امّ المؤمنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها
عفیف کندی می گوید: در یکی از روزها برای خرید لباس و عطر وارد مکه شدم و در مسجد الحرام در کنار عباس بن عبدالمطلب نشستم. وقتی که خورشید به اوج بلندی رسید، ناگهان دیدم مردی آمد و نگاهی به آسمان کرد و سپس رو به کعبه ایستاد چیزی نگذشت که نوجوانی به وی ملحق شد و در سمت راست او ایستاد. سپس زنی وارد مسجد شد و در پشت سر آن دو قرار گرفت. آنگاه هرسه با هم مشغول عبادت و نماز شدند. من از دیدن این منظره که در میان بت پرستان مکه سه نفر حساب خود را از جامعه جدا کرده و خدایی جز خدای مردم مکه را می پرستند، در شگفت ماندم. رو به عباس کردم گفتم «امر عظیم» اون این جمله را تکرار کرد و سپس افزود آیا این سه نفر را می شناسی؟ گفتم نه! گفت نخستین کسی که وارد شد و جلوتر از دو نفر دیگر ایستاد برادر زاده ی من محمد بن عبدالله و دومین نفر برادرزاده ی دیگرم علی بن ابی طالب و سومین شخص همسر محمد (حضرت خدیجه) است. او مدعی است که آیین وی از جانب خداوند بر او نازل شده است و اکنون در زیر آسمان خدا کسی جز این سه، از این دین پیروی نمی کند.
حضرت خدیجه طبق نقل 57 یا 65 سال زندگی کرد. سال 10 هجرت از دنیا رفت. برای مقام این بانوی ارجمند همین بس که پیامبر در موردش فرمودند خدیجه و این مثل خدیجه، صدقتنی حین کذبتنی الناس و آزرتنی علی دین الله و اعانتنی بما لها.
او هنگامی به من ایمان آورد که مردم کافر بودند. او مرا تصدیق کرد زمانی که مرا تکذیب کردند و تمام اموال خود را در اختیار من گذاشت.
یک نکته ی بسیار مهم عرض کنم:
پیامبر اکرم در مورد حضرت خدیجه فرمودند: ایشان افضل زنان بهشت است. خداوند به خدیجه سلام کرده، خدایی که به پیامبران اولوا العزم سلام می فرستد.
حضرت خدیجه خانمی است که سالها بعد از وفاتش هم پیغمبر نامش را می برد و هی ستایش می کرد، دعا می کرد، گریه می کرد. اشرف مخلوقات عالم هستی برای این خانم گریه می کرد. به زنانش می گفت شما خیال نکنید به پای خدیجه می رسید.
عایشه می گوید هر موقع می خواستیم خودمان را پیش پیغمبر عزیز کنیم از خدیجه میگفتیم. ستایش خدیجه را می کردیم و به پیغمبر نزدیک می شدیم.
خانمی که تا وقتی زنده بود پیغمبر همسر دیگری اختیار نکرد. عاشق کمال بود به همین دلیل وقتی از صداقت و امانت پیغمبر باخبر شد شخصی را فرستاد و طی یک قرارداد اموال خودش را همراه یک غلام برای تجارت به شام فرستاد.
نکته ی دوم:
بعضی از همسرها همسرند، بعضی یارند و بازو هستند حالا اگر زن یار شد در خدمات شریک است. ما علمایی داریم که کتاب نوشته اند و در مقدمه کتاب نوشته آنچه به من توفیق داد این کتاب را نوشتم هم فکری و همیاری همسرم بود. یعنی می شود گفت که خدیجه در همه ی کارهای پیغمبر شریک بود.
بعضی کارها اسمش یک کار ساده است مثلا پلیس، ارتش، بسیج اینها اسمش و ظاهرش یک شغل است و یک صنف از جامعه مانند بقال، نانوا و … ولی بالاخره اگر مملکت امن نباشد هیچ کاری نمی شود کرد. پس این آقایی که مملکت را امن نگه داشته در همه ی عبادتهایی که می شود شریک است. پزشک هم همین طور است بنده که مریض می شوم پزشک معالجه می کند. تا آخر عمر هر چه حدیث خواندم آن پزشک هم در ثوابش شریک است.
نقش زن بسیار تعیین کننده و مهم است
تربیت یک دختر مساوی است با تربیت چند پسر.
به پسر نگفته اند کوثر اما به دختر کوثر گفته اند داریم اگر پدر چیزی می خرد توی خانه اول بدهد به دختر بعد پسر.
پیغمبر بعد از وفات خدیجه گاه و بیگاه گوسفندی رو ذبح می کردند و گوشتش را بین دوستان خدیجه تقسیم می کرد و با این روش نام و یاد خدیجه را گرامی می داشت. عایشه می گوید پیغمبر بیرون از خانه نمی رفت مگر اینکه از خدیجه ستایش می کرد یعنی دائما پیغمبر یاد خدیجه بود. ضمنا خدیجه از زیباترین زنان قریش بود بعد از ایشان ام سلمه و …
غم فقدان حضرت خدیجه آنقدر سنگین بود که پیغمبر سال وفاتش را عام الحزن نامید.
دلایل تعدد زوجات پیغمبر
حال اینکه چرا پیغمبر بعد از خدیجه زن های متعددی گرفت دلایل متعددی دارد واقعیت هم دارد.
بعضی از این زنها وقتی مسلمان شدند فامیلشان آنها را از خانه بیرون کرد. پیغمبر اینها را با یک مسلمانی ازدواج داد. شوهرش هم در جبهه شهید شد. 1- از فامیل سیلی خورده 2- بی شوهر هم که شده، برای جبران آن دو فقدان بوده. ببینید تمام ازدواج های پیغمبر بعد از سن 53 سالگی بوده انسان اگر بخواهد ازدواج کند، در جوانی ازدواج می کند.
در 40 سالگی به پیغمبری مبعوث شده 13 سال هم در مکه یک همسر داشت، در مدینه هم که بود 60 – 70 تا جنگ داشت. این ازدواج دیگر جای سوء استفاده ی دشمن را ندارد که به خاطر کامیابی و لذت جویی بوده. لذت با زن پیر و داغدیده و عیالوار که نمی شود.
حضرت خدیجه ، خانمی عالم، فهمیده، با اراده، با کمالات بوده. عاقل، شریف…
شخصی را فرستاد محضر پیغمبر پیام داد من به خاطر شرافت، امانت، صداقت و اخلاقی که در تو سراغ دارم می خواهم با تو ازدواج کنم.
انی قد رغبت فیک لقرابتک منی مدتی تحت نظرت داشتم مواظبت بودم، کارگزار من بودی.
انی قد رغبت فیک
1- لقرابتک منی
2- و شرفک فی قومک
3- و امانتک عندهم
4- و حسن خلقک
5- و صدق الحدیث
درگیری، درگیری عاطفی نیست. پیغمبر مسأله را با عموهای خویش در میان گذاشت. مقدمات ازدواج فراهم شد. شترهایی روی هم مهریه قرار دادند. خطبه ی عقد را هم ابوطالب خواند.
فرزندانی را هم خدا به ایشان عنایت کرد که همه از دنیا رفتند و فقط فاطمه به یادگار ماند
یک روز پیرزنی وارد خانه ی پیغمبر شد. حضرت خیلی به او احترام کرد تعجب کردند. این از دوستان خدیجه بود. 25 سال در خدمت پیغمبر بود. در سن 65 سالگی از دنیا رفت. چی داد و چی گرفت؟
اموالش را به پیغمبر داد تا دین خدا را تبلیغ کند.
ما قام و لااستقام دینی الا بمال خدیجه و سیف علی بن ابی طالب.
پیغام داد به حضرت زهرا به بابات بگو عبایی که هنگام نزول وحی بر دوشت بود کفنم باشه ….
حضرت خدیجه کثیر داد کوثر گرفت
خدا در قرآن می فرماید: ابراهیم از عموی بت پرست گذشت، پدر مردم شد. از فرزند گذشت خدا به حاجی ها گفته در منا یادش کنند و به یاد او قربانی کنند.
وقتی حضرت زهرا می خواهد متولد شود پیغام داد به زنان مکه که امشب شب زایمان هست. هیچکدام نیامدند. آن وقت خدا زنان بهشتی را برای زایمان خدیجه آورد (حوا، آسیه، مریم، خواهر موسی) هاجر
چی می خواهم بگویم؟ یک فحش می خواهید بدهید، ندهید. یک گناه می خواهید بکنید نکنید، به حرام رسیدید دست نگه دارید، خدا جبران می کنه…
عزیزان عمل در لحظه را فراموش نکنید.
روضه
رسول خدا صلوات الله علیه و آله وارد شدند دیدند حضرت خدیجه با کسی حرف می زند…
طفلی که در رحم من هست با من تکلم می کند.
(غم مخور مادر که غمخوارت منم)
همانجا بشارت فاطمه را داد.
زمان وضع حملش فرستاد دنبال زنان قریش نیامدند … ولی خداوند متعال 4 زن بهشتی را فرستاد و آنها بر بالین حضرت خدیجه آمدند…
لباسی که هنگام نزول وحی به تن داشت کفن شد
اسماء می گه دیدم لحظات آخر عمر دارد گریه می کند!! بی بی جان چی شده؟! شما را که رسول خدا وعده ی بهشت داده. چرا گریه می کنید؟!
گریه ام برای خودم نیست. برای دخترمه. شب عروسیش نیستم براش مادری کنم.
اسماء می گه عرض کردم اگر من بودم به جای شما مادری می کنم…
5 سالش بود مادر را از دست داد.
لباسش را کفن خدیجه کرد با دست مبارکش داخل قبر خواباند، طرف راست صورتش را روی خاک قرار داد.
سیدا!
این ماجرا تکرار نشد تا مدینه … دل شب علی مرتضی بدن فاطمه اش را غسل داد و حنوط کرد، کفن کرد. با چه دلی برداشت نمی دانم…
چطور به خاک نشانم نهال خسته ی تو
علی فدای تو و پهلوی شکسته ی تو
به بازوان ورم کرده ات بگریم من
و یا به صورت نیلی و چشم بسته ی تو
پیغمبر فرمودند بهشت مشتاق چهار زن است:
ان الجنة اشتاق الی اربع نساء؛
یکی خدیجه بنت خویلد، زوجتی فی الدنیا و آلاخره
یکی فاطمه بنت محمد
سومین نفر مریم بنت عمران
چهارمین نفر آسیه بنت مزاحم همسر فرعون که در قرآن از او به عنوان ضرب المثل ایمان نام برده شده است.
این چهار زن برتر از بهشتند که به عبارتی بهشت دنبال اینهاست.
پیغمبر خطاب به حضرت خدیجه فرمودند که من دعا کردم و از خدا خواستم که نه در دنیا بلکه در آخرت هم با تو باشم و تو همسر من باشی.
این بانوی باعظمت که در زمان جاهلیت از ارزش های انسانی خبری نبود یک قوم وحشی بودند چه برسد به زنان که بی خبرتر بودند. در چنین جامعه ای این بانوی بزرگوار و بافضیلت با عفت زندگی می کرد که دو تا از اسماء و القابش یکی طاهره بود و یکی مبارکه. این دو لقبی که حضرت زهرا هم جزء اسمائش بود.
ثروتمندترین زن جزیرة العرب بود. به یک تعبیری ملکه ی جزیره العرب بود هم از جهت کمال، هم از جهت جمال، هم از جهت ثروت؛ اما با این ثروت منحرف نشد. آن زمان کم فروشی، ربا، احتکار و … در کاسبی ها و معامله ها رایج بود؛ اما ایشان به هیچ وجه سرا غ چنین چیزهایی نمی رفت. لذا پیغمبری که 23 یا 24 سالش بود پیغمبری که معروف بود به امین، او را به عنوان کارگزار خودش استخدام کرده بود.
یک مضاربه ای بود که مال و سرمایه از من، کار از تو
با اینکه خیلی خواستگار از قبایل و اشراف عرب داشت اما پشت پا به همه ی آنها زد و با پیغمبر ازدواج کرد.
پیغمبری که چیزی به حسب ظاهر نداشت، فقیر بود، یتیم بود.
به خاطر پاکی و طهارتش با پیامبر اکرم ازدواج کرد.
اولین زنی بود که وقتی پیغمبر مبعوث شد به او ایمان آورد و اسلام آورد.
تمام ثروتش را برای پیشبرد دین به پیغمبر داد.
پیغمبر فرمود هیچ مالی به اندازه ی مال خدیجه کبری، نفع به اسلام نرسانده ما نفعنی مال مثل مال خدیجه (از این جهت همه ی ما مدیون آن بزرگوار هستیم)
شکر خدا که تحت لوای خدیجه ایم
بعد از هزار سال گدای خدیجه ایم
مهرش نتیجه ی دهه اول من است
ما یک دهه تمام برای خدیجه ایم
ده شب فقط به خاطر او گریه می کنیم
ما پیشواز روز عزای خدیجه ایم
اصلاً به ما چه مردم دنیا پیِ چه اند؟
ماها که در پی نوه های خدیجه ایم
بی مهر او عبادت عالم قبول نیست
ما با خدیجه، عبد خدای خدیجه ایم
مهر خدیجه را به سر شانه می برم
شکر خدا که مادر زهراست، مادرم
در لحظه ی شکسته شدن پا شدن خوش است
در خشک سال، عاشق دریا شدن خوش است
دلداده ها معامله با یار می کنند
بهر رسول این همه تنها شدن خوش است
قبل از غدیر گفت: علی رهبر من است
قبل از غدیر شیعه مولا شدن خوش است
دنبال مال نیست اسیر نگارها
بانوی ما به مادر زهرا شدن خوش است
سختی بکش محله محله که عاقبت
مادر بزرگ طایفه ی ما شدن خوش است
بد نیست سنگ کوچه به پیشانی ات خورد
گاهی شبیه زینب کبری شدن خوش است
آن قدر سنگ خوردی و بال و پرت شکست
ای مادرم ،سرم به فدایت، سرت شکست
بازدیدها: 0