يکي از اصحاب به نام جعفر بن محمد حکايت کند:
روزي به همراه علي بن عبيدالله خدمت حضرت ابومحمد، امام حسن عسکري عليه السلام رسيديم، چند نفر ديگر هم در حضور حضرت بودند و در جلوي امام عليه السلام درخت خرمائي بود و با آن که فصل خرما نبود، ليکن آن درخت، خرماهاي بسياري داشت.
پس از لحظاتي سفرهاي گسترانيدند و حضرت فرمود: دست هايتان را بشوئيد و نام خدا را بر زبان جاري کنيد و مشغول خوردن طعام شويد.
ولي کسي جلو نيامد و دست به سمت غذاهائي که در سفره چيده بودند، دراز نشد و همه منتظر بودند که ميزبان – يعني؛ امام حسن عسکري عليه السلام – مشغول شود.
بعد از آن، حضرت به من خطاب نمود و فرمود: اي ابوجعفر! از طعام مؤمنين ميل کن، همانا که اين طعام براي شماها حلال مي باشد.
و سپس افزود: علت آن که من قبل از شما ميهمانان، مشغول خوردن غذا نشدم، اين است که چون تعدادي جن از برادران شما در کنار شما حضور دارند و من خواستم شما قبل از ديگران شروع کنيد؛
و گرنه من خود شروع مي کنم.
و چون امام عليه السلام دست مبارک خود را به سمت غذا دراز نمود، ديگران هم مشغول شدند.
در ضمن اين که مشغول خوردن غذا و خرما بوديم، متوجه شديم که در کنار ما غذا برداشته ميشود و ظرف غذا خالي مي گردد، اما کسي و دستي را نمي ديديم.
من با خود گفتم: اگر امام عليه السلام بخواهد، تواند کاري کند که ما جنيان را ببينيم، همان طوري که آنها ما را مشاهده ميکنند.
و چون حضرت متوجه افکار من و ديگران شد، دست مبارک خود را بر صورت ما کشيد و سدي بين ما و جنيان به وجود آمد، سپس دستي ديگر بر چشمهاي ما کشيد که به راحتي جنيان را مي ديديم.
در اين هنگام، خواستيم که بلند شويم و با آنها مصافحه و معانقه کنيم، امام عليه السلام مانع شد و به تمام افراد اظهار نمود:
احترام سفره و طعام از هر چيزي مهمتر است، صبر نمائيد تا هنگامي که غذا تمام شد و سفره را جمع کردند، برادران شما حضور دارند و هر چه خواستيد انجام دهيد.
ولي موقعي که دقيق آنها را نگاه و بررسي کرديم که بسيار ضعيف و لاغر اندام بودند و اشک از گوشه هاي چشمشان سرازير بود و با يکديگر آهسته زمزمه داشتند.
به خدمت حضرت عرض کرديم: يا ابن رسول الله! آيا جنيان هميشه به اين حالت هستند؟
فرمود: خير، آنها همانند شما انسانها همه گونه هستند و حالتهاي مختلفي دارند، اين هائي که در کنار شما نشسته اند، زاهد و قانع مي باشند و هيچ غذائي نمي خورند و آبي نمي آشامند، مگر با اذن و اجازه ي پيغمبر يا امام عليهم السلام، چون که ايشان در همه ي امور تابع و مطيع حجت خدا و امام خود خواهند بود و…
بعد از صحبتهاي مفصلي، امام عليه السلام دست خود را بر چشمهاي ما نهاد و پس از آن ديگر نتوانستيم جنيان را تماشا کنيم.
سپس بر چنين توفيقي که نصيب ما شد و توفيق يافتيم که در چنين مجلسي و نيز بر سر چنين سفره و طعامي در محضر مبارک امام و حجت خدا شرکت کنيم، شکر و سپاس خداوند متعال را به جا آورديم و آن را يکي از معجزه ها و نشانه هاي امامت دانستيم.
منبع: چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن عسگری علیه السلام،عبدالله صالحی،صص43-46.
بازدیدها: 62