عبدالله امامی
يكي از مهمترین دلايل استمرار خط امامت، تحكيم پایههای معرفت ديني در ميان امت اسلامي و تثبيت رهاوردهاي پيامبر خاتم (ص) و تفسير صحيح وحي به تناسب استعداد و نياز و شرايط گوناگون جامعه اسلامي بوده است. تاريخ امامت نشان دهنده اين واقعيت است كه هر يك از امامان در زندگي سياسي، اجتماعي و علمي خود شيوه خاصي را پيموده و اين به خاطر شرايط متفاوت و نيازهاي متنوع جامعه آنان بوده است. اين در حالي است كه اصول و اهداف و پيام اصلي آنان يكي بوده و كمترين تمايز و مغايرتي با يكديگر نداشته است.
“از ویژگیهای عصر امام رضا (ع)، گسترش و رواج مباحثات ميان اديان و مذاهب است؛ زيرا در آن عصر گرايش جامعه اسلامي و محافل علمي ديني به بحث و گفتوگو، نشان دهنده راهیابی مباحث مختلف فلسفي و كلامي به حوزه محافل اسلامي و همچنين رشد روحيه كاوشگري در ميان مسلمانان است.”
از آنجا كه مأمون دستور به ترجمه كتب فلسفي يونان داده بود، به جهت اهداي جوايز به مترجمان، بسياري از دانشمندان متوجه كتب فلسفه يونان شده و آنها را به زبان عربي ترجمه نمودند. همين امر سبب شد فلسفه يونان كه عمدتاً برگرفته از آراء و نظريات متوالي و افلاطون و ارسطو بود، وارد مباحثات آزاد ميان اديان و مذاهب گردد و محافل علمي اسلامي را دچار تحرك در مباحثات علمي نمايد. هرچند برخي معتقدند كه مأمون براي مقابله با افكار ائمه (ع) و هجمه قرار دادن مباني اعتقادي مسلمانان، دست به اين كار زد تا سرنوشت اسلام همچون مسيحيت دچار انحراف گردد؛ اما به هر صورت، استقبال اهلبیت (ع) از مباحث آزاد ميان اديان و حضور آنان در اين ميدان، نشانگر آن است كه آنان مباني اعتقادي اسلام را، داراي پایههای برهاني و عقلاني قوي دانسته و اعتقاد داشتند كه معارف دين با عقل و علم قابل دفاع بوده و هست.
امام رضا (ع) با اطمينان به حقانيت دين و واقعگرایی شريعت محمدي (ص)، ضمن استقبال از ژرفكاوي عقلي در مباحث ديني، همواره پرسشهای ديني را ارج نهاده و پيروان خود را به تأمل و تدبر و مناظره و مباحثه علمي دعوت مینمایند. بر همين اساس، “امام رضا (ع) با حركت علمي همراه با عقلانيت و استفاده از فرصتها در مباحث و دانش سرشار خويش و با احاطه علمي بر مباني اديان و مذاهب ديگر، تحول علمي عظيمي در تاريخ اسلام ايجاد نمودهاند”. امام رضا (ع) در مواجهه با تغيير ظاهري علمي در جوامع اسلامي كه با ورود کتابهای ترجمهشده فلسفي يونان انجام پذيرفته بود، با نوسازي قالبها و روشهای مناظره و مباحثه، يك انقلاب علمي در عصر خويش ايجاد نمود. تلاش انديشمندان هر جامعه علمي مبتني بر اصول حاكم بر آن جامعه است و درواقع اين اصول است كه به دانشمند میگوید مسئله چيست و بايد در قالب چه مفاهيم و اصطلاحاتي شكل بگيرد و با كدام اصول و نظریهها سازگاري دارد، در چنين صورتي اگر انديشمندان نتوانند فضاي حاكم بر جامعه را كه بر اثر تحولات علمي و فرهنگي ايجاد شده است، مديريت نمايند و به آن پاسخ دهند، به لحاظ فكري و اندیشهای وضعيتي بحراني در جامعه ايجاد و چه بسا آرا و نظريات متزلزل و منحرف براي عوام و خواص مسئله انگيز میشود.
در چنين مواقعي، بايد يك تفكر برتر از دانشمندان (كه در جامعه علمي واحدي به كار مشغولاند) موجود باشد تا ضمن ايجاد انقلاب علمي، به مديريت افكار بپردازد و امام رضا(ع)، چنين كاري انجام داده است. وقتي تحول فكري و فرهنگي در جامعه اسلامي عصر امام رضا (ع) ايجاد شد، مسائل نويني جايگزين مسائل موجود گرديد و معيارها، مباني و روشها نيز تغيير كرد. بر همين اساس، برخلاف برخي از رهبران اديان و مذاهب كه پرسش را زمينه گسترش شبهات و مقدمه شك و بیاعتقادی میدانستند و در مواجهه با آن دچار گسست فكري میشدند، حضرت رضا(ع) با اطمينان از مباني ديني و بصيرت و آگاهي، بهجای نقل حكايت، به درك و درايت و با استقبال از تضارب آرا، به مناظره و مباحثه و طرح مسائل نوين دینشناسی میپردازد. بزرگترین خدمت حضرت رضا(ع) به اسلام و مسلمانان اين بود كه ايشان با بينش ديني متكي بر قرآن و سنت، از منظر عقلانيت و خرد، معارف ناب الهي را به جامعه بخصوص انديشمندان انتقال داده و تشنگي روحاني آنان را سيراب نمودند.
مهمترین تلاش امام رضا(ع) ارائه تصويري روشن از معارف اسلامي و زدودن انحرافها و افسانهها از دين بود. در عصر امام رضا(ع) جامعه اسلامي بهشدت از ایدههای صحيح ديني و الگوهاي ارزشي دور مانده بود كه علت آن ورود و نفوذ افكار و اندیشههای متفاوت از اديان و آیینها و همچنين فلسفه يونان و هند به جامعه اسلامي بوده است. در چنين وضعيتي، حضرت رضا(ع) تنها از ملازمه عقلي استفاده نكرده، بلكه به فلسفه و حكمت بخشي از پدیدههای هستي و باورهاي ديني پرداختهاند. امام(ع) در مناظرات علمي خويش، تمام عناصر و پدیدههای موجود در عالم را با مباني توحيدي و معرفت ديني تحليل و بررسي میکردند، لذا “يكي از روشهای امام در مناظرات و مباحثات، بهرهگیری از آيات قرآن بود. ايشان با استدلال به قرآن، سخنان حقتعالي را سخن نهايي و ترديدناپذير میدانستند، در مواردي هم افراد مناظره كننده از اديان ديگر بودند، حضرت با نگاهي هستي شناسانه و با بهرهگیری از ملازمات عقلي در مناسبات زندگي بشري و فلسفه هستي، فرد مورد نظر را به سوي توحيد رهنمون میکردند”.
خلاصه اينكه، امام رضا (ع)، با نگرش عقلانيت توحيدي و در جهت استمرار خط امامت، در عصري كه اوج گسترش مباحثات كلامي و فلسفي بوده است، ضمن ايجاد دگرگوني در مباني فلسفي و هستي شناسانه برخاسته از تفكر بشر، با الهام از قرآن و روايات اهلبیت (ع) به تبيين اصول و اعتقادات اسلامي و تحكيم پایههای معرفت ديني پرداختهاند.
بازدیدها: 85