ارزش انسان از دیدگاه قرآن
خداوند متعال در موارد متعددی از قرآن کریم برای بیان اهمیت برخی از حقایق به امور مهمی قسم یاد میکند از جمله در سوره مبارکه تین، ابتدا به دو میوه بسیار مفید و ارزشمند و همچنین به دو مکان مقدس قسم یاد میکند:
)وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ * وَطُورِ سِينِينَ * وَهَذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ(([2])
سپس برای اینکه ارزش و بهای انسان را به او یادآور شود و به این مخلوق والاقدر، جایگاه او را بشناساند میفرماید:
)لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ(([3])
ما انسان را از نظر صورت و سیرت به نیکوترین نظم و صورت آفریدیم. «تقویم» یعنی تعدیل و قوام و اعتدال بخشیدن به یک شی. در این آیۀ شریفه مراد اعتدال غرایز و تناسب اندام ظاهری و باطنی انسان است.([4]) در قرآن کریم چنین تعبیری را درباره هیچکدام از مخلوقات عالم مشاهده نمیکنیم.
نکته مهم این است که صفت «تقویم» همراه با کلمه «احسن»، تنها درباره انسان به کار برده شده است که بیانگر این است که انسان در نظام آفرینش یک موجود خاص و مخلوقی غیر از مخلوقات دیگر است.
انسان از جهت خلقت ظاهری و باطنی متفاوت از سایر مخلوقات خداوند است. دستیابی به کمالات بالای معنوی از روی اختیار، قدرت تعقل و تفکر و رسیدن به مقام ایمان و عمل صالح از ویژگیهای مختص انسان است. خدای متعال در حقیقت میخواهد بفرماید: ای انسان! تو در عالم خلقت جایگاه ویژهای داری که آسمانها و زمین، ماه و ستاره، حیوانات و دیگر مخلوقات عالم مُلک و ملکوت چنین جایگاهی ندارند!
خداوند متعال اصل و ریشه تمام درختان را در پایینترین مکان وجودشان که ریشه است قرار داده ولی ریشه و مرکز فرماندهی بدن انسان در بالاترین نقطه بدن یعنی سر انسان قرار دارد. یا تمام حیوانات را طولی آفریده یعنی همه حیوانات وجودشان طولی است، تنها موجودی که شکل ظاهریاش را مستقیم و به طرف مقام رفعت و ملکوت آفریده است، انسان است. کف پای انسان رو به زمین است ولی سر و قامت او به جانب بالا و رفعت است، شکل و صورت وجود انسان به جانب پروردگار بزرگ عالم است.
در بین تمام موجودات تنها انسان است که این شکل و ظاهر جالب و رو به تکامل را دارد.
کرامت انسان در کلام رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم درباره ارزش انسان فرمود:
«مَا شَیْءٌ أَکرَمَ عَلَی اللَّهِ مِنْ ابْنِ آدَمَ»([5])
کلمه «شیء» شامل همه مخلوقات عالم میشود. در نظام آفرینش، چیزی وجود ندارد که ارزشش بیشتر از انسان باشد! ممکن است سوالی مطرح شود که آیا همه انسانها به این اندازه ارزش دارند؟ ما در بین انسانها، افراد بیدین و غیرمتعهد فراوان سراغ داریم که اهل گناه و معصیت هستند و ظلم فراوان میکنند، آیا این عده از انسانها هم از همه مخلوقات عالم با ارزشتر هستند؟! آیا کسانی که خداوند درباره آنها میفرماید: )أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ(([6]) نیز از کرامت و جایگاه بالایی نزد پروردگار برخوردار هستند.
در جواب باید گفت که همه انسانها بالقوه از چنین ارزش بالایی برخوردار هستند. انسانی که خداوند بیقدر و قیمت، بیارزش و پست آفریده باشد، وجود ندارد. خداوند متعال همه انسانها را پاک و با کرامت خلق کرد و استعداد رسیدن به مقامات و کمالات بالای انسانی را در نهاد همه انسانها قرار داد. هیچ انسانی را برای شقاوت و آلوده شدن به گناه خلق نکرد. ولی این انسانها هستند که با اختیار خود، کرامت وجودی خود را نفی میکنند. همه انسانها برای بهشت آفریده شدهاند ولی برخی اصرار بر جهنمی شدن دارند.
سپس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم میفرماید:
«المَلائِکَةُ مَجْبُورُونَ بِمَنْزِلَةِ الشَّمْسِ وَالْقَمَرِ»
یعنی انسان از ملائکه هم نزد خدا باکرامتتر است! با اینکه در بین ملائکه جبرئیل علیه السلام ، میکائیل علیه السلام ، اسرافیل علیه السلام و دیگر فرشتگان مکرم و مقرب الهی هستند ولی باز هم جایگاه انسان برتر و ممتاز است!
تفاوت فرشتگان با انسان
ملائکه در دایرۀ تکلیف فاقد اختیار هستند؛ مَلَک، مَلَک است، نه با نگه داشتن شهوتش از حرام؛ زیرا شهوت ندارد. ملک، ملک است نه با پرهیز از مال حرام؛ زیرا نیازی به مال و ثروت ندارد. ملائکه تحت تأثیر هیچ جاذبۀ غریزی نیستند، حضرت جبرئیل علیه السلام از ابتدا جبرئیل آفریده شده و تا پایان هم جبرئیل است، زمینه هیچگونه لغزشی برای او فراهم نیست. پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرشتگان الهی را به خورشید و ماه تشبیه کردند و در بیان وجه این تشابه میتوان به آیهای از قرآن کریم اشاره کرد:
)لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَهَا أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ(([7])
خورشید میلیاردها سال در مدار خود هست تا زمان افولش آغاز و سپس خاموش شود. ماه، میلیاردها سال در مدار خود در حال چرخش است تا متلاشی شود. خورشید و ماه هرکدام در مداری که برایشان تعریف شده است در حال حرکت هستند و فاقد هرگونه انتخاب و اختیاری از خود هستند. نه خورشید و ماه و نه سایر مخلوقات خداوند هیچگونه اختیاری از خود ندارد و فرشتگان الهی نیز از این قاعده مستثنی نیستند تنها قادر به انجام تکالیفی هستند که برایشان وضع شده است و زمینه ابتلا و آزمایش و رشدی برای آنها فراهم نیست. در میان مخلوقات خداوند تنها انسان است که زمینه ابتلا و رشد و قدرت انتخاب برای او فراهم است. تنها این انسان است که میتواند تمام قوّهها و استعدادهای خود را تبدیل به خواستههای پروردگارش کند، در حالی که در میدان انواع جاذبههای غیر الهی زندگی میکند!
هزاران جاذبه شیطانی و نفسانی او را به سمت خود میکشاند دعوت باطل او را به خود میخواند، هزاران منظره باطل در مقابل دیدگان او قرار دارد! انواع مُحرّمات مثل امواج دریا او را احاطه کرده است؛ ولی او در چنین عرصهگاه سخت، شکننده و هلاککنندهای همانند سلمان، مقداد، عمار، میثم و رُشَید هَجَری میشود.
برتری پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم از تمامی فرشتگان مقرّب الهی
)سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا(([8])
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: خداوند شب معراج، من را از مکانهای مختلفی در آسمانهای غیبی عبور داد. به جایی رسیدم که ملائکه از من درخواست امامت نماز کردند. من به همسفرم جبرئیل علیه السلام امین وحی، گفتم: اینجا ملکوت عالم است، پای هیچ بشری به اینجا نرسیده است، آنهایی که میخواهند در این صف شرکت کنند و نماز بخوانند همه ملائکه هستند، شما بهعنوان امام جماعت بایستید، من هم همراه ملائکه به شما اقتدا میکنم! جبرئیل به من گفت: ما حق تقّدم بر انسان را نداریم! ما قدم پیش رفتن برای مقدم شدن بر شما انسانها را نداریم! ما همانی هستیم که پروردگار عالم از ما خواست که به حضرت آدم علیه السلام سجده کنیم و خود من هم جزء سجده کنندگان بودم، ما به مقام انسان و عظمت این موجود سجده کردیم!([9])
ارزشهای نهفته در وجود انسان
خداوند متعال در آیه دیگری جایگاه انسان را این چنین بیان میکند:
)وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا(([10])
به طور قطع و بیتردید فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم! پیام این آیه این است که اینگونه نیست که تنها حضرت آدم علیه السلام در ابتدا گرامی و مسجود ملائکه بوده است، بلکه همۀ آدم و انسانهایی که بهتدریج در صحنۀ نظام هستی ظهور پیدا میکنند دارای کرامت ذاتی هستند و مورد خطاب این آیه شریفه هستند. نکته در خور توجه اینکه فاعل )کَرَّمْنَا( در این آیه، خداوند متعال است یعنی اراده خداوند در خلقت انسان بر این بود که او را مرکّب از ارزشها بیافریند و سرشت او را متعالی و مکرم قرار دهد.
در مقابل چنین تعریف درست از حقیقت انسان، عدهای سطحینگر که درک صحیحی از انسان ندارند قائل هستند به این که: انسان حیوان تکامل یافته است!([11]) آنها میگویند انسان مانند سایر زمینیها یک موجود زمینی است! انسان با مرگش تمام میشود و چراغ زندگی او بعد از هفتاد سال خاموش میشود! ولی خداوند متعال میگوید: هرگز این گونه نیست، شما جاهلانه و ظالمانه در حق انسان قضاوت کردید! اجازه دهید من که انسان را آفریدهام دربارهاش سخن بگویم: او گرامی و با کرامت است، او دارای روحی جاوید و ابدی است، او صاحب اختیار است، او مجموعهای از ارزشهاست، او مستعد مقامات عالیه است و این من بودم که او را اینگونه آفریدهام.
)وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ(([12])
به انسانها گفتم: تو مانند سایر موجودات نباید مکان زندگیات کوچک باشد، برای مورچه، زیستن در یک مکان کوچک و محدود کفایت میکند، یک کندو برای زنبور عسل کافی است، ولی برای تو ای انسان! تمام دریاها، صحراها، جنگلها و کوهها را بستر زندگیات قرار دادم و سفره زندگیات را از تمام سفرهها گستردهتر پهن کردهام: )خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا(([13])
همه مخلوقات روی زمین را برای تو آفریدم؛ چرا که تو والاترین گوهر و مقام را در نظام هستی داری! تو صدرنشین تمام مخلوقات من هستی!
تأکید خداوند برای نشان دادن ارزش انسان برای چیست؟ برای این است که ما همواره مراقب و مواظب باشیم که این ارزش والا را از دست ندهیم! این ارزش بالقوه را سرمایه خداوند برای خود حساب کنیم.
برخورداری انسانها از رزق طیّب و پاکیزه
)وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ(([14])
ای انسان! همه نعمتهای پاک و پاکیزه در این نظام هستی برای تو است. موجودات دیگر باید لاشه حیوانات مرده را بخورند تا سیر شوند! این عقاب است که باید بر فراز آسمان پرواز کند تا لاشه حیوان مردهای را بیابد و خودش را از آن سیر کند. ولی من برای شما، رزق طیّب قرار دادهام غذای شما چنان پاکیزه و ارزشمند است که در قرآن بدان قسم خوردهام! )وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ(([15])
سگهای گرسنه باید لاشه مرده بخورند، اما برای تو که انسان هستی خوردن مردار حرام است. ربا غذای تو نیست؛ چرا که ربا در حقیقت لاشۀ مرده است! چگونه است که خوردن مرغ مردار و گوسفندی که ذبح شرعی نشده است به جهت خبیث بودن حرام است؟ ربا هم به جهت خباثتی که در آن است بر تو حرام است. مال غصبی و درآمد نامشروع، لاشه مردگان است! تجاوز به مال دیگران و خوردن آن همانند خوردن لاشه مرده است! ای انسان! تو بالاتر از ملائکه هستی! لاشۀ بدبوی کثیف گندیده، رزق تو نیست:
)وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا(([16])
ای انسان! من تو را بر تمام موجوداتی که آفریدم برتری دادم! ممکن است کسی بگوید آیه میفرماید: )عَلَى كَثِيرٍ(؛ کثیر یعنی بر بیشتر موجودات! شما چطور کثیر را «همه» ترجمه کردید؟ در جواب باید گفت: همه جا کثیر به معنای بیشتر نیست، گاهی در زبان عرب، کثیر به معنای جمع و همه است؛ بهعنوان نمونه قرآن کریم در آیه شریفهای که شیاطین را معرفی میکند میفرماید:
)وَأَكْثَرُهُمْ كَاذِبُونَ(([17])
اگر بخواهیم در این آیه کثیر را به معنای اکثر بگیریم، معنای آن اینگونه میشود که در بین شیاطین، موارد راستگو و خوب هم پیدا میشود! در حالی که خداوند متعال شیطانها را رجیم و ملعون میداند. بنابراین شیطان راستگو نداریم، شیطان خوب هم نداریم! شیطان ماهیت شرگونه دارد! رجیم، راندهشده و بد است! درنتیجه اگر قرآن میفرماید: )وَأَكْثَرُهُمْ كَاذِبُونَ(؛ یعنی «کُلُّهُم کاذبون!» همۀ آنها دروغگو هستند. خداوند میفرماید:
)وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا(([18])
شما انسانها از همه مخلوقات عالم بالاتر هستید! به قدر و منزلت خود آگاه باشید، جایگاه خود را حفظ کنید و تنها بهسوی من حرکت کنید. وقتی بهسوی من سفر کردید، تمام ارزشهای والای الهی و انسانی در شما و به وجه لقاء و قرب من نائل میشوید و در روی زمین در حالی که در میان سایر مخلوقات هستید، حالت انقطاع در شما پدیدار میشود و خداگونه میشوید.
بندگان صالح خدا و انسانهای خداگونه در اثر طهارت روح بهگونه ای میشوند که قلب و عقلشان متصل به الهامات الهیه میشود. مادر حضرت موسی علیه السلام از جمله این انسانهای ربّانی بود.([19]) کدام مادر حاضر است تنها پسرش را در جعبهای بگذارد و در رود خروشان نیل رها کند! به طور طبیعی هیچ مادری حاضر نیست دست به چنین عملی بزند. ولی به نقل از قرآن کریم مادر حضرت موسی علیه السلام چنین کرد! آیا ایشان بیرحم و بیتفاوت شده بود؟ هرگز! پس چه شد که چنین عملی را انجام داد؟ چنین کرد به جهت الهامی که از جانب پروردگار بر قلب او وارد شد. این بانوی پاکدامن قدر و ارزش انسانی خود را دانست، گوهر وجود خود را از آلودگی حفظ کرد تا قلب او متصل به الهامات الهیه شد و خداوند متعال در دامن او سومین پیامبر اولوالعزم، حضرت موسی علیه السلام را رشد داد و با چنین تدبیری جان او را حفظ کرد.([20])
رشد و علوّ مرتبه یک مسیحی در دامنِ انسان کامل
انسان ظرفیت پیمودن راههای طولانی در مدت زمان اندک را دارد؛ به سرعت میتواند از جهنم به درجات بالای بهشت صعود کند و یا از بهشت به قعر جهنم سقوط کند. سرعت و ظرفیت تغییر و تحول روحی در انسان بالاست. دختری مسیحی در ترکیه زندگی میکرد، برای عبادت به کلیسایی میرفت که برخی از اعمال عبادی آن بدعت است! میان مسلمانان و رومیان، در ترکیه جنگی رخ میدهد و این دختر مسیحی به اسارات سپاه مسلمانان در میآید و در شهر بغداد او را به عنوان کنیز به فروش میرسانند و دختر مسیحیِ رومی، وارد خانه حضرت هادی علیه السلام میشود. امام هادی علیه السلام به خواهر خود سفارش میکند که این دختر مسیحی را با اسلام آشنا کند! دختر مسیحی اهل روم بعد از آشنایی با اسلام، عاشقانه آن را پذیرفت و در زمان کوتاهی پلههای ترقی را پیمود و به مقامات بالای معنوی نائل شد.
