استقامت و توکل از منظر قرآن در بیان شهید بهشتی – بخش اول

خانه / پیشنهاد ویژه / استقامت و توکل از منظر قرآن در بیان شهید بهشتی – بخش اول

استقامت و توکل از منظر قرآن در بیان شهید بهشتی – بخش اول

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام و به نقل از پایگاه خیری صدای اصفهان مجموعه استقامت و توکل از منظر قرآن در بیان شهید بهشتی را منتشر می نماید.

انسان در مسیر زندگی با رعایت معیارهای الهی اگر اهل استقامت و توکل باشد به سرمایه هایی که هم درون اوست و هم در پیرامونش خواهد رسید.

     انسان وقتی در زندگی دنبال کاری می رود معمولاً روی توانایی ها و امکانات خودش حساب می‌کند، گاهی هم روی توانایی هایی که دور و بر خودش می بیند؛ بنابراین اگر به کاری دست زد و دید امکاناتی که برای خودش سراغ داشت و توانایی هایی که برای خودش می دیده تمام شده، امکانات و توانایی های دور و بر او هم تمام شده و هنوز به نتیجه نرسیده، بلکه موانع زیادی هم سر راهش سبز شده معمولاً ناامید می شود.

     در زندگی انسان های معمولی، و حتی در زندگی گروه ها و جمعیت ها می بینی که فرمول معمول زندگی همین است. فرد یا گروهی می خواهند به کاری دست بزنند، مقداری مقدورات برای خودشان سراغ دارند و مقداری هم دور و برشان است. به اتکای این مقدورات به کاری دست می زنند اگر با همان مقدورات و امکانات و توانایی هایی که دور و برشان هست کار به ثمر رسید که خوب دلگرم می‌شوند و تلاش خود را ادامه می دهند ولی اگر این مقدورات و امکانات که در خودشان و دور و برشان سراغ داشتند تمام شد و به ثمر نرسید معمولاً مأیوس می شوند، کار را رها می کنند و می روند.

     تعلیم قرآن این است که خداوند در آفرینش این جهان و آفرینش انسان مقداری توان ها و امکان های نهفته قرار داده و به هر انسانی قدرت ها و توان هایی داده که در وجود او مخفی است، در محیط هم یک مقدار امکان برای هر راهی گذارده که مخفی است، یعنی اوّل بار به چشم نمی خورد. این گنجینه های پنهان را خدای آفریدگار برای انسان در راه حق بیشتر فراهم و از پیش تعبیه کرده است.

     انسان حق‌جوی و در راه حق بکوش، که تلاشی را در راه حق شروع کند ولی مقدورات و امکانات دم دست و مقابل چشم او رو به ته کشیدن باشد (چه توان های شخصی و چه محیطی) و ببیند که مقصد و منزل نرسیده توشه ها دارد تمام می شود، اگر همچنان به تلاش خود ادامه دهد و نگذارد یأس و ناامیدی در او رخنه کند، مطمئن باشد که آن توان های مخفی در خودش بیدار می شود، توان هایی که تا این لحظه در خود سراغ نداشت و همراه با او امکاناتی که در محیط مخفی بود و سراغ نداشت به سراغش می آید.

     حالا با این دید سراغ نمونه های زنده یا تاریخی انسان هایی که این روش و منش را در زندگی داشتند برویم آن وقت می توانیم به عنوان تجربه عینی و تجربه تاریخی این واقعیت و حقیقت را بشناسیم. در طول تاریخ بشریت نمونه ها زیاد است ولی برای درک سریع تر، بهتر است سراغ نمونه های موجود و زنده تر رفت.

     شما می دانید که در محیط اجتماعی کسانی هستند که در اعماق روحشان نسبت به پیروزی حق بر باطل نوعی گرایش و علاقه وجود دارد. این ها دو دسته هستند گروهی که زور خودشان را نشان می‌دهند، یعنی به محض اینکه کسی دعوت حقی نمود چهره هایی به طرف او می روند، با او دست همکاری می دهند، ولی چهره هایی هم هستند که به این زودی چهره خود را نشان نمی دهند، یکی از دلایل این است که دوست دارند دست به دست کسی بدهند و با کسی بیعت کنند که استقامت او در راه حق بر ایشان محرزتر و مشخص‌تر باشد؛ یعنی اگر ببیند این دعوت کننده به حق توی نشیب و فرازها عوض نشد در چمبر شکست های موقت از خود بی تاب نشد، راهش را عوض نکرد، خودش را نباخت، آن وقت حاضرند به او دست همکاری بدهند، حاضرند خودشان و مقدوراتشان را در اختیار او قرار دهند، از آن هایی نیستند که تا یک نفر با یک شعار گیرا وارد میدان شد زود بروند و بگویند که آقا ما هم هستیم، از اینگونه چهره ها همیشه در محیط ها و جوامع هست.

استقامت و توکل از منظر قرآن در بیان شهید بهشتی

     اینگونه چهره‌ها همان گنجینه های مخفی الهی اند، یعنی جزو آن امکانات محیطی که برای انسان در برخورد اوّل شناخته نمی شوند و در قدم های اوّل و دوم و سوم خودشان را نشان نمی دهند، تنها وقتی خود را نشان می دهند که انسان حق‌شناس حق‌جو را در سخت‌ترین مراحل و نومیدترین شرایط همچنان در راه حق تلاشگر و پویا بیابند آن موقع خودشان را نشان می دهند و به سوی او می آیند.

