تبیین صفات قرآن؛ نعمت بی بدیل خداوند و آثار توجه به آن

آثار توجه به نعمت های خداوند

خانه / پیشنهاد ویژه / آثار توجه به نعمت های خداوند

امیرالمؤمنین در خطبه صد و ده نهج البلاغه راجع به قرآن بیانات لطیفی دارند و بعد می فرمایند «وَ مَا جَالَسَ هَذَا الْقُرْآنَ أَحَدٌ إِلَّا قَامَ عَنْهُ بِزِیَادَهٍ أَوْ نُقْصَانٍ زِیَادَهٍ فِی هُدًى وَ نُقْصَانٍ مِنْ عَمًى»(۷) احدی با این قرآن نشست و برخاست نمی کند، مگر همین که سر سفره بنشیند، وقتی از سر سفره و از محضر قرآن بر می خیزد یک چیزی به او اضافه شده یا یک چیزی از او کم شده است

آثار توجه به نعمت های خداوند

رزق معنوی قرآن و توجه به سرچشمه نعمت ها

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله ربّ العالمین و صلی الله علی سیِّدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین و لعنه الله علی أعدائهم اجمعین. یکی از نعمت های بزرگ خدای متعال که شاید بدیل و عِدلی ندارد، نعمت ائمه علیهم السلام و قرآن مجید است که به وسیله نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم به ما عنایت کرده است. مقدمتا حدیث نورانی از وجود مقدس نبی اکرم را ترجمه می کنم. حضرت فرمودند:«الْقُرْآنُ مَأْدُبَهُ اللَّهِ»(۱) قرآن سفره گسترده ای است که خدای متعال برای بندگانش پهن کرده و پر از طعام هایی است که برای ما مهیا کرده و مورد نیاز ما هم هست. البته طعام ها و رزق هایی که به آن ها نیاز داریم؛ فقط رزق های خوردنی و پوشیدنی و این رزق های مادی نیست بلکه ما رزق های فراوانی نیاز داریم و خدای متعال آن ها را برای ما مقرر و مهیا فرموده است که یکی هم رزق قرآن هست. نعمت های معنوی که خدای متعال در قرآن قرار داده از رزق هایی است که ما به آن محتاج هستیم. خدای متعال در قرآن دستور می دهد «فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسَانُ إِلَى طَعَامِهِ»(عبس/٢۴) آدم باید به طعامی که می خورد توجه و نظر داشته باشد. بعد قرآن این را توضیح می دهد «أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاءَ صَبًّا؛ ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا؛ فَأَنْبَتْنَا فِیهَا حَبًّا»(عبس/۲۵-۲۷) وقتی سر سفره می نشینید همینطوری لقمه را در دهان نگذارید بلکه ببینید این لقمه از کجا آمده است، ما چگونه از آسمان باران بر شما نازل کردیم و چگونه زمین را شکافتیم و این گیاهان را برای شما رویاندیم و مهیا کردیم. اینطور نباشد که انسان وقتی طعام می خورد فقط از سر همین سفره بخورد بلکه سرچشمه طعام را که رحمت خدای متعال هست، ببیند و از دست او بگیرد؛ موحدانه بخوریم. سر سفره که می نشینیم اینطوری نباشد که فقط از سفره بخوریم بلکه خودمان را مهمان خدا ببینیم که چگونه این رزق را برای ما آماده کرده است. این یک معنا برای آیه است؛ چون انسان می تواند طوری طعام بخورد که موحد شود و هم می شود طوری طعام بخورد که غافل شود و خوردنش او را از خدا دور کند. خوردن، مزاحم بندگی نیست به شرط اینکه با آداب و شرایط باشد؛ اگر مزاحم بود خدای متعال در این دنیا به بندگان جهاز هاضمه نمی داد. خود خدای متعال به ما جهاز هاضمه داده و این سفره ها را هم برای ما پهن کرده است، این ها مزاحم بندگی نیست؛ فقط مسئله این است که وقتی سر سفره می نشینید ببینید از کجا می خورید؟ و از دست خدا بگیرید نه دست طبیعت. اگر انسان از دست طبیعت گرفت و خورد، مشرک می شود ولی اگر وقتی گرسنه شد خود را محتاج خدا دید و بعد هم سر سفره ای نشست که خدا برای او پهن کرده است و از دست رحمت او گرفت و تناول کرد و بعد هم خدا را حمد کرد، همین خوردن آدم را به خدا نزدیک می کند.

