استقامت و توکل از منظر قرآن در بیان شهید بهشتی – بخش دوم
قرآن از دسته یکتاپرست پیرو پیامبران حق که با دشمنان حق روبرو بودند نقل می کند که گفتند «وَ مَا لَنَا أَلَّا نَتَوَکَّلَ عَلَى اللَّهِ وَ قَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا» مگر ما چه عیبی داریم، مگر ما چه عذری داریم که بر خدا تکیه ( توکل ) نکنیم با اینکه او راه ها را پیش پایمان نهاده است. چه تکیه گاهی از او برای ما قابل اعتمادتر و ارزنده تر است (سوره ابراهیم آیه ۱۲).
ولی شرط استفاده از این تکیه گاه این است که هم «استقاموا» در راه حق پایدار بماند و معیارهای گوناگون یک تلاش و وظایف انسان تلاشگر در هر مرحله را خوب بشناسد و رعایت کند. آنجا که قوانین الهی و معیارهای الهی به او می گوید فلان مطلب را صریح بگو، بگوید، آنجا که این معیارها به او می گوید فلان حرف را خوب نگهدار، نگهدار باشد، آنجا که به او می گوید شکیبا باش و دیر پرخاش، شکیبا و دیر پرخاش باشد و آنجا که عکس آن را می گوید، عمل کند.
برای همه، این ها در آئین تحرک الهی ضابطه است، کسی که می گوید «ربنا الله» باید این ضابطه ها را خوب بشناسد و رعایت این ضابطه ها هم استقامت لازم دارد، استقامت در راه رعایت ضابطه ها کار آسانی نیست. انسان گاهی دچار خوف می شود از پرخاش با مخالف حق، آنجا باید خوف به دلش راه پیدا نکند و گاهی عکس آن مطرح است، دچار هیجان می شود، نمی تواند خود را کنترل کند، اما جایی است که باید خودداری کند تا بتواند در موضع بهتری با او روبرو شود اما نمی تواند خودش را نگه دارد. آنجا هم استقامت می خواهد. در هر دو طریق و در هر دو جهت احتیاج به استقامت دارد. آنچه مهم است چیست؟
« مهم این است که انسان واقعاً ببیند آیا در راه خدا قرار دارد یا احیاناً در راه هوی »
اگر در راه خدا قرار دارد، بداند که «امداد الهی» به سراغ او خواهد آمد. گاهی برای به ثمر رسانیدن یک تلاش پنجاه سال وقت لازم است، اما شما خودتان می دانید که یکی از حالاتی که در همه ماها وجود دارد این است که می خواهیم نتیجه تلاشمان را تا زنده ایم ببینیم. اینجا است که «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا» به سراغ آدم می آید؛ می گوید تو حق نداری بگویی دل من فقط پی کوششی میرود که تا زنده ام نتیجه اش را ببینم، تو باید مرد میدان کوششی باشی که اگر مردی و نسل بعد او را به ثمر رساند برایت همان قدر لذت بخش و گیرا و جاذبه دار باشد که الآن به ثمر رسد، چون برای انسان مسلمان، زمان، حال و آینده اش از این جهت تفاوتی ندارد. همه زمان ها زمان حال است.
اینکه ایمان به قیامت، ایمان به معاد و ایمان به بازده جاویدِ اعمال یکی از ارکان عقیده اسلامی است برای این است که مسلمان حتی کوششی را که خبر ندارد آینده اش چه می شود، هدر رفته و گمشده نشناسد. با ایمان به «إِنَّا لَا نُضِیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا» می داند که هیچ تلاشی ضایع نمی شود و هدر نمی رود.
به این ضابطه ها و معیارها اشاره کردم تا روشن شود که معیار چقدر زیاد است. این معیارها را باید شناخت و مراقب آن ها بود و با رعایت این معیارها بر خدا توکل نمود و دل را همواره با نور امید روشن داشت.