ای بسا آن که دیروز آمده | بر وصال یار پیروز آمده |
هیچ راهی در این عالم نزدیکتر از راه مسافرِ به سوی خدا نیست!([21]) این نشاندهندۀ قدرت فوقالعاده انسان است که در اندک زمانی متحوّل و خدایی میشود، در چشم به هم زدنی باطن خود را خانهتکانی میکند و از قعر جهنم تا بهشت الهی صعود میکند.
خواهر امام هادی علیه السلام به ایشان عرض میکند: این دختر اهل تقوا و ربّانی شده است! امام هادی علیه السلام نیز او را به عقد فرزند خود امام حسن عسکری علیه السلام در آورد تا به مشیّت الهی دوازدهمین امام، وارث امامان و انبیا: و برپا کننده عدل جهانی را در دامن خود بپروراند!([22])
بزرگان و علمای شیعه و از جمله مرحوم آیتالله حاج شیخ مرتضی حائری; گفتهاند: اگر مشکلی در زندگی شما پیدا شد متوسل به بانو نرجس خاتون سلام الله علیها شوید. صدقهای برای ایشان بدهید، نمازی بخوانید، اگر ایشان در عالم برزخ از خداوند بخواهد که مشکل شما را حل کند، خداوند دعای او را رد نمیکند!
انسانها چه مرد و چه زن، صدرنشین مخلوقات نظام آفرینش هستند. چرا مادر حضرت موسی علیه السلام فرزند خود را در رود نیل رها میکند و بدون اضطراب به خانه برمیگردد؟ چون قلب او به پروردگار عالَم به اندازهای نزدیک شده است که صدای پروردگار را در قلبش میشنود: )وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى(([23])
امیرالمؤمنین علیه السلام در نهجالبلاغه میفرماید: «(بنده محبوب خدا) عملش را برای خدا خالص کرد، و خدا هم او را برای خود اختیار نمود، پس او از معادن دین خدا و میخهای زمین اوست.»([24])
حضرت زهرا سلام الله علیها گاهی به امیرالمؤمنین علیه السلام میفرمودند: علی جان! قلم و کاغذ بیاور، فرشتگان به من میگویند، من هم به شما بگویم، یادداشت کنید که بماند!([25])
حالت احتضار آخوند ملاعباس تربتی
مرحوم آخوند ملا عباس تربتی([26]) از عالمان وارسته دوران معاصر بود. فرزند ایشان نوشته است که پدر یک هفته قبل از وفاتش خطاب به پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه اطهار: به طور شفاهی و حضوری سلام عرض کرد: بندگان خوب خداوند در اثر پاکی روح، پردههای حجاب از مقابل گوش و چشمشان برداشته میشود.([27])
در شرح حال برخی از عرفا و زهّاد گفته میشود: فلان عارف چشم برزخی دارد، یعنی آنچه دیگران نمیبینند او میبیند، اینگونه کرامتها به سبب همان طهارت باطن است. البته چشم برزخی برای دیدن حقایق نظام هستی است نه برای دیدن اسرار و بدیهای مردم! خداوند متعال بزرگوارتر از این است که چشمی به اشخاصی بدهد که اسرار مردم را ببینند و مردم نزدشان بیآبرو و بیحیثیت شوند! خداوند متعال بر هر گنهکاری حرام کرده که گناهش را برای دیگران بازگو کند چگونه این امکان را برای عدهای فراهم کند تا به گناهان و معاصی شخص گناهکار پیببرند؟!
اینکه عدهای به چنین کراماتی دست مییابند بدین جهت است که ارزش وجودی خود را درک کردند و روح خود را از نواقص و بدیها حفظ کردند و آن را سالم نگهداشتند. قوای ادراکی انسان اگر سالم باشد، حقایق عالم هستی را درک میکند. در واقع از داشتن چنین کراماتی نباید تعجب کرد؛ بلکه از نداشتن آن باید متعجب بود. گناه نکردن مطابق با قاعده و سازگار با انسانیت انسان است. آنچه که عجیب و نامأنوس است، گناه و معصیت است.
حال اگر انسانی، ارزشهای وجودی خود را در اثر گناه و نافرمانی پروردگار از دست داد، آیا توانایی دست یافتن دوباره بر چنین ارزشهایی را دارد یا نه؟ آیا قلب آلوده را میتوان پاک کرد؟ قرآن کریم در جواب این پرسش میفرماید:
)قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ(([28])
وقتی به سمت خداوند غفور و رحیم برمیگردیم، میتوانیم جایگاه از دست رفته خود را باز بیابیم. البته این نکته را هم باید توجه داشت که پاک نگهداشتن قلب از گناهان، خیلی آسانتر از پاک کردن آن از گناهان و آلودگیهاست.
در هر صورت راه بازگشت و اصلاح برای هر گنهکاری باز است. امکان جبران برای همه فراهم است. این مسأله حتی برای کسانی که در دنیا محکوم به قصاص و اعدام میشوند نیز جاری است. شخصی به امام صادق علیه السلام درباره مردی که حدّ شرعی بر او جاری شد عرض میکند: آیا در قیامت هم خداوند این شخص را عذاب میکند؟ امام میفرماید: «خداوند کریمتر از آن است که بندهاش را دو باره در جهنم مجازات کند!»([29])
پی نوشت ها:
[1]. احزاب (33): 72؛ اسراء (17): 70؛ علل الشرائع: 1/4؛ کنزالعمّال: حدیث 36615.
[2]. تین (95): 1 ـ 3؛ «سوگند به انجیر و زیتون * و سوگند به طور سینا * و سوگند به این [مکه] شهر امن.»
[3]. تین (95): 4؛ «که ما انسان را در نیکوترین نظم و اعتدال و ارزش آفریدیم.»
[4]. قاموس قرآن: 6/53.
[5]. کنزالعمّال: 12/192، حدیث 34621؛ «رسول اللّه صلی الله علیه و آله و سلم : مَا شَیْءٌ أَکرَمَ عَلَی اللَّهِ مِنْ ابْنِ آدَمَ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ! وَلَا المَلائِکَة؟ قَالَ المَلائِکَةُ مَجْبُورُونَ بِمَنْزِلَةِ الشَّمْسِ وَالْقَمَرِ؛ هیچ چیز نزد خدا گرامیتر از فرزند آدم نیست. عرض شد ای پیامبر خدا حتی فرشتگان؟ فرمود: فرشتگان بسان خورشید و ماه، مجبورند.»
[6]. اعراف (7): 179.
[7]. یس (36): 40؛ «نه برای خورشید این توان هست که به ماه برسد، و نه شب از روز پیشی میگیرد، و هر کدام در مداری شناورند.»
[8]. اسراء (17): 1؛ «منزّه و پاک است آن [خدایی] که شبی بندهاش [محمّد صلی الله علیه و آله و سلم ] را از مسجدالحرام به مسجدالاقصی که پیرامونش را برکت دادیم، سیر [و حرکت] داد، تا [بخشی] از نشانههایِ [عظمت و قدرت] خود را به او نشان دهیم.»
[9]. المناقب، ابن شهر آشوب: 1/178.
[10]. اسراء (17): 70؛ «به یقین فرزندان آدم را کرامت دادیم، و آنان را در خشکی و دریا [بر مَرکبهایی که در اختیارشان گذاشتیم] سوار کردیم، و به آنان از نعمتهای پاکیزه روزی بخشیدیم، وآنان را بر بسیاری از آفریدههای خود برتری کامل دادیم.»
[11]. داروین در پارهای از تحقیقات زیستشناسی خود با ارائه نظریه تکامل معتقد بود که انسان مبدأ حیوانی دارد که در اثر گذر زمان به انسان تحوّل یافته و ریشه اصلی او حیوان است. نیچه به صراحت انسان را «اَبَر حیوان» معرفی میکند. برای مطالعه بیشتر به کتاب «منشأ انواع» اثر داروین مراجعه شود.
[12]. اسراء (17): 70؛ «به یقین فرزندان آدم را کرامت دادیم، و آنان را در خشکی و دریا [بر مَرکبهایی که در اختیارشان گذاشتیم] سوار کردیم.»
[13]. بقره (2): 29؛ «همه آنچه را در زمین است برای شما آفرید.»
[14]. اسراء (17): 70؛ «و آنان را در خشکی و دریا [بر مرکبهایی که در اختیارشان گذاشتیم] سوار کردیم، و به آنان از نعمتهای پاکیزه روزی بخشیدیم.»
[15]. تین (95): 1؛ «سوگند به انجیر و زیتون».
[16]. اسراء (17): 70؛ «و به آنان از نعمتهای پاکیزه روزی بخشیدیم، وآنان را بر بسیاری از آفریدههای خود برتری کامل دادیم.»
[17]. شعراء (26): 223؛ «و بیشتر شیطانها دروغگویند.»
[18]. اسراء (17): 70؛ «وآنان را بر بسیاری از آفریدههای خود برتری کامل دادیم.»
[19]. الکافی: 2/352، حدیث 7؛ بحارالانوار: 72/155، باب 57، حدیث 25؛ «کُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِی یَنْطِقُ بِهِ».
[20]. قصص (28): 10؛ )وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَى فَارِغًا إِنْ كَادَتْ لَتُبْدِي بِهِ لَوْلَا…(؛ النّور المبین فی القصص الانبیاء و المرسلین: 330.
[21]. «وَ أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَیْکَ قَرِیبُ الْمَسَافَةِ».
[22]. کمال الدین و تمام النعمه: 2/418؛ الغیبه«طوسی»: 208 ـ 214.
[23]. قصص (28): 7؛ «و به مادر موسی الهام کردیم…»
[24]. نهجالبلاغه: خطبه 86.
[25]. الکافی: 1/240؛ بحارالانوار: 43/80، حدیث 3.
[26]. آخوند ملاعباس تربتی از علمای خراسان و متوفای 1364 هجری قمری میباشد.
[27]. فضیلتهای فراموش شده، مرحوم حسینعلی راشد: 140.
[28]. زمر (39): 53؛ «بگو: ای بندگان من که [با ارتکاب گناه] بر خود زیاده روی کردید! از رحمت خدا نومید نشوید، یقیناً خدا همه گناهان را میآمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.»
[29]. الکافی: 7/ 265، باب النوادر، حدیث 27؛ «عَنْ زُرَارَةَ عَنْ حُمْرَانَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَوْ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ رَجُلٍ أُقِیمَ عَلَیْهِ الْحَدُّ فِی الدُّنْیَا أَ یُعَاقَبُ فِی الآخِرَةِ فَقَالَ اللَّهُ أَکْرَمُ مِنْ ذَلِکَ.»
پايگاه اطلاع رساني هيأت رزمندگان اسلام
بازدیدها: 85