اهمیت توجه به سرچشمه علوم

حضرت در ذیل این آیه معنای دیگری را هم فرمودند که «فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسَانُ إِلی طَعَامِهِ»(عبس/٢۴) یعنی «الی علمه»؛ طعام شما فقط این خوردنی ها نیست بلکه علمی هم که انسان به دست می آورد، این هم طعام روح اوست و به این علم و معرفت نیاز دارد. ببینید علمتان را از چه کسی می گیرید؟ از سرچشمه پاک بگیرید چون ممکن است علم از سرچشمه ناپاک باشد. سرچشمه پاک مثل اینکه انسان علمش به علوم الهی منتهی می شود و از قرآن و ائمه علیهم السلام نشأت می گیرد. امیرالمؤمنین علیه السلام در کلام نورانی فرمودند: «فَإِنَّهُمْ عَنِ الصِّراطِ لَناکِبُونَ فَلَا سَوَاءٌ مَنِ اعْتَصَمَ النَّاسُ بِهِ وَ لَا سَوَاءٌ حَیْثُ ذَهَبَ النَّاسُ إِلَى عُیُونٍ کَدِرَهٍ یُفْرَغُ بَعْضُهَا فِی بَعْضٍ وَ ذَهَبَ مَنْ ذَهَبَ إِلَیْنَا إِلَى عُیُونٍ صَافِیَهٍ تَجْرِی بِأَمْرِ رَبِّهَا لَا نَفَادَ لَهَا وَ لَا انْقِطَاعَ»(۲) این هایی که به سراغ ما می آیند و معارف را از ما یاد می گیرند با کسانی که سراغ دیگران می روند، فرق می کنند. آن هایی که دیگران به سمتشان دست دراز می کنند و از آن ها علم و معارف را یاد می گیرند رو به چشمه هایی می آورند که مکدر و تیره است و از این ظرف در آن ظرف می ریزند و چشمه جوشانی نیست، این از او می گیرد و آن یکی هم از او و هر کسی هم رنگ خودش را به این حرف ها می دهد و آن را آلوده می کند. چون می دانید وقتی معارف با نفس ما برخورد می کند، اگر غفلت کنیم رنگ نفس ما را می گیرد. کسانی که به ما اهل بیت رو می آورند به چشمه های زلالی رو آورده اند که به اذن پروردگار نازل می شود و هیچ حد و مرزی هم ندارد.

قرآن؛ ربیع القلوب

بنابراین طعام ما فقط همین خوردنی ها نیست و رزق های فراوانی نیاز داریم که یکی از آن ها علوم و معارفی است که خدا برای ما قرار داده است و قلب ما با این علوم و معارف طراوت پیدا می کند و قرآن یکی از سرچشمه های این معارف است. از این رو امیرالمؤمنین علیه السلام در خطب متعدد نهج البلاغه فرمودند: «وَ تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ أَحْسَنُ الْحَدِیثِ وَ تَفَقَّهُوا فِیهِ فَإِنَّهُ رَبِیعُ الْقُلُوبِ»(۳) معارف قرآن را حتما بیاموزید که قرآن بهترینِ احادیث است و سعی کنید آن را بفهمید و اهل فقه و فهم در قرآن بشوید، قرآن بهار قلب ها است. امیرالمؤمنین از قرآن به ربیع القلوب تعبیر کردند، یعنی اگر معارف قرآن به قلب انسان برسد، قلبش بهاری و زنده می شود. همینطوری که زمین های مرده وقتی باران رحمت خدا بر آن ها می بارد، نشاط پیدا می کنند و بهاری می شوند و می رویانند و سرسبز می شوند، قلب انسان هم اگر در معرض معارف قرآن قرار گرفت و باران این رحمت الهی بر آن بارید، آباد و زنده می شود. در تعبیر دیگر فرمودند: «و فیه ربیع القلوب» در قرآن بهار قلب ها است. در قرآن حقایق و معارفی است که اگر به قلب انسان برسد، قلبش زنده می شود. بعضی از بزرگان فرموده اند که خدای متعال دو دهان به انسان داده است؛ یکی این دهان که با آن طعام های ظاهری را می خورد، جهاز هاضمه انسان به مواد مغذی ای نیاز دارد که از این دهان استفاده می کند، دهان دیگری که خدای متعال به انسان داده گوش اوست و معارفی را که دریافت می کند، رزق قلب و جان و روح انسان هست. جان انسان با این طعام، با این معارفی که می شنود و گوش جان می دهد، زنده می شود.

صفات قرآن در روایت و راه استفاده از آن

حضرت در حدیث نورانی اول بعد از اینکه فرمودند قرآن سفره ای است که خدا برای شما گسترده است. فرمودند: «قَالَ ص الْقُرْآنُ مَأْدُبَهُ اللَّهِ فَتَعَلَّمُوا مَأْدُبَهَ الْقُرْآنِ مَا اسْتَطَعْتُمْ إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ هُوَ حَبْلُ اللَّهِ وَ هُوَ النُّورُ الْمُبِینُ وَ الشِّفَاءُ النَّافِعُ فَاقْرَءُوهُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْجُرُکُمْ عَلَى تِلَاوَتِهِ بِکُلِّ حَرْفٍ عَشْرَ حَسَنَاتٍ أَمَا إِنِّی لَا أَقُولُ الم حَرْفٌ وَاحِدٌ وَ لَکِنْ أَلِفٌ وَ لَامٌ وَ مِیمٌ ثَلَاثُونَ حَسَنَهً»(۴) حالا چگونه از این سفره و خوان الهی استفاده کنیم؟ حضرت فرمودند راه بهره مندی از این سفره تعلم معارف آن است، سعی کنید معارف قرآن را بیاموزید و هر چه می توانید، در اینکه به این سفره ای که خدا برای شما گسترده و انواع رزق و طعام های معنوی را در آن قرار داده است دست پیدا کنید،کوتاهی نکنید و از معارفش استفاده کنید.

قرآن رشته ای بین ما و خداوند

حضرت در این بیان نورانی برای قرآن سه صفت ذکر کردند: این قرآن آن رشته ای است که خدای متعال بین خودش و شما قرار داده است و شما می توانید از طریق این رشته به خدای متعال نزدیک بشوید و اگر کسی این رشته را گرفت و ادامه داد، قدم قدم به خدای متعال نزدیک می شود. در روایات فرمودند که درجات بهشت به اندازه آیات قرآن است. در روز قیامت به انسان می گویند «اقْرَأْ وَ ارْقَ»(۵) و او به اندازه ای که قرآن بلد است و می تواند آن را تلاوت و قرائت کند، درجه دارد. البته این قرائت قرآن در قیامت معلوم نیست که از روی حافظه باشد؛ چون این حافظه ممکن است آدم را تا دم قبر هم یاری نکند و وقتی سن بالا رفت حافظه هم از دست می رود. درجات ما به همان اندازه ای است که قرآن در قلب ما و معارف آن در روح ما جاری می شود و روز قیامت هم انسان به اندازه ای که با معارف قرآن آشنا است، درجه دارد و به خدای متعال نزدیک می شود.

قرآن چراغ راه وشفای بیماری ها

بعد حضرت فرمودند قرآن آن چراغ روشن کننده راه شما است و خدای متعال برای اینکه ما در مسیر توحید و بندگی عمل کنیم این چراغ را در این مسیر پر فراز و نشیب و دارای پیچ و خم قرار داده و اسرار و رموز بر سر راه ما را روشن کرده است و ما می توانیم دنبال نور آن حرکت کنیم و به عالی ترین مقاماتی که اولیاء خدا رسیدند، برسیم.

