شاید در طول تاریخ، کمتر زنانی پیدا شوند که در راه برپایی حکومت دینی، حاضر به تحمل رنج و مشقت باشند تا آنجا که تمام دار و ندار و حتی فرزندانشان را که عزیزترین سرمایههایشان هستند، در این راه فدا کنند. بانوان خاندان علی(علیه السلام) بدون هیچ چشمداشتی در تحمل سختیها شریک امامِ عصرِ خویش اند و به حمایت از او برخاسته اند. فاطمه ی زهرا(سلام الله علیها)، امّ البنین(س)، زینب کبری(س)، رمله(س)، لیلا(س)، رباب(س)، فاطمه(س)- همسر امام سجاد(ع)، امّ کلثوم(س)، فاطمه صغری(س)، رقیه(س)، سکینه(س)، اسماء بنت عمیس نخعی(س)، فضه النوبیه(س) و کَبشِه(س)، از بانوانی هستند که در این نوشتار؛ (گرچه بسیار اندک) ؛ به ایشان پرداخته می شود. این نوشتار، تلاشی است برای بیان گوشه ای از رنج های بانوان خاندان مولا علی (علیه السلام)
«فاطمهی زهرا»(س)، دختر پیامبر گرامی اسلام(ص) و همسرِ امیرالمؤمنین(ع) که در طول عمر کوتاه خود دردهای بسیاری را متحمل شد، همواره پشتیبان بیچون و چرای علی(ع) در سالهای سخت زندگیاش و فداییِ ولایت بود.
در پناه پدری چون امیرالمؤمنین(ع) و مادری چون زهرای مرضیه(س)، بدون شک فرزندانی رشد مییافتند که قدرت تشخیص صلح و طغیان در برابر حکومت را بهخوبی آموخته بودند.
پس از شهادت فاطمه(س) که ضربهی سنگینی را بر علی(ع) وارد کرده بود، مولا به برادر خود سپردند تا همسری برای ایشان انتخاب کنند که از قبیلهای شجاع و دلاور باشد. (۱) بدین ترتیب، یکی از دختران قبیلهی بنیکلاب انتخاب شد که در میان قبائل اعراب، در شجاعت مانندی نداشت. نامش «فاطمه» بود. نقل است پس از چندی از حضورش در خانهی امیرالمؤمنین(ع)، درخواست کرد که او را «امّالبنین» صدا بزنند تا حسن و حسین(علیهم السلام) با شنیدن نام مادرشان ناراحت نشوند و رنج بیمادری، آنان را غمگین نسازد.
به گفتهی تاریخ، امّالبنین زنی عالمه، پرهیزگار و بافضیلت بود و حاصل ازدواج پربرکت او با علی (ع)، چهار پسر دلاور به نامهای عباس، عثمان، جعفر و عبدالله بود که هر چهار فرزند او نیز، در رکاب سیدالشهداء(ع)، به شهادت رسیدند. امّالبنین(س)، مانند مادری دلسوز، فرزندان فاطمه (س) را نگهداری میکرد و حتی آنان را بیش از پسران خود گرامی میداشت. عدهای از مورخان معتقدند؛ امّالبنین(س) در زمان حوادث عاشورا زنده بود و بیشتر از پسرانش، بر حسین (ع) گریست. (۲)
از دختران مولا علی (علیه السلام)، بیشترین رنجها و دردها را عقیله ی بنی هاشم «حضرت زینب کبری» (س) متحمل شد. ایشان در زمان شهادت مادرش، پنج یا ششساله و در طول ۲۵ سال ناظر بر خانه نشینی و اهانت های بسیار به پدرش بود. و نیز شاهد شهادت هر دو برادرش. در واقعهی بزرگ عاشورا پس از شهادت مردان میدان، به اسارت یزیدیان درآمد. با آنکه نزدیک به شصت و یک سال از عمرش میگذشت، دلاورانه از زنان و کودکان خاندانش مراقبت کرد و با سخنانش در مجلس یزید، پایههای ظلم و ستم را بهلرزه درآورد. به دلیل تحمل این رنجها، ایشان را «امّالمصائب» نامیدند. همسر این بانوی بزرگ، عبدالله بن جعفر طیّار- پسرعمویش بود و فرزندانش چهار پسر و یک دختر که از میان ایشان دو پسر به نام های عون و محمد در کربلا به شهادت رسیدند.
«رمله»؛ که همسر امام حسن(ع) و مادر حضرت قاسم بن حسن(ع) و ابوبکر (احمد) بن حسن(ع) میباشد.. محلاتی در باره ی ایشان می نویسد: بودن این مخدّره در کربلا نزد ارباب مقاتل، مسلّم است. هر دو فرزند این بانو در رکاب عمویشان حضرت حسین(ع) به شهادت رسیدند.
«لیلا»، مادر علی اکبر (علیه السلام) که فرزندش در کربلا به شهادت رسید و «رباب»؛ دختر امریءالقیس بنعدی، همسر امام حسین (ع) که همراه با دو فرزندش، علیاصغر و سکینه در کربلا حضور داشت. علیاصغر که خردسالی بیش نبود، در کربلا به شهادت رسید. او و سکینه نیز همراه با دیگر زنان به اسارت درآمدند. رباب (سلام الله علیها) یکسال پس از بازگشت به مدینه، از شدّت اندوه بر شهادت حسین (ع) جان داد.
«فاطمه»(ع)؛ دختر امام حسن بن علی(ع) و همسر امام سجاد(ع) و مادر امام محمد باقر(ع) و برادرانش حسن(ع) و حسین(ع) و عبدالله. کنیه اش، امّ عبدالله است و به همراه همسرش امام سجاد (ع) و فرزندش محمد باقر(ع) که طفلی چهار ساله بود و نیز همراه عموی بزرگوارش امام حسین (ع) رهسپار کربلا شد و پس از آن در سلک اسیران به شام رفت و در کلیه مصائب با سایر اهل بیت(ع) شریک و سهیم بود.
«امّکلثوم»؛ دختر حضرت علی (علیه السلام) همان زوجه ی مسلم بن عقیل است که به دنبال همسر و برادرش اباعبدالله الحسین(ع) راهی کربلا شد. ایشان با سخنان کوبندهی خود پس از اسارت و در کوفه، یزید و یزیدیان را رسوا و مردم کوفه را بیدار ساخت. در لهوف درباره سیده امّ کلثوم به نقل از سید بن طاووس آمده است: وی زنی صبور و مطیع خدا و امامش بود. بانویی فصیح و بلیغ که در کوفه و شام و … سخنرانی کرد.
«فاطمه ی صغری»؛ دختر امام حسین (علیه السلام) و مادرش امّ اسحاق و کنیه اش؛ امّ عبدالله و زوجه ی حسن بن علی(حسن مثنی) است. ایشان به همراه همسر و پدربزرگوارش امام حسین(ع) راهی کربلا شد. فاطمه(س) که از خواهرش سکینه(س) بزرگتر و از همه ی افراد به حضرت زهرا(س) شبیه تر بود، پس از واقعه طف و شهادت پدر و همسر به همراه عمه اش زینب(سلام الله علیها) و سایر بازماندگان آل رسول(ص) به دمشق برده شد و پس از آن وارد مدینه گردید. سخنان و خطبه های افشاگرانه ی او در کوفه همگان را به گریه انداخت تا آنجا که گفتند: « ای دختر پاکان! دلهای ما را پاره کردی و جگرهای ما را آتش زدی.»
«رقیّه»؛ دختر سه – چهار ساله ی امام حسین (ع) که در سفر کربلا همراه اسرای اهل بیت(ع) بوده است و درمکانی کنار «باب الفرادیس» شام – که در آن زمان خرابه ای بود – استقرار یافت. احتمال می رود که او همان زینب، خواهر فاطمه، دختر ام اسحاق بنت طلحه باشد. خردسالی این دختر و عواطفی که نام و یادش و کیفیت جان باختنش و مدفن او برمی انگیزد شگفت است و شیعیان به او علاقه ی خاصی دارند.
«سکینه»؛ دختر امام حسین(ع) که مادرش رباب بنت امری القسی بن عدی بن اوس بن جابر است. وی به عقد پسر عمویش عبدالله بن حسن(ع) درآمد و به همراه همسرش و در رکاب پدر بزرگوارش حسین(ع) راهی کربلا شد. حضرت سکینه پس از بازگشت از سفر کوفه و شام در خانه پدر خود، تحت کفالت امام سجاد(ع) قرار گرفت. وی محضر سه امام( امام حسین(ع)، امام سجاد(ع) و امام باقر(ع) ) را درک کرد. امام حسین(ع) درباره ی او و مادرش فرمود: خانه ای را که سکینه و رباب در آن باشند، دوست دارم. (6)
«اسماء بنت عمیس نخعی»؛ نقش ارزندهای در تاریخ اسلام ایفا کرد. اسماء قبل از ورود مسلمانان به دار ارقم ایمان آورد و با رسول خدا (ص) بیعت کرد و در سال پنجم بعثت به همراه شوهرش، جعفربنابیطالب به حبشه هجرت نمود. وی به همراه جعفر و دیگران مهاجران حبشه، در سال هفتم هجرت به مدینه بازگشت. محمد، عون و عبداللّه فرزندان اسماء و جعفر هستند.
وی پس از شهادت جعفربنابیطالب، با ابوبکر ازدواج کرد و محمدبنابیبکر را بهدنیا آورد. نقل است: محمد، نجابت را از مادرش به ارث برده بود. در نبرد جمل و صفین همراه علی (ع) بود و سپس به فرمان ایشان حاکم مصر شد. اسماء یکی از افراد حاضر در غدیر خم و شاهد نزول آیهی ولایت بود.
در روایت است؛ اسماء فدک را برای فاطمه(س) گواهی کرد، ولی عمر گواهی وی را نپذیرفت. (6) وی پس از ابوبکر با امام علی (ع) ازدواج کرد و عون و یحیی را بهدنیا آورد، که عون نیز در کربلا به شهادت رسید. اسماء از جملهی اندک شرکتکنندگان در دفن شبانهی فاطمهی زهرا (س) بود.
«فضه النوبیه»؛ کنیز حضرت زهرای مرضیه(س) که بعد از صدیقه ی کبری در خدمت گذاری حضرت زینب(س) مساعی کرد و به همراهی ایشان به کربلا آمد و درمحنت های اهل بیت (ع) شریک و سهیم بود. امیرالمؤمنین(ع) درباره ی او فرمود: خداوندا به فضه ی ما برکت بده.
«کَبشِه»؛ که کنیه اش امّ سلیمان است و کنیز امام حسین(ع) بود و در خانه ی امّ اسحاق تیمیه – مادر فاطمه صغری(ع) – همسر امام(ع) خدمت میکرد. کبشه به همراه مولایش امام حسین(ع) راهی کربلا شد و پس از آن به مدینه بازگردانیده شد. سلیمان فرزند کبشه، پیک امام حسین(ع) به سوی رؤسا و اشراف بصره بود که عبیدالله بن زیاد، دستور داد گردنش را بزنند. سلیمان؛ همان غلام امام حسین(ع) است که نامش در زیارت ناحیه نیز آمده است. امّ سلیمان زنی عالم، فاضل و نیکوکار بود و شاهد همه ی سختی ها و مصیبت های وارده بر خاندان رسول الله(ص) در واقعه ی عاشورا.
————————————
پی نوشت:
- محمدحسن ممقانی، تنقیح المقال، ج ۲، ص ۱۲۸
- همان، ص ۱۲۸
- عبدالحسین مقرّم، مقتل الحسین، ص ۳۳۶
- علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۲۹، ص ۱۹۷
- الاغانی، ج 16، ص 89
- زنان عاشورایی – نقش زنان در نهضت امام حسین(ع) – زهرا یزدان پناه
انتهای مطلب/
بازدیدها: 277