به مناسبت ۱۳ شوال | ماجرای بدهی‌های یک طلبه و پاکت بدون پول آیت‌الله بروجردی

خانه / قرآن و عترت / به مناسبت ۱۳ شوال | ماجرای بدهی‌های یک طلبه و پاکت بدون پول آیت‌الله بروجردی

یکی از طلاب حوزه علمیه قم بیان کرد: وقتی تازه به قم آمده بودم، آیت‌‌الله بروجردی برای من شهریه فرستاد، من نپذیرفتم و گفتم زمینی در شمال دارم که درآمدش مرا کافی است، اما پس از مدتی اتفاقی رخ داد!

در روزهای پایانی صفر ۱۲۹۲ قمری خانه حجت‌الاسلام حاج سیدعلی بن‌ سیداحمد طباطبایی با تولد نوزادی که «حسین» نام گرفت، غرق در ذکر و سپاس پروردگار شد.

او پس از فراگیری تعلیمات مکتب خانه‌های وقت، برخی دروس مقدماتی دینی و نیز گلستان سعدی را در شهر خود آموخت و سپس در مدرسه نوربخش به تکمیل اندوخته‌ها و تهذیب نفس پرداخت، آنگاه او عزم اصفهان کرد و پس از جلب رضایت پدر، به سمت آن سرزمین دانش‌خیز راه افتاد.

آقا نوح‌الدین پسر عموی سید‌حسین در مدرسه صدر روزگار می‌گذارند و او نیز در نزد پسر‌عمویش در حجره او اقامت گزید.

او در اصفهان، از محضر اساتیدی همچون آقا سید‌محمد‌باقر درچه‌ای، ملامحمد کاشی، میرزا ابوالمعالی کلباسی، سید‌محمد تقی مدرسه، میرزا جهانگیر قشقایی و … بهره‌های وافری برد.

پس از نه سال تحصیل در اصفهان سپس به زادگاهش بازگشت و پس از اندکی توقف در آن سامان به همراه برادر کوچکش سید‌اسماعیل رهسپار نجف شد.

او که در این هنگام ۲۸ سال داشت و مجتهدی جوان شمرده می‌شد، در درس حضرت آیت‌الله محمدکاظم خراسانی حضور یافت و خیلی زود، امتیازش نسبت به سایر شاگردان آشکار شد، به گونه‌ای که آن‌ها از او خواستند تا پس از خروج استاد از محفل، درس وی را با شرح و توضیح فزون‌تر بازگو کند، بدین ‌ترتیب یکی از برنامه‌های مجتهد بروجردی تقریر درس استاد شد.

ایشان هشت سال در حریم حضرت علی(ع) اقامت گزید و علاوه بر آخوند خراسانی، از بزرگانی دیگر همچون شیخ‌الشریعه اصفهانی و سید‌محمد کاظم یزدی نیز بهره کافی برد و سرانجام در اواخر ۱۳۲۸ به اصرار پدر راه بروجرد را در پیش گرفت و در ۱۳۲۹ قمری با استقبال پرشور مردم به زادگاهش گام نهاد.

او در بروجرد بساط ‌تدریس و ارشاد مردم را گسترد و ارادت حضرت آیت‌الله حاج شیخ محمدرضا دزفولی(سید‌مجتهدان بروجرد) بر شهرت و اعتبار او افزود.

پس از رحلت فقیه دزفولی، مقلدانش به او رجوع کردند و مرجعیت وی در منطقه، گسترش یافت.

سپس به دعوت و اصرار علمای قم و پس از استخاره راهی دیار قم شد و بعد از مدتی با رحلت مرجع بزرگوار وقت آیت‌الله سیدابوالحسن اصفهانی مرجعیت آن فقیه وارسته فراگیر شد.

یکی از نکات مهم و قابل توجه در شخصیت وی جامعیت علمی آن بزرگوار بود که ملاحظه آثار علمی او نشانه بارز آن است.

آن بزرگوار از سال‌های زندگی در بروجرد، همواره در اندیشه نگارش مجموعه‌ای بود که فقیهان را در استنباط احکام یاری دهد و آن‌ها را از مراجعه به کتاب‌های روایی متعدد، بی‌نیاز سازد، از این رو چون به قم گام نهاد و شاگردانی خبره تربیت کرد، این اندیشه را با آن‌ها در میان گذاشت و به یاری گروهی از آنان در مدت هشت سال اثر بیست جلدی «جامع احادیث الشیعه» را تدوین کرد.

سرانجام آن فقیه ربانی و عارف فرزانه در سیزدهم شوال سال ۱۳۸۰ قمری در نود و سه سالگی چشم از جهان فروبست و در مسجد اعظم قم که خود آن را بنیاد نهاده بود، به خاک سپرده شد.

به مناسبت سالروز وفات بزرگ زعیم حوزه علمیه قم آیت‌الله بروجردی در ادامه به نمونه‌ای از کرامات ایشان از کتاب نامداران مکاشفه و کرامت تألیف حجت‌الاسلام حمید احمدی جلفایی اشاره می‌شود:

*ماجرای کمک آیت‌الله بروجردی به یک طلبه

یکی از شاگردان معروف وی گفته است: وقتی تازه به قم آمده بودم، آقا برایم شهریه فرستاد، من نپذیرفتم و گفتم زمینی در شمال دارم که درآمدش مرا کافی است.

پس از چندی، خشکسالی شمال را در برگرفت. من برای گذران زندگی به قرض روی آوردم، چون میزان بدهی‌ها زیاد شد، ناگزیر فرش‌های خانه را جمع کردم و یکی از بازاریان را به خانه بردم تا آن را بخرد.

مرد بازاری بهایی اندک برای فرش بر زبان آورد، بهایی که برای پرداخت بدهی‌هایم کافی نبود، بازاری دیگری را به خانه بردم، اما او بهایی کمتر از اولی پیشنهاد کرد.

من سرگردان و مردد بودم که ناگهان صدای در مرا به خود آورد، شتابان به سمت در دویدم، حاج احمد خادم استاد پشت در بود، او پاکتی به من سپرد و گفت: این را آقا برای شما فرستاده است.

وقتی به پاکت نگریستم، اثری از پول در آن نبود. چون گشودم چکی در آن یافتم که مبلغ آن درست به اندازه بدهی‌ام بود.

شگفتی وجودم را فرا گرفت، زیرا جز من و خداوند، هیچ کس از میزان کامل بدهی من خبر نداشت.

 

بازدیدها: 1

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *