سرانجام نتایج انتخابات آمریکا اعلام شد و «دونالد جان ترامپ» سرمایهدار و میلیاردر فعال در حوزه املاک و مستغلات سرانجام پس از یک رقابت تنگاتنگ با شکست رقیب سرسختش هیلاری کلینتون از حزب دموکرات، با کسب ۲۸۶ آرای الکترال از ۵۰ ایالت این کشور بهعنوان رئیسجمهوری چهل و پنجم آمریکا به کاخ سفید راه یافت. در همین حال برای مجلس نمایندگان آمریکا تمام ۴۳۵ کرسی به رأی گذاشته شد. از مجموع ۱۰۰ کرسی سنا، ۳۴ کرسی به رأی گذاشته شد. دوره نمایندگان سنا ششساله است اما در هر انتخابات تنها یکسوم کرسیها به رأی گذاشته میشود. جمهوریخواهان اکنون توانستهاند اکثریت ۵۱ رأی را در سنا و اکثریت ۲۱۸ رأی مجلس نمایندگان آمریکا را به دست آوردند. این دومین پیروزی پیاپی برای جمهوریخواهان در کنگره محسوب میشود. نکته قابلتوجه در باب انتخابات آمریکا آن است که معمولاً مردم، کنگره و کاخ سفید را میان دموکراتها و جمهوریخواهان تقسیم میکنند حالآنکه در این انتخابات هر دو حوزه به جمهوریخواهان رسیده است. این نتایج در حالی رقم خورد که نتایج انتخابات امریکا با واکنشهای جهانی متعددی همراه بود. مهمترین مواضع را از سوی اتحادیه اروپا و متحدان اروپایی آمریکا مشاهده شد.
نگاه اروپا چیست؟
پیش از اعلام نتایج انتخابات آمریکا بررسیها نشان میداد که سران بسیاری از کشورهای اروپایی رسماً از کلینتون حمایت کردند. پس از اعلام نتایج موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا تأکید میکند ترامپ باید به روابط با اروپا احترام بگذارد و به تعهدات آمریکا پایبند باشد و درباره نادیده گرفته شدن از سوی ترامپ هشدار میدهند. فرماندهان ارشد ناتو به ترامپ هشدار میدهند که نمیتواند ناتو را به بازی بگیرد. سران آلمان، فرانسه و انگلیس ضمن تأکید بر همکاری با آمریکا، دوران ترامپ را دورانی سخت عنوان میکنند.
آنچه در برآیند رفتاری کشورهای اروپایی برمیآید آن است که آنان به چند دلیل از وضعیت آینده امریکا نگران هستند. بخشی از این دیدگاه نشات گرفته از مواضع ترامپ در دوران تبلیغات انتخاباتی است. وی در سخنان خود بر چند محور تأکید دارد ازجمله اینکه امریکا دلیلی ندارد که بخواهد هزینههای امنیت اروپا را بدهد، آمریکا نباید هزینههای ناتو را تأمین نماید، امریکا به دنبال حل بحرانهای اقتصادی خود است و دیگر نمیخواهد که مشکلات اقتصادی اروپا را تحمل نماید.
با توجه به اینکه از زمان جنگ جهانی، اروپا وابسته به آمریکا گردیده است روشن میسازد که با دوری آمریکا از آنها از یکسو بزرگترین پیمان امنیتی جهان یعنی ناتو فرو بپاشد که به تزلزل جایگاه جهانی غرب منجر میشود و از سوی دیگر تنش میان اروپا و امریکا میتواند به تقویت رقبای غرب یعنی چین و روسیه منجر شود. به عبارتی کاهش وزن غرب در معادلات جهانی به دلیل علنی شدن اختلاف میان کشورهای اروپایی است.
در همین حال اروپا میداند که کوتاه آمدن در برابر سیاستهای باجگیرانه ترامپ برابر با پیروی بیچونوچرا از واشنگتن خواهد بود لذا با مواضع قاطع و هشداری علیه ترامپ به دنبال تعدیل مواضع آنها هستند در کنار این دغدغهها یک نکته بسیار مهم در رفتار اروپاییها وجود دارد و آن نگرانی از تکرار تحولات آمریکا در این کشورها است. آنچه در انتخابات امریکا روی داد رأی مردم به فردی خارج از ساختار سیاسی از یکسو و اعتراض مردمی به نحوه برگزاری انتخابات از سوی دیگر بود که درنتیجه این فرآیند میتواند به تزلزل بیشتر نظام سرمایهداری و حتی حذف بسیاری از ساختارهای حاکم بر کشورهای اروپایی را به همراه داشته باشد.
چندین کشور اروپا ازجمله انگلیس در قالب پادشاهی اداره میشود و بسیاری از آنها نیز بهصورت سنتی قدرت را میان برخی از ساختارهای سیاسی و احزاب دستبهدست میسازند. وضعیت اجتماعی آمریکا میتواند الگویی برای مردم اروپا باشد که نتیجه آن اعتراضهای مردمی به ساختار مذکور خواهد بود. بر این اساس اروپا با مهار ترامپ و البته انحراف افکار عمومی از وضعیت اجتماعی و مردمی امریکا به شخص ترامپ به دنبال جلوگیری از تکرار تحولات امریکا در کشورهای خود هستند. غرب از تکرار جنبش ۹۹ درصدی در ابعاد جدید هراس دارد و سعی میکند تا با حاشیهسازی از تکرار این وضعیت جلوگیری کند.
مجموع رفتارهای سران اروپا نشان میدهد که آنان از ساختار جدید حاکم بر امریکا ابراز نگرانی دارند چنانکه اشتاین مایر وزیر خارجه آلمان در سخنانی میگوید نتیجه انتخابات امریکا، اروپا را نیز خواهد لرزاند. حال این سؤال مطرح میشود که با توجه به روند تحولات آینده مناسبات میان اروپا و آمریکا چگونه خواهد بود؟
نگاهی به آینده
با توجه به آنچه ذکر شد میتوان گفت که روابط آینده میان آمریکا و اروپا در قالب حوزه آتلانتیک در ابعاد نظامی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی با چالشهای بسیاری همراه بود چراکه از یکسو برخی تفاوت دیدگاهها میان اروپا و آمریکا وجود دارد و از سوی دیگر مردم آمریکا و اروپا نگاه مثبتی به یکدیگر ندارند و هرکدام خود را قربانی سیاستهای طرف مقابل میدانند. با تمام این تفاسیر به هم تنیدگی مناسبات آمریکا و اروپا چنان است که نمیتوانند چندان از هم فاصله بگیرند و لذا در کوتاهمدت هرچند اختلافات میان آنها عمیقتر میشود اما تعاملات آنها در بسیاری از زمینهها ادامه می یاد تا در بلندمدت این ساختار نظام بینالملل است که میزان این همکاری و یا گسست را آشکار خواهد ساخت
نوشته:علی تتماج
بازدیدها: 92