تحلیل وقایع اخیر توسط حجت الاسلام حسین طائب درسیزدهمین نشست مدیران هیات های رزمندگان اسلام
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی هیات؛ حجت الاسلام والمسلمین حسین طائب در سیزدهمین نشست هم اندیشی مدیران هایت های رزمندگان اسلام به ایراد سخن پیرامون فتنه اخیر پرداخت و سخنان ایشان با پاسخ به سوالات حضار پبرامون وقایع اخیر به پایان رسید. شما همراهان همیشگی سایت هیات می توانید با مراجعه به ادامه ی این مطلب، متن سخنان ایشان را مطالعه فرمائید.
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله العظیم فی کتابه: فاستقم کما امرت و من تاب معک و لا تطغوا انه بما تعملون بصیر و لا ترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار و ما لکم من دون الله من اولیاء ثم لا تنصرون
خداوند متعال را شاکر هستیم که توفیق پیدا کردیم در جمع شما عزیزان و مسؤولین هیئت رزمندگان اسلام در سراسر کشور حضور پیدا کنیم. تسلیت عرض می کنیم حادثه دلخراش شهادت عزیزان در حرم حضرت احمد بن موسی و شهادت این عزیزان را تبریک و تسلیت عرض می کنیم. و امیدواریم خون این شهیدان باعث این بشود که افشاء حرکت شیطانی آمریکا و اسراییل و اذنابش و جریان فتنه گر در بین مردم عزیزمان و حتی کسانی که در این حوادث غفلت پیدا می کنند و همراهی می کنند چه در میدان، چه با قلم و توییت و اینها و حمایت می کنند از حرکت ظالمانه ی بیگانگان و عوامل آنها در داخل. و امیدواریم ان شاء الله خون این شهیدان باعث این بشود که انتقام جانانه از عاملین اصلی این فتنه ها که آمریکایی ها و اسراییلی های خبیث هستند هرچه زودتر ان شاء الله گرفته بشود
تحلیل روند وقایع اخیر:
بحثی که بناست خدمت دوستان عرض کنم، یک تحلیلی از روند وقایع هست. به چند طریق می شود بحث کرد؛ یکی این که بیاییم خود حادثه را بحث کنیم که حادثه چه بود و چگونه شروع شد. یکی اینکه چرا این حادثه در این مقطع زمانی برگزار شد؟ خب ان شاءالله ما از بحث دوم شروع می کنیم به اولی هم می پردازیم. و مهمتر از همه ی اینها ما تحلیل کنیم که هر کسی نقش خودش را در مقابله ی با این فتنه دقیق پیدا کند که چه کار باید کرد.
علت وقوع حادثه در این مقطع:
خب چرا این حادثه در این مقطع و به این صورت دارد اتفاق می افتد؟ اگر بخواهیم دقیق این حادثه را بررسی کنیم باید دو روند را مورد توجه قرار دهیم:
1- یک روند اینکه آمریکایی ها که محور استکبار هستند، روند افول قدرتشان دارد شتاب می گیرد. و زمانی برای بازسازی قدرت خودشان و جلوگیری از فروپاشی ندارند، زمانشان محدود است.
2- محور دوم اینکه انقلاب اسلامی روندش قدرت یابی است.
این دو روند دارد اتفاق می افتد.
سند امنیت ملی آمریکا دلیل بر سخن ما:
خب ممکن است دوستان بگویند بر چه مبنایی می گویی؟ ما بنایمان بر این است که بحثمان را بر مبنای گزاره هایی که خود استکبار بیان می کند را عرض کنیم. آخرین سندی که آمریکایی ها منتشر کردند، حدود دو هفته پیش، سند امنیت ملی آمریکا است. سند امنیت ملی بایدن، یعنی در واقع هر دولتی می آید یک سند امنیت ملی را برای دوره ی خودش و کارهایی که باید انجام بدهد را بیان می کند. دموکراتها وقتی سر کار آمدند یک برآورد اولیه دادند بعد از دو سال مجددا بازنگری کردند و یک سند چهل و هشت صفحه ای ابلاغ کردند و منتشر کردند. توصیه ام این است که این سند را بخوانید. اگر می خواهیم آمریکا شناسی به روز شود، سند خود آمریکایی ها را مطالعه کنیم.
روند اول؛روند افول قدرت آمریکا:
در آن سند چند مطلب را بیان می کند. می گویند جهان در حال تغییر است و ما امروز در نقطه ی عطف و تعیین کننده ای در تاریخ جهان هستیم. در میانه ی یک رقابت استراتژیک برای شکل دادن به آینده ی نظم بین المللی هستیم. اکنون سالهای اولیه ی یک دهه ی تعیین کننده برای آمریکا و جهان هست. پس ببینید می گویند این دهه، یعنی از سال 2020 تا 2030 که دو سالش گذشته و هشت سالش باقی مانده است. تا سال 2030 آمریکایی ها می گویند سرنوشت ما مشخص می شود، شرایط ژئوپلوتیکی بین قدرتهای بزرگ، تعیین خواهد شد و فرصتها برای تهدیدات مشترک به شدت محدود خواهد شد. خب جهان در حال تقسیم شدن و ناپایدارتر شدن هست.
پس اینجا آمریکایی ها می گویند ما هشت سال بیشتر وقت نداریم.
در سند استراتژیک امنیت ملی قرن بیست و یکم که ابتدای قرن آمدند یک سند در سال 2000 منتشر کردند، آنجا 2025 را سال تعیین کننده معرفی می کنند، می گویند ربع اول قرن بیست و یکم تعیین کننده برای آمریکا و برای جهان است. می گویند آمریکا یا تا سال 2025 تبدیل به کدخدای دهکده ی ارتباطات جهانی می شود، می گویند تکنولوژی رشد پیدا می کند، مرزها برداشته می شود، جهان تبدیل به یک دهکده ی ارتباطات می شود، یک کدخدا دارد و آن هم آمریکا است. یا اینکه آمریکا هم همانند شوروی با فروپاشی مواجه می شود. آن موقع 2025 را بیان کردند الان بایدن می گوید 2030، فرقی نمی کند، یا سه سال دیگر یا هشت سال دیگر.
ایران یکی از سه چالش سر راه آمریکا:
حالا آمریکایی ها بگویند چه ربطی به ما دارد؟
باز در همین سند موقعی که بحث داخل خودشان را مطرح می کند که ما باید چه کار کنیم؟ از ما غذا می خواهند، آب می خواهند، ما با چه چالشهایی مواجه هستیم؟ چالشهای درونی خودشان را بیان می کند که خواهشم این است که خودتان بخوانید، خیلی سند خوب و برای آمریکا شناسی مؤثر است.
اما آن چیزی که از بیرون مطرح می کند می گوید ما در این رقابت جدی با سه چالش و سه تهدید جدی روبرو هستیم. در سال 2020 که دموکراتها سر کار آمدند هم سه چالش بیان کردند. من این چالشها را مقایسه ای بیان می کنم. در 2020 گفتند اولین چالش ما مسأله ی قدرتهای تجدید نظر طلب هستند. قدرتهایی که می خواهند هندسه ی جهانی، نظم نوین جهانی را به هم بریزند، اینجا روسیه و چین را بیان کردند. الان آمدند این بند را به دو بند تفکیک کردند. گفتند اولین تهدید ما چین است. چین دارد قدرت پیدا می کند از نظر تکنولوژی، از نظر اقتصادی، از نظر دفاعی و در این عناصر قدرت دارد رقابت تنگاتنگ با آمریکایی ها انجام می دهد. و دومی روسیه با جنگی که در اکراین انجام داده دارد صلح در اروپا را به مخاطره می اندازد و بی ثباتی را به سایر مناطق جهان توسعه می دهد. سومین تهدید، ایران است. البته می گویند دولتهایی که دموکراسی غربی را دارند تضعیف می کنند، و ارائه ی الگوی جدید حکمرانی برای جهان! عزیزان دقت کنید. ارائه ی الگوی جدید حکمرانی، که می گویند در رأس اینها اولویت تهدید ایران است.
ببینید ما در قرن بیستم یک دو قطبی داشتیم؛ دو قطبی شرق و غرب. یک بلوک شرق داشتیم، بلوک غرب داشتیم که ایدئولوژی هر کدام مشخص بود. اقتصاد یکی سوسیالیستی و یکی کاپیتالیستی است. پیمان نظامی یکی ناتو، و دیگری ورشو است. همه ی اینها مشخص بود. انقلاب اسلامی آمد یک حرف جدید زد. یعنی آن موقع هم جهان تقسیم می شد به سلطه گر و سلطه پذیر و بقیه کشورها باید ذیل سلطه ی یکی از این کشورها می رفتند؛ یا آمریکایی می شدند یا شرقی می شدند. انقلاب اسلامی آمد گفت نه سلطه گر، نه سلطه پذیر، نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی. یک مدل حکمرانی جدید ارائه داد القوة لله جمیعا، العزة لله جمیعا قدرت مال خداست. برخلاف آنهایی که می گفتند که دست خدا بسته است ید الله مغلولة که می گویند قدرت بشری، قدرت زمینی می تواند قدرت سماوی را محدود کند. خب یک مدل جدید حکمرانی آمد. امروز آمریکایی ها در سند راهبردیشان تهدید ما را چه چیزی بیان می کنند؟ می گویند ارائه مدل حکمرانی جدید. یعنی هم دارد تهدید می کند هم دارد یک مدل ارائه می دهد. یعنی هم دموکراسی ما را تضعیف می کند، هم دارد یک مدل جدید ارائه می دهد. نه اینکه بقیه ی مطالب ما را نگوید. می گوید دارد از جهت دفاعی توسعه پیدا می کند، در منطقه دارد چه کار می کند، دارد پرونده ی هسته ایش را چه کار می کند، اهداف ما را تهدید می کند و … همه ی اینها را بیان می کند اما آن تیتری که می زند، تضعیف دموکراسی غربی است.
پس ما تهدید سوم آمریکایی ها هستیم. هشت سال هم آمریکایی ها بیشتر وقت ندارند. به عبارتی سه سال و به عبارتی هشت سال. می گویند در این هشت سال اگر توانستیم بر این سه چالش و موارد داخل آمریکا تفوق پیدا کنیم، آمریکا تبدیل به کدخدا می شود. اگر نه آمریکا فروپاشی می شود، جهان پاره پاره می شود و پنجره ی فرصتها بر روی آمریکا بسته می شود. این حرفی است که در سند امنیت ملی جدیدشان می زنند.
نقش ایران در سه تهدید علیه آمریکا:
اگر این سه تهدید هست، در سند دو سال پیش اولین تهدیدشان را می گفتند قدرتهای تجدید نظر طلب، دومین چالششان را می گفتند دولتهای سرکش، سومین تهدید را می گفتند گروههای فراملی. بعد می گفتند ایران در دو تهدید نقش دارد؛ بند دو و بند سه. ایران است که حامی گروههای فراملی است، از حزب الله حمایت می کند، از انصار الله حمایت می کند، از حماس حمایت می کند، از جهاد اسلامی حمایت می کند. الان چه می گویند؟ الان برآورد آمریکا این است که می گویند ایران در هر سه تهدید ما نقش دارد؛ هم خودش تهدید است و دارد الگو می دهد. هم حمایت از گروههای فراملی می کند. هم یک زمانی آمریکایی ها می نشستند و با چین و روسیه در نهادهای بین المللی با هم بده بستان می کردند، اگر می خواستند در شورای امنیت سازمان ملل یک رأی بر علیه ایران بدهند، اگر آمریکا می خواست جلوی وتوی روسیه یا وتوی چین را بگیرد باید امتیاز می داد، و این انجام می گرفت. می گویند ما تعامل می کردیم حتی آمریکایی ها بعضی مواقع توسط روسیه، بعضی مواقع توسط چینی ها در پیمانها و مسائل منطقه ای … اما الان می گویند روند نقش ایران به گونه ای شده که انقلاب اسلامی شده ضلع سوم؛ یک بلوک جدید ضد آمریکایی دارد درست می کند. یعنی چین، روسیه، ایران یک بلوک جدید دارد می شود یعنی مقاومت. این یعنی جمهوری اسلامی توانسته بر مبنای منافع ملی خودش، بر اساس امنیت ملی خودش به اضافه و منهایش را خودش تعیین کند، چون ما شعارمان نه شرقی نه غربی بود، الان هم هست اما در مبارزه جهانی، در این هندسه ی جهانی به اضافه و منهاهایمان را بر اساس منافع ملی و امنیت ملی خودمان تعیین می کنیم.
دنیا هم همین است چون از نظر ادبیات می گویند روابط دولتها با همدیگر یا حریف هستند، یا رقیب هستند، یا رفیق. حریف کیست؟ حریف کسی است که تمام توانش را می گذارد که منافع ملی و امنیت ملی طرف مقابلش را از بین ببرد. رقیب کیست؟ رقیب کسی است که نه اشتراک گذاری و واگرایی و همگرایی اش بر اساس منافع ملی و امنیت ملی خودش است. رفیق هم کسی است که امنیت ملی و منافع ملی اش را به اشتراک می گذارد. آمریکایی ها می بینند ما اینقدر نقش پیدا کرده ایم، زمانشان هم زمان محدود است. این یک روند.
روند دوم؛ روند قدرت یابی انقلاب اسلامی ایران:
روند دیگر نگاهی است که آمریکایی ها به ما می کنند، برآوردی که آنها از ما دارند. یک موقع هست که ما در درون گفتمان هستیم، می آییم بحث می کنیم. در همین درون گفتمانی هم یعنی در انقلاب جمهوری اسلامی یک گفتمان است، در درون خودش با گفتمانهای متکثر روبرو می شود. ما در دوره ی قبل، غربگرا داشتیم، انقلابی داشتیم. امروز دیگر گفتمان یکپارچه شده انقلابی، در حاکمیت. می گوییم داریم می رویم به سمتی که تقابل بین غرب و انقلاب است. دیگر در داخل غربگرا در حاکمیت نیست، یکپارچگی حاکمیت اتفاق افتاده است که تولید قدرت بکند برای خدمت به مردم، و ایستادگی در مقابل غرب و زیاده خواهی های غرب.
یک موقع هست ما در درون گفتمان با همدیگر بحث می کنیم، اشکالات را می گوییم، تاکتیکی. مثلا این انتصاب درست بود آن انتصاب غلط، این کاری که انجام دادیم درست بود، آن کاری که انجام ندادیم درست نبود. همینطور با هم بحث می کنیم. نظراتمان هم مختلف است و هیچ اشکالی هم ندارد. در درون گفتمان می نشینیم و نقاط ضعف و آسیب و قوت و فرصت را بحث می کنیم. یک موقع هست بین گفتمانی طرف از انقلاب ما تصویر می گیرد، برآورد می گیرد، سیستمهای اطلاعاتی اش می آیند کار می گیرند. الان برآورد آمریکایی ها نسبت به ما چیست؟ برآورد آمریکایی ها و تصویری که از ما مخابره می شود به غرب، می گوید این تصویر، روند قدرت یابی است. ایران موفق شده است در داخل به یک انسجام برای تولید قدرت برسد، در این انسجامش روابط بیرونی خودش را دارد تنظیم می کند، عضویت در شانگهای، حضور در بریکس، برقراری ارتباطهای منطقه ای در عرض یک سال دولت 130 میلیارد دلار تفاهم نامه با کشورهای همسایه و منطقه خودش انجام بدهد، حل مسائل خودش که در دولتهای قبل اتفاق نمی افتاد، ما دعوای با ترکمنستان داشتیم سر مسأله ی گازی که نه تنها دعوایمان حل شد، بلکه گسترش دادیم، سوآپ گازی انجام بدهیم، تبادل انجام بدهیم، با آذربایجان … اماراتی که از آمریکایی ها برید و پناه برد، بلند شد آمد اینجا توافقنامه امضاء کرد، سفارتخانه اش را باز کرد، تعاملمان با کشورهای منطقه و تفاهمنامه هایمان دارد انجام می شود. علی رغم اینکه تحریم است، اینقدر آمریکایی ها تضعیف شده اند که اینها دیگر کاری به تحریم هم ندارند.
سه پیامد چالشهای پیش روی آمریکا:
یکی از پیامدهایی که آمریکایی ها در 2020 در چالشهایشان بیان می کنند، می گویند ما این سه چالش را داریم، سه تا پیامد برای ما اتفاق افتاده است؛
1- پیامد اول این است که می گویند دیگر رقبا احترام ما را رعایت نمی کنند.
2- پیامد دوم می گویند دوستان ما به ما اعتقاد و اعتماد ندارند.
3- و سوم می گویند توسعه ی نفوذ ایران در منطقه خاورمیانه.
سه تا پیامد بر اساس رفتارشان و چالشهایشان بیان می کنند. خب دیگر امروز نمی ترسند از اینکه بیایند و بنشینند و تعامل کنند. آمریکایی ها می بینند علی رغم همه ی مسائل اقتصادی که در فشار حداکثری آمریکایی ها و ناکارآمدی های داخلی ملت ما کشیده است، این دولت می آید جراحی را انجام می دهد. بعضی چیزها برای ما عادی می شود چون ما درگیر همان درون گفتمانی مسائل را می بینیم و واقعی هم هست؛ گرانی را می بینیم، خیلی چیزها را می بینیم. اما او دارد راهبردی کلان می بیند، ماکرو می بیند. می گوید علی رغم همه ی اینها این جراحی که همه شان معتقدند باید این جراحی را بکنند، اما هیچ دولتی حاضر نبود انجام بشود اما این دولت آمد این جراحی را انجام داد. جراحی خونریزی دارد.
تشریح جراحی اقتصادی و آثار مثبت آن:
جراحی را من برای شما باز کنم. ما سال گذشته 19 میلیارد دلار برای شش قلم کالای اساسی دادیم. گندم و جو و ذرت و کنجاله و دانه های روغنی و مواد اولیه ی دارو و بعضی از داروها. اگر بنا بود به امسال منتقل شود، باید کف 25 تا 30 میلیارد دلار به دلیل افزایش قیمتهای جهانی بودجه می گذاشتیم، بودجه ی 4200 تومنی. خب چه اتفاقی می افتاد؟ دولت می آمد این بودجه را می گذاشت و 4200 تومن از طرف می گرفت در اختیار یک عده آدم محدود قرار می گرفت، انحصار، مافیا. چه کسی سود این فاصله را می برد؟ اینطور نبود که به همه ی مردم سود واقعی برسد. شما یادتان هست مرغ در دوره ی قبل به 50 تومن و 60 تومن هم رسید. مرغ چند بود؟ دو دلار بود که می شود 8400 تومن با دلار 4200 تومنی. الان طبیعی است، الان دو دلار است و دلار 30 تومن است می شود 60 تومن. چون دیگر آزاد است. اگر بخواهد وارد کند. حالا عرض می کنم. اما اگر زیرساخت را درست کرد این 60 تومن را هم پایین می آورد. تولید داخل انجام می شود، هزینه را کنترل می کند. خب دولت آمد گفت من این 19 میلیارد دلاری که داشتم می دادم این را در صندوق می گذارم. هر کس می خواهد جنس وارد کند، چه دولتی چه آزاد، دیگر انحصار هم از بین رفت، هر کس می خواهد بیاید ارز آزاد بخرد. از آن طرف این ارز را تبدیل می کنم به ریال، ریالش را به مردم می دهم. سیصد هزار میلیارد تومن در برنامه هست که این مستقیم ماهانه به مردم پرداخت شود. خب چه اتفاقی می افتد؟ فساد از بین می رود. اقتصاد درست می شود، چرا؟ برای اینکه اینجا شما ارز 4200 تومنی که می خواستی بدهید همه نگاهشان این بود که در این ارز 4200 تومنی بروند و دیگر ارزهای خارج از کشور و ارزهای داخل، اما الان می گوید چرا بروم از دولت بخرم، در خارج از کشور ارز دارم، همان ارز را برمی دارم می آورم اینجا ریالش می کنم و دوباره می برم. در داخل ارز را برای چی پنهان کنم؟ لذا شما می بینید الان در صندوق، ارز هست، جنس هم وارد می شود، اما اینطور نیست که به آن عطش سابقی که 4200 بود همه دعوا کنند که ارز می خواهند. آمریکا می بیند این دارد اصلاح می شود. خب حالا این اصلاح جراحی است، خونریزی دارد. خونریزی این طرح چیست؟ شما وقتی یک پول پرفشار می آید در جامعه، این تورم را بالا می برد. احتیاج به یک زمان دارد که در این زمان دوباره برنامه ریزی دولت انجام بشود تا دوباره پول ملی قوت پیدا کند. اما جراحی اقتصادی …
از این طرف چه اتفاقی افتاد؟ موقعی که دلار 4200 تومانی می دهید این وسط هم یک عده منتفع می شوند، برنامه ریزی برای خودکفایی در گندم انجام نمی شود. اما موقعی که 4200 رفت بالا، دولت چه کار کرد؟ یک سال است که اتفاق افتاده است دیگه، آمد از کشاورز به جای اینکه 4500 بخرد، 11500 خرید. گندم را 600 تومن به نانوا می دهیم. اولا آمد علی رغم جوسازی ها، مردم هم همکاری کردند این را ساماندهی کرد. الان در آمارها کسانی آرد 600 تومانی می گرفتند که اصلا نانوایی اش را بسته، طرف فوت کرده است، کلی صرفه جویی در این اتفاق افتاد. کلی جلوی قاچاق گرفته می شود. یازده میلیون تن مصرف گندم کشورمان است، که با قاچاق و اینها تا سیزده میلیون تن می رفت. سال گذشته ما شش میلیون تن گندم وارد کردیم. گندم را از کشاورز 4500 می خریدیم که برای او صرف نمی کرد، یا می رفت در مسیر قاچاق، یا اصلا کشتش را عوض می کرد. امسال دولت که سر کار آمد به سرعت اعلام کرد من به جای 4500 تومان 11500 می خرم. برای سال 1401 گفت 12500 می خرم. امسال برداشت ما چقدر شده است؟ قبل از کشت پاییزه هفت و نیم میلیون تن از کشاورز گندم خریده اند. من چون آمار پاییز را نگرفتم، یا امسال به خودکفایی می رسیم یا سال آینده. دیگه دلار نمی خواهد برای گندم بگذاریم. همینطور در سایر چیزها. در دارو ما شرکتهای دارویی معظم داریم، از صادرات دارو ارز وارد کشور می کنیم، اما آن مافیا نمی گذارد. می گوید سالانه سه میلیارد یورو ما باید به دارو و تجهیزات پزشکی پول می دادیم. سیستم دارد مقاومت می کند. شما نگاه کنید این نیست که نباشد، اما چون می خواهد این دست آن جریان مافیایی باشد، یک مرتبه یک احساس کمبود باید بگذارد تا این اتفاق بیفتد. جنگ است دیگر، هنوز این شبکه مافیا که جمع نشده است. خب آمریکایی ها دارند می بینند. شما مجبور بودید 19 میلیارد دلار، 25 میلیارد دلار بدهید، هرچه نفت می فروختید باید می گذاشتی برای اینجا. در دولت قبل باید چهل درصد … ببینید آن موقعی که شرکت نفت، نفت را می فروشد پولش را چه کار می کند؟ به سرعت طبق قانون 14 درصدش را خودش برمی دارد و برای توسعه ی میادین اختصاص می دهد و توسعه ی زیرساختهای خود نفت. بقیه را به حساب بانک مرکزی می ریزد. 40 درصدش را باید بدهند به صندوق توسعه. در دوره های گذشته و دولت قبل می گفتند پول نداریم، پول نداریم و این 40 درصد را مجوز می گرفتند و 20 درصد می ریختند. در این دولت دوباره 40 درصد دارد به صندوق توسعه ریخته می شود. موقعی که پول در صندوق توسعه آمد، یعنی دیگر پول یک بار مصرف نیست. می توانند بیایند قرض بگیرند و بروند زیرساخت درست کنند و از درآمد، بدهی صندوق توسعه را بدهند. خب صندوق توسعه دارد شارژ می شود. الان در بخشهای مختلف، قرض می گیرند. مازاد بر برنامه ی مصوب مجلشان کارهایشان را زودتر پیش می برند. خب آمریکایی ها دارند می بینند.
برنامه برای چالش آب و برق:
چالش آب مال همه ی دنیا است، ما هم چالش آب داریم. همین امسال 650 میلیون دلار فقط برای آب گذاشتند مازاد بر بودجه ای که در برنامه دارد. چه کار بکند؟ دوتا کار اساسی که باید می شد:
1- شبکه ی آب را بازسازی بکنند؛ چون خیلی از آبهایی که تولید می شود دارد هدر می رود. شبکه ی آب، شبکه ی برق اگر به روز رسانی نشود خودش آسیب زا است.
2- دارند روی انتقال آب دریا، تفکیک آب صنعتی و کشاورزی از آب شرب و آبهای ژرف دارند برنامه ریزی می کنند. ما در دستگاه امنیتی هر روز چالش آبی داشتیم. الان نمی گوییم برطرف شد، می گوییم روند کاهشی شد. به فضل الهی پیش بینی می کنیم که تا سال 1402 مسأله ی آب از چالش بودند خارج می شود البته این چالش به این راحتی از بین نمی رود چون مسأله ی آب بحث جهانی است.
در برق هم همینطور. در برق آمریکایی ها می دیدند می گوییم خاموشی، خاموشی که می شود نارضایتی می آورد، دشمن به آن امید می بندد. ما امسال خاموشی نداشتیم. هفت درصد افزایش مصرف برق داشتیم، صادرات برقمان را افزایش دادیم. چرا؟ برای اینکه دولت جدید آمد طبق برنامه سالانه باید پنج هزار مگاوات زیرساخت برق ایجاد می شد، کوتاهی شده، در این دولت هم زیرساخت اضافه شد، هم شبکه ی برق اصلاح شد.
مقایسه ایران با عراق:
شما ببینید در یک مقایسه، الان بین ما و عراق را شما مقایسه کنید. من بعضی از سفرها می روم همانجا سؤالهای شما از من هست. می گویند چرا وضع گرانی ها اینطور است. توضیح می دهم بعد می گویم یک مقایسه هم بکنید. ما یا باید خودمان را با ترکیه مقایسه کنیم، با امارات مقایسه کنیم، با عربستان مقایسه کنیم، با عراق مقایسه کنیم. شما ببینید بیشترین شباهت ما با عراق است. سرجمع درآمد نفت و گاز عراق از ایران بیشتر است. جمعیتش از ایران کمتر است. جنگ داشته ما هم جنگ داشتیم. امنیتی داشته ما هم امنیتی داشتیم. آمریکایی ها آمدند در عراق نفت عراق را به دست گرفتند، از استخراج تا صادراتش. الان عراق چهاربرابر ما دارد نفت صادر می کند. یعنی ماهی ده میلیارد دلار درآمد نفتی دارد. ما یک چهارم عراق. چرا؟ چون ما راهبرد کشورمان سیاستهای نظام وابستگی به نفت خام را قطع کنیم، تحریم هم هستیم. تحریم هم که نباشیم فروشمان سقف دارد. آمریکایی ها نفت خام عراق را صادر می کنند. پولش می رود در بانک مرکزی آمریکا. ما نفتمان را می فروشیم پولش می آید در شعبی از بانک مرکزی خودمان در همان کشورها. آنها آمریکایی ها چک می کنند، اول پولهای خودشان را در زیرساختهایی که گفتند در عراق درست کردیم برمی دارند، بقیه اش را به بانک مرکزی عراق می ریزند. ما چون در تحریم هستیم دیگر نمی توانیم از شماره حسابهایمان بریزیم، باید تحریم را دور بزنیم. با دور زدن تحریم پول را می آوریم یا در داخل یا در خارج می دهیم برای خریدهایمان. عراق چون زیرساخت در کشورش ندارد، مجبور می شود در اولویت اینها بیاید برق بخرد، فرآورده بخرد، ما چه کار می کنیم؟ ما این نسبت بین مصرف داخلی با مصرف خارجی اول عکس بود، اکثریت نفت خام ما صادر می شد، یک بخشی در داخل پالایش می شد. امروز نسبت، عکس شده است. ما یک زمانی شش میلیارد دلار سالانه بنزین وارد می کردیم. امروز وارد که نمی کنیم هیچ، بلکه بنزین می فروشیم در آمد ارزیمان به جای نفت خام با ارزش افزوده، که چند … یعنی ارزش افزوده ی بالاتر دارد بنزین می فروشیم. نفت خام را تبدیل به گازوییل می کنیم، گازوییل می فروشیم. نفت را تبدیل به پتروشیمی می کنیم، پتروشیمی می فروشیم. به برق تبدیل می کنیم، برق می فروشیم. امروز همین عراق ده میلیارد دلار می خرد باید پانزده درصدش بیاید از ما برق بخرد. چرا؟ چون در این کشور زیرساخت درست شده و این دارد شتاب می گیرد. یعنی ما اگر به سرعت همین ستاره ی خلیج فارس اگر تکمیلی اش که در دست ساخت است انجام شود ما تولیدات بنزینمان از مصرفمان به احتمال زیاد بالاتر می رود. آمریکایی ها اینها را دارند می بینند. تحول دارد اتفاق می افتد. بابا مذاکره می رویم در قبل می گفتیم مذاکره، نه پول داریم، نه ذخیره ی استراتژیک داریم، نه نفت می توانیم بفروشیم، نه پولش را می توانیم بیاوریم. مگر دولتمردانمان نمی گفتند. امروز دولت انقلابی می گوید هم به اندازه ای که مصوبه ی مجلس است نفتم را می فروشم، پولم را هم می آورم، ذخایر استراتژیکم بالای هفتاد درصد است. ببینید ذخایر استراتژیک در این مقطع که رقابت جهانی سر غذاست کار خیلی سختی است. یعنی علاوه بر اینکه نیازم را دارم تأمین می کنم، ذخایر استراتژیک دارم. یعنی ذخایر استراتژیک فرای آن یازده میلیون تن نیاز کشور است. ذخایر استراتژیکم بالای هفتاد درصد است، پولم را هم دارم می آورم، مذاکره هم می کنم، از مذاکره هم فرار نمی کنم. همه ی تلاشم را هم می کنم برای اینکه تحریم را از کشور بردارم. پس عرضم را جمع کنم.
فرار آمریکا از افغانستان:
ببینید دوستان یک قدرت آمریکایی ها دارد افول پیدا می کند. می گویند رقبا به ما احترام نمی گذارند. می گویند دوستان ما دیگر به ما اعتقاد و احترام قائل نیستند. موقعی که آمریکایی ها اینطوری از افغانستان فرار کردند، آمریکایی ها مجبور شدند، خون شهید سلیمانی اخراج آمریکایی ها از منطقه را تضمین کرد. آمریکایی ها گفتند ما نظامی می رویم بیرون، شبکه ی امنیتی مان را حفظ می کنیم. سالانه سیا در افغانستان چهار و نیم میلیارد دلار هزینه می کند. زمانی که شبکه ی نظامی مفتضحانه از افغانستان بیرون رفت شبکه ی امنیتی همه هجوم آوردند برای خارج شدن از افغانستان. این رییس سنکا مکنزی می گوید به پنتاگن من روزانه دارم چندین هواپیما شبکه ی امنیتی را از کابل می برم در سایر مقرهایم در سنتکام. به فکر من باشید اینها می گویند دیگر ما تابعیت آمریکایی داریم. یا باید اینها را در آمریکا بیاوریم یا اینکه در مجموعه ی خودمان باید برای اینها زندگی درست کنیم. من نمی توانم اینها را در مقرهایم در سنتکام نگه دارم.
آبرو ریزی برای آمریکا در اکراین:
موقعی که روسیه به اکراین حمله کرد، خب آمریکایی ها برای این سه تهدیدشان سه هدف گذاشته بودند دیگه؛ اکراین را برای روسیه، تایوان را برای چین، بی ثباتی را برای انقلاب اسلامی. در اکراین آبروریزی که برای آمریکایی ها شد موقعی که روسیه حمله کرد، رییس جمهور آمریکا آمد داد و بی داد کرد، گفت بابا کجایید غربیها این همه آمریکایی ها پول گذاشتند اکراین را غربی کردند، نتیجه ی این غربی کردن، این شد اینطوری از او حمایت بکنند؟
مقایسه ایران و عربستان:
بیایید در منطقه، عربستان و کشورهای منطقه. مقایسه کنم بین ما و عربستان. عربستان چند برابر ما نفت خام می فروشد؟ ده برابر. چرا در گزارشهایش (بروید در اینترنت جستجو کنید) وضع کسری بودجه ای که خود عربستانی ها رسما اعلام می کنند. شما عربستان رفته اید و وضعیت مردمش را دیده اید چرا؟ برای اینکه اولین ردیف درآمد … فرق بین عراق و عربستان این است که عربستان هم زیرساختی اش توسعه دارد. آرامکو زده، زیرساختها درست کرده؛ اما همه اینها را درست کرده می گوید این احتیاج به پدافند در مقابل تهدیدات دشمن دارد. برای اینکه پناه برد به آمریکا. همه ی کشورهای منطقه پناه بردند به آمریکا. گفتند ما یک پدافند یکپارچه ی آمریکایی منطقه ای درست می کنیم. میلیاردها دلار از این کشورها دوشیدند. بعد چه اتفاقی افتاد؟ انصار الله، امارات و عربستان را که قتل عام می کردند در یمن، آمد اینها را ادب کرد. اینها به آمریکایی ها گفتند چه شد پس؟! این همه ما به شما پول دادیم. پدافندمان چه شد؟ بروید ببینید موقعی که آرامکو هدف قرار گرفت سهامش چطور یک مرتبه ریزش پیدا کرد. مجبور شد بایدن بیاید در منطقه، برود اسراییل، یک پولی به اسراییلی ها بدهد، با اسراییلی ها مذاکره کند، بیاید در عربستان و همه ی کشورهای منطقه را جمع کند و متقاعد کند که جبران کنیم. جبران چیست؟ این است که به جای اینکه تا الان پدافند آمریکایی – منطقه ای بود، پدافند را بکنیم اسراییلی – آمریکایی – منطقه ای. دوباره پول بدهید. حالا جالب است. در همین سنتکام، بحث می کنند می گویند 5 سال زمان می برد، ما باید میلیاردها دلار خرج کنیم، تجهیزات مدرن را در این کشورها یعنی کویت و بحرین و عربستان و همه ی کشورهای منطقه ایجاد بکنیم. ما تا الان میلیارد دلاری خرج کردیم، طرف مقابل با یک پرنده ی چند ده هزار دلاری پداوند ما را سوراخ کرد. پنج سال زمان می گذاریم این پدافند را درست می کنیم، ما میلیارد دلاری پول می گذاریم، او میلیون دلاری می گذارد. دوباره پنج سال دیگه همین پرنده های کوچکش را پیشرفته می کند، با همین پرنده های کوچکش پدافند ما را به مخاطره می کشد. خب این را می بینند.
بی ثباتی منطقه در دستور کار آمریکا:
لذا آمریکایی ها دوتا روند را دارند می بینند؛ یک در داخل انقلاب اسلامی .. در منطقه هم بگویم همه تلاش کردند منطقه را بی ثبات کنند؛ عراق را بی ثبات کنند. در عراق پرونده ی عراق را داده اند انگلیسی ها تا عراق بی ثبات شود، دولت نداشته باشد، مجلس نداشته باشد. حتی در یک پرچم راهبردی که انقلاب اسلامی بلند می کند همین اربعین است دیگر، چون اینجا پرچم راهبردی بلند می شود، همه ی ملتها می آیند این فریاد مظلومیت منتشر می شود، خب اینها قرار بود کاری کنند که اربعین برگزار نشود، اربعین برگزار شد. یعنی دولت بی ثبات شود، درگیری داخلی عراق بشود که اربعین برگزار نشود. لبنان را اسراییلی ها گفتند بیایند انرژی را ببرند، سیدحسن نصرالله تهدید می کند که تا سهم لبنان را ندهید نمی گذاریم این اتفاق بیفتد. خب آمریکایی ها موفق نمی شوند. اربعین برگزار می شود از ایران سه میلیون و نهصد هزار نفر می روند برای اربعین. همه ی اینها را آمریکایی ها دارند می بینند که روند قدرت یابی انقلاب اسلامی ایران افزایشی است.
عدم موفقیت آمریکا در چالشها:
از آن طرف آمریکایی در مقابل چالشهایش موفق نبود، چالش با روسیه اش تا الان به موفقیت نرسیده است. تازه اول بسم الله در زمستان است. بگذارید ببینیم در این زمستان آیا می توانند اغتشاشاتشان را جمع کنند. بله همه ی تلاششان را دارند می کنند. حتی آمریکایی ها گفتند ما ذخایر استراتژیکمان را در نفت آزاد می کنیم بیایید تبدیل کنید به گاز، کشتی های گازبر درست کنید، بیایید. اما قیمتها موقعی که بالا برود و نتوانند یا در اروپا در این زمستان با همین زغال سنگ و هیزم و اینهایی که جمع کرده و بتواند پول بدهد و جبران کند که قیمت انرژی بیش از این بالا نرود. یعنی هم کسری هم قیمت. با دوتا تهدید روبرو هستند. یکی کسری انرژی و یکی بالا رفتن قیمت. روسیه را نتوانست جمع کند. مجبور شد در موضوع تایوان عقب بنشیند. روند نزولی خودش را می بیند.
راهبرد آمریکا:
خب باید چه کار کند؟ باید خودش را به آب و آتش بزند یعنی بیاید برود ریسک کند، وسط دریا آتش راه بیندازد، هر کاری می تواند بکند. آمد در ایران درست کردند برای اینکه بی ثبات کند. چرا در این مقطع؟ برای اینکه در این هشت سال باقیمانده دو مقطعش برای آمریکایی ها خیلی مهم است؛ یکی 2022 است و یکی 2024. دو مقطع دیگر هم داریم 2026 و 2028 هم هست. اما 2022 سه تا اتفاق می افتد؛ یکی انتخابات اسراییل، دوم انتخابات آمریکا، سوم زمستان اروپا. انتخابات اسراییل آمریکایی ها با اسراییل بسته بودند سر بحث برجام. علی رغم پلیس بد و پلیس خوب،… ببینید شما در این حوزه ی اسراییل. در آمریکایی ها بحثشان در این بود که بی ثباتی کنند و از آن طرف هم به برجام برگردند. چرا به برجام برگردند؟ برجام بحث رقابتی بین داخلی جمهوری خواهان و دموکراتها است. جمهوری خواهها می گویند رفتن در برجام خیانت بود، اگر ما هم بیاییم در حکومت برجام را پاره کردیم دوباره هم که بیاییم برجام را از بین می بریم. دموکراتها می گویند راه کنترل ایران برجام است. ما باید برگردیم به برجام، اوباما کار درستی کرد، بایدن هم باید به برجام برگردد و ایران را از طریق برجام کنترل کند. یک مسأله ی رقابتی انتخابات آمریکا شده این موضوع. لذا دموکراتها در انتخابات خودشان می خواهند بگویند ما برگشتیم به برجام و دوباره ایران را که یکی از تهدیدهای سه گانه است از طریق برجام کنترل می کنیم. باید توافق هم می کردند اما یک اتفاقی افتاد. عرض کردم اولویت آمریکایی ها در خاورمیانه چیست؟ امنیت اسراییل و نفت ارزان. و در اصلش خود ایران هم الگوی اکراینی جدید. علی رغم اینکه بین بنت و بایدن توافق شده بود بین پلیس بد با پلیس خوب که آمریکایی ها هم تقویت عسل بکنند هم تقویت چماق بکنند. این عسل و چماق مدل دموکراتها است. می گویند ما باید با ایران با عسل و چماق بازی کنیم؛ بعضی جاها عسل را تقویت کنیم، بعضی جاها چماق را. الان می گویند هم عسل را باید تقویت کنیم هم چماق را. هم باید فشار را روی ایران بالا ببریم هم یک سری امتیازها بدهیم. برای اینکه به برجام برگردند یک سری امتیاز بدهند. خب چرا به هم خورد؟
علت به هم خوردن توافق در برجام و انجام اغتشاشات در ایران:
اگر یادتان باشد در رسانه های داخل و بیرون کشور گفتند توافق نزدیک است. برای اینکه آمریکایی ها توافق کرده بودند که یک امتیازاتی بدهند اما یک اتفاق غیرقابل پیش بینی برای آمریکایی ها افتاد و آن سقوط حکومت بِنِت بود. بنت سقوط کرد. یک نامه ای بنت دارد خواهشم این است که دوستان این نامه را بخوانند. عرض کردم برای به روز کردن آمریکا شناسی، استراتژی امنیت ملی آمریکا را بخوانید، برای به روز شدن اطلاعاتتان در مورد اسراییل نامه ی بنت به جمعیت خاموش اسراییل را بخوانید. بنت یک ماه قبل از اینکه ساقط شود یک نامه به مردم می نویسد از بنت به جمعیت خاموش اسراییل. یک بیانیه می دهد. بیست و هفت صفحه. می گوید یک سال پیش که من آمدم نخست وزیر شدم وضعیت چه بود؟ وضعیت را در آن موقع بیان می کند. میگوید ما چهاربار انتخابات برگزار کردیم، موفق نشدیم. از نظر وضعیت اقتصادی، وضعیت مسکن چگونه بود؟ فشار مردم در موضوع مسکن، در موضوع غذا، در موضوع دارو، بحث کرونا باعث شده بود بیکاری در اسراییل گسترش پیدا کند، تهدیدهای حماس و حزب الله و ایران و همه ی اینها را بیان می کند. می گوید من در این یک سال که آمدم بعضی از اینها را توانستم تغییر بدهم، بعضی را هم موفق نشدم. امروز از شما می خواهم بیایید در خیابانها، بیایید حمایت کنید که دولت ساقط نشود. اگر آمدید و حمایت کردید، پیشرفت می کنیم. اگر نیامدید همانند دو بار گذشته ی این سرزمین دولت اسراییل ساقط خواهد شد. بعد می گوید یک بار در این سرزمین یهودی ها دولت تشکیل دادند، هشتاد سال طول کشید به واسطه ی اختلافات تجزیه شد. بار دوم دولت تشکیل دادند، هفتاد و هفت سال طول کشید به واسطه ی اختلافات با فروپاشی روبرو شد. امروز در هفتاد و پنج سالگی دولت اسراییل قرار داریم، اگر دوباره با اختلاف پیش برویم، برای بار سوم اسراییل هشتاد سالگی خود را نخواهد دید. این حرف بنت است. خب این وضعیت اسراییل. اسراییلی ها قرار بود اتفاق بیفتد. موقعی که بنت ساقط شد چه اتفاقی می افتد؟ می شود دولت موقت، دوباره برمی گردند به دولت موقت. دولت موقت می آید انتخابات برگزار می کند که این سه شنبه ی آینده انتخابات اسراییلی ها است اگر فضای امنیتی شان به هم نریزد. دوباره انتخابات برگزار کنند ببینند می توانند دولت تشکیل دهند یا نمی توانند. چون چهار بار قبل از بنت اینها انتخابات برگزار کردند اما هیچ توافقی نمی شد، دوباره می گفتند انتخابات زودرس. حالا باید انتخابات برگزار کنند که دولت سر کار بیاید. برآورد موساد این بود که اگر آمریکایی ها بیایند به برجام برگردند و به ایران امتیاز بدهند، انتخابات در اسراییل به نفع نتانیاهو تمام شود و اگر نتانیاهو بیاید، انتخابات در آمریکا به نفع جمهوری خواهان تمام می شود. لذا استدلال کردند برای آمریکایی ها که توقف بدهند و حتی دیگر مذاکره هم اروپایی ها همان با واسطه و بی واسطه هم انجام نشود تا بعد از انتخابات اسراییل و آمریکا. در این مدت فشارشان را در اغتشاشات حداکثری کنند، اگر اغتشاشات در اینجا جواب داد، ایران ضعیف شد و آن طرف دولتهای آمریکایی و اسراییلی، دولتهای دموکراتها و اینها باقی ماندند آن موقع بیایند در مذاکره یک پله پا را فراتر ببرند. به جای اینکه بگویند بیاییم سر پرونده ی هسته ای و برجام بحث کنیم برویم روی همه ی مسائل ایران بحث کنیم. لذا فشار را آوردند. پس جواب سؤآل را عرض کردم که چرا در این مقطع؟ برای اینکه روندها به آن شکل است و اینکه فرصت مسأله ی انتخابات و تغییر ریل اتفاق افتاده است. اینها باید فشار بیاورند که در ایران اغتشاش انجام شود. خب برنامه ریزی کردند آمریکایی ها که بیایند از اول مهرماه در دانشگاهها با دو مسأله ی معیشت و مسأله ی حجاب و برای هر کدام هم گروهی تعیین کنند و از دانشگاه شروع کنند، دانشگاهها را بیاورند در مسأله فرهنگیان و مدارس و سایر اقشار و از قشری به قومی، از قومی به مذهبی، بعد وارد مرحله ی خشن بشوند، حمله به مراکز حساس و آخر سر بگویند در زندانها را باز کنیم که همه ی این کارها را دیدید. اما چی شد؟ یک اتفاق افتاد و برنامه شان به هم خورد. همه چیز در هم برهم شد. همه ی کارهایشان را کردند. و الان مرحله ی سخت را … چون در مرحله ی نیمه سخت نتوانستند در حوزه ی اجتماعی ورود کنند دارند وارد مرحله ی تروریستی می شوند. یعنی رعب را ببرند. خب همین الان هم باز اینها اعلام کردند ما شکست خوردیم. شکست خوردیم اما پایان نه. چرا شکست خوردند؟ من فرایند را بگویم که بگوییم جایگاه دوستان هیئت رزمندگان کجاست.
تولید قدرت نرم برای انقلاب، فلسفه وجودی هیئت رزمندگان:
ببینید ما چندتا جنگ داریم. در ادبیات امنیتی سیاسی می گویند اول قدرت. قدرت، تهدید. کسی که قدرت پیدا کرد به ذهنش می رسد که توسعه بدهد لذا می رود سراغ تهدید و دیگران را تهدید می کند. بعد که تهدید کرد، یا گوش می کنند یا گوش نمی کنند می رسد به جنگ. پس فرایند می شود قدرت، تهدید، جنگ. این سه چیز ادبیات اول می گفتند سخت را نه. بعد آمدند نیمه سخت را اضافه کردند بعد در 2005 گفتند هوشمند، الان می گویند ترکیبی. الان آمریکایی ها می گویند داریم جنگ ترکیبی می زنیم. در همه ی این جنگها، جنگ نرم هست. جنگ نرم، تعریفش چیست؟ شماها دیگر بناست اصلش فلسفه ی وجودیتان تولید قدرت نرم است. فلسفه ی وجودی هیئت رزمندگان تولید قدرت نرم برای انقلاب اسلامی است. اما هنگامی که تولید قدرت نرم می کند دشمن به او چپ نگاه می کند، تهدید می کند، می آید مقابله هم می کند، در مقابل تهدید هم می ایستد. می آید جنگ فرهنگی می کند در جنگ هم شرکت می کند. فرایند نرم چیست؟ قدرتش بگید، جنگش بگید، تعریفش این است، می گویند جابجایی عشق و نفرت نسبت به ارزشهای خودی و بیگانه. می گوید آن گروهی که می خواهد تهاجم کند باید بیاید این گروه مهاجم می آید ارزشهای طرف مقابل را می بیند. ارزش کشور ما چیست؟ مهمترین ارزش ما حب الله است، اینکه مردم خدا را دوست دارند. مردم به خدا عشق می ورزند. به ائمه ی معصومین عشق می ورزند. به عزاداری برای امام حسین عشق می ورزند که بیاید عزاداری کند و نفرت خودش را از یزید و یزیدیان روز اعلام کند. پس مردم ما عشق به ارزشهایشان دارند، نفرت نسبت به ارزشهای گروه مهاجم دارند. می گوید ما باید این عشق به ارزشها را تبدیل به نفرت کنیم، و نفرت نسبت به ارزشهای آمریکایی را تبدیل به عشق کنیم. می گوید هر گروهی در جنگ توانست این جابجایی را بیشتر انجام دهد او برنده است.
دو کار اساسی آمریکا برای ایجاد نفرت از ارزشهای خود و عشق به ارزشهای آمریکایی:
آمریکایی ها برای این هدف دو کار اساسی انجام می دهند. آمریکا که می گویم منظور استکبار جهانی و آمریکا و اسراییل و همه ی اذنابشان منظور است. می گویند برای این جنگ نرم باید هویت سوزی کنیم و هویت سازی. هویت سوزی نه تا فعالیت دارد. هویت سازی شش فعالیت دارد.
گام اول شبهه افکنی:
هویت سوزی این است که گام اول شبهه افکنی کنیم. ببینید می گوید بیا سؤال مطرح کن، تکثر سؤال بده، مدام این سؤآلها را تکرار کن، جواب دروغ بده، جواب ناقص بده، فرصت نده طرف مقابل جواب بدهد، یا اگر هم جواب داد جوابش برود در معاق. ما هم الان داریم همین کار را می کنیم. ما الان نسبت به لیبرال دموکراسی غرب و نسبت به کمونیسم از کجا شروع کردیم؟ از سؤال مطرح کردن بود دیگه. مدام سؤال مطرح می کنیم. می گوییم مکتب لیبرالیسم به این سؤالات جواب بدهد. آنها هم از همین می ترسند. می گوییم کمونیستها! به این سؤآلات جواب بدهید. خالق این جهان کیست؟ آنها می آیند برعکس این می کنند. اما سؤال را هم در راهبردی می زند هم در عملیاتی می زند هم در تاکتیکی. ببینید در همین فتنه. باید فتنه زیاد بشود دیگه. باید شبهه افکنی بالا برود. اولین کاری که می شود یک حادثه اتفاق می افتد. یک فردی در نهی از منکر، فوت می کند. اولین سؤال مطرح می شود؛ چطور فوت کرد؟ آیا کشتنش یا مرد؟ زود جواب می دهد. می گوید ضربه زدند. دوباره جواب می دهد می گوید به او سم دادند. خب اینجا جواب واقعی که یک ساعته و یک دقیقه نمی شود. پلیس می تواند بگوید من نزدم؛ اما چون همه جا تصویر ندارد باید بیاید همه ی تصویر را بگردد و بدهد، باید برود پزشکی قانونی بررسی شود و جواب دهد، سم شناسی شود و جواب بدهد. تا بیاید این زمان ببرد، فرصت بدهد به این زمان بررسی کند و جواب را بدهد، دومی را می زند. می گوید آن دختر لره چی شد؟ سومی را می زند، می گوید در تهران چه بود؟ چهارمی چی بود؟ همینطوری رگباری می زند. سؤآل پشت سؤآل در تاکتیک. این حکومت باید همیشه بدود یکی یکی جواب بدهد. پدر او را بیاورد… خب طرف بچه اش مشروب خورده از بین رفته، این پدر حاضر نیست بیاید، نمی خواهد آبروی خودش را ببرد. در یکی از کیسهایی که ایجاد کردند. یکی قرص خورده خودکشی کرده است هیچ خانواده ای حاضر نیست اگر بچه اش یک آسیب درونی دارد بیاید افشاء کند. اگر دین و ایمان درست هم که نداشته باشد می گوید پوشش خوبی شد، بگذار بیندازیم گردن اغتشاش. می گوید تکثیر سؤال. سؤال جواب نده.
کار ما چیست؟
کار هیئت رزمندگان این است در مقابله ی با تهدید نرم دشمن، سؤالها را احصاء کند، تیم فکری، مرکز تحقیقات برود سؤالها را جمع آوری کند، نه در تاکتیک، اول افشاء کردن فرایند است. کی گفته در تاکتیک همه ی سخنرانان ما بیایند یکی یکی جواب بدهند؟! اگر سؤال کردن این قصه چی بود؟ بگو مگر من مسؤول هستم بروم ببینم چه بود؟ فرایند مهم است که تو اعتماد به حکومت داشته باشی. اما در سؤالهای عملیاتی راهبردی بله، جواب بده. ببین همیشه در شبهه می گوید در شبهه از گام اول عبور کن، برو روی پله دوم بایست. برو روی پله ی سوم بایست. الان قرار بوده یکی از مسائل اینها حجاب باشد. یک موقع شما می گویید بحث کنیم حجاب خوب است یا بد است؟ اگر شاعر ما می خواهد شعر بدهد در مدح حجاب شعر بگوید و در ذم بدحجابی. دوتا مفهوم است؛ حجاب و بی حجابی.
دیروز من کرمان بودم در جمع معلمهای دانشگاه فرهنگیان صحبت می کردم یک خانمی آنجا بلند شد از من سؤال کرد در مورد حکم و این حرفها. گفتم شما خانم معلم محجبه چندبار شده سر کلاست در مورد آیه ی حجاب برای دخترها سؤآل کنی؟ چند درصد دخترهای ما می دانند که موضوع حجاب در قرآن آمده است؟ صحبت نکردیم. نمی خواهند اصلا این بحث وارد شود و ما هم کوتاهی می کنیم. ما باید بیاییم و بگوییم حجاب، معروف است، بی حجابی منکر است. میگوید چی؟ می گوید من بحثم با تو اینها نیست. بحثم این است که بگو موافق گشت ارشاد هستی با مخالف گشت ارشاد. متأسفانه ما هم در رسانه مان اشتباه می رویم. اتفاق افتاده یک فرصت شده بگوییم حجاب خوب است، بی حجابی بد است ولی می آییم موافق و مخالف می آوریم، سیاسی اش هم می کنیم. فتنه گر می گوید مخالفم، مثل اینکه حجاب سیاسی است، یک بخشی می گوید حجاب خوب است یک بخش می گوید بد است. ما می رویم روی پله دوم بحث می کنیم؛ می گوییم موافق گشت ارشاد هستی یا مخالف؟ می رویم بالاتر در دو قطبی آنها می افتیم؛ باحجاب و بی حجاب. جامعه ی کشور ما یکپارچه است. ما باید امر به معروف و نهی از منکر کنیم اگر گفتیم حجاب معروف است، بی حجابی منکر است، آن وقت می گوییم امر به معروف و نهی از منکر واجب است. از پله ی اول بحثمان را انجام می دهیم.
جنگ خوب است یا جنگ بد است؟ جنگ بد است، جنگ منکر است؛ اما دفاع، معروف و واجب است. نسل جدید ما که دفاع مقدس را ندیده است دارند در ذهنش می گویند اصلا چرا جنگ شد؟ چرا پدران ما شهید شدند، باید بیایی اصل دفاع را برایش باز کنی.
اصلا می گویند چرا انقلاب کردید؟ شبهه در اصل انقلاب درست می کنند. امام رضوان الله علیه را در جامعه بیان کنیم. حضرت آقا در 14 خرداد چه فرمودند؟ خواهش می کنم این را بررسی کنید. حضرت آقا پیش بینی این فتنه را کردند و فرمودند نکته ی مهمی را می خواهم به شما بگویم که دو جزء دارد؛ جزء اولش این است که دشمن می خواهد مردم را به خیابانها بکشد با مزدوری و ماهواره و اینترنت و همه ی اینها. جزء دومش این است که برآورد دشمن نسبت به مردم ما اشتباه است. فکر می کند می تواند مردم را در مقابل حاکمیت قرار دهد. نمی داند مردم برای حاکمیت مسأله ی مهمی است. بعد می آیند شش تا توصیه می فرمایند. یکی از توصیه ها این است، می فرمایند نگذارید دشمن و ضد انقلاب از انقلاب شما هویت زدایی کنند. دوم نگذارید یاد امام به فراموشی برود، امام روح این انقلاب است. سوم نگذارید رده هایی از ارتجاع، نفوذ و جایگیر شود. مرتجع کسی است که سیاست و سبک زندگی غربی را دنبال کند. چهارم دروغ و عملیات فریب دشمن را افشاء کنید. خب هیئت رزمندگان اسلام پنج و شش هم باز می خورد مردم مؤمن هستند از ایمان مردم به توسعه ی عمل مؤمنانه استفاده کنید. و ششم از مسؤولین خدمتگزار حمایت کنید.
اگر ما در جنگ نرم وظیفه داریم باید شبهات را شناسایی کنیم. از روحانیت معزز گرفته تا عزیزان مداح ما با شعرهایشان، با تهییجشان، به شبهه پاسخ بدهند. هم پاسخ بدهند و هم تهاجم کنند، سؤال ایجاد کنند.
می گوید بعد از اینکه شبهه را ایجاد کردید بروید سراغ تردید.
گام دوم تردید:
تردید در چی؟ تردید در صداقت. اینکه شما می بینید هر اتفاقی می افتد… دیروز حمله کرده اند در حرم حضرت احمد بن موسی مردم را کشته اند، به سرعت یگان عملیات روانی اش فعال شده است، سؤال: کی کشته اینها را؟ دوباره اتهام زنی. یکی یکی خبر ناقص و دروغ تولید کند، کی اصلا بیانیه داده؟! آقا اینجا تاریخش را نگاه کن، اصلا سی ام ربیع الاول نداریم. همه جا تشکیک کن، اصلا بیانیه را کی داد، کی منتشر کرد، کی سؤال در آن ایجاد کرد. منشأ را عرض می کنم. چرا؟ چون تردید در صداقت حکومت باید ایجاد شود. تردید در موفقیت، تردید در امید، تردید در اعتماد، تردید در مقبولیت، تردید در مشروعیت. تردید به گام بعدی باید منتقل شود. یعنی بی تفاوتی و ترس. توده ی مردم را بی تفاوت کند، خواص را بترساند. اگر در جنگ نرم نویسنده ما، توییت زن ما، کامنت زن ما بشود جای تک تیرانداز جنگ سخت را بگیرد، توییت نزند، شعر نگوید، مداح ما در میدان نیاید، حرف نزند، سخنران ما نیاید، استاد دانشگاه ما نیاید، اگر رسانه که جای توپخانه و جای جنگنده های هوایی را می گیرد دیگر رسانه هم انعکاس ندهد به این دلیل که اعتبارم از دست می رود، … پس بی تفاوتی و ترس
گام سوم گسست:
می گوید گسست اجتماعی. گسست اجتماعی باید در مقدمه در این چهل سال کار کرده اند، می گوید گسست قومی درست کن، گسست قشری درست کن، گسست مذهبی درست کن، گسست دینی درست کن، گسست نسلی درست کن، با پیوند اینها گسست اجتماعی شود.
گام چهارم تقابل:
موقعی که گسست اجتماعی شد، می رود به سمت تقابل. مقابل هم دیگر ایستادن. اینکه آمریکاییها می گویم شکست خوردند می گویند در تقابل امنیتی موفق شدیم اما تقابل امنیتی را به تقابل اجتماعی نتوانستیم بکشیم. می گویند برآوردمان اشتباه بود. فکر می کردیم تقابل اجتماعی ایجاد می کنیم، برآوردمان نسبت به مردم ایران اشتباه بود. همان مطلبی که حضرت آقا فرمودند که اینها محاسباتشان درگذشته اشتباه بود الان هم اشتباه می کنند.
گام پنجم افزایش کینه و نفرت:
بعد از تقابل می گوید افزایش کینه و نفرت و رفتن به سمت اقتدار شکنی. اینکه شما می بینید دختر می رود بالای ماشین پلیس فیلم می گیرد و پخش می کند، بی حجاب می آید جلوی بسیج و جلوی یگان ویژه رد شوند این اقتدار شکنی است.
گام ششم هرج و مرج:
از اقتدار شکنی می رود به سمت هرج و مرج.
نه گام است بحث دارد.
از آن طرف می گوید شش گام در هویت سازی کار کنم.
1- ایجاد زیرساخت ارتباط گیری مستقیم:
اولی ایجاد زیرساختهای ارتباط گیری مستقیم با آحاد مردم. اگر یادتان باشد اوباما در 88 رفت در کنگره گفت ما همه ی تحریمها را داریم نسبت به ایران اجرا می کنیم، به جز ابزارهای ارتباطی. اینترنت و ماهواره را باید گسترش بدهیم. بعد اینترنت را گسترش می دهد بعد می آید آن طرف در شبهه درست کردن که چرا اینترنت را می بندید؟! من در یکی از همین سفرهایم یکی سؤال داد گفت … مگر اینترنت بد است؟ گفتم اینترنت هم عین توانمندی هسته ای است. توانمندی هسته ای اگر شد بمب هسته ای می شود قاتل بشریت اما اگر شد انرژی اتمی، می شود با آن به مردم خدمات بدهید. اینترنت هم همین است. اگر ابزاری شد برای توسعه ی اقتصاد و فرهنگ و سرگرمی و اینها، خوب است، کی می گوید بد است؟ اصلا ابزار تکنولوژی است، رشد کرده است، مگر می شود چشم را به سمت تکنولوژی بست اما اگر تبدیل شد به توپخانه دشمن. توپخانه ی دشمن، اگر توپخانه دشمن تبدیل شد به سازماندهی دشمن. الان در اینترنت دارد هم سازماندهی می کند، هم خوراک می رساند، هم بمباران فضا می کند. گفتم عین این است که شما بگویید بذار تک تیرانداز در این جنگ نرم بزنیم، او توپخانه اش کار کند، کف خیابان بچه ها دارند کشته می دهند، بذار توپخانه اش کار کند. خب معلوم است در اینجا نباید تحمل کرد. اما باید رفت همانطوری که در صنعت دفاعی رسید، ما در صنعت اینترنت و شبکه های اجتماعی هم بهترینها را برای مردم ایجاد کنیم. ابزار پیشرفت باشد نه قاتل بشریت باشد، نه قاتل خانواده باشد، نه قاتل جوان باشد.
2- تبلیغ لذت گرایی:
بعدش می گوید تبلیغ لذت گرایی. گام دوم هویت سازی تبلیغ لذت گرایی و سبک زندگی غربی است. مثل مشروب خواری، مواد افیونی، قمار، بی بند و باری. می گوید هر چه می توانی لذت گرایی را توسعه بده. در لذت گرایی اش هیچ حدی را رعایت نکند، تجاوز به حقوق دیگران شد که بشود. تجاوز به حدود الهی شد، بشود. لذت گرایی توسعه پیدا کند
3- شبکه سازی:
گام بعدی شبکه سازی است. بیاید در بستر اینترنت شبکه سازی در اقشار مختلف کند. در اقوام مختلف در جاهای مختلف لشکر درست کند. بعد تولید هیجان کند. بعد تبدیل هیجان به خشونت کند.
4- تخلیه هیجان و خشونت علیه حاکمیت
گام بعدی تخلیه ی هیجان و خشونت بر علیه حاکمیت است. می گوید این هویت سازی است. می گوید اگر این فرایند انجام شد آن وقت یواش یواش از داخل باید بیایند یکی پرچم را بلند کند. الان اگر دقت کنید پرچم بیشتر دست آن طرف آبی هاست. می گویند اگر در داخل به موفقیت رسید یکی باید بیاید پرچم را بلند کند برای مبارزه.
اینجا ما باید مراقب باشیم.
چه کار باید کرد؟
1- اولین گام را عرض کردم شبهه شناسی و پاسخ به شبهات است.
بعد از اینها مهمتر از اولی و دومی این است که چگونه این تصویر را به مخاطب انتقال دهیم. امروز او می خواهد هیئت را بشکند. یعنی یکی از سؤالها و شبهات این است که اصلا هیئت و مسجد و اینها را بشکنند. اقبال به هیئت و مسجد کم بشود. اگر نتواند، تغییر ماهیت و تغییر هویت در هیئت بدهد. هیئت را ببرد با مکتب انگلیسی، با مکتب آمریکایی، با روشهای غیر … یعنی در اینجا دشمن تمرکز کرده است. ما ضمن اینکه باید روش گذشته ی خودمان را در هیئت داری و در مسجد داری ادامه بدهیم و آنها از این می ترسند اما در همین هیئت و در همین مسجد روشهای نوین را برای ارتباط گیری طراحی کنیم. تیم بگذاریم، مطالعات کنیم، چگونگی ارتباط گیری چهره به چهره، ارتباط گیری در فضای مجازی، چطور می شود هیئت مجازی جهان اسلام درست کنیم؟ هیئت مجازی جهانی در آمریکا، هیئت رزمندگان ما .. این می شود قدرت نرم دیگه! چه کار بکنیم اگر ما برای ایرانیان خارج از کشور که اینها علاقه به ائمه دارند، می خواهند در اینها برنامه داشته باشند ما شبکه درست کنیم از تولید محتوا گرفته، از تولید متن و شعر و وزن و همه اینها، شبکه را توسعه بدهیم. یعنی هم توسعه بدهیم قدرت نرممان را، هم پاسخ بدهیم. پس بازنگری در روشهای ارتباط با خلق الله.
این فرایند را به فضل الهی اگر داشته باشیم آن موقع است که این هیئت و این مسجد آن تقابل را از بین می برد، آن ترس را از بین می برد، آن بی تفاوتی را از بین می برد. هیئت می تواند توده مردم را از بی تفاوتی به عکس العمل وادارد. می تواند خواص را پای کار بیاورد. قدر خودتان را بدانید. هیئت رزمندگان به فضل الهی حرکت قدرتمند داشته در تولید قدرت نرم، در مقابله با تهدیدات فرهنگی و ان شاء الله در آینده هم به فضل الهی ان شاء الله گامهای بزرگتری را خواهد برداشت.
سؤالات:
1- در مورد عبدالحمید
عرض کردم در این طراحی که اینها داشتند، از بحث انشقاق قومی و قرار بود بروند به انشقاق مذهبی. حتی مذهبی قومی را یکی کنند. یعنی بیایند کردستان، سیستان بلوچستان، اینجاها را با هم در موضوع مذهبی پیوند بزنند. عبدالحمید سه هفته گذشته در نماز جمعه شروع کرد صحبت اعتراضی. رفت نماز میت را بعد از نماز جمعه خواند طبق روالشان. آنجا از او پرسیدند این حرفهایی که شما زدید ما به خیابان برویم یا نرویم؟ گفت بروید اما آرام. از بیرون هم طراحی شده بود که اینها بیایند و این جمعیتی که راه افتاد حمله کنند به پایگاه پلیس و پایگاه پلیس را بگیرند. خب اتفاق افتاد. سه هفته بعد آمد تمام توانش را آورد که تحریک احساسات قومی و مذهبی را انجام دهد. شما مناجاتش را دیدید. در مناجاتش چگونه می خواهد تحریک کند. اما خروجی اش چه شد؟ 150 نفر را بعد از نماز جمعه به خیابان آورد، 200 نفر آمدند. آن جمعیت را نتوانست به تقابل اجتماعی بکشاند. ببینید ما می گوییم جنگ نرم داریم، جنگ نیمه سخت داریم، جنگ سخت داریم. در جنگ نرم خلاصه در گذشته اشتباهاتی شده است. در انتخابات متأسفانه استفاده می کنند، یعنی ما سیاسی کرده ایم. الان چه کار کنیم؟ پاسخ جنگ نرم، جنگ نرم است، جنگ نیمه سخت نیست. خیلی ها می گویند چرا برخورد نمی کنید؟ میگویند چرا با بعضی از این سلبریتی ها برخورد نمی کنید؟ نمی گویم نباید برخورد کرد، اگر امنیتی اش کرد باید امنیتی کنیم. اما سلبریتی، لیدر مذهبی یعنی کسی که فالوور دارد اگر در اینجا در نرم را خواستی امنیتی جواب بدهی یعنی آن فرایند هویت سازی که گفتیم تولید هیجان، تبدیل هیجان به خشونت، شما که بنا نیست هیجان بیشتر بشود خشونت بیشتر بشود؟! این را باید دوزش را تنظیم کرد. کجاها نرم باشد کجاها نیمه سخت؟ یعنی کجاها قضایی وارد شود، کجاها فرهنگی وارد شود، کجا تذکر داده شود، کجا برخورد شود. و امیدواریم ان شاء الله با روندی که در این دوره که انسجام بیشتری وجود دارد، هماهنگی بیشتر وجود دارد. آن زمان یکی می رفت تذکر می داد، آن یکی می گفت این کیه آمده تذکر داده است؟! الان انسجام بیشتر هست و ان شاء الله برخوردها مناسب خواهد شد
چرا با سران اصلاحات برخورد نمی شود؟ جدا مقصر اصلی اینها هستند؟
جوابم را در آنجا دادم. ما هم انحراف داریم هم فتنه. این روند دوقطبی سیاسی اجتماعی است. دو قطبی سیاسی امنیتی نیست. شما آن زمانی که آمدند دوقطبی امنیتی کردند، با سران اصلاحات برخورد شد. اما تا زمانی که اینها در نرم هستند، شما باید اینجا کاری بکنید چه لیدر انحراف، چه لیدر اصلاحات، چه سایر عناوین مختلف که مخاطبش بفهمد نسبت به لیدرش دارد اشتباه می کند. این باید به جای مناسب برسد. آن وقت اگر این جنگ نرم جواب داد، یا او زودتر می خواهد ببرد در فضای امنیتی که برخورد می شود، اگر نشد آن وقت این طرف ریزش جنگ نرمش اتفاق افتاد، پاسخهای نرمش داده شد آن موقع زمینه ی برخورد بیشتر هم فراهم می شود
چرا با بانیان وضع موجود برخورد نمی شود؟
اگر منظورتان از بانیان، بانیان و عاملان بیرونی است که حتما در برنامه هست. اگر منظورتان داخلی است، اگر نقشه ی تقابل را درست نبینی، که عرض کردم از تقابل غربگرا با انقلابی رفتیم به تقابل انقلاب با غرب. در این هشت سال دارد این تقابل اتفاق می افتد. اگر شما آمدید درونگرا کردید، یک اشتباه راهبردی مرتکب شدید. امروز حتی در شبکه سازی این را به شما بگویم، شبکه هایی که آمریکایی ها و اسراییلی ها و اینها مستقیم در فضای مجازی درست کرده اند اینها دارند بقیه ی شبکه ها را دنبال خودشان می کشند. شما اگر آمدی حاشیه را متن کردی، اینجا اشتباه کردی. شما در زمین بازی آنها بازی کردی. ما امروز تقابل گفتمانیمان را باید بگذاریم بین انقلاب و غرب. اینها را باید بگوییم ازتان عبور کردیم. اگر با آنها برخورد کردیم و ضعیف شدند، اینها که عددی نیستند. اما اگر اینجا نگه داشتی، در راهبردی گیر می کنید. شما در اینها ببینید چند درصدشان پیام را از اینترنت گرفتند، چند درصدشان از جبهه اصلاحات و اینها گرفتند؟ این پیام را دارد مستقیم از غرب می گیرد. غافل نشویم در اینکه ما امروز رشد کرده ایم. پشت سر گذاشتیم، مستقیم داریم می جنگیم. مستقیم هم در این مستقیم می گوید زمانم کم است. نه اینکه اینجا غفلت کنیم. باید هم بگوییم سیستمهای امنیتی چشم بینا داشته باشند، مراقبت هم بکنند، کنترل هم بکنند، دارند هم می کنند.
در مقابل این کشف حجاب اخیر چه اقدامی صورت می گیرد؟
ما دوباره باید برگردیم. الان رفتیم به حالت امنیتی رسیده ایم، به فتنه رسیده ام. در فتنه باید اولویت جمع کردن فتنه می بود. فتنه که جمع می شد به فضل الهی هم ما باید تلاشمان را در امر به معروف، در زیرساختها… ببینید ما یک مهد کودک داریم، دبستان، دبیرستان، دانشگاه داریم. ما الان بستری داریم که اینجا بتوانیم از درون حاکمیتی امر به معروف و نهی از منکر را دنبال بکنیم. ما دانشگاه تربیت معلم داریم. دولتهایی که می آمدند و با انقلاب فاصله داشتند می گفتند برای چی شما تربیت معلم دارید؟ کی گفته گزینش کنید، کی گفته تربیت کنید؟ اما الان مسیر دارد برمی گردد سر جای خودش. همه چیز دست معلم است. هم معلم باید از نظر روحی و معنوی مسلط باشد هم از جهت تأمینش. هردو باید توأمان فکر شود… ما این خسارتها را در 88 .. البته جنس آن موقع … چقدر در 88 طول کشید که به وضعیت قبل برگشتیم؟ نهم دی مردم در آمدن در خیابان نه دی آمدند!! اینقدر صحنه را تیره و تار کرده بودند! الان به فضل الهی حضور جمعیت، خانمهای محجبه که در سراسر کشور به میدان آمدند و حجاب را نشان دادند که با حجاب کم نیست. الان که دیگر چیزی نیست. عرض کردم برآورد آمریکایی ها اشتباه بود آنها فکر می کردند این حجاب اجباری خودش گفت و خودش هم باور کرد. اینقدر هم گفتند حجاب اجباری، حجاب اجباری، فکر کردند اجباری است که اگر بیایند یک درگیری راه بیندازند یک مرتبه همه بی حجاب می شوند. الان می گویند ما برآوردمان اشتباه بود. الان که دیگر کسی تذکر نمی دهد. می گویند پس الان این وضع موجود یک وضعیت واقعیت است هرکس می خواهد با چادر بیاید می آید، هر کس می خواهد با مانتو روسری بیاید می آید. هر کسی اراده هم می کند روسری اش را هم بیندازد می اندازد، اما ببینید نسبتها چقدر است ما باید ادع الی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن اما آن چیزی که آمریکایی ها فکر می کردند نشد. آنها هم فریب ایران مجازی را خوردند. ایران حقیقی با ایران مجازی خیلی فرق می کند.
چرا دولت قبل محاکمه نمی شود؟
الان عزیزان مسأله ی مردم این است که کل حاکمیت که یکپارچه شده است مسائل مردم را حل کند. امروز تمام توان و تلاشمان را باید بگذاریم برای خدمت به مردم. تصحیح اشتباهات و خطاها. ما احتیاج به تغییر داریم. تغییر در چی؟ یک کم تغییر در تصویر. ما خیلی واقعیتهای خوب در این 42 ساله داشتیم. از پیشرفت، از مبارزه، از خدمت، اما تصویرهایش مخدوش است. تصویر مردم به مردم درست برسد. بعضی جاها هم باید واقعیت ها عوض شود. ببینید تصویر فساد، فساد هست، فساد یک واقعیت است. تصویر فساد هم هست. امروز تصویر فساد بزرگتر از خود فساد است. مبارزه ی با فساد هست، اما تصویرش کوچکتر از خود مبارزه است. ما هم باید در واقعیت مبارزه با فساد را جدی تر کنیم، هم تصویرش را درست کنیم. هم باید به سرعت این دولتی که آمده، دولت انقلابی و پیوند انقلابی با سایر قوا دارد باید بتواند واقعیتها را در تراز واقعیت انقلاب اسلامی قرار بدهد. تصویرها را هم باید درست کند. شما عزیزان در ایجاد واقعیت شاید … ولی در تصویر واقعیت خیلی می توانید مؤثر باشید. امروز اگر مطالبه ی مبارزه با فساد می کنیم باید بگوییم دارد با فساد هم برخورد می شود. بگوییم که این فساد روندش نزولی است. امروز باید بگوییم روند تبعیض نزولی است. ببینید یک زمانی دولتمردان ما بچه هایشان کجا بودند، الان یک نفر فرزندش می رود خارج، ببینید چه تصویری درست می شود! چرا؟ چون از این دولت انقلابی انتظار نیست. ولی آن طرفش را کسی نمی گوید. بگویید درست، اما ببین روند نزولی شده که یکی هم که پیدا می شود اینقدر داد مردم بالا می رود. لذا باید حتما در تصویر سازی مراقب باشیم. اولویت این است که اگر ما توانستیم تصویر خدمت را درست کنیم، تصویر پیشرفت را درست کنیم، هم واقعیتش را کاملتر کنیم هم تصویرش را درست کنیم، آن موقع این تصویر که درست شد، آن وقت این جامعه ی ما حتی کسانی که باعث شدند این جریان بیاید، اینها هم روشن می شوند، آن موقع میشود ظرفیت هزینه ی برخورد هم پایین باشد. اما اگر الان این را مسأله ی اصلی کشور کردید، به جای اینکه در آرامش به سمت سازندگی برویم، و به سمت پیشرفت و اینها ، همه اش باید دعوا باشد. آن چی گفت، اون چی گفت. الان کشور آرامش می خواهد. عرض کردم این را قبول کنید از من اگر به عنوان یک برادر کوچک امنیتی تان قبول دارید. واقعا حرف آمریکایی ها در این براوردشان درست است، یک سه سال یا هشت سال سخت در پیش رو داریم و به فضل الهی با هدایتهای مقام معظم رهبری این هشت سال یا این سه سال خواهیم دید که پرچم اسلام بلند می شود و پرچم کفر سرنگون می شود.
چرا دولت آقای رییسی از عاملان وضع موجود استفاده می کند؟
ببینید تغییرات انجام داد ولی عرض کردم همان درون گفتمانی این یک مقدار تأخیر دارند و در اولویتهایشان هست که تغییرات را به سرعت انجام بدهند و امیدواریم که همین مطالبی که شما فرمودید دنبالش هستند و به سرعت بتوانند اولین گام تجهیز کارگاه قوی است. و پاکسازی. این مسیر را شروع کردند و دارند انجام میدهند. هم دارند افراد ناصالح را پاکسازی می کنند و هم افراد قوی را به فضل الهی می آورند امیدواریم که ان شاء الله در زمان کوتاه بتوانند انجام دهند.
آینده ی اقتصاد را چگونه می بینید؟
آینده ی دولت آقای رییسی در اقتصاد را چگونه می بینید؟
ببینید اغتشاشات در مسأله ی امنیتی اش عرض کردم آمریکایی ها می خواهند تا انتخابات اسراییل ادامه بدهند. از جهت حجم روندش کاهشی می شود، اما دشمن اگر ببیند در اینجا کاهشی می شود سخت ترش می کند ولی تا جایی که بتواند ادامه می دهد. مشغول سازی را یعنی اینکه مشغول کند که دولت نتواند سراغ خدمات و پیشرفت برود. از نظر اقتصادی هم بر اساس اطلاعاتی که دارم برآوردم این است که به فضل الهی برنامه ریزی هایی که دارد می شود حتما در همین دوره و چهارساله اول خواهیم دید که جریان انقلابی پیشرفتهای خوبی را در … اما متناسب با توقع .. عرض کردم یکی توقع نباید این پیوندها یکپارچگی این توقعات را به سقف رسانده است. ما اقتصادمان روندش روند بهتر شدن خواهد شد، روند فساد روند نزولی خواهد شد ان شاء الله.
بازدیدها: 0