تاریخ معاصر : پیدایش نهضت آزادی
۲۷ اردیبهشت | نهضت آزادی ایران اعلام موجودیت کرد
در روز ۲۷ اردیبهشت ۱۳۴۰ نهضت آزادی ایران اعلام موجودیت کرد. این حزب در حقیقت انشعابی از جبهه ملی ایران بود که به ابتکار مهندس مهدی بازرگان و دکتر یدالله سحابی و با تایید آیتالله زنجانی و دکتر مصدق پا به عرصه سیاسی مبارزاتی آن روزها نهاد.
مهندس بازرگان شش روز پیش از اعلام رسمی موجودیت نهضت آزادی در نامهای که از سوی هیات موسس نهضت امضا شده بود، تاسیس این گروه را به اطلاع دکتر مصدق که آن زمان در تبعید به سر میبرد، رساند. متن نامه مهندس بازرگان بدین شرح است:
«به جناب آقای دکتر محمد مصدق ـ پیشوای نهضت ملی ایران
با استحضاری که از وفاداری و ایمان مداوم مردم نسبت به اصول نهضت ملی ایران دارید و علاقه و انتظاری که در دلهای فرزندان وطن به احیای آزادی و تأمین استقلال کشور عزیز وجود دارد و با توجه به تحولات اخیر جهانی، عدهای از افراد مومن مبارز که در طول هشت سال اختناق از ادامه راه پیشوای محبوب و تعقیب خواستههای مردم آرام ننشسته بودند درصدد برآمدند با توکل به عنایات خداوندی و به سرمایه شرف و غیرت و همت مردم آزاده ایران، جمعیتی به نام «نهضت آزادی ایران» تشکیل دهند. یقین داریم از پشتیبانی و راهنماییهای پیشوای بزرگ خود پیوسته برخوردار خواهیم بود.»
دکتر مصدق در پاسخ به نامه مهندس بازرگان با ابراز خوشوقتی از پدید آمدن این گروه، برای تمامی اعضای آن آرزوی موفقیت کرد. در نامه محبتآمیز نخستوزیر دولت ملی خطاب به مهندس بازرگان آمده بود:
«خدمت جناب آقای مهندس مهدی بازرگان
قربانت شوم، مرقومه محترم مورخ جاری ۲۱، مبشر تشکیل جمعیتی بنام «نهضت آزادی ایران» عز وصول ارزانی بخشید و موجب نهایت امتنان و خوشوقتی گردید. تبریکات صمیمانه خود را تقدیم میکنم و تردید ندارم که این جمعیت تحت رهبری شخص شخیص جنابعالی موفق به خدمات بزرگی نسبت به مملکت خواهد شد و بنده توفیق جنابعالی و همکاران محترمتان را در این راه از خداوند مسئلت دارم.
دکتر محمد مصدق / احمدآباد، ۲۵ اردیبهشت ماه ۱۳۴۰»
نامهای مشابه نیز از سوی موسسان نهضت آزادی ایران خطاب به آیتالله سیدرضا زنجانی که از جمله علمای مبارز آن زمان بود ارسال شد و تصمیم اتخاذ شده برای تاسیس حزب تازه به اطلاع وی رسید. آیتالله زنجانی نیز در پاسخ به این نامه نوشت:
«بسم الله الرحمن الرحیم
واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا
در این موقع که به فضل خداوند متعال و عنایت معنوی اهل بیت عصمت سلامالله علیهم وضع خفقانآور تحمیلی مراحل زوال را طی میکند و روزگار عوامل جنایت و یغماگری سپری میگردد بسیار مسرور و خوشوقتم که بشارت تشکیل «نهضت آزادی ایران» را به همت برادران عزیز مسلمان آقایان محترم موسسین دامت تاییداتهم دریافت نمودم. مسرت و ابتهاج مخلص از این جهت است که الحمدالله تعالی عموم آقایان عزیز و مسلمان با شرف متوجه آن شدهاند که تعقیب و نیل به اهداف اجتماعی در جهان امروز بدون تشکل و همکاری سازمانی و بدون رعایت نظم و انضباط بلاثمر و غیرممکن است، فریضه شما مسلمانان با ایمان و دانش است که طبق دستور خداوند متعال (یا ایها الذین امنوا استجیبوالله و للرسول اذادعاکم لما یحییکم) جامعه و اجتماع زنده به وجود آورید و به حکومت عدل و قانون معنا و روح تازه بدهید. طبیعی است که هر قانونی اگر در عمل مورد علاقه و حمایت جامعه قرار نگیرد و مردمی با ایمان و فداکار اجرا و دفاع از آن را به عهده نگیرند هرگز وسیله تامین سعادت و مصلحت چه برای فرد و چه برای مجتمع نخواهد بود. وظیفه اسلامی و اجتماعی شماهاست که برای خدمت به دین و مسلمین و تامین مصالح عالیه ملت و مملکت و خارج ساختن مراکز حساس اداره امور از تحت نفوذ افراد غیر ذیصلاحیت و از دست معدودی نااهل و یغماگر همت بگمارید. به همت شما مردم شرافتمند مسلمان این ملت و این کشور از یک وضع انحطاطآور و مایوس و بیعلاقه کننده که از ۴۰ سال پیش تقریبا به وجود آمده و آن عبارت از یک جریان دوری ۹ ساله حکومت خفقان سرنیزه یا هرج و مرج اغفال شدگان و اخلالگران است نجات یابد. انشاءالله تعالی. از عموم آقایان محترم خواهشمندم که در چنین موقع بسیار حساس با ایمان و توکل به خداوند و بیداری کامل فقط و فقط برای خدمت به اسلام و مسلمین و با نهایت واقع بینی در تشخیص مصلحت و اجتناب از هر نوع خودبینی و خوردهگیری و انتقاد غیرنافع و رعایت عواطف و اخلاق و دوری از هر نوع احساسات مضر و بیمایه و مراعات نظم و تشکل و انضباط و تقسیم کار و تنویر افکار عمومی و جلب وثوق عامه مسلمین و اشتراک مساعی با جمعیتهای متشکله اصیل و رعایت احترام و تشیید ارتباط با جبهه ملی به وظائف خود قیام و اهتمام فرمایید. ان تنصروالله ینصرکم ویثبت اقدامکم. تأییدات آقایان محترم و عموم برادران عزیز را از درگاه حضرت احدیت جلب آلانه مسئلت میدارم.
با احترام فائق والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته / رضا الموسوی الزنجانی»
نطفههای شکلگیری نهضت آزادی
اما هر چند نهضت آزادی در اواخر اردیبهشتماه ۴۰ اعلام موجودیت کرد اما اولین جلسهای که به منظور بررسی تاسیس آن تشکیل شد به تاریخ ششم اردیبهشت باز میگردد. ابوالفضل حکیمی از اعضای اولیه نهضت آزادی درباره زمینههای شکلگیری نهضت میگوید: «برای تشریح تاسیس نهضت باید برگردیم به سال ۱۳۳۹ و شرایط مملکت را در آن سال بررسی کنیم. با روی کار آمدن کندی در آمریکا، فشاری به شاه میآورد بابت باز کردن فضای سیاسی و کاستن از خفقان کشور بعد از کودتای ۳۲، باعث شد که نیروهای ملی که مخالف شاه بودند، به تشکیلاتشان سر و سامان دهند. جبهه ملی تشکیل شد و شورای مرکزی آن و هیات اجرایی تشکیل شد و در آنجا بحث شد که احزاب باید در این جبهه ملی مشارکت داشته باشند و در ضمن اینکه مهندس بازرگان و دکتر سحابی و مرحوم طالقانی بحث بود که سازمانی داشته باشند. سال ۳۹ قدری فضا باز شد و در محل پارک لاله فعلی میتینگ گذاشتند و در بار دوم که شهریور ۳۹ بود بازداشت شدم و یک ماهی زندان قزل قلعه بودم. بعد از کودتا نهضت مقاومت درست شد و از منزل آیتالله زنجانی، دانشگاهیان و بازاریان بودند و رژیم کودتا را شش ماهی دچار دردسر کرد و به تدریج کمرنگ شد. در سال ۳۶ هستههای اصلی بازداشت شدند و مهندس بازرگان و دکتر سحابی بازداشت شدند و خود آیتالله زنجانی. آدمهایی که آمدند نهضت آزادی را تاسیس کردند سابقه مبارزات با کودتای ۲۸ مرداد را داشتند و فعالان نهضت مقاومت ملی بودند. عملا بعد از سال ۳۶ نهضت مقاومت ملی فعالیتی نداشت. جبهه ملی دوم بعد از سال ۳۹ تاسیس شد و مهندس بازرگان و دکتر سحابی احساس کردند که سازمان مستقلی داشته باشند.»
دکتر یدالله سحابی خود درباره انگیزه تاسیس نهضت آزادی ایران میگوید: «جبهه ملی بیشتر فعالیت سیاسی لائیک داشت و مستقل از فکر دینی بود، ولی ما معتقد بودیم که اگر فعالیت سیاسی میکنیم از روی وظیفه دینی است و بنابراین، فعالیت سیاسی را وابسته به عقاید دینی میدانستیم.»
ابوالفضل حکیمی درباره اولین جلسه بررسی چگونگی تشکیل این سازمان تازه میگوید: «روز اول تاسیس نهضت، ششم اردیبهشت سال ۴۰ بود. یک باشگاهی در خیابان کاخ، یک حیاط خیلی بزرگی بود. اول وارد ساختمانی میشدیم و یک ایوان جلوی طبقه دوم ساختمان بود و مشرف بود به حیاط مستطیل مانند بود که سه هزار نفر گنجایش داشت. در جلسه ۴۰۰، ۵۰۰ نفر بودند.»
در همین جلسات بود که نطفه شکلگیری نهضت آزادی ایران بسته شد. اینچنین بود که پس از دریافت تاییدیه آیتالله زنجانی و نامه دکتر مصدق، بنیانگذاران نهضت آزادی فعالان سیاسی را برای شرکت در مراسمی که به منظور اعلام رسمی آغاز فعالیتهای نهضت آزادی برگزار میشد، دعوت کردند. در دعوتنامه آمده بود که: «خواهشمند است در مجلسی که ساعت ۵:۳۰ عصر روز چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۴۰ به منظور اعلام تاسیس و شروع فعالیت «نهضت آزادی ایران» در آدرس خیابان هدایت ـ خیابان خیام ـ اول کوچه درویش منزل آقای فیروزآبادی منعقد میگردد حضور بهم رسانید.»
مسلمان، مشروطهخواه، مصدقی
بعدازظهر چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۴۰ خانه حاج صادق فیروزآبادی میزبان تعداد زیادی از فعالان سیاسی و مبارزان آن دوران بود. افرادی که برای شنیدن مواضع و دیدگاههای بنیانگذاران سازمان تازه وارد در آنجا جمع شده بودند. مهندس بازرگان از بنیانگذاران نهضت در این مراسم طی سخنرانی مفصلی چهارچوب کلی آن تشکل را مسلمان ایرانی، تابع قانون اساسی و مصدقی اعلام کرد. در همین محفل بود که بیانیه اعلام تاسیس نهضت آزادی ایران که به امضای آیتالله سیدمحمود طالقانی، مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی، مهندس منصور عطایی، حسن نزیه، رحیم عطایی و عباس سمیعی رسیده بود قرائت شد. دکتر احمد صدرحاج سیدجوادی نیز از دیگر افرادی بود که در زمره موسسین نهضت آزادی قرار داشت اما به علت حضور وی در مسند قضاوت نامش در اعلامیه اعلام موجودیت ذکر نشد. نهضت آزادی اعلام کرد هدف اصلی نهضت تقویت جبهه ملی و پاسخ به نیازهای دینی و اجتماعی و ملی مردم است. این نهضت اعلام کرد که ما مسلمانیم، زیرا نمیخواهیم اصول عقایدمان را از سیاست خود جدا کنیم؛ ایرانی هستیم، زیرا به میراث ملی خود احترام میگذاریم؛ مشروطهخواه هستیم، زیرا آزادی اندیشه و بیان و اجتماعات را خواستاریم و مصدقی هستیم، زیرا استقلال ملی میخواهیم.
متن بیانیه اعلام موجودیت نهضت آزادی ایران بدین شرح است:
«ان الحیوه عقیده و جهاد
هموطن:
«اقتضای اطاعت از «خدا» مبارزه با بندگی غیر او، و شرط سپاس ایزدی تحصیل آزادی برای بکار بستن آن در طریق «حق» و «عدالت» و «خدمت» است. ما باید منزلت و مسوولیت خود را در جهان خلقت بشناسیم تا به رستگاری و پیروزی نائل شویم.»
هزاران سال از تاریخ بشریت گذشت تا اقوام پیشرفته وارستهای مقام منیع انسانی را درک نموده با اجرای اصول آزادی، استقرار حکومتهای دمکراسی اعمال فداکاری به آن درجه از رشد اجتماعی رسیدند که امروز پیش آهنگان کاروان بشریت و گردانندگان چرخهای علم و صنعت و سیاست هستند. ملت ایران که به لحاظ سرمایههای طبیعی و استعدادهای نژادی کم از دیگران نبوده و نیست طی قرون متمادی بر اثر فشار استبداد یا به علت انقیاد در برابر استبداد، از حقوق اولیه انسانی تا حد زیادی محروم مانده، اجبارا کنج انزوا گزیده یک حالت بیثمری و بیاثری را اختیار نمود.
مردم ایران با داشتن زندهترین آئین مثبت اجتماعی در خواب غفلت فرو رفته، با داشتن مذهبی که امتیاز و افتخارش مبارزه با تحمیل حکومت غیر ملی و دفاع از عدالت و آزادی است از طرفی در برابر جور و فساد مقاومت ننموده و از طرف دیگر مذهب را به وظائف فردی محدود و منحصر کرده و آن را با پشت کردن به دنیای مترقی از سیاست جدا شناخت تا جائیکه کار حکومت را یکسره در کف زمامداران بیکفایت یا در اختیار فرومایگان دنیاپرست غارتگر گذاشت و به این سبب امنیت و سلامت و رشد و حرکت از کشور ما رخت بسته شخصیت و فضیلت کشته شد ضعف و ذلت جایگزین آن گردید. «دولت» مانند یک «اجنبی» در برابر «ملت» قرار گرفت. مداهنه و دروغ و ریا از یک طرف، سرپیچی از وظیفه و خدمت از طرف دیگر وسائل مشروعی برای هرگونه خیانت خصوصا دستبرد به اموال عمومی تلقی شده بالاخره رذایل و مفاسد اخلاقی بر تقوی و مردانگی غلبه نمود… در داخل کشور مردم توسریخور مأمورین متعدی و در خارج کشور دولتهای ما مقهور اجانب و اقویا شدند.
در قرن اخیر تاریخ که امواج تمدن مغرب زمین به مشرق سرایت نمود. برتری و فشار گرانبار استعمار بر مردم این سامان فزونتر و به همان نسبت عرصه بر آزاد مردان غیور تنگتر گردید تا آنکه معدودی از ایرانیان به سبب بیداری ملی و بیزاری از دشمنان داخلی و خارجی متوجه مشکلات اجتماعی و معترف به لزوم همکاری و اصلاحات وسیع عمومی گردیدند.
در همان حال در مقابل ملت ایران، در دنیای سراسر رقابت بینالمللی و کشمکشهای اقتصادی و سیاسی مطامع خارجی به هیچ وجه تعطیل و تخفیف نیافته بلکه با حیله و حرص بیشتری ظاهر میشد. حکومتهای داخلی که بیشتر برگزیده خانوادههای تغییر نام داده استبداد بودند آمادهترین اسباب کار برای سیاستهای خارجی محسوب میشدند. نه اکثریت مردم چندان دست از روش و عادت قدیم و انزوای همیشگی برداشته فکر و تربیت اجتماعی گرفته بودند و نه حکومتها احترامی به انقلاب مشروطیت و اعتنایی به قانون اساسی داشتند.
بر خلاف اصل مسلم اساسی بدیهی از نظر مشروطیت و دموکراسی که «شاه باید سلطنت کند نه حکومت» دخالتهای خلاف قانون بیشمار در امور عمومی و ممانعتهای فراوان از بروز حق حاکمیت ملت و استفاده او از آزادی و عدالت به عمل آمد تا جایی که رهائی از ننگ عقب افتادگی و گسیختن زنجیرهای استعمار هدف اصلی و کمال مطلوب آزادیخواهان مملکت گردید.
در سال ۱۳۲۹ که هنوز نظم جهان بعد از جنگ دوم استقرار کامل نیافته، عدم تعادل و توافقهای دولتهای بزرگ اجازه تظاهر و دادخواهی را به کشورهای کوچک میداد، ملت ستمدیده و بیدار شده ایران به رهبری پیشوای محبوب خود دکتر محمد مصدق علیرغم قدرت عظیم دشمن و ضعف عجیب خود به بزرگترین موفقیت تاریخی نائل آمد: با ملی کردن صنعت نفت ایران بر ارکان قدرت استعمار کهن نه تنها در کشور ما بلکه در خاورمیانه و دنیا شکاف عظیمی وارد آمد و سپس برای اولین بار ملت ایران با ایجاد یک حکومت مطلوب خود توفیق حاصل نمود و نیز برای اولین بار بین دولت و ملت همفکری صادقانه و همکاری صمیمانه آغاز گردید و طلیعه امید بخش اصلاح و ترقی در افق کشور ما نمایان گشت. ولی نهال آزادی و حکومت ملی هنوز سایهای کافی بر صحنه پهناور کشور نگسترده و ثمری نداده بود که سیاستهای خارجی مطرود از طریق حیله و نیرنگ با سوءتعبیر سیاست حکومت ملی و با توسل به کودتا حکومت را از دست ملت ایران خارج کردند.
کسانی که به طرفداری از اعلامیههای حقوق بشر تظاهر میکردند علنا و به بهانه احتمال پیش افتادن یک سیاست خارجی رقیب با دخالت و حمایت آشکار خود از هیئت حاکمه منصوب خود، حق زندگی و آزادی و امنیت را از مردم ایران گرفتند. مانع انتخابات آزاد و سد ابراز افکار مردم شدند. علیرغم اراده ملت با اعمال وحشیانهترین شکنجهها حکومت را در ید دست نشاندگان خود محفوظ داشتند و خوش خدمتی و خیانتهای آنان را به بهای هنگفتترین دزدیهای تاریخ ایران و جهان از مالیه مردم پاداش دادند. ولی مزه آزادی و آزادگی و حکومت ملی نه چنان بود که مردم جرعهای نوشیده را تشنهتر نسازد و برای احقاق حق خود جسورتر ننماید. مدت هشت سال تظاهرات و مقاومتها گوناگون با وجود اختناق و فشارهای فراوان ابراز شد تا آنکه در جریان انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی با اجتماع و ارتباط عدهای از سران فداکار ملت فعالیت مجدد «جبهه ملی ایران» اعلام گردید.
سپس با استفاده از مقتضیات جهان و الزامی که هیئت حاکمه به تظاهر بر اعطای آزادی انتخابات احساس مینمود فعالیت و پشتکار مردم که از پیوند همت مبارزین سابق، جوانان دانشگاه، بازاریان و طبقات دیگر مردم روز به روز وسعت و قوت میگرفت به ابطال انتخابات مفتضح اول، انحلال مجلس غیرقانونی ناشی از انتخابات رسوا کننده دوم، و سقوط پی در پی دولتهای متجاوز به حقوق ملت و روی کار آمدن که با احساس خطر به مجله و اصرار وعده آزادی و اصلاحات میدهد منتهی گردید تا پرده بعدی چه باشد؟
مردم نگران امنیت هستند. خسته از استبداد و اختناق هشت ساله، رنجور از سختی معیشت و شرمسار از ننگ دزدی و خیانت هیئت حاکمهای که متاسفانه نام ایران و ایرانی را آلوده ساخته است خواهان سرنوشت بهترـ رهایی از ننگ و نکبت و استقرار یک حکومت ملی سازنده ایران پاک و آباد و آزاد است.
امر مسلم این است که: ان الله لایغیر مابقوم حتی یغیروا ما بانفسهم.
اقتضای شرایط حاضر، در این پیچ مهم تاریخ ایران، با استعانت از پروردگار جهان، با امید به مردانگی و همکاری هموطنان، تاسیس «نهضت آزادی ایران» اعلام میگردد.»
منبع : تاریخ ایرانی
بازدیدها: 743