انتخابات ریاست جمهوری 1400؛ پیام ها ، آموزه ها و دستاوردها | رضا داوری
چکیده
* روح حاکم بر پیام و سخنرانی رهبر معظم انقلاب درباره انتخابات رياست جمهوري سيزدهم ” حماسه دیدن” رویدادی است که در 28 خرداد اتفاق افتاده است؛ حماسهای که درآن اردوگاه وسيع تحريم گران انتخابات ناکام ماندند و مردم عليرغم تخريبها و نااميدسازيها، مشکلات و ناکارآمديهاي اقتصادي و کرونا ، به پاي صندوق رأی آمدند و آراء خود را به صندوقها ريختند.
*اعتماد مردم برای تغییر وضع موجود به جریان انقلابی، بخشی دیگر از این حماسه بود. معتبر بودن گفتمان انقلاب در جامعه برای حل مشکلات وامید آفرینی باعث ارتقای سرمایه اجتماعی جریان انقلابی شد و علی رغم تحرکات دشمن جهت کم رونق شدن انتخابات، رئیس جمهور منتخب با رأی نسبتا بالایی راهی پاستور شد.
*برخلاف ادعاهای مدعیان اصلاح طلبی که همواره خود را نماینده گرایش اکثریت مردم معرفی می کردند، این انتخابات نشان داد که آنها تقریبا اقبال عمومی مردم را از دست داده اند به گونه ای که اولا از آرای باطله شکست خوردند و ثانیا توسط خود مردم در پای صندوق های رأی رد صلاحیت شدند.
*آمریکا، انگلیس و اسرائیل، به واسطه انتخاب آقای رئیسی و پیشبینی روی کار آمدن دولتی باانگیزه و انقلابی، ضربه کمنظیری از ملت ایران خوردهاند. اما پادوهای آنها پس از ناکامی در مأموریت اول، اکنون تقلا میکنند حقیقت پیروزی بزرگ ملت ایران و شکست سهمگین دشمنان او را تحریف کنند.
*موضوع کاهش مشارکت را در انتخابات 1400 باید درست روایت کرد. از تأثیر حداقل ده درصدی کرونا بر اساس پیشبینی همه مراکز نظرسنجی که بگذریم، بسیاری از مردم چند سال است با نتایج سوءمدیریت برخی دولتمردان، دست و پنجه نرم میکنند. در واقع کشور همزمان با تحریم دشمن، گرفتار سوءمدیریت داخلی بوده است.
انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری با حضور 29 میلیونی، مشارکت 49 درصدی و رای 62 درصدی آیت الله رئیسی، تبدیل به خلق حماسه ای دیگر در تابلو افتخارات ملت بزرگ ایران شد.
“انتخابات” همچون هر پديده سياسي دیگر، آغاز و سرانجامی دارد، اما آنچه در اذهان و اوراق تاریخ باقي ميماند و به آن معنا می بخشد، تصويرسازيها و روایت هايي است که توسط نخبگان و رسانه ها از این پدیده صورت می پذیرد چرا که پس از هر رخداد سياسي، رقابت و جدالي ميان خوانشها و روایتها و ادراکها از آن آغاز مي شود و اين بازيگران سياسي هستند که تلاش دارند برداشت خود را بهعنوان تصوير واقعي از آن رخداد ارائه نمايند.
الف- پیام های انتخابات 1400
درباره پیام ها، آموزه ها، دستاوردها و عبرت های انتخابات سیزدهم نیز تحلیل و تفسیرهای مختلفی ابراز شده اما بدون تردید دقیق ترین ارزیابی از این اتفاق بزرگ توسط رهبر معظم انقلاب ، فردی که شناختی جامع و عمیق از رفتار سیاسی ملت ایران دارد، ارائه شده است. تاملی بر کلیدواژه های استفاده شده در بیانات رهبر انقلاب، گواهی بر عظمت خلق حماسه ای دارد که توسط ملت ایران رقم خورده است.
رهبر معظم انقلاب تاکنون در قالب یک پیام تبریک و همچنین یک سخنرانی به تحلیل انتخابات سیزدهم ریاست جمهوری پرداخته اند. روح حاکم بر پیام و سخنرانی رهبر معظم انقلاب درباره انتخابات رياست جمهوري سيزدهم ” حماسه دیدن” رویدادی است که در 28 خرداد اتفاق افتاده است؛ حماسهای که درآن اردوگاه وسيع تحريم گران انتخابات ناکام ماندند و مردم عليرغم تخريبها و نااميدسازيها، مشکلات و ناکارآمديهاي اقتصادي و کرونا به پاي صندوق رأی آمدند و آراء خود را به صندوقها ريختند.
معظم له در فردای انتخابات و در پیام تبریک و تشکر از حضور مردم می فرمایند: ” ملت بزرگ و سربلند ایران! حضور حماسی و شورانگیز در انتخابات ۲۸ خرداد، صفحهی درخشان دیگری بر افتخارات شما افزود. در میانهی عواملی که هریک بهگونه ای می توانست مشارکت در انتخابات را کمرنگ کند، مناظر چشمنوازِ اجتماعات شما در مراکز رأیگیری در سراسر کشور، نشانهی آشکاری از عزم راسخ و دلِ امیدوار و دیدهی بیدار بود.”
همچنین در دیدار هفتم تیرماه، با رییس قوه قضاییه و مدیران این دستگاه، بار دیگر در تحلیل انتخابات ریاست جمهوری آن را یک ” حماسه” خواندند و فرمودند: ” این انتخابات حقاً و انصافاً یک حماسه بود و تحلیلگرانی که چشم به انتخابات ایران داشتند، فهمیدند چه اتفاق مهمی رقم خورد.”
حماسی بودن حضور مردم، عصاره روایت رهبرى از انتخابات 1400 است. طبعا حماسه در هر زمان به اقتضاى شرایط خاص خود اتفاق مى افتد. با این نگاه انتخابات را می توان حماسه نامید زیرا:
اولا- این انتخابات در زیر سهمگین ترین تهاجم رسانه اى دشمن انجام شد. توجه دنیا به خصوص استکبار جهانى به انتخابات ایران بى نظیر بود. به جرأت مى توان میزان توجه جهانى به انتخابات ایران را در تراز توجه جهانى به انتخابات در کشورهاى بزرگ دنیا دانست. 28 خرداد نمادی از روز جنگ احزاب بود زیرا تمام کفر و نفاق و یهود و نظام سلطه با تمام توان و امکانات و قابلیت ها به صحنه آمده بودند تا از شرایط اعتراضی جامعه در آستانه انتخابات که معلول عملکرد و ناکارآمدی کارگزاران اجرایی کشور بود، نهایت استفاده را برای تحریم مشارکت اتخاذ کنند، اما ملت ایران با مشارکت 29 میلیونی ، باطل السحرسناریوی تحریمکنندگان شد.
این انتخابات در حالی برگزار شد که مردم و کشور همزمان با چند رویداد و موضوع مواجه بودند.
۱- اعمال و تداوم سیاست فشار حداکثری آمریکا
۲- ناکارآمدی غربگرایان در دولت دوازدهم
۳- جنگ روانی دشمنان و بدخواهان برای تحریم انتخابات و کاهش مشارکت
۴- همهگیری بیماری کرونا به ویژه در موج چهارم
۵- گلهمندی و دلخوری فراگیر مردم از وعدههای دروغ و عملینشده برخی کارگزاران اجرایی
۶- شرایط بد معیشتی با بالاترین نرخ تورم طی هفتاد و پنج سال اخیر
۷- اختلال در فرآیند اخذ رای در هنگام برگزاری انتخابات
در واقع، مردم در انتخابات 1400، حساب ناکارآمدان و مدیران ضعیف و منفعل را که بخشی از آنها مرهون انتخاب نادرست گذشته بودند را با انتخاب درست جبران کردند و به عدم مشارکت و قهر با صندوق یک ” نه” بزرگ گفتند تا حساب اصل انقلاب را از حساب ناکارآمدان جدا کنند.
ثانیا- این انتخابات از آن جهت حماسه بود و به تعبیر رهبر عزیزمان ؛ ” باید سجده سپاس و شکرگزاری از خداوند به خاک سایید ” چون مردم با رای خود مجموعه ای از جبهه رقیب و معارض همچون سلطنت طلبان، منافقین، تجزیه طلبان، جریان انحراف،جریان فتنه، سازشکاران، تقی زاده های داخلی، غرب پرستان، را در یک روز و با کمترین هزینه به نابودی و اضمحلال کشاندند تا به فرموده رهبر معظم انقلاب در صبح روز 28 خرداد و در اولین دقایق شروع رای گیری؛ ” ملت از این انتخابات و انتخاب خیر خواهد دید”.
ثالثا- این حماسه را باید در رویدادهاى قبل، حین و پس از انتخابات دید. از جمله در رویدادهاى پسینى که در نوع مواجهه کاندیداها و رئیس جمهور مستقر مى توان دید. به عبارت دیگر «فرداى انتخابات آمریکا» و «فرداى انتخابات ایران» قابل مقایسه، تحلیل و بررسى است.
در انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری در ایران، از فرایند ثبت نام، تایید صلاحیت ها، تبلیغات، مناظره ها، رای گیری تا اعلام نتایج و معرفی کاندیدای پیروز با کمترین تنش و ناامنی همراه بود و علیرغم همه طراحی ها و تهدیدهای دشمنان خارجی و ایادی داخلی شان، انتخابات را در امنیت و آرامش کامل برگزار کردیم اما در آمریکا شاهد شورش ها، اعتراضات خیابانی و حمله به کاخ سفید و کنگره و حضور ماموران پلیس و اف بی آی تا هفته های پس از اعلام نتایج بودیم اما در ایران چند روز پس از انتخابات، تصاویری از دیدار و هم اندیشی نامزدهای انتخابات با رئیس جمهور منتخب را مشاهده می کنیم.
رابعا- اعتماد مردم برای تغییر وضع موجود به جریان انقلابی ، بخشی دیگر از این حماسه بود. معتبر بودن گفتمان انقلاب در جامعه برای حل مشکلات و امید آفرینی باعث ارتقای سرمایه اجتماعی جریان انقلابی شد و علی رغم تحرکات دشمن جهت کم رونق شدن انتخابات، رئیس جمهور منتخب با رأی نسبتا بالایی راهی پاستور شد.
خامسا- برخلاف ادعاهای مدعیان اصلاح طلبی که همواره خود را نماینده گرایش اکثریت مردم معرفی می کردند، این انتخابات نشان داد که آنها تقریبا اقبال عمومی مردم را از دست داده اند به گونه ای که اولا از آرای باطله شکست خوردند و ثانیا توسط خود مردم در پای صندوق های رأی رد صلاحیت شدند.