قرآن شفاء همه بیماری های انسان است آن هم شفاء مفید بدون اینکه ضرری به انسان برسد. بعضی از داروها در عین اینکه بیماری انسان را رفع می کنند یک بیماری های دیگری در کنارشان متولد می شود و آسیب هم دارند. می فرماید قرآن شفاء نافع است که بیماری های شما را رفع می کند و شفاء می دهد و فقط هم منفعت دارد و هیچ ضرری در کنارش نیست. همانطور که می دانید بیماری هایی که ما داریم دو دسته هستند: گاهی بیماری های جسمی است و گاهی بیماری های روحی است؛ حسد، بخل، ریا و کبر و… این بیماری هایی که به راحتی نمی شود با آن ها درگیر شد و ریشه آن ها را کَند؛ قرآن شفاء همه این بیماری ها است.

حروف قرآن؛ اسرار توحید و ثواب خواندن قرآن                                  

در ادامه روایت حضرت فرمودند: «النَّافِعُ فَاقْرَءُوهُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْجُرُکُمْ عَلَى» این کتاب الهی را بخوانید هر چقدر که می توانید، تلاوت این کتاب هم برای شما پاداش دارد؛ خواندن قرآن و رفیق شدن و انس با قرآن برای شما فضیلت های فراوانی دارد. بعد حضرت فرمودند: هر حرفی از حروف قرآن که می خوانید خدا ده حسنه به شما عطا می کند. باز تأکید کردند و فرمودند اینکه می گویم در هر حرف قرآن ده حسنه هست مقصودم یک کلمه نیست، هر حرف. فرمودند: الف لام میم این حروف مقطعه اول سوره بقره این سه حرف است در هر حرفش ده حسنه است. در هر حرفی از حروف قرآن اسرار غیبی و معارف و مقاماتی هست. قرآن حروفی دارد که از آن به حروف مقطعه تعبیر می شود و اول بعضی سوره ها هست الم، المر. اینکه معنای این حروف چیست مفسرین سخنان فراوانی فرمودند که از مهم ترینش این است که رموزی بین خدا و نبی اکرم و اهل بیت علیهم السلام است و بعضی گفتند کلید فهم سوره است و اگر کسی معنای این حروف را بفهمد، معنای سوره را می فهمد. در هر حرفی از حروف مقطعه اسراری است منتها آن اسرار به دست ما نمی رسد و در دست معصوم است مگر کسی قابلیت پیدا کند و شاگردی کند تا آن علوم را به او بدهند. ولی بعضی از بزرگان فرمودند همه حروف قرآن مثل حروف مقطعه است و هیچ حرفی از حروف آن نیست که در آن اسرار توحید نباشد. لذا ائمه علیهم السلام گاهی وقتی قرآن را معنا می کردند برای تک تک حروفش معنا گفته اند مثلا بسم الله را معنا کردند فرمودند: «الْبَاءُ بَهَاءُ اللَّهِ وَ السِّینُ سَنَاءُ اللَّهِ وَ الْمِیمُ مَجْدُ الله»(۶) قرآن چنین کتاب عجیبی است که پر از اسرار و رموز هست. از این رو فرمود شما وقتی قرآن می خوانید هر حرفی از حروف قرآن را می خوانید ده حسنه به شما می دهند. در بعضی از روایات فرمودند وقتی قرآن را گوش می دهید لازم نیست بخوانید. هر حرفی از حروف قرآن را که می شنوید یک حسنه به شما می دهند. گاهی انسان قرآن را فقط از رو نگاه می کند و تلاوت هم نمی کند، حتی بعضی ممکن است سواد خواندن هم نداشته باشند و آیات قرآن را مرور می کنند؛ حضرت فرمود: روی هر حرفی از حروف قرآن که نظر می افکنید یک حسنه به شما می دهند. اگر حروف قرآن را تعلم کنید در مقابل هر حرف ده حسنه به شما می دهند، اگر قرآن را در نماز در حال نشسته بخوانید در مقابل هر حرف قرآن پنجاه حسنه به شما می دهند و پنجاه سیئه و بدی از شما را پاک می کنند. اگر قرآن را در حال ایستاده در نماز تلاوت بکنید هر حرفی از حروف قرآن صد حسنه به شما می دهند و صد سیئه هم از شما پاک می کنند. اینطور نیست که فقط یک سوره و یک آیه اش منشأ برکات باشد. در هر حرفی از حروف قرآن نور الهی و چراغ هدایت است و سرچشمه خیرات و برکات فراوانی برای انسان است.

