به طور کلی در روسیه حدود ۳۰ میلیون مسلمان زندگی می کنند که شیعیان حدود ۳ میلیون نفر از این تعداد را شامل میشوند. این تعداد افراد نیز بیشتر افراد مهاجری هستند که از جمهوری آذربایجان به شهرهای بزرگی مانند “مسکو”، “سن پترزبورگ” و منطقه” سیبری” مهاجرت کردهاند. به دلیل آنکه روسیه یکی از کشور های مهم در جهان بوده و تعداد قابل توجهی از مسلمانان را نیز در خود جای داده است، اهمیت آشنایی با وضعیت دین و آئین مذهبی در آن دیار را برای ما دو چندان می کند که مطلب ذیل به همین موضوع پرداخته است:
مقدمه:
روسیه در حال حاضر یکی از کشورهای مهم نظام جهانی میباشد که برای بحث حاضر ما به دلیل وجود میلیونها مسلمان و به تبع تعداد قابل توجهی شیعه، از اهمیت ویژهای برخوردار بوده، به گونهای که مطالعه وضعیت شیعیان روسیه و همچنین بررسی و وضعیتشناسی این قشر قابل توجه از جمعیت این کشور میتواند، راهکارها و برنامههای مدوّنی را پیش روی محققان و متولیان امور برای رسیدن به وضعیت مطلوب در چارچوب شناسایی و همچنین انجام اموری که در این زمینه به ارتقای وضعیت ایشان کمک میکند، قرار دهد.آنچه حائز اهمیت بوده و در این ابتدای کلام بایستی بدان بپردازیم، بحث موقعیت روسیه است، فدراسیون روسیه از لحاظ جغرافیایی، حتی در درون مرزهای کاهش یافته بعد از شوروی، وسیعترین سرزمین ملی در جهان است. با وجود این، روسیه در شمال و شرق، سختترین شرایط اقلیمی جهان و در جنوب و غرب مرزهای عمدتاً حفاظت نشدهای با چندین تمدن متفاوت و اغلب متخاصم را دارد. روسها رابطه عمیق و بینظیری با دین مسیحیت داشتهاند. آنها از جمله آخرین مردم اروپا بودند که تغییر دین و آیین دادند؛ آنها مسیحیت ارتدوکس را برگزیدند که یکی از قدیمیترین شاخههای این دین است که کمتر از سایر فرقههای مسیحیت دستخوش تغییر گردیده است؛ روسها، این مذهب را اساس و محور فرهنگ خود در دوره مدرن قرار دادند و سابقه آنها در این زمینه، بسیار طولانیتر از مردم سایر ملتهای بزرگ مسیحی در اروپا بود.
وضعیت ویژه اسلام و مسلمانان و مطالعه موردی این تحقیق که شیعیان می باشد، در فدراسیون روسیه، آن را به واقعیتی غیرقابل چشمپوشی در صحنه اجتماع، قدرت و سیاست در این کشور پهناور مبدل کرده است، از سویی و جریان های تندرو و قرائتهای افراطی از اسلام که به ویژه در شمال قفقاز و با اتکا به آموزههای سلفی و وهابی به مسألهای امنیتی برای روسیه مبدل شدهاند از سوی دیگر، توجه ویژهای را در نهادها، شخصیتها و مراکز تصمیمساز و موثر این کشور برانگیخته است.البته نباید فراموش نمود که این مطلب درخصوص کلیت مسلمانان صدق می کند. بحث حاضر درصدد شناسی موقعیت و جایگاه اجتماعی و فرهنگی شیعیان این کشور می باشد.
شیعه در روسیه
پس از معاهدات “گلستان” و” ترکمنچای” که بین ایران و روسیه بسته شد، تقریبا ۱۷ شهر اساسی ایران که اکثر اهالی آن را شیعیان تشکیل می دادند، تحت تسلط روسیه قرار گرفتند. از این دوره که اولین جمعیت شیعه تحت حاکمیت روسیه قرار می گیرند تاریخ شیعیان در حکومت روس آغاز می شود. البته پیش از آن هم اگر در محدوده مرزهای روس شیعیانی وجود داشته اند، بسیار محدود بوده و در منابع تاریخی خبر قابل توجهی در این باره وجود ندارد و یا شاید اصلا هیچ حضوری نداشته اند. از این دوره به بعد دورههای تاریخ حضور شیعه در اراضی تحت حاکمیت روس را به چند دوره میتوان تقسیم کرد:
از ابتدا تا انقلاب اکتبر۱۹۱۷ میلادی
در مرحله نخست این تاریخ که از ابتدا تا انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ میلادی را شامل میشود تمامی مسلمانان اراضی تحت حکومت روسیه تزاری اعم از شیعه و سنی از یک مرکز که در تفلیس قرار داشت اداره میشدند. در این دوره مسلمانان از حق تحصیل محروم بودند و هر مسلمان در صورتی که اقدام به سواد آموزی میکرد مجرم شناخته میشد. این قانون به طور طبیعی، در مورد شیعیان نیز صادق بود. پس از گذشت یک برهه تاریخی چند مرکز تحصیلی با نام “سمیناریا” ایجاد شد که در این مراکز به طور محدود و گزینشی مسلمانان نیز برای تحصیل ثبت نام میشدند.
از انقلاب اکتبر تا فروپاشی شوروی
در دوره پس از انقلاب اکتبر که اتحاد جماهیر شوروی ایجاد شد شیعیان نیز مرحله جدیدی از حضور خود تحت حاکمیت روسها را آغاز کردند. این مرحله با چند ویژگی از دوره پیش از خود متمایز می شد. در دوره پیش از این شیعیان مهاجرت بسیار محدودی را به مراکز حکومت که در اراضی دور دست قرار داشت، انجام میدادند؛ اما در این دوره شیعیان برای کارهای مختلف مانند اشتغال، تحصیل و فعالیت به مراکز حکومت و نیز سایر سرزمینهای دور دست مهاجرت کردند و در اثر همین مهاجرتها میان جمعیت شیعی و مسیحی تبادلات و رفتو آمد اتفاق افتاد. از بزرگترین مهاجرتهای تاریخی شیعیان در دهه ۱۹۳۰ اتفاق افتاد که سبب آن کشتارها و سرکوبهای گستردهای بود که در نواحی شیعهنشین به وقوع پیوست. در این تاریخ تعداد قابل توجهی از شیعیان به سیبری و قزاقستان (که بومیان آن را اهل سنت تشکیل میدادند) تبعید شدند؛ الان هم در این مناطق ساکنان شیعه وجود دارند و تاریخ حضورشان به این دوره میرسد.
در اواخر این دوره تاریخی، یعنی در سال های ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۱، بعد از وقوع انقلاب اسلامی در ایران در مناطق شیعه نشین جماهیر شوروی یک بیداری و تحرک درونی ایجاد شد. با توجه به این بیداری که حکومت نیز از این موضوع بی خبر نبود، کمیتهای اختصاصی برای نظارت بر شیعیان در حاکمیت ایجاد شد. یعنی در این سالها نظارتها و فشارها بر روی شیعیان با استفاده از این کمیته افزایش یافت. اما به هر حال روند بازگشت به اصول هویتی خود در میان شیعیان آغاز شده بود و این فرآیند تا فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ادامه یافت. این کمیته در اراضی جمهوری آذربایجان فعالیت داشت و در سایر نقاط تقریبا اقدام قابل توجهی وجود نداشت. هممرزی با ایران و نزدیکیهای فرهنگی و تاریخی شیعیان این مناطق با ایران سبب شده بود که این روند خودیابی هویتی شیعیان که با حضور گسترده در مراسم دینی، جلوه گر میشد، قدرت یابد و تقریبا به مرحله غیر قابل پیشگیری برسد.
از فروپاشی تا به امروز
لایه های درونی جامعه روسیه، اما آن گونه که نظریه پردازان حزب کمونیست میپنداشتند، نبود . رسوخ عمیق باورهای مذهبی در جامعه ای با ویژگیهای خاص روسیه و مهمتر از آن پیوند وثیق و بنیادین عناصر مذهبی با مبانی هویتی روسها، نقش و جایگاهی خاص را برای مذهب در روسیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تعریف کرد. فروپاشی شوروی و فضای بازی که پس از این حادثه به وجود آمد، شرایط مناسبی برای فعالیتهای مذهبی و تبلیغات در میان مسلمانان ایجاد کرد. اما با این وجود، در میان شیعیان ساکن در اراضی روسیه که عموما آذریالاصل بودند حتی پس از فروپاشی شوروی نیز وضعیت دوری از معارف دینی، اعتقادات و اعمال اسلامی هم چنان وجود داشت. اما با بازگشت طلابی که با فروپاشی شوروی به ایران آمده تحصیلات دینی کسب کرده بودند به روسیه، جو دینی، اعمال و اعتقادات اسلامی در میان شیعیان روسیه نیز رشد پیدا کرد. بهطور کلی در اراضی روسیه حدود ۳۰ میلیون مسلمان ساکن زندگی میکنند که از این تعداد شیعیان تعداد کمی در حدود ۳ میلیون نفر را شامل میشوند.
این تعداد افراد نیز بیشتر افراد مهاجری هستند که از جمهوری آذربایجان به شهرهای بزرگی مانند “مسکو”، “سن پترزبورگ” و منطقه” سیبری” مهاجرت کردهاند. عموما در اکثر شهرهای روسیه آذربایجانیها ساکن هستند.
آمار جمعیتی مسلمانان و شیعیان روسیه
بیش از ۲۰ قوم بومی مسلمان در محدوده روسیه زندگی می کنند. مفهوم بومی بودن در اینجا کاملاً قراردادی است و از آن جهت به کار می رود که یاریگر ما در این شرح تاریخی باشد. ما قصد نداریم جامعه واحد مسلمان روسیه را به ساکنان بومی و غیربومی تقسیم کنیم. بعلاوه بسیاری از مردم مسلمان کشورهای تازه استقلال یافته (آبخازی ها، آذربایجانی ها، قزاق ها، قرقیزها، ازبک ها، تاجیک ها، ترکمن ها و …) بیش از ۱۰۰ سال است که در محدوده روسیه کنونی زندگی می کنند؛ اما این مردم سرزمین نژادی خود را آنسوی مرزهای روسیه دارند؛ بنابراین در اینجا به ایشان نخواهیم پرداخت. سرشماری سال ۲۰۰۲ میلادی، نشان می داد حدود چهارده و نیم میلیون مسلمان قومی در روسیه زندگی می کنند. اما در سال ۲۰۱۵ میلادی شمار آنان بیش از شانزده میلیون است. اگر کارگران مهاجر اهل آسیای مرکزی و جمهوری آذربایجان را هم بیفزاییم رقم نهایی به بیست میلیون خواهد رسید. بیست میلیون همان عددی است که روحانیون مسلمان و سیاستمداران روس از جمله پوتین معمولاً به آن استناد می کنند.
۱٫ تاتار ها
تاتارها پرجمعیت ترین ملت مسلمان روسیه هستند. شمار آنها به ۷ میلیون نفر می رسد که به علت شرایط پیچیده تاریخی تنها ۷/۱ میلیون نفر از این تعداد در زادگاه خود، جمهوری تاتارستان، زندگی می کنند. ۳/۱ میلیون نفر از تاتارها در باشقیرستان و ۵/۱ میلیون نفر از آنها در آسیای میانه سکونت دارند. از دیگر مناطق بومی که تاتارها در آن زندگی می کنند، می توان برخی مناطق سیبری، اورال و تقریباً تمام حاشیه رود ولگا را نام برد.
۲٫ باشقیرها
بعد از تاتارها، باشقیرها بیشترین جمعیت را در روسیه دارند. جمعیت آنها حدود ۷/۱ میلیون نفر است که از این تعداد، ۵/۱ میلیون نفر در باشقیرستان و ۱۶۰ هزار نفر در ایالت چلیابینسک، در مجاورت باشقیرستان زندگی می کنند. تعداد کمی از آنها نیز در ایالت آرِنبورگ و در تاتارستان (۲۰ هزار نفر) سکونت دارند. باشقیرها نمایندگان ملل ترک هستند و زبان آنها از گروه زبانی ترکی- قیچاقی می باشد. تقریباً دهه دوم قرن بیستم، ترک ها دارای زبان ادبی واحد شدند.
۳٫ چچنی ها
چچنی ها ملّتی بزرگ و مسلمان هستند با جمعیت ۴/۱ میلیون نفر. بیش از یک میلیون نفر در چچن، حدود ۱۰۰ هزار نفر در اینگوش (ایالت همسایه) و حدود ۹۰ هزار نفر در داغستان زندگی می کنند. زبان چچنی به گروه زبان های ناخ از خانواده عبری- قفقازی تعلق دارد. مردمان چچن مسلمانان سنی مذهب هستند.
۴٫ اینگوش ها
بیش از ۴۱۳ هزار اینگوش در روسیه سکونت دارند که از این تعداد اکثریت قریب به اتفاق در اینگوشِتیا زندگی می کنند (۳۶۱ هزار نفر). دین این مردم اسلام و مذهب ایشان سنی است. بالاترین شاخص زاد و ولد در روسیه به اینگوش ها اختصاص دارد. قدیمی ترین روستاهای اینگوش در کوه های منطقه ژیراخسکی امروزی در اینگوشتیا و در مناطق مجاور آن، یعنی چچن و اوسِتیای شمالی واقع شده بودند. جوامع معروف اینگوش عبارتند از: ژراخُفسکُیِه، فینینسکُیِه (کیستینسکُیِه)، گالگایِوسکُیِه، سُرینسکُیِه و مِتسکالسکُیِه. اسلام اولین بار از سمت کاباردا و سپس از سمت داغستان و چچن در میان اینگوش ها نفوذ کرد.
۵٫ آوارها، دارگین ها، کومیک ها و…
بخش اعظم جامعه مسلمان روسیه را مردم داغستان تشکیل می دهند: آوارها (حدود ۸۱۵ هزار نفر)، دارگین ها (بیش از ۵۱۰ هزار نفر)، کومیک ها (بیش از ۴۲۰ هزار نفر)، لِزگی ها (بیش از ۴۱۱ هزار نفر)، لَک ها (بیش از ۱۵۶ هزار نفر)، تَبَسارانیون (بیش از ۱۳۰ هزار نفر) و نوقایی ها (۶۰ هزار نفر).
در میان اقوام نام برده شده جمعیت شیعیان تاکنون منتشر نشده است، با این حال برخی از منابع جمعیت شیعیان این منطقه را به طور کلی بین ۱۰۰ هزار تا ۲۵ هزار نفر برآورد می کنند که البته از این تعداد، برخی از شیعیان اسماعیلی بوده و شیعیان اثنی عشری تعداد کمی از این جمعیت را شامل می شود. آوارها بزرگ ترین ملت داغستان امروزی هستند. اکثر این مردم در بخش های کوهستانی داغستان و جمعیت کمتری هم در دشت ها از جمله مناطقی مانند بویناکسکی و خاساویورت سکونت دارند. بعد از آوارها، پرتعداد ترین نژاد مردم داغستان، دارگین ها هستند که ۵/۱۶ درصد جمعیت این جمهوری را تشکیل می دهند. سومین نژاد پرجمعیت داغستان، کومیک ها هستند. کومیک ها به زبان کومیک صحبت می کنند. لزگی ها نیز از اهالی بومی داغستان هستند. لزگی ها پرجمعیت ترین قومی هستند که به زبان لزگی از گروه زبان داغستانی صحبت می کنند. اقوام داغستانی دیگر از قبیل تَبَسارانیون، آغول ها، روتول ها و تساخورها نیز به زبان لزگی صحبت می کنند که آنها هم پیروان دین اسلام و سنی مذهب هستند. نوقایی ها از اقوام ترکی هستند که در محدوده داغستان زندگی می کنند. کل جمعیت این مردم به ۶۰ هزار نفر می رسد. اگرچه زبان نوقایی طی قرن های اخیر تحت تأثیر محیط قفقازی تغییر کرده، اما تا حد زیادی به زبان تاتاری شبیه است. نوقایی ها مسلمانان سنی مذهب هستند.
۶٫ کابارد ها
قوم کابارد (آدیغه) از اقوام آدیغه و ساکن قفقاز شمالی هستند. درباره تعداد شیعیان این قوم اطلاعاتی در دست نیست. جمعیت کابارد در روسیه ۵۲۰ هزار نفر است که از این تعداد ۴۹۹ هزار نفر در جمهوری کاباردینو- بالکاریا (قبارطه- بلغار) زندگی می کنند. البته در برخی از منابع ، تعداد شیعیان این منطق بین ۱۰ تا ۱۵ هزار نفر براورد می شود. کاباردها ۵۵۵ درصد جمعیت جمهوری کاباردینو- بالکاریا را تشکیل می دهند و امروز پرتعدادترین مردم قوم آدیغه در روسیه هستند. گروهی از کاباردها در قرن ۱۹۹ قفقاز را ترک و به ترکیه و کشورهای خاور نزدیک مهاجرت کردند که در آنجا به همراه نژادهای دیگری از آدیغه، چرکس نامیده می شوند. بخشی از کاباردها ثلث اول قرن ۱۹ به قسمت علیای رودخانه کوبان کوچ کردند. این مردم به همراه گروه هایی از آدیغ های غربی که توسط روس ها در دشت اسکان یافته اند امروزه چرکس های روسی قراچای- چرکس را تشکیل می دهند (۴۰ هزار نفر). کاباردها اولین بار در فاصله قرون ۱۲ تا ۱۴ به صورت یک قوم مستقل درآمدند؛ یعنی هنگامی که بخشی از آدیغ های ساکن در غرب قفقاز به محدوده کنونی شاهزاده نشین های فئودال کابارد کوچک و بزرگ کوچ کردند. از سال ۱۵۵۷ کابارد تحت حمایت روسیه بود تا بالأخره در سال ۱۸۲۷ در ترکیب آن قرار گرفت. کاباردها در کنار اقوام دیگر قفقاز شمالی در جنگ قفقاز علیه جور تزاریسم شرکت کردند. سال ۱۹۲۲ ایالت خودمختار کاباردینو- بالکاریا تشکیل شد که در سال ۱۹۳۶ به جمهوری خودمختار مبدل گردید. سال ۱۹۴۴ کاباردها نیز در سرنوشت دیگر ملل قفقاز شمالی شریک و به قزاقستان تبعید شدند. تعداد زیادی از تبعیدشدگان در دهه ۶۰، پس از بازسازی جمهوری خودمختار کاباردینو- بالکاریا به سرزمینشان مراجعت کردند.
۷٫ قره چای ها
این گروه از اقوام قدیمی ترک و کوه نشین قفقاز شمالی بودند که مانند بالکارها به زبان قره چایی- بالکاری صحبت می کردند. جمعیت قره چاییان در روسیه ۱۹۲ هزار نفر است که ۱۶۹ هزار نفر از آنها در قره چای- چرکس زندگی می کنند. به این ترتیب ۵/۳۸ درصد جمهوری قره چای- چرکس را نژاد قره چایی تشکیل می دهد که پرجمعیت ترین قوم این جمهوری به حساب می آید. دین این مردم اسلام و مذهب ایشان سنی است. البته در میان این جمعیت نیز بین ۵ تا ۱۰ هزار نفر از شیعیان اسمائیلی هستند و از تعداد شیعیان اثنی عشری در این منطقه اطلاعی در دست نمی باشد.
۸٫ مهاجران مسلمان آسیای میانهای
مهاجران مسلمان آسیای میانه،آذربایجانی ها، ازبکها، تاجیکها، قرقیزها و ترکمنها بخش عمده اعضای آن را تشکیل میدهند. آنها عمدتاً پیرو مذهب حنفی تسنن هستند ولی در میان ازبکها و تاجیکها پیروان وهابیت کم نیستند. بخش قابل توجه تاجیکهای پامیر به جریان شیعیان اسماعیلی تعلق دارند.این مهاجران عمدتاً ساکن شهرها میشوند. مهاجران از ازبکستان و تاجیکستان به برکت یکپارچگی و سطح بالای دیانت خود، در زندگی مسلمانان شهرنشین نفوذ زیادی کرده و گاهی به مقامات رهبری میرسند. مسلمان آسیای میانه و مسلمانان شمال قفقاز باعث نزدیکی روابط آنها میشود چرا که دو گروه برای پیدا کردن نان و روزی یا نجات از جنگ و بیثباتی سیاسی روستاهای خود را ترک کردهاند.
۷% مسلمانان روسیه (حدود ۹۵۰ هزار نفر) از مهاجران آسیای میانه محسوب شوند. آنها در هیچ یک از مناطق کشور اکثریت را تشکیل نمیدهند ولی در حوزههای فدرال مرکزی، سیبری و خاور دور میزان آنها از سایر مناطق ۶-۴ برابر بیشتر است و آنها بخش قابل توجه مسلمانان دیندار را تشکیل میدهند.
۹٫ مهاجران مسلمان خارجی
جمعیت عربها، ترکها، کردها، فارسها و پشتونها، کوچکترین گروه مسلمانان روسیه را تشکیل میدهند که میتوان آنها را «امت خارجی» دانست. این جمعیت فرا منطقهای مسلمانان، چندین قومی و چندین مذهبی است ولی عربهایی که عمدتاً اهل تسنن هستند، در این گروه از همه فعالترند. عربها به علت تسلط مادرزادی به زبان عربی و سطح بالای دیانت اغلب توسط مسلمانان روسیه به عنوان استادان مبانی اسلام، کتابت و فرهنگ اسلامی جلب میشوند و بخش قابل توجه استادان مدارس اسلامی را تشکیل میدهند. آنها در بعضی مناطق حتی توانستند به مقامات عالی روحانی برسند
۱% مسلمانان روسیه (۱۴۰ هزار نفر) مسلمانان خارجی را تشکیل میدهند. اعضای مسلمانان خارجی که تعدادشان نسبتاً کم است، در هیچ یک از مناطق فرمانروایی نمیکنند ولی در زندگی بعضی جوامع اسلامی نفوذ زیادی دارند. به عنوان مثال یک فلسطینی به نام وسام بردویل رئیس اداره روحانیت مسلمانان جمهوری کارلیا میباشد. سهم این جمعیت فرا منطقهای به ویژه در حوزه فدرال مرکزی (۴%) و در حوزههای شمال غربی و جنوبی (هر یک ۱٫۵%) زیاد است. از این تعداد شاید حدود ۲۰ تا ۳۰ هزار نفر، شامل شیعیان اثنی عشری می باشند که از کشور های عربی و ایران به روسیه مهاجرت کرده و یا برای کار و تحصیل در روسیه ساکن هستند.
نهاد ها و گروههای مسلمان و شیعی روسیه
۱٫ اتحاد مسلمانان روسیه
این جنبش سیاسی، اجتماعی و سراسری روسیه در تاریخ ۳۱ مه سال ۱۹۹۵ تاسیس گردید و در ۱۶ ژوئن همان سال در وزارت دادگستری به ثبت رسید. این جنبش خود را وارث «اتحاد مسلمانان روسیه» در سال ۱۹۰۵ تشکیل شده بود، به شمار میآورد. این سازمان در سومین و چهارمین دوره دومای (پارلمان) روسیه ۶ و ۹ عضو داشت.
به گفته رهبران اتحادیه مسلمانان روسیه در ششین دومای دولتی، ۲۶ مسلمان به عنوان نمایندهایفای وظیفه میکنند.
۲٫ جنبش سراسری اسلامی« نور»
این جنبش در تاریخ ۴ ژوئن سال ۱۹۹۵ تاسیس یافت و در تاریخ ۱۶ ژوییه همان سال به ثبت رسید. گرایش نظری- سیاسی جنبش، حفاظت و تکمیل ساختار دینی فدراسیون روسیهاست. جنبش اجتماعی اسلامی «نور» با هدف پشتیبانی از اصل ساختار ملی، منطقهای، نهاد اجتماعی ریاست جمهوری و پارلمنتاریسم فعالیت میکند.
۳٫ جنبش مسلمیه داغستان
این جنبش که در سال ۱۹۹۵ تشکیل و رسما به ثبت رسیده و دارای جایگاه حقوقی است، در ائتلاف با حزب دموکراتیک داغستان فعالیت میکند. ساختار تشکیلاتی: بخشهای این جنبش در تمامینواحی داغستان موجودند تعداد اعضا: در فوریه ۱۹۹۶، این جنبش ۱۰۰۰ عضو زن داشت. رؤوس فعالیتهای جنبش روشنفکری و آموزش تعالیم اسلامی است.
۴٫ جنبش سراسری اجتماعی سیاسی «مسلمانان روسیه»
این جنبش در سال ۱۹۹۶ در شهر « ساراتوف» تاسیس یافت.« مقدس بیبارسوف» امام اداره دینی مسلمانان « پوولژه» همزمان رئیس این جنبش است. هدف اساسی جنبش، حمایت از منافع مسلمانان روسیه دربخشهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و معنوی میباشد.
این جنبش مورد حمایت حکومتهای مناطق، بخشی از روشنفکران مسلمان و صاحبنظران بوده، بر اداره دینی مسلمانان قسمت اروپای مرکزی، پوولژه، تاتارستان، باشقیرستان و سیبریا متکی است.
۵٫ مراکز تجمع شیعیان
در سنپترزبورگ شیعیان مسجد متمایزی ندارند و به طور مشترک با برادران اهل سنت در یک مسجد فعالیت میکنند اما در این مورد هم وهابیها مشکلسازی میکنند و با حرکتهای اهانتآمیز نسبت به مقدسات و محترمات شیعه جو را متشنج میکنند. البته این اقدامات وهابیها دولت روسیه را نیز مشکوک میکند و سبب ایجاد مشکلاتی میشود در حالی که شیعیان هیچ مشکل خاصی با حکومت ندارند. البته چند حسینیه هم تاسیس شده است که این حسینیه ها مختص شیعیان است و در آنها علاوه بر اعمال عبادی فعالیت های تبلیغی و فرهنگی نیز انجام میشود. در مسکو هم مسجدی است که به صورت مشترک میان شیعیان و اهل سنت مورد استفاده قرار می گیرد و در آنجا شیعیان بدون هیچ مشکلی جلسات بحث و وعظ و معارف خود را برگزار می کنند.
در هر دو شهر هئیتهایی وجود دارند که اجتماعات منظم و متوالی دارند و چندین سایت معارفی نیز برای افزایش معلومات مذهبی و پاسخ گویی به سوالات مذهبی شیعیان فعال است.
۶٫ مرکز مذهبی ـ اسلامی مسلمانان اهل تشیع
موسس این مرکز «آقای فامیل جعفروف»می باشد. وی در سال ۱۹۶۸ در جنوب جمهوری آذربایجان به دنیا آمد. جعفر اف بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه فنی باکو در سال ۱۹۹۱ به روسیه رفت و تابعیت این کشور را کسب کرد. وی به عنوان یک مسلمان شیعه، در سال ۱۹۹۵ میلادی به جمهوری اسلامی ایران سفر کرد و به مدت ۸ سال در مدرسه عالی امام خمینی رحمه الله علیه وابسته به حوزه علمیه قم تحصیل نمود و در سال ۲۰۰۴ میلادی به روسیه بازگشت . هماکنون علاوه بر تأسیس یک مرکز دینی، یک نشریه و یک سایت فعال، به عنوان “رییس سازمان مذهبی مسلمانان شیعه مسکو” هم فعالیت میکند.
۷٫ سازمان مذهبی مسلمانان شیعه مسکو
علاوه بر این، اکنون “سازمان مذهبی مسلمانان شیعه مسکو” نیز به عنوان یک جمعیت مستقل البته با الهام گری از این مرکز فعالیت می نماید. این سازمان در حال حاضر تعدادی حسینیه و مسجد در روسیه را اداره نموده و به برگزاری جلسات دینی و آگاه سازی جوانان مشتاق اهل بیت علیهم السلام همت دارند. البته سازمان مذکور علاوه بر فعالیت برای جذب روس ها، درصدد تربیت جوانان شیعه و عمق دادن به باور های مذهبی و دینی این افراد در راستای اهداف فرهنگ اصیل تشیع می باشد تا بیشتر با دین خود آشنا شده و در جامعه روسیه بتوانند مطابق با مسایل دینی خود زندگی کرده و هر یک الگویی نیک از نظر رفتاری و فکری برای سایر جوانان روسیه باشند.
جمع بندی:
باید آینده شیعیان روسیه را در دو گروه بررسی کنیم: یکی شیعیان بومی و دیگر ی اکثریت شیعیان مهاجر. شیعیان محلی که ابتدا مسیحی بودهاند و سپس شیعه شدهاند مشکل چندانی ندارند و تقریبا بدون دغدغه خاصی فعالیت و زندگی میکنند و تنها آفت و اذیتهای وهابیها این گروه را امکان دارد که تهدید کند. جمعیت این گروه رفته رفته در حال افزایش نیز است. اما شیعیان مهاجر که عموما هم آذریالاصل هستند با مشکلات فراوان فرهنگی و اجتماعی و حتی سیاسی مواجه هستند. این گروه هر آن امکان دارد که از روسیه بازگردانده شوند و حتی این مهاجران به نوعی به حربهای علیه دولت آذربایجان نیز مورد استفاده قرار میگیرند. همچنین در خصوص نهادهای شیعی روسیه باید گفت که اتحاد دو سازمان “شورای مفتیان روسیه” با رهبری “راویل اسماعیلویچ عین الدین” و “مرکز روحانی مسلمانان روسیه” با رهبری “طلعت صفیچ تاج الدین” با یک دیگر و با دیگر سازمانهای اسلامی کوچک تر از جمله مهم ترین مسائل پیشروی سازمانهای اسلامی و مسلمانان فعال روسیه است. رهبران مسلمان برای افزایش قدرت سازمان های اسلامی و پاسخ به انتظاراتی که به سازمانهای اصلی اسلامی میشود، یکپارچه شدن تشکیلات، به ویژه با هدف کاهش تضادها و رقابتها را اصلاح کردهاند. از سوی دیگر، ساختار متمرکز دیوانسالاری روسیه، گرایش به یکپارچه شدن نهادهای اداری دارد و از اینرو همواره یکی شدن، ایجاد ساختار عمودی با رهبری کانونی و یگانه، یا اتحاد و ائتلاف نهادها در این ساختار نتیجه بخش بوده است، از آن رو که رسیدن به اهداف مشترک را تضمین میکند، مطلوب به نظر میرسد، بدینسان طرح ایجاد مرکز مشترکی با رهبری واحد مسلمانان جدی محسوب میشود.
همچنین وضعیت جامعۀ مسلمان و شیعیان روسیه تحت تأثیر عواقب بیداری اسلامی در کشورهای عربی قرار گرفته است. علاوه برآن افرادی که در گیرودار جنگ های داخلی عراق و سوریه بهعنوان تروریستهای افراطی و تکفیری با ملت عراق و دولت سوریه در حال جنگ هستند از این افراد و جامعه مسلمان در روسیه میباشند. که البته تاکنون گزارشی مبنی بر شیعه بودن این افراد و حتی یک نفر از ایشان منتشر نشدهاست، با این حال دیدگاه روس ها در خصوص این افراد با سرنوشت تمامی مسلمانان این کشور، چه شیعه و چه اهل سنت، در ارتباط نزدیکی خواهد بود. اسلامگرایی رادیکال با وجود برخی شکستها هنوز خواستی نیرومند است و پتانسیل سیاسی و نظامی کافی را دارد. به عنوان مثال، بسیاری از مسلمانان روسیه به گروه های مخالف سوری پیوسته اند تا با دولت سوریه بجنگند. “الکساندر بورتنیکف”، رئیس سرویس امنیتی فدرال روسیه، تعداد آنان را دویست نفر تخمین زده است. آمار سایر منابع از هشتصد نفر تا دوهزار نفر در نوسان است. بهگفتۀ مفتی بزرگ سوریه، “احمد بدرالدین حسن”، سه هزار و سیصد نفر از شهروندان کشورهای مستقل مشترک المنافع از جمله روسیه، دوش به دوش مخالفان سوریه میجنگند. برخی از آنها به روسیه برمیگردند تا انرژی ذخیره شدۀ خود را آزاد کنند و به اسلام تندرو و افراطی بپیوندند.
منبع:حوزه
بازدیدها: 0