آمریکا، انگلیس و اسرائیل، به واسطه انتخاب آقای رئیسی و پیشبینی روی کار آمدن دولتی باانگیزه و انقلابی، ضربه کمنظیری از ملت ایران خوردهاند. اما پادوهای آنها پس از ناکامی در مأموریت اول، اکنون تقلا میکنند حقیقت پیروزی بزرگ ملت ایران و شکست سهمگین دشمنان او را تحریف کنند. حتما میزان مشارکت و تحلیل علل نوسان آن مهم است و باید آسیبشناسی شود. اما مهمترین اتفاق انتخابات، شکست اردوگاه دروغی است که به مدت چند ماه، در حال اجرای سنگینترین عملیات روانی برای تمدید «مدیریت منفعل نسبت به غرب» و ممانعت از انتخاب رئیسجمهور انقلابی بود.
ب-دستاوردهای انتخابات 1400
مشارکت 49 درصدی در انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری در حالی رقم خورد که در انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند ماه 1398، میزان مشارکت مردمی حدود 40 درصد بود و بر همین اساس، پیشبینی میشد که در 28 خرداد 1400 حتی این میزان مشارکت با افت هم مواجه شود. با این حال، این پیشبینی نه تنها محقق نشد، بلکه در روندی پیشبینی نشده، با افزایش مشارکت در مقایسه با انتخابات اسفند 98 هم مواجه بودیم. شگفتی این حضور مردمی آنجاست که در این مدت؛ یعنی در فاصلهی اسفند 98 تا خرداد 1400، به هیچوجه در اوضاع مردم بهبودی مشاهده نمیشود.
جریان تحریم و تحریف، دوشادوش هم، با برجسته کردن مشکلات اقتصادی – معیشتی مردم و ترساندن آنها از مشارکت در انتخابات با این بهانه که حضور مردم در انتخابات، رأی به وضع موجود است، تلاش کردند تا محاسبات مردم را به گونهای تغییر دهند که اولاً در انتخابات شرکت نکنند و ثانیاً در صورت شرکت در انتخابات، به نامزد انقلابی رأی ندهند؛ زیرا وجه دیگر فعالیت جریان تحریف آن بود که تلاش داشت روی کار آمدن نامزد انقلابی را مساوی با قطع ارتباط با دنیا، تداوم تحریم و بستن فضای فرهنگی اجتماعی کشور قلمداد کند. با این حال، مشارکت بالای مردم در انتخابات و رأی آنها به گزینهای که نماد تغییر وضع موجود است، نشان از تحمیل شکستی سنگین بر جریان تحریم و تحریف بود.
نکته حائز اهمیت در این زمینه آن است که جریان تحریم و تحریف مترصد آن بود تا با افت مشارکت مردم در انتخابات، پروژهی تغییر رژیم را به طور جدی در دستورکار قرار دهد، اما با حضور مردم در انتخابات، ثابت شد که پروژهی ملت ایران نه تغییر رژیم، بلکه تغییر دولتمردان و رویکردها از غربگرایی(برونگرایی) به درونگرایی و توجه به ظرفیتهای درونی، از ناکارآمدی به کارآمدی، از فسادگستری و بیتفاوتی در مقابل فساد به فسادستیزی، از تنبلی به چالاکی و… است.
هرچند با دید انصاف نمیتوان از خدمات دولتهای گذشته در طول حیات 43 ساله انقلاب اسلامی در دورههای مختلف چشمپوشی کرد اما مردم که دولتهای مختلف را با رای و مشارکت ارزشمند خود و با امید به رفع موانع و مشکلات به صحنه خدمت وارد کردهاند از مواردی همچون اصرار و افتخار به مانور تجمل در دولت سازندگی و تولد نسلی از مسئولانی که با فاصله گرفتن از خلق و خوی انقلابیگری و سادهزیستی و رفتن به سمت اشرافیگری مسیر خود را از مردمی که چشم امید به خدمتگزاری آنها داشتند جدا کردند یا از پرداختن به حواشی بیثمر و افزایش سیاست زدگیها و رفتارهای ساختارشکنانه به جای تمرکز بر خدمت به مردم در دولت اصلاحات گلایه ها دارند.
مردم از سرانجام تلخ و ناخوشایند دولتی که با روحیه خدمت و تلاش وارد میدان شد و امید به بازگشت ریل مدیریتی کشور به مسیر اصلی انقلاب را در مردم زنده کرد اما در پایان، اسیر حواشی و حلقه انحرافی دشمنان دوستنما شد گلایه دارند. جالب آنکه امروز برخی از سردمداران آن دولت به جای شرمندگی از خیانت به امید مردم انقلابی، ژست طلبکار نیز گرفتهاند. مردم از کندی و کمکاری دولتی که کلید تدبیر به آنها نشان داد اما ۸ سال از عمر یک کشور و ملت را در پای وعدههای واهی و لبخند تصنعی دشمن هدر داد و با غفلت از مهمترین وظایف و کمتوجهی به ظرفیتهای داخلی در موارد بسیاری بدترین شاخصها و نمرات را از خود به جای گذاشت و سختترین فشارها را با سوءتدبیر و پرداختن به دوقطبیهای غیرواقعی بر کشور و مردم تحمیل کرد گلایه دارند. مردم از رانتخواریها و مقدم دانستن جناح و گروه و برخی نزدیکان بر مصالح ملی ناراحتند. متأسفانه به همان نسبت که این دولتها به جای در پیش گرفتن مشی انقلابی و مورد تایید و انتظار مردم از خط اصلی انقلاب فاصله گرفتند، نه تنها به خود بلکه به سرمایه اجتماعی و ارزشمند انقلاب نیز آسیب زدند.
اما اینکه امروز فردی با شعار و تابلوی بازگشت به اصول و ارزشهای انقلاب از جمله سادهزیستی و مبارزه با اشرافیت در مدیران، عدالتطلبی، مبارزه با فساد و رانت، توجه به کرامت اقشار ضعیف و آسیبپذیر و معتقد به حضور مسئولان در بین مردم برای شنیدن دردها و نظرات آنها در عرصه انتخابات حاضر میشود و مردم با اتکا به صداقت و کارنامهای که موید این شعارها است وی را برای ریاست جمهوری بر میگزینند نشاندهنده این است که مردم بر خلاف عدهای از مسئولان و سیاستبازان و بر خلاف تلاش دشمن و رسانههای وابسته برای القای روگردانی ملت از انقلاب، همچنان دل در گرو ارزشهای انقلاب اسلامی دارند و اتفاقاً نسخه شفابخش دردهای امروز جامعه و کلید واقعی باز کردن قفلهای موجود در عرصههای اقتصادی، اجتماعی، سیاست خارجی و… را در بازگشت به آرمانهای انقلاب میدانند.
حال که امروز مردم خسته از ناکارآمدیهای سالهای اخیر با رای خود اعتقادشان به اصلاحطلبی و لزوم تغییر وضع موجود نه با الگوبرداری نامعقول از نسخههای نامأنوس غربی یا دل سپردن به شعارهای پررنگ و لعاب اما توخالی روشنفکرنماهای مدعی سیاستدانی، بلکه از طریق بازگشت به اصول و مبانی ارزشمند انقلاب اسلامی جلوهگر کردهاند، وظیفه سنگینی بر دوش رئیسجمهور منتخب و دولت جدید قرار گرفته است تا ضمن تشکیل کابینهای قوی و خدمتگزار، طعم واقعی و شیرین اثرات فعالیت و خدمت دولتی در تراز انقلاب را به مردمی که یا خاطره سالهای نخست انقلاب و این طعم شیرین را در ذهن دارند و یا جوانانی که زیر بمباران تبلیغاتی دشمن بهویژه در فضای مجازی کمتر شناختی از عینیت یافتن این نسخه ارزشمند دارند بچشانند و البته سرمایه اجتماعی ارزشمند نظام جمهوری اسلامی را بیش از پیش ترمیم کرده و افزایش دهند.
بیشک با وجود حجم انبوهی از مشکلات موجود اقتصادی و اجتماعی که بخشی از آن ناشی از کمکاری و سوءتدبیر دولت فعلی و بخشی نیز مشکلات ریشهدار گذشته است کار دولت جدید دشوار است و باید توقع و مطالبه ما نیز منطقی باشد اما از آنجا که هرجا و در هر عرصهای انقلابی عمل کردهایم به خوبی و گاه معجزهآسا پیش رفتهایم قطعاً یک دولت انقلابی و مردمی و پرتلاش هم پشت دیوار و بنبستها نمیماند.
عوامل پیروزی نامزد جبهه انقلاب
۱- اقتدار و قدرتمندی در عرصه سیاست داخلی و خارجی: بی شک یکی از مهم ترین مؤلفههای گفتمانی که آیت الله رئیسی آن را نمایندگی می کرد، بازیابی اقتدار دولت در عرصه داخلی و خارجی بود. در گفتمان آیت الله رئیسی، اقتدار تنها در معنای جامعه شناسی آن به کار گرفته نشد بلکه مؤلفه مهمی با عنوان «توان دولت در پیگیری حل مسائل» به آن افزوده شد. این نگاه به اقتدار دولت، سبب شد تا معنای آن بسط یابد.
2- فساد ستیزی: پس از آنچه در مناظرهها گفته شد شاید دیگر بیان این جملهی دردآور، تکراری باشد امّا باید گفت که مردم از فساد در سطوح مختلف اداری، تجربیات بسیار ناگواری دارند. گفتمان جبهه انقلاب اسلامی، در مناظرهها موفق شد تا با اتکاء به سابقه آیت الله رئیسی در فساد ستیزی، شهروندان را اقناع کند که دشمن اصلی، فساد است. آیت الله رئیسی در زمان ثبت نام، “رقیب” خود را “فساد”، “بیکاری” و” تورم” دانست و همین مسأله پیامی را به مردم تشنه عدالت مخابره می کرد که : «دولت آینده مبارزه با فساد را در دستور کار خود قرار خواهد داد.» در چنین شرایطی، پیشینه آیت الله رئیسی و سیاستهای مشهود وی در زمینه فسادستیزی پذیرش این گفتمان را برای بدنه جامعه سهل ساخت.
۳- بازتعریف مفهوم عدالت اجتماعی: چند دهه سیاست های اقتصاددانان لیبرال در حوزه عدالتهای اجتماعی به توسعه متوازن در کشور نیانجامیده است. تجمیع امکانات در پایتخت و برخی مراکز استانها، سبب شده است که برخی نقاط کشور تشنه چشیدن عدالت اجتماعی باشند. گفتمان جبهه انقلاب اسلامی این بار در میان نامزدهای خود به سراغ کسی رفت که بیش از دیگران به رعایت حقوق مردم و عدالت اجتماعی اشتهار داشت. آیت الله رئیسی، در جریان انتخابات و به ویژه مناظرهها کوشید تا صدای اقشار آسیب دیده و فراموش شده را به دیگران یادآوری کند.
۴- اخلاق محوری: در میان تمامی کاندیداهای حاضر در رقابت، تنها آیت الله رئیسی بود که در برابر تهمتهایی که از سوی رقبا نثارش شد، با متانت و اخلاق سخن گفت، پاسخها را به مردم سپرد و حتی از حق خود برای پاسخگویی گذشت. این نوع واکنش اخلاقی در تاریخ مناظرههای انتخاباتی در ایران بی نظیر بوده و هیچ مانندی نداشته است. مردم ایران که به انواع اتهام زنی در تاریخ مناظرهها عادت داشتند، این بار با گفتمانی روبرو بودند که نه تنها تهمت نمیزد بلکه با روی گشاده از نقدها استقبال میکرد.
آنچه ذکر شد، مهمترین مؤلفههایی هستند که پیروزی آیت الله رئیسی در انتخابات ۱۴۰۰ را رقم زدند. در این بین، نباید از یاد برد که گفتمان رقیب نیز به سبب ضعف عملکرد پیشین (دولت تدبیر و امید) و اشتباهات استراتژیک در عرصه انتخابات (چنددستگی و تردید در حمایت یا عدم حمایت از آقای همتی)، با همان استراتژی «بترسان و پیروز شو» وارد نبردگفتمانی شد؛ غافل از آنکه در عالم سیاست، نمیتوان از یک حربه چندبار سود جست. بازنده اصلی این انتخابات، افراد و احزابی بودند که با علم به عملکرد ضعیف و عدم اقبال مردم، از حمایت رسمی از کاندیدایشان تن باز زده و یا برای حضور در صحنه دچار تردید شده بودند؛ اینان از ترس مرگ، خودکشی کردند.
گفتمان رقیب به واسطه تهمتها و افتراهایش، نه تنها به گفتمان آیت الله رئیسی اخلاق را باخت بلکه به جامعه ایران نیز سیاست را باخت. این گفتمان، نه تنها دلیلی برای وضعیت نامناسب موجود ارائه نکرد بلکه با مردم ایران نیز به خاطر تنگناهای زندگی روزمره از باب دلجویی برنیامد. در عالم سیاست، گفتمانها با دولتها میآیند، به اوج میرسند (جایگاه هژمون می یابند) و روزی وداع میکنند؛ اما گفتمانی در تاریخ حافظه ها به نیکی به یادگار میماند که بازی اخلاق را نباخته باشد. مردم ایران هیچگاه سیاستمداران اخلاق گرا را از یاد نمیبرند. کاش کسی این را به سیاسیون یادآوری کند که راه پیروزی همیشه از دروغ نمی گذرد بلکه آنچه پاینده است و همیشه ماندگار خواهد ماند، کیمیای “صداقت” است که بر تارک “اخلاق” می درخشد.
دلایل افت شدید آرای اصلاحطلبی
نکته مهم دیگر اینکه با وجود حمایت سران اصلاحات و 16 حزب از جبههی اصلاحات از آقای همتی، در نهایت وی اندکی بیش از دو میلیون رأی را کسب کرد، جای تأمل جدی دارد. در واقع، سؤال این است که دلیل افت شدید آرای اصلاحطلبی چیست و آن را چگونه باید تحلیل کرد؟ در پاسخ میتوان به چند نکته اشاره کرد:
1- این موضوع برای دومین بار است که جریان اصلاحطلبی را گرفتار چالش میکند؛ زیرا در انتخابات اسفند 98 نیز هیچیک از اعضای این جریان و لیستی که ارائه داده بودند، نتوانست در انتخابات شهر تهران و بسیاری از شهرهای بزرگ دیگر کشور وارد مجلس شود.
2- محبوبیت اصلاحطلبان در جامعه و در میان پایگاه رأی خود، به دلیل چسبندگی و شراکت اصلاحطلبان با دولت، بشدت متزلزل شده است. در این میان، به نظر میرسد که حتی حضور چهرههای دیگر اصلاحطلبی همچون آقایان جهانگیری و پزشکیان وحتی لاریجانی نمیتوانست بر این بدنهی اجتماعی سرخورده شوکی وارد کند. کما اینکه براساس نظرسنجیها، رأی آقای لاریجانی در اردیبهشت 1/2 درصد، جهانگیری ۲ درصد و پزشکیان ۷ دهم درصد بوده است.
باتوجه به دو نکتهای که در بالا اشاره شد، کاهش آرای اصلاحطلبی در انتخابات، ربطی به شیوهی احراز صلاحیت شورای نگهبان ندارد؛ زیرا اصلاحطلبان مشکل اساسیشان در سرخوردگی بدنهی اجتماعی طرفدار آنها ریشه دارد که به دلیل عملکرد ضعیف دولت روحانی و تناقضات ادعائی و اصولی با عملکرد و بر زمین ماندن وعدههای دولت و مطالبات مردمی رخ داده است.
3- اصلاحطلبان این دوره دست خالی وارد صحنهی رقابت شدند به چند دلیل؛ اول، کهنگی شعار و راهبرد انتخاباتی که مبتنی بر تخریب رقیب و ایجاد هراس از وی بود که در دورهی قبل کارآمدی خود را نشان داده بود، اما این دوره دیگر معتبر تلقی نشد. دوم، بیاعتباری ایدهی حکمرانی اصلاحطلبی. ایدهی حکمرانی این جریان عبارت است از حل مشکلات کشور با نگاه به بیرون و مذاکره. برجام اوج عینی شدن این ایده بود، اما اکنون این ایده هم نامعتبر است به دو دلیل؛ اول عدمموفقیت برجام و دوم، به نتیجه نرسیدن مذاکرات احیای برجام در وین. براین اساس، اصلاحطلبان نتوانستند موج لازم را در انتخابات به نفع خود ایجاد کنند. بنابراین، برخلاف برخی ادعاها، باز باید گفت که عدم اقبال به این جریان به بیاعتباری ایدهی حکمرانی، راهبردها و شعارهای انتخاباتی آن برمیگردد و نه چیز دیگری.
حقیقت دیگر آنکه در این انتخابات «بانیان وضع موجود» حرفی برای گفتن نداشتند، نه آنکه نمایندهای برای حضور نداشته باشند! بهترین گزینههای این جریان (که اغلبشان مبتنی بر قانون احراز صلاحیت نشدند) نیز نمیتوانست چندان به آرای آقای همتی در انتخابات بیفزاید! چرا که کارنامه باز این جریان پیش روی ملت، اعتباری برای این جریان باقی نگذاشته است! شاهد این مدعا، ناکامی تاریخی فهرست مطلوب این جریان در انتخابات شوراهای شهر است که تحت عنوان «لیست جمهور» انتشار یافت و حمایت رسمی رئیس دولت اصلاحات را نیز به همراه داشت، اما با اختلاف فاحشی ناتوان از ورود به ساختمان بهشت شد! ضمن آنکه مشاوران افراطی همتی و مهرعلیزاده در مناظرات همه تلاش خود را برای رادیکال کردن اوضاع فضای انتخابات از طریق رقیبهراسی کردند، اما شگردهای سوخته آنان نتوانست اعتمادی در مردم ایجاد کند و رأی 5/2 میلیونی نامزد این جریان به خوبی پایان کار آنان را آشکار کرد! اصلاحطلبان به جای فرافکنی و متهم کردن جمهوری اسلامی به عبور از جمهوریت، باید عامل اصلی به محاق رفتن اصلاحطلبی را در ناکارآمدی این جریان دنبال کنند که جز با بازاندیشی و خانه تکانی جدی اردوگاهی قابل جبران نخواهد بود.
حکایت آرای باطله
در اين دوره از انتخابات آراي باطله مأخوذه 688/740/3 رأي بود که معادل 6/13 درصد کل آرا را به خود اختصاص داده بود. همچنين ميزان آراي باطله غيرمأخوذه درون صندوق 231/100 بوده و 793/238 برگه رأي به عنوان تعرفه کنده شده، اما در صندوق ريخته نشده است.
یکی از ابعاد عجیب انتخابات 28 خرداد، رشد بیسابقهی میزان آرای باطله در این انتخابات تا مرز چهار میلیون رأی است. این موضوع را چگونه باید تحلیل کرد؟ در پاسخ میتوان به چند نکته اشاره کرد:
1- آرای باطله در هر انتخاباتی وجود داشته و به طور میانگین، در انتخابات مختلف، رقم آرای باطله بیش از یک میلیون رأی بوده است. بنابراین، تا رقم بیش از یک میلیون رأی باطله، طبیعی به نظر میرسد.
2- باتوجه به تعدد یا تداخل انتخابات ریاست جمهوری با انتخابات میان دورهای مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی و همچنین، انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا، گفته میشود که حدود 400 هزار رأی به صورت اشتباه یا جابجا به صندوقها واریز شده و جزو آرای باطله محسوب شده است.
3-یکی از دلایل افزایش میزان آرای باطله به شیوهی احراز صلاحیتها برمیگردد؛ بدین معنا که برخی افراد که علاقهمند و وفادار به نظام و انقلاب هستند، خود را موظف به شرکت در انتخابات میدانند، اما چون کاندیدای موردنظر آنها در صحنهی رقابت حضور ندارد، رأی خود را به گونهای به صندوق واریز میکنند که باطله اعلام میشود. بنابراین، برخلاف ادعای برخی افراد و شخصیتها مبنی بر تأثیر جدی شیوهی احراز صلاحیتها بر کاهش مشارکت، اما این موضوع، تأثیر تعیینکننده و بالایی بر میزان مشارکت نداشته است.
4-آرای باطله اگرچه به سبد هیچ جریانی واریز نمیشود، اما میتوان بخشی از آن را آرای ایدئولوژیکِ انقلابی دانست؛ زیرا این آرا مختص کسانی است که اگرچه به هر دلیلی نام هیچ نامزدی را در برگه رأی خود قید نمیکنند، اما خود را موظف به شرکت در انتخابات به منظور حمایت از نظام و انقلاب میدانند.
5-بخش دیگری از این آرا را میتوان مختص شهروندانی دانست که اگرچه ممکن است رابطهای با نظام و انقلاب هم نداشته باشند، اما به منظور حمایت از کشور و نه گفتن به بیگانگان در انتخابات مشارکت کرده باشند.بنابراین، به هیچوجه نمیتوان این آرا را به نفع فرد یا جریان خاصی، مصادره به مطلوب کرد.
رای باطله در حد فاصل “مشارکت ایجابی” و “تحریم” جنبه “مشارکت منفی” دارد. رای سفید یک کنش اعتراضی و از سر دلخوری و سرخوردگی و شاید یک مرحله قبل از رادیکالیسم و یا حتی ناامیدی است؛ به دنبال رساندن صدای خود است چون احساس میکند که صدای او شنیده نمی شود. در عین حال مایل نیست که گلایه و یا حتی خشم خود را تبدیل به رادیکالیسم کند و البته هنوز ناامید و افسرده نشده و مانند تحریمیها بیطرف یا حتی قهر با صندوق نیست و شکل منفعلانه به خود نگرفته است. از همین رو رای باطله صورت منفی مشارکت و صورت مثبت تحریم است.
اینکه آرای باطله چه سرانجامی خواهند داشت بستگی به عملکرد دولت آینده دارد. چه بسا رضایت از دولت موجب ایجابی شدن این آرا و “مشارکت مثبت” شود حال آنکه عدم رضایت از دولت میتواند این آرا را به آرای تحریمی اضافه کند.
ج-آموزه های انتخابات 1400
موضوع کاهش مشارکت را در انتخابات 1400 باید درست روایت کرد. از تأثیر حداقل ده درصدی کرونا بر اساس پیشبینی همه مراکز نظرسنجی که بگذریم، بسیاری از مردم چند سال است با نتایج سوءمدیریت برخی دولتمردان، دست و پنجه نرم میکنند. در واقع کشور همزمان با تحریم دشمن، گرفتار سوءمدیریت داخلی بوده است.
مردم در هفت، هشت ماه گذشته، شاهد دستورهای پیاپی گرانی از سمت دولت، دپوی چندباره میلیونها تن کالا در گمرکات و بنادر، کمیابی کالاهای اساسی، و معضل مسکن و اجارهبها بودهاند. برخی مدیران، متأسفانه چنان قبل از انتخابات با معیشت طبقات ضعیف تا کردند که گویا نه غم مردم را میخورند و نه متولی تدارک امید و نشاط برای مشارکت انتخاباتی هستند.
به عبارتی، ما یک «جنگ رسانه ای، روانی ۸ساله» را پشت سرگذارده ایم که مردم از آسمان و زمین در زیر آتش دشمن قرار داشته اند. طبیعی است که در چنین شرایطی امکان حضور و مشارکت حداکثری فراهم نخواهد شد. این عوامل را می توان برای کاهش مشارکت برشمرد:
اول- وضعیت کرونایی؛ کرونا از سه جهت بر زندگی مردم تأثیر گذاشت یکی تأثیر بر سلامت و بهداشت که طبق پیش بینی نظرسنجی ها، حداقل ده درصد در کاهش مشارکت مردم نقش داشته است.
بر اساس گفته مشاور وزیر بهداشت ؛ حدود ده میلیون نفر به خاطر مشکلات کرونایی، امکان حضور در پای صندوق رأی را نیافتند. البته همه می دانیم چنانچه شرایط کرونایی هم نبود چه بسا ۵۰درصد این جمعیت برای مشارکت حاضر نمی شدند. حتی اگر این امکان برای ۵میلیون نفر دیگر فراهم بود، ما شاهد یک مشارکت ۳۴میلیونی در پای صندوق رأی بودیم که، ۵۴درصد واجدین شرایط را شامل میشد.
دومین تأثیر کرونا بر اقتصاد و معیشت و اشتغال مردم بود. موج های چهارگانه کرونا در طول یکسال و نیم گذشته، خصوصا موج سوم و چهارم که این آخرین موج تاثیرات منفی زیادی بر روحیه مردم گذاشت. در این میان مدیریت ضعیف و ناهماهنگ دولت در کنترل کرونا و نقش منفی آن در زندگی مردم بسیاری از انگیزه ها را کاهش داد.
نکته مهم دیگر این که؛ شرایط کرونایی و تعطیلی تجمعات و متینگ های تبلیغاتی و فقدان حضور خیابانی هواداران کاندیداها هم در برگزاری تبلیغاتِ کم اثر انتخاباتی موثر بود.
دوم- مدیریت ضعیف دولت در ۸ساله گذشته؛ عامل مهم و اساسی دیگر؛ فاصله گرفتن مردم از نظام بخاطر عملکرد ضعیف دولت در ۸سال گذشته بود. گره زدن اقتصاد مملکت به برجام و گذاردن همه تخم مرغ های اداره مملکت در سبد سیاست خارجی با رویکرد توجه به چهار-پنج کشور و غفلت از ظرفیت بی نظیر داخل و نیز عدم توجه به ظرفیت خارجی مستقر در شرق دنیا، موجب شد، سفره مردم روزبروز کوچکتر شود و بسیاری از مردم در هزینه و مخارج روزمره خود در بمانند. هشت سال -آن هم در فرصت طلایی شکوفایی اقتصاد- فرصت کمی نیست. طبیعی است که گلایه های مردم و دلخوری های آنان افزایش یابد و در مشارکت تاثیر منفی بگذارد.
سوم- فاصله گرفتن بسیاری از مدیران از مردم؛ یکی دیگر از عوامل مهم کاهش مشارکت، احساس تبعیض مردم بود. مردم تحت فشار تنگی معیشت و سختی تحریم و رنج کرونا، آنگاه که مسئولان را در بین خود نبینند و اشرافیگری و آقازادگی و امتیازطلبی های زیاده خواهانه و در کنج رفتن مسئولان را مشاهده کنند، احساس ناخوشایندی پیدا میکنند. چگونه است حال رزمندگانی که ببینند فرمانده شان به جای حضور در کنار ایشان و پیشتازی در جنگ به گوشه ای رفته و از دور دستی برآتش دارد؟ برخی مسئولان -به بهانه کرونا- حتی حضور بخشی از مسئولان در بین مردم را دیوانگی تلقی کرده و کوشیدند آن را ناهنجار جلوه دهند!
چهارم- جنگ روانی و رسانه ای دشمن و پیاده نظام او؛ واقعیت این است که ملت ما این سالها، خصوصا سه سال اخیر زیر بمباران و موشکباران و گلوله باران روانی و رسانه ای دشمن بودند که ادراک و رفتار آنها را هدف قرار گرفته بود. روزانه میلیون ها کلمه و عکس و تصویر در قالب های مختلف به سمت ذهن و دل و فکر مردم و جوانان ما شلیک شد. هدف آنها یک چیز بود؛ سرایت دادن ضعف و ناکارآمدی عملکرد مسئولان به نظام و مخدوش کردن اعتماد مردم به نظام. طبیعی است هر چه به زمان انتخابات نزدیک می شدیم این حملات افزایش می یافت و در اقشاری از مردم تاثیر خود را می گذاشت.
پنجم- سیاه نمایی خودی ها در داخل کشور؛ بسیاری از عناصر خودی و لو با نیت خیرخواهانه و دلسوزانه و به قصد انتقاد از دولت و دستگاههای مختلف نوک پیکان حمله را به سمت جبهه خودی می گرفتند. گروهی با شعار انقلابی گری و برخی با شعار عدالت خواهی تمام نهادهای نظام از دستگاههای زیرمجموعه رهبری تا باقی نهادها را زیر هجمه انتقادات بی محابای خود قرار می دادند که نتیجه ای جز اجماع مرکب مردم مبنی بر فساد و ناکارآمدی نظام نبود. این عناصر هر نقد دلسوزانه به عملکرد خودشان را روحیه سازشکارانه دانسته و هیچ گونه نقد را بر نمی تابیدند. نمونه بارز آن را در مناظرات انتخاباتی همین دوره دیدیم که چگونه برخی کاندیداها- از دو گروه مقابل- داس برداشته و به نام افشاگری به جان اعتماد مردم افتادند. نمونه دیگر آن، اظهار نظرات ناپخته در بیان خاطرات از احراز صلاحیت برخی کاندیداهای انتخابات سال ۹۲ بود که موجب هزینه سازی های بی مورد شد.
ششم- مدیریت ضعیف فرایند انتخابات به ویژه در روز ۲۸ خرداد و پس ازآن؛ در این انتخابات شاهد برخی اختلال های به وجود آمده در روز رأی گیری بودیم که پیشاپیش رهبر انقلاب برای جلوگیری از آن تذکر داده بودند. متاسفانه در روز رأی گیری اتفاقاتی افتاد که موجب تأخیر در شروع رأی گیری و معطلی مردم و کمبود تعرفه و در نتیجه نارضایتی جمع زیادی از مردم گردید. همچنین ضعف در اطلاع رسانی نتایج انتخابات و برخی ناهماهنگی های مدیریتی موجب حرف و حدیث هایی شد.
ازجمله این که شورای محترم نگهبان اگر چه در مرحله احراز صلاحیت به مُرّ قانون عمل کرد و از این جهت تقدیر هم باید کرد لکن از جهت قوت کار رسانه ای و پیوست رسانه ای برای اقناع افکار عمومی دارای نارسایی هایی است که باید برای رفع آن بکوشد. همچنین نیاز است تا سازوکارهای احراز و عدم احراز صلاحیت ها را بهبود بخشیده و به روزرسانی کند.
و نکته تلخ این بخش از یادداشت آن است که؛ کاهش مشارکت مردم در انتخابات 1400؛ یک واقعیت تلخ است که باید آن را پذیرفت و در پی توجیه آن برنیامد. یک بیماری است که باید درمان کرد.
رهبر حکیم انقلاب کاهش مشارکت مردم را نشان ” فاصله گرفتن” مردم از نظام دانستند. ( ۲۷خرداد ۱۴۰۰) این نکته هشداردهنده ای است. البته عده ای می کوشند، فاصله گرفتن مردم از نظام را نشانه « اِعراض» مردم از نظام القاء کنند که کار غلط و خیانت آلودی است. بله، این فاصله گرفتن، نشانه «اعتراض» هست. نشانه دلخوری و گلایه هست. فرض کنیم کرونا هم نبود و ۵۵ درصد مردم در انتخابات شرکت می کردند. سئوال این است که فاصله ۷۳درصد در سال۹۶ با۵۵ درصد(در فرض نبودِ کرونا) در سال ۱۴۰۰؛ هیجده درصد است. مقصر این کاهش ۱۸تا ۲۰درصدی کیست؟ سهم دولت و قوای دیگر چقدر است؟ شایسته است در مسیر آسیب شناسی، بدون خودسانسوری و کتمان، عوامل و بسترهای کاهش مشارکت را شناسایی و تمام همت خود را مصروف حل این مشکل کرد.
و نکته پایانی آنکه؛ دولت آقای رئیسی می تواند و باید عزم خود را جزم نماید تا امید و اعتماد مردم به نظام اسلامی را افزایش دهد. در انتخابات 1404 ان شاء ا… نتیجه مجاهدت های آقای رئیسی و کابینه وی به ثمر خواهد نشست و امیدواریم ظرف چهار سال آینده ، بارقه های امید به آینده ای روشن آنچنان در جان و دل این ملت برافروخته شود که با مشارکت بالای 70درصد بتوانیم انتخابات چهاردهم ریاست جمهوری را پرشور و شورانگیز رقم بزنیم. ان شاء ا….//////
بازدیدها: 0