ترس از مرگ، مانند عشق و دلبستگی به زندگی، طبیعی است. از هرچهبترسیم از آن رو است كه به كمال زندگی زیان میرساند یا زندگی را تهدیدمیكند. ما از شكستها، بدبختیها، فقر، جهل و بیماریها بیمناكیم؛ زیراحالت طبیعی زندگی را از دست میدهیم. بیماری و شكست و ضعف و نقص،فعّالیّت حیاتی را به سختی میاندازد و ما را از ثمرات و لذایذ زندگی محروممیسازد. این كاستیها و بیماریها آنگاه هراسناك و خطرناك مینمایند كهما را به پیش مرگ دراندازند. برای انسان بیماری از مرگ بهتر است؛ زیرا اصلحیات نمیبُرد. بیتردید اگر بیماری به مرگ بینجامد، خطرناكتر وترسناكتر مینماید. مرگ مصیبتی جدّی است و از این رو، نفرتانگیز وبیمآور است. ترس و نفرت از مرگ به مردم عادی محدود نمیگردد.دانشمندان، متخصّصان و قهرمانان نیز از مرگ میترسند و شاید به دلیل همینبیم و نفرت است كه روانشناسان ـ آن كه در بررسی موضوعاتی چوناضطرابهای روحی، بیماریهای روانی و انحرافهای جنسی موشكافانهپژوهش میكنند ـ چندان با آن درگیر نمیشوند.
● علل ترس از مرگ
▪ عشق به زندگی
علی (علیه السلام) میفرماید:
و اعْلَمُوا أَنَّهُ لَیْسَ مِنْ شَیءٍ اِلاّ` وَ یَكادُ صَاحِبُهُ یَشْبَعُ مِنهُ و یَمَلُّهُ اِلا الْحَیاهَ فَاِنَّهُلایَجِدُ فی الموتِ رَاحَهً؛ بدانید كه سرانجام، آدمی از همه لذّتهای دنیاسیر میشود، جز لذّت زندگی؛ زیرا هیچ كس در مرگ آسایشنمیبیند.
چنان كه گفتیم، حتّی عرفا و اولیای الهی این حقیقت را پذیرفتهاند كهنظام ادراكی (هوش و حواسّ) ما بر محور حیات دنیوی تنظیم شده است.بنابراین، تا از هوش و حواسّ بهرهمندیم، حیات و لذّتهای دنیوی بر ایمانارجمندند. انسان زندگی را دوست دارد و در دشوارترین موقعیت نیز اززندگی دل نمیكند؛ و چارهای نیز ندارد؛ زیرا عشق به زندگی غریزی و نهادیاست.
▪ دست نیافتن به آرزوها و هدفها
امام علی (علیه السلام) مرگ را عامل دست نیافتن آدمی به آرزوها و هدفهایخویش میداند و میفرماید:
فَاِنَّ الْمَوْتَ… مُب`اعِدُ طِیّاتِكُمْ؛ مرگ میان شما و هدفهایتان فاصلهمیشود.
هر آرزویی ممكن است با مرگ بر باد رود. از این رو، اگر انسان به مرگبیندیشد، دل به فریب آرزوها نمیسپارد؛ چنان كه امام علی (علیه السلام) میفرماید:
لو رَأی العَبْدُ الاَجَلَ وَ مَصیرَهُ، لبْغَضَ المَلَ و غُرُورَهُ؛ اگر آدمی اجل وسرنوشت خویش را میدید، با آرزو و فریب آرزوها دشمنیمیورزید.
▪ ترس از چگونگی مرگ
یكی دیگر از عوامل ترس از مرگ، نگرانی و ترس از چگونگی مرگاست. چنان كه گذشت، هیچ انسانی مرگ را نیازموده است و همه انسانهابیهیچ تجربهای با مرگ روبهرو میشوند. امام علی (علیه السلام) در این باره میفرماید:
میهمانی است ناخوانده و ناخوشایند؛ هماوردی شكستناپذیر كهمیكشد و قصاص نمیشود. دامش را همه جا گسترده، با لشكر درد ورنج محاصرهمان كرده، از هر سو هدف تیر و نیزهمان ساخته. كابوسمرگ، با قدرت تمام، به حریم هستی انسان پای نهاده، بی آن كه ضربتشخطا كند در هالهای از ابهام و تیرگی و با لشكری از بیماریها ودردهای جانكاه و با انبوهی از مشكلات، سایه سنگین خود را گستردهو طعم تلخش را به آدمی چشانده.
انسان افزون بر خود مرگ، از شرایط ویژه مرگ نیز نگران است؛ مانندمرگ تصادفی و نابهنگام، مرگ بیایمان، مرگ در بستر نه در میدان جهاد،مرگ پس از بیماری طولانی، كشته شدن به دست دیگران و مرگ در غربت وتنهایی. امام علی (علیه السلام) از مرگ در بستر و در حال نافرمانی خدا میهراسد ومیفرماید:
بیگمان، گرامیترین مرگها كشته شدن در راه خدا است. سوگند بهكسی كه جان پسر ابوطالب در دست او است، هزار مرتبه ضربتشمشیر خوردن بر من آسانتر است از در بستر مردن.
▪ رویدادهای پس از مرگ
یكی دیگر از عوامل ترس مردم از مرگ، رویدادهای پس از مرگ است.بخشی از این رویدادها به دنیا مربوط است؛ مانند بیسرپرست ماندن فرزندان،ازدواج همسران، تقسیم و تصرّف اموال، كامیابی دشمنان و فروپاشی تن.
بخشی دیگر به آن جهان مربوط است؛ برای مثال عذاب قبر و سختیحساب و كتاب اخروی.
▪ سختیهای جان كندن
مرگ از سختیهایی است كه مؤمنان نیز از آنها نگرانند؛ مانند احتمال ازمیان رفتن ایمان در لحظههای واپسین زندگی و لحظههای مرگ گاه چنانسنگین و طاقتفرسایند كه حتّی مؤمنان نیز اختیار از كف میدهند و بهكارهای خطرناك دست مییازند. شیطان همواره در كمین آدمی است و از هرفرصتی برای گمراه كردن وی بهره میجوید. یكی از این فرصتها،آشفتگیهای لحظه جان دادن است. در این لحظه حسّاس، شیطان با نیرنگ بهسراغ آدمی میآید و میكوشد او را گمراه سازد.
علی(علیه السلام) در این باره میفرماید:
هنوز گرم سركشی بود و سرگرم شادخواری و لذّتجویی، كه بلایمرگ بر سرش تاختن آورد… او بیهوش افتاده و در حال سكراتاست. غمگین و حسرتزده است. به هنگام جان دادن، به درد مینالد وبه هنگام رخت بربستن از این جهان، رنج دیده است و درد كشیده…چون تشییعكنندگان و نوحهسرایان بازگردند، او را در قبرش بنشانند واو از بیم سؤال و لغزش در امتحان، یارای سخن گفتنش نباشد.
▪ نگرانی از عمل
انسانهای باایمان، در هر موقعیتی، اعمال خود را ناچیز میبینند و نگرانند.علی (علیه السلام) میفرماید:
یَنْبَغی لِلْعاقِلِ اَنْ یَعْمَلَ لِلْمَعادِ و یَسْتَكثِرَ مِنَ الزّادِ قَبْلَ زُهُوِِ نفسِهِ و حُلُولِرَمْسِهِ.
افزودن بر زاد و توشه همواره دغدغه انبیا و اولیا بوده است. آنان توشه را،هر چه بسیار باشد، در برابر راه سخت و طولانی ناچیز میشمردند، علی (علیه السلام)میفرماید:
آگاه باش كه راهی سخت و دراز در پیش است. توفیق تو در پیمودناین راه در گرو آن است كه به شایستگی بكوشی و تا میتوانی توشهبرگیری و بار گناه خود را سبك گردانی كه سنگینیاش در این راهدشوار رنجآور است. پیشاپیش تا میتوانی به آن سرای توشه فرست.مستمندان را یاری رسان و بار خویش بر دوش آنان بگذار تا روزقیامت به تو بازگردانند. تا میتوانی انفاق كن و برگ عیشی به گورخویش فرست. اگر از تو وام خواهند، غنیمت بشمار كه اگر به وامیدست كسی را بگیری، در روزهای سخت آن دنیا، دست تو را بگیرند.بدان كه در پیش روی تو گردنههایی سخت است كه تا میتوانی بایدسبك بار باشی و توشه راه داشته باشی.
▪ مرگ بیفضیلت
گونههای مرگ، به لحاظ فضیلت، با یكدیگر متفاوتند. علی (علیه السلام)، آرزومندشهادت است و مرگ در بستر را دوست نمیدارد و در این باره میگوید:
مرگ چنان با سرعت و جدّیّت در پی ما است كه چه باز ایستیم و چهبگریزیم، بر ما دست خواهد یافت. با ارجترین مرگها نزد من، كشتهشدن با شمشیر است. سوگند به خداوندی كه جان فرزند ابوطالب دردست او است، اگر هزار شمشیر بر سرم بخورد، برایم آسانتر از آناست كه در بستر بمیرم.
مردم عادّی، مرگ در وطن و خانه شخصی و بستر و میان فرزندان وخویشاوندان را دوست دارند؛ ولی مرگ در میدان و شهادت در راه خداچیزی دیگر است. علی(علیه السلام) خود، درباره عشق و علاقهاش به شهادت چنینمیفرماید:
روزی به پیامبر خدا(صلی الله علیه و اله و سلم) گفتم: آن گاه كه جنگ احد پایان یافت وبرخی مسلمانان شهید شدند و من همراه آنان به شهادت نرسیدم وسخت اندوهگین بودم، مگر مرا نفرمودی: بشارت باد تو را كه شهادتدر پی تو است؟ پیامبر(صلی الله علیه و اله و سلم) در پاسخ فرمود: آری، چنین است. امّا درآن روز شكیبایی تو چسان خواهد بود؟ گفتم: یا رسول الله، این جا نهجای صبر و شكیبایی، بلكه جای شادمانی و سپاس است.
▪ كثرت گناه
یكی دیگر از عوامل نگرانی مؤمنان از مرگ، گناهان بسیار است. حضرتعلی (علیه السلام) میفرماید: «چنان مباش كه به خاطر گناهان بسیار، مرگ را ناخوشداری».
آن بزرگوار همچنین میفرماید:
مُسَوِّفُ نَفْسِهِ بِالتَّوْبَهِ مِنْ هُجُومِ الجَلِ عَلی` اَعْظَمِ الْخَطَرِ؛ آن كه در برابراجل، همواره توبه را به پس میاندازد، در خطری بس عظیم است
منبع:شمیم
Views: 0