جبهه ی پایداری از پیدایش تا وحدت
در ششم مرداد ماه سال ۹۰ بود که خبری مبنی بر تشکیل جبهه ی پایداری در محافل خبری پخش شد . اما سابقه ی این جبهه را باید به سال ها قبل مربوط دانست . سال ۸۴ انتخابات ریاست جمهوری جولانگاه افرادی از طیف های مختلفی بود ، افرادی که شاید اسما بتتوان آن ها را به یک طیف منسوب کرد اما عملا اختلافات اساسی زیادی با هم داشتند . هر کدام از افرد شعاری مخصوص به خود را داشنتد و مورد توجه قشر خاصی از مردم قرار می گرفتند ، اما فردی که با شعار های خود بیشتر توجه مردم را به خود جلب کرد و توانست در این رقابت پیروز شود محمود احمدی نژاد بود . اما برای چه شعار های محود احمدی نژاد بیشتر مورد توجه قرار گرفت ؟ دلیلی که بتوان برای این آورد این است که این شعار ها احیاگر گفتمان امام بود و به دور از شعار های کلیشه ای زمان خود بود و شعار هایی بود که از ته دل بر می آمد و به دور از شعار های سیاسی روز که پر از تکلف بود ، به نظر می آمد و خود را ولایت مدار و مطیع رهبری معرفی می کرد . عدالت که درد بیشتر مردم بود شعار اصلی قرار گرفته بود و به همین دلیل بود که مردم به شخصی که حامل این شعار ها بود رای دادند . با پیروزی محمود احمدی نژاد و تکیه ی ایشان بر مسند ریاست جمهوری ، مردم کسی را می دیدند که در راستای گفتمان انقلاب اسلامی عمل می کند و در سیاست خارجی پیرو مکتب امام خمینی است و با سفر های استانی خود نیت تحقق بخشیدن به شعار عدالت خواهی خود دارد. بعد از اتمام دوره ۴ ساله ی ریاست جهوری محوود احمدی نژاد ، مردم باز هم به ایشان اعتماد کردند و ایشان را به عنوان رئیس جمهور خود انتخاب کردند . اما مدتی از این انتخاب مردم نگذشته بود که بحث معاون اولی رئیس جمهوری و نامه ی حضرت آقا و بقیه ی قضایا پیش آمد . این جا بود که خیلی از مردم و طرفداران ایشان از تعلل آقای احمدی نژاد کمی دلسرد شدند و فردی را که ولایت مدار و احیا گر گفتمان امام می دانستند دچار اشتباهی می دیدند که خلاف آن شعار هایی بود که می داد . این اتفاقات گذشت و در همین اثنا هم با صحبت های بی جا و بی مورد آقای مشایی و عدم برخورد آقای احدی نژاد با ایشان دلسردی مردم از رئیس جمهور محبوبشان بیشتر می شد . تا اینکه بحث برکناری آقای مصلحی وزیر اطلاعات و خانه نشینی رئیس جمهور پیش آمد ،که همین جا بود که دیگر نمی شد آقای احمدی نژاد را سمبل آن شعار هایی که در سال ۸۴ می دادند دانست و ایشان را پرچمدار مردمی که در سال ۸۴ به این شعار ها رای دادند دانست . از همین رو عده ای برای اینکه اعلام کنند که این جریان – یعنی جریان سوم تیر – متکی به شخص خاصی نیست و یک جریان ریشه دار است و افراد هستند که باید خودشان را با این جریان هماهنگ کنند تصمیم به تشکیل جبهه ای گرفتند و بعد از مشورت با بزرگانی مثل آیت الله خوشوقت و آیت الله مصباح تشکیل جبهه ی پایداری را اعلام کردند .
روح الله حسینیان در جلسه ی اعلام موجویت جبهه ی پایداری در ششم مرداد ماه اینگونه ماجرای تشکیل جبهه ی پایداری را نقل می کند :
« آنان که همه آرمانهای خود در احمدینژاد ولایی میدیدند اکنون تاب تاخیر در اجرای فرمان را نداشتند. یک خلاء عظیمی در بین نیروها کاملا مشهود بود. عدهای از همان همراهان که بار عظیم رسالت برآمده از حماسه سوم تیر را بر دوش داشتند، با این سؤال مواجه شدند که چیست یاران طریقت. بعد از این تدبیر ما؟ »
سیر پیدایش جبهه ی پایداری از زبان خود اعضای این جبهه اینگونه بود . اما در مورد اعضای تشکیل دهنده ی این جبهه باید گفت که عمده ی اعضای این جبهه متشکل از طیف جدا شدگان از دولت در طی این سال ها و اعضای فراکسیون انقلاب اسلامی هستند .
طیف جدا شدگان از دولت همه ادعای این را دارند که با رویه فعلی دولت مخالف هستند و مخالف جریان نفوذی در دولت هستند و می گویند هنوز بر شعار های سوم تیر ایستاده اند .
و پیدایش فراکسیون انقلاب اسلامی هم بر می گردد به زمان فتنه ، و در زمانی که خیلی از بزرگان سکوت کرده بودند و برخی از اصولگرایان هم با فتنه گران هماهنگ شده بودند . در این زمان افرادی همچون آقا تهرانی و رسایی و روح الله حسینیان و دیگران طی جلساتی که با هم گذاشتند نهایتا فراکسیون انقلاب اسلامی را تشکیل دادند و بعد از آن هم نامه ای به حضرت آقا نوشتند . آقا تهرانی این موضوع را اینگونه بیان می کند :
« در زمان فتنه در مجلس از یک موضوع بسیار رنج میبردیم، برخی دوستانی که مدعی اصولگرایی هستند، در اوج فتنهگری فتنهگران با مواضع خود گاهی به نعل می زدند، گاهی به میخ؛ خودشان هم البته در مصاحبههایشان تایید میکنند و می گویند اگر ما نبودیم، مجلس دو دسته و اوضاع خراب می شد، ما بودیم که مجلس را نگه داشتیم. اتفاقا راست هم می گویند چون رفتارشان طوری بود که مشارکتی ها هم به آنها رأی میدهند!
این دو دوزه بازی کردن ها در حالی بود که آقا مداوم بر شفاف سخن گفتن تاکید می کردند. طبیعی است وقتی شفاف سخن بگوییم عده ای ما را طرد کرده و کنار میگذارند.
آرام آرام یک جلساتی در مجلس گذاشتیم و در نهایت دوستان فراکسیون انقلاب اسلامی راهاندازی و نوشته ای جهت کسب تکلیف تقدیم رهبر معظم انقلاب شد. تلاش هم بر این بود که این نوشته حتما به دست مبارک ایشان برسد تا هرچه نظر مبارک معظم له است، به آن عمل شود. »
بنابراین دو گرهی که غالب اعضای جبهه ی پایداری را تشکیل می دهند موضع مشخصی در برابر جریان فتنه و ساکتین فتنه و همچنین در باره ی جریان انحرافی و نفوذی در دولت دارند .
موضع جبهه ی پایداری در قبال جریان انحرافی همیشه توسط دیگر اصولگرایانی که خود عضو جبهه ی پیداری نیستند مورد تشکیک وارد می شده است و اتهام همکاری جبهه ی پایداری با جریان انحرافی بر این جبهه وارد شده است . اما اعضای جبهه ی پایداری در جواب این اتهام ، به فلسفه ی وجودی جبهه ی پایدرای اشاره می کنند و بوجود آمدن این جبهه را اعلام برائت جریان سوم تیر از حریان انحرافی می دانند . یکی از اعضای جبهه ی پایداری در مورد اعلام برائت جبهه ی پایداری با جریان فتنه و انحرافی اینگونه می گوید :
« اعضای این جبهه حتی به صورت جداگانه در برابر گروه انحرافی اعلام موضع کردهاند و ما حتی در اولین روز اعلام موجودیت هم اعلام کردیم که خط قرمز ما انحراف و فتنه است.
استنباط ما در مورد تفاوت فتنه و انحراف این است که اگر به رهبر انقلاب نگاه کنیم، میبینیم که ایشان از سال ۸۸ تاکنون معمولاً در اکثر سخنرانیهایشان در مقابل فتنه موضعگیری کردهاند اما در مقابل جریان انحرافی فقط یک بار موضع گرفتند؛ این نشان میدهد که اهمیت فتنه بالاتر از جریان انحرافی است. »
تحلیل جبهه ی پایداری این است که جریان فتنه از همه چیز مهم تر است و هیچ چیز نباید تحت الشعاع فتنه قرار گیرد و جریان انحرافی جریان بی ریشه ای است .
اما سوالی که در مورد جبهه ی پایداری مطرح است این است که جایگاه این جبهه در ساز و کار وحدت کجاست و چرا هنوز نماینده ای از طرف این جبهه در ۷+۸ وجود ندارد؟
عوامل مختلفی در این موضوع دخیل هستند که شاید بتوان اصلی ترین اختلاف جبهه ی پایداری را با ۷+۸ در نماینده داشتن ۲ نفر خاص در ۷+۸ دانست . سوال جبهه ی پایداری این است که در چهار ضلع اصولگرایی قرار بود که از طرف هر جریانی نماینده ای وجود داشته باشد ، ولی ۲ تن از نمایندگان حاضر در ۷+۸ نماینده ی اشخاص هستند و نماینده داشتن این اشخاص با این منطق سازگار نیست . و اشکال بعدی این است که اصلا جدا از اینکه اشخاص نباید نماینده داشته باشند ، و نماینده داشتن مخصوص جریان های اصولگرایی است در سابقه ی این دو فردی که نماینده دارند هم جای سوال است که این افراد عملکرد خوبی در زمان فتنه نداشتند و در حالی که یکی از شرایط اصولگرایی که در منشور اصولگرایی آمده است جدایی از جریان انحرافی و جریان فتنه است و اینگونه افرادی که در زمان فته عملکرد خوبی نداشتند نباید در راس قرار بگیرند.
نظر اعضای جبهه ی پایدرای در مورد وحدت ، نفی کلی وحدت نیست اما اعتقاد دارند که این ساز و کار ( ۷+۸ ) منجر به وحدت نمی شود .
«آیتالله مصباح در این مورد می گویند : حضور ما در جبهه پایداری انقلاب به معنای انشقاق، تضاد و اختلاف نیست بلکه تشخیص دادیم تعلقات این گروه به ارزشهای اسلام و پایبندی آنها به ارزشهای انقلاب بیش از دیگران است و این نباید جای هیچ توهم و انحرافی باشد. این اعلام موجودیت بیان کردن یک واقعیت است که در عمل وجود داشته این به معنی نفی و تضاد با دیگران نیست.»
روح الله حسینان نیز دراین مورد توضیح می دهد :
«پیوستن جبهه پایداری به کمیته ۷+۸ همچنان منوط به شرایطی است که اگر آن شرایط عملی شود، ما هم به این کمیته میپیوندیم.»
چیزی که الان برای اصولگرایان در ردیف اول اهمیت قرار دارد ، وحدت است زیرا در انتخابات آتی اصلاح طلبان در انزوا قرار دارند و اتحاد هر چه بیشتر اصولگرایان با هم، فضا را برای ورود رقبا کمتر می کند و اگر اوضاع به همین منوال ، یعنی جدا بودن جبهه ی پایداری و ۷+۸ پیش برود و هر کدام لیست جداگانه ای برای انتخابات بدهند شاید شانس اصولگرایان برای حضور حداکثری در مجلس آینده کمتر بشود . البته اعضای جبهه ی پایداری در صحبت ها و بیانیه های خود تاکید دارند که این جبهه حزب نیست و هدف اصلی خود را گفتان سازی می دانند و حتی در مصاحبه های خود هم اعلام کرده اند که هنوز تصمیمی در باره ی لیست انتخاباتی دادن نگرفته اند . اما کماکان این موضوع یعنی پیوستن جبهه ی پایداری به ۷+۸ موضوع مهمی است که می تواند باعث عوض شدن معادلات در عرصه ی انخابات مجلس شود .
بازدیدها: 380