انقلاب دوم ، انقلابی بزرگتر از انقلاب اوّل
تسخیر سفارت آمریکا در تهران در سال ۱۳۵۸ توسط دانشجویان مسلمان یکی از وقایع مهم و سرنوشتساز در تاریخ ملت ایران و انقلاب اسلامی است؛ حادثهای که برآمده از زمینههای تاریخی خاص خود بود و با حمایت قاطع حضرت امام خمینی (رحمهالله) و تودههای ملت ایران روبهرو شد.
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR ابعاد و اثرات این موضوع و چرایی «انقلاب دوم» نامیده شدن آن از سوی حضرت امام (رحمهالله) را در یادداشت زیر براساس بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی بررسی میکند.
حقیقتی که امام خمینی (رحمهالله) به آن پی برده بود
حضرت امام خمینی (رحمهالله) پس از واقعهی تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان مسلمان، این حرکت را «انقلاب دوم» نامیدند: «اینکه شنیدید امام این حرکت را انقلاب دوم نامیدند، بیمعنا نیست.» ۱۳۹۵/۸/۱۲ و «امام یک جوان نبود که شما بگویید «احساساتی شد و حرفی زد.» امام، آن پیر حکمت و مردِ حکیمِ دنیادیدهی مجرّب، با دید نافذ خود، آنطور از حرکت دانشجویان در آن روز تجلیل کرد. پس امام، به حقیقتی پی برده بود که این را گفت.» ۱۳۷۲/۸/۱۲ اما چرا حضرت امام (رحمهالله) اینقدر قاطعانه از این حرکت حمایت کرده و آن را انقلاب دوم نامیدند؟ در تبیین این موضوع به چند محور میتوان اشاره کرد؛
1) انقلاب ضدّ آمریکایی
اعتراض به سلطهگری دولت مستکبر آمریکا در ایران موضوعی نبود که صرفاً پس از پیروزی انقلاب اسلامی مورد توجه و تأکید امام (رحمهالله) قرار گرفته باشد، بلکه در کنار مقابله با استبداد، مبارزه با استعمار و مشخصاً نفوذ و دخالت آمریکاییها از ابتدای نهضت از سوی ایشان پیگیری میشد: «از سال ۱۳۴۱ مبارزهای همهگیر در ایران شروع شد. قبلاً هم مبارزه بود؛ امّا صنفی و کوچک بود… از سال ۱۳۴۱ تا سال ۱۳۵۷ -یعنی شانزده سال- این مبارزه ادامه داشت تا به پیروزی رسید.
عزیزان من! این مبارزهی شانزده ساله اگرچه ظاهراً مبارزه با رژیم شاه محسوب می شد -چون اساساً رژیم شاه را آمریکاییها در سال سیودو بر سر کار آورده بودند و آنها پشتیبانیاش می کردند -اما در واقع یک مبارزهی ضدّ آمریکایی بود. آنها همهکارهی این کشور بودند. آنها به شاه قدرت بخشیده بودند. آنها پشتوانه بودند که او بتواند مردم را آنطور قتل عام و شکنجه کند.» ۱۳۷۳/۸/۱۱ در واقع اساساً دستگیری و تبعید امام خمینی (رحمهالله) در ۱۳ آبان سال ۱۳۴۳ بهدلیل اعتراض ایشان به طرح «کاپیتولاسیون و مصونیت آمریکاییها» بود: «امام عزیز ما، آن مرد یگانهی تاریخ ما، در مقابل طرح کاپیتولاسیون و مصونیت آمریکاییها -که آن روز در ایران همهکاره بودند- ایستاد و بهخاطر این اعتراض، روز ۱۳ آبان با حال غربت و تنهائی، بهوسیلهی مزدوران آمریکا از ایران تبعید شد… پس، وقتی در سال پنجاه و هفت مبارزه پیروز شد و انقلابِ پیروزمند به ثمر رسید، در حقیقت یک انقلاب ضدّ آمریکایی به ثمر رسیده بود.» ۱۳۹۰/۸/۱۱
2) دشمنی و توطئهگری آمریکا برای نابودی انقلاب اسلامی
با پیروزی انقلاب اسلامی و علیرغم وجود سابقهای فاجعهبار از حضور و دخالت آمریکاییها در ایران و ظلم مستمر آنها به ملت، انقلاب، پیشگام برخورد با آنها نشد: «ما شروعکننده نبودهایم؛ اوّلِ انقلاب، آمریکاییهایی که دستگیر شده بودند، چند روزی نگه داشته شده بودند، امام فرمود با کمال مراقبت بروند به محل خودشان، سفارت خودشان؛ تا قبل از اینکه مسئلهی تسخیر سفارت پیش بیاید [آمریکاییها] در کمال امنیت اینجا زندگی می کردند؛ راحت می رفتند، میآمدند؛ و البته بدجنسی می کردند. ما شروع نکردیم، آنها شروع کردند؛ آنها از همان اوّل شروع کردند.» ۱۳۹۵/۳/۲۵
در طرف مقابل اما تلاش آمریکاییها ابتدا متمرکز بر جلوگیری از پیروزی انقلاب اسلامی بود: «آمریکاییها چند روز قبل از پیروزی انقلاب، آدم فرستادند اینجا که شاید بتوانند یک کودتایی راه بیندازند و حرکت مردم را خنثی کنند که البته نتوانستند.» ۱۳۹۵/۸/۱۲ و پس از پیروزی انقلاب نیز دولت آمریکا توطئههای خود برای نابودی انقلاب نوپای اسلامی را با شدت تمام دنبال کرد. سفارت آمریکا در تهران به مرکز توطئه برای براندازی انقلاب ملت ایران تبدیل شده بود: «[آمریکاییها پس از پیروزی انقلاب اسلامی] رفتار شدیداً خصمانهای در پیش گرفتند. این سفارتی که بعد بهعنوان لانهی جاسوسی معرّفی شد -که واقعش نیز همین بود- به مرکز سازماندهی مخالفین و دشمنان انقلاب تبدیل شد که بروند آنجا دستور بگیرند و در بیرون، علیه انقلاب و نظام اسلامی همکاری کنند. آنها در سنای آمریکا، علیه انقلاب و نظام جمهوری اسلامی مصوّبه گذراندند.
تبلیغات آمریکایی در سراسر دنیا، تبلیغات بهشدّت خصمانهای علیه انقلاب و مردم بود که انجام می شد… محمّدرضا را که فراری ملّت ایران بود، در آمریکا پذیرفتند و بهعنوان یک میهمان پناه دادند. اموالی که در اختیار محمّدرضا قرار داشت، بالغ بر میلیاردها دلار می شد که در آمریکا سرمایهگذاری کرده بود… حتّی یک ریالش را به مردم ایران ندادند و نگه داشتند.» ۱۳۷۳/۸/۱۱
3) خطرِ بازتولید وابستگی و سلطهگری
یکی از شگردهای استکبار جهانی برای کنترل و سپس هضم انقلابها در هاضمهی خود «نفوذ» و سپس بازتولید «وابستگی و استعمار» است: «اگر به تاریخ سی، چهل سال اخیر نگاه کنید، کشورها[ی انقلابکرده] را میبینید که به رژیم آمریکایی وابسته شدند. از چه راهی؟ یا از راه مرعوب کردن، یا تطمیع کردن، یا محتاج کردن و یا فشار وارد آوردن. انواع فشارها را روی این کشورها و ملّت های مستقل وارد می کردند. آنها هم رابطه را بکلّی قطع نکرده بودند. سفیر هم بود، مسئولین آمریکایی هم بودند. وسوسه می کردند، می رفتند، میآمدند و حتّی دل رهبران انقلاب ها و رهبران ملّت ها را خالی می کردند. آنها را می ترساندند، مرعوبشان می کردند، و کسی که مرعوب شد، با اندک تشری می شود او را از میدان خارج کرد. این سرنوشتِ اگر نگوییم همه، اغلب انقلاب ها است. آنچه که ما از نزدیک دیدیم، آنچه در خبرهای همزمان در دنیا خواندیم یا چه قبل از انقلاب، چه دنبالههایش هم، بعضی در بعد از انقلاب دیدیم، همین بود. عامل این برگشتن چه بود؟ این بود که آن پیوند تحمیلی میان قدرت فائقهی حکومت متجاوز و مستبد آمریکا با این کشورها، منقطع نشده بود.» ۱۳۷۲/۸/۱۲
انقلاب دوم
با در نظر گرفتن این سه محور، به چرایی حمایت قاطعانهی حضرت امام (رحمهالله) از حرکت تسخیر لانهی جاسوسی و «انقلاب دوم» نامیدن آن، بهتر میتوان پی برد. حرکت تسخیر لانهی جاسوسی اوّلاً در ادامهی خط ضدّ استعماری و ضدّ استکباری نهضت امام خمینی (رحمهالله) بود: «امام را از خانهاش ربودند و در غربت کامل، او را در روز ۱۳ آبان سال ۴۳ از ایران تبعید کردند. پانزده سال بعد -پانزده سال، زمان زیادی نیست؛ مثل برق میگذرد- فرزندان امام، یعنی جوانان انقلابی دانشجو، در روز ۱۳ آبان رفتند لانهی جاسوسی آمریکا در تهران را تسخیر کردند؛ آمریکا را از ایران تبعید کردند.» ۱۳۹۰/۸/۱۱ ثانیاً امکان پیشبرد توطئههای دولت آمریکا برای از بین بردن انقلاب اسلامی را منتفی ساخت: «حرکت دانشجویان برای تسخیر سفارت، واکنش به اینهمه خباثت بود که پیروزمندانه اتّفاق افتاد.» ۱۳۹۵/۸/۱۲ و ثالثاً آخرین رشتهی ارتباط بین انقلاب و آمریکا را قطع کرد: «قضیّهی لانهی جاسوسی، این آخرین رشتهی ارتباط ممکن را بین انقلاب و آمریکا برید و قطع کرد. این، خدمت بزرگ و ذیقیمت را به انقلاب ما کرد.» ۱۳۷۲/۸/۱۲
انقلابی بزرگتر از انقلاب اوّل
مردم در انقلاب، شاه را از ایران راندند؛ در ۱۳ آبان، آمریکا را از ایران راندند. لذا امام فرمود: انقلابی بزرگتر از انقلاب اوّل. این یک عبرت است. یعنی یک ملت وقتی در راه درست، با هدایت صحیح و با بصیرت، ایستادگی و استقامت میکند، هیچ قدرتی در مقابل او تاب مقاومت ندارد. همهی مانعها برداشته شد. این مسئله، محال به نظر میآمد. حکومت سلطنتىِ دو هزار و پانصد ساله، آن هم با پشتیبانی همهی قدرتهای مادی دنیا، از ایران برچیده شود؟ باورکردنی بود؟ اما ارادهی اسلامی و ایمانی ملت ایران به رهبری امام، این امر محال را ممکن کرد؛ این امر نشدنی، واقع شد. همه در مقابل چشمشان این را بوضوح دیدند و آن را لمس کردند. و از این بالاتر، پرچم تسلطِ ظالمانهی متکبرانهی آمریکا از بام ایران پائین کشیده شد؛ زیر پای جوانهای مؤمن ما لگدمال شد. این هم نشدنی به نظر میرسید. این هم یک کار ناممکن به نظر میرسید.
تحلیل میکردند، میگفتند، مینوشتند که ایران اسلامی چون در مقابل آمریکا ایستاده است، پس قطعاً شکست میخورد و مجبور به عقبنشینی میشود. تحلیلهای مادی این را میگفت، این را نشان میداد. خیلی از روشنفکرنمایان ما که خود را اهل تحلیل سیاسی و زیر و رو کردن حوادث و استنتاج از حوادث میدانستند، اینجور تحلیل میکردند. اما بعکس شد؛ اسلام پیروز شد، جمهوری اسلامی پیروز شد، آمریکا مجبور به عقبنشینی شد. 90/08/11
نکتهی آخر اینکه علیرغم این مبارزهی تاریخی و پرثمر ملت علیه دولت مستکبر و سلطهگر آمریکا، دشمن از نفوذ مجدد و بازسازی سلطهگری خود ناامید نیست: «با نظام اسلامی دشمن است و می خواهد همان وضع قبلی برقرار باشد. می گویند که پنجرهها را باز کنید… بنده گفتم بله، پنجرهها را بگشایید که ما را که از در بیرون کردهاید داخل بیاییم؛ پنجرهها را باز کنید که ما بتوانیم راحت داخل بیاییم.» ۱۳۹۴/۰۸/۱۲ موضوعی که هوشیاری بیش از پیش مردم و مسئولان را ضروری میسازد.
پایگاه اطّلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 6