استخاره و آداب و عمل به آن
هیات: بسیاری از مؤمنان در طول زندگی خویش، به هنگام تردید و گرفتاری به استخاره با قرآن کریم پناه برده و از آن کتاب مقدّس راه حل خواسته اند؛ اما این عمل، تا چه اندازه با موازین عقلی و شرعی مطابق می باشد؟ چه زمانی باید به استخاره پناه برد؟ آیا عمل بر طبق آنچه استخاره می گوید لازم است و انسان نمی تواند مخالفت کند؟ برای پاسخ به پرسش های فوق، گفتگویی با دانشمند و استاد معظم حوزه علمیه قم حضرت آیت اللّه گرامی، که در انجام استخاره چهره ای شناخته شده و مورد اطمینان و رجوع بسیاری از مردم دور و نزدیک هستند، انجام گرفته است که متن زیر بخشی از گفتگوی انجام شده با معظم له می باشد.
سبک و روش آقایان در فهم قرآن برای جواب استخاره هایی که می کنند چگونه است؟ آیا یک استنباط علمی است یا یک حالت روحی خاصی است که برای شخص پیش می آید؟
من در ابتدا داستانی را (با واسطه) از قول مرحوم کشمیری نقل می کنم، شاید جواب سؤال شما هم داده شود. در نجف اشرف افراد زیادی خدمت ایشان می رسیدند و استخاره می کردند. به ذهن ایشان آمده بود که من خیلی مهم شده ام، چون مردم تمام امور زندگی خود را با استخاره های من تنظیم می کنند. یک روز که مشرف می شوند به زیارت حضرت علی علیه السلام می بیند که یک طرف صحن شلوغ است و عده زیادی اطراف یک زن معمولی و بی سواد جمع شده اند و از او استخاره می خواهند. به زن پیغام می دهد بیا من سؤالی دارم. از آن زن می پرسد: داستان چیست؟ او می گوید: زندگی بسیار سختی داشتم، تا اینکه متوسل به حضرت امیر علیه السلام یا حضرت ابوالفضل علیه السلام می شود. تردید از من است در آن حالت توسل آقا به من فرمود: «استخاره کن و پول بگیر». گفتم: استخاره بلد نیستم و اصلاً سواد ندارم. حضرت می فرمایند: «برو دو فلس بده و یک تسبیح بخر، بعد همین طور دانه های تسبیح را بشمار ما به تو همه چیز را می گوییم». بعد به آقای کشمیری می گوید: در گوش من مطالبی گفته می شود که منطبق بر زندگی مردم است. غرضم از ذکر این داستان این است که استخاره اصلاً جنبه استدلالی و فکری ندارد.
همه جا این طور است یا موارد با هم فرق می کند؟
نه، ما دو نوع استخار داریم:
یک استخاره همان استخاره ای است که در کتاب های فقهی پیرامون آن بحث شده و روایت هم دارد و انواع مختلفی هم برشمرده اند شده است، این نوع استخاره ممکن است مطابق با زندگی شما باشد و یا نباشد، در این جا نوعی استنباط و فهم از قرآن وجود دارد.
نوع دوم: در این استخاره به بعضی از افراد نوعی اجازه باطنی داده می شود که دیگر استدلال ندارد و به فهم و استنباط مربوط نمی شود و در اکثر اوقات جواب ها کاملاً مطابق با واقع در می آید. لذا می شود که از یک آیه دو جور مطلب به ذهن استخاره کننده بیاید که هر دو مطلب نیز مطابق با واقع باشد.
آیا به خود شما این اجازه نوع دوم داده شده است؟
بلی؛ یک قضیه ای اتفاق افتاد که خیلی قابل توضیح نیست. حتی با یک حالت تندی بعد از مدتی از آن واقعه به من گفته شد: پس دنبال فلان مقام هستی؟ که استخاره نمی کنی؟ معنایش این بود که فکر می کنی استخاره کردن برایت عیب است. به هر حال برقی زده شد و چون تطابق زیاد بود و تجربه های شیرین فراوان، تا کنون ادامه داده ام.
پس در استخاره برهان نیست، هم در اصل آن و هم در فهم از آیه؟
بلی همین طور است. در روایات آمده است: آن مطلبی که در قلبت واقع می شود، به همان عمل کن. پس مهم همانی است که در ابتدا در قلب واقع می شود چه بسا با تأمل و دقت مطلبی به ذهن خطور کند که با آنچه در ابتدا به ذهن آمده مخالف باشد. مهم همان است که ابتدا در قلب واقع می شود.
پس گویا یک مقداری هم این امر را تجربی می دانید؟
کاملاً درست است. یادم هست یک وقت یکی از آقایان در این نوع استخاره ها شُبهه می کرد حضرت آیت الله بهجت خدا حفظش کند به من فرمودند: این قدر تجربه در استخاره بالاست که حتی اهل سنّت نیز به آن رو آورده اند، ولی ما خودمان در آن شک می کنیم. به هر حال تجربه در استخاره و مطابقت آن با واقع، به قدری زیاد است که انسان به اطمینان می رسد.ما که با استخاره سروکار داریم اگر بخواهیم درباره آن سخن بگوئیم به یک جلسه و دو جلسه تمام نمی شود.
اینکه استخاره راه گشاست تردیدی در آن نیست، ولی آیا به نظر شما به صلاح است که فرهنگ حاکم و رایج جامعه این باشد که افراد در همان ابتدا برای هر کاری استخاره کنند؟
خیر؛ این کار درست نیست. مورد استخاره تحیر و سرگردانی است. تحیری که نه با عقل و نه با شرع و نه با مشورت و رایزنی حل شود. مثل قرعه، ما در مواردی به قرعه پناه می بریم. ولی کجا و در چه مواردی باید از آنها استفاده کرد؟ برای بعضی از مشکلات حل نشدنی قرعه جایز است. استخاره هم همین طور، وقتی مشکل حل نشد باید به آن پناه برد.
زمانی که عقل خود من یا دیگران مشکل را حل می کند، جای استخاره نیست.
پس شما می خواهید بفرمایید زمانی می توان به استخاره توسل جست که راه های دیگر طی شده باشد و در واقع استخاره مشروط به زمانی است که فکر و مشورت بشود، ولی نتیجه حاصل نشود، امّا این نکته را نیز دارند که می توان در همان وهله اول استخاره کرد؟
موضوع استخاره همان تحیّر است. در بعضی از روایات آمده است که در چیزی که نمی دانی و متحیر هستی استخاره کن. یک وقت است که راه حلّی نیست، خوب، تحیر پیدا می شود و می توان به استخاره پناه برد.
یکی از مواردی که در آن استخاره خیلی شایع است مورد ازدواج است، این کار از نظر شما تا چه مقدار صحیح است؟
بلی؛ این سؤال را معمولاً می پرسند که در مورد انتخاب همسر ابتدا استخاره کنیم و بعد اقدام یا بعد از آشنایی و دیدن استخاره کنیم. برای مراحل بعد استخاره کنیم؟ به نظر من اشکال ندارد که فرد اول برای این استخاره کند که اگر بروم و ببینم و بعد بخواهم استخار کنم و استخاره خوب نباشد ممکن است کدورتی پیش آید. به هر حال در هر وقت از زمان خواستگاری استخاره اشکالی ندارد. منتهی همه این موارد مربوط به زمان تحیر است.
حال اگر همین فرد برود و تحقیقات لازم و دقیقی انجام دهد و بگویند خوب و مناسب است، امّا باز بگوید: من باید در این مسأله استخاره کنم آیا این درست است؟
بلی؛ چون باز یک تحیری دارد که با این کارها از بین نرفته است؛ مثلاً نمی داند فردا چه خواهد شد. گاهی اوقات یک چیزهایی هست که با تحقیق حل نمی شود، لذا اگر مقداری سردرگمی و تردید مانده باشد، جای استخاره هست.
گاهی وقت ها که با قرآن استخاره می کنیم، نمی توانیم به یک نتیجه قابل اطمینانی دست بیابیم دلیل آن چیست؟
معلوم می شود که این فرد نه اجازه استخاره به صورت خاص را دارد قبلاً توضیح دادم و نه ادله عمومی استخاره بدرد وی می خورد. این فرد باید به دیگران مراجعه کند. من بزرگانی را می شناختم که برای خودشان استخاره نمی کردند. مرحوم علّامه طباطبایی برای خود ما استخاره می کردند؛ ولی برای خودش استخاره نمی کرد و به مرحوم آقای قاضی عمو زاده شان می گفتند تا برایشان استخاره کند.
مرحوم آقای «فکور» در بین ما از همه بهتر استخاره می گرفت؛ امّا اگر خودش استخاره نیاز داشت به آقای غروی می گفت تا برای او استخاره بگیرد. می خواهم این را بگویم که حتّی افرادی که خودشان اهل فن بودند، استخاره خویش را به دیگران می دادند.
گاهی اوقات به هنگام استخاره با قرآن در وهله اول مطلبی به ذهن می آید، ولی با کمی دقت و تأمل مطالب دیگری به ذهن می آید در این باره توضیح دهید.
کسانی که برای استخاره اجازه خاص دارند تا آنجایی که من مطّلع هستم معمولاً به شک نمی افتند؛ یعنی همان چیزی که اول به ذهنشان القا می شود، همان است. در بعضی از روایات هم هست: «ما وَقَعَ فی قَلبک یعنی آنچه در قلبت واقع شود». اینها جنبه استدلال ندارد، بلکه اشراقی است. حال اگر کسی هم اجازه نداشته باشد، باز باید به همان مطلب اولی که به ذهنش می آید، عمل کند و استخاره وی مشکلی ندارد.
گاهی اوقات پسندیده بودن عملی به خوبی و روشنی معلوم است؛ امّا شخص برای اطمینان قلب و اینکه بداند خداوند نظرش چیست، استخاره می کند و واقعاً هم اگر استخاره بد آمد عمل نمی کند؛ یعنی فرد می خواهد واقع را به دست آورد؛ آیا در چنین مواردی استخاره درست است؟
این در صورتی است که شخص احتمال می دهد در مقدّمات علم خود؛ یعنی چیزهایی که باعث شده وی به آن نتیجه برسد؛ خطا کرده باشد. خوب اینجا جای استخاره است؛ مثلاً تحقیق کرده، به نتیجه هم رسیده است؛ ولی احتمال می دهد که در مقدّمات عمل خویش مقصّر باشد و درست مقدمات را فراهم نکرده است؛ چون تحیر و دو دلی پیش می آید، جای استخاره است.
دانشجویی استخاره می کند که اگر من در فلان رشته کارشناسی ارشد شرکت کنم، قبول می شوم یا نه، یا این درست است؟
این استخاره نیست، بلکه فال است و با قرآن تفأل خوب نیست و در کافی هم روایت داریم که: «لا تتفأّلوا بالقرآن؛ با قرآن تفأل نزنید».
بالاخره من دانشجو اگر بخواهم وقت بگذارم، هزینه دارد. حال آیا این مقرون به صرفه هست یا نه؟
بلی این استخاره درست است. در حقیقت سؤال این است: آیا ارزش دارد من این کار را انجام بدهم یا خیر؟ دنبال فال گرفتن نیست کار خود را ارزیابی می کند؛ البته در این استخاره موفقیت یا عدم موفقیت هم فهمیده می شود. در تفأل فرد نمی خواهد کاری انجام دهد؛ بلکه فقط یک پیش گویی است و انجام این عمل با قرآن کار درستی نیست.
بعضی برای انجام کاری مثلاً مسافرت استخاره می کنند و بد می آید، بعد استخاره به خلاف یعنی ترک مسافرت می کنند. این شیوه چگونه است؟ لطفاً توضیح دهید.
در استخاره با قرآن که در آن همه چیز روشن و معلوم است و به شما گفته شده یا این کار موفقیت دارد یا ندارد و گاهی تا حدّ الزام راه را برای شما روشن کرده است. اینجا معنا ندارد که استخاره برای ترک گرفته شود؛ امّا در استخاره با تسبیح، چون لزومش خیلی فهمیده نمی شود و فقط فهمیده می شود، فلان عمل خوب یا بد است، اشکالی ندارد که استخاره به ترک نیز گرفته شود.
آیا به زمان خاصّی هم برای استخاره معتقد هستید؟
من به زمان خاصّی برای استخاره معتقد نیستم و آقای طباطبایی نیز معتقد نبودند؛ امّا در ایامی مثل عاشورا یا ماه رمضان، سعی می کنم استخاره نکنم.
آیا می توان استخاره کرد؛ ولی به آن عمل نکرد و خلاف آن را انجام داد؟
از نظر فقهی هیچ اشکالی ندارد که انسان برخلاف استخاره عمل کند، برای اینکه استخاره نه جزو واجبات است و نه جزو وظایف. ولی به دو جهت خوب است که انسان مخالفت نکند:
اول اینکه استخاره به نوعی مشورت با حضرت حقّ است، ما وقتی استخاره می کنیم به این معناست که از خدا راه حلّ می خواهیم آن وقت بیاییم و بی اعتنایی کنیم! قبح و زشتی این عمل را انسان می فهمد.
دوم اینکه در روایات آمده است: اگر استخاره کردید و خواستید به آن عمل نکنید، صدقه بدهید و با توجه به اینکه موارد صدقه یا برای کمک به فقراست و یا برای دفع بلا و…؛ به نظر می رسد دادن صدقه در این جا، برای دفع بلا باشد؛ یعنی در خلاف استخاره عمل کردن، توقع بلا هست، لذا با صدقه دادن آن بلا دفع می شود.
آیا می توان در یک مورد چند مرتبه استخاره کرد؟
خیر؛ ولی اگر شرایط عوض شود و در اثر آن، موضوع مورد نظر که برایش استخاره شده نیز تغییر کند، می توان استخاره را تکرار کرد؛ وگرنه دو مرتبه استخاره در یک موضوع کار خوبی نیست. گویا این فرد می خواهد به خدا بگوید: شاید درست جواب نداده ای و تأمّل بیشتری کن! اینگونه برداشت، بسیار کار نادرست و تفکر اشتباهی است.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه
بازدیدها: 0