تازه دامادی که دو ماه پس از ازدواج شهد شهادت نوشید

خانه / انقلاب و دفاع مقدس / دفاع مقدس / تازه دامادی که دو ماه پس از ازدواج شهد شهادت نوشید

قاری قرآن و شاگرد مرحوم اربابی بود، بسیاری از دوستان از جمله حسن ربیعیان با توصیه‌های وی قاری قرآن شدند، بعد از ازدواج زندگی را رها کرد و راهی جبهه شد و تنها دو ماه بعد از ازدواج شهد شهادت نوشید.

دیدار با خانواده شهید سیدعلیرضا حجتی، مقصد این هفته جامعه قرآنی کشور بود که جهت عرض ادب در منزل برادر شهید گرد هم جمع شدند.

مبادا احساس کنید با یک شهید دین شما ادا شده است

در ابتدای این دیدار سیدعلی حجتی برادر شهید با اشاره به خصوصیات شهدا، گفت: شهدا راه درست را به خوبی تشخیص دادند و با حرکت در این راه جانشان را تقدیم اسلام کردند، حتی این عزیزان شهادت را هم برای ادای دین به اسلام کم می‌دانستند. برادرم همیشه به ما می‌گفت: اگر یکی از ما به شهادت رسید، شما حق ندارید جبهه را ترک کنید. مبادا احساس کنید با یک شهید دین شما ادا شده است.

تازه دامادی که دو ماه پس از ازدواج شهد شهادت نوشید

این شهید عزیز تنها دو ماه بود که ازدواج کرده بود، اما همسرش را به خدا سپرد و راهی جبهه شد، حتی به من گفت:‌ اگر خدا پسری به من داد او را به حوزه علمیه بفرست تا طلبه شود.

وی 10 شهریور‌ماه وصیت‌هایش را به ما گفت و دو روز بعد در ارتفاعات بازی‌دراز به شهادت رسید، البته پیکرش حدود 10 ماه در منطقه ماند و سپس بازگردانده شد. همیشه به ما توصیه می‌کرد که امام را تنها نگذارید و این نکته را در وصیت‌نامه‌اش هم قید کرده که اگر امام و انقلاب را تنها بگذارید زیان‌دیده در دنیا و آخرت هستید.

شاگرد مرحوم اربابی

در ادامه این مراسم برادر کوچک‌تر شهید به بیان او صافی از این شهید عزیز پرداخت و گفت: برادرم بسیار درس‌خوان بود و نمرات بسیار خوبی داشت. وی در ایام تابستان هم فعالیت‌های مختلفی داشت و هیچ‌گاه بیکار نمی‌نشست. تلاوت قرآن را نزد مرحوم استاد اربابی فرا گرفت و همیشه به بچه‌ها توصیه می‌کرد که در درس خواندن و فراگرفتن قرآن کوشا باشند.

استاد حسن ربیعیان در بیان خاطراتی از برادرم می‌گویند:‌ یک روز من با بچه‌ها در کوچه بازی می‌کردیم که این شهید عزیز به نزدم آمد و با مهربانی گفت: پسرجان به جای بازی به مسجد و جلسه قرآن بیا. مرحوم استاد اربابی هم تعریف می‌کرد که جلسه قرآن من مدتی تعطیل شد. شهید حجتی به نزدم آمد و گفت: استاد جلسه را دوباره راه‌اندازی کنید. گفتم: استقبال از جلسه خوب نیست. شهید گفت: من و یکی از دوستان هستیم. بیایید تا سه نفری جلسه را برگزار کنیم. این جلسه دوباره برگزار شد و تا زمان فوت استاد اربابی ادامه داشت و حتی بعد از وفات این استاد عزیز هنوز هم برگزار می‌شود.

اذعان شهید به عدم کفایت بنی‌صدر و توصیه به رأی ندادن به او

نگاه بسیار عمقی و دقیقی به وقایع جامعه داشت. پیش از انقلاب هنگامی که فیلم‌های وسترن از تلویزیون پخش می‌شد، جو جامعه بر علیه سرخ‌پوستان بود و به گونه‌ای که جا افتاده بود که سرخ‌پوستان عده‌ای وحشی هستند، اما برادرم همیشه به ما می‌گفت: اشتباه نکنید این سرزمین برای سرخ‌پوستان است و این سفیدپوستان هستند که به سرزمین آنها تجاوز کرده‌اند و آنها را وحشی می‌خوانند. بعد از انقلاب هم هنگامی که بنی‌صدر برای انتخابات ریاست جمهوری کاندید شده بود، به همه ما گفت: به بنی‌صدر رأی ندهید، او شایسته نیست.

فرار از سربازی در ایام انقلاب برای رودررو نشدن با مردم

در ایام انقلاب از فعالان مبارزات بود و در تظاهرات شرکت می‌کرد و یک بار مجروح شد. سال 1356 به سربازی رفت و برای اینکه رو در روی مردم نایستد از خدمت فرار کرد و در همین حین تصادف کرد و مجروح شد.

کسب و کار بسیار خوبی داشت، با این حال سال 1359 وارد سپاه شد. مدتی بعد ازدواج کرد. خانه بسیار خوبی داشت و از مال دنیا بی‌بهره نبود، اما خانه و زندگی و همه متعلقات دنیا را به ناگاه رها کرد و به جبهه رفت و تنها دو ماه بعد از ازدواج خداوند با اعطای درجه شهادت جواب این اخلاصش را داد.

تأکید به صله رحم احترام به بزرگان و فراگیری قرآن

به فراگیری قرآن بسیار تأکید داشت و بسیاری از دوستان می‌گویند ما فراگیری قرآن را مدیون این شهید هستیم. بسیار انسان با محبت و اهل صله رحم بود و به همه اقوام و دوستان سرکشی می‌کرد. در وصیت‌نامه‌اش به احترام به پدر و مادر و حتی عمو و دایی هم اشاره کرده است. احترام زیادی برای پدر و مادر قائل بود و شهادتش تأثیر زیادی روی پدرم گذاشت، البته مادرم در برابر شهادت برادر صبر پیشه کرد، اما پدرم طاقت نمی‌آورد و از اینکه جوان تازه دامادش پرپر شد، بسیار غصه می‌خورد تا جایی که حدود یک سال بعد از شهادت علیرضا پدرم دق کرد و به رحمت خدا رفت.

وصیت‌نامه شهید

سلامتی و پیروزی والدین خانواده‌ها، فامیل‌ها و کلیه دوستان و آشنایان و مسلمین جهان در رأس همه امام عزیز و بت‌شکن‌مان را از پیشگاه خداوند متعال خواستارم و منتظر لقاءالله و فتح و پیروزی نهایی و ظهور امام عصر و زمان حضرت حجت ابن‌الحسن هستیم. اینجا جبهه حق و باطل بوده و هر آن امکان رسیدن به فیض عظمای شهادت می‌باشد.

من موفق نشدم در تهران طبق دستور شرع مقدس وصیتی کرده باشم، لذا مستدعیست طبق مطالب زیر که همان وصیت بنده است در صورت کشته شدن در راه خدا شما عمل کنید. هرگاه خبر شهادت یکی از ما دو نفر را شنیدید راضی نیستیم که به سپاه جهت فراخواندن دیگری از جنگ کوشش کنید، چراکه از صدر اسلام تاکنون خانواده‌های زیادی بودند که در این راه قربانی خیلی بیشتر از دو تا هم دادند.

دوم طبق علاقه‌ای که به اسلام و امام دارید خود و تمامی افراد خانواده‌مان را مکلف سازید تا آخرین دم حیات دست از یاری اسلام و انقلاب و امام بر ندارند که در غیر این‌صورت خسرالدنیا و الاخره خواهید بود. در ثالث هرچه زودتر در صورت عدم برگشت من وضعیت خانه و زندگی ما را مشخص کنید، البته در حضور علماء‌ که طبق حکم شرع بتوان از آنها استفاده نمود و اگر فرزندی خداوند عطا نمود بر شماست که مثل اجداد پاکت و به سرپرستی خودت او را تربیت اسلامی نموده و اگر پسر بود به حوزه علمیه و عکس آن هم به صلاح اسلام هرچه بهتر اقتضاء کنید.

در مورد مخارج کفن و دفن از ثلث مال آن هم تا حدی که در خور انقلاب و به نفع اسلام و خارج از هر گونه ریا باشد. محل دفن، همه جا خاک خداست و بهشت‌زهرا بهتر است. سایر مواردی که به عقل من نرسید هر طور که خود بهتر صلاح می‌دانید.

منبع : فارس

بازدیدها: 327

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *