بانوي خوبيها | مروري كوتاه بر زندگي بانوي دو عالم حضرت فاطمه سلام الله علیها

بانوی خوبیها | مروری کوتاه بر زندگی بانوی دو عالم حضرت فاطمه سلام الله علیها

خانه / اختصاصی هیأت / بانوی خوبیها | مروری کوتاه بر زندگی بانوی دو عالم حضرت فاطمه سلام الله علیها

آنچه میخوانید گزیدهای از زندگینامه نخستین مظلوم ستمدیده اهلبیت رسالت است، سوّمین معصومی که آفرینش جهان هستی به برکت وجود مقدّس اوست، همانطوری که در حدیث قدسی خطاب به رسول خدا صلّیاللّهعلیه وآله چنین آمده است: «ای محمّد! اگر تو نبودی، جهان با این عظمت را نمیآفریدم و اگر علی علیهالسلام نبود، تو را نمیآفریدم و اگر فاطمه زهراء سلامالله علیها نمیبود، شماها را نمیآفریدم.»

تولد بهشتی

حضرت فاطمه سلام‌الله علیها روز بیست جمادی الاخر سال پنجم بعثت در مکه مکرمه بدنیا آمد. حدیثی از پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلم درباره دخترش حضرت فاطمه سلام‌الله علیها نقل شده است که فرموده: «خلق‌الله نور فاطمیه ان یخلق الارض والسماء؛ خداوند نور فاطمه را قبل از اینکه زمین و آسمان را بیافریند آفریده است.» حدیثی از پیامبر نقل شده است که از ایشان پرسیدند چرا رفتار محبت آمیزی که با فاطمه سلام‌الله علیها داری با دیگر فرزندانت نداری؟ پیامبر فرمود: قبل از اینکه نطفه فاطمه ایجاد شود جبرئیل برای من سیبی از بهشت آورد. من آن سیب را خوردم و سپس با خدیجه همبستر شدم و بعد از آن فاطمه سلام‌الله علیها بدنیا آمد. به همین جهت است که هرگاه او را می‌بوسم و می‌بویم از وی بوی بهشت را استثشام می‌کنم. در جایی دیگر از پیامبرصلی‌الله علیه و آله و سلم نقل شده است که فرمود: قبل از اینکه آدم از بهشت هبوط کند، نور فاطمه سلام‌الله علیها به سیبی تابیدن گرفت و آدم آن را خورد و آن نور بعدها در فرزندش‌هابیل تجلی کرد. سپس ادامه داد برای امت من بگویید که نور فاطمه قبل از آفرینش زمین و آسمان آفریده شده است. درموقع وضع حمل خدیجه گویند فرشتگان از آسمان به زیر آمدند تا در تولد فاطمه سلام‌الله علیها او را یاری دهند. فرشتگان او را به دنیا آوردند و در ملحفه سفیدی پیچیدند و به مادرش سپرده و به آسمان بازگشتند. گویند نخستین زنانی که پای به بهشت می‌گذارند، ‌حضرت فاطمه سلام‌الله علیها و حضرت مریم علیها‌السلام هستند. آنها پاک‌ترین زنان عالم و سرور همه ایشان هستند.

 ازدواج آسمانی

 علی علیه‌السلام سر به زیر انداخته و از نهایت حیا با سرانگشتان خود زمین را لمس می‌کند و از گفتن درخواست خود خجالت می‌کشد تا اینکه رسول خدا سکوت را می‌شکند و از او می‌خواهد درخواستش را بر زبان آورد. علی علیه‌السلام درحالی‌که عرق شرم بر جبین مبارکش چون شبنمی بر گُل نشسته بود، با خجلت و کم‌رویی و با جملاتی زیبا و سرشار از ادب، فاطمه علیهاالسلام را از پدرش خواستگاری کرد.

وقتی رسول گرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله وسلم تقاضای امیرالمؤمنان علیه‌السلام را شنید فرمود: «علی جان! خواسته تو را با فاطمه در میان می‌گذارم و نظرش را پرسیده، به تو جواب می‌دهم». آنگاه نزد فاطمه سلام‌الله علیها فت و فرمود: «دخترم فاطمه، می‌دانی که من تو را دوست دارم و پسر عمویم علی را هم خوب می‌شناسی، که در فضل و تقوی و صدق و صفا و اخلاص هیچ‌کس به پای او نمی‌رسد. اینک او برای خواستگاری تو آمده است. آیا اجازه می‌دهی به او پاسخ مثبت بدهم؟»

مسلّم است که فاطمه سلام‌الله علیها خواستگاران بسیاری داشت. گروهی از مهاجران و انصار و بسیاری از ثروتمندان ازجمله عبد الرحمن بن عوف که ثروتمندترین مرد منطقه بود از خواستگاران فاطمه علیهاالسلام بودند. اما حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام که شایسته‌ترین بانوی هستی است به ملاکی جز تقوا و فضیلت، در انتخاب همسر نمی‌اندیشد؛ از این‌رو وقتی پدر بزرگوارش نظر او را درباره ازدواج با علی علیه‌السلام جویا شد. سکوت سراپای فاطمه علیهاالسلام را فرا گرفت و از شرم و حیا هیچ نگفت. پیامبر خدا صلی‌الله علیه و آله وسلم رضایت دخترش را از حالت او دریافت و درحالی‌که خنده نمکینی بر لبانش نقش بسته بود، علی را از سکوت فاطمه که در حقیقت نشانه رضایت او بود خبر داد. در مراسمی ساده و دور از هرگونه هیاهو و با نیکوترین کلام، خطبه عقد جاری شد و فاطمه علیهاالسلام به همسری علی علیه‌السلام در آمد. سپس پیامبر صلی‌الله علیه و آله وسلم خطاب به مردم فرمودند: «شما را گواه می‌گیرم که من طبق سنّت پایدار اسلام فاطمه را همسر او می‌گردانم. امیدوارم خداوند در بین آنها مهر و محبّت قرار داده، پراکندگی‌شان را سامان دهد و این وصلت را برایشان فرخنده گرداند و از لطف خویش به آنان فرزندان پاک و پاکیزه مرحمت فرماید و نسلشان را سبب رحمت و برکت و گنج علم و حکمت و موجب امنیت ملّت اسلام قرار بدهد. از خداوند برای خود و دخترم و دامادم و شما آمرزش می‌طلبم». سپس علی علیه‌السلام نیز خطبه‌ای ایراد کرد و دوباره پیامبر آنان را دعا کرد و همه آمین گفتند.

 در منزل همسر

فاطمه سلام‌الله علیها بعد از دومین سال هجرت زندگی مشترک خویش را با علی علیه‌السلام آغاز کرد که مدت آن را برخی از مورخان قریب به ۹سال ذکر کرده‌اند. این زن و شوهر شادی‌ها و سختی‌های زندگی را با هم تحمل کردند و بدون آنکه در خلال این ۹سال کوچکترین اختلافی با هم داشته باشند به زندگی مشترک خویش ادامه دادند. از یک طرف علی علیه‌السلام افتخار می‌کرد که دختر پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلم همسر اوست و از طرف دیگر فاطمه سلام‌الله علیها از داشتن چنین شوهر نمونه‌ای به‌خود مباهات می‌کرد. از حضرت علی علیه‌السلام روایت شده است: فاطمه که عزیزترین و محبوبترین کسان پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلم بود گاهی آنقدر با مشک آب می‌آورد که سینه‌اش مجروح می‌شد و آنقدر با دستان خود آسیاب می‌کرد که دستانش پینه بسته و خشن شده بود. آنقدرخانه را جارو می‌زد که لباس‌هایش خاک آلود بود، آنقدر زیر دیگ را روشن می‌کرد که جامه‌هایش سیاه و دود آلود شده و در بعضی از روزها بسیار لاغر و ضعیف می‌نمود.

 رحلت پیامبر اکرم

تا هفت روز بعد از رحلت پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلم، فاطمه سلام‌الله علیها از خانه بیرون نیامد، روز هشتم به‌عنوان زیارت قبر پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلم از خانه بیرون آمد با گریه و ناله به طرف قبر رسول‌خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم رهسپار شد، (از شدّت ناراحتی) دامنش بر زمین کشیده می‌شد، و چادرش بر پاهایش می‌پیچید، از شدّت گریه و ریزش اشک، چشم‌هایش چیزی را نمی‌دید، تا کنار قبر آمد، همین‌ که چشمش به قبر پدر افتاد، از حال رفت و خود را به روی قبر افکند، زن‌های مدینه به سوی او شتافتند، آب به‌صورتش پاشیدند تا اینکه به هوش آمد، آنگاه صدا به گریه بلند کرد و خطاب به پدر گفت: قوتم رفت، صبرم تمام شد و بی‌تاب شدم، دشمنم شاد گردید، اندوه جان‌کاه مرا می‌کشد، ای‌پدر بزرگوار تنها و حیران و بی‌کس باقی ماندم، صدایم گرفت، کمرم شکست، زندگیم دگرگون و تیره شد، بعد از تو‌ای ‌پدر، انیسی در وحشت ندارم، و کسی نیست که مرا آرام کند. سپس با ناله جانسوز، این اشعار و گفتار را به زبان آورد و گفت:‌ای پدر جان حزن من هر روز در مصیبت تو تازه است، و قلبم به خدا قسم، سوزان و دگرگون است، هر روز اندوه من از مصیبت تو زیاد می‌شود و حزن من از فراق تو هرگز تمام نمی‌شود.

 ماجرای فدک

فدک دهکده کوچکی از اراضی یهودیان طایفه بنی قریضه بود که در نزدیکی قلعه خیبر قرار داشت. بعد از تسخیر آنجا توسط مسلمانان و اخراج یهودیان از فدک، به تصرف مسلمانان درآمد.

فدک بعد از اینکه به تصرف ایشان درآمد جزء اموال غیرمنقول پیامبرصلی‌الله علیه و آله و سلم درآمد و او آن دهکده را که نخلستان بزرگی در اطراف خود داشت به دخترش فاطمه سلام‌الله علیها بخشید. بعد از ماجرای انتخاب خلیفه و خلافت ابوبکر، مسلمانان به گروه‌های مختلف تقسیم شدن و اختلافاتی در بین ایشان روی داد که بزرگ‌ترین آنها قیام مسلمیه کذاب بود که در اواخر عمر پیامبر آغاز شد و ابوبکر به آن خاتمه داد. بعد از این وقایع حضرت فاطمه سلام‌الله علیها مشاهده کرد که درآمد حاصله از فدک را برای او نمی‌آورند. به همین جهت کسانی را نزد خلیفه فرستاد و علت را از او پرسید. ابوبکر پاسخ داد: مگر نشنیده‌ای که پیامبر بارها فرموده بود: نحن معاشر الانبیاء لانورث، یعنی ما جماعت پیامبران از خود میراثی باقی نمی‌گذاریم.

هنگامی که این خبر را به حضرت دادند او که در فراق پدر سوگوار بود، آهی از ته دل کشید و سپس خطبه پرشوری خطاب به ابوبکر ایراد کرد.

پایگاه اطلاع رسانی هیأت رزمندگان اسلام

 

 

 

 

 

 

بازدیدها: 74

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *