از جمله عادات رایج در میان برخی از افراد جامعه، بر زبان آوردن الفاظ نادرست و رکیک است که از آن تعبیر به «فحش» می شود. در این نوشتار که برگرفته از یکی از کتاب های آیت الله مجتبی تهرانی است، به صورت مختصر به مباحثی همچون «تعريف فحش»، «اقسام فحش»، «نكوهش فحش از ديد شرع و عقل»، «ريشه هاى درونى فحش»، «پيامدهاى زشت فحش» و «راه هاى درمان فحش» اشاره خواهد شد.
ناسزا گفتن و دشنام دادن از رفتارهاى بسيار زشت و زننده اى است كه آدميان كم و بيش به آن مبتلايند. اين بيمارى، مايه نابودى پيوندهاى عاطفى انسان شده، دشمنى و كينه را پديد مى آورد.
اين فصل به بيان و توضيح ابعاد گوناگون ناسزا و دشنام پرداخته تا راه هاى درمان مناسب را براى ريشه كن كردن آن ارائه كند. موضوع هاى مورد بحث در اين فصل عبارتند از:
1 -تعريف فحش
2 – اقسام فحش
3 – نكوهش فحش از ديد شرع و عقل
4 – ريشه هاى درونى فحش
5 – پيامدهاى زشت فحش
6 – راه هاى درمان فحش
تعريف فحش
فحش ، بذاء، سلاطه ، تفحش و سب ، كلماتى گوناگون با معانى بسيار نزديك به هم، بلكه مترادف و هم معنايند. فحش در لغت به معناى افزايش بدى از حد مجاز است؛ يعنى وقتى بدى از حد خود فراتر رود، شخص به ناسزاگويى روى مى آورد. ((تفحش)) به معناى بيهوده گفتن يا هرزه گويى، ((سب)) به معناى گفتار زشت يا دشنام ، ((بذاء)) به معناى بد زبانى و ((سلاطه)) نيز به معناى زبان درازى است.
دانشمندان اخلاق، به كار بردن سخنان زشت براى اشخاص را فحش و ناسزا مى گويند.
اقسام فحش
فحش را از جهت انگيزه گوينده به دو قسم مى توان تقسيم كرد:
1 – فحش با انگيزه آزار (قصد جدى )
گاه ناسزا براى رنجاندن و آزردن خاطر ديگرى گفته مى شود. دشنام دهنده در اين حالت با جديت ناسزا گفته، حرمت شكنى مى كند.
2 – فحش با انگيزه شوخى
هرزه گويى و فحش چه بسا براى شوخى باشد. ناسزا گويى در چنين حالى ، بدون انگيزه رنجاندن است .
گاهى هم اين صفت ناپسند، عادت شده، بدون انگيزه خاصى انجام مى گيرد. فرد بيمار در اين حال براى رساندن مقاصد معمول خويش، سخنان زشت را به مى گيرد. فحش از جهت زشتى كلمات به كار رفته نيز به مرتبه هاى گوناگون تقسيم مى شود. برخى بسيار زشت است و برخى زشتى كمترى دارد.
البته ميزان زشتى و ناپسندى سخنان فرد نزد اقوام و ملت هاى گوناگون مختلف است به اين معنا كه گاه سخنى در شهرى بسيار ناپسند شمرده مى شود و در شهر يا كشور ديگر به آن اندازه ناپسند نيست .
نكوهش فحش از ديد شرع و عقل
فحش و ناسزا در سخنان بسيارى از پيشوايان معصوم (عليه السلام ) به شدت نكوهش شده است تا آن جا كه فرموده اند:
در اسلام فحش نيست و مسلمان ناسزا نمى گويد. رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمايد:
الفحش و التفحش ليسا من الاسلام فى شى ء/ ناسزا گفتن و هرزه گويى در هيچ موردى از اسلام نيست .
حضرت صادق (عليه السلام) نيز به برخى از ياران خود فرمود كه فحش دادن، كردار ما نيست و پيروان خود را به آن فرا نمى خوانيم.
سماعه كه از ياران امام صادق (عليه السلام) است، مى گويد: دخلت على ابى عبدالله (عليه السلام) فقال لى مبتدئا يا سماعه ما هذا الذى كان بينك و بين جمالك ؟ اياك ان تكون فحاشا او سخابا او لعانا فقلت : والله لقد كان ذلك انه ظلمنى . فقال ان كان ظلمك لقد اربيت عليه ان هذا ليس من فعالى و لا امر به شيعتى ، استغفر ربك و لا تعد قلت استغفرالله و لااعود/ بر امام صادق (عليه السلام ) وارد شدم . در ابتدا فرمود: به من بگو كه قضيه بين تو با شتربانت [= ساربانت ] چه بوده است ؟ (سپس فرمود) بپرهيز از اين كه زشتگو و بدزبان يا فريادزن يا لعنت كننده باشى . من گفتم به خدا سوگند! او به من ستم كرده (من بى جهت به او ناسزا نگفته ام) حضرت فرمود: اگر او به تو ظلم كرده ، همانا تو بر او پيشى گرفتى [= به سبب ناسزا گفتن ، تو هم ستم كردى ]. همانا اين فحش از رفتار من نيست و پيروان خود را نيز به آن امر نمى كنم . از پروردگارت آمرزش بطلب و (به سوى بدى) باز نگرد.سماعه گفت : من از پروردگار آمرزش مى طلبم و هرگز باز نخواهم گشت .
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) مى فرمايد:
الجنه حرام على كل فاحش ان يدخلها/ ورود در بهشت بر هر زشت گويى حرام است .
اياكم و الفحش فان الله لا يحب الفحش و التفحش؛ اياكم و الفحش فان الله لايحب الفاحش المتفحش/ از ناسزاگويى بپرهيزيد. همانا خداوند فحش و هرزه گويى را دوست نمى دارد. از فحش بپرهيزيد؛ چرا كه خداوند ناسزاگو و هرزه گو را دوست ندارد.
از حضرت باقر (عليه السلام ) روايت شده است :
ان الله يبغض الفاحش المتفحش/ همانا خداوند فحش دهنده هرزه گو را دشمن مى دارد.
ان الله يبغض الفاحش البذى/ به درستى كه خداوند فحش دهنده بد زبان را دشمن مى دارد.
در وصيت هاى رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) به حضرت على (عليه السلام ) آمده است :
يا على شر الناس من اكرمه الناس اتقاء فحشه/ اى على !بدترين شخص كسى است كه مردم از زبان بد او ترسيده ، از روى ترس او را گرامى بدارند.
از امام محمد باقر (عليه السلام ) نقل شده است كه پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) به همسرش فرمود:
يا عائشه ان الفحش لو كان ممثلا لكان مثال سوء/ اى عايشه ! اگر فحش در اين عالم شكل مى گرفت (و تو آن را مى ديدى)، به شكل زشت و بدى تبديل مى شد.
از انديشه و درنگ در اين روايت ها، اين نتيجه به دست مى آيد كه فحش از ديد شرع، رفتارى بسيار ناپسند، بلكه ممنوع است. تعبيرهايى چون نبودن در اسلام ، وارد نشدن در بهشت ، دوست نداشتن خدا، دشمنى خدا، همه و همه شدت زشتى اين رفتار را نشان مى دهد تا آن جا كه امام صادق (عليه السلام ) به فحش دهنده وعيد آتش داده است؛ آن جا كه مى فرمايد:
البذاء من الجفاء و الجفاء فى النار/ بد زبانى از جفا كارى است و جفا كارى در آتش است .
ريشه هاى درونى فحش
ناسزاگويى در يكى از عوامل ذيل ريشه دارد:
1 – خشم و عصبانيت
فحش، اغلب از شعله ور شدن خشم سرچشمه مى گيرد. فرد خشمگين به دليل ناتوانى در مهار كردن خشم خود، به رفتار زشتى چون فحش دچار مى شود و با تكرار و استمرار آن ، اين رفتار به شكل عادت در مى آيد.
2 – شوخى
گاه ناسزاگويى فقط براى مزاح و شوخى با فرد و خنداندن ديگران صورت مى گيرد كه اين خود نيروى شهوت ريشه دارد. هرزه گويى هاى دلقك هاى دربار پادشاهان ، از اين نوع به شمار مى آيد.
3 – عادت
تربيت نادرست در شيوه سخن گفتن ، سخنان ناهنجار و نازيبا را براى انسان عادى مى سازد. فرد مبتلا به فحش در چنين حالتى ، بدون سركشى دو نيروى خشم و شهوت، دشنام مى دهد؛ زيرا ناسزاگويى براى او، مانند سخنان ديگرش به شكل عادت در آمده است .
پيامدهاى زشت فحش
ناسزاگويى و دشنام، پيامدهاى شومى را در دنيا و سراى آخرت براى انسان به بار خواهد آورد كه از آن ميان مى توان به موارد ذيل اشاره كرد:
– پيامدهاى فحش در دنيا
1. تحريك ديگران به ناسزاگويى: دشنام به ديگران، مايه خشم آن ها شده، ايشان را نيز به همين رفتار زشت وا مى دارد. ناسزا به آرمان و عقيده ديگران ، چه بسا آن ها را به فحش به آرمان انسان ناسزاگو وادارد.
خداوند متعالى در قرآن كريم مى فرمايد:
و لا تسبوا الذين يدعون من دون الله فيسبوا الله عدوا…/ خدايان آن ها را فحش ندهيد؛ چرا كه آن ها نيز (در مقابل) از روى دشمنى به خداوند ناسزا مى گويند.
2. ايجاد دشمنى: ناسزاگويى، بذر دشمنى را در دل ديگران مى پاشد و آن ها را از فحش دهنده متنفر مى كند؛ چنين فردى به جاى كسب دوستى ، بر تعداد دشمنان خود مى افزايد.
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمايد:
لا تسبوا الناس فتكسبوا العداوه لهم/ به مردم دشنام ندهيد تا دشمنى ايشان را به دست نياوريد.
3. ايجاد نفاق و دورويى: فحش، مردم را به دورويى سوق مى دهد؛ چرا كه آن ها مى كوشند براى ايمن ماندن از زبان دشنام دهنده ، بدون وجود كم ترين علاقه ، به او احترام گذارند؛ همان گونه كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در وصيت به امير مؤ منان على (عليه السلام ) فرمود: اى على بدترين مردم كسى است كه مردم از روى ترس به او احترام گذارند.
اين همان مصداق دوگانگى زبان و قلب و در نتيجه ، آشكار شدن نفاق در جامعه است . فحش ، افزون بر ايجاد نفاق در ديگران ، نفاق گوينده را نيز نشان مى دهد.
حضرت صادق (عليه السلام ) مى فرمايد:
ان الفحش و البذات ء و السلاطه من النفاق/ همانا فحش و بد زبانى و زبان درازى از دورويى است .
بر اساس اين روايت ، هر سخن زشتى كه به زبان آورده شود، ممكن است از روى دشمنى نبوده ، از روى عادت باشد؛ ولى چون آن چه بر زبان جارى مى شود، غير از آن است كه در دل وجود دارد دوگانگى ميان اين دو پديد مى آيد.
4. نابودى حركت: از ديگر پيامدهاى اين رفتار زشت، كاهش بركت رزق و روزى است . خداوند زندگى فرد ناسزاگو را فاسد مى كند. امام باقر(ع) مى فرمايد:
من فحش على اخيه المسلم نزع الله منه بركه رزقه و و كله الى نفسه و افسد عليه معيشته/ هر كس به برادر مسلمانش ناسزا بگويد، خداوند بركت روزى را از او مى گيرد و او را به خود واگذاشته و زندگى اش را فاسد مى كند.
اگر خداوند شخصى را به خود واگذارد، ديگر روى صلاح به خود نخواهد ديد. خداوند خير و بركت را از زندگى اش بر مى دارد و اين همان معناى ((فساد معيشت)) است . چنين شخصى گاه به چپ و گاه به راست مى دود، گاه شهوت او را به يك طرف و گاه غضب به طرفى ديگر مى كشد و در نتيجه نمى تواند خط مشى درستى براى خود برگزيند و بيچاره مى شود.
5. مايه فسق: ناسزاگويى فرد را از ((ملكه عدالت)) جدا مى سازد و در شمار فاسقان جاى مى دهد.
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمايد:
سباب المومن فسوق و …/ دشنام گويى به مؤمن فسق است .
6. اجابت نشدن دعا: دشنام و ناسزا عمل مهمى در اجابت نشدن دعاى فرد است . امام صادق (عليه السلام ) مى فرمايد:
كان فى بنى اسرائيل رجل فدعا الله ان يرزقه غلاما ثلاث سنين فلما راءى ان الله لا يجيبه قال يا رب ابعيد انا منك فلا تسمعنى ام قريب انت منى فلا تجيبنى قال فاتاه آت فى منامه فقال انك تدعو الله عزوجل منذ ثلاث سنين بلسان بذى ء و قلب عات غير تقى و ثيه غير صادقه فاقلع عن بذائك و ليتق الله قلبك و لتحسنبيتك قال ففعل الرجل ذلك ثم دعا الله فولد له غلام/ مردى در ميان بنى اسرائيل مدت سه سال از خداوند، فرزند مى خواست . زمانى كه ديد خداوند دعاى او را اجابت نمى كند، گفت : پروردگارا آيا من از تو دورم كه صداى مرا نمى شنوى يا ته به من نزديكى و دعايم را اجابت نمى كنى . پس ، كسى (را) در خواب (ديد كه نزد) او آمد و گفت : همانا تو سه سال است خدا را با زبانى آلوده به ناسزا و قلب بى هراس از خدا و انگيزه غير راستين مى خوانى. ناسزاگويى را از زبانت جدا، و قلب خود را اهل ترس و تقوا ساز و انگيزه خويش را نيكو كن. آن مرد چنين كرد: سپس خدا را خواند و براى او فرزندى به دنيا آمد. نيكو كن. آن مرد چنين كرد: سپس خدا را خواند و براى او فرزندى به دنيا آمد.
– پيامدهاى فحش در آخرت
1. محروميت از بهشت: فرد گرفتار به ناسزاگويى و فحش ، راهى به بهشت نخواهد يافت . چنان كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: ورود به بهشت بر هر دشنام دهنده اى حرام است.
2. ورود به دوزخ: سرانجام رفتار ناسزاگو آتش دوزخ خواهد بود، چنان كه امام صادق (عليه السلام ) فرمود: بد زبانى از جفاكارى است و جفاكار در آتش است .
راه هاى درمان فحش
انديشه و درنگ در پيامدهاى زشت فحش، راه عملى درمان اين بيمارى است با يادآورى مداوم آن، احساس نفرت از اين رفتار، شدت مى گيرد و در نهايت به ريشه كن شدنش مى انجامد.
همچنين بايد كوشيد تا ريشه هاى اين رفتار نابود و غضب و شهوت سركش رام و فرمانبردار شود، كه مهار كردن اين دو نيرت مايه رهايى انسان از همه آفت هاى زبان است. كوشش در به كار گرفتن سخنان نيكو و استفاده از گفتار خوش، راهى عملى براى درمان بيمارى فحش است. عادت كردن به گفتار نيكو، ملكه زشت و ناپسند ناسزاگويى را از روان آدمى خارج مى سازد.
هیات رزمندگان اسلام
منبع: اخلاق الاهی/ جلد چهارم، آفات زبان/ استاد آيت الله مجتبى تهرانى
بازدیدها: 136