استاد انصاریان| ویژگی های شیعیان واقعی
به نقل از حوزه؛ استاد حسین انصاریان در سخنرانی خود در مسجد امیر علیه السلام تهران، اظهار کرد: یک بحث بسیار مهم دوران نبوت بیست و سه ساله رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بحث درباره شخصیت و جایگاه و موقعیت و امامت امیرمؤمنان علیه السلام بود. به روایات شیعه و سنی که مراجعه میکنیم، میبینیم این بحث شروعش در مکه در اوائل بعثت در سن ۹ یا ۱۰ سالگی امیرالمؤمنین علیه السلام بوده است. تمام مطالب پیغمبر راجع به حضرت بدون شک با دلائلی که هست، برگرفته از وحی بوده؛ چیزی را پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم در این زمینه جزء وحی خدا لحاظ نکردند.
وی ادامه داد: از هر عالم منصف اهل سنت که دلتان میخواهد درباره مصداق این آیه بپرسید علمای بزرگ شیعه هم طبیعتاً با تکیه بر قرآن و روایات غیر از چیزی که منصفان آنها میگویند مطلب جدیدی نمیگویند، فکر میکنم امیرالمؤمنین به سن سیزده-چهارده سالگی رسیده بودند که نه به خاطر ایشان بلکه به خاطر خود پیغمبر اسلام هجوم مشرکین به رسول خدا در اوج قرار گرفت؛ هم هجوم اقتصادی و هم هجوم بدنی و شکنجه و هم هجوم تبلیغات بسیار سنگین ضد پیغمبر بهخصوص در بین مسافرانی که برای تجارت خرید و فروش یا زیارت به مکه میآمدند. اغلب مردم هم از حقیقت خبر نداشتند، مشرکین هم در شستشوی مغزی مردم فوقالعاده هنرمند بودند، ریاست و سروری هم داشتند.
استاد انصاریان افزود: هجوم به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم توسط مشرکین، رئیس و صندلیداران شدید شد و عوام مردم حرفهایشان را قبول میکردند؛ گاهی تبلیغات دامنهداری میشد که این یتیم کذاب است، گاهی تبلیغات دامنهداری میشد که این جادوگر است، گاهی تبلیغات دامنهداری میشد نه یک روز و دو روز و پنج روز، یَقُولُونَ یعنی هر روز «وَ یَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُون» (قلم، ۵۱). به مردم میگفتند: یقین بدانید این یتیم دیوانه است، کدام نبوت؟ کدام وحی؟ به دیوانه که وحی نازل نمیشود، اینهایی هم که میگوید وحی است دروغ است، از پیش خودش ساخته، این حرفهایی هم که میزند برخواسته از قدرت جادوگری است. اینجا خدا به مشرکین یک جواب داد: «قُلْ کَفى بِاللَّهِ بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ شَهِیدا» (عنکبوت، ۲۹) در رسالت و نبوت من یک کسی شاهد است و شهادتش هم بس است و شاهد دیگر نمیخواهد، آن هم خداست؛ ولی من یک شاهد دوم دیگری هم دارم.
استاد اخلاق حوزه علمیه ادامه داد: پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم خود به خود به عنوان یک یتیم در بین آنها شخصیت کوبیدهای داشت، برای اینکه یتیم در مکه در کمال خواری و ذلت بود و اگر آیات قرآن را بنگرید قسمتی از آیات مربوط به یتیم نازل شده در مکه است. امیرالمؤمنین علیه السلام به حضرت مجتبی علیه السلام و ابیعبدالله علیه السلام و دخترانش و دیگر پسرانش فرمود: «الله الله فی الیتامی» فرزندان من و کسانی که وصیت من به گوشتان میرسد، دوبار میگویم الله الله یتیم را رعایت کنید. هرگز اجازه ندهید یتیم برای نیازمندی خود دهانش را باز کند، زندگی او را تأمین کنید. اگر بیاید بگوید من مستحق هستم وای به حال شما، اصلاً نگذارید یتیمهای اقوامتان حرف بزنند، یتیمهای همسایگانتان، یتیمهای کشورتان فرقی نمیکند چه یتیمی باشد، برای کدام شهر باشد. بخشی از ثروت ثروتمندان که خدا عطا کرده، ویژه ایتام قرار داده و برای خودشان نیست.
ثروتمندان مراقب باشند که مال یتیم را نخورند
استاد انصاریان خطاب به ثروتمندان گفت: ثروتمندان مواظب باشند مال یتیم را نخورند، نه مال یتیمی که برای پدرش است و نه حقی که از یتیم در مال خودشان است «وَ فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُوم» (ذاریات، ۱۹). یتیم از پدر محروم است، از محبت محروم است، خیلیها از درآمد محرومند. خیلیها فکر میکنند قیامت مشکل، دادگاهی و بازپرسی ندارند، اما ای کاش با یک عالم واجد شرایط تماس داشته باشند و وضع خودشان در این دنیا و مسئولیتهایشان را بفهمند که قیامت بدون جهل به حقایق گرفتار دادگاههای الهی نشوند.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اوضاع قیامت را برای امیرالمومنین علی علیه السلام شرح میدهد
وی با استناد به روایات در مورد قیامت از منظر امیرمؤمنان علی علیه السلام اشاره کرد و افزود: در روایاتمان آمده است که پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم گاهی تک و تنها برای امیرالمؤمنین علیه السلام اوضاع قیامت را شرح میداد، امیرالمؤمنین علیه السلام مثل مادر داغدیده گریه میکرد، به امیرالمؤمنین علیه السلام نمیگفت خود تو قیامت درگیر دادگاهها هستی، از بازپرسیهای خداوند و براساس خبرهایی که شنیده بود، خبر میداد. ابودردا میگوید: من از سفر به وطنم مدینه برمیگشتم، دیر رسیدم، تقریباً شب از نیمه گذشته بود که صدای ناله جگرسوزی را شنیدم که خانه و زن و بچهام را یادم رفت، گفتم بروم ببینم کیست و چه شده؟ خیلی ناله جگرسوز است، تاریک بود و درختهای نخل هم انبوه بود، مجبور بودم درخت به درخت رد کنم تا رسیدم و دیدم امیرالمؤمنین علیه السلام است، مثل چوب خشک روی خاک افتاده بود و نفس نداشت، خیلی وحشت کردم که این مرد بیست و چهار پنج سالش است چرا مُرد؟ دویدم آمدم نصف شبی در خانهاش و در زدم، صدیقه کبری سلام الله علیها پشت در آمد و پرسید: کیست؟ گفتم: خانم، ابودردا هستم، از اصحاب پدرتان، یک خبر ناراحتکننده میخواهم به شما بدهم، علی علیه السلام در نخلستان مُرد. خانم فرمودند: برو راحت باش، علی نمرده است، علی هر شب از ترس خدا و قیامت این حال را دارد.
یکی از علایم ایمان بیتحمل شدن پس از شنبدن آیات قیامت است
مبلغ عرصه بین الملل تصریح کرد: یکی از علائم ایمان این است که ما آیات قیامت را که بشنویم بیتحمل شویم و اشکمان بریزد، عادی نگذریم. وقتی خدا برایمان میخواند که «الْقارِعَهُ مَا الْقارِعَهُ» کوبنده «وَ ما أَدْراکَ مَا الْقارِعَهُ» پیغمبر من چه میدانی آن کوبنده چیست؟ «یَوْمَ یَکُونُ النَّاسُ کَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ» روزی است که تمام انسانها درهم مانند پروانههای دیوانه به این طرف و آن طرف میزنند همه سرگردان، متحیر، نمیدانند عاقبت کار چه میشود «وَ تَکُونُ الْجِبالُ کَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ» و تمام کوهها مانند پنبه کنار زه حلاج چنان زده میشود که گرد و غبارش هم نمیماند. مردم هم دو دسته هستند «فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ فَهُوَ فِی عِیشَهٍ راضِیَهٍ وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ فَأُمُّهُ هاوِیَهٌ وَ ما أَدْراکَ ماهِیَهْ نارٌ حامِیَهٌ» (قارعه، ۱ تا ۱۱) چه میدانی هاویه چیست؟ حبیب من، آتش داغی است که در دنیا داغی آن نمونه ندارد که بگویم مثل کوره ذوب مس است یا کوره ذوب آهن است.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام شاهد رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ناطق حقیقی قرآن
مؤلف کتاب ارزشمند «همراهی علی و حق» به شگفتیهای قرآن در سخنرانیهای پیغمبر بر منبر مدینه اشاره و خاطرنشان کرد: پیغمبر فرمودند: «لا تحصی قرائبه» شگفتیهای قرآن به عدد نمیآید. «ولا تبلی غرائبه» گوهرهای این کتاب کهنهشدنی نیست. یک مغزی باید پیدا کرد ببینیم این شگفتیهای قرآن را در عدد بیشمار میتواند در خودش جا دهد؟ خدا میگوید یک نفر توانسته جا بدهد به مشرکین بگو یک شاهد من بر صدق نبوتم خداست و یک شاهد من هم «من عنده علم الکتاب» شخصی است که علم کل قرآن پیش اوست؛ یعنی آن که به شماره درنمیآید ولی در مغز او شماره شگفتیهایش هست و او هم سیزده سالش است، علی علیه السلام است. این شخص شاهد است که من پیغمبر هستم.
وی در بخش دیگری از سخنان خود در مورد خلافت علی علیه السلام اشاره و اظهار کرد: وقتی میخواهیم برخی از افراد را بکشانیم به جواب با استدلال در مورد خلافت امیرالمؤمنین علی علیه السلام درجا تکیه میکنند به این جمله ساختگی که بحث حرام است؛ یعنی ادامه نده یا اگر سکوت نکنند و نگویند بحث حرام است نهایتاً در عربستان ششصد هفتصد تا کتاب دویست صفحه تا دو هزار صفحه نوشتند که شیعیان اهلبیت علیه السلام کافرند و مهدورالدم، این هم آخرین حرفشان است. غصه نخورید که شما را میگویند کافر و مهدورالدم.
استاد انصاریان ادامه داد: بعد از جنگ صفین ملت ریختند دور علی علیه السلام گفتند کافر هستی توبه کن صدای توبهات را ما بشنویم وگرنه واجب القتل هستی و شب نوزدهم آمدند به عنوان این که واجب القتل است او را کشتند. شما غصه نخورید وقتی مولایتان را مارک کفر زدند من و تو دیگر که هستیم؟ مگر آخوندهای درباری با قلم ننوشتند: «خَرَج حسین بن علی عن دین جده فدمه هدر» حسین بیدین شده و ریختن خونش واجب است! حال خون ما را هم بریزند، شهادت که امتیاز شیعه و افتخار شیعه است.
میان پیامبر و علی علیه السلام در خلافت فاصله نیست
وی گفت: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم حدود هشتاد بار – این تکرار شده، با کمال اطمینان و اعتماد میگویم، همه را با ذکر سند و مدرک میگویم، یک دانه هم از کتابهای شیعه نمیگویم – از مکه تا مدینه در طول بیست و سه سال – هشتاد بار – از سن ده سالگی امیرالمؤمنین علیه السلام تا ماه صفر آخر عمرش یا فرمود: «انت خلیفتی» یا فرمود: «انت خلیفتی من بعدی» یعنی بین من و تو در خلافت فاصله نیست. علی علیه السلام چهارمی نیستی، ما یک و دو و سه و چهار نداریم علی جان «انت خلیفتی من بعدی» تو بعد من جانشین من هستی. حال یک روایت برابر این هشتاد روایت نقل شده در کتب خودشان برای ما بیاورند که پیغمبر به فردی از سقیفه یا کل بنیامیه یا بنیعباس در برابر گفته یا خبر داده باشد که تو جانشین من هستی.
دین شیعه درست و در قیامت اهل نجات هستند
استاد انصاریان خطاب به شیعیان گفت: من پنجاه سال برای اهلبیت علیه السلام جان کندم، امروز به شما گفتم که دینتان درست است، شیعه بودن شما درست است، اعمال شما را قبول میکنند و قیامت اهل نجات هستید. این وسط گناهان ما میماند که آن هم یک روایت بسیار عالی برای شما بگویم. روایت در کتاب شریف «کافی» جلد ۳ صفحه ۲۴۲ است، عمر بن یزید از شخصیتهای بزرگ اصحاب امام صادق علیه السلام – مرد مورد وثاقت، اطمینان و مورد محبت امام ششم – میگوید: به امام صادق علیه السلام گفتم: «انی سمعتک» من خودم یابن رسول الله به دو گوش خودم نه با واسطه، از شما شنیدم «و انت تقول» که شما نه یک بار نه دو بار بلکه پی در پی در جلسات عمومی و خصوصی همواره میفرمودید: «کل شیعتنا فی الجنه» این را من با دو گوش خودم شنیدم که همه شیعیان ما در بهشت هستند و یک چیزی هم به آن اضافه کردید: «علی ما کان علیهم» با گناهانی که در پروندهشان است. امام فرمودند: «صدقت» درست شنیدی، حرف راستی گفتی «کلهم والله فی الجنه». گفتم: فدایتان بشوم «ان الذنوب لکثیره الکبائر» گناهان شیعیان گاهی زیاد است و گناه کبیره هم هست، یعنی آنها چه میشود؟ فقال: «اما فی القیامه فکلکم فی الجنه» حضرت میگوید: همه شما در بهشت هستید، چطور؟ «بشفاعه النبی المطاع او وصی النبی» قیامت شفیع شما پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و امیرالمؤمنین علیه السلام است.
استاد انصاریان در پایان گفت: شیعه در بهشت است، اما مجرمین حرفهای، مال مردمخورها و اختلاس گرها در بهشت جایی ندارند. شیعه یعنی پیرو، یعنی اقتداکننده به ائمه علیه السلام، گاهی هم یک لغزشی دارند دیگر چه کارشان کنیم، ضعیف هستند.
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 205