با گذشت زمان، اهمیت پیام رهبر انقلاب بیشتر می‌شود

خانه / مطالب و رویدادها / یادداشت و گفتگو / با گذشت زمان، اهمیت پیام رهبر انقلاب بیشتر می‌شود
* بعد از فروپاشی شوروی، روند اسلام‌هراسی در غرب شدت بیشتری گرفت. به نظر شما عوامل این شتاب کدام‌ها بوده است؟  
نظریه‌ای در فیزیک وجود دارد که می‌گوید هر کنشی را واکنشی است که در مقدار با آن هم‌اندازه است اما در جهت عکس آن. از این زاویه، هنگامی که انقلاب اسلامی در ایران به رهبری امام خمینی پیروز شد، مسلمانان از خواب عمیق خود بیدار شدند و مجددا به دین خود روی آوردند و موج بیداری اسلامی در جهان اسلام منتشر شد. حتی بسیاری از غربی‌ها در فرانسه و انگلستان و آمریکا به مطالعه‌ی اسلام روی آوردند، زیرا آ‌ن‌ها از مشاهده‌ی رهبری امام خمینی و دیدن چهره‌ی معنوی و سیاست حکیمانه‌ی ایشان شگفت‌زده و خیره شده بودند.
این موج بیداری اسلامی موجب هراس دشمنان اسلام و در رأس  همه‌ی آن‌ها رژیم صهیونیستی شد. بنابراین مراکز و رسانه‌هایی زیادی برای جلوگیری از موج بیداری اسلامی توسط آن‌ها تأسیس شد. این نکته مهم است که اکثر مردم جوامع غربی با اسلام مخالفت و یا دشمنی ندارند و در حقیقت عملکرد افراد، مراکز و رسانه‌هایی مانند شارلی ابدو است که به موضوع اسلام‌هراسی دامن می‌زند. در این راه متأسفانه برخی از مسلمانان که از سوی این نهادها تأمین مالی می‌شوند نیز گام برداشته‌اند و با ایجاد برخی شبکه‌های ماهواره‌ای و همچنین اقدامات عملی، به پروژه‌ی اسلام‌هراسی کمک می‌کنند.
* به‌عنوان کسی که در غرب زندگی می‌کنید و از نزدیک فضای آن را لمس کرده‌اید، ارزیابی شما از مضامین پیام مقام معظم رهبری به جوانان اروپا و آمریکای شمالی چیست؟
مضامین پیام جناب امام سید علی خامنه‌ای همان مفاهیمی است که اسلام نیز در چهارده قرن پیش، انسان‌ها را به آن دعوت کرد. با این تفاوت که در آن زمان، بشریت آمادگی پذیرش این مفاهیم را نداشت. این مفاهیم قلوب انسان‌ها را زنده می‌کند و فاصله‌ی میان انسان‌ها را با وجود تفاوت‌های آن‌ها در رنگ و نژاد و فکر، کم می‌کند. جناب سید نیز در ابتدای پیام خود، به نقش والدین در زندگی و تربیت فرزندان توجه دارد و بر این باور است که آینده‌ی ملت‌ها و زمین به دست جوانان هر کشور است و لازم است که تمام انسان‌ها، معرفتی حقیقی داشته باشند. این مفاهیم و مضامین، چیزی نیست جز حقایقی فطری که هر جوینده‌ای می‌تواند کلمه‌به‌کلمه‌ی آن را در متون دینی مانند قرآن و سنت و در میان حقایق عالی و درخشان و جهان‌بینی اسلامی بیابد. هنگامی که مقام معظم رهبری به تاریخِ نزدیکِ اهانت به اسلام، روحیه‌ی فاسد و طاغوتی غرب و بی‌توجهی آن‌ها به نظریه‌پردازان و محققان غربی و نظر آن‌ها در مورد روش‌های غرب در به بردگی کشاندن ملت‌ها اشاره می‌کند، گویی ایشان از ضمیر این محققان و نظریه‌پردازان آگاه است و از جوانان می‌خواهد به این پدیده که بر آن‌ها سایه افکنده است توجه کنند. ایشان آن‌ها را به بیداری و هوشیاری از غفلتی که در آن وارد شده‌اند، دعوت می‌کند.
ایشان در بخشی از پیام می‌فرماید تحقیر و ایجاد هراس موهوم نسبت به دیگران زمینه‌ای مشترک را برای این سوءاستفاده‌های ظالمانه ایجاد می‌کند. گویی ایشان با این سخن تلاش می‌کند افق‌های جدیدی به روی جوانان امروز غرب بگشاید و آن‌ها را نسبت به ستم‌های رواشده در طول تاریخ نسبت به حقوق انسان‌ها توسط بسیاری از نظام‌های غربی، آگاه کند. اضافه بر اینکه در عصر حاضر نیز حقوق بشر بنا بر اسباب سیاسی و اقتصادی و غیره نقض می‌شود. گویی ایشان می‌خواهد به جوانان غربی بگوید به ظاهرِ ادعاهای این مدعیان توجه نکنید و این مایه‌ی تعجب است که آن‌ها به دنبال تخریب چهره‌ی اسلام و ایجاد موج اسلام‌هراسی در میان ملت‌های غربی هستند تا مردم از شنیدن نام اسلام نیز بهراسند. پس روشن است که آن‌ها مقاصد سیاسی روشنی از این سیاست‌ها دارند تا حتی از راهی خلافِ حقوق بشر، نظر دیگران و آزادی اندیشه، به اهداف نامشروع خود برسند.
جناب سید جوانان را به فراگیری اسلام از «منابع اصلی» آن و «بدون هیچ واسطه‌ای» فرامی‌خواند، زیرا با وجود این واسطه‌ها، معلوم نیست که رابطه‌ی میان بنده و خداوند ایجاد شود. از طرفی هر انسانی می‌تواند به‌تنهایی خدای خود را بخواند و در عظمت و جمال آفرینش او و اسباب آفرینش جهان از میلیون‌ها سال پیش و فرجام آفرینش، تأمل کند و بیندیشد که چرا آفریده شده‌ایم و به این زندگی موقت آمده‌ایم؟ تمام این امور و مطالب مشابه دیگر، نیاز به هیچ واسطه‌ای میان انسان حقیقت‌جو و خداوند متعال ندارند. گویی مقام معظم رهبری می‌خواهد با این سخنان، افق اندیشه‌ی جوانان غربی را باز کند؛ چراکه افق اندیشه‌ی آن‌ها توسط برنامه‌ریزان و متفکران و فلاسفه‌ی مادی و ملحد و از طریق رسانه‌های مختلفِ ترویج‌کننده‌ی شهوت‌ها و دوری از معنویت‌های ادیان آسمانی، بسته شده است.
مقام معظم رهبری در این پیام از جوانان می‌خواهد به سخن کسانی که بر سر راه رسیدن به حقیقت اسلام مانع قرار می‌دهند، گوش ندهند، چون جوانان اگر با قدرت عقل و دلایل علمی و استفاده از راه‌های صحیحِ فهم حقیقت، از سد احساسات شهوانی بگذرند، می‌توانند با مفاهیم عادلانه و مطابقِ با فطرت اسلام آشنا شوند، اما این آشنایی از طریق مدعیان اسلام حاصل نمی‌شود، چون آن‌ها حقایق ربانی و صحیح اسلام را درک نکرده‌اند. ایشان در این زمینه، به جوانان می‌فرماید: «به آن‌ها اجازه ندهید با یک تصویر دروغین از اسلام، میان شما و واقعیت سد عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بی‌طرفانه را از شما سلب کنند.»
* واکنش‌ها به این پیام در جامعه‌ی غربی چگونه بود؟ چه در میان جوانان و چه در بین اساتید دانشگاه‌ها.
آثار مسائل سرنوشت‌ساز، بزرگ و اساسی زندگی بشریت، جوامع و ملت‌ها را نمی‌توان شناخت، مگر پس از گذشت زمان و تکامل اوضاع. بدین ترتیب، ما هنگامی که آثار اسلام را پیگیری می‌کنیم، می‌بینیم نمی‌توان در سال اول بعثت، به این آثار پی برد و آن‌ها را شناخت. هرچقدر که زمان بگذرد، آثار بیشتری پدیدار می‌‌گردد و درخشش و اهمیت آن بیشتر می‌شود. در مورد این پیام‌های تاریخی نیز واقعیت این است که نمی‌توان آثار آن را شناخت، مگر با گذر زمان و تلاش برای توزیع و انتشار آن میان جوانان غربی و به زبان محلی آن‌ها و توضیح مفاهیم این پیام حکیمانه برای جوانان با روشی آرام و به‌دور از جنجال رسانه‌ای و به‌گونه‌ای که این جوانان مضامین نامه را بفهمند. این پیام مرا به یاد نامه‌ی امام خمینی راحل به گورباچف رئیس‌جمهور شوروی سابق می‌اندازد. ما اکنون پس از گذشت دو دهه، شاهد آثار آن نامه هستیم و می‌بینیم که جمهوری اسلامی ایران و روسیه روابط استراتژیک دارند. در مورد پیام امام سید علی خامنه‌ای نیز شاید در آینده، شاهد آثار درخشان آن باشیم.
* به نظر شما، علت اصلی نگارش این پیام در این وقت حساس چیست؟
به نظر من، اسباب متعددی موجب شده است که آیت‌الله خامنه‌ای این پیام حکیمانه را در این شرایط حساس جهان، برای جوانان غربی بنویسند:
۱. تلاش مراکز محلی و بین‌المللی برای تخریب چهره‌ی اسلام و مسلمانان از طریق ابزارهای مختلف رسانه‌ای، سیاسی، اقتصادی و غیره.
۲. ظهور گروه‌هایی به نام اسلام که هدف آن‌ها چیزی نیست مگر نابودی اسلام و ضربه زدن به اصل اسلام. این گروه‌ها که به گروه‌های تکفیری معروف‌اند، به نام اسلام از تمام روش‌های ترور استفاده می‌کنند و نتیجه‌ی اقدامات تروریستی آن‌ها نیز تخریب چهره‌ی اسلام و اعمال فشار بر مسلمانان در نقاط مختلف جهان است. در این میان، این اسرائیل است که بیشترین استفاده را از این تروریسم سازمان‌دهی‌شده میان ملت‌های مسلمان می‌بَرَد.
۳. ظهور افراد معین و قرار گرفتن امکانات مادی فراوان و رسانه و شبکه‌ی ماهواره‌ای در اختیار آن‌ها برای انتشار سموم فتنه میان مسلمانان، چه به نام تشیع و چه به نام اهل تسنن. هدف آن‌ها از مناظرات و افکار منتشرشده در این رسانه‌ها، ایجاد جنگ طایفه‌ای میان مسلمانان است که آثار وخیمی در روحیه‌ی جوانان مسلمان برجای خواهد گذاشت و موجب می‌شود همدیگر را بکشند و دشمنان اسلام هم گوشه‌ای بنشینند و به حال مسلمانان بخندند.
۴. ظهور گروه‌ها و سازمان‌ها و مؤسساتی که مردم را به اسلام جدید دعوت می‌کنند و ادعا می‌کنند دیگر نیازی به تفاسیر قرآن و سنت نبوی نداریم. آن‌ها منکر قداست پیامبر و ائمه هستند؛ با این دلیل که قرآن به زبان عربی نازل شده است و ما هم عرب هستیم و می‌توانیم آیات آن را به‌دور از تفاسیر و روایات بفهمیم.
طبیعی است که هدف این گروه‌ها و حامیان مالی آن‌ها، چیزی نیست جز تخریب و نابودی اسلام و حذف آن از زندگی مسلمانان و ارائه‌ی اسلام تحریف‌شده و جعلی. البته در تاریخ اسلام نیز برخی خلفای حاکم بر ملت‌های مسلمان تلاش کرده‌اند به نام اسلام چنین کاری انجام دهند. آن‌ها جز نام اسلام، چیزی نمی‌فهمیدند و تلاش می‌کردند چهره‌ی اسلام را تخریب کنند که مکر خداوند شامل حال آن‌ها شد و به هدف خود نرسیدند.
با توجه به تمام این نکات بود که مقام معظم رهبری، این پیام را به جوانان غرب نوشت تا شاید از نور هدایت ربانی بهره‌مند گردند و از ظلمات به نور و از خط باطل به راه حق رهنمون شوند و آثار و نتایج این پیام حکیمانه ثابت خواهد کرد که مقام معظم رهبری چگونه به نقش تبلیغی خود در تبلیغ دین خداوند متعال عمل کرده است.

بازدیدها: 232

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *