آیا زنی به نام شهربانو همسر امام حسین (علیه السلام) بوده است؟ و آیا همین خانم، مادرِ امام سجاد (علیه السلام) میباشد؟
متن کامل پرسش:
آیا زنی به نام شهربانو همسر حضرت بوده است؟ و آیا همین خانم، مادرِ امام سجاد (علیه السلام) میباشد، که امام سجاد از جانب مادرایرانی است و در نتیجه امامان بعد از وی نیز از جانب مادر ایرانی هستند و این موضوع در گرایش ایرانیان به تشیع نقش ایفا نموده است؟
پاسخ اجمالی:
اما در مقام پاسخ می گوییم که حضرت شهربانو در کتب روایی و مقاتل مورد اشاره واقع شده است:
مثلا مرحوم شیخ مفید میفرماید: أمه شاه زنان بنت یزدجرد بن شهریار بن کسری «و یقال: إن اسمها شهربانو»؛ مادر امام سجاد، دختر یزد گرد، شهربانو است.
درباره اصل جریان میتوان گفت، از جمله رخدادهای تاریخی است که در بسیاری از منابع روایی و تاریخی دیرینه ثبت شده است و از شهرتی برخوردار است که با قرائن و شواهد جانبی به شکلگیری آن اطمینان حاصل میگردد. بسیاری از مورخان و محدثان شیعه و سنی اصل جریان را نگاشتهاند که به برخی از دیرینهترین و معتبرترین آنها به ترتیب تاریخ اشاره میشود.
مانند نصر بن مزاحم، (در گذشت 212) و محمد بن سعد، (درگذشت 230) و قاضی نعمان، (درگذشت 263) و یعقوبی، (درگذشت 282) و محمد بن حسن صفار، (درگذشت 290) و طبری، (درگذشت 310) و ابن اَبی ثلج بغدادی، (درگذشت 325) و کلینی، (درگذشت 329) و حسن بن محمد، (درگذشت 378) و صدوق، (درگذشت 381) و مفید، (درگذشت 413) و محمد بن جریر رستمطبری امامی، (درگذشت در قرن پنجم) و فتال نیشابوری، (درگذشت 508) وزمخشری، (درگذشت 528) و علامه طبرسی (امین الاسلام)، (درگذشت 548) و ابنشهرآشوب، (درگذشت 588) و سبط ابن جوزی، (درگذشت 666) و ابن خلکان (درگذشت 681) و ابوالفتح اربیلی، (درگذشت 693) و علامه حلی، (درگذشت 726) و شهید اول (شهادت 786) و ابن صباغ مالکی، (درگذشت 855)،
نویسندگان و محققان قرن هشتم به بعد نیز به همین منوال اصل جریان را ثبت و آن را پذیرفتهاند.
پاسخ تفصیلی:
میتوان گفت خاستگاه برخی از این سؤالها تردیدها و شبهاتی است که از قلم برخی نویسندگان معاصر تراوش نموده است. در فراهم آوردن پاسخ صحیح برای سؤالهای یاد شده، به پژوهشی تاریخی نیازاست. درکتاب تحریف شناسی وفرهنگ عاشورا این طور بیان شده:
متن شبهه
دروغی بزرگ و مشهور به نام شهربانو!
شهربانو (شاه زنان، شاه جهان، حرار، مریم، سُلاقه، غزاله) را در اکثر روایات تاریخی، همسر امام حسین شمردهاند و این تزویج، شهرت عام یافته و کذب مصطلحی است که کمتر کسی در دروغین بودن آن تردید روا داشته است و در مراجعه به تاریخ درمییابیم که این قصه، هیچ مستند، دلیل و پشتوانه عقلی و تاریخی ندارد و از نظر مدارک تاریخی به شدت مشکوک است. علاوه بر این، راویان این روایت دو تناند؛ یکی ابراهیم ابن اسحاق احمری نهاوندی است که «علمای رجال وی را از لحاظ دینی متهم میدانند و روایات او را غیر قابل اعتماد میشمارند و دیگری عمرو بن شمر است که او نیز کذاب و جعال خوانده شده است» سید جعفر شهیدی، مورخ و اسلامشناس معاصر نیز داستان شهربانو را فاقد مبنای صحیح تاریخی دانسته و معتقد است که «داستان شهربانو، مصداقی درست از این مثل تازی است که «رُبَّ مشهورٍ لا اصل له» که (چه بسیار مشهوری که ریشه ندارد)» [1]
اصل داستان که یزدگرد دختری به نام شهربانو یا نام دیگر داشته و به افتخار عقد زناشویی حسین بن علی (علیه السلام) و مادری امام سجاد (علیه السلام) نائل شده باشد؛ از نظر مدارک تاریخی مشکوک است.
مورخین عصر حاضر عموماً در این قضیه تشکیک میکنند و آن را بیاساس میدانند؛ میگویند: در میان همهٔ مورخین، تنها یعقوبی جملهای دارد به این مضمون که گفته است: مادر علی بن الحسین (علیه السلام) «حرار»، دختر یزدگرد، بود و حسین (علیه السلام) نام او را غزاله نهاد.
خود ادوارد براون از کسانی است که داستان را مجهول میداند. کریستن سن نیز قضیه را مشکوک تلقی میکند. سعید نفیسی در تاریخ اجتماعی ایران آن را افسانه میداند و اگر فرض کنیم این داستان را ایرانیان به همین منظور جعل کرده و ساختهاند.
در میان دانشمندان کارهای چشمگیری شده است که همگی ساختگی بودن داستان شهربانو را نشان میدهد و میتوان گفت که دیگر امروزه این مطلب، در میان متخصصان در تاریخ و فرهنگ اسلامی اجماعی است. [2]
اما در مقام پاسخ می گوییم که حضرت شهربانو در کتب روایی و مقاتل مورد اشاره واقع شده است:
1 – مرحوم شیخ مفید میفرماید: أمه شاه زنان بنت یزدجرد بن شهریار بن کسری «و یقال: إن اسمها شهربانو»؛ مادر امام سجاد، دختر یزد گرد، شهربانو است.[3]
2 – مرحوم اربلی مینویسد:
«أمه خولة بنت یزدجرد ملک فارس و هی آلتی سماها أمیر المؤمنین شاهزنان و یقال بل کان اسمها برة بنت النوشجان و یقال کان اسمها شهربانو بنت یزدجرد».[4]
3 – علامه مجلسی نقل میکند:
«أُمُّهُ شَاهْزَنَانُ بِنْتُ یزْدَجَرْدَ بْنِ شَهْرِیارَ کسْرَی وَ یقَالُ إِنَّ اسمها شَهْرَبَانُو وَ کانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَلَّی حُرَیثَ بْنَ جَابِرٍ جَانِباً مِنَ الْمَشْرِقِ فَبَعَثَ إِلَیهِ بِنْتَی یزْدَجَرْدَ بْنِ شَهْرِیارَ فَنَحَلَ ابْنَهُ الْحُسَینَ (علیه السلام) شَاهْزَنَانَ مِنْهُمَا فَأَوْلَدَهَا زَینَ الْعَابِدِینَ»[5]
«أُمُّهُ خَوْلَةُ بِنْتُ یزْدَجَرْدَ مَلِک فَارِسَ وَ هِی الَّتِی سَمَّاهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) شَاهْزَنَانَ وَ یقَالُ بَلْ کانَ اسمها بَرَّةَ بِنْتَ النُّوشَجَانِ وَ یقَالُ کانَ اسمها شَهْرَبَانُو بِنْتَ یزْدَجَرْدَ وَ کانَ یقَالُ لَهُ (علیه السلام) ابْنُ الْخِیرَتَینِ لِقَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ ص إِنَّ لِلَّهِ مِنْ عِبَادِهِ خِیرَتَینِ فَخِیرَتَهُ مِنَ الْعَرَبِ قُرَیشٌ وَ مِنَ الْعَجَمِ فَارِسُ وَ کانَتْ أُمُّهُ بِنْتَ کسْرَی»[6]
«خرج غلام و بیده عمود من تلک الأبنیة و فی أذنیه درتان و هو مذعور فجعل یلتفت یمینا و شمالا و قرطاه یتذبذبان فحمل علیههانئ بن ثبیت فقتله فصارت شهربانو تنظر إلیه و لا تتکلم کالمدهوشة[7]»
«فَخَیرَهَا فَجَاءَتْ حَتَّی وَضَعَتْ یدَهَا عَلَی رَأْسِ الْحُسَینِ (علیه السلام) فَقَالَ لَهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ مَا اسْمُک فَقَالَتْ جَهَانْ شَاهُ. فَقَالَ لَهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) بَلْ شَهْرَبَانُوَیهِ ثُمَّ قَالَ لِلْحُسَینِ یا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَتَلِدَنَّ لَک مِنْهَا خَیرُ أَهْلِ الْأَرْضِ فَوَلَدَتْ عَلِی بْنَ الْحُسَینِ (علیه السلام) وَ کانَ یقَالُ لِعَلِی بْنِ الْحُسَینِ (علیه السلام) ابْنُ الْخِیرَتَینِ فَخِیرَةُ اللَّهِ مِنَ الْعَرَبِ هَاشِمٌ وَ مِنَ الْعَجَمِ فَارِسُ»[8]
سپس شهربانو را در گزینش شوهر آزاد گذاشتند، او ضمن نگاههای عاقلانه دست خود را بر دوش حسین گذاشت، و به افتخار همسری او درآمد. علی (علیه السلام) در این هنگام خطاب به امام حسین (علیه السلام) فرمود: ای اباعبداللَّه! این خانم برای تو فرزندی به دنیا آورد که بهترین انسان روی زمین باشد! تا اینکه امام سجاد از او متولّد شد.
«اسم أمه شاه زنان و قیل شهربانویه[9] و أمه شاه زنان بنت یزدجرد بن شهریار بن کسری و یقال إن اسمها کان شهربانویه و یقال شاه زنان بنت شیرویه بن کسری أبرویز[10] فذلک سبعون رأساً و جاء برأس الحسین خولی بن یزید الأصبحی و جاءوا بالحرم أساری إلا شهربانویه فإنها أتلفت نفسها فی الفرات[11]»
همه را اسیر کردند مگر شهربانو را که خودش را در فرات انداخت و از دنیا رفت.
«فَوَلَدَتْ عَلِی بْنَ الْحُسَینِ زَینَ الْعَابِدِینَ (علیه السلام) وَ یرْوَی أَنَّهَا مَاتَتْ فِی نِفَاسِهَا بِهِ وَ إِنَّمَا اخْتَارَتِ الْحُسَینَ (علیه السلام) لِأَنَّهَا رَأَتْ فَاطِمَةَ (سلام الله علیها) وَ أَسْلَمَتْ قَبْلَ أَنْ یأْخُذَهَا عَسْکرُ الْمُسْلِمِینَ وَ لَهَا قِصَّةٌ وَ هِی أَنَّهَا قَالَتْ رَأَیتُ فِی النَّوْمِ قَبْلَ وُرُودِ عَسْکرِ الْمُسْلِمِینَ کأَنَّ مُحَمَّداً رَسُولَ اللَّهِ ص دَخَلَ دَارَنَا وَ قَعَدَ مَعَ الْحُسَینِ (علیه السلام) وَ خَطَبَنِی لَهُ وَ زَوَّجَنِی مِنْهُ فَلَمَّا أَصْبَحْتُ کانَ ذَلِک یؤَثِّرُ فِی قَلْبِی وَ مَا کانَ لِی خَاطِرٌ غَیرُ هَذَا فَلَمَّا کانَ فِی اللَّیلَةِ الثَّانِیةِ رَأَیتُ فَاطِمَةَ بِنْتَ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) قَدْ أَتَتْنِی وَ عَرَضَتْ عَلَی الْإِسْلَامَ فَأَسْلَمْتُ ثُمَّ قَالَتْ إِنَّ الْغَلَبَةَ تَکونُ لِلْمُسْلِمِینَ وَ إِنَّک تَصِلِینَ عَنْ قَرِیبٍ إِلَی ابْنِی الْحُسَینِ سَالِمَةً لَا یصِیبُک بِسُوءٍ أَحَد»
او شبی رسول خدا را در خواب دید که از وی برای امام حسین (علیه السلام) خواستگاری کرد. فردای آن شب نیز حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را به خواب دید که به دیدار او آمده است و با دست او مسلمان شد، سپس آن حضرت اظهار داشت: بزودی سپاه اسلام به ایران آیند و این سرزمین را تسخیر کنند، و تو را بدون آسیب به حسین بن علی برسانند.[12]
شهربانو در گذر تاریخ
درباره اصل جریان میتوان گفت، از جمله رخدادهای تاریخی است که در بسیاری از منابع روایی و تاریخی دیرینه ثبت شده است و از شهرتی برخوردار است که با قرائن و شواهد جانبی به شکلگیری آن اطمینان حاصل میگردد. بسیاری از مورخان و محدثان شیعه و سنی اصل جریان را نگاشتهاند که به برخی از دیرینهترین و معتبرترین آنها به ترتیب تاریخ اشاره میشود.
مانند نصر بن مزاحم، (در گذشت 212) و محمد بن سعد، (درگذشت 230) و قاضی نعمان، (درگذشت 263) و یعقوبی، (درگذشت 282) و محمد بن حسن صفار، (درگذشت 290) و طبری، (درگذشت 310) و ابن اَبی ثلج بغدادی، (درگذشت 325) و کلینی، (درگذشت 329) و حسن بن محمد، (درگذشت 378) و صدوق، (درگذشت 381) و مفید، (درگذشت 413) و محمد بن جریر رستمطبری امامی، (درگذشت در قرن پنجم) و فتال نیشابوری، (درگذشت 508) وزمخشری، (درگذشت 528) و علامه طبرسی (امین الاسلام)، (درگذشت 548) و ابنشهرآشوب، (درگذشت 588) و سبط ابن جوزی، (درگذشت 666) و ابن خلکان (درگذشت 681) و ابوالفتح اربیلی، (درگذشت 693) و علامه حلی، (درگذشت 726) و شهید اول (شهادت 786) و ابن صباغ مالکی، (درگذشت 855)،
نویسندگان و محققان قرن هشتم به بعد نیز به همین منوال اصل جریان را ثبت و آن را پذیرفتهاند.
بنابراین ما نفهمیدیم که چطور با وجود این همه منابع بسیار، جریان حضرت شهربانو را عدهای انکار کردهاند!
[1]. زندگانی علی بن الحسین ع ، ص 10؛ حماسه حسینی.
[2]. مجموعه آثارشهید مطهری، ج 14، ص 115.
[3]. الإرشاد، ج 2، ص 713؛ لواعج الشجان، ص 180.
[4]. کشفالغمة، ج 2، ص 105.
[5]. بحارالأنوار، ج 46، ص 12.
[6]. همان، ج 46، ص 8.
[7]. همان، ج 45، ص 45.
[8]. الکافی، ج 1، ص 466؛ اخبارالطوال ص 141؛ تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 303
[9]. إعلامالوری، ص 256.
[10]. دلائلالإمامة، ص 82؛ روضةالواعظین، ج 1، ص 201.
[11]. المناقب ج 4، ص 49.
[12]. بحارالأنوار، ج 46، ص 10؛ منتهی الآمال، ج 2، ص 1.
منبع: مجمع جهانی شیعه شناسی
بازدیدها: 246