خصوصیات قرآن در قرآن

خدای متعال در قرآن وقتی در بیان نورانی خودش برکات این کتاب را توضیح می دهد می فرماید: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْکُمْ مَوْعِظَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ شِفَاءٌ لِمَا فِی الصُّدُورِ وَ هُدًى وَ رَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ»(یونس/۵۷) این کتابی که از طرف خدا برای شما آمده چند خصوصیت دارد یکی اینکه موعظه ای از طرف پروردگار است و شفاء دردهای درونی شما است و هدایت برای شما است و رحمت خاص خدا برای مؤمنین است.

این چهار مورد را من ترجمه ای بکنم؛ بزرگان و علمای اخلاق این مطلب را گفته اند که انسان وقتی می خواهد به سمت خدای متعال حرکت بکند قدم اول بیداری است. انسانی که در غفلت است و متوجه نیست که در کجا زندگی می کند و از کجا آمده و تا کجا باید برود و چه خطرهایی او را تهدید می کند، چه سرمایه هایی خدا به او داده است؛ این انسانی است که به عالم بیداری و یقظه نرسیده و نمی تواند به طرف خدا حرکت کند و مثل آدم خواب است. آدم خواب آدمی نیست که در حال حرکت باشد بلکه اول باید بیدار و هوشیار بشود. قرآن موعظه است و مواعظ قرآن دل انسان را زنده و بیدار می کند و او را از خواب غفلت بیرون می آورد. ما مثل آدم هایی هستیم که در یک کشتی خوابش برده و بیدار می شود؛ اولین قدم بیدار شدن است و وقتی بیدار شد باید به خودش بیاید و ببیند که کجا است، از کجا آمده و به کجا حرکت می کند؟ وقتی انسان بیدار شد و دغدغه پیدا کرد و زیر پایش داغ شد و دلش گرم شد حالا می خواهد به سمت خدا حرکت کند ولی یک موانعی در وجود اوست که نمی گذارد به سمت خدا حرکت کند. دیدید وقتی هواپیما می خواهد پرواز کند باید همه اش سالم باشد و اگر یک بالش عیب داشته باشد، اجازه پرواز نمی دهند یا ماشین اگر بخواهد حرکت کند باید سالم باشد و اگر یک چرخش پنچر باشد، حرکت نمی کند و لازم نیست همه این ماشین خراب باشد.

انسان اول قدمی که می خواهد به سمت خدای متعال حرکت بکند باید بیدار بشود و از غفلت بیرون بیاید وقتی با مواعظ قرآن انسان از غفلت بیرون آمد و بیدار شد و فهمید راه و چاه چیست، تا کجا باید برود و شیطان و انبیاء را شناخت، قیامت و معاد خودش را فهمید، حالا می خواهد حرکت کند ولی موانعی دارد گاهی یک صفت رذیله در انسان؛ حسد و بخل و… نمی گذارد که انسان به سمت خدا حرکت کند و با همه زحمت هایی که طی سی سال کشیده است به خاطر یک صفت رذیله مثل تکبر و بخل و… امکان رشد برای انسان نیست.

قرآن شفای ظاهر و باطن

بنابراین حرکت به سمت خدا بعد از اینکه نیاز به این دارد که انسان با مواعظ قرآن بیدار و هوشیار بشود، باید به سلامتی برسد و بیماری های روحی اش رفع بشود که در این مرحله قرآن دردهای بی درمان دل انسان را درمان می کند. در روایات داریم که بیماری های ظاهری تان را با قرآن درمان کنید و اگر بیماری ای را حمد شفاء ندهد هیچ چیز دیگری این بیماری را خوب نمی کند. یکی از آثار قرآن رفع همین بیماری های ظاهری است، در روایت داریم به حضرت عرض کرد من مبتلای به درد سینه هستم. حضرت فرمود چرا به قرآن متمسک نمی شوی و استشفاء نمی کنی؟ خدای متعال فرموده: «وَ شِفَاءٌ لِمَا فِی الصُّدُورِ»(یونس/۵۷) قرآن بیماری سینه و دردهای درونی شما را رفع می کند ولی قرآن علاوه بر اینکه بیماری های ظاهری را رفع می کند مهم تر این است که شفا دردهای باطنی هم هست؛ بیماری هایی را که در درون انسان هست و به این راحتی ها قابل علاج نیست، بیماری های روحی که سخت تر از بیماری های جسمی هستند را شفا می دهد.

قرآن چراغ هدایت و رحمت خاص خدا

وقتی انسان بیدار شد سالم شد حالا می خواهد پرواز کند در قدم بعد قرآن چراغ هدایت و نوری است که انسان را راهبری می کند و فقط راه را به انسان نشان نمی دهد بلکه مثل مغناطیس است و قلب انسان را به سمت معنویات و خدای متعال و طریق مستقیم جذب می کند.

وقتی که انسان با قرآن حرکت کرد، آن وقت این انسانی که بیدار شده و در قدم دوم به سلامت رسیده و بعد با بال قرآن پرواز می کند؛ رحمت های خاص خدا در این قرآن بر او نازل می شود. این رحمت ها چه هستند؟ علامه طباطبایی رحمهالله علیه می فرمایند: یعنی رحمت خاص و رحمت رحیمیه آن رحمتی که فقط برای مؤمنین است. خدای متعال یک رحمت عامی دارد که به کفار هم می دهد و آن ها هم سرسفره خدا هستند و از جای دیگر نمی خورند ولی رحمت رحیمیه برای مؤمنین است. این همان یقین، توکل، رضا، صبر و مراتب توحید است و این ها رزق هایی است که خدای متعال در قرآن قرار داده است.

آثار همنشینی با قرآن

امیرالمؤمنین در خطبه صد و ده نهج البلاغه راجع به قرآن بیانات لطیفی دارند و بعد می فرمایند «وَ مَا جَالَسَ هَذَا الْقُرْآنَ أَحَدٌ إِلَّا قَامَ عَنْهُ بِزِیَادَهٍ أَوْ نُقْصَانٍ زِیَادَهٍ فِی هُدًى وَ نُقْصَانٍ مِنْ عَمًى»(۷) احدی با این قرآن نشست و برخاست نمی کند، مگر همین که سر سفره بنشیند، وقتی از سر سفره و از محضر قرآن بر می خیزد یک چیزی به او اضافه شده یا یک چیزی از او کم شده است. آنچه به او اضافه شده است چیست؟ یا هدایتی به او اضافه شده و یک چراغی در دلش روشن شده است و راه خدا و رموز بندگی را بهتر می فهمد یک رمزی از بندگی را می فهمد. یا یک کوری و نابینایی و ظلمت و غفلتی از او دور می شود.

