شهادت امام حسن عسکری ع
شرحشهادتپدرصاحبالزمانعج
با شهادت امام هادی علیه السّلام در سال ۲۵۴، امام عسکری علیه السّلام به سمت امامت شیعیان اثنی عشری منصوب گردید. امام هادی (علیه السلام) در وصف فرزند خویش می فرمایند: «فرزندم ابومحمد اصیل ترین چهره ی خاندان نبوی و استوارترین حجت است. او بزرگ فرزندانم و جانشین من است و امامت و احکام آن به سوی او بازمی گردد»
سالهای امامت ایشان در شهر سامرا و غالبا تحت کنترل شدید خلفای عباسی سپری شد. به نحوی که ارتباط آن حضرت با شیعیان بسیار محدود و تنها به وسیله وکیلان خاص آن حضرت بود.
امام حسن عسکری ع ۲۹سال داشتند که در شهر سامراء بعد از ۶سال امامت با دستور معتمد ملعون به شهادت رسیدند.
معتمد در ربیع الاول سال ۲۶۰ هجری قمری بوسیله یکی از نزدیکانش امام حسن عسکری(ع) را با زهر مسموم نمود. امام در اثر آن ، چند روز در بستر بیماری قرار گرفتند و در این ایام معتمد پیوسته پزشکان درباری را بر بالین امام می فرستاد تا آن زهری که به آن حضرت داده بودند بر مردم معلوم نشود و نزد مردم ظاهر سازند که حضرت از بیماری طبیعی رنج می برد.
از طرفی ضمن مداوای حضرت و کسب وجهه عمومی اوضاع و شرایط را زیر نظر بگیرند و رفت و آمدها را به کنترل در بیاورند اگر صحنه مشکوکی در رابطه با جانشینی و امامت پس از امام حسن(ع) دیدند آن را گزارش کنند.
مرحوم شیخ طوسی و برخی دیگر از بزرگان ، به نقل از قول اسماعیل بن علی – معروف به ابوسهل نوبختی حکایت میکنند: در آن روزهایی که امام حسن عسکری علیه السلام در بستر بیماری قرار گرفته بود که در همان مریضی هم به شهادت نائل آمد به ملاقات و دیدار حضرت رفتم پس از آن که لحظه ای در کنار بستر آن امام مظلوم با حالت غم و اندوه نشستم و به جمال مبارک حضرتش می نگریستم.
ناگاه دیدم حضرت، خادم خود را (که به نام عقید معروف و نیز سیاه چهره بود) صدا کرد و به او فرمود: ای عقید! مقداری آب به همراه داروی مصطکی – بجوشان و بگذار سرد شود. همین که آب ، جوشانیده و سرد شد، ظرف آب را خدمت امام حسن عسکری علیه السلام آورد تا بیاشامد.
موقعی که حضرت ظرف آب را با دست های مبارک خود گرفت. لرزه و رعشه بر دست های حضرت عارض شد. به طوری که ظرف آب بر دندان های حضرت می خورد. و نمی توانست بیاشامد.
آب را روی زمین نهاد و به خادم خویش فرمود: ای عقید! داخل آن اتاق برو، آن جا کودکی خردسالی را می بینی که در حال سجده و عبادت می باشد، بگو نزد من بیاید. خادمِ حضرت گفت :
چون داخل اتاقی که امام علیه السلام اشاره نمود. رفتم کودکی را در حال سجده مشاهده کردم. که انگشت سبّابه خود را به سوی آسمان بلند نموده است. بر او سلام کردم. آن حضرت نماز و سجده را مختصر کرد. پس از پایان نماز عرض کردم که آقای من می فرماید شما نزد او بروید.
در همین لحظه ، کنیزی صقیل نام نزد آن فرزند عزیز آمد. و دست کودک را گرفت. و پیش پدرش برد ابوسهل نوبختی گوید:
هنگامی که کودک که بسیار زیبا و همچون ماه نورانی بود. موی سرش به هم پیچیده و مجعد است. و ما بین دندان هایش گشاده است.
نزد پدر آمد، سلام کرد و همین که چشم پدر به فرزند خود افتاد. گریست و به او فرمود: ای سید اهلبیت خود مرا آب بده، همانا من به سوی پروردگار خویش می روم. آن کودک قدح آب جوشانیده را به دست خویش گرفت. و بر دهان پدر گذاشت و او را سیراب کرد.
آنگاه فرمود: مرا آماده کنید که می خواهم نماز بخوانم. پس آن کودک حوله ای را که در کنار پدر بود. روی دامان امام علیه السلام انداخت و سپس پدرش را وضوء داد. و چون حضرت ابومحمّد، امام عسکری علیه السلام نماز را با آن حال مریضی انجام داد. روی به فرزند کرد و فرمود:
پسرم بشارت باد تو را که تویی مهدی و حجّت خدا بر روی زمین و تویی پسر من و منم پدر تو و تویی (محمد) بن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن ابیطالب و پدر توست. رسولخداص و تویی خاتم ائمه طاهرین و نام تو همنام رسول خدا است. و این عهدی است به من از پدرم و پدران طاهرین تو صلّی الله علی اهل البیت ربّنا، انّه حمیدٌ مجید و در همان هنگام به شهادت رسید.
بعد از آگاه شدن شیعیان از خبر شهادت جانسوز حضرت امام حسن عسکری (ع) هاله اى از غم و بهت زدگى فضاى سامرا را فرا گرفت. و از هر سوی صدای ناله و گریه به گوش میرسید. مردم آماده سوگواری و تشییع جنازه آن حضرت شدند.
پس از آنکه امام چشم از جهان فرو مى بندد. معتمد ملعون دستور مى دهد خانه او را بازرسى کنند. و کنیزانش را زیر نظر بگیرند. او نمى دانست خداوند خود رساننده فرمان و کار خویش است. و امام منتظر بیشتر از پنج سال است. که به دنیا آمده و از دید جاسوسان مخفى شده است و برگزیدگان شیعه با وى بیعت کرده اند.
سیریدرسیرهامامحسنعسکریع
امام حسن عسکری یازدهمین ستاره هدایتی است که در آسمان امامت درخشید و هدایت عملی مردم را عهده دار شد. از اینرو در کنار القاب متعدد آن حضرت که هر یک گویای بعدی از شخصیت عظیم اوست،.
مانند: عسکری، رفیق، زکی، فاضل ،امین ،میمون ،نقی طاهر، مؤمن بالله صادق صامت امین على سر الله ، ولی الله، سراج اهل الجنه، خزانه الوصیین، مضی، شافی، مرضی، خالص، خاص، تقی، شفیع، سخی، موفی و مستودع ، ما با القابی چون: ناطق عن الله ، مرشد الى الله ، هادی و مهتدی نیز رو به رو می شویم که گویای همان وظیفه اصلی امامت تداوم هدایتگری بشریت است.
در این نوشته برگهایی از کارنامه هدایتگری حضرت را مرور میکنیم. تفاوت اساسی ائمه ع و پیامبر اکرم ص در چگونگی هدایتگری و انجام رسالت قرآنی، به موضوع حاکمیت بر می گردد.
ائمه به دلیل نداشتن حاکمیت با مشکلات بسیاری رویارو بودند. از این رو وظیفه هدایتگری را با ابزارها و شیوه های بسیار متنوعی که متناسب با شرایط عصر و زمان بود به پیش می بردند.
نا آرامی های داخلی در کنار اختناق ویژگی عمده عصر امام عسکری ع است. و آن حضرت در یکی از سخت ترین شرایط پیش آمده. برای سلسله امامت به هدایت امت می پرداخت.
جلوه های هدایت در سیره و سخن امام عسکری ع
۱. هدایت با رفتار و کردار
کارآمدترین ابزار تأثیر در هدایت رفتار و کردار هدایتگران است. این سخن از امام صادق ع را به یاد آوریم :
کُونُوا دُعَاهٌ لِلنَّاسِ بِغَیْرِ السِنَتِکُمْ؛ مردم را با غیر زبان خود دعوت کنید. و هر چه ایمان و عمل قوی تر شود. تأثیر پذیری مخاطبان فزون تر خواهد گشت. و هر چه از میزان هماهنگی بین عمل هدایتگران و سخنان آنان کاسته شود. تأثیر پذیری مخاطبان نیز کاهش می یابد. امام علی ع می فرمود: «إِنَّ الْوَعْظَ الَّذِی لا یمجه سَمْعَ وَلَا یَعْدِلُهُ نَفْعٌ مَا سَکَتَ عَنْهُ لِسَانُ الْقَوْلِ وَنَطَقَ بِهِ لِسَانُ الْفِعْلِ؛ اندرزی که هیچ گوشی آن را ناخوش ندارد. و هیچ سودی با آن برابری نکند. اندرزی است که زبان گفتار در مورد آن ساکت و زبان رفتار به آن گویا باشد.»
درخشنده ترین جلوه هدایت در سیره امام حسن عسکری نیز مربوط به همین نوع هدایت است.
شیخ مفید به نقل از محمد بن اسماعیل بن ابراهیم بن موسى بن جعفر می نویسد: زمانی که ابو محمد ع زندانی بود. عباسیان نزد صالح بن وصیف آمدند و گفتند بر او سخت بگیر! صالح گفت:
چگونه چنین کنم! من دو نفر از بدترین انسانها را که می شناختم، مأمور او کردم. ولی آن دو حالا به عبادت و روزه روی آورده اند. و در حدی عالی به آن پایبندند. صالح دستور داد آن دو را حاضر کنند. و آن گاه پرسید وای بر شما چرا با این مرد چنین مهربانانه رفتار میکنید؟!
گفتند:درباره مردی که روزها را روزه می گیرد. و تمام شب را به عبادت میگذراند او ساکت است و عبادت می کند. و هر را لحظه به او می نگریم، لرزه به
انداممان میافتد.
وقتی این سخنان را شنیدند، ناامید شدند و بازگشتند.
باشکوه ترین جلوه هدایت از طریق رفتار عملی را به نقل از شیخ کلینی بشنویم که می گوید:
ابو محمد ع نزد علی بن نارمش که از کینه توز ترین مردم نسبت به خاندان ابو طالب بود زندانی شد. به او گفتند با او [امام] سخت گیر باش امام تنها یک روز نزد او بود. که علی بن نارمش تسلیم حضرت شد. و چون تحت تأثیر امام بود. به چهره حضرت نمی نگریست. وی در حالی از نزد امام بیرون رفت. که با بصیرت ترین مردم بود. و بیش از دیگران به عظمت و فضائل امام پی برده بود.
۲.استفاده از شیوه نامحسوس
امام حسن عسکری ع به دلیل خفقان عصر از شیوه های نامحسوس و پنهان بیشتر سود میبرد و امور امت را مخفیانه اداره میکرد. گاه پیش می آمد که بعد از سالها مردم و خلفا متوجه هدایت شدن مسیحیان و…. می شدند. زمانی به بازسازی روحی و اعتقادی هدایتگران شیعی می پرداخت و در مواقعی هم به کنترل و رفع نواقص کار آنان مشغول می شد.
محمد بن ربیع شائی میگفت: با یکی از ثنویها در اهواز بــه بــحث و مناظره پرداختم؛ در حالی کـه تـا حدودی تحت تأثیر سخنان آن شخص قرار گرفته بودم به سر من رای (سامرا) رفتم. در خانه احمد بن خصیب نشسته بودم که امام ابو محمد ع را دیدم که از حضور در جمع مردم به خانه اش باز میگشت. وقتی به نزدیکی من رسید،نگاهی به من کرد و با انگشت سبابه اش اشاره فرمود: احدٌ، احدٌ، فردٌ.
۳.استفاده از ظرفیتهای امامت
امام حسن عسکری ع از کرامت هم برای هدایت بهره می برد و به شیوه های گوناگون در تصحیح عقاید و هدایت امت میکوشید.
علامه مجلسی از ادریس بن زیاد نقل میکند: درباره آنان (ائمه) خیلی تندروی میکردم. روزی برای دیدار ابو محمد ع روانه سامرا شدم و از شدت خستگی بر پلکان حمامی به خواب فرو رفتم با ضربه عصای مخصوص ابو محمد ع بیدار شدم ایشان را شناختم و بلند شدم. امام سوار بود و غلامان پیرامونش را گرفته بودند. پشت پا و زانوی حضرت را بوسیدم و این نخستین برخورد من با ایشان بود.
به من فرمود: «ای ادریس بَل عِبَادٌ مُکْرَمُونَ لا یسبقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ : بلکه آنان (فرشتگان) بندگان گرامی داشته شده اند و در گفتار بر او سبقت نمی گیرند و به فرمان وی عمل میکنند.»
عرض کردم مولای من همین مطلب مرا بس است و تنها برای پرسیدن آن آمده بودم.
۴.پاسخ به شبهات
از دیگر جلوه های هدایت امام میتوان به پاسخ گویی حضرت به پرسشها و شبهات پیرامون اعتقادات و مسائل دینی اشاره کرد. آن حضرت از این طریق پاسدار دین در برابر شبهات بود و گوهر بی غبار دین را در اختیار امت جدش رســول خــــدا ص قــرار می داد.
ابو هاشم جعفری میگوید که از امام پرسیدم چرا ارث زن یک سهم و مرد دو سهم است؟
فرمود: چون جهاد و پرداخت مخارج به عهده زن نیست و نیز پرداخت دیه قتل خطا بر عهده مردان است و چیزی بر زن نیست.
همین طور در نامه ای به اسحاق بن اسماعیل نیشابوری از یاران حضرت به شبهاتی پیرامون واجبات مالی (مانند خمس و زکات…) پاسخ می دهد و می نویسد:
به راستی که خدا از منت و رحمتش واجباتی را بر شما مقرر کرد نه به خاطر نیازی که به آنها داشت، بلکه به جهت محبت به شما که جز او شایسته پرستش نیست ـ تا بد را از خوب جدا کند و آنچه را در دل دارید بیازماید و برای رسیدن به رحمت خدا همه سبقت گیرید و مایه تفاضل بر مقامهای بهشتی شما شود، لذا حج و عمره و اقامه نماز و پرداخت زکات و انجام روزه و پایبندی به ولایت را بــر شما مقرر داشته است. برای فهمیدن فرائض دری را به سوی شما گشوده است و کلیدی برای رسیدن به آنها قرار داده است. اگر محمد ص و اوصیای از فرزندانش نبودند، شما سرگردان می شدید و همچون حیوانات هیچ یک از واجبات را نمی دانستید. آیا برای ورود به شهر راهی جز دروازه وجود دارد؟ پس وقتی خدا بر شما با نصب
امامان ع – پس از پیامبر ص ـ منت نهاد، در کتاب بزرگ خود فرمود:«الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسلام دینا»، او همچنین برای اولیای خود بر شما حقوقی مقرر داشته که شما را مأمور به ادای آن فرموده است تا آنچه از همسر و اموال و خوردنی و آشامیدنی دارید، بـر شـما حلال باشد. خدا فرموده است قل لا اسْتَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْنِی ” و بدانید هر که بخل ورزد، به خود بخل ورزیده است و خدا بی نیاز است و شما
نیاز مندید…»
۵. افشاگری برای حفظ دین
از فتنه هایی که در عصر معتمد پیش آمد و کیان مسلمین را در خطر قرار داد، موضوع جاثلیق مسیحی بیش از همه مورد توجه بود؛ به گونه ای که اسلام را در آستانه تزلزل قرار داد و اگر نبود افشاگری امام حسن ع، خطری بزرگ دین اسلام را به ورطه ذلت میکشاند. امام با اینکه مظلوم واقع شده و خلافت از وی دریغ شده و در اختیار عباسیان بود برای حفظ دین قیام کرد و چراغ هدایت را روشن نگاه داشت.
ابن صباغ مالکی آورده است که ابوهاشم گفت: زندانی شدن ابو محمد ع چندان نپایید که مردم سر من رای (سامرا) دچار قحطی شدیدی شدند.معتمد على الله پسرمتوکل،دستور داد مردم برای طلب باران از شهر بیرون روند مردم سه روز طلب باران کردند، اما باران نیامد. روز چهارم چاثلیق مسیحی همراه مسیحیان و راهبان به صحرا رفت. راهبی میان آنان بود که هرگاه دست به آسمان می گشود، باران سیل آسا می بارید. روز دوم هم به همین منظور بیرون رفتند و باران فراوانی بارید؛ چنان که مردم سیراب شدند و درخواست کردند باران قطع شود.
این ماجرا موجب شگفتی و تردید مسلمانان شد و
گروهی به مسیحیت متمایل شدند.
خلیفه شخصی را نزد صالح بن وصیففرستاد و گفت: ابو محمد حسن بن علی ع را از زندان آزاد کن و او را نزد من بیاور. وقتی امام آمد، خلیفه گفت: امت
محمد ص را از این هلاکت و بدبختی رها کن.
امام فرمود: به آنها بگو فردا هم از شهر بیرون روند.
خلیفه گفت وقتی مردم از باران بی نیاز شده اند، برای چه بیرون بروند؟
امام فرمود:برای اینکه شک را از آنان بزدایم و از ورطه ای که در آن گرفتار آمده و با آن عقل و اندیشه ساده لوحان را به تباهی کشیده اند رها سازم.
به این ترتیب، روز بعد هم انان بیرون رفتند و امام با جمعیتی انبوه از مسلمانان نیز از شهر خارج شد.
نصارا طبق معمول درخواست باران کردند و آن راهب دستهایش را به آسمان بلند کرد و نصارا و راهبان نیز دست به دعا برداشتند. همان زمان ابری پیدا شد و باران آمد.
امام دستور داد دست راهب را بگیرند و آنچه در دست دارد، خارج سازند. وقتی چنین کردند، دیدند استخوانی میان انگشتان اوست. آن را گرفتند و نزد امام آوردند.
حضرت آن را در پارچه ای پیچید و به راهب فرمود: حالا درخواست باران کن. او درخواست کرد اما باران نیامد. بلکه ابرها هم کنار رفت و خورشید پیدا شد. مردم شگفت زده شدند و خلیفه از امام علت آن را پرسید، فرمود: در دست او قطعه ای از استخوان یکی از پیامبران خدا بود که از قبور انبیا به دست آورده اند. هرگاه استخوان پیامبری زیر آسمان ظاهر شود، باران سیل آسا می بارد. مردم با گفتار امام آرام شدند و دلهاشان مطمئن شد.
۶. یادآوری سنتهای متروک
از دیگر شیوه های هدایت در سیره امام عسکری ع، بیان سنتهای متروک بود. آن حضرت با این شیوه غبار غربت از احکام و فرائض الهی می زدود و آنها را بار دیگر به صحنه اجتماع میکشاند ؛شیوه ای که در هر عصر و دوره ای هدایتگران الهی، موظف به پیگیری آن هستند. امام عسکری ع در حضور جمعی هفتاد نفری از زائران کربلا که به مناسبت تولد حضرت حجت عج به سامرا و خانه حضرت آمده بودند، بی آنکه آنان
بپرسند، فرمود:
برخی از شما میخواهند درباره اختلاف بین شما و
دشمنان خدا و ما که اهل قبله و مسلمان هستند،
بپرسند. از این رو شما را در جریان آن اختلافها قرار میدهم و شما دقت کرده و بدان پی ببرید.
گفتند آری ای !مولا به خدا سوگند در نظر داشتیم همین مطلب را بپرسیم.
امام فرمود: خدای عزوجل به رسولش وحی فرمود: تو و علی ع و فرزندان او را که حجتهای من هستند و پیروان آنها را به ده ویژگی اختصاص دادم:
۱.پنجاه و یک رکعت نماز؛ ۲. انگشتری به دست راست کردن؛ ۳.تعقیب بعد از نماز؛ ۴. اذان و اقامه را دو تا دو تا گفتن؛ ۵.گفتن حی علی خیر العمل؛ ۶.بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم؛ ۷. قنوت در نماز؛ ۸.خواندن نماز عصر هنگام آفتاب(روشن و صاف وسط روز) ۹.خواندن نماز صبح هنگام دمیدن سپیده که هوا هنوز تاریک است؛ ۱۰. خضاب کردن موی سر و صورت.
آن مرد که حق ما را غصب کرد، با گروه خود در نماز با ما به مخالفت پرداختند و عوض پنجاه و یک رکعت نماز در هر شبانه روز نماز تراویح را در شبهای ماه رمضان قرار دادند و به جای تعقیب بعد از نماز دست بر سینه گذاشتن را تشریع کردند و عوض انگشتر به دست راست کردن، آن را به دست چپ کردند. در اذان و اقامه عوض دو بار گفتن فقرات اقامه، فقط اقامه فرادا را انتخاب کردند و به جای حى على خیر العمل، الصلوه خیر من النوم گفتند. عوض بلند گفتن «بسم الله الرحمن الرحیم»، آن را آهسته گفتند و قنوت را حذف کردند. نماز عصر را به خلاف زمانی که هوا آفتابی و روشن و صاف است هنگام زردی خواندند و نماز صبح را به جای سپیده صبح و تاریکی هوا هنگام ناپدید شدن ستارگان خواندند و به جای خضاب کردن موی سر و صورت آن را رها کردند.»
بیشتر حاضران گفتند: ای سرور! شما غم و
اندوه ما را برطرف ساختید.
بعد از آن هم امام سنتهای متروک دیگری را یادآور شد و به بدعتهای جایگزین اشاره کرد که از جمله آنها
گفتن چهار تکبیر در نماز میت به جای پنج تکبیر بود.
•سیریدرسیره امامحسنعسکری به قلم محمد عابدی
پاسخ امام حسن عسکری (ع) به شبهه وجود تناقض در قرآن کریم
بازدیدها: 0