از حیدر و ابوذر تا حسن نصرالله
سید حسن نصرالله و یاران مخلص حزب الله، با دستان خالی و قلب های مالامال از عشق به خدا و پیامبر(ص) و اهل بیت پاکش(ع) تاریخی را می نگارند. که فرداییان به آن غبطه می خورند.
تاریخی که سردرگمی و حیرانی دشمنان اسلام را می نمایاند. به راستی آنان در برابر چه کسانی قرار گرفته اند؟
ابوذر به شام رفت. و هیچ کس تصور آن را نداشت. که آن مرد تنها، آن چنان تاثیر و نفوذی از خود بر جای بگذارد. که تا اکنون نیز میوه های شیرین جهاد و تلاش آن ثمر دهند.
ابوذری که به گفته پیامبر خدا(ص) تنها بود. تنها زیست و تنها مرد. با خواندن فضیلت ها و ویژگی های پیامبر(ص) عرصه را بر زراندوزان قدرت پرست تنگ ساخته بود.
زبان ابوذر بود که در بخشی از شام، مسلمانان دشمن علی(ع) را به پیروان راستین علی(ع) بدل ساخت.
اگر بدانید که قدرت و عظمت ناو saar5، تا چه اندازه ای است. باور خواهید کرد که حزب الله با دست خالی در برابر دنیا ایستاده است.
ناو saar5 یکی از برترین ناوهای جنگی دنیاست. ناوی با 65 خدمه و 10 افسر نظامی. ده ها توپ پیشرفته قدرتمند. رادارهای فوق مدرن. موشک انداز. باند هلی کوپتر و تاسیسات جدید و به روز، تنها گوشه هایی از توانمندی های این ناو پیشرفته است. اما این ناو چگونه به قعر دریای مدیترانه، فرو رفته است!؟
«شما با فرزندان محمد و علی و حسن و حسین و اهل بیت رسول الله و اصحاب رسول الله رو به رو هستید!».
این کلمات و حروف خروشان و سراسر شجاعانه را سید حسن نصرالله. دبیر کل حزب الله لبنان، در توفانی ترین روزهای جنگ میان اسراییل و لبنان، خطاب به صهیونیست ها گفت.
اگر چه دنیای امروز و به ویژه اسراییل و آمریکا در فهم واژگان و جملات این چنینی، عاجزند. اما این پرسش سال های سال است. که ذهن بسیاری از تحلیل گران، کارشاسان، و طراحان عرصة سیاست را به خود مشغول ساخته است.
پرسشی که سال ها پیش، پس از عملیات غرور آفرین و فتح الفتوح کربلای 5. در ذهن سیاه همة سران عالم، چون شهابی درخشید:
«به راستی در برابر قدرت آهنین و لشکر تا بن دندان مسلح عالم، شیعیان چگونه مقاومت و استقامت می کنند؟ ریشه این نستوهی و سترگی در کجاست؟».
پاسخ این پرسش برای آنانی که در وادی و سرزمین خون و جهاد زیسته اند، آشکار است. اما فهم آن سخت و شاید ناممکن.
پرسش های این چنینی، در طول جنگ هشت ساله ایران اسلامی با کشورهای ریز و درشت و ناجوانمرد دنیا. نیز بارها و بارها در ذهن تاریک مادّیون و غرب پرستان ایجاد شد.
اما به راستی چرا دنیای مادی غرب، نمی داند که با چه کسانی می جنگد؟ چرا تا کنون دنیای مادی غرب در نبرد چهارصد ساله اخیر خود با خدا و مظاهر دین، همچنان سرافکنده و زبون است؟ در نبرد شیطان با خدا، چرا همواره پیروزی از آن مردان دست خالی اما با ایمان است؟
واژه های خروشیده از قلب توفانی سید حسن نصرالله، گویای همه حقیقت آشکار و پنهان سرافرازی های اهل ایمان است.
کلماتی که در زمانة سیطرة فولاد و پلاستیک و سیمان بر اجزای زندگی بشر، همة اراده و توان مدیریت غیبی و پنهان مقتدای غایب از نظر را می توان از حرف حرف آن یافت.
رمز و راز این شجاعت و نستوهی و نهراسیدن از مرگ، آن چیزی است. که ما سال های سال با آن متولد شده ایم. با آن رشد یافته ایم، با آن آمیخته ایم. در قلبمان حک کرده ایم. و ضربان آن را به نام نامی او سپرده ایم.
آنچه که امروز بر قلب های جنود خدا و سربندهایشان نقش بسته و در سینه و جان آنان، از آن سوی قاره ها تا لبنان، ماندگار شده است. و آن رمزی نیست جز نام زیبای «حسین» رمزی که پایدارترین اصل زندگی شیعه است. و تنومندترین و تناورترین شجره طیبه.
چهارده قرن از حادثه می گذرد.
گویا که زمزمة پیامبر(ص) را می شنوی. هم او که وعده فتح هفت دژ خیبر را داد. گویا می شنوی که علی را می خواند.
مرتضی را، حیدر را. علی را می خواند تا بیرق اسلام را بر دوش گیرد. بیرقی که سرافرازی آیین پیامبر خدا(ص) در گرو حرکت بازوان ستبر حیدر(ع) است. و می آید از آن سوی دور. هروله کنان و علم بر دوش، به سوی دژ می شتابد.
هفت دژ تسخیرناپذیر که جهودان ناجوانمرد دروغ زن را در خود گرفته است. اینها همان عهدشکنان آشوبگری هستند. که از سر عناد و لجاجت با پیامبر به جنگ آمده اند.
همانانی که نام محمد(ص) را، جزء جزء صفات او را، در تورات خوانده اند. اما وقعی بدان ننهاده اند. و حال وصی و خلاصه پیامبر خدا(ص) آمده است. به جنگ با جهودان، با ذوالفقار و سینه ای پر از آتش خشم الهی. آمده است چون تندر و صاعقه، چون توفان، با رجز حماسی
«انا الذی سمّتنی امّی حیدر» (من همان کسی هستم. که مادرم نام مرا حیدر نامیده است).
و فاتح خیبر، جهودان را به خاک مذلت نشاند. و قلعه های خیبر را گشود.
خیبر را هر زمان فاتحی است. سال ها پس از فتح هفت دژ، دیوصفتان جهود، مردی از صحابی غریب و تنهای رسول اعظم را به شام تبعید کردند.
آنان که او را به سوی شام فرستادند. بر آن بودند تا «کعب الاحبارهای» یهودی که بر منبر فتوا و قضاوت تکیه زده بودند. با آسودگی خاطر به جعل حدیث پردازند. و اسرائیلیات را برای عیاشی و خوشگذرانی حاکمان فاسد دنیای اسلام، به نام اسلام بر مردم عرضه کنند.
ابوذر به شام رفت و هیچ کس تصور آن را نداشت که آن مرد تنها، آن چنان تاثیر و نفوذی از خود بر جای بگذارد که تا اکنون نیز میوه های شیرین جهاد و تلاش آن ثمر دهند.
ابوذری که به گفته پیامبر خدا(ص): تنها بود، تنها زیست و تنها مرد، با خواندن فضیلت ها و ویژگی های پیامبر(ص) عرصه را بر زراندوزان قدرت پرست تنگ ساخته بود. زبان ابوذر بود که در بخشی از شام، مسلمانان دشمن علی(ع) را به پیروان راستین علی(ع) بدل ساخت.
او با شجاعت در برابر زیاده خواهی های بنی امیه چنبره زده بر دربار خلیفه سوم، ایستاد و استخوان شتر بر سر مفتیان و روحانیان درباری کوبید. او را ماجراجو و آشوبگر و اخلالگر نامیدند؛ نامی که امروز نیز بر پیروان ابوذر می نهند: تروریست، ماجراجو، آشوبگر و …!
بنی امیه آنچه را که در زمین و زمان می یافت. از آن خود می دانست و هر چه را می دید. در کیسه خود می نهاد. از این رو بود. که سعید بن عاص می گفت: «عراق باغی است برای قریش»
و معاویه پا را فراتر می نهاد. و می گفت:«مال خدا و زمین برای ماست».
ابوذر با دیدن و شنیدن چنین رفتارها و گفتارهایی، بر سر دروازه شام می ایستا. و هنگامی که کاروان شترهای تجاری معاویه بر دمشق وارد می شد. خطاب به مردم می گفت: «هان! بنگرید که شترانی می آیند که بر آن آتش جهنم بار نموده اند.»
و این چنین بود که او را به سخت ترین روزها دچار کردند. چه آنکه به گفته علی(ع):
«برای خدا بر آنان خشم گرفتی. و آنان برای دنیای خود بر تو خشم گرفتند.»
اما شیعه، هر جا که باشد. کار خود را می داند. شام، کانون دشمنی اهل بیت(ع) بود. با ورود ابوذر به شام، و ارتباطش با مردم آن دیار، ورق برگشت. مردم پای صحبت او می نشستند و با اهل بیت او آشنا می شدند.
اکنون فرزندان معنوی ابوذر در جنوب لبنان، همان جایی ابوذر در آن زیسته بود. با همان سلاح ابوذر، یعنی شجاعت و ایمان در برابر همه دنیا ایستاده اند. آری، همه دنیا!
اگر بدانید که قدرت و عظمت ناو saar5، تا چه اندازه ای است باور خواهید کرد که حزب الله با دست خالی در برابر دنیا ایستاده است.
ناو saar5 یکی از برترین ناوهای جنگی دنیاست. ناوی با 65 خدمه و 10 افسر نظامی؛ ده ها توپ پیشرفته قدرتمند، رادارهای فوق مدرن، موشک انداز.
باند هلی کوپتر و تاسیسات جدید و به روز، تنها گوشه هایی از توانمندی های این ناو پیشرفته است. اما این ناو چگونه به قعر دریای مدیترانه، فرو رفته است!؟.
وقتی خبر دیگری را می شنوید. قدرت فرزندان ابوذر و سلمان و صحابی رسول خدا را بهتر می فهمید. تانک «مرکاوا» یکی از پیشرفته ترین تانک های دنیاست.
تانکی فوق العاده مقاوم که در صورت انفجار هسته ای، سرنشینان آن از هر خطری در امان خواهند بود. این تانک از توانایی بسیار بالا و محرمانه ای برخوردار است.
اما حزب الله با دست خالی در جنگ با این تانک پیروز ش. تانکی مقاوم در برابر انفجار هسته ای. فهرست توانمندی های حزب الله فراتر از چند سطر و صفحه است. آن چنان که وصف ایمان و شجاعت آنان نیز هم.
به راستی اسراییل و آمریکا و سران حکومت های مادی و شیطانی غرب، در قرن آخرالزمان با چه کسانی می جنگند و با چه چیزی؟ آیا موشک های بالستیک و زره پوش های ضد هسته ای، توانایی مقابله با فرزندان معنوی پیامبر اعظم(ص) را در قرن آخرالزمان داشته و دارند؟
از 1982 تا کنون چند سال می گذرد؟ شاید نتوان همه عظمت حرکت جوان و نوپای حزب الله را در کارنامه ای چند ساله خلاصه کرد. اما به خوبی می توان توانمندی حرکت ابوذرصفتانه و حسینی حزب الله را در هر یک از حرکت های قهرمانانه آن به نظاره نشست.
وقتی نگاهی به جنوب لبنان می کنید. به خوبی قطره های اشک چمران را در نگاه به کودک لبنانی می توانید دریابید. نگاهی که با زمزمه سراسر عشق و اخلاص او همراه می شد: «اینان همه مظلومیت تاریخ تشیع اند. تاریخ رنج و اندوه و نستوهی ابوذر و یاران علی(ع)، از چهارده قرن تا کنون.»
حزب الله به قطع به پیروزی خواهد رسید.
این سنّت خداست در روی زمین و در همیشه زمان؛ چرا که به راهی گام نهاده است. که نه در محدوده زمان می گنجد. و نه در حصار زمین. توانمندی و قدرت حزب الله که آن را از قدرت هسته ای نیز فراتر برده است. دست یابی به نیرویی است که از جنگ هشت ساله ما دریافتند:
«نترسیدن از مرگ» و «عشق به شهادت». رمزی که از عاشورا و کربلا و صحابی رسول الله(ص) بر فرزندان معنوی حضرت سلمان در ایران بر جای ماند. و اکنون این رمز و راز، گره از زندگی پرسودای، فرزند ابوذر در لبنان می گشاید.
سید حسن نصرالله و سربازان حزب الله، فردایی بزرگ و درخشان را رقم می زنند. فردایی که برای اسراییل و آمریکا بسیار تیره و تار خواهد بود.
اگر چه امروز نیز فرزندان خلف و اسلاف متحجر زمامداران منحرف صدر اسلام بر اساس دستور اربابان خود، حاضرند. تن به دریوزگی و بردگی جهودان دیوصفت دهند. اما در سرافرازی و سربلندی به دست آمده. در سایه عنایت اهل بیت رسول خدا(ص) قرار نگیرند.
سران کشورهای عربی از تبار همان کسانی اند. که به خرافات و اسراییلیات کعب الاحبار یهودی، مو به مو عمل می کردند.
اما حتی حاضر به شنیدن سخنان و گفتارهای نورانی پیامبر خدا(ص) و اهل بیت او نبودند. و هر آنکه دم از سنّت واقعی پیامبر(ص) می زد. عاقبتی داشت همچون ابوذر تنها و حیدر، مظلوم.
آنچه که هست. سید حسن نصرالله و یاران مخلص حزب الله، با دستان خالی و قلب های مالامال از عشق به خدا و پیامبر(ص) و اهل بیت پاکش(ع) تاریخی را نگاشتند. که فرداییان به آن غبطه می خورند.
تاریخی که سردرگمی و حیرانی دشمنان اسلام را می نمایاند. به راستی آنان در برابر چه کسانی قرار گرفته اند؟ شاید سید حسن نصرالله، بتواند به آنان بفهماند:
«شما نمی دانید با چه کسانی می جنگید. شما با فرزندان محمد و علی و حسن و حسین و اهل بیت رسول الله و اصحاب رسول الله رو به رو هستید. … ما فقط روی خدا و ملت مبارزمان حساب می کنیم. ما به پیروزی دست خواهیم یافت!»
قرآن را که باز کنید. این کریمه نورانی می درخشد. کریمه ای که در تحقق آن شک نمی توان برد:
«لاغلبن انا و رسلی»
به یقین، من و پیامبرانم پیروزیم!
بازدیدها: 0