آثار روی گردانی از قرآن

قرآن چراغ هدایت است، قرآن می فرماید ما به شما ذکر دادیم «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَعْمَى * قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَى وَ قَدْ کُنْتُ بَصِیرًا * قَالَ کَذَلِکَ أَتَتْکَ آیَاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَ کَذَلِکَ الْیَوْمَ تُنْسَى»(طه/۱۲۴-۱۲۶) این آدمی که از ذکر روی گردان است زندگی دنیایش زندگی تنگ و تلخی است و روز قیامت هم که او را محشور می کنیم در صحنه محشر کور محشور می شود. به خداوند می گوید من در دنیا چشم داشتم چرا من را کور کردی؟ خدای متعال می فرماید آیات ما به سوی شما آمد و شما نسبت به این آیات غفلت کردید و الان هم نتیجه اش این است که مبتلا به کوری می شوید. ما باید به این آیات نگاه کنیم و استفاده کنیم و با این آیات مأنوس بشویم تا روز قیامت هم چشم دل ما و هم چشم ظاهری ما باز باشد والا طبق روایات هم چشم دل ما کور می شود و هم این چشم ظاهری از ما گرفته می شود. ذکر الهی ظاهرش همین آیات قرآن است که بر ما نازل شده؛ البته در روایات این آیه به وجود مقدس امیرالمؤمنین و ائمه علیهم السلام تفسیر شده است که اگر کسی از آن ها روی گردان شد، روز قیامت کور قلب و کور چشم وارد محشر می شود. قرآن به سوی ما نازل شده و از محضر خدا به سوی ما پایین آمده است و الا جایش اینجا نیست بلکه در عالم بالا است. حتی در روایات آمده است که چند تا آیه در قرآن مانند آیه الکرسی، سوره مبارکه حمد، آیه «شهد الله» و آیه «قل اللهم مالک الملک» را وقتی خداوند متعال دستور داد که نازل بشوید و بروید در عالم پایین تا دست انسان ها به شما برسد و بتوانند از شما استفاده بکنند و با چراغ شما در عالم پایین قلب آن ها هم روشن شود. متمسک به عرش خدا شدند و عرض کردند خدایا ما را به سمت گناهکاران می فرستی؟ ما برویم همنشین این ها بشویم؟ از این روایت استفاده می شود که آیات قرآن زنده هستند و از عالم بالا آمده اند تا چراغ راه ما بشوند. خدای متعال به آن ها فرمود شما بروید دوستان ائمه علیهم السلام شما را بعد از نمازها تلاوت می کنند و وقتی شما را تلاوت می کنند من با دیده پنهان خودم «عین مکنونه» که شاید امام علیه السلام باشد چون امام عین الله است، هفتاد بار به آن ها نظر می کنم و در هر نظر عنایات خاصی به آن ها می کنم. غرض اینکه آیات قرآن به سوی ما پایین آمده اند والا دست ما به قرآن نمی رسید حالا که قرآن پایین آمده است و ما دستمان به آن می رسد باید با این چراغ سیر کنیم و برویم تا برسیم به سرچشمه قرآن که علم الهی است. متعلم به علم الهی شویم و به حکمت برسیم «یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ»(جمعه/٢). کسی که به قرآن رسید، حکیم می شود. حکمت که خیر کثیر است «مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً»(بقره/۲۶۹) خدای متعال می فرماید به کسی که حکمت بدهیم به او خیر کثیر داده ایم. بنابراین قرآن به سوی ما پایین آمده است در این آیه ای که خواندم روز قیامت می گوید: خدایا من بینا بودم به او می گویند «أَتَتْکَ آیَاتُنَا»(طه /۱۲۶) آیات ما به سوی تو آمد ولی تو غفلت کردی؛ اگر رو به آن آیات می رفتی و از آن چراغ استفاده می کردی؛ هم چشم دلت روشن می شد و هم چشمت بینا می شد ولی وقتی از این آیات ما غفلت کردی امروز در کوری و تاریکی و ظلمت هستی.

خلاصه اینکه این کتابی که به تعبیر امیرالمؤمنین علیه السلام «ربیع القلوب» است یا «فیه ربیع القلوب» در این قرآن اسراری است که بهار دل انسان ها است و جان و قلب انسان با این قرآن به حیات می رسد، سعی کنیم بنا بگذاریم در این سال جدید مأنوس با کتاب خدا باشیم و از این کتاب خدای متعال بهرمند بشویم و سر این سفره بنشینیم. البته باید توجه کرد برای استفاده از این قرآن و آداب برخورداری از آن باید بحث های جدی انجام شود.

پی نوشت ها:

(۱) التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری علیه السلام، ص: ۶۰

(۲) الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ۱، ص۱۸۴٫

(۳) نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص: ۱۶۴

(۴) بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏۸۹، ص: ۱۹

(۵) الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏۲، ص: ۶۰۶

(۶) الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏۱، ص: ۱۱۴

(۷) نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص: ۲۵۲

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

بازدیدها: 137

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *