آيتالله العظمي بحجت در هفته آخر عمر خود احساس كرد كه روزهاي آخر عمرش را ميگذراند. به قرآن مراجعه كرد و اين آيه آمد: «لَه دَعوهًْ الحَق» به همين جهت يقين به ارتحال وملاقات حضرت حق كرد.اول كاري كه ايشان درآستانه ورودبه ابديت كردند اين بود كه دستوردادند مُهرشان شكسته شود.
داماد ايشان آيه الله شيخ مرتضي حائري فرزندموسس حوزه به وراث عرض كردند: اگر به من اطمينان داريد مُهر را به من بسپاريد، اگر از دنيا نرفت برمي گردانم، اگر مشيّت بر فوت بود ميشكنم و وراث قبول كردند. كاردوم آقااين بودكه دستوردادندهرچه ازوجوهات موجوداست همه راجهت تقسيم بين طلاب به نجف ارسال كنندتااينكه لحظههاي آخررسيد.
حضرت آقا تربت امام حسين علیه السلام را خواستند و مقداري از آن را به دهان مبارك گذاشتند و فرمودند:« هذا آخر زادي من الدنيا» يعني تربت حسين علیه السلام آخرين خوراك من از دنياست و من با ذائقه تربت حسين علیه السلام از دنيا خواهم رفت.
داماد ايشان آيت الله حائري ميگويد من از خانمم پرسيدم آيا بعد از تربت ،چيزي ميل فرمودند؟ گفت مجبور بوديم قطرهاي به دهان ايشان بچكانيم، از يك گوشه دهان ريختيم ولي از گوشه ديگر خارج شدو آرزوي ايشان عملي گرديد.
مستحب است كام بچه نيز با تربت امامحسين علیه السلام گرفته شود تا اولين طعمي كه بچه ميچشد طعم خاك حسين علیه السلام و تربت شهيد باشد و چه نيكوست كه طعم اول و آخر يك انسان ،طعم تربت كربلا باشد.جمعي از علماء حساس بودهاند كه هنگام ترك دنيا به نحوي با امام حسين علیه السلام مرتبط باشند. مرحوم آقاي حجت آن گونه مرتبط شدهاند و حضرت آيتالله ميلاني وقتي يقين به فراق و تبدّل نشأهًْ كردند دستور دادند روضهخوان بيايد و روضه بخواند، روضهخوان روضه را شروع كرد و آقاي ميلاني در حالي دنياي خود را عوض كردند كهاشك بر سيدالشهداء از چشمان ايشان جاري بود.
بازدیدها: 344