اهمیت مجالس روضه امام حسین علیه السّلام – حجت الاسلام عالی
مجالس محرم در پیش است. این مجالس با چنگ و دندان حفظ شده است تا به ما رسیده؛ من و شما شیعه بودنمان را سر کلاس نیاموختیم. بلکه توی محرم و مجالس امام حسین و اهل بیت علیهم السّلام آموختیم. بعضی از بزرگان؛ از جمله آیت الله حاج محمدحسین غروی اصفهانی که در نجف استاد علامه طباطبایی و آقای بهجت نیز بود. در منزل خود مجلس روضه ای داشت. که همیشه کنار کفش کَن می نشست و کفش ها را جُفت می کرد و سماور رو هم کنار خودش قرار می دادند تا چایی را خودشان بدهند و پخش بکنند.
و این مجالس صاحبشان خود اهل بیت علیهم السّلام هستند. بنابراین باید حواسمان را جمع کنیم . ما برای حفظ دین خود نیازمندیم به محرم و به جز محرم چیزی برای پایداری در دین و ظهور نداریم. این مجالسی رو که داریم برای اهل بیت میگیریم؛ مربوط به سال های اخیر است و در زمان های گذشته فقط عاشورا بود. در زمان های گذشته اصلا چیزی به نام دهه ما نداشتم اگر چیزی هست، مربوط به این سال های اخیر است. شیعه اگر چیزی هم آموخت از همین عاشورا آموخت.
حدود هفتاد سال پیش در کاشان، میرزا حبیب الله کاشانی زندگی می کرد که در عصر حاضر کتاب های ایشان موجود هست در بازار، ایشان علاوه بر این که عالم وفقیه بود؛ روضه خوان سیدالشهداء علیه السّلام نیز بود. توی دهه ی محرم شش هفت تا مجلس رو قبول کرده بود. در روز اول محرم بود که یک پیرزن به میرزا ی کاشانی مراجعه می کند و از او درخواست می کند که برای مجلس روضه به منزلش برود. اما میرزا نمی پذیرفت و می گفت: مادرم وقت ندارم. پیر زن اصرار کرد و سپس میرزا برای اینکه مجلس را رد نکرده باشد، به پیر زن گفت: مادرم برای ساعت ۲ بعد از ظهر می توانم بیایم. و پیرزن خوشحال می شود و تشکر می کند. از فردا آن روز ساعت ۲ رفت، تا روز عاشورا.
در روز عاشورا برای اینکه بتواند مجلس شام غریبان رو خیلی خوب برگزار کند، تمام مجالس بعد از ظهرش را صبح گذشت. ولی مجلس پیر زن را اهمیت نمی دهد و از یاد می برد. میرزا بعداز نماز ظهر عاشورا و خوردن نهار می رود که استراحت کند؛ در خواب حضرت زهرا سلام الله علیها را دید که به میرزا می فرمایند: میرزا شما چرا مجلس آن پیرزن را نرفتید؟ و بهش خبر ندادید او منتظر و نگران شماست. میرزا حبیب الله از خواب پرید و سراسیمه لباس پوشید و به طرف منزل پیرزن دوید، وقتی رسید؛ پیرزن به میرزا می گوید: چرا نیامدید؟ خانوم حضرت زهرا سلام الله علیها تو مجلس نشسته است. میرزا توی سرش زد و با خود گفت: آنچه که من درخواب دیدم این پیر زن در بیداری دیده. صاحب این مجلس حضرت زهرا سلام الله علیها هست.
آیت الله تبریزی زمانی اشک می ریختند برای امام حسین علیه السّلام از دو تا دستمال استفاده می کرد و این دستمال را در اواخر عمرش در کفن خود قرار داده بود. ایشان زمانی که سر کلاس تدریس می کردند، کسی بر ایشان اشکالی گرفت و ایشان جوابشان را دادند و سریع گذشت، اما آن شخص ادامه داد به اشکال کردن، ولی آقای تبریزی جوابشان را نداد، چون خیلی اشکال مهمی نبود، آن شخص دوباره ادامه داد و بعد گفت: مگر اینجا مجلس روضه است که تند می خوانید و رد می شوید؟ بعد آیت الله تبریزی؛ لحظه ای درنگ کرد و گفت: من در نوجوانی آرزو داشتم؛ روضه خوان امام حسین علیه السّلام باشم. اما خدا به من لیاقت نداد و مرجع تقلید شدم. فکر می کنی که روضه کم چیزی است که با این لحن بیان می کنی!
بازدیدها: 0