بسمه تعالی
بیانات امام خامنه ای (حفظه الله)در دیدار مسئولان نظام ومیهمانان کنفرانس وحدت اسلامی،
با یک سیاستمدار آمریکایی مصاحبه کردند؛ مصاحبهگر از او میپرسد که دشمن آمریکا کیست؟ او در جواب میگوید دشمن آمریکا تروریسم نیست، دشمن آمریکا مسلمانها هم نیستند، دشمن آمریکا «اسلامگرایی» است؛ اسلامگرایی. یعنی مسلمان تا وقتی بیتفاوت راهش را بیاید و برود و انگیزهای نسبت به اسلام نداشته باشد، احساس دشمنی با او نمیکنند؛ امّا وقتی اسلامگرایی به میان آمد، پایبندی و تقیّد به اسلام و حاکمیّت اسلام به میان آمد، پایهریزیِ همان تمدّن اسلامی وقتی به میان آمد، دشمنیها شروع میشود؛ راست گفته، دشمن او اسلامگرایی است. لذا وقتی بیداری اسلامی در دنیای اسلام رخ میدهد، شما میبینید چقدر دستپاچه میشوند، تلاش میکنند، کار میکنند بلکه ضایعش کنند، بلکه نابودش کنند؛ یک جاهایی هم موفّق میشوند. البتّه من به شما عرض بکنم که بیداری اسلامی نابود شدنی نیست؛ بیداری اسلامی انشاءالله به فضل الهی، به حولوقوّهی الهی به اهداف خود خواهد رسید.
بیداری اسلامی
بیداری اسلامی به انقلابها، خیزشها و اعتراضات در جنوب غربی آسیا و شمال آفریقا در سالهای از ۲۰۱۰ گفته میشود که تاکنون ادامه دارد. این اعتراضات بدان سبب که در کشورهای عرب در حال پیگیری است با عنوان بهار عربی یاد میشود. از این جریان در حکومت جمهوری اسلامی به منظور مرتبط کردن انقلاب سال ۵۷ در ایران با آن با عنوان بیداری اسلامی یاد میشود. محمود احمدینژاد رئیسجمهوری سابق ایران نیز، با عنوان بیداری انسانی از این رویداد یاد میکرد.
البته در ایران برخی افراد نخبه و سرشناس از تعابیر دیگری برای توجیه این رویداد استفاده میکنند و بیداری اسلامی را ظاهر فریبنده این تحولات میدانند
تا به امروز مجموعهای بیسابقه و در حال جریان از قیامها، راهپیماییها و اعتراضات در کشورهای عمدتاً عربنشینشمال آفریقا و جنوب غرب آسیا صورت گرفتهاست. حاکمان در تونس،مصر،لیبی، و یمن از قدرت ساقط شدهاند، قیام مدنی در بحرین و سوریه فوران کردهاست. تظاهرات بزرگ در الجزایر،عراق،اردن، کویت، مراکش و سودان گسترش پیدا کردهاست، و اعتراضات جزئی که در لبنان،موریتانی،عمان،عربستان سعودی،و صحرای غربی،رخ دادهاست و نیز در مرزهای اسرائیل درماه مه ۲۰۱۱ برخوردهایی اتفاق افتادهاست.
غالب مخالفان در کشورهای عربی شعار (به عربی: الشعب یرید اسقاط النظام) یعنی «مردم خواهان برکناری رژیم هستند» سر میدهند. سلاحهای موجود از زمان جنگ داخلی لیبی یک شورش نهفته در کشور مالی را دامن زد، بطوریکه کودتای مالی به عنوان “پی آمد” بهار عربی در شمال آفریقا توصیف شدهاست. درگیریهای فرقهای در لبنان به عنوان یک نتیجه مستقیم از قیام سوریه و در نتیجه بهار عربی منطقهای توصیف شده بود. این اعتراضات بیشتر روشهای مقاومت مدنی در مبارزات مستمر را به اشتراک گذاشتهاست که میتوان به اعتصاب، تظاهرات، راهپیماییها و همچنین استفاده مؤثر از شبکههای اجتماعی برای سازماندهی، برقراری ارتباط، و بالا بردن آگاهی در مواجهه با تلاش دولتها در سرکوب و سانسور اینترنت اشاره کرد. بسیاری از این اعتراضات با پاسخهای خشونتآمیز از جانب مقامات و نیز از طرف شبه نظامیانطرفدار دولت و تظاهرکنندگان مخالف مواجه شدهاند. این حملات از سوی تظاهرکنندگان در برخی موارد با خشونت پاسخ دادهشدهاست. برخی از ناظران جنبش بهار عربی و طرفدار دموکراسی را –از وجه مقیاس و اهمیت آن- با انقلاب ضد کمونیستی سال ۱۹۸۹ مقایسه کردهاند که با عنوان پاییز ملل از اروپای شرقیآغاز شد و کمونیست جهانی را برانداخت، اگر چه برخی دیگر معتقدند که چندین تفاوت کلیدی بین این جنبشها وجود دارد که از آن جمله میتوان به نتایج مورد درخواست معترضان و نقش سازمانیافتهٔ فناوری (اینترنت) در انقلابهای عربی اشاره کرد.
روز شمار اعتراضات و رخداد ها
مجموعهای از اعتراضات و تظاهرات در سراسر خاور میانه و آفریقای شمالی به عنوان بهار عربی شناختهشدهاست، و گاهی اوقات به عنوان بهار و زمستان عربی،بیداری عربی و یا قیامهای عربی از آنها یاد میشود؛ حتی اگر همهٔ شرکتکنندگان در تظاهرات عرب نباشند. این اعتراضات در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۰ با قیام تونس، در پی خودسوزی محمد بوعزیزی در اعتراض به فساد و بدرفتاری پلیس، آغاز شد. به دلیل وجود شرایط مشابه در سایر کشورهای منطقه و موفقیت اعتراضات در تونس، اعتراضات با زنجیرهای از ناآرامیها در الجزایر، اردن، مصر، سوریه، یمن، بحرین، لیبی و عربستان و در سطحی کوچکتر دیگر کشورهای عرب ادامه یافت. در بسیاری از موارد روزهای اوج اعتراضات با نام «روز خشم» (به عربی: یوم الغضب) یا اصطلاحاتی مشابه توصیف شدهاست که عموماً بعد از نماز عصر جمعه برگزار شدهاست. بسیاری از این اعتراضات در کشورهایی رخ دادهاست که حاکمین آن از هم پیمانان ایالات متحده محسوب میشدند و از حمایتهای اقتصادی و سیاسی این کشور استفاده میکردند. تاکنون سه حکومت تونس، مصر و لیبی در نتیجهٔ این اعتراضات سقوط کردهاند؛ در تونس حکومت در ۱۴ ژانویه با فرار زینالعابدین بن علی رئیسجمهور به عربستان سقوط کرد. در مصر پس از سقوط حکومت تونس توجه جهان به اعتراضات عظیم مصر از ۲۵ ژانویه ۲۰۱۱ آغاز شدهبود، معطوف شد. پس از گذشت چهار روز، حسنی مبارک رئیسجمهور مصر اصلاحاتی را پیشنهاد داد اما حاضر به استعفاء که خواستهٔ اصلی معترضان بود نشد. در روز هشتم وعده داد که در ماه سپتامبر از قدرت کنار خواهدرفت. در همان روز پادشاه اردن ملک عبدالله دوم نخستوزیر جدیدی را تعیین کرد و علی عبدالله صالح رئیسجمهور یمن نیز اعلام کرد که در سال ۲۰۱۳ قدرت را پس از ۳۵ سال ترک خواهد کرد. در ۱۱ فوریه پس از ۱۸ روز اعتراضات مستمر در شهرهای بزرگ مصر، حسنی مبارک از مقام خود کنارهگیری کرد.
در لیبی که اعتراضات در روز ۱۳ ژانویه ۲۰۱۱ آغاز شد در روز ۱۷ فوریه (روز خشم) به اوج خود رسید و بدنبال آن مخالفان حکومت معمر قذافی شهرهای لیبی را از غرب به شرق در دست گرفتند در درگیریها حدود ۶۰۰۰نفر از مخالفین کشتهشدند که بوسیله اسلحه و ماشینها و هواپیماهای جنگی دولت هدف قرار گرفتند. شورای امنیت ضمن محکومیت کشتارها قذافی را مجرم جنایت جنگی معرفی کرد. در شهر بنغازی (شهر عمر مختار) دولت موقت با ریاست وزیر مستعفی دادگستری، دولت تشکیل شد. همزمان مخالفتها در بحرین هم به شدت خود رسید و مخالفان خواهان سقوط حکومت یا مشروطه کردن پادشاهی آن شدند و در عربستان هم مخالفان با تظاهراتی نمادین خواهان آزادیهای مدنی بیشتر و مشروطه شدن پادشاهی عربستان شدند. در روزهای آغازین مارس ۲۰۱۱ وزرای کشور باقیمانده دولتهای تونس (الغنوشی) و مصر (احمد شفیق) استیفا دادند؛ و ناوهای جنگی آمریکا و اروپا به سمت لیبی گسیل شدند.
اعتراضات در سوریه نیز از ماه ژانویه ۲۰۱۱ آغاز شد که در جریان آن بیش از ۵۰۰۰ نفر از معترضان سوری، توسط نیروهای نظامی و امنیتی دولت بشار اسد کشته شدهاند و حدود ۱۴ هزار نفر در این کشور دستگیر شدهاند و ۱۲ هزار و ۴۰۰ نفر هم از سوریه گریختهاند.
۱۱ مارس جمعه خشم مردم معترض در کویت، یمن، بحرین و عربستان بود که تظاهرات مخالفان حکومت عربستان در شهر قطیف با برخورد و سرکوب شدید حکومت مواجه گردید و ۲نفر کشته و دهها نفر زخمی شدند؛ و در یمن نیز در حضرموت ۴ نفر کشته شدند. در ۱۵ مارس همزمان با ورود وزیر دفاع آمریکا رابرت گیتس به عربستان نیروهای نظامی عربستان و پس از چند روز نیروهای نظامی اماراتی راهی بحرین شدند و مسئولیت سرکوب اعتراضات مسالمت آمیز مردم در بحرین را برعهده گرفتند که در این سرکوبها ۱۰ کشته و صدها زخمی بجا ماند. دولت بحرین بنای میدان لوءلوء (مرکز اعتراضات مردم) بحرین را تخریب کرد و آنرا خاطره بدی برای مردم دانست. با وجود این سرکوبهای خونین ناتو و شورای امنیت در جهت تنبیه دیکتاتور بحرین هرگز اقدامی درخور توجه انجام ندادند. در ۱۸ مارس جمعه خونین یمن ۵۲ نفر از معترضین کشته و ۲۴۰ نفر مجروح شدند. با شدت گرفتن اعتراضات در یمن نیروهای نظامی عربستان با ورود به این کشور مسئولیت سرکوب معترضین را برعهده گرفتند. بدنبال اعتراضات در یمن تعدادی از سفرای یمن در کشورهای مختلف برکناری خود را اعلام کردند و یکی از استانهای یمن (صعده) به کنترل مخالفین درآمد. ۲۰ مارس نیروهای نظامی ائتلاف حمله علیه دولت لیبی را آغاز کردند. با درگیریهای شدید و جنگهای شهری در ۲۲ اوت طرابلس به تصرف مخالفین درآمد. قذافی و هوادارانش به شهر بنی ولید و سرت پناه آوردند. مخالفین با در هم شکستن حملات نیروهای قذافی این دو شهر را تصرف کردند و در ۲۰ اکتبر ۲۰۱۱ (۲۸ مهر) قذافی بدست نیروهای دولت انتقالی (مخالفین) در زادگاهش سرت بقتل رسید. درگیریهای و سرکوب شدیدمردمی در یمن و بحرین همچنان ادامه دارد.
در طول این دوره از ناآرامیهای منطقهای، رهبران متعددی قصد خود را برای کنارهگیری از مقام فعلی خود در پایان دورهشان اعلام کردند. رئیس جمهور سودان عمرالبشیر اعلام کرد که او خواستار انتخاب شدن مجدد در سال ۲۰۱۵ نیست. نوری المالکی نخست وزیر عراق نیز همین موضع را گرفت؛ البته دوران او در سال ۲۰۱۵ به پایان میرسد، اگر چه تظاهرات خشونتآمیز فزایندهای وجود داشتهاست که طی آن متعرضان خواستار استعفای فوری او بودند.
اعتراضات وقیام تونس
در تونس این اعتراضات در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۰ با قیام تونس، در پی خودسوزی محمد بوعزیزی در اعتراض به فساد و بدرفتاری پلیس، آغاز شد. این انقلاب به انقلاب یاس معروف است.
تظاهرات دراثر میزان بالای بیکاری، بحران غذا، فساد،[۶۵] فقدان آزادی بیان و اشکال دیگر آزادیهای سیاسی. و شرایط بد زندگی ادامه یافت. این اعتراضات چشمگیرترین موج ناآرامیهای سیاسی و اجتماعی تونس طی سه دههٔ محسوب میشودکه نتیجهٔ آن تعداد بسیار زیادی تلفات و صدمات بوده و اکثر این صدمات حاصل عملکرد پلیس و نیروهای امنیتی علیه تظاهرکنندگان بودهاند. حکومت تونس در ۱۴ ژانویه ۲۰۱۱ با فرارزینالعابدین بن علی رئیسجمهور تونس به عربستان سعودی سقوط کرد و این پایانی بود بر دوره حکمرانی ۲۳ ساله او بر مسند قدرت.
پس از آن وضعیت فوقالعاده اعلام شد و یک دولت ائتلافی با رفتن بن علی تشکیل شد، که شامل اعضای حزب بن علی، جنبش دموکراتیک قانون اساسی،و همچنین چهرههای مخالف از سایر وزارتخانهها بودند. اگر چه، پنج تن از وزرای جدید غیرعضو در جنبش فوقالذکر تقریباً بلافاصله استعفاء دادند. در نتیجه ادامه تظاهرات، در تاریخ ۲۷ ژانویه نخست وزیر محمد الغنوشی دوباره دولت را سازمان داد، تمام اعضای سابق جنبش دموکراتیک قانون اساسی (غیر از خودش) را عزل کرد و در ۶ فوریه، جناح حاکم سابق به حالت تعلیق در آمد.و در ۹ مارس ۲۰۱۱، منحل شد. پس از اعتراضات عمومی بیشتر، الغنوشی نیز در تاریخ ۲۷ فوریه استعفاء داد و بجای وی بجی قائد السبسی نخست وزیر شد. در ۲۳ اکتبر ۲۰۱۱، شهروندان در اولین انتخابات پس از انقلاب برای انتخاب ۲۱۷ عضو مجلس مؤسسان تونس رای دادند تا مسئولیت تصویب قانون اساسی جدید را عهدهدار شوند. در این انتخابات جناح اسلامگرای میانه رو، النهضه، با کسب ۳۷ درصد آراء موفق شد ۴۲ زن را بعنوان نماینده وارد.
اعتراضات و انقلاب در مصر
پس از پروزی مردم تونس وفرار بن علی دیکتاتور از تونس مردم مصر به خیابان امدند و خواستار استعفای حسنی مبارک شدند
مصر را۲۵ دی ماه ۱۳۸۹می دانند . که با شتاب فراوان به سراسر مصر باز تاب یافت . شورشی هزار نفری در مدت ده روز به انقلاب میلیون نفری در میدان تحریر (ازادی) مبدل گردید انقلاب مصر در تاریخ ۲۲ بهمن با اعلام همبستگی ارتش و کناره گیری حسنی مبارک از قدرت به پیروزی رسید
پس از پیروزی انقلاب واصلاح قانون اساسی انتخابات ریاست جمهوری مصر برگزار شد وطی ان محمد مرسی با پیروزی بر احمد شفیق به عنوان نخستین رییس جمهور بر امده از رای مردم وپنجمین رییس جمهور تاریخ مصر شناخته شد
اما از انجا که مصر تجربه دموکراسی نداشت .و اقدامات مرسی باعث شورش مردم شد ومردم خواهان سرنگونی حکومت اسلامی مرسی شدنددر چنین شرایطی ارتش به رهبری عبدالفتاح سیسی دست به کودتا زدند ومصر را خودکامگی تازه ازاد کردند.
اعتراضات و شورش سراسری لیبی
در لیبی که اعتراضات از روز ۱۳ ژانویه ۲۰۱۱ آغاز شد و از روز ۱۷ فوریه (روز خشم) به اوج خود رسید و به تدریج به شورش همگانی انجامید و بدنبال آن مخالفان حکومت معمر قذافی، شهرهای شرقی و نیمی از شهرهای شمال غربی لیبی را در دست گرفتند. در درگیریها حدود ۶۰۰۰ نفر از مخالفین کشتهشدند که بوسیله اسلحه و ماشینها و هواپیماهای جنگی دولت هدف قرار گرفتند. شورای امنیت ضمن محکومیت کشتارها قذافی را مجرم جنایت جنگی معرفی کرد. در شهر بنغازی (شهر عمر مختار) دولت موقت با ریاست وزیر مستعفی دولت تشکیل شد. آمریکا و اروپا گزینه مقابله نظامی با قذافی را محتمل دانستند. در ۱۷ مارس ۲۰۱۱، شورای امنیت سازمان ملل بخش پرواز ممنوع را بر فراز لیبی بر قرار کرد و انجام اقدامهای لازم برای حفاظت از جان شهروندان را بهتصویب رساند. دو روز بعد، فرانسه، ایالات متحده و انگلیس، مناطقی از لیبی را برای سرنگونی نیروهای قذافی مورد بمباران قرار دادند. در این کار فوراً ائتلافی از ۲۷ کشور اروپایی و خاورمیانه به گروه مزبور پیوستند.
31مرداد 1390
در سپیدهدم این روز نیروهای انقلابی با ورود به شهر طرابلس و تصرف بیشتر بخشهای آن، وارد آخرین مرحله از نبرد برای حکومت نابودی معمر قذافی شدند. آنان بسرعت وارد میدان سبز شدند و در همین روز یکی از تلویزیونهای دولتی را تصرف کردند. آنان پس از ورود به میدان سبز طرابلس نام آن را به میدان شهدا تغییر دادند.
بسیاری از نهادهای دولت، از جمله چندین مقام بالای دولت قذافی دوباره در سرت، که قذافی اعلام کردهبود پایتخت جدید لیبی است، گردِهم آمدند. دیگران به سبها، بنی ولید، صحرای دور از دسترس لیبی، و یا به کشورهای اطراف فرار کردند سبها در اواخر ماه سپتامبر سقوط کردو بنی ولید پس از یک هفته محاصره فرساینده به تصرف در آمد.در تاریخ ۲۰ اکتبر، مبارزان تحت حمایت شورای ملی انتقالی سرت را مصادره کردند و قذافی را در این فرایند کشتند.
اعتراضات در سوریه
تظاهرات در سوریه در تاریخ ۲۶ ژانویه ۲۰۱۱ و زمانی آغاز شد که یک افسر پلیس به مردی در ملاءعام در خیابان الحرکه، در دمشق قدیم حملهکرد. مرد پس از ضربوشتم دستگیرشد. در نتیجه، معترضان خواستار آزادی مرد دستگیر شدهشدند. خیلی زود “روز خشم” در ۴–۵ فوریه برگزار شد، اما بدون حادثهبود. از ماه ژانویه ۲۰۱۱ صدها هزار معترض در شهرهای مختلف سوریه نظیر دمشق، درعا و حمص به مدت چندینماه در ماههای ژانویه، فوریه، مارس، آوریل و می در روزهای مختلف به ویژه روزهای جمعه با نامهایی مانند جمعه عزت، جمعه مقاومت، جمعه شهدا، جمعه مبارزه و جمعه آزادگان علیه دولت بشار اسد دست به اعتراض و تظاهرات زدند و خواهان کنارهگیری او از قدرتشدند. تانکها و نیروهای نظامی دولت بشار اسد در شهرهای مختلف سوریه نظیر دمشق، درعا و حمص مستقرشدند و معترضان را سرکوب کردند. معترضان به دخالت نیروهای دولت ایران در سرکوب معترضان نیز اعتراض داشتند.
در ۶ مارس، نیروهای امنیتی سوریه در حدود ۱۵ کودک را در درعا، در جنوب سوریه، به دلیل نوشتن شعار علیه دولت دستگیرکردند. بلافاصله تظاهرات علیه دستگیری و اتهام بدرفتاری کودکان برپا شد. درعا اولین شهری بود که علیه رژیم بعثی حاکم بر سوریه (از سال ۱۹۶۳) اعتراض کرد.
در ۱۵ مارس هزارانتن از معترضان در دمشق، حلب، الحسکه، درعا، دیرالزور و حمات جمع شدند، و بعد خبری منتشر شد مبنی بر اینکه سیاستمداری به اسم سوهیر اتاسی به یک سخنگوی غیررسمی برای “انقلاب سوریه” تبدیل شدهاست. روز بعد از این اعتراضات گزارشهایی از حدود ۳۰۰۰ بازداشت و چند شهید مخابرهشد، اما هیچ آمار رسمی در مورد تعداد تلفات وجود ندارد.
در تاریخ ۱۸ آوریل ۲۰۱۱، تقریباً ۱۰۰ هزارنفر از معترضان در میدان مرکزی حمص نشستند و خواستار استعفای رئیس جمهور بشاراسد شدند. تظاهرات در سرتاسر ژوئیه ۲۰۱۱ ادامهداشت، دولت با سرکوب امنیتی خشن و عملیات نظامی در مناطق مختلف، به ویژه در شمال واکنش نشانداد.
در ۳۱ ژوئیه تانکهای ارتش سوریه به شهرهای مختلف، از جمله حمات، دیرالزور، البوکمال و الحراک در درعا یورش بردند. حداقل ۱۳۶ نفر در خشنترین و خونینترین روز از زمان آغاز قیامها کشتهشدند.
در روز جمعه ۵ اوت ۲۰۱۱ تظاهراتی اعتراضی در سوریه برگزارشد که جمعه «خدا با ماست» اسمگرفت. طی این تظاهرات نیروهای امنیتی سوریه در درون آمبولانسها به سمت تظاهرکنندگان تیراندازی کردند که در نتیجه آن ۱۱ تن از معترضان کشتهشدند.
در اواخر ماه نوامبر و اوایل دسامبر، منطقه عمروبابا در حمص تحت کنترل مخالفان مسلح سوریه درآمد. اواخر دسامبر ۲۰۱۱، جنگ بین نیروهای امنیتی دولت و ارتش شورشی آزاد سوریه در استانداری ادلب شدت یافت. شهرها در ادلب و محلهها در حمص و حمات به کنترل مخالفان در آمدند، در طی این زمان عملیات نظامی در حمص و حمات باز ایستاد شد و متوقف شد. بیش از ۷۲۰۰ نفر (تا تاریخ ۵ فوریه ۲۰۱۲) از معترضان سوری، توسط نیروهای نظامی و امنیتی دولت بشار اسد کشته شدهاند و بین ۶۰۰۰۰–۸۰۰۰۰ نفر از معترضان در این کشور دستگیر شدهاند و ۱۲ هزار و ۴۰۰ نفر هم از سوریه گریختهاند، که این اقدامات از سوی بان کیمون دبیرکل سازمان ملل متحد محکوم شدهاست اتحادیه عرب تلاش زیادی برای فشار بر دولت سوریه برای توقف حملات داشت. سرانجام در دی ماه ۱۳۹۰ نخستین گروه از ناظران عربی وارد سوریه شدند. اما به دلیل وسعت کشتارها این مأموریت با اعتراض اتحادیه عرب در بهمن ۱۳۹۰ خاتمه یافت. یکی از اقدامات دولت در پاسخ به اعتراضات همهپرسی قانون اساسی سوریه ۱۳۹۰ بود که پس از اصلاحاتی برگزار شد و بیش از نیمی از واجدان شرایط رای مثبت دادند.
در اواخر ماه آوریل سال ۲۰۱۲، با وجود اینکه آتشبس در کل کشور اعلام شد، مبارزه پراکنده، با درگیریهای سنگین بویژه در القصیر ادامه یافت، که در آن نیروهای شورشی بخش شمالی شهر را در کنترل داشتند، در حالی که ارتش قسمت جنوبی را در دست داشت. نیروهای ارتش آزاد سوریه القصیر را در دست داشتند، با توجه به اینکه آخرین نقطه عمده عبور به سمت مرز لبنان بود. یک فرمانده شورشی از گروه فاروق در شهر گزارش داد که ۲۰۰۰ تن از جنگجویان فاروق در استان حمص از ماه اوت ۲۰۱۱ کشته شدهبودند. در این مرحله، میان شورشیان در القصیر مذاکراتی بود، که در آن بسیاری از شورشیان فراری از منطقه باباعمرو شهر حمص رفتهبودند، و حمص به طور کامل رها شدهبود. در ۱۲ ژوئن ۲۰۱۲، سفیر صلح سازمان ملل متحد در سوریه اظهار داشت که از نظر او، سوریه وارد یک دوره جنگ داخلی شدهاست. کوفی عنان که طرح شش مادهای صلح او در مرحله عملیاتی با شکست روبرو شد، در اوایل اوت ۲۰۱۲ استعفای خود را از مقام نمایندگی سازمان ملل و اتحادیه عرب در بحران سوریه، اعلام کرد.
در اوت ۲۰۱۲ عضویت سوریه در سازمان کنفرانس کشورهای اسلامی که در مکه برگزار شد به حالت تعلیق در آمد. اکمل الدین احسان اوغلو دبیر کل سازمان کنفرانس کشورهای اسلامی در نشست این مجمع گفت: «سازمان کنفرانس کشورهای اسلامی برای رژیمهایی که مردم خود را میکشند جایی ندارد.» همچنین در بیانیهای که در پایان این اجلاس منتشر شد آمده که «مسلمانان دیگر نمیتوانند حکومتی را بپذیرند که مردم خود را قتلعام میکند.»
براساس بیانیه
این مجمع شرکتکنندگان اجلاس خواستار توقف فوری خشونتها در سوریه و به تعلیق درآمدن عضویت این کشور در سازمان شدهاند. تنها مخالف بیانیه در سازمان کنفرانس کشورهای اسلامی ایران بود که متحد جدی سوریهاست.
سازمان ملل متحد در نشست روز ۱۶ اوت خود به مأموریت صلح بانان خود در سوریه خاتمه داد. جرارد آراد، نماینده دائمی فرانسه در سازمان ملل متحد، در همین روز یعنی پنجشنبه (۱۶ اوت ۲۰۱۲–۲۶ مرداد) پس از جلسه شورای امنیت در اینباره گفت: «شرایط برای ادامه این ماموریت مناسب نبود».
اعتراضات یمن
اعتراضات در بسیاری از شهرهای شمال و جنوب یمن در اواسط ژانویه ۲۰۱۱ شروع شد. تظاهرکنندگان در ابتدا در برابر طرحهای دولتی به تغییر قانون اساسی یمن، بیکاری و شرایط اقتصادی، و فساد اعتراض کردند، اما خواستههای آنان بلافاصله شامل درخواست برای استعفای رئیس جمهور علی عبدالله صالح، شدکه با مخالفتهای داخلی از نزدیکترین مشاوران خود از سال ۲۰۰۹ مواجهبود. در ۲۷ ژآنویه ۲۰۱۱ تظاهرات بزرگی متشکل از بیش از ۱۶۰۰۰ معترض در صنعا برگزار شد، و بلافاصله پس از آن توکل کرمان، فعال حقوقبشر و سیاستمدار، آن را «روز خشم» در تاریخ ۳ فوریه نامید. بر اساس گزارش خبرگزرای رسمی چین، شینهوآ، سازمان دهندگان یک میلیون معترض را فراخوانی کردند.
در ۳ فوریه علی عبدالله صالح رئیسجمهور یمن نیز اعلام کرد که در سال ۲۰۱۳ قدرت را پس از ۳۵ سال ترکخواهدکرد. در روز ۳ فوریه ۲۰۰۰۰ نفر از معترضان در برابر دولت در صنعا تظاهرات کردند، دیگران در “روز خشم” در عدن شرکتکردند که توسط توکل کرمان نامگذاری شده بود، در حالیکه سربازان، اعضای مسلح کنگره عمومی خلق، و معترضان بسیاری یک راهپیمایی طرفدار دولت در صنعا برگزارکردند. همزمان با استعفای حسنی مبارک، رئیس جمهوری مصر، یمنیها دوباره در اعتراض به رئیس جمهور صالح در ۱۱ فوریه به خیابانها آمدند، که «جمعه خشم» لقب گرفت.در این روز شهرهای یمن شاهد اجتماعات اعتراضآمیز بود که نیروهای دولتی با گاز شیمیایی با آنها برخوردکردند و در حضرموت ۴ نفر کشتهشدند. علیعبداللهصالح قول داد که وضعیت بهتر و بیشتری برای مشارکت سیاسی مردمی در یمن فراهمآورد و تغییراتی در قانون اساسی کشور اعمالخواهدکرد. تظاهرات در روزهای بعد علیرغم درگیریها با حامیان دولت ادامه داشت. در جمعه خشم که در ۱۸ فوریه برگزارشد، دهها هزار نفر از یمنیها در تظاهرات ضد دولتی در شهرهای عمده صنعا، تایز، و عدن شرکتکردند. تظاهرات، به خصوص در سه شهر بزرگ در طول ماههای بعد نیز ادامهیافت، و به طور خلاصه در اواخر ماه مه به جنگ شهری بین افراد قبایل حاشد و فراریهای ارتش متحد با مخالفان در یک طرف، و نیروهای امنیتی و شبه نظامیان وفادار به صالح از سوی دیگر شدت یافت. در ۳ ژوئن، اقدامی برای ترور وی از طریق انفجار در مسجد محوطه ریاست جمهوری او و چند تن دیگر از مقامات عالی رتبه یمن را مجروح کرد.
در ۱۴ خرداد ۱۳۹۰ برابر با ۴ ژوئن ۲۰۱۱ علی عبدالله صالح پس از مجروحشدن با ۵ مقام بلندپایه روانه عربستان شد، اما قدرت را به عبد ربه منصورالهادی، معاون رئیس جمهوری تحویلداد، که او هم به مقدار زیادی سیاستهای صالح را ادامهدادو دستور دستگیری چندین یمنی مرتبط با حمله محوطه ریاست جمهوری را صادر کرد. صالح در زمان حضورش در عربستان، در تلویزیون ریاض ظاهر شد و مردم یمن را در ۷ ژوئیه مورد خطاب قرارداد؛ او مکرراً اشارهمیکرد که در هر زمانی میتواند برگردد و به حضور در عرصه سیاسی ادامهدهد.
در روز جمعه ۱۲ اوت ۲۰۱۱ تظاهراتی اعتراضی در یمن با عنوان جمعه «منصورون» برگزار شد که طی آن تظاهر کنندگان مجدداً پایان نظام علی عبدالله صالح را خواستار شدند.
در ۱۲ سپتامبر، صالح در حالی که هنوز در ریاض تحت درمان بود حکمی را صادرکرد و به معاون رئیسجمهور، عبد ربه منصورالهادی، اختیار داد که با مخالفان وارد مذاکرهشده و قرارداد شورای همکاری خلیج را امضاء کند.
در ۲۳ سپتامبر، سه ماه پس از اقدام به ترور، صالح ناگهان به یمن بازگشت، و از همه انتظارات قبلی سرپیچیکرد. فشارها بر صالح او را وادار که نهایتاً در ۳ نوامبر طرح شورای همکاریخلیج را در ریاض امضاء کند. وی در این قرارداد موافقت کرد تا از قدرت کنارهگیری کرده و زمینه را برای انتقال قدرت به معاون ریاست جمهوری فراهم نماید.سپس انتخابات ریاست جمهوری در ۲۱ فوریه ۲۰۱۲ برگزار شد، که در آن هادی (تنها نامزد ریاست جمهوری)، ۹۹٫۸ درصد از آرا را به دست آورد. هادی در ۲۵ فوریه در دفتر خود در پارلمان یمن سوگند خورد. در ۲۷ فوریه، صالح از مقام ریاست جمهوری استعفاء داده و قدرت به جانشین او منتقل شد، اگر چه او هنوز به عنوان رئیس حزب عمومی کنگره مردم دارای نفوذ سیاسی میباشد.
اعتراضات بحرین
همزمان مخالفتها در بحرین هم به شدت خود رسید و مخالفان خواهان سقوط حکومت یا مشروطهکردن پادشاهی آن شدند در تظاهرات مخالفین دو نفر کشتهشدند که حکومت از این جهت از مردم معترض عذرخواهی نمود. در ۱۵ مارس همزمان با ورود وزیر دفاع آمریکا رابرت گیتس نیروهای نظامی عربستان راهی بحرین شدند و امارات هم برای ارسال نیروی نظامی اعلامآمادگی کرد.
تظاهرات بحرین در ۱۴ فوریه ۲۰۱۱ آغاز شد. هدف این تجمعات در ابتدا دستیابی به آزادی سیاسی بیشتر و احترام به حقوق بشر بود و معترضان قصد نداشتند به طور مستقیم سلطنت را تهدیدکنند. سرخوردگی طولانی در میان اکثریت شیعه به دلیل سلطه دولت سنی، یک ریشه و علت اصلی اعتراضات بود، اما از اعتراضات تونس و مصر به عنوان الهام بخشی برای تظاهرات بحرین نام بردهاست. در بحرین تظاهرات عمدتاً مسالمت آمیز بودند تا زمانی که در ۱۷ فوریه قبل از طلوع آفتاب حملهای توسط پلیس برای تخلیهکردن معترضان از میدان مروارید در منامه شروعشد که در آن پلیس ۴ معترض را کشت. به دنبال این حمله، برخی از تظاهرکنندگان شروع به گسترش اهداف خود و درخواست کردن برای پایان یافتن حکومت پادشاهی در بحرین نمودند. در ۱۸ فوریه، هنگامی که معترضان تلاش میکردند مجدداً وارد میدانشوند توسط نیروهای ارتش مورد حمله قرارگرفته و به سختی مجروحشدند . روز بعد، پساز آنکه دولت دستور عقبنشینی سربازان و پلیس را صادرکرد، معترضین مجدداً میدان لوءلوء را به تصرف درآوردند. متعاقب آن تظاهرات بزرگی رخ داد از جمله تجمع بزرگ وحدت ملی در ۲۱ فوریه که دهها هزار نفر در آن شرکت کردند، در حالیکه در تاریخ ۲۲ فوریه تعداد تظاهرکنندگان در میدان مروارید با بیش از ۱۵۰ هزار نفر به اوج خود رسید پس از آن بیش از ۱۰۰ هزار معترض در آنجا راهپیماییکردند. در ۱۴ مارس، به در خواست دولت، نیروهایی به رهبری عربستان و شورای همکاری خلیج وارد کشور شدند، که مخالف آنرا “اشغال” نامیدند.
در ۱۵ مارس شاه حمدبنعیسیآلخلیفه، به مدت سه ماه حالت اضطرار اعلامکرد و از ارتش خواست تا مجدداً کنترل را در دست بگیرند چون درگیری در سراسر کشور گسترش یافته بود. در ۱۶ مارس، سربازان مسلح و پلیس ضدشورش اردوگاه معترضان در میدان لوءلوء را پاکسازی کردند که گزارششده که در آن ۳ پلیس و ۳ نفر از تظاهرکنندگان کشته شدند.
بعدها، در ۱۸ مارس، دولت بنای یادبود میدان لوءلوء را تخریبکرد. پس از لغو کردن قانون وضع اضطراری در تاریخ ۱ ژوئن، چندین تظاهرات بزرگ توسط احزاب مخالف برگزار شدند. تظاهرات در مقیاس کوچکتر و درگیریها در خارج از پایتخت ادامهیافت و تقریباً هر روزه رخمیداد. در ۹ مارس ۲۰۱۲ بیش از ۱۰۰ هزار نفر در تظاهراتی شرکت کردند که آن را “بزرگترین راهپیمایی در تاریخ ماً نامیدند. در اعتراضات بحرین بیش از ۲۹۲۹ از مردم دستگیر شدهاند، و حداقل پنج نفر به علت شکنجه در حالی که در بازداشت پلیس بودند کشته شدند . در ۲۳ نوامبر ۲۰۱۱ کمیسیون تحقیق مستقل بحرین، گزارش خود را در مورد تحقیقات خود از وقایع منتشرکرد، و پیبرد که دولت به طور سیستماتیک زندانیان را شکنجه کرده و مرتکب موارد دیگری از نقض حقوق بشر شدهاست . گزارش مربوطه ادعای دولت بحرین درباره نقش ایران در تحریک تظاهرات را ردکرد. اگرچه این گزارش ذکر کردهبود که شکنجه سیستماتیک متوقف شدهاست، اما دولت بحرین از ورود گروههای بینالمللی حقوق بشر و سازمانهای خبری ممانعت بهعمل آورده و بازدید بازرس سازمان ملل را به تعویق انداختهاست. بیش از ۸۰ نفر از زمان آغاز قیام جان خود را از دست دادهاند.
اعتراضات در عربستان سعودی
در عربستان هم مخالفان با تظاهراتی نمادین خواهان آزادیهای مدنی بیشتر و مشروطهشدن پادشاهی عربستان شدند.
اعتراضات عربستان سعودی با خودسوزی یک مرد ۶۵ ساله در صامطه، جیزان در ۲۱ ژانویه آغاز شد. و بعد از آن صدها تن از مردم در اواخر ماه ژانویه در جده و چندین بار در سراسر فوریه و اوایل مارس در شهرهای قطیف، العوامیه، ریاض و حفوف- دست به تظاهرات زدند.
در ۴ مارس ۲۰۱۱ میلادی اعتراضات مخالفان از شهرهای احساء و قطیف به ریاض پایتخت عربستان سعودی کشیدهشد بدنبال آن حکومت سعودی در روز بعد آن اعلامکرد از این پس هرگونه تظاهرات و تجمع اعتراضآمیز ممنوع میباشد و در صورت تکرار با برخورد شدید پلیس همراه خواهد بود. در ۱۱ مارس روزخشم مخالفان حکومت عربستان در شهر قطیف با شعار (به عربی: لاشیعیة لاسنیة وحدة وحدة اسلامیة) به فارسی: «نه شیعه نه سنی فقط وحدت اسلامی» دست به تظاهرات خشم آلود زدند که با برخورد شدید حکومت مواجه گردید و ۲نفر کشته و دهها نفر زخمی شدند. گفته میشود که فیصل احمد عبدل احد (یا عبدل احدواز،) یکی از سازمان دهندگان اصلی برنامه “روز خشم ” در ۱۱ مارس توسط نیروهای امنیتی عربستان در ۲ مارس کشته شدهاست. این زمانی بود که گروهی در فیس بوک در مورد برنامه این اعتراضات بیش از ۲۶ هزار عضو گرفت.
در آوریل ۲۰۱۱ اعتراضاتی جزیی بر سر حقوق کارگری در مقابل ساختمان وزارت دولت در ریاض، شهر طائف و تبوک اتفاق افتاد. تظاهرات که عمدتاً از معترضان شیعه تشکیل شده بود. در قطیف و شهرهای کوچک در استانهای شرقی مانند العوامیه، و حفوف اتفاق افتاد، در ماه آوریل تشدید شد. و تا سال ۲۰۱۱ ادامهپیداکرد. تظاهرکنندگان خواستار آزادی زندانیان، خارج شدن نیروی حافظ شبه جزیره از بحرین،حضور برابر در ادارات کلیدی و اصلاحات در مواضع سیاسیبود که معترضان احساس میکردند مورد کمتوجهی قرار گرفتهاست. چهار تن از معترضان حاضر در تظاهرات اواخر نوامبر بدست مقامات عربستان سعودی کشته و جنازه آنها تشییعشد. تظاهرات تا اوایل ۲۰۱۲ ادامه داشت و عصام محمد ابوعبدالله توسط نیروهای امنیتی در العوامیه در دوازدهم یا سیزدهم ماه ژانویه به ضرب گلوله کشته شد، که منجر به تشییع جنازه وی با حضور ۷۰ هزار نفر گردید.پس از آن بمدت چند روز تظاهرات با شعارهایی بر ضد مجلس سعود و وزیر کشور، نایف، ولیعهد عربستان سعودی ادامه یافت. منتظر سعید العبدل در ۲۶ ژانویه به ضرب گلوله کشته شد. زنان کمپینی را -برای کسب حق رای زنان- در فیس بوک سازماندهی کردند و نام “بلدی” بر آن گذاشتند و از این طریق خواستار اعطای حق رای به زنان شدند. علیرغم اینکه مقامات اعلامکردند که زنان نمیتوانند شرکتکنند زنان سعودی در آوریل ۲۰۱۱، در جده، ریاض و دمام سعیکردند تا به عنوان رای دهنده برای انتخابات شهرداری ۲۹ سپتامبر ثبت نام کنند.
کاریکاتوری از درخواست زنان عربستانی مبنی بر حق رانندگی
در ماه مه و ژوئن ۲۰۱۱، منالالشریف و زنان دیگر یک کمپین حق رانندگی برای زنان سازماندهی کردند که فعالیت اصلی آن در تاریخ ۱۷ ژوئن اتفاق افتاد. در ماه مه الشریف با ماشین رانندگی کرد و در ۲۲ ماه مه بازداشت شد و از ۲۳ تا ۳۰ مه در بازداشت بسر برد. از هفدهم تا اواخر ماه ژوئن، در حدود هفتاد مورد رانندگی زنان ثبت شد. در اواخر ماه سپتامبر، شایما جاستانیا به ۱۰ ضربه شلاق برای رانندگی در جده محکوم شد. مدت کوتاهی پس از آن که ملک عبدالله مشارکت زنان در انتخابات شهرداری ۲۰۱۵ و واجد شرایط بودن به عنوان اعضای مجمع مشورتی رااعلامکرد، یکبار دیگر حکم را لغوکرد.
اعتراضات اردن
در ۱۴ ژانویه، تظاهرات در عمان پایتخت اردن، و همچنین در معان، کرک، السلط، اربد، و دیگر نقاط آغازشد که توسط اعضای اتحادیههای کارگری و احزاب چپ رهبریشد که خواستار کنارهگیری سمیرالرفاعی، نخستوزیر دولت بودند. اخوانالمسلمین و ۱۴ اتحادیههای کارگری گفتند که آنها تا روز بعد در خارج از پارلمان برای “محکوم کردن سیاستهای اقتصادی دولت ” تحصن میکنند. پس از اعتراض، دولت افزایش قیمت سوخت را لغوکرد، اما در ۲۱ ژانویه ۵۰۰۰ نفر در عمان به رغم این تلاش در راستای کاهش فقر و فلاکت اقتصادی اردن، دست به اعتراضزدند. در اول فوریه، کاخ سلطنتی اعلامکرد که ملکعبدالله به دلیل اعتراضات خیابانی دولت را عزلکرده و از معروف البخیت، ژنرال سابق ارتش خواسته بود تا کابینه جدید را تشکیلدهد. ملک عبدالله، از بخیت خواست تا قدمهای سریع، محکم و عملی برای راهاندازی روند اصلاحات سیاسی واقعی بردارد. وی افزود که اصلاحات باید اردن را در مسیر “تقویت دموکراسی” قراردهد، و برای اردنیها “زندگی شرافتمندانهای که آنها سزاوارش هستند” را فراهمکند. اما این موضع اعتراضات را پایان نداد، و در ۲۵ فوریه با یک تظاهرات بین ۶۰۰۰ و ۱۰۰۰۰ نفر اردنی به اوج خود رسید. اردوگاه اعتراض، به رهبری دانشجویان که در ۲۴ مارس در میدان جمال عبدالناصر در عمان در مرکز شهر تأسیس شد خواستار اصلاحات دموکراتیک شدند، اما حداقل یک نفر کشته و بیش از ۱۰۰ نفر زخمی شدند. روز بعد، پس از اینکه طرفداران دولت در این اردوگاه با معترضان برخورد کردند، پلیس مجبور به مداخلهشد. این درگیریها و مداخله پلیس به نماد شاخصی از اعتراضات اردن تبدیل شد اما راهپیمایی بزرگی که برای ۱۵ ژوئیه در مرکز عمان برنامه ریزیشدهبود بوسیله حامیان رژیم متوقف شد. در نوامبر ۲۰۱۱، اعتراضات ادامه پیدا کرد و مجلس تحت فشار اعتراضات خیابانی، خواستار انحلال دولت بخیت شد. ملکعبداللهبخیت و کابینهاش را عزلکرد و در ۱۷ اکتبر عون شوکتالخصاونه را به ریاست دولت جدید منصوبنمود. همزمان با ادامه اعتراضات در سال ۲۰۱۲، الخصاونه استعفاء داد و پادشاه، فایز ال تراونه را رئیس دولت اعلام کرد.
اعتراضات در سایر کشور ها
همچنین همزمان با دیگر اعتراضات عربی در کشورهای الجزایر، عمان، کویت، مراکش و موریتانی نیز مخالفان تجمعات اعتراضی داشتند. در جمعه خشم روز ۱۱ مارس در کویت دولت با نارنجکهای اشک آور با اجتماع معترضان برخورد کرد
در ایران نیز اواخر سال ۱۳۸۹ شمسی درخواست مجوزی توسط میرحسین موسوی و مهدی کروبی برای راهپیمایی جهت «حمایت از مردم تونس و مصر» شدهبود که به ایجاد تجمعاتی در چند شهر در روزهای ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ و ۱ اسفند ۱۳۸۹ انجامید.
خودسوزی ها
یکی از ویژگیهای منحصربهفرد این اعتراضات وقوع خودسوزیهای با انگیزه سیاسی بودهاست. پس از آن که خودسوزی محمد بوعزیزی دستفروش تونسی اعتراضاتی را برانگیخت و این اعتراضات رفته رفته به یک اعتراضات بزرگ سیاسی تبدیل شد که سقوط حکومت را در پی داشت، در کشورهای دیگر نیز افرادی برای تحریک و تشجیع مردم به خودسوزی دست زدند.
انگیزه ها
عوامل متعددی را میتوان بهعنوان دلایل و انگیزههایی نامبرد که زمینه را برای رخداد این قیامها مستعد کردهاند؛ از جمله مسائلی مانند دیکتاتوری یا حکومت مطلقه، نقض حقوق بشر، فساد دولتی،رکود اقتصادی، بیکاری، فقر شدید و تعدادی از عوامل ساختاری دموگرافیک مانند درصد زیاد جوانان تحصیل کرده اما ناراضی در درون جامعه.
همچنین برخی مانند فیلسوف اسلوونیایی، اسلاوی ژیژک، اعتراضات و تظاهرات ایران در سال ۲۰۰۹ را به عنوان یکی از دلایل پشت بهار عربی نسبت میدهد. انقلاب سال ۲۰۱۰ قرقیزستان نیز احتمالاً یکی از عوامل تأثیرگذار بر آغاز بهار عربی بودهاست. عوامل تسریع کننده برای شورش در تمام شمال آفریقا و کشورهای حوزه خلیج فارس شامل تمرکز چندین دههای ثروت در دست اقتدارگرایان نشسته بر مسند قدرت، شفافیت ناکافی درباره گردش این ثروتها، فساد و به خصوص امتناع جوانان در پذیرش وضع موجودبودهاست. افزایش قیمت غذا و نرخ قحطی جهانی نیز یک عامل مهم بودهاست،چون تهدیدی برای امنیت و قمیت جهانی غذا محسوبمیشوند که به سطوح سالهای بحران قیمت مواد غذایی جهانی یعنی
۲۰۰۷–۲۰۰۸ نزدیک میشوند. سازمان عفو بینالملل افشای کابلهای دیپلماتیک ایالات متحده توسط ویکی لیکس را به عنوان یک عامل تسریعکننده برای شورشها مد نظر گرفتهاست.
در طول سالها، بسیاری از جوانان اهل اینترنت در کشورها دستخوش این قیامها، به طور فزایندهای سلطه اقتدارگرایان و سلطنت مطلق را به عنوان رخدادهای اشتباهی تشخیص دادهاند که نیاز به تغییر و اصلاح دارد. النجمه زیدجالی، استاد دانشگاه عمان، به این تحول به عنوان زلزله جوانان اشارهکردهاست. تونس و مصر، بعنوان اولین شاهدان قیامهای بزرگ، از ملل شمال آفریقا و کشورهای خاور میانه (مانند الجزایر و لیبی)، از این حیث متفاوت هستند که آنها فاقد درآمد نفت قابل توجهی میباشند، و بدین ترتیب قادر نبودند تودهها را آرامکنند. موفقیت نسبی جمهوری دموکراتیک ترکیه، با مشخصههایی همچون انتخاباتی آزاد علیرغم اعتراضات مسالمتآمیز، رشد سریع اما لیبرال اقتصاد، قانون اساسی سکولار با وجود دولت اسلامی، مدلی با عنوان (مدل ترکیه) را ایجاد کرد اگر چه ممکن است انگیزهای برای معترضان کشورهای همسایه محسوبنشود اما الگویی خواستنی برای آنها محسوبمیشد.
بازدیدها: 11