بررسی وضعیت مسلمانان لهستان

خانه / پیشنهاد ویژه / بررسی وضعیت مسلمانان لهستان

در حالی که ۷۵ درصد مردم لهستان به طور منظم در کلیسا حضور می­ یابند، فرهنگ اسلامی حدود ۴۰ هزار مسلمانان این کشور به خاطر تاثیرات دوران کمونیسم ضعیف است.

کشور لهستان یکی از کشور های اروپای شرقی می باشد که بعد از فروپاشی شوروی همانند سایر جمهوری های بلوک شرق، در صدد بازگشت به هویت خود و به دست آوردن هویتی مستقل از دوران شوروی است، کشور لهستان همانند سایر کشور های اروپایی تعداد قابل توجهی مسلمان را در خود جای داده، مسلمانان بومی و مهاجر عمده گروه های اسلامی در این کشور را تشکیل می دهند.

نام لهستان در قرن دهم از نام یک قبیله اسلاویک در نزدیکی پوزان گرفته شده است. معنای آن «ساکنان یا مردمان زمین، علفزار یا دشت» است. در لهستان پنج منطقه وجود دارد که هرکدام سنت فرهنگی و گویش­ های مخصوص به خود را دارند. لهستانی­ های خارج از کشور نیز گروه ششم محسوب می­ شوند. تفاوت‌های فرهنگی مناطق مختلف، هویت و گویش­ها روزبه­ روز کمتر مورد توجه و اهمیت واقع می­ شوند.

لهستان در اروپای مرکزی واقع است. آن ۱۲۰،۷۰۰ مایل مربع (۳۱۲،۶۸۰ کیلومتر مربع) را تحت پوشش قرار می ­دهد. در شمال، لهستان با دریای بالتیک، روسیه و لیتوانی؛ در شرق با بلاروس و اوکراین؛ در جنوب با اسلوواکی و جمهوری چک؛ و در غرب با آلمان مجاور است. در ابتدا پایتخت آن کراکوو (Krakow) بود، اما در سال ۱۶۱۱ پایتخت به ورشو(Warszawa)، مکان اصلی حکومت منتقل شد.

هفتادوپنج درصد زمین­ های کشور در ۶۵۰ پا (۲۰۰ متر) کشیده شده؛ دریای بالتیک مرز طبیعی شمال، و سودتس و کاپاتیان مرزهای جنوبی هستند. لهستان در شرق و جنوب مرز طبیعی ندارد. جنگ­ های لهستان و میزان بالای تغییرات قومی و سیاسی در مرزها، در شرق و جنوب اتفاق افتاده است، در حالی ­که مرزهای شمالی و جنوبی در هزار سال گذشته تغییرات کمی داشته ­اند.

جغرافیای انسانی لهستان:

 در سال ۲۰۱۶ جمعیت درحدود ۴۵ میلیون نفر بوده است. ۳۸٫۱ تا ۳۸٫۵ تن از آن­ها نژاد لهستانی­ دارند. ۱۳ میلیون لهستانی دیگر در جاهای مختلف دنیا زندگی می ­کنند. به دلیل تغییرات مرزی و تغییر در سیاست قومی در تاریخ لهستان، که هم از طریق خارجیان و هم از طریق حکومت اعمال شده، بیان اندازه دقیق گروه ­های قومی مشکل است. بسیاری از افراد می ­توانند مدعی عضویت در گروه­ های مختلف شوند، در حالی­ که برخی دیگر ممکن است وابستگی خود به گروه­ خاصی را انکار کنند.

بزرگترین اقلیت قومی متشکل از حدود ۴۰۰۰۰۰ آلمانی است و شاید به همان تعداد اوکراینی است، به دنبال آن بلاروسی­ ها با ۲۷۵۰۰۰ جمعیت، و رومن­ ها (جیپسی ­ها) با ۲۵۰۰۰ نفر، و لیتوانیایی ­ها با ۱۳۵۰۰ نفر  به دنبال آن قرار دارند. بیش از سه میلیون نفر از یهودیان که پیش از جنگ جهانی دوم در لهستان ساکن بوده ­اند، اکنون به شش هزار تا ده هزار نفر کاهش یافته ­اند.

زبان لهستانی از خانواده گروه اسلاویک زبان ­های هندواروپایی است، و بخشی از ” ابرخانواده نوستراتیک” است. لهستانی­ ها از الفبای لاتین استفاده می ­کنند. لهستانی نوشتاری در قرن شانزدهم به وجود آمد و برپایه گفتار جمعیت تحصیل ­کرده شهری، طبقه بالا و گویش­ های لهستانی بزرگ و لهستانی کوچک است. در قرن نوزدهم تغییرات تکنولوژیکی و فرهنگی باعث ابداع واژگان جدید شد. در دهه ۲۰ و ۳۰ تلاش شد که برای تکنولوژی جدید، واژگانی از ریشه لهستانی ابداع و معرفی شود. درغیراین­ صورت واژگان جدید از ریشه آلمانی، لاتین، روسی و انگلیسی است. املای کلمات جدید برای مطایقت با الفبای لهستانی تغییر کرده است.

مناطق جغرافیایی مختلف الگوی گفتاری مجزایی دارند. بسیاری از مردم می­ توانند از طریق گفتار دیگران، منشاء مکانی آن­ها را تشخیص دهند. گویش ­های اصلی عبارتند از: لهستانی بزرگ شمال­ غربی “پوزان”؛ “کویاوین”، در غرب «لهستان بزرگ»؛ و لهستانی کوچک در اطراف کراکوو. کاشویبان با حدود ۲۰۰۰۰۰ گوینده در ساحل بالتیک، املا و ادبیات خود را دارند. گویش “اسلووینکیان” در “کاشویبان”، زبان مجزایی محسوب می ­شود.

تاریخ و روابط قومی

لهستان نمونه ­ای عالی جامعه­ متصور و توانایی ملت ­گرایی است. لهستان هنوز وجود دارد زیرا افراد به طور داوطلبانه برای لهستان آزاد و متحد می­ جنگند. تاریخ از موضوعاتی است که برای خلق ویژگی­ های مشترک و احساس غرور به کار می ­رود. لهستانی ­ها خود را اعضای یک جامعه می­ پندارند.

معلوم نیست که پیشینیان لهستانی­ ها چه زمانی و از کجا بوده ­اند. همین مشخص است که آن­ها در جایی از قاره اوراسیا زندگی می­ کردند و از اسلاوهای دیگر انشعاب یافته­ اند. اما در مورد حضور آن‌ها در شرق البه و رودخانه ادر(Elbe and Oder River  ) قبل از قرن هشتم قطعیتی وجود ندارد.

تاریخ سنتی تاسیس لهستان، تاریخ پیدایش لهستانی نوشتاری در ۹۶۵ قبل از میلاد است، هنگامی که پرنس میسزکو(Prince Mieszko) اول با پرنسسی از بوهامیان(Bohamian) ازدواج کرد و مسیحیت را پذیرفت. پسر میسزکو، بولیشلاو چروبری (بولیشلاو شجاع)( Boleslaw Chrobry (Boleslaw the Brave)) اولین پادشاه لهستانی بود که تاجگذاری نمود. ارتش او به پراگ و کیف رسیدند و تاریخ یک­ هزار سال بعد لهستان را رقم زدند. گاهی لهستانی ­ها با سوئدی­ ها و بالت ­ها برای تصاحب شمال و چک ­ها و ترک ­ها برای تصاحب جنوب می­ جنگیدند، اما آن­ها در جنوب همواره با آلمان­ ها و در شرق با دولت روسیه درگیری داشته است. گاهی جنگ ­ها بین تنها دو دوشمن بود، و گاهی دو دولت برای حمله به دولت سومی متحد می­ شدند. در ۱۲۲۶ کنراد پرنس مازوویا، لهستان، شوالیه­ های تتونیک (دسته جنگنده آلمانی) را برای جنگ برضد پروسیان­ ها (گروهی از بالت­ هایی که درجایی که نهایتاً پروسیای شرقی نامیده شد، زندگی می‌کردند) دعوت کرد. در سال ۱۳۸۲ دوک بزرگ لیتوانی، جالگیلو (جوگایلو) ، با جادویگای آنجو، پرنسس لهستانی که در سال ۱۳۸۵ در کراکوو، پادشاه (سیک) تاجدار بود، ازدواج کرد. این ازدواج،  لیتوانی و لهستان را به صورت ملتی خصوصی متحد کردکه در آن هر دو دولت توسط یک نفر اداره می­شود. پیمان لوبین در سال ۱۵۶۹، جمهوری لهستان- لیتوانی را پدید آورد. در اوج این پیمان در ۱۶۳۴-۱۶۳۵، کشورهای مشترک­ المنافع لیتوانی- لهستان از بالتیک تا دریای سیاه گسترش یافته بود و لاتویا، لیتوانی و بسیاری از لهستان امروزی، بلاروس، اوکراین، و استونی احاطه کرده بود، و نیز خاک خود را در بسیاری از کشورهای دیگر گسترده بود. پس از آن نزول سیاسی و ارضی شروع شد.

جمعیت برخی از پانزده گروه قومی موجود در این کشور به حدی است که در آمار لهستان قابل تشخیص است. آلمان­ ها، بلاروسی ها، اوکراینی­ ها، لیتوانیایی­ ها و یهودیان ایالت‌های خاص خود دارند که اعضای ملیتشان اکثریت آن ایالت را تشکیل می­ دهند و کمک­ های سیاسی دریافت می­کنند. بلاروس ها و لیتوانیایی­ ها بومی مناطق شمال­ شرقی لهستان هستند. هر دو گروه در مکان­ های مجاوری که اکثریت جمعیتش از گروه قومی آن­ها است، ساکن هستند. هر دو گروه مدارسی دارند که در آن­ها زبان خاص خود آن­ها تدریس می ­شود. بسیاری از لیتوانیایی­ ها، به دلیل تاریخ مهاجرت، در ایالات متحده بستگانی دارند.

در یک هزار سال گذشته آلمان­ها و لهستانی­ ها بارها با یکدیگر جنگ داشتند و بر یکدیگر حکمرانی کرده ­اند. در سال ۱۹۴۵ لهستانی­ها، پنج میلیون آلمانی را از مناطقی که پیشتر بخشی از آلمان بوده است، اخراج کردند. آلمانی­ های باقی مانده در لهستان بیشترین حضور فیزیکی را دارند و مهمترین اقلیت سیاسی کشور هستند. لهستانی­ ها قرن­ها بر مناطقی که ساکنانش اوکراینی بودند، حکمرانی کردند. در سال ۱۹۴۷ برای از پا درآوردن جنبش ساکنان اوکراینی، اکثریت جمعیت از سرزمین­های مادری خود در جنوب­شرقی لهستان به مناطق پراکنده در قلمرو غربی که از آلمان گرفته شده بودند، انتقال یافتند. در نتیجه بسیاری از اوکراینی­ ها جذب جامعه لهستانی شدند.

 

دین در لهستان

هویت لهستانی در گذشته آن ریشه دارد. برخی­ها لهستان را سنگر مسیحیت می­دانند. اگر لهستانی­ ها تاتارهای کریمه مسلمان و ترک­ ها را در زمان پادشاهی جان سوم سوبیسکی در محاصره وین در سال ۱۶۸۳ شکست نداده بودند، اسلام مسیحیت را ریشه‌کن نموده بود. نقش لهستان به عنوان محافظ تمدن اروپای غربی در مقابل روسیه و بعدها در مقابل بلشویک­ ها، با آرامگاه سرباز گمنامی که در مرکز ورشو قرار داده شده ، یادآوری می ­شود.

برخی دیگر لهستان را در میان کشورهایی که مشعل آزادی و استقلال را برای خود و دیگران علم می­ کنند، کشوری می ­دانند که از مسیحیت در رنج بوده است. این موقعیت در شعار «برای آزادی تو و ما» نشان داده می‌شود و مورد پسند رمانتیک­ های لهستانی مانند نویسندگانی مثل زیگموند کراسینسکی ، آدام میکیویکزو جولیوس پیلسودسکی و نیز موسیقی­دانانی مثل فردریک چپین و رهبران سیاسی مثل جوزف پیلسودیسکی است. مابین کلیسای کاتولیک و لهستانی­ها نوعی پیوستگی احساسی وجود دارد. دلیل این پیوستگی این بود که در چند قرن اخیر دشمنان اصلی لهستان، روسی­های اورتودوکس و آلمان­ های پروتستان بودند. در این موقعیت، یک لهستانی، یک کاتولیک؛ و یک کاتولیک، یک لهستانی بود. این پیوستگی به این دلیل تشدید شد که افرادی  مورد آزار قدرت حاکم بودند، به دنبال کمک و تسکین کلیسا بودند. به علاوه در زمان کمونیست­ ها، کلیسا اولین نهادی بود که آوای استقلال سر داد.

 باورهای دینی:

تقریباً ۹۵ درصد ساکنان لهستان کاتولیک رومن هستند و حدود ۷۵ درصد آن­ها به طور منظم در کلیسا حضور می­یابند. ۵ درصد دیگر ارتودوکس شرقی، پروتستان و از دیگر فرقه­ های مسیحیت هستند. یهودیت و اسلام نیز بزرگترین مذاهب غیرمسیحی هستند.

متولیان دین:  در کلیسای کاتولیک رومن سلسله مراتب کشیش­ها، راهبان، راهبه­ها و ماموران سایر مذاهب مسیحیت وجود دارد. در موقعیت­های نادری جادوگران و فال­بینانی نیز وجود دارند.

 مناسبت­ ها و مکان­ های مقدس:

 کلیسای کاتولیک به طور رسمی اعمال و خدمات مذهبی ارائه می­کند، و بر حفظ فرهنگ عامیانه تاکید دارد، مانند معابد کنار جاده عمومی که توسط مردم و ساخته و حفظ شده است، و زیارت سالانه معابد مانند Czestochove, Kalwaria, Lunckorona و  Piekarnie Slaskie. در ضیافت تطهیر در ۲ فوریه کشیشان به طور سنتی، gromnica را که شمعی است که برای دفع کردن سبکی، مریضی، و بدبختی استفاده می‌شود، برکت می ­دهند.

در مناطق روستایی اعمال مذهبی برپایه دوره سالانه فصل­ های رشد و همراه با اعمال کشاورزی و برای تضمین شانس خوب است. هنگام تمیز کردن خانه برای کریسمس، گوش ه­ای از خانه تمیزنکرده باقی می­ ماند تا مبادا شادی از خانه رخت برببندد. انواع مختلفی از اعمال مسیحیت در مکان­ های مختلف انجام می­شود، اما یک کار عمومی آوردن نمونه ­ای از محصولات به خانه و تقسیم کردن غذا با حیوانات است. رسم معمول درخت همیشه سبز یا صنوبر است که در ضیافت Hanukkah حتی در خانه یهودیان ارتودوکس است.

عید پاک زمان رستاخیز مسیح و طبیعت است. رسم معمول روستاییان در این عید پاشیدن آب در زمین برای تضمین محصول فراوان است. صورت گسترده و مورد علاقه این عمل پاشیدن آب به مردم است. در بسیاری از مناطق فستیوال­ های دنباله ­دار در روز دوشنبه عید پاک که روز dyngus نامیده می­ شود، برگزار می­ شود.

در جشن کوتاه ­ترین شب سال در عید “جان مقدس” که در ۲۳ ژوئن برگزار می­شود، مردم آتش درست می­ کنند و از روی آن می­ پرند تا به تطهیر و ایمنی در مقابل شیطان دست یابند. در بسیاری از مناطق مردم به تاج گل به رودخانه پرت می ­کنند. به طور سنتی خشک کردن سبزیجات نیز در این زمان شروع می ­شود و در ۲۹ ژوئن نمایشگاه ­ها برپا می­شوند.

در پاییز ۲۸ اکتبر اختصاص به “جود مقدس”، سرور چیزهای غیرقابل دسترس و حلال مشکلات لاینحل دارد. در جنگ جهانی دوم، جود مقدس سرور لهستان زیرزمینی بود و هنوز نیز محافظ لهستان­ های تبعیدی و فراریان بی­ پناه دنیا است. در روز همه مقدسان در اول نوامبر، و در روز همه روح­ها در دوم نوامبر مردم در گورستان­ ها در مکان­ های شکنجه و اعدام شمع روشن می­ کنند.

 

مرگ و زندگی پس از آن:

 مرگ مانند زن بلند و باریکی تصور می­شود که ملافه سفید به تن دارد و داس حمل می­ کند. چیزی نمی ­تواند جلوی او را بگیرد، اما حیوانات می­ توانند نزدیک شدن او را اعلام کنند. مردم ترجیح می­ دهند که مرگ را سریع و بدون درد تصور کنند که در نتیجه بیماری می ­آید نه بدون هشدار و ناگهانی. فرد مرده روی زمین گذاشته می­ شود، و درها و پنجره­ ها بازگذاشته می ­شود تا روح به راحتی بتواند به بهشت برود. بهتر آن است که مرده ها در روز یک­شنبه دفن شوند. به طور سنتی خانه ­هایی که کسی در آن­ها مرده است، ناپاک تصور می­ شود و مشخصه آن پارچه­ ای است که به در کوبیده شده، اگر فرد مرده زن یا مرد پیر متاهل باشد، پارچه سیاه و اگر مرد جوان باشد، پارچه سبز و اگر دختر جوان باشد، پارچه سفید است. پارچه و گل سفید نماد سوگواری است. زندگان لباس قرمز نمی­ پوشند. تابوت از تخت ه­ای بدون گره­ درختان همیشه­ سبز ساخته می­ شود. مرده روی تخته یا در تابوت و در بین دو صندلی در اتاق اصلی خانه قرار داده می ­شود. در دستان، دهان و زیربغلش سکه گذاشته می­ شود طوری ­که به مرده پول پرداخته می­ شود تا دلیلی برای بازگشتن نداشته باشد. شمع ­ها به خصوص در شب اول روشن شده و سوزان باقی می­ مانند. اعتقاد بر این است که روح تا زمانی که برایش آب و غذا نیاورند، در اطراف بدن چرخ می ­زنند. شب­ زنده ­داری pusta noc شامل آواز خواندن و ناله کردن برا دور کردن ارواح خبیثه است. گدایان بیشتر سوگواری را انجام می ­دهند. اگر دشمنی به شب­ زنده ­داری بیاید، عذر او خواسته می ­شود.

در تشییع ­جنازه زنان با گذاشتن دست بر روی تابوت و مردان با گذاشتن کلاه روی آن خداحافظی می­ کنند. تابوت با میخ­ های چوبی بسته می­ شود. تابوت ابتدا بیرون از خانه برده می­ شود، و گاوها و زنبورها باید از مرگ سرور خود آگاه شوند. هنگامی که تابوت در قبر گذاشته می­ شود، همه حاضرین (به جز اعضای خانواده) بر روی قبر خاک پرت می ­کنند. روح به سوی خالق می­رود و سپس به بدن باز می­ گردد تا زمانی که کشیش خاک بر روز تابوت بریزد. در این زمان روح به سوی پیتر مقدس می­رود تا سرنوشت خود – بهشت یا جهنم – را پیدا کند.

سنگ قبر مخصوص افراد مهم است. نشانگر عمومی قبر صلیبی از درخت فان است که نام، تاریخ، و درخواست دعاکنندگان را نشان می­دهد و پوشیده از بوته و گیاه است. کاسزا (فرنی) و ودکا و عسل در ضیافت تشییع‌جنازه سرو می­شود. به گدایان نیز غذا داده می ­شود. در سومین، هفتمین، نهمین و چهلمین روز بعد از مرگ مراسم عشای ربانی به جا آورده می ­شود. در اولین سالگرد مرگ به بستگان، دوستان و گدایان غذا داده می ­شود.

 ریشه های مسلمانان لهستان

کتاب‌های خطی، نامه‌ها و اسنادی که به زبان لهستانی و با رسم‌الخط عربی از دیرزمان به یادگار مانده نشانی از حضور تمدن اسلامی در این منطقه است. مهم ترین دوران مهاجرت مسلمانان به مناطقی از لهستان به سده های ۱۵ و ۱۶۶ میلادی، در دوران حکومت خاندان “یاگیلو” برمی گردد. این گروه از مسلمانان از قوم تاتار بودند و به خاطر مهارت های نظامی فوق العاده مورد توجه بودند. تمرکز مسلمانان در این دوره، در شهرهای “بوهونیکی” و “کروشینیانی” در نزدیکی مرز بلاروس بوده است. هرچند امروزه این منطقه از سکنه خالی شده، اما هنوز قبرستان و مسجد مسلمانان در این نقطه پابرجا است. این گروه از مسلمانان در جنگ‌هایی که روسیه و سوئد علیه لهستان داشتند با رشادت شرکت و از این کشور دفاع می کردند. آن‌ها به‌رغم مسلمان بودن حتی در جنگ علیه دولت عثمانی درکنار لهستانی‌ها قرار گرفتند و از کشور دفاع کردند. از این‌رو حکام وقت نسبت به آن‌ها ذهنیت مثبتی پیدا کردند و زمین‌هایی در اختیارشان قرار می‌دادند تا به کشاورزی و ساختمان‌سازی بپردازند. این ذهنیت مثبت در میان مردم لهستان به جای ماند. موج دیگر مهاجرت مسلمانان به لهستان مربوط می شود به جنگ های داخلی در خان نشین کریمه در قرن هفدهم. این گروه تعداد کمتری داشتند و با سقوط حکمرانان تاتار کریمه به لهستان پناهنده شدند.

به موجب برخی از اسناد تاریخی، تاتارها در لهستان قدیم علاوه بر خدمات نظامی، خدمات فرهنگی و سیاسی گسترده‌ای داشتند و چون به زبان‌های ترکی و عربی مسلط بودند، دست به کار ترجمه متون از این زبان‌ها به زبان لهستانی شده و از وجود آن‌ها به عنوان هیأت‌های دپیلماتیک در ترکیه و شبه جزیره کریمه استفاده می‌شد. طی نیمه دوم قرن بیستم، علاوه بر تاتارها، ترک ها، بوسنیایی ها، اعراب و مردمان دیگر هم به مسلمانان مقیم لهستان افزوده شدند. از جمله طی سال های دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰۰ تعدادی از دانشجویان سوسیالیست عرب زبان از کشورهای خاورمیانه و آفریقا به لهستان سفر کردند و بسیاری از آن ها در لهستان سکونت کردند. از زمان برافتادن کمونیسم در سال ۱۹۸۹ مهاجران دیگری وارد این کشور شدند که در این میان جمعیت ترک ها بیشتر از سایرین بود.

 مسلمانان لهستان در قرن بیستم

پس از پایان جنگ اول جهانی با تشکیل جمهوری لهستان تاتارهای مسلمان به فعالیت بیشتری پرداختند و دولت نیز از تلاش آنها ممانعت به عمل نیاورد به طوری که قرار شد مسجدی نیز در ورشو بنا شود، که ساخت آن به تعویق افتاد.

تعداد مسلمانان در اوایل قرن بیستم به بیش از ۱۱ هزار نفر رسید که اغلب آنها در دهکده های دوردست با امکانات کم و زندگی محقر روزگار می گذراندند. با شروع جنگ جهانی دوم و هجوم قوای آلمان نازی به لهستان فعالیتهای دینی مسلمانان لهستان کاهش یافت. پایان جنگ نیز زمینه مناسب فعالیتهای دینی را در اختیار مسلمانان قرار نداد  .

به جز جوامع سنتی تاتارها، گروه کوچک اما در حال رشدی از مهاجران جامعه اسلامی از دهه ۱۹۷۰ در لهستان زندگی می کنند.

طی سالهای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ تعدادی از دانشجوایان سوسیالیست عرب زبان از کشورهای خاورمیانه و آفریقا به لهستان سفر  و بسیاری از آنها در این کشور سکونت کردند. اواخر دهه ۱۹۸۰ این جامعه فعال تر و سازمان یافته شد. آنها مساجد و نمازخانه هایی در شهرهای مختلف لهستان احداث کردند و از زمان برافتادن کمونیسم در سال ۱۹۸۹ مهاجران دیگری وارد این کشور اروپای شرقی شدند که در میان آنها می توان به ترکها اشاره کرد.

 

وی‍‍ژگی های جمعیتی مسلمانان لهستان

جمعیت فعلی مسلمانانی که در لهستان زندگی می کنند مشخص نیست، چرا که دفتر مرکز آمارگیری لهستان در سال ۲۰۰۲ پرسش تعلقات دینی را در آمار گیری خود لحاظ نکرده ، اما برخی از آمارها تعداد مسلمانان لهستان را حدود ۳۰ هزار نفر برآورد کرده اند. کل جمعیت مسلمانان لهستان به موجب آمار غیررسمی اوایل سال ۲۰۰۷، حدود سی هزار نفر است که اکثریت قریب به اتفاق آن ها را تاتارها تشکیل می‌دهند. بخش اندکی از این آمار اختصاص به مسلمانان عرب زبان کشورهای شمال آفریقا،‌ تعدادی حدود یکصد خانوار ایرانی و تعدادی مسلمان لهستانی الاصل دارد. در سال ۲۰۱۵ نیز بر خی منابع جمعیت مسلمانان این کشور را بین ۴۰ تا ۵۵۵ هزار نفر برآورد کرده اند.

بیشترین جمعیت مسلمانان لهستان در شهرهای بیاوستوک، ورشو و گدانسک زندگی می‌کنند. این مسلمانان در ورشو دارای یک مرکز یا مسجد هستند که نماز جمعه و مراسم را در آن برگزار می‌کنند.

سه مسجد هم در منطقه‌های بوهونیکی، کروشینیانی، و گدانسک وجود دارد. مسجد کروشینیانی بیشتر به عنوان یک بنای تاریخی نگهداری می‌شود.

ویژگی های هویتی مسلمانان لهستان

مسلمانان لهستان اکثراً سنی مذهب و حنفی هستند. با این وجود در سنت مسلمانان لهستان برخی از تأثیرات شیعی، مانند برگزاری مراسم عاشورا دیده می شود. این پدیده به احتمال قوی بازمانده روابط با صوفی ها مخصوصاً با طریقه “بکتاشی“ است که ترکیبی از سنت های شیعی و سنی هستند.

به خاطر دور بودن از تعالیم اسلامی، به ویژه در دوران حاکمیت کمونیسم، فرهنگ اسلامی و آداب دینی در میان مسلمانان لهستان ضعیف است. فرهنگ اسلامی در بین مسلمانان بیشتر با سنت‌های تاتاری مخلوط شده است. بانوان مسلمان غالباً بدون حجاب هستند. البته هنوز در میان آن‌ها آداب مثبتی از هویت اسلامی‌شان وجود دارد. مثلاً آن‌ها به زیارت اهل قبور مقید هستند و مانند شیعیان در کنار قبرها می‌نشینند و دعا می خوانند.بازسازی هویت اسلامی و تعلیم آن‌ها نیاز به زمان دارد که خوشبختانه پس از فروپاشی کمونیسم، فرصت بهتری در این زمینه پدید آمده است.

منبع:حوزه

بازدیدها: 75

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *