احتجاج امام صادق علیه السلام راجع به بطلان قیاس-قسمت دوم
در روایتى دیگر نقل است که امام صادق علیه السّلام در بدء ورود أبو حنیفه بدو فرمود: تو کیستى؟ گفت: أبو حنیفه.
فرمود: همان مفتى أهل عراق؟ گفت: آرى.
فرمود: با چه چیزى به مردم فتوا مىدهى؟ گفت: با قرآن.
فرمود: آیا به تمام قرآن از ناسخ و منسوخ تا محکم و متشابه آن عالمى؟ گفت: آرى.
فرمود: مراد خداوند در آیه: «و در آنها آمد و شد را به اندازه کردیم [و گفتیم:] در آنها شبها و روزها ایمن و بىبیم رفت و آمد کنید- سبأ: ۱۸»، کدام موضع است؟
أبو حنیفه گفت: آن میان مکّه و مدینه است، با این جواب امام صادق علیه السّلام روى به جانب أهل مجلس کرده و فرمود:
شما را به خدا قسم آیا تا حال شده که میان مکّه و مدینه سیر کنید و بر جان و اموال خود در امان باشید؟
همگى گفتند: نه، بخدا همین است که شما مىفرمایید.
پس امام علیه السّلام فرمود: واى بر تو اى أبو حنیفه، خداوند جز حقّ را نگوید، بگو ببینم مراد خداوند در آیه: «و هر که در آن درآید ایمن است- آل عمران: ۹۷» کدام مکان است؟ گفت: آن بیت اللَّه الحرام است. امام علیه السّلام روى به جانب أهل مجلس کرده و فرمود:
شما را بخدا قسم مگر عبد اللَّه بن زبیر و سعید بن جبیر با داخل شدن به بیت اللَّه الحرام از قتل محفوظ ماندند؟
همگى گفتند: بخدا همین طور است که شما مىگویید.
فرمود: واى بر تو اى أبو حنیفه، خداوند جز حقّ نگوید.
أبو حنیفه گفت: من علمى به قرآن ندارم، بلکه عالم به قیاس مىباشم.
فرمود: با رجوع به علم قیاس خود بگو نزد خدا [گناه] قتل عظیمتر است یا زنا؟
گفت: بلکه قتل.
فرمود: پس چگونه خداوند در قتل به دو شاهد اکتفا فرموده ولى در زنا جز به چهار شاهد رضا نداده؟
سپس فرمود: نماز افضل است یا روزه؟ گفت: بلکه نماز افضل است.
فرمود: بنا بر قیاس تو بر حائض قضاى نمازهایى که نخوانده واجب است نه روزه، حال اینکه خداوند متعال قضاى روزه را بر او واجب فرموده نه نماز.
امام صادق علیه السّلام به أبو حنیفه فرمود: نجاست بول بالاتر است یا منى؟
گفت: بول نجستر است.
فرمود: بنا بر قیاس تو غسل بر بول واجب است نه بر منى، حال اینکه خداوند متعال غسل را بر منى واجب فرموده است نه بر بول.
أبو حنیفه گفت: من صاحب رأى مىباشم.
فرمود: نظر تو در باره مردى که بردهاش هر دو در یک روز [با دو زن] ازدواج مى کنند و در همان شب با زنانشان همبستر مىشوند، سپس هر دو به سفر رفته و همسران خود را در خانهاى قرار مىدهند، پس از مدّتى دو همسر هر کدام دارى پسرى مىشود، دست بر قضا سقف خانه ریخته و دو زن کشته شده و دو فرزند مىمانند، بنا به رأى تو کدامیک از آن دو غلام برده است و دیگرى مالک، و کدام وارث است و کدام موروث؟
گفت: من تنها در حدود واردم.
فرمود: نحوه اقامه حدّ در باره فرد کورى که چشم مرد سالمى را در مى آورد، و فرد دست بریدهاى که دست مردى را قطع مىکند، در این موارد چگونه است؟
گفت: من تنها به بعثت انبیاء عالمم.
فرمود: بگو ببینم خداوند در آیهاى که خطاب به موسى و هارون هنگام بعثتشان به فرعون فرمود: «شاید که پند پذیرد یا بترسد- طه: ۴۴» این «لعلّ» بنظر تو شکّ است؟
گفت: آرى.
فرمود: و آن از جانب خدا شکّ بود که گفت: «شاید»؟ أبو حنیفه گفت: نمىدانم.
حضرت فرمود: تو پندارى بر اساس کتاب خدا فتوا مىدهى در حالى که از أهل آن نیستى، و پندارى که صاحب قیاسى، حال اینکه نخست فرد قیاسگر ابلیس ملعون بود، و دین اسلام بر پایه قیاس بنا نشده، و پندارى تو صاحب رأى و نظرى و تنها رأى رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله صواب و درست است، و جز آن خطاب و نادرست مىباشد، زیرا خداوند متعال فرموده: «پس میان آنان بدان چه خداوند نشانت داده حکم کن»، و این را به غیر او نفرمود، و پندارى که تو صاحب حدود مىباشى، و کسى که قرآن بر او نازل شده شایسته تر است به علم حدود از تو، و پندارى که تو عالم به مبعث انبیاء مى باشى، و خود خاتم الأنبیاء بیش از تو بدانها واقف است، و اگر نبود که مىگفتند: بر زاده رسول خدا وارد شد و از او سؤالى نکرد از تو هیچ نمى پرسیدم، قیاس کن اگر أهل قیاسى.
أبو حنیفه گفت: دیگر بعد از این مجلس به رأى و قیاس در دین خدا کلامى نگویم.
فرمود: هرگز، بىشکّ حبّ ریاست تو را رها نخواهد ساخت، همان طور که پیشینیان تو را رها نساخت.- پایان خبر
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 212