اعتراضات – اغتشاشات ؛ ضرورت پاسخگویی به سوالات و شبهات | دکتر یداله جوانی
چکیده
حوادث و اغتشاشات پدید آمده در کشور به بهانه فوت خانم مهسا امینی، از ابعاد و زوایای مختلف قابل بررسی ومطالعه می باشد. نکته ای که نباید هیچ تردیدی در آن راه داد، بهانه قرار دادن فوت این خانم برای ایجاد اغتشاش و ناآرامی در کشور است.
رهبر حکیم انقلاب اسلامی در بیانات ۱۱ مهر در مراسم مشترک دانش آموختگی دانشجویان دانشگاه های افسری نیروهای مسلح، با اشاره به نقش دشمنان در این حوادث و اغتشاشات فرمودند:« این حرکات عادی نبود، طبیعی نبود. این اغتشاش برنامه ریزی داشت، این اغتشاش برنامه ریزی شده بود. اگر قضیه این دختر جوان هم نبود، یک بهانه دیگری درست می کردند برای اینکه امسال در اول مهر به دلیلی که عرض خواهم کرد، در کشور ناامنی درست کنند، اغتشاش درست کنند.»
اشاره مقام معظم رهبری به ایجاد اغتشاش از سوی دشمنان در اول مهر، بیانگر یک واقعیت تلخ است و آن اینکه، دشمنان تصور می کنند در نسل جوان و نوجوان ایرانی، ظرفیت های بالایی برای کشاندن آنان به صحنه های اعتراض و اغتشاش وجود دارد. البته بخش قابل توجهی از این ظرفیت های پدید آمده، ناشی از غفلت ها و کم کاری ها و کار ویژه های جریان نفوذ در نظام آموزشی کشور و بخش مهم نتیجه تهاجم فرهنگی و جنگ نرم دشمنان در دو دهه گذشته است. اکنون در کشور میان نسل های گذشته و جدید، یک ناهماهنگی شناختی و ادراکی، نسبت به موضوعات مختلف پدید آمده است. این ناهماهنگی شناختی و ادراکی، در قالب سوالات و شبهات به شکل های مختلف مطرح می شود. بسیار روشن است که یکی از راه های کاهش اعتراضات و جلوگیری از اغتشاشات، پاسخگویی درست و منطقی به سوالات و شبهات نسل جوان در مدارس و دانشگاه ها می باشد. در این نوشتار، به اجمال در این خصوص مواردی مطرح می شود.
مقدمه
حوادث تلخ و ناگوار شهریور و مهر ماه ۱۴۰۱، گرچه به ظاهر بازیگرانش عده ای از جوانان دختر و پسر این سرزمین در خیابان ها، دانشگاه ها و مدارس کشور بودند، لکن طراحی و برنامه ریزی اصلی آن را دشمنان خارجی انجام داده و این دشمنان، تمامی ظرفیت های خود را برای رسیدن به اهداف چند لایه ای و چند مرحله ای به کار گرفتند. آن چه در این حوادث رخ داد، حکایت از یک جنگ احزاب، یک جنگ ترکیبی و همه جانبه داشت. رویارویی جبهه حق و باطل در ۴۳ سال گذشته، بیانگر یک واقعیت است و آن اینکه، انقلاب اسلامی و نظام ولایی مستقر در ایران به عنوان جبهه حق و توحید محور، دشمنان ثابت دارد که عبارتند از: آمریکا، رژیم صهیونیستی، برخی از کشور های اروپایی مانند انگلیس خبیث و دولت های مرتجع عرب در منطقه همانند رژیم سعودی. اما این دشمنان ثابت کینه توز برای رسیدن به اهداف خود در مقابله با جمهوری اسلامی و ملت ایران، هر از چندی به یک ابزاری و بازیگرانی به اقتضای شرایط متوسل می شوند. روزی سراغ منافقین می روند و از طریق ترور رهبران انقلاب می خواهند این انقلاب را شکست دهند، روزی سراغ گروهک های قومی تجزیه طلب می روند و از طریق تجزیه ایران می خواهند انقلاب اسلامی را شکست داده و جمهوری اسلامی را ساقط نمایند و روزی هم با تحریک صدام و تجهیز آن و به راه انداختن یک جنگ جهانی علیه ملت ایران می خواهند به اهداف خود برسند. اما شکست دشمنان کینه توز در همه این توطئه ها، آنان را به سمت برخی از جریان های سیاسی سوق داده و در نهایت با استفاده از ظرفیت انتخابات و صندوق رای با پدید آوردن جریان اصلاحات، به دنبال براندازی قانونی به زعم خود در ایران هستند. با شکست این نقشه در یک دوره ۸ ساله از ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴، به دنبال اجرای نقشه دیگری با الگوگیری از انقلاب های رنگی رفته و با بکارگیری بخشی از جریان ها، احزاب و شخصیت های سیاسی استحاله شده و منفعت گرای کشور، فتنه آمریکایی- صهیونیستی ۸۸ را پدید آورده و تصور می کردند این بار کار جمهوری اسلامی تمام می شود! با شکست این توطئه، داستان تحریم ها و فشار های حداکثری و به زعم آنان تحریم های فلج کننده را تا جایی دنبال کردند که رسماً اعلام کردند، جمهوری اسلامی چهل سالگی خود را نخواهد دید، هم زمان به این توطئه ها، جنگ های نیابتی را هم در منطقه پدید می آوردند. اما واقعیت آن است که دشمنان در تمامی این صحنه ها با شکست سخت و راهبردی مواجه شده و جمهوری اسلامی به دنبال انتخابات های ۱۳۹۸ مجلس و ۱۴۰۰ ریاست جمهوری، وارد یک فصل نوین برای برداشتن گام های بزرگ در مسیر پیشرفت و حل مشکلات خود می شود.
در چنین شرایطی است که دشمنان اصلی، نقشه جدید خود را عملیاتی کرده، با استفاده از ظرفیت های ایجاد نموده در کشور طی سالیان گذشته در حوزه زنان، دانشگاه ها، آموزش و پرورش، رسانه ها و شبکه سازی های گوناگون در داخل ایران، می خواهند با هدف قرار دادن امنیت، آرامش و ثبات داخلی، حرکت پیشرفت کشور را متوقف نمایند. رهبر حکیم انقلاب اسلامی در بیانات ۱۱ مهر خود، با تصریح بر اینکه برنامه ریزی برای ایجاد اغتشاش در کشور، کار آمریکا، رژیم صهیونیستی و دنباله رو های آنان است؛ در خصوص انگیزه ی این دشمنان از ایجاد اغتشاش در کشور می فرمایند:« حالا انگیزه دولت های خارجی چیست؟ آنچه بنده احساس می کنم، انگیزه ی آن ها این است که احساس می کنند کشور در حال پیشرفت به سمت قدرت همه جانبه است و این را نمی توانند تحمل کنند؛ این را احساس می کنند، می بینند که بحمدالله بعضی از گره های قدیمی در حال گشوده شدن است.»
مقام معظم رهبری در تحلیل جامع و کامل حوادث و نقش دشمنان در پدید آوردن اغتشاشات به بخش هایی از نقشه دشمنان اشاره کرده و می فرمایند:« برنامه ریزی کرده اند برای دانشگاه، برنامه ریزی کرده اند که دانشگاه تعطیل بشود، نسل جوان سرگرم بشوند، برای مسئولین کشور مسائل جدیدی به وجود بیاید؛ در شمال غرب کشور، در جنوب غرب کشور مسائلی به وجود بیاید؛ اینها همه سرگرم کننده است؛ این ها کارهایی است که برای این دارد ایجاد می شود و تحریک می شود که حرکت پیشرونده کشور را متوقف کنند.»
هم اینک پرسش اصلی این است که در برابر چنین توطئه و نقشه ای که دشمنان طراحی نموده و در حال اجرای آن می باشند، چه باید کرد؟ پاسخ آن است که در برابر این تهاجم ترکیبی، اقدام ها هم باید ترکیبی و در حوزه های گوناگون باشد. به طور قطع یکی از حوزه های اصلی، حوزه جهاد تبیین، روشنگری، بصیرت افزایی و پاسخ به سوالات، شبهات مردم و خصوصاً نسل جوان است. تمامی صاحبان قلم، اصحاب رسانه و کسانی که تریبون هایی را مانند هیات های مذهبی، وعاظ و مداحان در اختیار دارند، باید با سوالات مطرح در جامعه و به ویژه سوالات دانشجویان و دانش آموزان آشنا شده، و پاسخ های درست، منطقی و قابل قبول برای این نسل را ارائه نمایند. در شرایط کنونی، افراد توانمند و واجد شرایط باید با هماهنگی مسئولین مربوطه، در دانشگاه ها و مدارس حضور پیدا کرده و به سوالات جوانان در راستای جهاد تبیین و بازکردن گره های ذهنی پاسخ دهند. بر همین اساس در ادامه این نوشتار، ۱۰ سوال پر تکرار در خصوص حوادث اخیر به همراه پاسخ های برگرفته از نشریه پرسمان سیاسی معاونت سیاسی سپاه و ۲۷ سوال پرتکرار در میان دانش آموزان می آید.
سوالات اساسی در خصوص اغتشاشات اخیر
- چه نقطه مشترکی را می توان در سیر اعتراض ها و اغتشاش های خیابانی پس از انقلاب اسلامی به ویژه در دوره زعامت رهبر معظم انقلاب به عیان مشاهده کرد؟
نگاهی به شورش ها و اغتشاشات مشهد، شیراز، اراک، قزوین و اسلامشهر و همچنین کوی دانشگاه تهران در دهه هفتاد شمسی، فتنه سال ۱۳۸۸، اغتشاشات دی ۱۳۹۶ و اغتشاشات آبان ۱۳۹۸ نشان می دهند که دو مؤلفه در همه آنها دیده می شود؛
یک- مداخله بیرونی با طراحی آمریکایی و پشتیبانی اطلاعاتی و مالی برخی کشورهای مسئله دار با انقلاب اسلامی و عملگی منافقین و ضدانقلاب در کف خیابان که اول با اغوا، فریب روانی و رسانه ای برخی از مردم را با خود همراه کرده اند و در نهایت با شناخت آنها از سوی مردم و جدا شدن مردم از آنها دست به خشونت عریان علیه مقدسات، اموال و جان همین مردم زده اند.
دو- مدیریت داهیانه رهبری که فتنه و بحران را شناخته و با تبیین صحیح توانسته اند ابتدا صف مردم را از اغتشاشگران و فتنه گران جدا سازند و سپس به صورت قاطع با اغتشاشگران برخورد نمایند. در واقع، رهبر معظم انقلاب در طول دوره زعامت خودشان در مواجهه با این بحران ها سیاست کم و بیش یکسانی را داشته اند و آن، پس زدن «نرمش» در مقابل آشوب طلبان بوده است. همچنین رهبری صف مردم را از اغتشاشگران جدا کرده، ضمن اعتقاد به بررسی مشکلات مردم و توجه به حل ریشه ای آنها و تأکید بر اینکه باید زمینه ها و زخم ها را درمان کرد، اما در مقابل آشوبگران به ویژه آنهایی که به تحریک صحنه گردانان بیرونی به کف خیابان آمده و خواسته اند از درد و زخم های مردم و جامعه سوءاستفاده و بر محمل نیازهای مردم موج سواری کنند، ایستاده اند و دستور برخورد با مزدوران جبهه استکبار و ضدانقلاب را داده اند.
- علت نقشآفرینی نوجوانان در این آشوب را چه می دانید؟
دلایل نقش آفرینی نوجوانان در آشوب های اخیر را می توان به دو دسته ۱- نقش دشمنان و رسانه های آنها و ۲-اقتضائات و شرایط نسل جدید تقسیم کرد: دسته اول دلایل غیرطبیعی ریشه در تحریک ضد انقلاب و بیگانگان معارض دارد که مشخص بوده و نیاز به توضیح چندانی ندارد، اما دسته دوم به ویژگی های خاص نوجوانان و شرایط زمانه آنها مربوط می شود که در ادامه به آنها اشاره می شود:
- حساس بودن مقطع سنی آنها و تحریک پذیری و احساسی بودنشان که اتفاقاً دشمنان نیز با دست گذاشتن بر این حوزه بود که توانستند آنها را وارد خیابان کنند.
- میل بالا به دیده شدن و مؤثر بودن در میان نوجوانان و جوانان. در توضیح باید گفت که جوانان در گذشته بیشتر درگیر مسائل رفاهی بودند، اما بخش زیادی از جوانان، به ویژه جوانان طبقه متوسط و متوسط به بالا، اکنون رفاهیات بی سابقه ای را تجربه می کنند. به لحاظ روانشناسی، وقتی دغدغه های مادی و رفاهی مرتفع می شود، نیازهای دیگری در انسان رشد می کند، از جمله ابراز وجود و میل به دیده شدن.
- توهم بالای دانایی نزد بخش عمده ای از نوجوانان و جوانان امروز با توجه به توسعه دسترسی آنها به شبکه های اجتماعی مجازی
- این واقعیت که آنها در یک محیط بمباران شده از نظر شناختی(با توجه به جنگ شناختی دشمن) قرار دارند و در این محیط، آنها هم سواد رسانه ای لازم را ندارند و هم متولیان امر چندان به آموزش و تبیین لازم برای آنها توجه نکرده اند
- گسست در جامعه پذیری سیاسی در کشور؛ بدین معنا که جامعه پذیری سیاسی نسل نوجوان و جوان کنونی در عصر رسانه ها اتفاق افتاده و از این نظر، با پدرانشان تفاوت های جدی دارند. نکته مهم در این میان آن است که در خلال این گسست، فرهنگ سیاسی نه تنها به خوبی منتقل نشده است، بلکه فرهنگ سیاسی معارض در میان آنها رشد کرده است.
- تأثیرپذیری بالای این نسل از معلمان و اساتید دانشگاه که با توجه به نارضایتی هایی که در میان معلمان(به طور عمده به دلیل مشکلات معیشتی) و اساتید وجود دارد، اساساً ایستارهای مخالف با وضع موجود در میان این نسل بیشتر رشد کرده است.
روانشناسی نوجوانان، باید ما را به سمت رشد و تربیت انسانی و اسلامی نوجوانان هدایت نماید و یکی از زمینه های مناسب برای این کار، دوران مدرسه است، به ویژه که ارتباطات اولیاء با معلمان و مربیان میتواند یک انسجام و سامانه هماهنگ در تربیت، میان خانه و مدرسه ایجاد کند. لذا، سهم و نقش قصورها و احیاناً تقصیرهای متولیان امور، قابل توجه و ملاحظه است. از این رهگذر، اهمیت نقشآفرینی بسیج دانشآموزی و هیات های مذهبی هم روشن میشود.
- رویکرد نظام نسبت به دهه نودیها چیست و آیا بحران هویت فعلی ادامه خواهد یافت؟
رویکرد نظام نسبت به این نوجوانان، قطعاً جذب و تعالی آنها می باشد و با توجه به ریشه های هویتی و فرهنگی قوی در جامعه ایران، این امر کار چندان دشواری هم نیست. با این حال، لازمه این امر، دقت در چند نکته است:
- این نسل چندان به امر و نهی توجه ندارد، بلکه می خواهد زندگی خود را آنگونه که مایل است، بسازد. در این شرایط، دستگاه فکری نظام باید قادر باشد تا به جای ایجاد ممانعت در مسیر تحقق خواسته های این نسل، «گزینه های جایگزین مناسب» برای آنها ارائه دهد. به عنوان مثال، وقتی عده ای از دختران این نسل می خواهند برای تماشای فوتبال وارد ورزشگاه شوند، نمی توان ابتدا به ساکن با گارد بسته و سلبی با آنها مواجه شد، بلکه باید گفت که حضور در ورزشگاه برای تماشای مسابقات ورزشی زنان بلامانع است و برای مشاهده مسابقات ورزشی مردان نیز باید تمهیداتی اندیشیده شود و شرایطی رعایت شود که در آن صورت این مطالبه دختران نسل جوان، بدون هرگونه مسئله ای تأمین شود.
- دقت در تقویت قدرت اقناع سازی. واقعیت آن است که بعضی از مطالباتی که از سوی برخی جوانان مطرح می شود، خارج از قواعد است. در این صورت، با اتکا به تبیین درست و منطقی باید به اقناع آنها پرداخت.
- دقت در رعایت شأن و کرامت این نسل در هرگونه مواجهه با آنها
- تقویت امید آنها نسبت به آینده با حل سریع تر مشکلات اقتصادی
- مبارزه با فساد و شکاف طبقاتی به منظور رفع بسیاری از گره های کور ذهنی این نسل
- دقت در تقویت شایسته سالاری و جوان گرایی در اداره کشور تا نسل جوان به این امید برسد که با تلاش، آنها نیز می توانند نقشی در اداره کشور داشته باشند.
- بازنگری در مراجع آموزشی و پرورشی این نسل و روزآمدسازی آن ها
- رسیدگی به مشکلات معیشتی معلمان با توجه به تأثیرپذیری بالای این نسل از معلمان
دقت در تقویت پاسخگویی مسئولان و دستگاه های مختلف در قبال عملکرد خود تا از تأثیرپذیری این نسل از تبلیغات دشمنان جلوگیری شود.
- چرا باید یک جوان دهه هشتادی امیدی به آینده از نظر شغل، مسکن و نیازهای اولیه نداشته باشد؟
در پاسخ به این سؤال می توان به چند نکته اشاره کرد:
- واقعیت آن است که دسترسی به این امکانات در مقایسه با گذشته بسیار دشوار است، اما باید توجه هم داشت که در گذشته، عموم مردم هیچگاه همه این امکانات را یکجا و در یک زمان تهیه نمی کردند. حتی بسیاری از وسایل که امروز جزو حداقل ضروریات تلقی می شوند از قبیل یخچال، تلویزیون، فرش، خودرو و…، در گذشته به صورت تدریجی و مرحلهای و در طول چندین سال تهیه می شد. با این حال، منظور آن نیست که جوانان امروز هم باید مانند جوانان ۵۰ سال پیش زندگی کنند، اما این واقعیت را هم نمی توان نادیده گرفت که تهیه یکباره این همه وسایل، واقعاً دشوار است. بنابراین، اصل تدرج را باید در نظر داشت.
- اگرچه سطح نیازهای موجود در کشور رشد کرده، اما در این شرایط، سطح درآمدها برای بخش های زیادی از مردم هم رشد کرده است. با این حال، در تلاش برای تأمین نیازها بایستی به اهم و مهم توجه داشت. درواقع، با حذف تجملات و غیرضروریات، می توان از بار مشکلات و فشارهای اقتصادی کاست.
- اگرچه تورم بالا وجود دارد، اما در نقطه مقابل، ارزش هایی چون سخت کوشی، قناعت، عدم اسراف و عدم تجمل گرایی نیز در میان مردم کمرنگ شده است.
- به این واقعیت هم باید توجه داشت که بالاخره تحریم ها و فشارهای خارجی در رقم خوردن این شرایط هم تأثیرگذار بوده است؛ یعنی بخشی از این شرایط خارج از کنترل مسئولان می باشد.
- چرا تاکنون سازوکار مشخصی برای اعتراضات قانونی وجود نداشته و اقداماتی برای استفاده از ظرفیت اصل ۲۷ قانون اساسی پیشبینی نمیشود؟
اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران جزو اصولی از قانون اساسی به حساب میآید که در دوره تصویب اصول قانون اساسی توسط مجلس خبرگان بیشترین بحثها و اختلافات را به خود اختصاص داده است. شدت اختلافات بین اعضای خبرگان درباره این اصل به حدی بود که در نهایت این اصل در جلسه ۶۵ بررسی اصول قانون اساسی یعنی دو جلسه مانده به آخر تصویب شد. بررسی بخشهایی از مذاکرات مربوط به اصول قانون اساسی گویای آن است که اختلاف نظر ها درباره چگونگی گنجاندن این اصل در متن قانون اساسی بسیار جدی و با فاصله زیاد از نظر فکری بوده است. در بین اعضای خبرگان قانون اساسی، دو دسته افراد در این باره دیدگاه خودشان را ارائه کردهاند. دسته اول بر این اعتقاد هستند که متأثر از فضای پدیدآمده ناشی از انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران به موضوع آزادی تجمعات و اعتراضات نگاه حداکثری دارند و معتقدند که هیچ قید و شرطی را نباید برای آزادی تجمعات گذاشت. دسته دوم اعضای خبرگان قانون اساسی نگاه دولت محور دارند و بر این عقیده اصرار میورزند که درست نیست دولت را در عرصه مدیریت و اداره جامعه و حفظ نظم عمومی دچار محدودیت کنیم و در نهایت این گروه قیود متعددی را در جهت ایجاد محدودیت بر این اصل مطرح مینمایند. به هر ترتیب پس از بحثهای مفصل و طولانی و در آخرین جلسات بررسی پیشنویس قانون اساسی این دو رویکرد در قالب اصل۲۷ قانون اساسی تجمیع شد و به این شکل در قانون اساسی قرار داده شد. «تشکیل اجتماعات و راهپیمایی ها، بدون حمل سلاح، به شرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد، آزاد است.» یک نگاه که موافق با آزادی کامل تجمعات و اعتراضات است و نگاه دیگر مقید به محدود کردن اعتراضات را دنبال میکرد. هر چند در بین برخی از اعضای خبرگان این تفکر نیز وجود داشته که به طور کلی این اصل بایستی از قانون اساسی حذف شود.
نکته مهم در این باره آن است که یکی از دلایل اجرا نشدن کامل این اصل قانون اساسی در دورههای بعدی نظام جمهوری اسلامی را بایستی ناشی از رهیافت های مختلفی دانست که در زمان تصویب این اصل قانون اساسی بین اعضای خبرگان پدید آمده بود. در حقیقت باید اینگونه موضوع را تکمیل کرد که هر چند با تجمیع دو نگاه مسئله نحوه گنجاندن اصل۲۷ در قانون اساسی فیصله پیدا کرد، اما اختلافنظر بین دو دیدگاه که بعضاً نسبت به هم فاصله زیادی نیز داشتند، همچنان باقی ماند و اثر وضعی این اختلاف نظر در حوزه اجرای این اصل به طور کامل خود را نشان داده است.
این واقعیت غیر قابل انکار است که مضاف بر اختلافات گذشته که بر سر اصل تصویب اصل ۲۷ قانون اساسی پدید آمد و کار اجرای این اصل را دشوار ساخت، به دلیل دشمنی سرسختانه و تهاجم فرهنگی و عملیات روانی بسیار سنگین نظام سلطه با کشور ما فضای سیاسی-امنیتی حاکم بر جامعه ایرانی کاملاً متفاوت با کشورهایی مانند کشورهای اروپایی است که هیچ دشمنی ندارند. شاید پتانسیل تجمع اعتراضی چندصد هزار نفره در کشورهای اروپایی برای تبدیل شدن به اغتشاش بسیار نازلتر از پتانسیل تبدیل شدن یک تجمع صد نفری به اغتشاش در ایران است. دلیل آن هم مشخص است، در فضای عمومی ایران چندین سرویس جاسوسی و اطلاعاتی برای سوء استفاده از این تجمعات هست که در کشورهای غربی اساساً چنین مسائلی موضوعیت ندارد. جنگ روانی که بر روی ملت ایران انجام میشود، بر روی هیچ ملتی انجام نمیشود و این باعث میشود اعصاب و روان ملت ایران مملو از تشویش ها، اضطراب ها و نگرانی های متراکم و نا امیدکننده شود. از این رو کوچکترین تجمعی در ایران از سوی دشمنان تبدیل به اغتشاش میشود؛ هرجا اعتراض بحقی هم صورت بگیرد سریعاً توسط برخی عوامل مزدور و فریبخورده به انحراف کشیده میشود و سریعاً اعتراض به اغتشاش مبدل میگردد. لذا مسئولان کشور به راحتی نمیتوانند برای هر تجمعی مجوز صادر کنند، چون شرایط ایران اسلامی در جهان کاملاً شرایط متفاوتی است. اگر شرایط سیاسی – امنیتی ایران را هر یک از کشورهای غربی داشتند، حتی اجازه تجمع ۱۰ نفره هم نمی دادند چنانکه در شرایط بحرانی به هیچ عنوان مجوز نمیدهند. در هر حال ریشه عدم اجرا و استفاده از ظرفیت نهفته در اصل ۲۷ قانون اساسی را بایستی در اختلاف نظر تاریخی بین اعضای خبرگان و امتداد آن اختلاف در سال های بعدی و نگرانی های ناشی از تحرکات و طراحی های خشونتآمیز دشمنان جست و جو کرد.
در پایان بایستی به نقش دولت ها در عدم اجرای اصل ۲۷ نیز اشاره کرد. دولت های گوناگون در کشور که خود برآمده از تفکرات گوناگون سیاسی کشور بوده اند، مادامیکه در قدرت نیستند اجرای این اصل را مطالبه میکنند. اما زمانی که قوه اجرایی در اختیار آنها قرار دارد با محاسبه اینکه تحقق این امر زمینه نقد و اعتراض به آنها و جریان سیاسی متبوع آنها را فراهم میکند، لذا فراهم ساختن تمهیدات اجرای این اصل قانون اساسی را پیگیری نمیکنند. اگر هم در مواردی در زمان استقرار دولت همفکرشان بحث آزادی تجمعات و یافتن سازوکارهای اجرایی آن را مطرح میکنند، بیشتر به ژست سیاسی دموکراتیک شباهت دارد تا اینکه به صورت واقعی دیدگاه خود را ابراز کرده باشند. شاهد مثال اینکه در کشور حتی دولتهای با گرایش اصلاحطلبی درباره اجرای اصل۲۷ قدمی برنداشتهاند. در هر حال امید آن است که موضوع فراهم ساختن اجرای اصل ۲۷ که اخیراً از سوی آقای رئیسی عنوان شده است، با بررسی همه جانبه و در نظر گرفتن همه ابعاد کار در عمل به یک نقطه مطلوبی برسد و دولت سیزدهم برای نخستین بار در این زمینه قدم اولیه را بردارد و دولت انقلابی پیشگام حرکت جدی و اصولی درباره عملیاتیسازی این امر مهم و ضروری باشد. در پایان لازم است این نکته را نیز مد نظر قرار داد که سامان دادن به وضعیت احزاب، تشکلهای صنفی و برخی گروههای واسط، نقش کلیدی و تعیینکننده در حرکت به سمت تحقق اصل ۲۷ قانون اساسی دارد.
- با توجه به وقوع اغتشاشات اخیر که پیرو فوت مهسا امینی اتفاق افتاد، در میان بسیاری از کارشناسان و مردم صحبت از این میشود که باید به فکر ایجاد بستری برای بیان اعتراضات مردم بود. در این خصوص این سؤال مطرح میشود که اساساً آیا با ایجاد یک بستر و طراحی سازوکاری برای برقراری اعتراض، مشکل معترضان رفع میشود؟
برای رسیدن به پاسخ این سؤال در ابتدا باید به این نکته توجه کرد که پروسه اعتراض چند گام دارد:
گام اول فرایندی است که به ایجاد فکر اعتراض در ذهن اعتراضکننده میانجامد، به بیانی سادهتر چرا یک نفر یا یک جمعیت به این نتیجه میرسند که باید در یک موضوع یا چند موضوع دست به اعتراض بزنند؟ گام دوم اینکه آنها تصمیم میگیرند این اعتراض را در چه قالب و به چه شکلی بیان کنند که شنیده شود و گام سوم، ارزیابی نتیجه حاصل از این اعتراض است.
بر این اساس خاستگاه اعتراضات همان گام اول است؛ یعنی اگر مسئلهای برای اعتراض نباشد، طبیعتاً مراحل بعد هم به وجود نخواهد آمد. این بدین معنی است که هر اندازه نظام های سیاسی برنامه ای روتین و منظم داشته باشند و بتوانند درخواست ها و دغدغه های مردم را شناسایی کنند و بدان پاسخ دهند، اعتراض ها کمتر خواهد بود و عکس این هم صادق است. وقتی سیستم دچار اشکال و خطا در کارکرد باشد و نتواند مسائل را قبلتر شناسایی و برای حل آن اقدام کند، با انبوه اعتراضات مواجه خواهد شد. بنابراین بهترین راهکار، شناسایی و درمان مسائل قبل از وقوع اعتراض است.
- اعتراضات و اغتشاشات در کشور چگونه و در چه دستهبندیهایی قابل تحلیل است؟
پیش از هر عملی باید جمعیتی را که به خیابان آمده تجزیه و تحلیل کرد. ما با هرم جمعیتی مواجه هستیم که در رأس آن معاندین با کمترین جمعیت و بیشترین خشونت حضور دارند. طبیعتاً برخورد با اینها از جنس برخورد سخت خواهد بود. گروه بعدی کسانی هستند که خواهان استقرار عدالتند. اینها گروهی هستند که به زعم خودشان از نابرابریهای اجتماعی رنج میبرند وتشنه اجرای عدالتند.
گروه بعدی کسانی هستند که میتوان آنها را نوگرایان نامید. اینها گروهی از جوانان و نوجوانان هستند که هنجارها و قواعد رسمی حاکمیت را نمیپذیرند. اینها پای از سنت بریده اما دستشان هم به مدرنیسم و پستمدرنیسم نرسیده است و به نوعی دچار ابهام و پرسشهای حل نشده و گرههای ذهنی هستند. به قول خودشان فقط میخواهند زندگی کنند و شعار «زن، زندگی، آزادی» را مرتب سر میدهند. این افراد و طیف اجتماعی در عصر فضای مجازی و دوران کرونا رشد یافتند. به همین علت، به شدت احساسی و مجازی هستند. اینها نیازمند ارتباطگیری، گفتوگو، توضیح و کار فرهنگی هستند.
و دسته آخر که بیشترین جمعیت را شامل میشود، اقتصاد زدگان به معنی طبقات ضعیفی که تحت فشار اقتصادی بوده و طبقات متوسطی که در حال سقوط به مراحل پایینتر هستند. اینها در شرایط فعلی چیزی جز بهبود شرایط اقتصادی نمیخواهند، برای اینها آتشبیار معرکه چیزی جز گرانی نیست و تنها راه آرام کردنشان بهبود شرایط اقتصادی است.
بنابراین ما برای مدیریت اعتراضات نیازمند مجموعهای از اقدامات حسابشده امنیتی، قضایی، فرهنگی و اقتصادی هستیم که هر کدام در صورت موفقیت میتواند به بهبود شرایط بینجامد؛ چیزی که جمهوری اسلامی ظرفیت آن را دارد.
- چرا معمولاً خواسته های طبیعی برخی مردم در کشور تبدیل به اغتشاش میشود و چه عوامل و متغیرهایی در این زمینه نقش مخرب ایفا میکنند؟
اساساً وقتی که شکافهای اجتماعی در ابعاد وسیعی خود را نشان دهد، باید منتظر وقوع دوگانگیهای ارزشی در جامعه باشیم. جدایی نسلها، اختلاف دیدگاهها، تفاوت نیازها و در نهایت اختلاف در اهداف همگی سبب میشود که افراد جامعه از همدیگر دور شوند. از هم گسیختگی اجتماعی که مخالف اتحاد و همدلی عمومی میباشد، موجب میشود تا اعتراضات مردمی دچار انحراف و رادیکالیسم گردد و بنابراین احساسات و هیجانات عمومی مردم و گروههای اجتماعی در نهایت موجب بروز اغتشاش و خشونت اجتماعی میشود.
از سوی دیگر نهادهای تنظیمگر روابط دستگاه حاکمیتی و مردم چنانچه تضعیف گردد، در این صورت شاهد بیگانگی اجتماعی مردم و مسئولان خواهیم بود. این بیگانگی اجتماعی، تغییرات اجتماعی را سبب خواهد شد و بنابراین تغییرات اجتماعی در ابعاد وسیعتر منجر به اختلافنظر و زاویه دید افراد شده و هر کدام از این افراد به دنبال اثبات حقانیت خود و قبولاندن سبک زندگی، عقیده و اعتقاد خود خواهند بود. برای اینکه این اتفاق بیفتد مجبور هستند تا از هر روشی برای اثبات خود کمک بگیرند و به همین دلیل ممکن است که روند اعتراضات تبدیل به خشونت و آشوب عمومی گردد. نهادهای تنظیمگر روابط در این حالت نقش ضربهگیر و تخفیفدهنده روند اعتراضات و خشونت را دارند. این نهادهای تنظیمگر میتواند اعم از احزاب سیاسی، انجیاوها، سندیکاها، انجمنها و… باشد.
یکی از ریشههای اساسی این بحث، ویژگی احساساتی بودن ایرانی هاست. هیجانی شدن و رفتارهای خارج از عرف و هنجار در این مسائل به فراخور دیده میشود. در این حوادث ابتدای امر موضوع و مطالبه واضح و شفاف است اما بعد از گذشت لحظاتی مسیر آن عوض میشود؛ چراکه احساسات و هیجانات افراد بر قوه عاقله آنها مسلط میشود و طبیعتاً با چنین صحنههایی روبهرو میشویم.
- راهکارهای طبیعی برای پیشگیری از اعتراضات و جلوگیری از ایجاد اغتشاش چه چیزهایی است و تجربه کشورهای دنیا در این باره چیست؟
نکته اول این است که در هر صورتی به دلیل اینکه منابع محدود و اولویت بندی ها سلیقه ای است، بنابراین اعتراض و تعارض منافع قطعاً وجود خواهد داشت و باید سعی شود که درصد وقوع و همچنین کیفیت آن را مدیریت و کنترل کرد. یکی از بهترین راهحلها برای پیشگیری از وقوع این اعتراضات، نزدیک کردن مردم و مسئولین به یکدیگر و داشتن فهم مشترک از رویدادها و رخدادها میباشد. اساساً اگر جامعه مخاطب و نهاد حکومتی اندیشه مشترک و هدف واحدی داشته باشند، در این صورت مسیرهای مختلف و روشهای مختلف تعارض جدی ایجاد نخواهد کرد اما اگر اهداف متفاوت باشد، سیاستگذاری ها و اندیشه ها متعارض میشود و تولید خشم، نفرت و اعتراض میکند.
دومین راهکار این است که احزاب، انجیاوها، انجمنها و سندیکاهای مردمنهاد به عنوان مطالبهگر وارد صحنه شوند و صحبت ها و اعتراضات مردمی را به صورت طرح، لایحه و شکلهای حقوقی در اختیار دولتمردان قرار دهند. در این حالت احزاب به عنوان بازیگران سیاسی هیچگاه خواهان براندازی و از بین بردن نظام سیاسی حاکم نخواهند بود؛ چراکه در این نظام در حال کنشگری هستند و بنابراین سعی میکنند تا با اصلاح رویهها و کارآمدسازی آنها در نهایت از قدرت حاکمیتی بهتری برخوردار شوند.
سومین راهکار این است که چهره واقعی دشمنان و بیگانگان برای مردم تبیین گردد. در این صورت صف اغتشاشگران از صف معترضان جدا خواهد شد. واقعیت این است که هرگاه مردم ایران خواهان اعتراض مسالمتآمیزی بودند، این حرکت با دخالت عناصر بیگانه و خارجیها تبدیل به براندازی و تهدید وجودی حاکمیت شده و طبیعتاً منجر به تولید خشونت و اغتشاشات خواهد شد.
تجربه کشورهای دیگر نیز نشاندهنده این است که وقوع اعتراضات غیر قابل پیشگیری صددرصدی میباشد و به نحوی امکان دارد که این اتفاق بیفتد، اما کشورهای دیگر مثل ایالات متحده آمریکا با تقویت احزاب و انجیاوها و گفتمانسازی و گفتوگو پیرامون موضوعات چالش برانگیز سعی در ارائه نظر اکثریت و اجماع نظر دارند. یا مثلاً در فرانسه سندیکاهای مردمی تلاش میکنند تا صدای اعتراض و فریاد مردم عادی باشند و مطالبه حقوق آنها از حکومت را بر عهده دارند.
۱۰- آیا نظام و سیستم امنیتی در قضیه اغتشاشات اخیر پیشبینی از وقوع آن را داشت یا دچار غافلگیری شد؟
نظام و سیستم امنیتی همواره سطحی از هشدار و نا امنی را برای خود متصور است، چون دشمن مدت هاست راهبرد خود علیه جمهوری اسلامی ایران را در سرعت بخشیدن به وقوع اغتشاشات خیابانی متمرکز کرده است. عناصر سیاسی و امنیتی همواره در این باره پیش بینی هایی را از وقوع اعتراض یا تبدیل شدن آن به اغتشاش داشته و دارند. اما در قضیه کنونی به نظر میرسد که بر سر زمان و پیشران یک حرکت اعتراضی که تبدیل به اغتشاش شود، دیدگاه قطعی وجود نداشت که این عدم قطعیت امر طبیعی به حساب میآید. مهم اما این است که بخش اطلاعاتی در شکل کلان کار دچار غافلگیری نشد. این را نیز باید اضافه کرد که پیوند سیاسی سلبریتی ها با بخش هایی از جوانان به گونه ای نبود که دستگاه ۱های حاکمیتی تصور کنند که ممکن است چالش برانگیز باشد، بنابراین اساساً غافلگیری به دلیل وقوع اعتراضات نبود بلکه غافلگیری در سطح کیفیت و زمان این اعتراضات بود. شاید هیچگاه تصور نمیرفت که به خاطر بحث فوت یک خانم این همه خسارت جانی و مالی به کشور وارد گردد.
سوالات و شبهات پرتکرار در جامعه به ویژه در قشر دانش آموزان
سوالات زیر نمونه های پرتکرار از صدها سوال، شبهه و ابهامی است که امروز نسل جوان و نوجوان ما در مدارس و دانشگاه ها با آن ها درگیر و مواجهند. از این رو، در راستای جهاد تبیین پاسخ های منطقی، اقناعی، باور پذیر و متناسب با زبان این نسل، می تواند تا حدودی گره های ذهنی آنان را باز و از انباشت تلقی های غلط و مخاطره آفرین همانند حوادث اخیر جلوگیری نماید.
- چرا روشی برای اعتراض در جامعه وجود ندارد؟ یا اینکه جوان معترض به مسائل مختلف چگونه اعتراضش را نشان دهد؟
- هرکس مختار است سبک پوشش خود را انتخاب کند و ما باید به عقاید هم احترام بگذاریم، بنابراین چرا باید در حیطه حجاب امر به معروف باشد؟
- چرا وقتی اکثریت مردم حجاب نمی خواهند، نظام مخالفت کرده و به شدت برخورد می کند؟
- من حجاب را دوست ندارم. دلم نمی خواهد روسری سرم باشد. چرا باید خلاف علاقه خود حجاب را رعایت کنم؟
- مشکلات اقتصادی چه زمانی تمام خواهد شد؟
- چرا بودجه کشور به جای اینکه صرف جوانان و نوجوانان کشور شود. صرف کشورهای بیگانه ای مانند عراق و سوریه می شود که روزی با ما جنگیده اند؟
- انقلاب اسلامی گرانی را به مردم تحمیل کرده است و خبری از آب و برق مجانی طبق وعده امام نیست، چرا این انقلاب از مسیر خود منحرف شده و به وعده هایی که به مردم داده شده عمل نمی شود؟
- چه دلیلی برای بر حق بودن رهبر جامعه وجود دارد؟ شاید او باطل باشد؟
- اگر عده ای بانک را آتش بزنند، می شوند اغتشاش گر، ولی زمان انقلاب همین اعتراض ها و اغتشاش ها می شد انقلاب و به اغتشاش گران انقلابی گفته می شد؟
- چرا رئیس جمهور و دولت (کلاً مسئولین) برای آرامش مردم کاری نمی کنند؟
- چرا سپاه در همه امور سیاسی، اقتصادی و… کشور دخالت می کند؟
- از اوضاع کنونی و آینده ترس داریم و نا امید هستیم (کار و اوضاع فرهنگی و سیاسی و…) چرا کسی از این زاویه به حوادث اخیر نگاه نمی کند که وقتی نا امیدی، چیزی برای از دست دادن نداری؟
- چرا با فساد های اخلاقی و اقتصادی آقازاده ها و مسئولان برخورد نمی شود؟ یا اگر می شود چرا شفاف سازی نمی شود و عملاً روایت دشمن غالب می گردد؟
- چرا جلوی خلاف کارها گرفته نمی شود؟
- جریان مهسا امینی چی شد؟ چرا شفاف سازی نمی شود؟
- چرا در کشور ایران آزادی نیست اما در دنیا آزادی هست؟
- چرا همه سیاست مداران کشور ما دروغ می گویند؟
- در زمان شاه مردم آزاد و شاد بودند ولی الان کشور ما افسرده ترین کشور دنیاست؛ چرا؟
- نظامی که اکنون وجود دارد ۴۰ سال پیش والدین ما به آن رای داده اند. این نظام با الگو های زندگی ما سازگاری ندارد. چرا نمی توانیم یا اجازه نداریم آن را تغییر دهیم؟
- هیچ مسئولی در کشور به فکر مردم نیست، بلکه فقط در فکر منفعت خودشان هستند. زندگی کردن و بردگی کردن برای این چنین مسئولینی ارزش ندارد، توضیح دهید؟
- چرا اینستاگرام را فیلتر کردند؟ واقعاً لازم بود؟ آیا همه چیز فیلتره تا حقیقت افشاء نشه؟
- یک روزی در کشور ما رفراندوم برگزار شد و مردم به جمهوری اسلامی رای دادند چرا حالا دوباره رفراندوم برگزار نمی کنیم تا مشخص شود مردم جمهوری اسلامی را می خواهند یا نه؟
- چرا بیشتر محدودیت ها برای خانم هاست؟
- چرا با آمریکا مذاکره نمی کنیم تا مشکلات حل بشه؟ چرا برجام را نمی پذیریم؟
- با آنکه دسترسی آزاد به اطلاعات از ما گرفته شده و همه چیز را به فضای مجازی نسبت داده و دسترسی ها را بسته اند اما بعضی از کاستی ها و جنایات را هر روز داریم لمس می کنیم. آیا باز هم فضای مجازی مقصر است؟
- چرا حکومت اعتراضات مردم را سرکوب می کند؟
- چرا مردم به صدا و سیما اعتماد ندارند، اما به شبکه های ماهواره ای و خارجی اعتماد دارند؟
بازدیدها: 0