     آیا شما در کارهای مختلف در محیط خود این‌چنین تجاربی را داشته اید یا نه؟ گویی در محیط اجتماعی انسان ها، یک عده انسان منتظر که (در حال انتظار به سر می برند) همواره هستند، منتظر شناختن فرد یا دسته ای که در چم و خم مراحل مختلف تلاش، به خصوص در چم و خم مراحل سخت شکننده و نومیدکننده اصالت خود را حفظ کنند و نشان دهند. این یکی از آن گنجینه های مخفی است که هر انسان متحرک می تواند به طور زنده در مراحل حساس پویش خویش لمس کند.

     دسته دیگر انسان ها هستند که آمادگی هایشان برای تلاش و همکاری در راه حق بالقوه است؛ یعنی خودشان هم هنوز نمی دانند که ممکن است در درونشان لهیبی از عشق به حق برافروخته شود، مشغول و سرگرم زندگی عادی خویش هستند، مراحل اولیه کار یک انسان حق‌جو و حق‌پو نمی تواند در آن ها گرما بیافریند ولی وقتی فرد یا گروهی به شکل قهرمان تجلی کرد و در برخورد با مراحل سخت یک تلاش، استقامت به خرج داد و چهره‌ی یک قهرمان به خود گرفت، برخورد با قهرمان در درونشان آتشی روشن می کند و آن ها را به سوی یک کوشش جلب می نماید به طوری که می بینی همین آدمی که خبر داشت این فرد یا این دسته در راه فلان هدف دارند می کوشند اما چندان حساسیت و هیجانی نسبت به این ها در خودش نمی یافت و بی تفاوت مانده بود، همین قدر که این ها در قهرمانی اوج گرفتند، در استقامت اوج گرفتند، در شکست‌ناپذیری اوج گرفتند عوض می شود و در درونش دگرگونی ژرفی به وجود می آید.

     همین آدم ساده متعارف دیروزی به یک همکار پرتلاش امروزی تبدیل می شود. این هم یکی از گنجینه ها و امکانات نهفته ای که خداوند در سر راه انسان هایی که به خصوص در راه حق تلاش کنند نهاده است.

     اما در درون خود انسان، این جمله را باید همیشه به یاد داشته باشیم که هیچ انسانی نمی تواند همه مقدورات خودش را در حساب اوّل بشناسد؛ یعنی اگر محاسبات ریاضی روی سرمایه و پول و درخت و ساختمان و افراد و ساز و برگ تا حدی بتواند به آدم نشان دهد چه دارد و چه ندارد روی انسان محاسبات ریاضی بدین صورت نداریم. محاسبه داریم، نه اینکه فکر کنید بی حساب کار کنیم ولی محاسبات اینقدر دقیق و ریاضی نیست، هیچ انسانی نمی تواند بگوید من چی هستم. انسان را خدا به صورت یک چشمه جوشان خروشان آفریده، چشمه ای که آرام آرام می تواند درک کند که در او چه نیروهایی هست.

     برخورد با مراحل مشکل کوشش و تلاش اگر همراه با امید و دید روشن نسبت به آینده همراه باشد در درون خود انسان نیروهای نهفته ای را بیدار می کند که تاکنون برای خود او هم ناشناخته بود، حتی در درون خود انسان قهرمان نیز نیروهای نهفته ای را بیدار می کند که در مراحل عادی کوشش و تلاش هرگز در خود سراغ نداشت.

     نتیجه اینکه اگر انسان در راه حق تلاش کند و همان معیارهایی را که خدا مقرر کرده رعایت کند و بشناسد، هیچ وقت نباید فکر کند کفگیرش به ته دیگ خورده، هیچ وقت نباید فکر کند مایه ها ته کشیده، چه در درون خود او و چه در محیطش سرمایه های نهفته ای وجود دارد که با استقامت انسان در راه حق آن سرمایه های نهفته آشکار می شود و در اختیارش قرار می گیرد.

     اگر زندگی پیامبر عالی قدر اسلام (صلّی الله علیه وآله) را که برای ما اسوه حسنه است با این دید مورد مطالعه قرار دهیم می بینیم که در مراحل حساس تاریخی چنین وضعی در زندگی او تجلی کرده است. زندگی ائمّه طاهرین صلوات الله علیهم اجمعین را هم با این دید مطالعه کنیم تا نمونه های فراوانی از این قبیل ببینیم و اگر تاریخ تحرک های زنده عالی اسلامی و شیعی را در طول تاریخ مورد بررسی قرار دهیم باز نمونه های جالب از این قبیل به دستمان می رسد.

     قرآن مسلمان ها و خود پیامبر را دعوت به پایداری در راه حق می کند ولی با دست خالی که نمی شود پایداری کرد، قرآن توضیح می دهد که: خدا برای انسان هایی که استقامت کنند مددها و امدادهای غیبی نهفته ای در این عالم قرار داده که همین که آن ها استقامت کردند این مایه ها و سرمایه ها آرام آرام در اختیارشان قرار خواهد گرفت:

«إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَهُ أَلّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتی‏ کُنْتُمْ تُوعَدُونَ * نَحْنُ أَوْلِیاؤُکُمْ فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَهِ…» (سوره فصلت، آیه ۳۱-۳۰)

… ادامه دارد.

منبع: ندای اصفهان

 

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

Views: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *