به بهانه سالروز تولد زمینى شهید مدافع حرم محمودرضا بیضائى

خانه / انقلاب و دفاع مقدس / به بهانه سالروز تولد زمینى شهید مدافع حرم محمودرضا بیضائى

مراسم جشن تولد شهید مدافع حرم، محمودرضا بیضایی با حضور خانواده و دوستداران شهید برگزار شد.

مراسم تولد شهید مدافع حرم، محمودرضا بیضایی با حضور خانواده و دوستداران شهید در زادگاه او، شهر تبریز برگزار شد. به همین مناسبت مراسم ختم قرآن برگزار شده و به روح شهید هدیه شد.

احمدرضا بیضائی سه سال از برادر شهیدش بزرگتر است. او عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی است و در سالروز تولد برادرش برای این مناسبت اینگونه می‌نویسد:

به بهانه سالروز تولد زمینى شهید محمودرضا بیضائى

زمان فقط بر ما گرفتاران عالم ماده است که می‌گذرد. زمان، بر شهدا نمى‌گذرد و اصلا شهدا فارغ از احکام عالم ناسوتى ما، بر زمان و مکان احاطه دارند. و بقول سید شهیدان اهل قلم بر کرانه “ازلى” و “ابدى” حیات برنشسته‌اند! قبلا در یکى از یادداشت‌هایم براى علاقمندان شهدا نوشته بودم که ما غافل‌ها و گرفتاران مکر لیل و نهار، روزها و ماه‌ها و سالها را براى شهدا مى‌شماریم و در خیالات خودمان به سالروز تولد شهدا مى‌رسیم و آن را جشن مى‌گیریم.

آن‌هایى که مثل آوینى چیزهایى فهمیده‌اند از احاطه شهدا بر کرانه‌هاى حیات مى‌گویند و یا مثل حاج بهزاد پروین قدس کتاب “متولد ۶۵” را براى شهید حبیب هاتف تالیف مى‌کنند در حالی‌که با حساب‌هاى زمینى، حبیب هاتف در ۶۵ به شهادت رسیده! آن‌ها که مثل مرحوم حاج اسماعیل دولابى رحمه الله علیه خیلى بیشتر مى‌فهمند، مى‌گویند تولد مادى انسان، روز افتادن از عالم بالا در این عالم و جدایى از موطن اصلى و دور شدن از ملکوت است؛ یادآورى این جشن ندارد که! بگذرم!

با همین حساب و کتاب‌هاى اسفل السافلینى خودمان هم که حساب کنى “زمان بر شهدا نمى‌گذرد.” این را تصاویر شهدا به ما مى‌گویند. شهداى دفاع مقدس هنوز هم ریش‌هایشان سیاه است! و ما که جبهه نرفته‌ایم تارهاى سفید دارند توى ریشمان هر روز یکى اضافه مى‌شوند!! مخلص کلام اینکه شهدا جوان مانده‌اند و ما ریشمان سفید خواهد شد و درد اصلى و اصل درد همین است ولاغیر.»

شهید محمودرضا بیضائی در آذرماه سال ۱۳۶۰ در خانواده‌ای مذهبی و دارای ریشه روحانیت در تبریز متولد شد. تحصیلات ابتدائی، راهنمایی و دبیرستان را در تبریز گذراند. در دوره تحصیلات دبیرستان به عضویت پایگاه مقاومت شهید بابایی – مسجد چهارده معصوم علیه السلام شهرک پرواز تبریز – درآمد و حضور مستمر در جمع بسیجیان پایگاه، اولین بارقه‌های عشق به فرهنگ مقاومت و ایثار و شهادت را در او بوجود آورد. در همین ایام با رزمنده هنرمند بسیجی، حاج بهزاد پروین قدس، آشنا شد. این آشنایی، بعدها زمینه ساز آشنایی مبسوط با میراث مکتوب و تصویری دفاع مقدس و انس با فرهنگ جبهه و جنگ شد.

دیدار و مصاحبه با خانواده شهدا و گردآوری خاطرات شهدا و جمع آوری کتاب‌ها و نشریات حوزه ادبیات دفاع مقدس از ثمراتی بود که آشنایی با حاج بهزاد با خود داشت. ورزشکار بود و به ورزش کاراته علاقه داشت و از ۱۰ سالگی به این ورزش پرداخته بود. در سال ۷۲ همراه تیم استان آذربایجان شرقی در مسابقات چهارجانبه بین المللی در تبریز به مقام قهرمانی دست پیدا کرد. فوتبال، دیگر ورزش مورد علاقه او بود و بدنبال تعقیب حرفه‌ای این ورزش بود که بخاطر پرداختن به درس از پیگیری آن منصرف شد. با اخذ دیپلم متوسطه در رشته علوم تجربی، در ۱۸ شهریور ماه ۸۰ عازم خدمت سربازی شد.

پرکاری و ساعت‌های انگشت شمار خواب در طول شبانه روز از ویژگی‌های بارز او بود بطوریکه کار در روزهای جمعه را هم در یکی از جلسات اداری در محل کار خود به تصویب رسانده بود و به این ترتیب کارش تعطیلی نداشت. معتقد بود شهادت در راه خدا مزد کسانی است که در راه خدا پرکارند و شهدای جنگ تحمیلی را شاهد این حرف خود معرفی می‌کرد. بدلیل علاقه فراوان به کار خود، برای تشکیل خانواده حاضر به رجعت به تبریز نبود و در ۲۵ اسفند سال ۸۷ مقارن با سالروز میلاد پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم و امام جعفر صادق علیه السلام با همسری فاضله از خانواده‌ای ولایتمدار در تهران ازدواج کرد و ساکن تهران شد. ثمره این ازدواج دختری بنام «کوثر» است که در ۲۵ اسفند ۹۰ متولد شد.

علاقه و عشق وصف ناشدنی محمودرضا به آرمان جهانی امام خمینی رحمه الله علیه، یعنی تشکیل نهضت جهانی اسلام، روحیه خاصی را در وی بوجود آورده بود که تا آغاز جنگ در سوریه، در جهت تحقق آن تلاش و مجاهدت شبانه روزی داشت. همواره مطالعه دینی و سیاسی داشت و به اخبار و وقایع داخلی و خارجی بخصوص تحولات جهان اسلام اشراف داشت و این وقایع را تحلیل‌ می‌کرد. تعصب آگاهانه‌ و وافری به انقلاب اسلامی، رهبری و نظام داشت.

در ایام فتنه ۸۸ شب و روز آرام و قرار نداشت. تمام اخبار و وقایع فتنه را رصد می‌کرد و در معرکه دفاع سخت از انقلاب اسلامی در ایام فتنه، چندین بار جان خود را به خطر انداخت. صاحب موضع بود و در بحث‌ها بخوبی استدلال می‌کرد. می‌گفت این انقلاب تنها نقطه امید مستضعفین عالم است و هرگونه تهدیدی که متوجه موجودیت انقلاب اسلامی باشد، می‌تواند جبهه مستضعفین و علاقمندان انقلاب اسلامی در جهان را سست کند و نگرانی عمیقی از این بابت داشت.

محمودرضا به زبان عربی تسلط کامل داشت و آن را با لهجه‌های عراقی و سوری تکلم می‌کرد و بخاطر آشنایی با زبان عربی با رزمندگان نهضت جهانی اسلام آشنایی نزدیک و ارتباطی تنگاتنگ داشت. به مقاومت اسلامی لبنان و رزمندگان حزب الله و همینطور به شیعیان مستضعف و مجاهد عراقی تعلق خاطر داشت و آنها را می‌ستود. از سال ۹۰ برای دفاع از حرم‌های آل الله علیه السلام و یاری جبهه مقاومت، آگاهانه عازم سوریه شد. اعزام‌های داوطلبانه مکرر و حضور مداوم در جبهه سوریه، روحیه رزمندگی را در وجودش تثبیت کرده بود و در دو سال آخر حیات ظاهری خود، به معنی واقعی کلمه زندگی یک رزمنده را داشت.

خاطر تعلقی که از نوجوانی به ثبت اسناد میراث دفاع مقدس داشت، در جبهه سوریه نیز به جمع آوری اسناد جنگ همت گماشته بود و در هر بار بازگشت به ایران، آثاری از جنگ از جمله تصاویری که با دوربین خود ثبت کرده بود و آثاری که از تکفیری‌ها در صحنه‌های درگیری بجا مانده بود را همراه داشت. اوج توفیقات خود در این جبهه را حضور در عملیاتی می‌دانست که در تاسوعای سال ۹۲ در منطقه «حجیره» برای آزادسازی کامل اطراف حرم مطهر حضرت زینب سلام الله علیها انجام گرفت و منجر به پاکسازی حرم تا شعاع چند کیلومتری از لوث وجود تکفیری‌ها شد.

در آخرین اعزام خود در دی‌ماه ۹۲ به یکی از یاران نزدیک خود اعلام کرد که این سفر برای او بی‌بازگشت است و از دو ماه پیش از اعزام به دنبال هماهنگی برای محل تدفین خود بود. سرانجام، بعد از دو سال حضور در جبهه سوریه، در بعد از ظهر ۲۹ دیماه ۹۲ همزمان با سالروز میلاد پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم و امام جعفر صادق علیه السلام در اثنای درگیری با مزدوران تکفیری استکبار در اثر اصابت ترکش‌های یک تله انفجاری به ناحیه سر و سینه، به فیض شهادت نائل شد.

منبع: تسنیم

بازدیدها: 166

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *