درجۀ ایمان و اخلاق مؤمنین در کار تشکیلاتی معلوم میشود
یقیناً شما با نیتهای الهی در چنین مجموعهای حضور پیدا کردهاید، ولی ما بیش از «دلسوزی»، باید احساس «تکلیف» کنیم برای اینکه شیوۀ سیاستورزی را در جامعه تحول ببخشیم و شیوۀ سیاستورزی در جامعۀ ما اعتلا پیدا کند و این «مشارکت مردمی» که سالهاست از آن سخن گفته میشود و این «حضور مردم» که همۀ انقلاب به آن وابسته است، اینبار بهصورتی «ضابطهمند» با یک ساختار تشکیلاتی، به منصۀ ظهور برسد.
اگر مؤمنین در کنار یکدیگر در یک تشکیلات، کار جمعی نکنند، درجۀ ایمان، درجۀ اخلاق و درجۀ تعهد انقلابیشان معلوم نمیشود. نمیشود که مؤمنین فقط از جهت اعتقاداتشان با هم مشترک شوند، نمیشود که مؤمنین و انقلابیون فقط با شعارهای انقلابی و جهتگیریهای انقلابی سنجیده شوند.
از این به بعد باید یک نیروی انقلابی را در عرصۀ تشکیلات هم محک زد!
از این بهبعد باید یک نیروی انقلابی را در عرصۀ تشکیلات هم محک زد! عمل فردیِ هر کسی و نگاه و دیدگاه فردی هر کسی، بهجای خودش محترم و محفوظ است، اما باید دید که او در یک تشکیلات، چگونه عمل میکند؟ آیا زندگی جمعی را آموخته است؟ آیا توان گفتگو و تعامل و تبادل نظر دارد؟ آیا در یک تشکیلات، از «اخلاق» برخوردار هست؟
خارج از تشکیلات، داشتن اخلاق، زیاد هنر نیست! خارج از تشکیلات، ایثارگری زیاد هنر نیست! خارج از تشکیلات، موضعِ سیاسی درست داشتن، زیاد هنر نیست! خارج از تشکیلات، تعاون و برادری کردن، زیاد هنر نیست! هر ویژگی اخلاقی دیگری، خارج از تشکیلات، زیاد هنر نیست! و این از آموزههای دینی ماست، که متاسفانه کمتر به تبلیغ و تبیین آن، پرداختهایم.
کار تشکیلاتی را باید از مهدکودکها و مدارس و مساجد آغاز کنیم
ما کار تشکیلاتی را باید از مهدکودکها، مدرسهها و مسجدها آغاز کنیم. امام جماعت هر مسجدی، رئیس گروهی از مردم است، امام جماعت، یعنی «رئیس جماعت»؛ ما در فارسی اینرا بهغلط و غیرسیاسی ترجمه میکنیم! ما به امام جماعت میگوییم «پیشنماز»؛ درحالیکه او رئیس جمعی از مردم است. پیشنماز یعنی کسی که نماز میخواند و پیشتر از دیگران میایستد. درحالیکه فلسفۀ حضور در مسجد و اقتدا به امام جماعت، پیشنمازی نیست، بلکه تمرین امام داشتن، تمرین ولایتپذیری، تمرین حضور در جمع و تمرین صفبندی شدن است.
شما-که در اینجا حضور دارید- باید بگویید: رأیگیریهایی که امروز در اینجا انجام دادیم، ما را به یاد نماز جماعت انداخت! در صفوف نماز جماعت، رسول خدا(ص) میفرمودند که صف اول ثواب بیشتری دارد(فَعَلَیکَ بِالصَّفِّ الأَوَّلِ؛ حکمتنامۀ پیامبر اعظم/9/359 و أَفْضَلُ الصُّفُوفِ أَوَّلُهَا وَ هُوَ صَفُّ الْمَلَائِکَةِ وَ أَفْضَلُ الْمُقَدَّمِ مَیَامِنُ الْإِمَامِ؛ دعائمالاسلام/1/155) اگر دو مؤمن با هم به صف اول رسیدند، نباید به هم تعارف کنند، بلکه باید قرعه بیندازند، آنجا دیگر جای تعارف کردن و تواضع کردن نیست(ثَلاثٌ لَو یَعْلَمُ النّاسُ ما فیهِنَّ ما اُخِذْنَ اِلاّ بِسَهْمَةٍ حِرصاً عَلى ما فیهِنَّ مِنْ الْخَیْرِ وَ الْبَرَکَةِ: اَلتَّأْذینُ بِالصَّلاةِ وَ التَّهجیُر بِالجَماعاتِ وَ الصَّلاةُ فى اَوَّل ِالصُّفوفِ؛ کنزالعمال/ح43235) تو چرا از ثواب بالاتر چشمپوشی میکنی؟ نکند تو نسبت به ثواب بیشتری که خدا در صف اول قرار داده، تکبر میورزی؟!
مستحب است امام جماعت قبل از شروع نماز، ابتدا صفها را مرتب کند، این معنویت نیست که امام جماعت به صفوف بیاعتنا باشد و صرفاً رو به خدا عبادت کند! اگر میخواست رو به خدا عبادت کند، در خانۀ خودش به عبادت میپرداخت! ولی مستحب است که امام جماعت قبل از نماز جماعت، رو به مردم باشد.
نماز جماعت «تمرینی برای سیاستورزی» است
ما باید بگوییم که وقتی وارد تشکیلات شدیم، به یاد نماز جماعت افتادیم! البته امروز نماز جماعتها در فرهنگ دینی ما اصلاً طعم حقیقی خود را که «تمرینی برای سیاستورزی است» ندارند! ولی شما وقتی به مسجد رفتید، از عالم امام جماعت، این درخواست را بکنید؛ بگویید: «امشب بهجای درس اخلاق، ذیل امر «اصْبِرُوا» دربارۀ صبر؛ به ما ذیل امرِ «صابِرُوا» درس اخلاق بگو! یعنی فرق بین ایندو را برای ما توضیح بده!( آل عمران/200)» و بعد ببینیم در کشور چند درس اخلاق شکل خواهد گرفت که فرق «اصْبِرُوا» با «صابِرُوا» را بیان کند؟
«اصْبِرُوا» یعنی هر کسی(تک تک) برای خودش صبر کند. اما «صابِرُوا» یعنی «با هم صبر کنید، با هم مقاومت کنید، با هم ایستادگی کنید»
99درصد درسهای اخلاق ما از «اصْبِرُوا» تجاوز نمیکنند
تظاهرات و رأیگیری، به ما رشد تشکیلاتی نمیدهد، ما هر کداممان بهصورت انفرادی و بدون ارتباط با دیگران و بدون اینکه در ارتباط تشکیلاتی با دیگران رشد کرده باشیم، در تظاهرات شرکت میکنیم و برمیگردیم. اما اگر در یک تشکیلات- با همۀ اختلاف سلیقهها و تفاوت آراء- به یک حرف رسیدیم؛ آنگاه است که کمی «صابِرُوا» را تمرین کردهایم.
من یقین دارم که 99درصد درسهای اخلاق و بهترین درسهای اخلاق، از حدّ «اصْبِرُوا» تجاوز نمیکنند! سند مکتوبی از مواضع و معالم اخلاقی در کشور ما دربارۀ «صابِرُوا» موجود نیست! «صابِرُوا» یعنی با هم صبر کنید.
با «ولایتمداریِ انفرادی» ولایت ولیّاللهالاعظم محقق نخواهد شد!
حالا اینکه «ما با هم صبر کنیم» معنایش چیست؟ ما اگر ولایتمداریِ انفرادی را یاد گرفتهایم، یعنی اگر «هر کسی بهتنهایی مرید مولای خود باشد» با این نوع از ولایتمداری، ولایت ولیّاللهالاعظم محقق نخواهد شد! این مرحلۀ آغازین و مقدماتی ولایتمداری است.
باید دید که چه موقع ولایتمداران میتوانند بالاتر از «صابِرُوا»، به دستور «رابِطُوا» عمل کنند. حالا «رابِطُوا» یعنی چه؟ ائمۀ هدی (علیه السلام) این آیۀ آخر سورۀ آلعمران را توضیح دادهاند. «رابِطُوا» یعنی اینکه با هم، برای کمک به مولای خود همافزایی کنید(…وَ رابِطُوا عَلَى الْأَئِمَّةِ؛ تفسیر قمی/1/129) (…رابِطُوا إِمَامَکُمُ الْمُنْتَظَر؛ غیبت نعمانی/27)
هر فرد ولایتمداری که تنهایی-به مولایش- بگوید: «آقا! من به شما ارادت دارم!»، ممکن است این فرد برای خودش سعادتمند بشود، و مولا به درد او بخورد، ولی او بهدرد مولا نخواهد خورد!
با صدای بلند باید اعتراف کنیم که تاکنون در «سیاستورزی» اشتباه میکردیم؛
زیبایی این حرکت شما، بهخاطر این است که دارد این معارف را برای اولین بار، تجربه میکند. مقدمۀ جشن انتخابات-که جشن انتخابات را به اوج خواهد رساند- این است که انتخابات برآمده از یکسلسله فعالیتهای تشکیلاتی گسترده در میان امت اسلامی باشد. و ما تاکنون اشتباه عمل میکردیم! باید به این حرف اعتراف کنیم. تازه «درست سیاستورزی کردن» را آغاز کردهایم! باید اینرا با صدای بلند بگوییم.
ممکن است این حرکت در آغاز خودش، یک مشکلاتی بههمراه داشته باشد. طبیعتاً یک حرکت گستردۀ ملی، بدون مشکلات نمیشود. باید همۀ ما کمک کنیم تا مشکلات اجراییِ این سازماندهی ملی، برطرف شود، و دربارۀ این روش از سیاستورزی، احساس تعهد کنیم؛ همانطور که هر فردی از نمازخوانها، دربارۀ نماز جماعت محلهاش و نماز جمعۀ شهرش باید احساس مسئولیت کند. همانطور که اگر کسی سه جمعۀ متوالی بدون عذر به نماز جمعه نرود، مشکلات عدیدهای برایش پیدا خواهد شد و امت اسلامی با سوء ظن به او نگاه خواهند کرد! و اگر کسی همسایۀ مسجد باشد و بدون عذر به مسجد نرود-چون در ارتباط با جماعتِ محلۀ خودش، مسئولیت دارد- در روایات فرمودهاند نماز او قبول نخواهد شد.(امیرالمؤمنین (علیه السلام): لَا صَلَاةَ لِجَارِ الْمَسْجِدِ إِلَّا فِی الْمَسْجِدِ إِلَّا أَنْ یَکُونَ لَهُ عُذْرٌ أَوْ بِهِ عِلَّةٌ فَقِیلَ لَهُ وَ مَنْ جَارُ الْمَسْجِدِ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ مَنْ سَمِعَ النِّدَاء؛ دعائم/1/148 و امالی طوسی/696)
وقتی این تشکیلات شکل گرفت، همۀ ما را مانند نماز جمعه به خودش مکلّف میکند، آنوقت اگر اشکالی هم هست، باید همه ما سعی کنیم با ساز و کار یک زندگی جمعی و کار تشکیلاتی، اشکالات را برطرف کنیم و جلو برویم.
افراد خودخواه، اهل تشکیلات نیستند
ما راهی جز «متشکل شدن» نداریم! امام باقر (علیه السلام) کسی را به محضر پذیرفتند. او از امام باقر (علیه السلام) تقاضا کرد «شما قیام کنید، شما هزاران نفر شیعه دارید!» حضرت فرمود: شما با هم اینطور هستید که راحت دست در جیب هم کنید؟ یعنی مرز مالکیت بین شما نباشد و از امکانات یکدیگر با طیب خاطر استفاده کنید بدون اینکه کسی ناراحت شود؟ او گفت: نه! ما دست به اموال همدیگر نمیزنیم! حضرت فرمود: پس موقع قیام و ظهور نشده است! (قِیلَ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع إِنَّ أَصْحَابَنَا بِالْکُوفَةِ لَجَمَاعَةٌ کَثِیرَةٌ فَلَوْ أَمَرْتَهُمْ لَأَطَاعُوکَ وَ اتَّبَعُوکَ قَالَ: یَجِیءُ أَحَدُکُمْ إِلَى کِیسِ أَخِیهِ فَیَأْخُذُ مِنْهُ حَاجَتَهُ؟ فَقَالَ: لَا… إِذَا قَامَ الْقَائِمُ جَاءَتِ الْمُزَامَلَةُ وَ أَتَى الرَّجُلُ إِلَى کِیسِ أَخِیهِ فَیَأْخُذُ حَاجَتَهُ فَلَا یَمْنَعُهُ؛ اختصاص مفید/ص24)
این سخن امام باقر (علیه السلام) جاودانه است. حالا-با این حساب-آخرین امام کِی خواهد آمد؟ من میخواهم از این فرمایش امام باقر (علیه السلام) الهام بگیرم و آنرا به شرایط موجود تفسیر کنم.
چه کسانی اهل تشکیلات نیستند؟ کسانی که نمیخواهند استعداد خودشان را به مشارکت بگذارند! به مشارکت گذاشتن استعداد که راحتتر از «به مشارکت گذاشتن اموال» است! شما اگر اموال خودتان را بین مؤمنان به مشارکت بگذارید، کسانی که فقیرتر هستند، از پول شما بیشتر بهره خواهند برد و ظاهراً شما ضرر میکنید. در یک تشکیلات هم همینطور است.
در تشکیلات ضعفا از استعداد اقویا بهره میبرند، اما کاری که انجام میگیرد «به نام همه» خواهد بود. لذا کسانی که خودخواه هستند، اهل تشکیلات نیستند؛ میگویند: ما چرا استعداد خودمان را به مشارکت بگذاریم؟ و این سخن امام باقر (علیه السلام) بود که آیا شما حاضرید، داراییهای خودتان را با مؤمنین به مشارکت بگذارید و حساب خودتان را جدا نکنید؟
آیتالله مهدوی کنی، از کسانی که به «نظر جمعی» مقید نبودند، گلهمند بود
در چنین مجلسی باید از آیتالله مهدوی کنی، یاد کنم. یکی از ویژگیهای این سیاستمدار صادق این بود که کار جمعی را آغاز میکرد و اگر تصمیمها برخلاف نظر خودش هم بود، تبعیت میکرد. بارها بود که دلیل برخی مواضع را از ایشان میپرسیدم، و ایشان میفرمود: «این نظر جمع بود، ما وقتی کار جمعی را شروع کردیم، اگر توانستیم، در جمع همدیگر را متقاعد میکنیم، و اگر نه؛ میپذیریم.» ایشان خیلی گلهمند بودند از کسانی که به نظر جمعی مقید نبودند. و با همین گلهمندی از دنیا رحلت فرمودند. این میشود یک «سیاستمدار صادق».
واقع مسأله این است که ما در مساجد و پایگاههای بسیج، هنوز زندگی تشکیلاتی را نیاموختهایم. در بخشهای دیگر زندگیمان هم معطلِ همین معنا هستیم.
ما اهل «تعاونی راه انداختن» نیستیم!
کمترین بودجه در طول این-نزدیک به- چهل سال بعد از انقلاب بودجههای تعاونی است؛ جذب نمیشود! ما معمولاً اهل «تعاونی راه انداختن» نیستیم! این هم از همان جنسِ «تشکیلاتگریزی» است که در میان ما رواج پیدا کرده است و گاهی از اوقات هم اینرا علامت زهد و علامت «استقلالِ رأی» و برخی فضائل دیگر، قلمداد میکنیم.
حضرت موسی بن عمران (علیه السلام) از پروردگار عالم درخواست کردند که «خدایا! مقام امّت آخرین پیامبر را به من نشان بده» خداوند متعال فرمود: طاقت نداری. حضرت موسی (علیه السلام) عرضه داشت: بهقدر طاقت به من نشان بده. و خداوند بهقدر طاقتش، مقام معنوی امّت آخرین پیامبر را به او نشان داد و به موسی (علیه السلام) حالت بیهوشی دست داد. وقتی که بههوش آمد، گفت: امّت آخرین پیامبر به چه دلیل به این مقام، دسترسی پیدا کرده است؟ با چه ویژگیای به اینجا رسیده است؟ پروردگار عالم فرمودند: به دلیل یک صفت و آن «ایثار» است.(قالَ موسى ع یا رَبِّ، أرِنی دَرَجاتِ مُحَمَّدٍ و اُمَّتِهِ… قالَ: یا رَبِّ، بِما ذا بَلَّغتَهُ إلى هذِهِ الکَرامَةِ؟! قالَ: بِخُلُقٍ اِختَصَصتُهُ بِهِ مِن بَینِهِم و هُوَ الإِیثارُ؛ مجموعۀ ورام/1/173)
زیباترین نوع ایثار، زندگی تشکیلاتی است/ انسان در زندگی تشکیلاتی، گویا همۀ داراییاش را فدای مؤمنین میکند
زیباترین نوع ایثار زندگی تشکیلاتی است
زیباترین نوع ایثار زندگی تشکیلاتی است. و الّا اینکه گاهی در یک جایی زمینهای پیش بیاید و تو یک دارایی خود را ایثار کنی، خدا سرش کلاه نمیرود! وقتی انسان در فضای زندگی تشکیلاتی قرار گرفت، گویی همۀ دارایی خود را- به جمع مؤمنین -ایثار کرده و فدای مؤمنین شده است.
«شهید بهشتی» تواناییهای خود را به مشارکت میگذاشت و عیوب همکاران تشکیلاتی خود را بهجان میخرید
شاید اگر بخواهیم در این زمینه مثال دیگری بزنیم و در همین انقلاب خودمان یک مثال برجسته بیان کنیم، شهید بهشتی را باید نام ببریم که او عرضهها و تواناییهای خود را دائماً به مشارکت میگذاشت و عیوب همکاران خود و همقطاران خود را -که در تشکیلات بودند- به جان میخرید و خوبیهای خود را به جمع میداد.
همۀ کسانی که در حزب بودند، به اندازۀ او خوشفهم و خوشبصیرت نبودند. اما او انگار خوبیهای خودش را در حزب، بین همه تقسیم میکرد و همه مفتخر بودند به اینکه اعضای تشکیلاتی بودند که او رئیساش بود. و او بهعنوان رئیس، خوبی خود را به بقیه، سرایت میداد. البته این در روایات ما هست که امام یک جامعه، خوبیهای خودش را به مردم آن جمع سرایت میدهد(…لَا عَتْبَ عَلَى مَنْ دَانَ بِوَلَایَةِ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اللَّهِ؛ کافی/1/376) (الْمَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَبَّ؛ کافی/2/ 127)
انشاءالله که ما بتوانیم از این انتخابات حسن استفاده را برای راهاندازی این تشکیلات، داشته باشیم.
بدون این تشکیلات، هر دولتی ناتوان خواهد بود!
بنده در اینجا یکی دو تا نظر شخصی هم دارم که عرض میکنم. من وجود چنین جبههای را از انتخابات ریاستجمهوری 96 مهمتر میدانم. و تداوم و تکامل این تشکیلات را، مهمتر از این میدانم که چه کسی رئیس دولت بعدی شود.
با وجود این تشکیلات، میشود کاستیهای هر دولتی را در آینده، جبران کرد. بدون وجود این تشکیلات، هر دولتی که بیاید ناتوان خواهد بود. بهدلیل اینکه این تشکیلات میخواهد حضور مردم در گرهگشایی از مسائل جامعه را سازماندهی کند.
نگاه بنده به این تشکیلات و ضرورتش اینگونه است. البته ممکن است برای خیلیها مسأله دولت و ریاستجمهوری، مهمتر باشد، اما آنچه که پایدار است و دورۀ چهارساله ندارد-بلکه انشاءالله تا اوج پیروزیهای انقلاب، مداوم خواهد بود- کار تشکیلاتی کردن است.
منبع : روضه نیوز
بازدیدها: 113