به نظر بسیاری از فقیهان اهل سنت، این کار بر همه نمازگزاران مستحب است، اعم از زن و مرد، امام و مأموم، در نماز جماعت یا فرادا و نماز مستحب یا واجب. البته مالکیان آمین گفتن در نماز جماعتِ جهری را تنها برای مأموم، مشروط به شنیدن صدای امام، مستحب دانستهاند.
اندکی از فقیهان اهل سنت، آمین گفتن در نماز جماعت را بر مأموم واجب شمردهاند. بر اساس دیدگاههای یاد شده، جز حنفیها که آمین را آهسته میگویند، پیروان دیگر مذاهب اهل سنت در نمازهای جهری از جمله نمازهای جماعت صبح، مغرب و عشاء مسجدالحرام و مسجدالنبی، در پی قرائت حمد امام، با صدای بلند و هماهنگ آمین میگویند.
مستند فقیهان اهل سنت برای استحباب این عمل، احادیث متعدد منقول از پیامبر(صلی الله علیه و اله) است. از جمله از امام علی(علیه السلام) روایت کردهاند که از آمین گفتن پیامبر (صلی الله علیه و اله) پس از تلاوت {وَلا الضالین} خبر داده است. نیز ابوهریره نقل کرده که رسول خدا(صلی الله علیه و اله) مسلمانان را به آمین گفتن پس از سوره حمد امام جماعت فرمان داده و خود نیز این کار را انجام میداده است.
عایشه و ابن عباس نیز از رسول خدا روایت کردهاند که آمین گفتن مسلمانان را مایه حسادت یهودیان به آنان شمرده است. در سیره پیامبر(صلی الله علیه و اله) نیز گفتن آمین با صدای بلند نقل شده است. بنا بر حدیثی دیگر، بلال از پیامبر(صلی الله علیه و اله) خواست تا در آمین گفتن از او پیشی نگیرد. از ام حُصَین نقل شده که در صف اول زنان در نماز جماعت، صدای آمین گفتن پیامبر را شنیده است.
در برابر، به نظر مشهور فقیهان امامی، تأمین (گفتن آمین) پس از حمد در نماز اعم از فُرادا و جماعت، برای امام و مأموم حرام است و چنین نمازی بدعت و باطل شمرده میشود. برخی این مسئله را اجماعی میان فقیهان امامیه دانستهاند.
با استناد به برخی روایات، سخنانی دیگر هم در فقه امامی یافت میشود؛ از جمله حرمت آمین گفتن در نماز، بدون باطل شدن نماز، کراهت این کار، و نیز جواز آن که به ابن جنید نسبت داده شده است. برخی، روایاتی را که بر جواز آمین گفتن دلالت دارد و مستند قائلان به جواز یا کراهت آن است، بر تقیه حمل کردهاند.
از نظر علمای شیعه، استناد به احادیث مورد استدلال اهل سنت، درست نیست؛ زیرا همه روایات منقول از طریق اهل سنت در این باره بر سه دستهاند: ۱. حدیث منقول از امام علی(علیه السلام) در این زمینه. ۲. روایات ابوهریره. ۳. روایات دیگر. روایت منسوب به علی(علیه السلام) از جهات گوناگون پذیرفتنی نیست؛ زیرا اولاً جز در سنن ابن ماجه، در هیچ یک از منابع شیعه و اهل سنت نیامده است. ثانیاً ابن ابیلیلی که در زمره راویان این حدیث است، ضعیف به شمار میرود. ثالثاً مضمون این روایت با دیدگاه امامان شیعه: تعارض دارد که به احادیث متعدد مستند است.
احادیث نقل شده از طریق ابوهریره نیز به جهت ضعف و غیر قابل اعتماد بودن او معتبر نیستند؛ زیرا بسیاری از اصحاب و فقیهان بزرگ او را طعن کردهاند. از جمله بنا بر حدیثی، امام علی(علیه السلام) او را از دروغگوترین افراد شمرد. خلیفه دوم نیز او را به سبب مالاندوزی از راه حکمرانی نکوهید و دشمن خدا نامید. عایشه او را دروغگو و جاعل حدیث خوانده است. افزون بر این، بسیاری از فقیهان مانند ابوحنیفه احادیث او را مردود شمرده و فتوا دادن بر اساس آنها را نپذیرفتهاند.
بازدیدها: 23