احتیاط دادن شیخ عباس قمی به اهل منبر و مداحان از افتادن به وادی دروغ
بدان جمله ای از فحول فقهاء مطلق کذب را از گناهان کبیره شمرده اند چه مفسده بر او مترتب بشود و چه نشود این است حال کذب بی مفسده، و اگر مفسده بر او مترتب شود خصوصاً اگر دینی باشد و سبب ضعف عقیده مسلمانی یا افترایی به امامی یا توهین قدر اهل بیت علیهم السلام شود، البته صد مرتبه بدتر و گناهش بیشتر است و اگر کذب بر خدا و رسول صلی الله علیه وآله و ائمّه علیهم السلام باشد که حالش معلوم است، مبطل روزه و موجب کفاره است. و در عقاب الاعمال از رسول خداصلی الله علیه وآله روایت کرده که فرموده: «مَنْ قالَ عَلی ما لَمْ اَقُلْ فَلْیَتَبَوَّءَ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ». [1] و اطلاق این خبر مقتضی آن است که اگر یک کلمه هم باشد و مفید فائده نشود و مفسده بر او مترتب نگردد هم موجب دخول در آتش است. و از این جهت از مرحوم فقید زاهد ورع جناب حاج ملا محمّد ابراهیم کلباسی – طاب ثراه – نقل شده چنانچه در شفاء الصدور [2] است که وقتی یکی از فضلای با دیانت اهل منبر در محضر آن جناب گفت در ذیل قصه ای از سیدالشهداءعلیه السلام فرمود: یا زینب یا زینب، آن ففیه ورع پی محابا در ملأ عام به آواز بلند فرمود: خدا دهنت را بشکند امام دو دفعه یا زینب نفرمود، بلکه یک دفعه فرمود!
اینک سلسله جلیله اهل منبر حال خود را در این باب ملاحظه کنند و از مفاسد کذب فی الجمله آگاه شوند و مطالب دروغ و روایات مجعوله را ترک کنند، بلکه نقل نکنند هر چه دیده یا شنیده اند و اقتصار کنند و بر مطالبی که ناقل آن ثقه باشد.سید بن طاوس در کشف المحجّه از رسائل کلینی نقل کرده که آن بزرگوار به سند خود روایت کرده از حضرت باقرعلیه السلام و از جمله فقرات آن این است: وَ لا تُحَدِّثْ اِلّا عَنْ ثِقَهٍ، فَتَکُونَ کَذّابًا وَ الْکِذبُ ذُلٌّ؛ [3] یعنی: حدیث مکن مگر از شخص ثقه وگرنه دروغگوی خواهی بود و دروغ ذلت است یعنی سبب ذلت و خواری است. و در نهج البلاغه است که حضرت امیرالمومنین علیه السلام در طی مکتوب خود به حارث همدانی نوشته: وَ لا تُحَدِّثِ النَّاسَ بِکُلِّ مَا سَمِعْتَ بِهِ فَکَفَی بِذَلِکَ کَذِباً؛ [4] یعنی: نقل مکن از برای مردم هر چه را که شنیدی که همین بی مبالاتی در نقل کافی است برای دروغگوئی. و هم از حضرت صادق علیه السلام مروی است که در ذیل خبری فرمود: آیا نشنیدی که کفایت می کند در دروغگویی مرد آنکه نقل کند آنچه را که شنیده. علّامه مجلسی رحمه الله در بیان این خبر فرموده که دلالت می کند بر اینکه سزاوار نیست نقل کلام کسی که اطمینان به نقل او نیست و به این مضامین روایات بسیار است
و باید دانست همچنان که دروغ گفتن مذموم و منهی است گوش دادن به اخبار کاذبه و حکایاث و قصص دروغ نیز مذموم است. حق تعالی در مذمت یهودان و بیان صفات خبیثه ایشان می فرماید: «سَمَّعُونَ لِلْکَذِبِ سَمَّعُونَ لِقَوْمٍ ءَاخَرِینَ». [5] و به فاصله یک آیه باز اهتمام نموده و فرموده: «سَمَّعُونَ لِلْکَذِبِ أَکَّلُونَ لِلسُّحْتِ». [6] و در این دو آیه کریمه تهدید بلیغی است بر شنیدن دروغ مطلقا، و نیز فرموده: «وَ اجْتَنِبُواْ قَوْلَ الزُّورِ»؛ [7] و از قول زور اجتناب کنید. و قول زور به دروغ نیز تفسیر شده و اجتناب متحقق نخواهد شد مگر به دوری کردن از دروغ به همه جهت چه به گفتن باشد یا به نوشتن یا گوش دادن و نحو آن و بنابر آنکه زور دروغ باشد به آیه مبارکه «وَ الَّذِینَ لَا یَشْهَدُونَ الزُّورَ» [8] نیز توان استشهاد کرد. و نیز حق تعالی از جمله نعمت های بهشت نشنیدن سخن لغو و پوچ و گوش نکردن کلام دروغ را قرار داده پس به قاعده مقابله معلوم می شود که شنیدن کلام دروغ عذابی است و خاصه دوزخیان است. و شیخ صدوق رحمه الله در کتاب عقاید روایت کرده که از حضرت صادق علیه السلام پرسیدند از قصه خوانان که آیا گوش دادن به ایشان حلال است؟ حضرت فرمود: حلال نیست، و فرمود: هر کس گوش دهد به کلام سخنگویی پس به تحقیق که او را پرستیده. پس اگر از جانب خدای تعالی سخن گوید، یعنی سخن راست و حق گوید آن گوش کننده خدا را پرستیده، و اگر از طرف ابلیس سخن گوید یعنی سخنان دروغ و باطل پس آن گوش کننده ابلیس را پرستیده، و هم در آن کتاب مروی است که از آن حضرت پرسیدند از کریمه: «یَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ»، [9] فرمود: هُمُ الْقصّاصُ ایشان قصه خوانانند. [10] .و در تفسیر آیه کریمه: «وَإِذَا رَاَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی ءَایَتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّی یَخُوضُواْ فِی حَدِیتٍ غَیْرِهِ». [11] .و از حضرت باقرعلیه السلام مروی است که فرمودند: از جمله آنها است قصه خوانان یعنی آنها نیز از کسانی اند که باید از مجالسشان اعراض کرد و سخنانشان را گوش نکرد. [12] و کلام در این مقام طویل الذیل است و این مختصر گنجایش بسط ندارد.
پی نوشت ها:
[1] سوره زمر، آیه 13.
[2] بحارالأنوار، ج 2، ص 117 به نقل از عقاب الاعمال.
[3] اثر ارجمند آیه اللَّه حاج میرزا ابوالفضل کلانتر تهرانی که در سال 1310 ه. جاپ شده و اخیراً دو تن از فضلا جداگانه آن را تحقیق و مجدداً منتشر کرده اند.
[4] کشف المحجه، ص 172.
[5] نهج البلاغه، نامه شماره 69.
[6] سوره مائده، آیه 41.
[7] همان.
[8] سوره حج، آیه 30.
[9] سوره فرقان، آیه 72.
[10] سوره شعراء، آیه 224.
[11] وسائل الشیعه، ج 12، ص 111، به نقل
[12] سوره انعام، آیه 68.
منبع: منتهی الآمال؛ شیخ عبّاس قمی، تحقیق ناصر باقری بیدهندی.
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 120