٢١٧٣ اجاره دهنده و کسى که چيزى را اجاره مىکند بايد مکلف و عاقل باشند و به اختيار خودشان اجاره را انجام دهند، و نيز بايد در مال خود حق تصرف داشته باشند، پس سفيه ى که مال خود را در کارهاى بيهوده مصرف مىکند، چنانچه حاکم شرع او را از تصرف در اموالش جلوگيرى کرده باشد، اگر چيزى را اجاره کند يا اجاره دهد صحيح نيست.
٢١٧٤ انسان مى تواند از طرف ديگرى وکيل شود و مال او را اجاره دهد.
٢١٧٥ اگر ولى يا قيم بچه مال او را اجاره دهد، يا خود او را اجير ديگرى نمايد اشکال ندارد، و اگر مدتى از زمان بالغ شدن او را جزو مدت اجاره قرار دهد،بعد از آنکه بچه بالغ شد مى تواند بقيه اجاره را به هم بزند، ولى هرگاه طورى بوده که اگر مقدارى از زمان بالغ بودن بچه را جزو مدت اجره نمىکرد بر خلاف مصلحت بچه بود، نمىتواند اجاره را به هم بزند.
٢١٧٦ بچه صغيرى را که ولى ندارد بدون اجازه مجتهد نمىشود اجير کرد، و کسى که به مجتهد دسترسى ندارد مىتواند از يک نفر مؤمن که عادل باشد اجازه بگيرد واو را اجير نمايد، به شرط آنکه اجير گرفتن بچه نابالغ به مصلحت او بلکه بنابر احتياط واجب ترک آن داراى مفسده براى بچه نابالغ باشد.
٢١٧٧ اجاره دهنده و مستاجر لازم نيست صيغه عربى بخوانند، بلکه اگر مالک به کسى بگويد ملک خود را به تو اجاره دادم و او بگويد قبول کردم، اجاره صحيح است، و نيز اگر حرفى نزنند و مالک به قصد اين که ملک را اجاره دهد آن را به مستاجر واگذار کند و او هم به قصد اجاره کردن بگيرد اجاره صحيح مىباشد.
٢١٧٨ اگر انسان بدون صيغه خواندن بخواهد براى انجام عملى اجير شود، همين که با رضايت طرف معامله مشغول آن عمل شد، اجاره صحيح است.
٢١٧٩ کسى که نمىتواند حرف بزند، اگر با اشاره بفهماند که ملک را اجاره داده يا اجاره کرده، صحيح است.
٢١٨٠ اگر خانه يا دکان يا اتاقى را اجاره کند و صاحب ملک با او شرط کند که فقط خود او از آنها استفاده نمايد، مستاجر نمىتواند آن را به ديگرى اجاره دهد، و اگر شرط نکند، مىتواند آن را به ديگرى اجاره دهد ولى اگر بخواهد به زيادتر از مقدارى که اجاره کرده آن را اجاره دهد، بايد در آن کارى مانند تعمير و سفيد کارى انجام داده باشد يا به غير جنسى که اجاره کرده آن را اجاره دهد، مثلا اگر با پول اجاره کرده، به گندم يا چيز ديگر اجاره دهد.
٢١٨١ اگر اجير با انسان شرط کند که فقط براى خود انسان کار کند، نمىشود او را به ديگرى اجاره داد. و اگر شرط نکند، چنانچه او را به چيزى که اجرت او قرار داده اجاره دهد بايد زيادتر نگيرد، و اگر به چيز ديگرى اجاره دهد مىتواند زيادتر بگيرد.
٢١٨٢ اگر غير خانه و دکان و اتاق و اجير چيز ديگر مثلا زمين را اجاره کند و مالک با او شرط نکند که فقط خودش از آن استفاده نمايد، اگر چه بيشتر ازمقدارى که اجاره کرده آن را اجاره دهد، اشکال ندارد.
٢١٨٣ اگر خانه يا دکانى را مثلا يک ساله به صد تومان اجاره کند و از نصف آن خودش استفاده نمايد، مىتواند نصف ديگر آن را به صد تومان اجاره دهد، ولى اگر بخواهد نصف آن را به زيادتر از مقدارى که اجاره کرده مثلا به صد و بيست تومان اجاره دهد، بايد در آن کارى مانند تعمير انجام داده باشد يا به غير جنسى که اجاره کرده اجاره دهد.
شرايط مالى که اجاره مىدهند
٢١٨٤ مالى را که اجاره مىدهند چند شرط دارد: اول: آنکه معين باشد، پس اگربگويد يکى از خانههاى خود را اجاره دادم درست نيست. دوم: مستاجر آن را ببيند يا کسى که آن را اجاره مىدهد طورى خصوصيات آن را بگويد که کاملا معلوم باشد. سوم:تحويل دادن آن ممکن باشد، پس اجاره دادن اسبى که فرار کرده باطل است. چهارم: آن مال به واسطه استفاده کردن از بين نرود، پس اجاره دادن نان و ميوه و خوردنيهاى ديگر صحيح نيست. پنجم: استفادهاى که مال را براى آن اجاره دادهاند ممکن باشد، پس اجاره دادن زمين براى زراعت در صورتى که آب باران کفايت آن را نکند و از آب نهر هم مشروب نشود صحيح نيست. ششم: چيزى را که اجاره مىدهد مال خود او باشد و اگر مال کس ديگر را اجاره دهد در صورتى صحيح است که صاحبش رضايت دهد.
٢١٨٥ اجاره دادن درخت براى آن که از ميوهاش استفاده کنند اشکال ندارد.
٢١٨٦ زن مىتواند براى آنکه از شيرش استفاده کنند اجير شود و لازم نيست از شوهر خود اجازه بگيرد، ولى اگر به واسطه شير دادن حق شوهر از بين برود، بدون اجازه او نمىتواند اجير شود.
شرايط استفاده اى که مال را براى آن اجاره مىدهند
٢١٨٧ استفادهاى که مال را براى آن اجاره مىدهند چهار شرط دارد: اول: آنکه حلال باشد، بنابر اين اجاره دادن دکان براى شراب فروشى يا نگهدارى شراب و کرايه دادن حيوان براى حمل و نقل شراب باطل است. دوم: پول دادن براى آن استفاده در نظر مردم بيهوده نباشد. سوم: اگر چيزى را که اجاره مىدهند چند استفاده دارد،استفادهاى را که مستاجر بايد از آن ببرد معين نمايد، مثلا اگر حيوانى را که سوارى مىدهد و بار مىبرد اجاره دهند، بايد در موقع اجاره معين کنند که سوارى يا باربرى آن مال مستاجر استيا همه استفادههاى آن. چهارم: مدت استفاده را معين نمايند و اگر مدت معلوم نباشد ولى عمل را معين کنند، مثلا با خياط قرار بگذارندکه لباس معينى را بطور مخصوصى بدوزد کافى است.
٢١٨٨ اگر ابتداى مدت اجاره را معين نکنند، ابتداى آن بعد از خواندن صيغه اجاره است.
٢١٨٩ اگر خانهاى را مثلا يک ساله اجاره دهند و ابتداى آن را يک ماه بعداز خواندن صيغه قرار دهند اجاره صحيح است، اگرچه موقعى که صيغه مىخوانند خانه در اجاره ديگرى باشد.
٢١٩٠ اگر مدت اجاره را معلوم نکند و بگويد هر وقت در خانه نشستى اجاره آن ماهى ده تومان است اجاره صحيح نيست.
٢١٩١ اگر به مستاجر بگويد خانه را يک ماهه به ده تومان به تو اجاره دادم و بقيه به همان قيمت، در ماه اول صحيح است. ولى اگر بگويد هر ماهى ده تومان، و اول و آخر آن را معين نکند، اجاره حتى براى ماه اول هم باطل است.
٢١٩٢ خانهاى را که غريب و زوار در آن منزل مىکنند و معلوم نيست چقدر در آن مىمانند، اگر قرار بگذارند که مثلا شبى يک تومان بدهند و صاحب خانه راضى شود،استفاده از آن خانه اشکال ندارد، ولى چون مدت اجاره را معلوم نکردهاند اجاره صحيح نيست و صاحب خانه هر وقت بخواهد مىتواند آنان را بيرون کند.
مسائل متفرقه اجاره
٢١٩٣ مالى را که مستاجر بابت اجاره مىدهد بايد معلوم باشد، پس اگر ازچيزهايى است که مثل گندم با وزن معامله مىکنند، بايد وزن آن معلوم باشد، و اگراز چيزهايى است که مثل تخم مرغ با شماره معامله مىکنند، بايد شماره آن معين باشد، و اگر مثل اسب و گوسفند است، بايد اجاره دهنده آن را ببيند يا مستاجر خصوصيات آن را به او بگويد.
٢١٩٤ اگر زمينى را براى زراعت جو يا گندم اجاره دهد و مال الاجاره را جو يا گندم همان زمين قرار دهد، اجاره صحيح نيست.
٢١٩٥ کسى که چيزى را اجاره داده، تا آن چيز را تحويل ندهد حق ندارد اجاره آن را مطالبه کند، و نيز اگر براى انجام عملى اجير شده باشد، پيش از انجام عمل حق مطالبه اجرت ندارد.
٢١٩٦ هرگاه چيزى را که اجاره داده تحويل دهد، اگرچه مستاجر تحويل نگيرد يا تحويل بگيرد و تا آخر مدت اجاره از آن استفاده نکند، بايد مال الاجاره آن را بدهد.
٢١٩٧ اگر انسان اجير شود که در روز معينى کارى را انجام دهد و در آن روز براى انجام آن کار حاضر شود، کسى که او را اجير کرده اگرچه آن کار را به او مراجعه نکند، بايد اجرت او را بدهد، مثلا اگر خياطى را در روز معينى براى دوختن لباسى اجير نمايد و خياط در آن روز آماده کار باشد، اگرچه پارچه را به او ندهد که بدوزد، بايد اجرتش را بدهد، چه خياط بيکار باشد، چه براى خودش يا ديگرى کار کند.
٢١٩٨ اگر بعد از تمام شدن مدت اجاره معلوم شود که اجاره باطل بوده، مستاجر بايد مال الاجاره را به مقدار معمول به صاحب ملک بدهد، مثلا اگر خانهاى را يک ساله به صد تومان اجاره کند بعد بفهمد اجاره باطل بوده، چنانچه اجاره آن خانه معمولا پنجاه تومان است، بايد پنجاه تومان را بدهد و اگر دويست تومان است، بايد دويست تومان را بپردازد، و نيز اگر بعد از گذشتن مقدارى از مدت اجاره معلوم شود که اجاره باطل بوده، بايد اجاره آن مدت را به مقدار معمول به صاحب ملک بدهد.
٢١٩٩ اگر چيزى را که اجاره کرده از بين برود، چنانچه در نگهدارى آن کوتاهى نکرده و در استفاده بردن از آن هم زيادهروى ننموده ضامن نيست، و نيز اگرمثلا پارچهاى را که به خياط داده از بين برود، در صورتى که خياط زيادهروى نکرده و در نگهدارى آن هم کوتاهى نکرده باشد نبايد عوض آن را بدهد.
٢٢٠٠ هرگاه صنعتگر چيزى را که گرفته ضايع کند ضامن است.
٢٢٠١ اگر قصاب سر حيوانى را ببرد و آن را حرام کند چه مزد گرفته باشد چه مجانى سر بريده باشد، بايد قيمت آن را به صاحبش بدهد.
٢٢٠٢ اگر حيوانى را اجاره کند و معين نمايد که چقدر بار بر آن بگذارد، چنانچه بيشتر از آن مقدار بار کند و آن حيوان بميرد يا معيوب شود ضامن است و نيز اگر مقدار بار را معين نکرده باشند و بيشتر از معمول بار کند و حيوان تلف شود يا معيوب گردد ضامن مىباشد.
٢٢٠٣ اگر حيوانى را براى بردن بار شکستنى اجاره دهد، چنانچه آن حيوان بلغزد يا رم کند و بار را بشکند صاحب حيوان ضامن نيست، ولى اگر به واسطه زدن و مانند آن کارى کند که حيوان زمين بخورد و بار را بشکند ضامن است.
٢٢٠٤ اگر کسى بچهاى را ختنه کند و ضررى به آن بچه برسد يا بميرد،چنانچه بيشتر از معمول بريده باشد ضامن است و اگر بيشتر از معمول نبريده باشد ضامن نيست.
٢٢٠٥ اگر دکتر به دستخود به مريض دوا بدهد يا درد و دواى مريض را به او بگويد و مريض دوا را بخورد، چنانچه در معالجه خطا کند و به مريض ضررى برسد يا بميرد دکتر ضامن است، ولى اگر فقط بگويد فلان دوا براى فلان مرض فايده دارد و به واسطه خوردن دوا ضررى به مريض برسد يا بميرد دکتر ضامن نيست.
٢٢٠٦ هرگاه دکتر به مريض يا ولى او بگويد که اگر ضررى به مريض برسد ضامن نباشد، در صورتى که دقت و احتياط خود را بکند و به مريض ضررى برسد يا بميرد، دکتر ضامن نيست.
٢٢٠٧ مستاجر و کسى که چيزى را اجاره داده با رضايتيکديگر مىتوانند معامله را به هم بزنند و نيز اگر در اجاره شرط کنند که هر دو يا يکى از آنان حق به هم زدن معامله را داشته باشند مىتوانند مطابق قرارداد اجاره را به هم بزنند.
٢٢٠٨ اگر اجاره دهنده يا مستاجر بفهمد که مغبون شده است چنانچه در موقع خواندن صيغه ملتفت نباشد که مغبون است، مىتواند اجاره را به هم بزند ولى اگر در صيغه اجاره شرط کنند که اگر مغبون هم باشند حق به هم زدن معامله را نداشته باشند، نمىتوانند اجاره را به هم بزنند.
٢٢٠٩ اگر چيزى را اجاره دهد و پيش از آن که تحويل دهد کسى آن را غصب نمايد مستاجر مىتواند اجاره را به هم بزند و چيزى را که به اجاره دهنده داده پس بگيرد،يا اجاره را به هم نزند و اجاره مدتى را که در تصرف غصب کننده بوده به ميزان معمول از او بگيرد، پس اگر حيوانى را يک ماهه به ده تومان اجاره نمايد و کسى آن را ده روز غصب کند و اجاره معمولى ده روز آن پانزده تومان باشد مىتواند پانزده تومان را از غصب کننده بگيرد.
٢٢١٠ اگر چيزى را که اجاره کرده تحويل بگيرد و بعد ديگرى آن را غصب کند نمىتواند اجاره را به هم بزند و فقط حق دارد کرايه آن چيز را به مقدار معمول از غصب کننده بگيرد.
٢٢١١ اگر پيش از آن که مدت اجاره تمام شود ملک را به مستاجر بفروشد اجاره به هم نمىخورد و مستاجر بايد مال الاجاره را به فروشنده بدهد و همچنين است اگر آن را به ديگرى بفروشد.
٢٢١٢ اگر پيش از ابتداى مدت اجاره ملک بطورى خراب شود که هيچ قابل استفاده نباشد يا قابل استفادهاى که شرط کردهاند نباشد اجاره باطل مىشود و پولى که مستاجر به صاحب ملک داده به او برمىگردد بلکه اگر طورى باشد که بتواند استفاده مختصرى هم از آن ببرد مىتواند اجاره را به هم بزند.
٢٢١٣ اگر ملکى را اجاره کند و بعد از گذشتن مقدارى از مدت اجاره به طورى خراب شود که هيچ قابل استفاده نباشد يا قابل استفادهاى که شرط کردهاند نباشد اجاره مدتى که باقى مانده باطل مىشود و اگر استفاده مختصرى هم بتواند از آن ببرد مىتواند اجاره مدت باقى مانده را به هم بزند.
٢٢١٤ اگر خانهاى را که مثلا دو اطاق دارد اجاره دهد و يک اطاق آن خراب شود چنانچه فورا آن را بسازد و هيچ مقدار از استفاده آن از بين نرود اجاره باطل نمىشود و مستاجر هم نمىتواند اجاره را به هم بزند، ولى اگر ساختن آن به قدرى طول بکشد که مقدارى از استفاده مستاجر از بين برود اجاره به آن مقدار باطل مىشود و مستاجر مىتواند اجاره باقى مانده را به هم بزند.
٢٢١٥ اگر اجاره دهنده يا مستاجر بميرد اجاره باطل نمىشود ولى اگر خانه مال اجاره دهنده نباشد مثلا ديگرى وصيت کرده باشد که تا او زنده است منفعتخانه مال او باشد، چنانچه آن خانه را اجاره دهد و پيش از تمام شدن مدت اجاره بميرد، از وقتى که مرده اجاره باطل است.
٢٢١٦ اگر صاحب کار بنا را وکيل کند که براى او عمله بگيرد چنانچه بناکمتر از مقدارى که از صاحب کار مىگيرد به عمله بدهد زيادى آن بر او حرام است و بايد آن را به صاحب کار بدهد، ولى اگر اجير شود که ساختمان را تمام کند و براى خود اختيار بگذارد که خودش بسازد يا به ديگرى بدهد در صورتى که کمتر ازمقدارى که اجير شده به ديگرى بدهد زيادى آن براى او
٢٢١٧ اگر رنگرز قرار بگذارد که مثلا پارچه را با نيل رنگ کند چنانچه با رنگ ديگر رنگ نمايد حق ندارد چيزى بگيرد.
هیات رزمندگان اسلام
منبع: آوینی
بازدیدها: 294