قرآن از زبان «یعقوب» چنین نقل می کند:
«یَا بَنِیَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَ أَخِیهِ وَ لَا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ، إِنَّهُ لَا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ» (یوسف ۸۷)
یعقوب سال هاست یوسف اش را از دست داده و بر طبق معیار معمولی باید بگوید استخوان هایش هم پوسیده. بنیامین برادرش هم به دنبالش رفته و نیامده، اما باز می گوید پسران من بروید باز هم از یوسف و برادرش ردیابی کنید و از گرهگشایی خدا و زمینه فراهم کردن خدا نومید مباشید که این انسان های بی ایمان کافرند که از روح خدا و راحت آفرینی خدا و بنبستشکنی او مأیوس هستند.
انسان معتقد به خدا همواره می گوید بالاخره بن بست ها خواهد شکست و راه به روی ما گشوده خواهد شد. انسان های با ایمان در نشیب و فرازها و در آن مراحلی که انسان های معمولی نومید می شوند و مایه ها ته می کشد نومید نمی شوند به شرط اینکه هدف را و راه به سوی هدف را با معیارهایی که خود آئین الهی فرا راهمان نهاده درست شناخته باشند «وَ مَا لَنَا أَلَّا نَتَوَکَّلَ عَلَى اللَّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا».
چرا بر خدا توکل نکنیم با اینکه راه های ما را به ما نشان داده. وقتی توی راه هستیم دیگر یأس و ناامیدی چرا؟ «علی اللَّه فلیتوکّل المؤمنون، و علی اللَّه فلیتوکّل المتوکّلون» آن ها که به دنبال تکیه گاه می گردند بر خدا تکیه کنند. من دوست دارم آنچه را وحی به ما می گوید با نتایج مشاهده ها و تجربه های عینی پیوند بزنیم و عادت کنیم به این پیوند زدن. بنابراین بار دیگر همه مان برگردیم ببینیم آیا در زندگی شخصی اطرافیانمان نمونه هایی از این مددهای الهی را می توانیم پیدا کنیم؟ اگر توانستیم پیدا کنیم آن وقت توانسته ایم یک آگاهی تجربی و عینی را به آگاهی ناشی از وحی قرآنی پیوند بزنیم و فکر می کنم در این صورت بهتر بتوانیم از تعالیم الهی نتیجه بگیریم.
آنچه تا اینجا بیان کردیم یکی از جنبه های توکل بر خدا است که برای هر انسان تلاشگر به آسانی قابل فهم است. در این زمینه جنبه های متعدد دیگر نیز هست که باید در فرصت های بعدی به شرح آن ها بپردازیم، نظیر آنچه در سرگذشت پیامبران در قرآن، در آیات مربوط به جنگ بدر و نظائر آن ها بدان اشاره شده است.
اکنون که مفهوم توکل برای ما روشن گشت و دانستیم که توکل یکی از ضروری ترین مسایل زندگی انسان مؤمن به خداست در آیات مربوط به توکل که در قرآن کریم آمده بیشتر بیندیشیم تا به ویژگی های آموزش این کتاب الهی در این زمینه بهتر آشنا شویم.
بینش توحیدی ، زیربنای توکل است
در شناخت جهان، انسان به این حقیقت برخورد می کند که آفرینش جهان و گردش کار آن فقط به دست آفریدگار توانا و دانا است.
این بینش توحیدی به طور طبیعی انسان را به این اصل رهبری می کند که تنها اوست که شایسته پرستش و عبادت است(*) و چون سررشته همه پدیده ها و قوانین آفرینش به دست اوست فقط باید بر او توکل کرد «إِلَیْهِ یُرْجَعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَ تَوَکَّلْ عَلَیْهِ» (هود – ۱۲۳) امور جهان همگی به دست اوست پس او را پرستش و بر او توکل کن.
(*پاورقی: به کتاب «خدا از دیدگاه قرآن» نوشته استاد سید محمد حسینی بهشتی و نیز مقاله علیت به قلم ایشان در کتاب گفتار ماه مراجعه کنید.)
«قُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ عَلَیْهِ یَتَوَکَّلُ الْمُتَوَکِّلُونَ» (زمر – ۳۸) (پیامبر) بگو خدا برای من کافی است، متوکلان تنها بر او توکل می کنند.
«اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» (تغابن – ۱۳) جز آفریدگار جهان خدائی نیست و مؤمنان تنها بر او توکل می کنند.
توکل ، نتیجه در راه حق بودن انسان است
راهی که انسان بتواند تکامل واقعی خود را به دست آورد، راهی است که از طریق آفریدگار جهان برای هدایت و رهبری انسان بر او عرضه شده است. راه حق و حقیقت راه تکامل و پیشرفت به سوی خدا، راهی که سعادت همه جانبه انسان فقط در پرتو آن به دست می آید. به همین سبب انسانی که در این مسیر است توکل دارد، زیرا توکل زاییده حرکت در این مسیر است، چون می داند راهش حق و از هدایت الهی برخوردار است.
«فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّکَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِینِ» (نمل – ۷۹)
پس بر خدا توکل کن به راستی که تو بر حقی، حقی روشن و هویدا.
«وَ ما لَنا أَلاَّ نَتَوَکَّلَ عَلَی اللَّهِ وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلی ما آذَیْتُمُونا وَ عَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ» (ابراهیم – ۱۲)
چرا بر خدا توکل نکنیم در حالی که او راه ها را به ما نشان داده است. ما در برابر آزار شما شکیبا خواهیم بود که صاحبان توکل تنها بر خدا توکل می کنند.
زیربنای توکل ، ایمان به حمایت الهی است
«قُلْ لَنْ یُصِیبَنا إِلَّا ما کَتَبَ اللَّهُ لَنا هُوَ مَوْلانا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» (توبه – ۵۱)
بگو، هرگز جز آنچه خدا خواسته به ما نخواهد رسید، اوست پشتیبان ما و مؤمنین بر خدا توکل میکنند.
توکل ، عامل توانمندی در برابر نقشه ها و جنگ اعصاب ها
خدا پشتوانه نیرومند انسان است و توکل بر او مایه مقاومت و توانمند شدن انسان در برابر طرح ها، نقشه ها، حیله ها و روش های گوناگون نیروی باطل است. جنگ های روانی و اعصابی که باطل برای او بوجود می آورد هرگز او را سست نمی کند و او را از حرکت به سوی خدا باز نمی دارد.
«إِنَّمَا النَّجْوَى مِنَ الشَّیْطَانِ لِیَحْزُنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَلَیْسَ بِضَارِّهِمْ شَیْئًا إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» (مجادله – ۱۰)
در گوشی حرف زدن (و نجوی کردن) کاری شیطانی است تا بدین وسیله مؤمنان را دلتنگ کند در صورتی که هیچ زیان و آسیبی به آن ها نمی رسد مگر آنجا که خدا خواسته باشد و مؤمنین بر خدا توکل می کنند.
«فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ تَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ وَ کَفی بِاللَّهِ وَکیلاً» (نساء – ۸۱)
از آن ها روی گردان و برخدا توکل کن که پشتیبانی خدا کافی است.
«وَ لَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَالْمُنَافِقِینَ وَدَعْ أَذَاهُمْ وَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ» (احزاب – ۴۸)
پیرو کافران و منافقان مباش و به آزارشان بی اعتنا باش و برخدا توکل کن.
… ادامه دارد.
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 0
با سلام
ممنون برای اخبار خوبی که در سایت قرار دادید
سلام این مبحث استقامت و توکل از منظر قرآن در بیان شهید بهشتی خیلی خوب بخصوص با شرایط فکری جامعه امروز هم تطابق داشت…ممنون