اسلام؛ تنها ایدئولوژی قدرتمند نظم جدید جهان

خانه / مطالب و رویدادها / یادداشت و گفتگو / اسلام؛ تنها ایدئولوژی قدرتمند نظم جدید جهان

هژمونی قدرت در صحنه بین الملل رویایی است که بسیاری دولتمردان آن را حق کشور خود می دانند. جهانی تک قطبی، دوقطبی، چند قطبی و … ماحصل همین امیال است که می تواند در کوتاه مدت و یا بلند مدت محقق شود. کشورهای جهان بالاجبار یا با اختیار درگیر این تقسیم بندی ها شده اند، اما بعد از فروپاشی شوروی سوال اینجاست که گفتمان غالب در سپهر سیاست چگونه شکل خواهد گرفت؟

نظام بین‌الملل در حال حاضر دوران بسیار مهمی را طی می‌کند؛ دورانی که می‌تواند حداقل یک نظم چند دهه‌ای را بنا کند. سرنوشت بسیاری از منازعات حداقل برای چند دهه آینده در این دوران تعیین خواهد شد. قدرت‌های منطقه‌ای عمق نفوذ خود را تثبیت کرده و آماده ورود به رقابت‌های بین‌المللی می‌شوند. به تدریج سیاست هویتی جایگاه ممتاز خود را بدست خواهد آورد و به مسئله اصلی جهان آینده تبدیل خواهد شد. همه اینها مسائلی هستند که نظم نوین جهانی را شکل خواهد داد. در این نوشتار نگاهی گذرا به تحولات نظام بین‌الملل در دوره اخیر خواهد داشت.

تاریخچه نظم‌های بین‌المللی

مهمترین ویژگی جهان سیاست تغییر دائمی آن است اما با این حال دوره‌هایی از ثبات نسبی وجود دارند که گاهی چند دهه پایدار می‌مانند. پایدارترین نظم دوران جدید مربوط به نظم حاصل از کنگره وین می‌شود که از1814 تا جنگ جهانی اول یعنی 1914 دوام آورد. اما پس از آن دیگر ما چنان نظم طولانی را شاهد نبوده‌ایم و حداکثر زمان پایداری یک نظم به دوران جنگ سرد باز می‌گردد که تقریبا چهل سال به طول انجامیده است. اما نکته قابل توجه آنست که تا پیش از این، زمان گذار برای شکل‌گیری یک دوره نظم پایدار زمانی نسبتا کوتاه بوده است و شاید بتوان برای نظم حاصل از کنگره وین دوره گذاری بیست و چند ساله، از زمان انقلاب فرانسه تا پایان جنگ‌های ناپلئونی در نظر گرفت. جنگ سرد نیز حاصل یک دوره گذار شش یا هفت ساله بوده است که در آن قدرت‌های بزرگ به رقابت برای کسب جایگاه برتر پرداخته‌اند. شکل زیر نمایی دقیق‌تر از تاریخچه نظم‌های بین‌المللی را به نمایش می‌گذارد.

دوره­ گذار کنونی

 اما آنچه امروز ما شاهد آن هستیم دوره گذاری است که از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تاکنون بیست و چند سال شده است و هنوز پیش‌بینی می‌شود که چند سال دیگر نیز ادامه پیدا کند مثلا سی سال و حتی بیشتر! مسلما یک چنین دوره گذار طولانی‌ای که در آن تغییرات عمیق ژئوپولتیکی و ژئواستراتژیک به تدریج حاصل می‌شوند، نظمی عمیق و پایدار را نیز به دنبال خواهد داشت. در این دوره گذار رقابت قدرت‌های بزرگ تفاوت‌های چشمگیری با دوره‌های پیشین کرده از جمله آنکه تعداد قدرت‌هایی که هر روز سر بر می‌آورند و وارد رقابت‌های بین‌المللی می‌شوند، بسیار زیاد شده است. فضاهای استراتژیک جدیدی اهمیت یافته‌اند که رقابت‌های قدرت‌های بزرگ به آنها نیز رسوخ کرده از جمله فضای سایبری، زمینه فرهنگی و اقتصاد سیاسی. این حوزه‌های جدید در این دوره به شدت مورد رقابت قرار گرفته‌اند و در عمل جنگ‌های نظامی پر هزینه حتی‌المقدور به این عرصه‌ها منتقل شده‌اند و تنها در مناطقی که رقابت‌ها بیش از حد حاد می‌شود، جنگ‌افزارهای نظامی به کار گرفته می‌شوند. ویژگی منحصر به فرد این دوره گذار اینست که به واقع هیچ کس نمی‌تواند پایانی نزدیک برای آن تصور کند و شاید به تدریج بتوان گفت که در حقیقت آنچه که ما دوره گذار تصور می‌کنیم خود یک نظم با ماهیتی بدیع است. به عبارت دیگر چنین می‌توان گفت که در حالیکه چین در آستانه ظهور قرار دارد، هیچ کس به واقع نمی‌تواند تصور کند دقیقا چه زمانی چینی‌ها تنها ابرقدرت خواهند بود؛ علی‌رغم همه پیش‌بینی‌هایی که صورت می‌گیرد باید گفت که اینبار در ترکیب چین و بقیه، “بقیه” از قدرت و توان بسیار بالایی برخوردارند به ویژه که قدرت‌هایی مثل ایالات متحده و اتحادیه اروپا نیز سعی می‌کنند خود را در زمره برترین‌ها به هر ترتیب ممکن حفظ کنند. رشد قدرت کشورهای بزرگی نظیر هند، روسیه و برزیل نیز خود چالشی اساسی برای چینی‌ها خواهد بود.

جایگاه جهان اسلام در هندسه قدرت جهانی

اما به هر حال بزرگترین مسئله برای همه قدرت‌های بزرگ مسئله جهان اسلام خواهد بود. اسلام به عنوان تنها ایدئولوژی قدرتمند در جهان حاضر و با پتانسیل منحصر به فرد اتحاد و انسجام و جمعیتی زیاد از شرق آسیا تا غرب آفریقا و امکان ایجاد تحولات تمدنی عمیق در حوزه فرهنگی چالشی اساسی برای قدرت‌های بزرگ خواهد بود چرا که مسلمانان در اکثر مناطق دنیا حضوری پر رنگ دارند و تابع قوانین خود هستند. بدون شک اسلام یکی از محورهای اصلی سیاست هویت در جهان آینده خواهد بود.

در دنیایی که مروج تفرد و انفعال است، وجود محرکی قوی نظیر دین اسلام به راحتی می‌تواند نظم‌های موجود را درهم شکند و اقتدار دولت‌ها را به چالش بکشد. مهمترین نکته درباره جهان اسلام، وجود داعیه تمدن‌سازی است که اساسا تمدن موجود و همه ارزش‌ها و ویژگی‌ایش را به چالش می‌کشد؛ شاید بتوان تصور کرد که در مدت زمانی نه چندان دور چین به عنوان نماد استکبار در میان مسلمانان شناخته شود و مورد تنفر آنها قرار بگیرد! و یا گروه‌هایی نظیر القاعده، طالبان و داعش برای مبارزه با سلطه چینی‌ها در مناطق پیرامونی و حتی داخلی آن شکل بگیرد! مولفه‌های فرهنگ استراتژیک جهان اسلام نظیر جهاد، ظلم‌ستیزی و استکبارستیزی برای چینی‌ها نیز می‌تواند دردناک باشد. بدون شک شکل‌گیری یک مرکز راهبردی برای جهان اسلام که توانایی بهره‌وری از قدرت‌های آن را داشته باشد بزرگ‌ترین تهدید برای قدرت‌های بزرگ آینده خواهد بود چرا که می‌تواند از ظرفیت‌های کم نظیر جهان اسلام در یک جهت بهره‌برداری کند.

قدرت‌های مرکزی جهان اسلام

در حال حاضر تنها دو قدرت در جهان اسلام وجود دارند که امکان بهره‌وری از پتانسیل‌های آن را دارا هستند. ایران و ترکیه به عنوان تنها کشورهای اسلامی که توانسته‌اند خود را به عنوان بازیگران بزرگ منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای معرفی کنند. ایران با توانایی‌های ویژه‌ای در زمینه نظامی، امنیتی و سیاسی در مقابل ترکیه‌ای قرار دارد که مزیت‌های قابل توجهی را در زمینه‌های اقتصادی و فرهنگی کسب نموده‌ است. رقابت این دو قدرت مرکزی جهان اسلام در سال‌های آتی مهمترین مسئله درونی آن خواند بود. قرائت‌های متفاوت این دو قدرت از اسلام و رویکردهای متفاوتشان به مسائل جهان اسلام شکافی عمیق را در درون آن به وجود آورده که تا زمانی که این شکاف حل نشود نیروی درونی جهان اسلام امکان آزاد شدن نخواهد داشت. شاید بتوان گفت دوران گذار جهان اسلام تا زمانیکه این شکاف مرکزی حل نشود به پایان نخواهد رسید.

نکته دیگر درباره جهان اسلام که بسیار حیاتی است بحران رژیم اشغالگر قدس است که می‌توان گفت اولین مسئله جهان اسلام است و همین بحران یکی از محل‌های اختلاف دو قدرت مرکزی ایران و ترکیه نیز هست. مطمئنا تا زمانیکه فلسطین آزاد نشود، نیروهای جهان اسلام توان بازیابی برای رشد و حرکت به دیگر مناطق را نخواهند داشت چرا که بخش مهمی از جهان اسلام را به اشغال درآورده و پس از تحمیل چندین شکست سنگین به مسلمانان در ضمن تحقیر، آنها را از عمل نیز ناامید کرده و منجر به اختلافات درونی‌شان نیز شده است. البته در این میان از نقش کشورهای عربی مثل عربستان و مصر نیز نمی توان غافل شد که هر کدام مدعی “امُ القری” برای جهان اسلام هستند. اما هر کدام به دلایلی پتانسیل های الگو شدن را ندارند، هر چند در این جهت بیکار ننشسته اند.

نتیجه گیری

در حالی که اکثر کشورهای جهان همچنان در تعطیلات تاریخی به سر می‌برند، تعدادی از کشورها نیروهای خود را برای شرکت در مسابقه جهانی برای پیشرفت و توسعه قدرت خود بسیج کرده‌اند. از میان این کشورها نیز تنها آنهایی می‌توانند تا آخرین مراحل این بازی حضور فعال داشته باشند که قواعد خاصی را رعایت کنند از جمله رشد اقتصادی بالا، توازن بخش‌های اقتصادی و نظامی، سرمایه‌گذاری ویژه برای توسعه تکنولوژیک و فناوری‌های نوین، مدیریت فرهنگی و روانی مناسب و… .  که در حال حاضر تنها تعداد اندکی از قدرت‌های حاضر در رقابت‌های جهانی امکان تامین همه این شرایط را دارا هستند. با توجه به سطح توانمندی قدرت‌ها در عرصه جهانی پیش‌بینی می‌شود که این دوره گذار کنونی حداقل برای یک دهه دیگر نیز ادامه داشته باشد. به ویژه آنکه هنوز هیچکس نمی‌داند که چینی‌ها چه تصمیمی برای آینده نظام بین‌الملل گرفته‌اند!

بازدیدها: 4

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *