تا ساحل آرامش – استاد عباسی ولدی – قسمت ۱5 – مسأله کفویت 2
مسأله کفویت (قسمت دوم)
ب) اگر بین زن و شوهر کفویت بود
- قدرِ این کفویت را بدانید و از آن برای رشد و شکوفایی انسانی خود، استفاده کنید.
- کفویت، سرمایه است. اگر از این سرمایه به خوبی استفاده کنید، رشد کرده، در طول زندگی روز به روز بر تفاهم و همتایی شما افزوده میشود.
- اگر از این سرمایه به خوبی استفاده نکنید، ممکن است روزی آن را از دست بدهید.
نکاتی که در این نوشتار آمده، به شما کمک خواهد کرد که میان خود و همسرتان، کفویت ایجاد کنید و از این سرمایه در جهت آرامش و رشد خود در زندگی، بهترین استفاده را بنمایید.
میدانم در این چند سالی که سقفِ روی سرمان یکی بوده، حال و هوایمان سرِ سازش با هم نداشته. به جای این که پَر باشیم برای نوازش یکدیگر، سوهان بودهایم برای ساییدن هم. بنا بود لباس باشیم برای یکدیگر، لباس شدیم؛ امّا لباسی خاربافت که روحمان را تکّه تکّه کرده است. میخواستیم مایۀ آرامش هم باشیم، آرامشی را هم که داشتیم، بر باد دادیم. عهد همراهی بستیم؛ امّا عقدمان که بسته شد، تو به مشرق رفتی و من به مغرب. حالا نشستهایم رو به روی هم. خستهایم از این همه بار اختلافی که دوشمان، تاب نگهداشتنش را ندارد. گوشمان کر شده از این همه فریاد ناسازگاری. تا کی؟ به چه قیمتی؟ بس است دیگر. ما هر دو انسانیم و یک خدا داریم. بیا بنده باشیم، بندۀ خدای مشترکمان. تو اگر بندۀ خودِ خدا شدهات باشی و من هم بندۀ خودِ خدا شدهام، پنجرۀ زندگیمان، هیچ گاه رو به ساحل آرامش، باز نخواهد شد. این دو خدا، دشمن یکدیگرند، سرِ سازش ندارند.
من، «منِ» خود را کنار میگذارم و تو هم «من» خود را کنار بگذار. وقتی افساری را که منمان دور گردنمان پیچیده، در آوردیم، دستمان را در دست خدا میگذاریم و او را حاکم بر زندگی میکنیم. محبّت میان من و تو، زیر تلّ منیّتمان خاک شده. باور کن اگر دست از پرستش خود برداریم، باز هم محبّتمان گل میکند. ناامید نباش. تا خدا هست، امید هم هست. میشود لباس هم باشیم؛ لباسی بافته شده از گلبرگهای محبّت و حریر مهربانی. میشود پَر باشیم برای نوازش یکدیگر. ما برای رسیدن به یک خدا، آفریده شدهایم. پس راهمان یکی است. مشرق و مغرب، بیراهه است. فقط باید به آسمان چشم دوخت.
(تا ساحل آرامش ج 1 ص 35؛استاد محسن عباسی ولدی)
بازدیدها: 17