بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: آیات ناظر به وجود حجّت خداوند در هر زمان
در تمام زمان ها اين امر مسلمی است که نبودن حجتي هدايتگر، سبب گمراه شدن مومنين از راه راست و حقيقت است، چنانکه در حديثي از امام علي (ع) در «اثبات الهداه ج 3 ص 363 ر 112» آمده است، «پروردگارا – تو خود گواهي – که اهل زمين را از داشتن حجتي از ناحيه تو که آنان را به دين تو هدايت کند و علم الهي را به ايشان بياموزد و حجت از تماميت نيفتد و پيروان اوليائت بعد از اينکه – بوسيله پيامبران – هدايتشان کردي گمراه نشوند گريزي نيست.» لذا در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که ناظر به وجود حجت خدا در هر عصری می باشد که من جمله آیات آیه چهارم سوره قدر است، که صاحب شب قدر را همان حجت خدا در روی زمین معرفی می کند.
صاحب شب قدر
« تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ[1] »
در آن [شب] فرشتگان و روح [جبرئيل] به اذن پروردگارشان براى [تقدير] هر امرى نازل شوند.
یکی از شگفتی های آفرینشِ حق تعالی ، قرار دادن شب قدر از همان ابتدای خلقتِ جهانِ ارضی و تعیین حجّت و نزول امر سال به محضر این حجّت توسط فرشتگان به همراه روح ، این فرشته عظیم الشأن الهی است[2] .
سرّ این حقیقت ، همان مسأله وساطت در فیض است که در بحث فوائد إمام غائب به آن خواهیم پرداخت یعنی خداوند حکیم برای إرائه میزان و مقدار فیضی که مقررشده محضر واسطه فیض إلهی إفاضه شود زمانی را به عنوان «شب قدر» قرار داده تا علاوه بر تفصیل و تقدیر امور در این شب ، إنسان بتواند با إحیاء و راز و نیاز نقشی در مقدار فیض خود و افزایش آن داشته باشد.در این شب تفسیر امور سال به محضر حجّت زمان نازل می شود و برنامه یک سالِ مربوط به عالم از طرف خداوند متعال به محضر او ارائه می شود[3] انکار این حقیقت و این عقیده که با رحلت رسول مکرّم اسلام شب قدر هم رفت مصداق همان فتنه ای است که در قران مجید به شدّت امت اسلامی را از آن بر حذر داشته است[4]به بیان نورانی إمام سجّاد علیه السلام فتنه ای که دامنگیر اهل خلاف شد همین بود که شب قدر را انکار کردند و به سبب آن به دوران جاهلیت باز گشتند جهت آن هم این بود که اگر می گفتند شب قدر هست باید می پذیرفتند که خداوند در این شب امری دارد ( تنزّل الملائکة …) و اگر این مسأله را اقرار می کردند طبعاً شبِ قدر صاحب می خواهد(لذا از اساس ، منکر شب قدر شدند[5]).
علاوه بر روایات متعددی که در تبیین این آیه شریفه وارد شده است و بر وجود شب قدر از ابتدای جهان ارضی تا روز قیامت تأکید می نماید و در تفاسیر اهل سنت نیز ذیل آیه ، روایاتی در این رابطه ذکر شده است[6] ، فعل مضارع « تنزّلُ » نیز دلالت بر استمرار این حقیقت دارد در نتیجه اگر شب قدر هر سال وجود دارد نزول أمر الهی نیز طبق این آیه وجود خواهد داشت .
و اگر کسی بگوید لازم نیست این فرشتگان بر کسی نازل شوند بلکه فرود می آیند و بر می گردند به بیان إمام معصوم علیه السلام آیا نزول چیزی بر هیچ چیز معنا دارد[7] ؟؟ ! !
یعنی اگر بر کسی نازل نشوند در این صورت تعبیر « تنزّل » صحیح نیست بلکه تعابیری مثل « تردّد» و امثال آن گفته می شد همان گونه که ابتدای این سوره نیز که سخن از نزول قران به میان آمده است آیا معقول است کسی بگوید قران در این شب نازل شد ولی لازم نیست بر کسی نازل شده باشد ؟؟! نزول ، « منزّل علیه » می خواهد میهمان ، میزبان می خواهد .
نکته مهم دیگر این که هر کسی نمی تواند محل نزول فرشته عظیم الشأنی همانند « روح » باشد به جهت این که سعه وجودی او بسیار قوی تر و بالاتر از سعه وجوی ماست لذا فقط کسی مثل رسول گرامی إسلام صلی الله علیه و آله و کسانی که در رتبه و منزلت او باشند چنین ظرفیت و توانی را دارند و ثانیاً این «تنزل» برای صرف ملاقات یا یک امر جزئی نیست بلکه برای تمامی امور و مسائل است «…مِن کلِ أمر» .
در عظمت این شب و آن چه که در این شب واقع می شود همین بس که حضرت می فرماید :
« فضیلت کسی که ایمان به « إنّا أنزلنا » و تفسیر آن دارد بر کسی که چنین إیمانی ندارد همانند برتری انسان بر بهائم است[8]»
یعنی کسی که شب قدر و صاحب آن را نشناسد إمام زمان خود را نشناخته است و کسی که إمام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است مرگ عصاره حیات است کسی که مرگش جاهلی باشد یعنی حیاتش جاهلی بوده و بهره ای از اسلام و انسانیت نبرده است .عظمت إمام زمان علیه السلام آنگاه روشن تر می شود که در تعبیر « مِن کلِّ أمر » دقت کنیم به بیان رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و اله بعد از این تعبیر آیا چیزی باقی می ماند که تحت آن قرار نگیرد ؟[9] فرشتگان در شب قدر برای ارائه برنامه همه امور خدمت حضرت می رسند پس همه امور مادی و معنوی به اذن الله به دست مبارک اوست و واسطه فیض الهی است .
إمام علی علیه السلام فرمودند :
« شب قدر در هر سال هست و امر سال در این شب نازل می شود و برای این امر پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله والیانی وجود دارد ابن عباس پرسید این ها چه کسانی هستند ؟ فرمودند : من و یازده نفر از صلب من[10] .»
نتیجه
هر سال شب قدر دارد شب قدر هر سال امرِ سال نازل می شود هم اکنون این امر بر چه کسی نازل می شود ؟؟ و صاحب شب قدر کیست ؟؟
هادی زمان
«إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هاد[11]ٍ »
[اى پيامبر!] تو فقط هشدار دهندهاى و براى هر قومى راهنمايى هست
انذار براي به راه آوردن گمراه، وهدايت براي پيمودن درست اين راه و در پيش بردن صحيح او در اين مسير است تا درجات رشد و تعالي را يكي پس از ديگري به خوبي طي كند.رسول منذر است و موسس شريعت، كسي كه گمراهان و بتپرستان را به راه آورد اما این كافي نيست. بايد كسي باشد كه حافظ و نگهبان و تداوم بخش راه او باشد و او «هادي» يعني امام معصوم علیه السلام است.گر چه در آيات ديگر به خود حضرت «هادي» نيز اطلاق شده است اما در اينجا به قرينه سياقِ كلام كه فرمود تو منذر هستي وبراي هر قومي هدايتگري هست ميفهميم فراز دوم آيه اشاره دارد به تداوم بخش راه او يعني امام، از طرفی فراز دوم آیه به صورت کلی بیان شده است گر چه مصداق «هادی» قبل از رحلت حضرت خود ایشان است اما پس از آن نیز طبق این آیه نیاز به هادی است .
بيان استدلال
الف: هم اكنون بيش از شش ميليارد انسان وجود دارد.
ب: قرآن ميفرمايد: براي هر قومي «هادي» وجود دارد.
ج: هادي مردم اين زمان كيست؟
نكته: واژه «هادي» و«يهدون» در اصطلاح قرآن معناي لغويش مراد نيست بلكه مراد شخصي است كه داراي مقام عصمت باشد و خود، لحظهاي در ضلالت وگمراهي نبوده و پيوسته با غيب مرتبط بوده است حضرت عيسي علیه السلام همان لحظاتِ اول تولد ميگويد: «اني عبد الله»[12]
اگر هيچ روايتي ذيل آيه 7 رعد نداشتيم دلالت آيه بر لزوم وجود حجت خداوند در هر زمان با بياني كه گذشت كافي بود اما خوشبختانه رواياتي در اين رابطه وجود دارد كه هم شيعه و غير شيعه هر دو نقل نمودهاند.حضرت رسول صلی الله علیه و آله (در رابطه با آيه 7 رعد) دست خودشان را به سينه مباركشان نهاده و فرمودند: من منذر هستم واشاره به شانه مولي علي علیه السلام نموده و فرمودند: تو هادي هستي، به واسطه تو بعد از من هدايت يافتگان هدايت ميشوند[13] . (در مورد قيد «بعدي» دقت شود).
حمويني در فرائد السمطين از ابو هريره نقل ميكند كه « انّ المراد بالهادي عليّ كرم الله وجهه[14]».
نكته: اهلسنت در هنگام ياد كردن صحابه ميگويند: «رضي الله عنه» اما بعد از نام مبارك حضرت علي علیه السلام ميگويند: «كرَّم الله وجهه» وقتي علت اين تفاوت را سؤال ميكنيم، ميگويند چون حضرت علي علیه السلام لحظهاي بت نپرستيد، بر خلاف صحابه!
نتیجه سخن این که طبق این آیه شریفه در هر زمان لازم است یک « هادی » وجود داشته باشد که با ویژگی عصمت ، تداوم بخش راه رسول گرامی إسلام باشد .
*******
پی نوشتها:
[1]- قدر 4:97
[2]- وَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ جَلَّ ذِكْرُهُ لَيْلَةَ الْقَدْرِ أَوَّلَ مَا خَلَقَ الدُّنْيَا وَ لَقَدْ خَلَقَ فِيهَا أَوَّلَ نَبِيٍّ يَكُونُ وَ أَوَّلَ وَصِيٍّ يَكُونُ وَ لَقَدْ قَضَى أَنْ يَكُونَ فِي كُلِّ سَنَةٍ لَيْلَةٌ يَهْبِطُ فِيهَا بِتَفْسِيرِ الْأُمُورِ إِلَى مِثْلِهَا مِنَ السَّنَةِ الْمُقْبِلَةِ مَنْ جَحَدَ ذَلِكَ فَقَدْ رَدَّ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِلْمَه
کافی ج 1 ص 248 ح7 باب فی شأن انا انزلنا
[3]- عن ابی جعفر علیه السلام « إِنَّهُ لَيَنْزِلُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ إِلَى وَلِيِّ الْأَمْرِ تَفْسِيرُ الْأُمُورِ سَنَةً سَنَةً يُؤْمَرُ فِيهَا فِي أَمْرِ نَفْسِهِ بِكَذَا وَ كَذَا وَ فِي أَمْرِ النَّاسِ بِكَذَا وَ كَذَا » همان ح3
[4]- « وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصيبَنَّ الَّذينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقابِ » انفال 8 : 25
[5]- « إِنَّ مُحَمَّداً حِينَ يَمُوتُ يَقُولُ أَهْلُ الْخِلَافِ لِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَضَتْ لَيْلَةُ الْقَدْرِ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَهَذِهِ فِتْنَةٌ أَصَابَتْهُمْ خَاصَّةً وَ بِهَا ارْتَدُّوا عَلَى أَعْقَابِهِمْ لِأَنَّهُمْ إِنْ قَالُوا لَمْ تَذْهَبْ فَلَا بُدَّ أَنْ يَكُونَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهَا أَمْرٌ وَ إِذَا أَقَرُّوا بِالْأَمْرِ لَمْ يَكُنْ لَهُ مِنْ صَاحِبٍ بُدٌّ » کافی ج1 ص 248 ح 4
[6]- قال الإمام أحمد بن حنبل «1»: حدثنا يحيى بن سعيد عن عكرمة بن عمار، حدثني أبو زميل سماك الحنفي، حدثني مالك بن مرثد بن عبد اللّه، حدثني مرثد قال: سألت أبا ذر قلت: كيف سألت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلّم عن ليلة القدر؟ قال: أنا كنت أسأل الناس عنها قلت: يا رسول اللّه، أخبرني عن ليلة القدر أ في رمضان هي أو في غيره؟ قال: «بل هي في رمضان» قلت: تكون مع الأنبياء ما كانوا فإذا قبضوا رفعت أم هي إلى يوم القيامة؟ قال: «بل هي إلى يوم القيامة» تفسیر القران العظیم ابن کثیر ج8 ص 429 و تفسیر الدرالمنثور ج6 ص373 ذیل آیه 4 قدر
[7] – « وَ إِنْ قَالُوا إِنَّهُ لَيْسَ يُنَزِّلُ إِلَى أَحَدٍ فَلَا يَكُونُ أَنْ يُنَزَّلَ شَيْءٌ إِلَى غَيْرِ شَيْء » همان ح 9
[8]-« ٌ ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام فَضْلُ إِيمَانِ الْمُؤْمِنِ بِجُمْلَةِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ وَ بِتَفْسِيرِهَا عَلَى مَنْ لَيْسَ مِثْلَهُ فِي الْإِيمَانِ بِهَا كَفَضْلِ الْإِنْسَانِ عَلَى الْبَهَائِم » همان ح7
[9]- « وَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ كَانَ عَلِيٌّ ع كَثِيراً مَا يَقُولُ مَا اجْتَمَعَ التَّيْمِيُّ وَ الْعَدَوِيُّ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ هُوَ يَقْرَأُ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ بِتَخَشُّعٍ وَ بُكَاءٍ فَيَقُولَانِ مَا أَشَدَّ رِقَّتَكَ لِهَذِهِ السُّورَةِ فَيَقُولُ رَسُولُ اللَّهِ ص لِمَا رَأَتْ عَيْنِي وَ وَعَى قَلْبِي وَ لِمَا يَرَى قَلْبُ هَذَا مِنْ بَعْدِي فَيَقُولَانِ وَ مَا الَّذِي رَأَيْتَ وَ مَا الَّذِي يَرَى قَالَ فَيَكْتُبُ لَهُمَا فِي التُّرَابِ تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ قَالَ ثُمَّ يَقُولُ هَلْ بَقِيَ شَيْءٌ بَعْدَ قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ كُلِّ أَمْرٍ فَيَقُولَانِ لَا فَيَقُولُ هَلْ تَعْلَمَانِ مَنِ الْمُنْزَلُ إِلَيْهِ بِذَلِكَ فَيَقُولَانِ أَنْتَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَيَقُولُ نَعَمْ فَيَقُولُ هَلْ تَكُونُ لَيْلَةُ الْقَدْرِ مِنْ بَعْدِي فَيَقُولَانِ نَعَمْ قَالَ فَيَقُولُ فَهَلْ يَنْزِلُ ذَلِكَ الْأَمْرُ فِيهَا فَيَقُولَانِ نَعَمْ قَالَ فَيَقُولُ إِلَى مَنْ فَيَقُولَانِ لَا نَدْرِي فَيَأْخُذُ بِرَأْسِي وَ يَقُولُ إِنْ لَمْ تَدْرِيَا فَادْرِيَا هُوَ هَذَا مِنْ بَعْدِي قَالَ فَإِنْ كَانَا لَيَعْرِفَانِ تِلْكَ اللَّيْلَةَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص مِنْ شِدَّةِ مَا يُدَاخِلُهُمَا مِنَ الرُّعْبِ » همان ح5
[10]- « ِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي ع أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ لِابْنِ عَبَّاسٍ إِنَّ لَيْلَةَ الْقَدْرِ فِي كُلِّ سَنَةٍ وَ إِنَّهُ يَنْزِلُ فِي تِلْكَ اللَّيْلَةِ
أَمْرُ السَّنَةِ وَ لِذَلِكَ الْأَمْرِ وُلَاةٌ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ مَنْ هُمْ قَالَ أَنَا وَ أَحَدَ عَشَرَ مِنْ صُلْبِي أَئِمَّةٌ مُحَدَّثُونَ » همان ص 532 ح 11 ابواب التاریخ باب فی ما جاء فی الاثنی عشر…
[11]- رعد 13 : 7
[12]- مراجعه کنید به بحثی که در بخش إمامت و مهدویت از منظرعقل گذشت تحت عنوان شایسته سالاری
[13] – « وضع رسول الله صلی الله علیه و آله يده علي صدره فقال: «انا المنذر» واومأ الي منكب علي علیه السلام وقال: «انت الهادي» بك يهتدي المهتدون بعدي » الغیبه نعمانی،باب4،ح38 به بعد تفسیر فخر رازی ج19ص 14 ،
شواهد التنزیل حاکم حسکانی ذیل آیه 7 رعد
[14]- تفسیر نمونه ،ج10ص130
بازدیدها: 279