءً مِنْ كُلِّ داءٍ وَاَمانآ مِنْ كُلِّ خَوْفٍ وَحِفظآ مِنْ كُلِّ سُوْءٍ. سپس تربت را در پارچهاى ببند. وسوره (إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ) را بر آن بخوان».[۲۰]
۲. در حديثى ديگر فرمود: «هر كس تربت را به قصد شفا نخورد. گويا گوشت ما را خورده است. و هنگامى كه به قصد شفا مىخورد بگويد:
بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ، اَللّهُمَّ رَبَّ هـذِهِ التُّرْبَةِ الْمُبارَكَةِ الطّاهِرَةِ وَرَبَّ النُّورِ الَّذي اُنْزِلَ فيهِ وَرَبَّ الْجَسَدِ الَّذي سَكَنَ فِيهِ وَرَبَّ الْمَلائِكَةِ الْمُوَكَّلينَ بِهِ. اِجْعَلْهُ شِفاءً مِنْ داءِ كَذا وَكَذا . [۲۱] وآن بيمارى را ذكر كند. سپس تربت را بخورد ويك جرعه آب روى آن بنوشد وبگويد: اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ رِزْقآ واسِعآ وَعِلْمآ نافِعآ وَشِفاءً مِنْ كُلِّ داءٍ وَسُقْمٍ. [۲۲] با اين كار، درد وبيمارى وغم واندوهش برطرف مىشود».[۲۳]
۳. در روايتى ديگر فرمود: «به هنگام خوردن تربت، اين دعا را بخواند : بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ، اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ رِزْقآ واسِعآ وَعِلْمآ نافِعآ وَشِفاءً مِنْ كُلِّ داءٍ. اِنَّکَ عَلى كُلِّ شَىءٍ قَديرٌ. اَللّهُمَّ رَبَّ الْتُرْبَةِ الْمُبارَكَةِ وَرَبَّ الْوَصِىِّ الَّذي وارَثَهُ. صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْ هـذَا الطِّينَ شِفاءً مِنْ كُلِّ داءٍ وَاَمانآ مِنْ كُلِّ خَوْفٍ».[۲۴]
خريد وفروش تربت
از امام صادق عليه السلام روايت شده است. كه فرمود: «هر كس خاك قبر امام حسين عليه السلام را خريد وفروش كند. گويا گوشت امام حسين عليه السلام را خريد وفروش كرده است». [۲۵] (سزاوار است فروشندگان نيّت هديه كنند. وخريداران نيز پول را به نيّت هديه بدهند).
تربت گذاشتن در كفن
از امام کاظم عليه السلام روايت شده است. كه فرمود: «هنگامى كه ميّت را دفن كردند. در برابر صورتش مُهرى از خاك قبر امام حسين عليه السلام بگذارند».[۲۶]
پی نوشت:
[۱] . كامل الزيارات، ص ۲۸۰ و۲۸۱، ح ۵.[۲] . مصباح المتهجّد، ص ۷۳۲.
[۳] . ترجمه: «بار خدايا، به حقّ محمّد ص بنده ودوست وپيامبر ورسول وامين ات وبه حقّ اميرالمؤمنين على بن ابى طالب ع بنده تو وبرادر رسول تو وبه حقّ فاطمه س دختر پيامبر وهمسر ولىّ ات. وبه حقّ حسن وحسين وبه حقّ امامان هدايتگر. وبه حقّ اين تربت وبه حقّ فرشتهاى كه نگهبان آن است. وبه حقّ وصيّى كه در آن مدفون است. وبه حقّ بدنى كه در خود جاى داده است. وبه حقّ سبطى كه پذيرفته است. وبه حقّ تمام فرشتگان وپيامبران ورسولانت.
بر محمّد وخاندانش درود فرست واين خاك را براى من وبراى هر كسى كه از آن شفا مىطلبد. شفاى از هر درد وبيمارى وامن از هر ترس روزى گردان وشفاى از هر دردوبيمارى وآفت وتمام دردها قرار ده. كه تو توانا بر همه چيز هستى».
سپس بگو: «بار خدايا، اى پروردگار، اينخاك مبارك وفرشتهاى كه بر آن فرود آمده. و وصيّى كه در آن مدفون شده است. بر محمّد وخاندان محمّددرود فرست. ومرا به آن ثمر بخش. زيرا تو بر هر چيزى توانا هستى». كامل الزيارات، ص ۲۸۳ و۲۸۴، ح ۱۲.
[۴] . مصباح المتهجّد، ص ۷۳۲؛ مكارم الأخلاق، ص ۱۶۷؛ بحارالأنوار، ج ۱۰۱، ص ۱۲۳، ح ۱۸.[۵] . كامل الزيارات، ص ۲۷۸، ح ۴؛ طبّ الأئمّه، ص ۵۲؛ بحارالأنوار، ج ۱۰۱، ص ۱۳۰، ح ۴۵.
[۶] . كامل الزيارات، ص ۲۷۵، ح ۶.
[۷] . همان، ح ۴.
[۸] . كامل الزيارات، ص ۲۷۴، ح ۲؛ مكارم الأخلاق، ص ۱۶۵.
[۹] . كامل الزيارات، ص ۲۸۱، ح ۵.
[۱۰] . كامل الزيارات، ص ۲۷۸، ح ۲؛ مصباح المتهجّد، ص ۷۳۲؛ بحارالأنوار، ج ۱۰۱، ص ۱۲۴، ح ۲۴.
[۱۱] . كامل الزيارات، ص ۲۷۸، ح ۱. [۱۲] . ترجمه: «بار خدايا، به حقّ اين خاك وبه حقّ فرشتهاى كه آن را برگرفته. وبه حقّ پيامبرى كه آن را قبض كرده. وبه حقّ وصيّى كه در آن آرميده است. از تو مىخواهم كه بر محمّد وخاندانش درود فرستى. ودر آنبراى من شفاى از هر درد وامان از هر ترسى قرار دهى». كامل الزيارات، ص ۲۸۲ و۲۸۳، ح۱۱. [۱۳] . ترجمه: «بار خدايا، اين خاك قبر حسين ع ولىّ تو وفرزند ولىّ تو است. آن را گرفتهام تا حرزى باشدبراى آنچه مىترسم وآنچه نمىترسم».
[۱۴] . مصباح المتهجّد، ص ۷۳۵؛ بحارالأنوار، ج ۱۰۱، ص ۱۳۶، ح ۷۶.
[۱۵] . مصباح المتهجّد، ص ۷۳۵؛ بحارالأنوار، ج ۱۰۱، ص ۱۳۶، ح ۷۷.
[۱۶] . كامل الزيارات، ص ۲۷۴، ح ۱.
[۱۷] . كامل الزيارات، ص ۲۸۰ و۲۸۱، ح ۵.
[۱۸] . كامل الزيارات، ص ۲۸۰ و۲۸۱، ح ۵.
[۱۹] . همان.
[۲۰] . مصباح المتهجّد، ص ۷۳۴؛ بحارالأنوار، ج ۱۰۱، ص ۱۳۵، ح ۷۳؛ دعوات راوندى، ص ۱۸۶، ح ۵۱۵.ترجمه آن گذشت. [۲۱] . ترجمه: «به نام خدا وبه ذات (پاك) خدا (شروع مىكنم). پروردگارا، اى خداوند اين تربت مبارك وپاك و اى پروردگار نورى كه در اين تربت نازل شده است. واى پروردگار جسدى كه در آن سكونت يافته. واى پروردگارفرشتگان موكّل تربت، اين تربت را شفاى فلان بيماريم قرار ده».
[۲۲] . ترجمه: «پروردگارا، اين تربت را مايه روزى فراوان وعلم نافع وشفاى از هر درد وبيماريم قرار ده».
[۲۳] . مصباح المتهجّد، ص ۷۳۳؛ دعوات راوندى، ص ۱۸۷، ح ۵۱۷؛ بحارالأنوار، ج ۱۰۱، ص ۱۳۴، ح ۷۱.
[۲۴] . مصباح المتهجّد، ص ۷۳۳؛ بحارالأنوار، ج ۱۰۱، ص ۱۳۴، ح ۷۰؛ دعوات راوندى، ص ۱۸۷، ح ۵۱۶.ترجمه شبيه آن گذشت.
[۲۵] . كامل الزيارات، ص ۲۸۶، ح ۵.
[۲۶] . مصباح المتهجّد، ص ۷۳۵.
[۲۷] . مكارم الأخلاق، ص ۱۷۶.
[۲۸] . همان، ص ۱۷۵.
[۲۹] . همان، ص ۱۷۶.
[۳۰] . طبّ الأئمّه، ص ۶۸.
[۳۱] . مكارم الأخلاق، ص ۱۸۵.
[۳۲] . همان، ص ۱۸۶.
[۳۳] . همان.
[۳۴] . مكارم الأخلاق، ص ۱۸۶.
[۳۵] . همان.
[۳۶] . طبّ الأئمّه، ص ۱۳۷.
[۳۷] . كافى، ج ۶، ص ۳۵۸، باب التين، ح ۱؛ مكارم الأخلاق، ص ۱۷۳.
[۳۸] . «نقرس» ورم همراه با درد است كه در مفاصل پا وبند انگشتان، به خصوص شصت پا بروز مىكند.
[۳۹] . مكارم الأخلاق، ص ۱۷۴.
[۴۰] . همان، ص ۱۸۷.
[۴۱] . طبّ الأئمّه، ص ۸۶.
[۴۲] . مكارم الأخلاق، ص ۱۸۰.
[۴۳] . كافى، ج ۶، ص ۳۶۶، باب الكرفس، ح ۱؛ مكارم الأخلاق، ص ۱۸۰.
[۴۴] . «بادْروج»، ريحان كوهى، گياهى است داراى برگهاى ريز وگلهاى سرخ رنگ. به معناى گل بستان افروزهم گفتهاند. بادرويه وبورنگ وبوينگ نيز گفته شده (فرهنگ عميد).
[۴۵] . كافى، ج ۶، ص ۳۶۸، ح ۳، از امام صادق عليه السلام .
[۴۶] . كافى، ج ۶، ص ۳۶۷، باب الخس، ح ۱؛ مكارم الأخلاق، ص ۱۸۳.
[۴۷] . معناى «سداب» در پاورقى صفحه ۴۴۰ گذشت.
[۴۸] . مكارم الأخلاق، ص ۱۸۱.
[۴۹] . مكارم الأخلاق، ص ۱۸۸.
[۵۰] . «سَنا» گياهى است داراى برگهاى باريك شبيه برگ حنا. گلهايش كبودرنگ ودانههاى آن ريز ودر غلافى شبيه غلاف باقلا جا دارد. وبيشتر در حجاز مىرويد وبهترين آن، سناى مكّى است. برگ آن در طب مانندمسهل استعمال مىشود. (فرهنگ عميد).
[۵۱] . مكارم الأخلاق، ص ۱۸۸.
[۵۲] . «سورانى» منسوب به سورى (بر وزن طوبى) محلّى در عراق است. شاهد بر اين مطلب روايتى از امام صادق عليه السلام است. كه فرمود: «اگر من در عراق بودم هر روز يك دانه انار سورانى مىخوردم ويك بار درآب فرات آب تنى مىكردم». (خصال مترجم، ترجمه سيّد احمد فهرى زنجانى، چاپ انتشارات علميّهاسلاميه، ص ۲۷۵). [۵۳] . خصال، ج ۱، ص ۲۲۹، ح ۱۰۰؛ بحارالأنوار، ج ۶۲، ص ۲۲۱، ح ۱.
[۵۴] . «اُشنان» گياهى است داراى شاخههاى باريك وساقه ستبر كه در شورهزارها مىرويد. طعم آن شور است. وچهارپايان آن را مىخورند. ريشه آن را پس از خشك كردن. نرم مىكوبند ودر شستن لباس به كار مىبرند(فرهنگ عميد).
[۵۵] . كافى، ج ۶، ص ۳۲۷، ح ۹ و۱۰.
[۵۶] . كافى، ج ۶، ص ۳۳۰، ح ۹.
[۵۷] . همان، ص ۳۷۸، ح ۱ و۲.
[۵۸] . زنيان (نانخواه) تخمى است زردرنگ وخوشبو، طعم آن اندكى تند وتلخ. گاه آن را روى نان مىزنند.جوانى وزنيان وزينان وزينيان وساسم هم گفته شده (فرهنگ عميد، شرح واژه نانخواه).
[۵۹] . مكارم الأخلاق، ص ۱۹۱.
[۶۰] . «لقوه» نوعى بيمارى است كه در چهره انسان پيدا مىشود. ولب ودهان يا فك به طرفى كج مىگردد. (فرهنگ عميد).
[۶۱] . «سُدّه» در اصطلاح طب. چيزى كه در روده گير كند. ومانع خروج مدفوع شود (فرهنگ عميد).
[۶۲] . مكارم الأخلاق، ص ۱۹۱.
[۶۳] . مكارم الأخلاق، ص ۱۸۷.
[۶۴] . همان، ص ۱۶۶.
*کتاب حلیه المتقین علامه مجلسی با بازنگری تحت نظر حضرت آیت الله مکارم شیرازی
منبع:سایت هدانا
بازدیدها: 0