حجت الاسلام مومنی:
اطمینان به خدا از رهگذر بندگی حاصل می شود
به محض ورود حضرت امالبنین سلامالله علیها به خانه حضرت علی علیهالسلام، امام حسن علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام در بیماری بودند که ایشان به بستر این دو بزرگوار رفتند و شروع به پرستاری آنها کردند.
زمانی که بشیر به حضرت امالبنین سلامالله علیها خبر شهادت امام حسین علیهالسلام را داد، فرزند حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام در آغوش او بود، دستانشان سست شد و کودک از آغوششان افتاد. حضرت در مصیبت امام حسین علیهالسلام برای امام حسین علیهالسلام نه برای فرزندانش، به قدری گریست که از هر دو چشم نابینا شد. حدود سه سال به قدری گریه های جانسوز می کرد که نابینا شد و در همین نابینایی ماند و از دنیا رفت.به قدری گریه هایش جانسوز بود که مروان ملعون زمانی که از کنار محلی که ایشان می گریست عبور می کرد، متأثر می شد.
حضرت امالبنین سلامالله علیها جایی قدم گذاشته است که حضرت زهرا سلامالله علیها قدم گذاشته است. جایی نفس کشیده است که حضرت فاطمه سلامالله علیها در آنجا نفس کشیده است. ایشان به مقامی رسیده اند که فرزندان حضرت فاطمه سلامالله علیها به او مادر می گفتند.
مادر به حضرت عباس علیهالسلام توصیه می کند که در میدان با امام حسین علیهالسلام قدم برمی داری، گامی عقب تر باش.
” يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً * فَادْخُلِی فِی عِبادِی * وَ ادْخُلِی جَنَّتِی ” می خواهی در زمرۀ عباد من قرار بگیری باید این سه مطلب را در خود متجلی کنی، [باید بدانیم اثر تربیتی مادر بسیار مهم و ارزشمند است. امام علی علیهالسلام در انتخاب فوق العاده دقت دارند چون نسلی از ایشان باید برای آن واقعۀ عظیم تربیت شوند. حضرت امالبنین سلامالله علیها به این سه مطلب رسید.] 1) اطمینان. عبودیت و بندگی انسان را به جایی می رساند که می تواند اطمینان به خداوند پیدا کند. امام صادق علیهالسلام فرمودند: (در تورات آمده است.) خداوند می فرماید: ای بندگانم فقط پرستش مرا بکنید. از رهگذر این مطلب چند چیز را متوجه شما خواهم کرد: 1) خداوند می فرماید: اگر کسی بندگی مرا بکند، قلبش را مملو از غنا و بی نیازی می کنم. یعنی تو را مثل خودم در دنیا قرار می دهم. دغدغه و اضطراب سراغ او نمی آید. 2) او را به حاجتش واگذار نمی کنم. 3) پشت او می ایستم. تزلزل و تشکیک در آنها به وجود نخواهد آمد. اعتماد به خدا توکل می آورد.
ما از خدا هستیم و به او هم باز خواهیم گشت. “لا معبود سواک یا غیاث المستغیثین” هر کسی نیازمند است، از او بخواهد. ممکن است کار به مو بکشد اما با اطمینان هرگز قطع نخواهد شد. آیتالله مظاهری فرمودند: مهم نیست قفل ها را که می زند، مهم آن است که کلید دست خداست.
اگر خداوند متکفل کسی باشد کی ضایع خواهد شد؟! اطمینان به خدا از رهگذر بندگی حاصل می شود. بندگی خدا چند مطلب را می طلبد. 1) انجام واجبات. 2) ترک محرمات. گناه و معصیت از زندگی بیرون رود.[در روایت داریم: کلید تمام گناه ها شرب خمر است. دروغ از عرق خوری بدتر است. جایی دیگر روایت داریم: غیبت از 40 زنا بدتر است.] 3) شکر. شاکر خداوند باشیم که ما غرق در نعمت هستیم. 4) صبر در بلا. 5) راضی بودن برای چیزی که خداوند برای انسان مقدر کرده است.
ما، به دریا حکم طوفان می دهیم
ما به سیل و موج فرمان می دهیم
نقش هستس نقشی از ایوان ماست
خاک و باد وآب سرگردان ماست
شوق به سمت خدا شائق است به سمت او.
2) راضیه بودن. هر چه از خدا سر می زند عین زیبایی است و از خداوند فعل قبیح سر نمی زند. بابی در اصول کافی داریم که حسن ظن نسبت به خدا ما را نجات می دهد. هر آن کس دندان دهد، نان دهد. بالاترین مقامی که خداوند به انسان می دهد مقام رضوان الهی است.
3) مرضیه. مرضیه یعنی خداوند از انسان راضی باشد.
خانم امالبنین سلامالله علیها به مقام رضوانالهی رسید.
منبع: وارث
بازدیدها: 3